eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
* 💞﷽💞 ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 #۱۰۸ اون روز گفتگو بین ژانت و کتایون به نتیجه نرسید و منجر به دلخوری شد و البته پادرمیانی من هم دردی رو دوا نکرد و بعد از اون شیرینی مربای آلبالوی زن عمو هم نتونست کام ژانت رو شیرین کنه درکش میکردم توی موقعیت بدی قرار گرفته بود از طرفی نمیخواست خونه ای که پر از خاطرات مشترک با پدر و مادرش بود رو ترک کنه و از طرفی نمیخواست به بی توجهی مقابل رفیقش متهم بشه و دلش رو بشکنه کتایون هم دلخور بود و هم امیدوار و از من هم توقع داشت واسطه گری رو کنار نگذارم و باز با ژانت حرف بزنم عجیب اینکه درخواست ژانت هم همین بود! که با کتایون حرف بزنم! و من این میان سرگردان! کمی با این حرف میزدم کمی با اون هیچ کدوم هم ره به جایی نمیبرد! بعد از گذشت دو هفته یقین کردم ژانت به هیچ وجه قانع نخواهد شد و تمرکزم رو روی کتایون گذاشتم! بهش گفتم یا قبول کنه فعلا با ما زندگی کنه تا چند وقت دیگه من برم و جا براشون باز بشه یا قید همخونگی با ژانت رو بزنه طول کشید تا تقریبا راضی شد برای مدت کوتاهی توی سوییت کوچیک ما زندگی کنه به این امید که بعدها ژانت رو راضی کنه همراهش به آپارتمان بزرگتری کوچ کنه کتایون اگرچه مرفه بزرگ شده بود رفاه زده نبود و با شرایط راحت کنار می اومد اما واقعیت این بود که اون سوییت فقط دو اتاق خواب داشت بنابراین من دوباره مشغول گشتن برای پیدا کردن یک جای مناسب شدم روزهای اسفند مثل همیشه زودتر از بقیه اوقات سال میگذشت حتی وقتی زندگیم با تقویم دیگه ای تنظیم میشد پایان آخرین هفته اسفند در حالی رسید که هوا تقریبا بهاری شده بود و من همیشه با این هوا یاد خرید عید می افتادم! چه توی آلمان و چه اینجا اما خب خرید معنا نداشت وقتی دید و بازدید و مهمان و مهمانی در کار نبود توی اتاق مشغول گردگیری میز و کتابخونه بودم که کتایون رسید دست پر اومده بود با تمام مایحتاج لازم برای هفت سین... بعد از سلام و احوال پرسی متعجب پرسیدم: اینا رو از کجا آوردی تو؟ همونطور که پشت میز مینشست گفت: _از خونه... سفارش آقای فرخی! بود مثل هر سال براش آوردن ولی چون نبود پولشو من دادم برا همین یکمش رو آوردم اینجا من و ژانت هم پشت میز نشستیم و من گفتم: _خیلی لطف کردی ولی نیازی نبود ژانت که براش مهم نیست منم با همون سفره نصفه نیمه همیشگی خودم راضی ام _نه دیگه نشد من راضی نیستم من دوست دارم سفره هفت سین همیشه کامل باشه! _خب تو خونه خودتون کاملشو بنداز _خب همین دیگه خونه من اینجاست چشمهای ژانت تا منتها الیه بالا و پایین باز شد: جدی میگی؟ یعنی تصمیم گرفتی بیای اینجا؟! کتایون کمی دلخور سرتکون داد: فعلا! تا ببینم بعد چی میشه البته اگر جاتون تنگ نیست! ژانت با ذوق شانه هاش رو بغل گرفت: کتی عاشقتم باور کن دلم نمیخواد هیچ وقت ازم ناراحت باشی حتما درکم میکنی! کتایون با همون حالت سر تکون داد: متوجهم! حالا مطمئنید با اومدن من به مشکل برنمیخورید؟ جاتون تنگ نمیشه؟ فوری گفتم: من که دنبال جا هستم یه سوییت پیدا کردم که تا آخر آپریل خالی میشه تا اونموقع اگر تحمل کنی... کتایون فوری گفت: اگر تو بخوای بری من اصلا نمیام! من نمیخوام جای کس دیگه ای رو بگیرم! گفتم: جای کس دیگه کدومه من از اولم قرار بود برم ربطی به اومدن تو نداره! من... ژانت با لحنی که کمی هم پریشانی راشت جمله ام رو نیمه تمام گذاشت: ضحی جون اگر من در حضور کتی ازت عذرخواهی کنم این بحث رو تمومش میکنی؟! _منظورت چیه ژانت مگه قرار نبود بعد از زمستون من از اینجا برم! کلافه گفت: میدونم از دستم دلخوری ولی فراموشش کن دیگه! گیج گفتم: چی رو فراموش کنم کی گفته من از تو دلخورم! ژانت_ای بابا خودتو به اون راه نزن دیگه خیلی خب قبوله اگر من همونجور که ازت خواستم از اینجا بری ازت خواهش کنم اینجا بمونی قبول میکنی؟ همینو میخواستی؟! _آخه چرا؟! _نمیدونی؟ فکر میکردم ما دیگه دوستیم! حالا که کتی میخواد بیاد تو میخوای بری؟! _آخه جاتون... کتایون دفتر جمع و جورش رو از کیف بیرون کشید و روی میز گذاشت: من چیز زیادی نمیارم فقط یه تخت بادی که اونم یه گوشه میذارمش با چند دست لباس و خرت و پرت ریز یعنی واقعا انقدر برات سخته همخونه شدن با دونفر؟ به لوس بازیش خندیدم: من تو خوابگاه تو به اتاق با شیش نفرم زندگی کردم! من گفتم شما اذیت نشید حالا که اصرار میکنید باشه! فعلا میمونم تا ببینم چی میشه! حالا کی رسما تشریف فرما میشید؟ _یکی دو روز دیگه! ژانت کنجکاو پرسید: پدرت نگفت چرا چنین تصمیمی گرفتی؟ _چرا... منم گفتم از تنهایی خسته شدم تو که هیچ وقت خونه نیستی میخوام یه مدت با دوستم زندگی کنم گفتم: خب چی گفت؟ پوزخندی زد: گفت دوستت دختره یا پسر؟ گفت بهم سر بزن! هروقتم خواستی میتونی برگردی _دعوا و دلخوری که پیش نیومد؟ _نه _حالا دقیقا چه روزی میای؟ مثل اینکه امسال جدی جدی خونه تکونی لازم شدیم
✴️ سه شنبه👈14 دی/جدی 1400 👈1جمادی الثانی 1443👈4ژانویه2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ روز خوش یُمنی است و برای هر کار و حاجتی خوب است خصوصا: ✅ خواستگاری عقد و عروسی. ✅ مسافرت. ✅ امور زراعی و کشاورزی. ✅ خرید رفتن و فروش اجناس. ✅ وسیله سواری خریدن. ✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅وانواع تجارت ها و داد و ستد خوب است. 👶مناسب زایمان و نوزاد محبوب و مقبول و شاد و سرحال تا پایان عمر خواهد شد.ان شاءالله 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🚘 مسافرت :سفر خوب و خیر و برکت دارد. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج دلو است و برای امور زیر نیک است: ✳️ختنه نوزاد و نام گذاری. ✳️ به خانه نو نقل مکان کردن. ✳️ معامله خانه و ملک. ✳️ امور زراعی و کشاورزی. ✳️ درختکاری. ✳️ و تعمیر خانه و دیوار خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت. مباشرت و عروسی شب چهارشنبه "، امشب مباشرت و عروسی مکروه است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث کوتاهی عمر می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، برای رگ ها ضرر دارد. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 2 سوره مبارکه " بقره" است. الم ...ذالک الکتاب لا ریب فیه ...‌.‌ و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمی دانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی وی گردد. ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
هدایت شده از حرم
✅امام صادق علیه السلام درباره فرمودند: 🌸«هر کس با این دعای چهل صبح به سوی خدا دعا کند از یاوران قائم ما خواهد بود و اگر بمیرد خداوند او را از قبرش به سوی حضرت قائم عج خارج خواهد ساخت و حتی در مقابل هر کلمه ای هزار حسنه به او می دهد و هزار گناه از او محو می کند». 📚 بحار الانوار، جلد 83، ص284، حدیث 47 به نقل از کتاب امام مهدی عج،تنظیم:اکبر اسد علیزاده •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
هدایت شده از حرم
3_453884580403872619.mp3
1.82M
 کجایى ...؟؟  اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت! 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
هدایت شده از حرم
4_468051916576786804.mp3
4.02M
🎧 با صدای استاد فرهمند 🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
به اعتقاد من صبح‌ها به خودیِ خود صبح نیستند... باید دلیلی برایِ آغاز باشد... باید انگیزه و هدفی، این ثانیه‌هایِ مبهم را به سمتِ صبح شدن، هُل بدهد... صبح، دلیل می‌خواهد جانم! گاهی "یک هدف" می‌شود دلیلِ تو گاهی "یک اتفاقِ مبارک" و گاهی هم "یک آدمِ خوب" و من هر سه را برای ثانیه‌هایِ ارزشمندتان آرزو می‌کنم... هر لحظه‌تان، به زیباییِ صبح... صبحی که از همان ابتدایش، با هزاران امید و انرژی و انگیزه آغاز شود، ... که روزتان را ضمانت کند! ... که ... واقعاً "صبح" باشد...! صبحتون بخیر
❤️✨ ⭐️ یکی از راههای کلی و عمومی این است که سعی کنید عیوب خودتان را اصلاح کنید. وقتی شما تغییر می کنید ناخودآگاه این فرمان را به همسرتان می دهید که او نیز تغییر کند. ولی وقتی شما سر جای خودتان ایستاده اید، نباید از همسرتان انتظار تغییری را داشته باشید. پس بهترین کاری که من می توانم برای همسرم انجام بدهم این است که سطح خودم را از نظر اخلاقی بالا بکشم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓ویژگی های دو خانواده آشفته و بالنده چیست؟ 🔹جدایی واقعی و عاطفی چیزیست که علت ترس بسیاری از جوانان برای تشکیل خانواده است. خانواده ای که زیر سقف مشترک بتوان به همان آرامش و مودت دلخواه رسید باید قوانین خاص خودش را داشته باشد. 🎤گویندگان: ، ، ،
سلام گلهای زیبا چادر به­­­ سر با حیا دلم می­خواد که باشم دوست شما بچه­ ها وقتی که بیرون میرم منم چادر می­پوشم مثل یه دختر خوب در حفظ اون می­کوشم حجاب برای دختر نشونه ی وقاره هرکی که با حجاب خدا دوستش میداره وقتی چادر می­پوشیم فرشته ها میخندن دست و پای شیطون رو با خوشحالی میبندن ما دوست داریم خدا رو چون خیلی مهربونه گوش می­کنیم به حرفاش بی عذر و بی بهونه همیشه با متانت همیشه با حجابیم ما نوگلای خندان فرزند انقلابیم
💢بهتر است در کنار تربیت فرزندان، بر تربیت خود هم تمرکز کنیم: ◇ داد نزنیم ◇ زور نگوییم ◇ برای تخلیه خشم و عصبانیت مان بچه ها را تنبیه نکنیم ◇ مقایسه نکنیم ◇ توهین نکنیم ◇ ناسزا نگوییم ◇ برچسب نزنیم ◇ از اشتباهات بی خطر کودکان نترسیم ◇ خستگی خود را روی آنها خالی نکنیم ◇ آنها را مسئول ناکامی های خود ندانیم. ♡والد آگاه اول خود را تربیت می کند.
4_5981090925772802048.mp3
8.69M
15 تاریخ رنجهای حضرت فاطمه سلام الله علیها قسمت 15 شخصیّت فاطمی قسمت 1 مخصوص نوجوانان 👉 مخصوص معلمین 👉 از مجموعه ✅ لطفا برسانید به دست نوجوانِ شیعه در کانال خودتان منتشر کنید بدون ذکر منبع
😌خاطرات شهید محسن حججی😌 🌹از زبان 🌹 تازه خواهرزاده ام را عقد کرده بود. حقیقتش آن اوایل ازش خوشم نمی آمد. حتی یک درصد هم.☹️ و ها مان با هم خیلی فرق داشت.😮 من از این آدم‌های لارج و سوپر دولوکس بودم و از این های حرص درآر. هر وقت می رفتم خانه خواهرم،می دیدمش می آمد جلو، خیلی شسته رفته و پاستوریزه سلام و علیک می‌کرد.😌 دستش روی سینه اش بود و گردنش کج و انگار شکسته.😑 ریش پرپشتی داشت و یک لبخند به قول مذهبی‌ها عرفانی هم روی لبش بود😃 کلا از این فرمان آدم‌هایی که دیدنشان لجن ما جوان های امروزی را در می آورد😬 بعضی موقع ها هم با زنم می رفتم خانه خواهرم. تا زن مرا میدید سرش را می انداخت پایین و همان طور با من و خانمم سلام می‌کرد.😑سرش را یک لحظه هم بالا نمی آورد لجم می گرفت😏 با خودم می‌گفتم مگر زنم لولوخورخوره است که دارد این طور می کند؟😒 دفعه بعد به زنم گفتم: "یک چیزی بنداز سرت تا این مذهبی به تریج قباش بر نخوره و سر مبارکش رو یکم بیاره بالا." زنم گفت: "باشه." دفعه بعد پوشید. 😇 این بار خیلی گرم تر از قبل با من و خانمم سلام و احوالپرسی کرد. اما باز هم سرش پایین بود فهمیدم کلاً حساس است به زن نامحرم.😯😥 چند ماهی از دامادی اش و آشنایی مان گذشته بود توی میدیدمش. دیدم نه آنچنان هم بچه خشکه مقدسی نیست که فکر میکردم.😍 میگوید..می خندد..گرم می گیرد. کم کم خوشم آمد ازش ولی باز با حزب اللهی بودنش نمی‌توانستم کنار بیایم.😖 . یک بار که رفتم خانه خواهرم نشسته بود توی . رفتم داخل. تا من را دید برایم ایستاد و به هم سلام کرد و جواب سلامش را دادم و نشستم کنارش.😌 هنوز یک دقیقه نگذشته بود که آمد تو شش هفت سال بیشتر نداشت بچه مچه بود جلوی پای او هم تمام قد بلند شد و ایستاد🙄😳 گفتم:" آقا محسن راحت باش نمیخواد بلند شی. این بچه هست." نگاهم کرد و گفت: "نه دایی جون. شما ها سید هستید. هستید شما ها روی سر ما جا داری احترامتون به اندازه دنیا واجبه"😍😌 این را که گفت، ریختم به هم. حسابی هم ریختم به هم. از خودم خجالت کشیدم. از آن موقع جا باز کرد توی دلم با خودم گفتم:" تا باشه از این حزب اللهی ها."😍👌🏻😇 •••••••••••••••••••• ...♥
😍💖 🌹از زبان 🌹 عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خانه‌مان. گوشه اتاق پذیرایی گذاشته بودم. تا داخل شد و چشمش به مجسمه افتاد، نگاهش را قاپید. انگار که یک زن واقعی را دیده باشد!‼️ بهم گفت: "دایی جون شما دایی زنم هستید. اما مثل دایی خودم می مونید. یه پیشنهاد. اگه این مجسمه را بردارید و به جاش یه چیزه دیگه بزاری خیلی بهتره."😉✌🏻 گفتم:" مثلاً چی؟" گفت:"مثلاً عکس شهید کاظمی. " با گوشه لبم لبخندی زدم که یعنی مدل مان کن بابا، عکس شهید دیگر چه صیغه ای بود. نگاهم کرد و گفت: "دایی جون وقتی روبروی آدم باشه، آدم حس میکنه گناه کردن براش سخته. انگار که شهید لحظه به لحظه داره می‌بیند مون."😌😇 حال و حوصله این تریپ حرف ها را نداشتم.😩 خواستم یک جوری او را از سر خودم وا کنم گفتم: "ما که عکس این بنده خدا این را نداریم." گفت: "خودم برات میارم. "😉✌🏻 نخیر ول کن ماجرا نبود. یکی دو روز بعد یه قاب عکس از شهید کاظمی برایم آورد. با بی میلی و از روی رودربایستی ازش گرفتم گذاشتمش گوشه اتاق.😬 الان که نیست آن قاب عکس برایم خیلی عزیز است.خیلی. محسن است و هم حس می کنم حاج احمد با آن لبخند زیبا و نگاه مهربانش دارد لحظه به لحظه زندگی ام را می بیند حق با محسن بود انگار کردن واقعا سخت است😢😔👌🏻 ••••••••••••• یک بار با هم رفتیم اصفهان درس . آن جلسه خیلی بهش چسبید.😍 از آن به بعد دیگر نمک گیر جلسات حاج آقا شد. 🤩 جمعه ها که می رفتیم سر حاج احمد،جوری تنظیم می کرد که با درس اخلاق آیت الله ناصری هم برسیم. توی جلسات دفترچه اش را در می‌آورد و حرف ها و نکته های حاج آقا را می‌نوشت. از همان موقع بود که بیشتر شد دیگر حسابی رفت توی نخ . یادم هست آن سال ماه شعبان همه هایش را گرفت😮💪🏻 •••••••••••••• چند وقتی توی مغازه پیشم کار می‌کرد. موقع مغرب که می شد سریع جیم فنگ می شد و می رفت. می گفتم: "محسن وایسا نرو. الان تو اوج کار و تو اوج مشتری." محلی نمی‌گذاشت می گفت: "اگه میخوای از حقوقم کم کن من رفتم."😌👌🏻 می رفت من می ماندم و مشتری ها و… خم که رفته بودیم برای ، محسن وسط مراسم ول کرد و رفت توی یک اتاق شروع کرد به نماز خواندن. دیگر داشت کفرم را در می آورد😠 رفتم پیشش گفتم: "نماز تو سرت بخوره یکم آدم باش الان مراسم جشنته. این نماز رو بعداً بخون." به کی می گفتی؟ گوشش بدهکار نبود همان بود که بود لجباز و یکدنده☹️ ...♥
2_5458465153278281650.mp3
21.92M
🖌 شرح خطبه 👈🏻 📥پیشنهاد دانلود🔹نشر دهید... شیخ حفظ الله 🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
✔️ خوراک و نوشیدنی برخی از ملائکه بر امیرالمومنین علیه السلام است. ✍ ... ابن شاذان رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ در کتاب «مِائَةُ مَنْقَبَةٍ» از ابوهریره نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: 💢 «خداوند تبارک و تعالی در آسمان چهارم صد هزار و در آسمان پنجم سیصد هزار و در آسمان هفتم ای را آفرید که سرش زیر عرش الهی و پاهایش زیر زمین است و نیز فرشتگانی را آفرید که عدد آنها از دو طایفه ی بزرگ عربِ آن روز به نام رَبِیعَة وَ مُضَر بیشتر است. » لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ وَ لَا شَرَابٌ إِلَّا الصَّلَاةَ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ مُحِبِّیهِ وَ الِاسْتِغْفَارِ لِشِیعَتِهِ الْمُذْنِبِینَ وَ مَوَالِیه. آنها و ایشان چیزی به جز فرستادن بر علیه السلام و دوستانش و کردن برای گنهکار و موالیانش نیست. 📚 مائه منقبه، ص ۱۷۵ فضیلت ۸۸، بحارالأنوار ج ۲۶ ص ۳۴۹ ح ۲۲ 🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
🔺«پیروزمندانه، وارد مسجد پیامبر می شود. هر دو را از گور بیرون می کشد. سپس می سوزاندشان، با باقی مانده آن هیزم. همان که جمع کرده بودند، به قصد سوزاندن علی، فاطمه، حسن و حسین. آن هیزم، نزد ماست؛ به ارث می بریم و به ارث می گذاریمش. تا نوبت برسد، به ظهور قیام کننده.» تسکین قلب های داغدار شیعیان است، این وعده روشنِ شکافنده دانش ها، امام باقر علیه السلام.🔻 📚 دلائل الامامة ، صفحه ۴۵۵. 🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
4_6026083645956032749.mp3
761.1K
در خصوص ندای آسمانی و ظهور حضرت توضیح دهید⁉️ 💡پاسخ:
۲۲ در آخر ازمان مشکل اصلی، خوبان هستند؛ نه کفار 🌸درآخر الزمان مشکل اصلی، آدم خوب هاهستند؛ نه کفار و آدم های بد. مثلاً روایتی نداریم که بگوید: از بس کفار مراکز فساد می سازند، ظهور به تا خیر می افتد! یا روایتی نداریم که بگوید:کفار از بس سلاح هسته ای مخرب دارند، لذا حضرت ظهورنمی کند که مبادا آن بمب ها را برسر مسلمین فروبریزند. 🌸به قول امام باقر برخی از فقها می خواهند حکم قتل حضرت را بدهند، ولی زورشان نمی رسد! ( ولوان السیف بیده لا فتی الفقهاء بقتله؛ سایت آیت الله بهجت؛ مطلب۲۱۴۸ و شرح اصول الکافی/۱/۵۶۳) همه مسائل برمی گرددبه اینکه 《خوب ها باید خالص و خُلّص بشوند》مشکل این است که مادر بین خودمان ناخالصی داریم، این ها را باید درست کنیم. 📚حجت الاسلام پناهیان - حسینیه آیت الله حق شناس ره ۱۵/۷۰/۱۳۹۵ ┄┅═✧❁✧═┅┄
برای اولین باردر سالروز شهادت بانوی بزرگ اسلام حضرت زهرا(س) زیارت نیابتی همزمان در: "مدینه منوره" از جوار مضجع نورانی پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) و ائمه بقیع و دیگر عتاب مقدسه جهان اسلام (کربلا، نجف، کاظمین، سامرا، مشهد، دمشق، قم، شیراز، ری) ثبت نام رایگان از طریق: atabat.org/fa/forms/4 هدیه به پیشگاه حضرت زهرا(س) یک صفحه قرآن قرائت بفرمایید
* 💞﷽💞 ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 #۱۰۹   _سه شنبه وسایلم رو میارم حالا چه خونه تکونی؟ _عزیزم قبلا هم گفته بودم اگر شما تشریف آوردی قدم سر چشم ما گذاشتی این حال و پذیرایی رو تمیز کنیم و بدون کفش رفت و آمد کنیم که زمینش برای بنده قابل استفاده باشه چون قاعدتا اتاق میشه قرق جنابعالی _باشه بگو چی میخوای برای تمیزکاری بگیرم برات _شرمنده این یه قلمو با پول نمیتونی از زیرش در بری! باید کمک کنی! _جان؟ _جانت بی بلا آستینا رو میدی بالا قشنگ کمک میکنی اینجا خیلی کار داره! آهی کشید: پس بگو کوزت گیر آوردی! _حالا... ژانت با ذوق دستی به هم زد: تنبل نباش کتی مرتب کردن خونه خیلی حال میده! منم دوست دارم بدون کفش تو خونه راه برم میشه اتاق منم کمک کنید تمییزش کنم؟ لبخندی به روی کتایون زدم: البته ژانت جان خیالت راحت! خب اگر موافق باشید شروع کنیم! با تکان سر موافقتشون رو اعلام کردن و من هم با نگاهی به دفترم شروع کردم: _بسم الله الرحمن الرحیم جزء ششم سوره مائده... کتایون کلامم رو قطع کرد: _آیه ۳ آیه ای هست که شیعیان ادعا می‌کنن مربوط به واقعه غدیره ولی این آیه داره درباره حلال و حرام گوشت ها صحبت می کنه و هیچ ربطی به چیزی که شما میگید نداره _ آره داره درباره حلال و حرام گوشت صحبت میکنه بعد یهو میگه امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین شما برگزیدم! بعد دوباره میره سر مسئله گوشت حلال و حروم! یکم زیادی حماسی نیست برای یک حکم حلال و حرام غذا؟ واقعاً منطقیه به خاطر مشخص کردن حرام و حلال گوشت دین کامل بشه و نعمت تمام بشه و کافران مایوس بشن و... حکم مهم تر از این در قرآن داده نشده؟ تازه این آیه جزء آخرین آیات نازل شده قرآنه خدا یادش رفته حلال و حرام گوشت ها رو قبلا توی بقره هم گفته بود؟ این یک فن برای حفظ کردن محتوا از تحریفه در جاهای دیگه قرآن هم به کار رفته حالا نشونتون میدم یه پیام وسط یک متن که سر و تهش یک موضوع دیگه قرار میگیره اما قابل تشخیصه که این متن مال اینجا نیست ضمنا فقط هم شیعیان نقل نمی کنن شما برو کتاب الغدیر علامه امینی رو بخون ببین چند تا سند از اهل سنت درباره شان نزول این بخش از آیه اومده اصلاً قابل انکار نیست خود اهل سنت هم انکار نمی‌کنن اصلا شان نزولش رو فقط میگن این اتفاق به معنای بیعت نیست و کلمه ولی به معنای سرپرست نیست و به معنای دوسته ژانت_ من یکم گیج شدم نمی فهمم چی می گید واضح تر حرف بزنید لطفاً توضیح دادم: _ بعد از فتح مکه پیامبر کماکان محل زندگیشون مدینه بود و برای حج سالانه به مکه مشرف میشدن سال آخری که پیامبر در قید حیات بودن و به حج رفتن و به حج الوداع معروفه همه مسلمانان همراهشون بودن موقع برگشت از مکه به مدینه توی یه محلی بنام غدیر خم همه کاروان رو که از جاهای مختلف اومده بودن جمع می‌کنن سه روز توی اون بیابون اطراق می‌کنن که همه کسایی که عقب تر هستن برسن و همه کسایی که جلوتر بودن برگردن یعنی انقدر مطلب مهمیه که همه باید بشنون خب همه کنجکاو بودند ببینن جریان چیه پیامبر روز سوم فرمودند از جهاز شتر ها یک تل درست کنید که همه جمعیت من رو ببینند وقتی سخنرانی می کنم! وقتی آماده شد از این تل بالا رفت اول خطبه‌ای خوند بعد دست پسرعمو و دامادش علی بن ابیطالب رو گرفت و بالا برد و فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" یعنی هر کس تاامروز من ولی و سرپرست او بود این علی هم از این به بعد مولا و سرپرست شه و باید بپذیردش ولایت امت رو واگذار کرد برای بعد از توفی خودش به ایشون و جانشین مشخص کرد یادتونه توی یکی از آیات موسی قبل از رفتن به میقات جانشین تعیین کرد؟ یعنی پیغمبر ما تا این حد دوراندیشی نداشت که باید بعد از خودش جانشین معین کنه؟ با اینکه در همین حج اعلام میکنه این آخرین حج منه یعنی میدونه که زمان وفاتش نزدیکه! میگن ولی در اینجا به معنی دوسته نه سرپرست چون کلمه های عربی اکثراً چند کاربردی هستن حالا چقدر منطقیه که یک پیغمبری با این سبقه این دین، سه روز مردم رو توی بیابون علاف کنه که همه بیاید بشنوید که چی هر کی منو دوست داره علی رو هم باید دوست داشته باشه! آخه چه اهمیتی داره اصلا مگه دوست داشتن زوری میشه ممکنه یکی رو دوست داشته باشی یکی رو نداشته باشی تازه تو روایات هست که بعد از این حرف پیامبر همه اومدن تبریک گفتن و بیعت کردن تبریک و بیعت برای چی برای دوست داشتن؟
* 💞﷽💞 ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 #۱۱۰   ژانت با کنجکاوی پرسید: _در نهایت چی شد؟ _هیچی امت در حضور پیامبر پذیرفت ولی بعد از پیامبر اعتنایی نکرد و تصمیم گرفت خلیفه رو خودش انتخاب کنه سقیفه تشکیل دادن خودشون خلیفه مشخص کردن دقیقاً مثل بنی اسرائیل در برخورد با هارون همون چیزی که قرآن تاکید می‌کرد که اون طوری نباشید! حدیثی از پیامبر هست که می فرماید یا علی تو برای من همانند هارون برای موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست کتایون فوری گفت: ولی مگه چه اشکالی داره حاکم بعدی با رای و نظر مردم انتخاب بشه _ولایت فقط خلافت نیست مفهوم گسترده تر و ریشه دار تریه و چون به امور تربیتی امت مربوط میشه طبعا مثل پیامبر باید منتخب خدا باشه _پس شما اصولا به دموکراسی و رای و انتخابات و این چیزا اعتقادی ندارید دیگه درسته؟ _انتخابات حق رای حق اظهار نظر شورا و مشورت همه اینها چیزهای خیلی خوبی هستن ما حتی در قرآن سوره شورا داریم! پس قبل از هر حاکمیتی برامون این مفاهیم اهمیت داشته اما خیلی مهمه که در چه سطحی و چه حوزه ای اگر بنا باشه همه ی مسائل با نظر انسان تعیین بشه پس خدا چکاره ی زندگی ماست اصلا پیغمبرم خودمون انتخاب کنیم دیگه! جایی که خدا کسی رو معرفی میکنه ما باید بگیم ما خودمون انتخابات برگزار میکنیم؟! روابط بین خدا و بنده هاش این شکلیه؟! اینکه بیشتر شبیه همون باور اسطوره قوم برگزیده ست! اصلا یه جاهایی عمومیت تخصص اظهار نظر در مورد یه مسئله رو نداره مثل این میمونه که نظام پزشکی برا هر پروانه طبابتی که میخواد صادر کنه انتخابات برگزار کنه! ما به مردم سالاری دینی معتقدیم الان هم تو کشورمون انتخابات داریم و و میخوایم که داشته باشیم انتخاباتها مردم رو درگیر سیاست و سرنوشت خودشون میکنه شعور و آگاهی سیاسی مردم رو بالا میبره اونها رو نسبت به امور اجتماعی حساس میکنه همه اینها فاکتورهاییه که برای اسلام خیلی اهمیت داره چون نسخه تربیتی خدا برای بشر آگاهیه خصوصا در بُعد اجتماعی اما در جایی که توجیه داشته باشه بعدا در این باره بیشتر توضیح میدم... آیه ۵ ژانت غذای ما و شما یعنی مسلمان ها و مسیحی ها نسبت به هم حلاله یعنی من طبق فتوای دینم از غذای شما می تونم بخورم شما هم همینطور این یک نماد برای بیان اعتماد و اطمینان بین دو گروهه و مردان مسلمان هم میتونن با خانم هایی که ادیان الهی دارن ازدواج کنن ولی با مشرک و بت پرست و کافر و اینها نه ژانت_ خب عکس چرا صدق نمیکنه چرا زنان مسلمان نمی تونن با مردان غیر مسلمان ازدواج کنن _ خب این چندتا علت داره یکیش همین بحث ولایت شوهر بر زنه _برای چی شوهر بر زن ولایت داره یعنی بیشتر میفهمه دیگه نه؟ _این ولایت در اثر عصمت نیست هیچ ربطی به سطح علم و عقل و درک و اینا نداره مثل ولایتی که پدر و مادر بر فرزند دارن ممکن بچه وزیر و وکیل باشه پدر و مادر بی‌سواد یا حتی به لحاظ ایمانی خیلی از بچه ها از پدر و مادرشون بالاترن ولی به سبب حقی که به گردنش دارن بهش ولایت دارن شوهر هم بر زن ولایت داره چون مسئولیت اقتصادی اجتماعی امنیتیش رو متقبل شده اینکه زن مسلمان بره تحت ولایت کسی که مسلمان نیست اشکال فقهی داره چون دیگه نمیتونه حرفش رو گوش بده و منطق کلی خانواده بهم میریزه همون مدیریت کلان و جزء که گفتم کتایون_ آیه ۶ یه سوال علت تفاوت وضوی اهل سنت و شیعه ها چیه این آیه که یه دستور واضح داره ضمنا مگه تاریخ ثبت نکرده که پیغمبر تون چطور نماز میخونده و چطور وضو می گرفته _ چرا ثبت شده علت تفاوت برداشت متفاوته صراحت آیه داره میگه بشویید صورت و دست هایتان را و مست کنید سر و پاهای تان را یعنی همون مدل وضوی شیعه اما اهل سنت برداشتشون اینه که کسره و فتحه مهمه یعنی چون وجوه و ارجُل و ایدی با کسره اومده و رئوس با فتحه پاها رو هم مثل دست و صورت می شوییم و چون گفته شده دستها را بشوید الی المرافق الی رو اینجا به سوی معنا کردن از کف دست به سمت آرنج شست‌وشو می‌دن در حالی که الی اینجا بیان کننده فاصله است مثلاً وقتی میگیم این دیوار رو تا سقف رنگ کن معنیش این نیست که حتماً از پایین به بالا رنگ کن! _ نگفتی پیغمبرتون چطور وضو می گرفت _ مثل شیعیان اهل سنت هم تا زمان خلیفه سوم همینطوری وضو می گرفتن بعداً به فتوای خلیفه سوم تغییر روش دادن _ مگه میشه پیغمبر یه طوری وضو بگیره و نماز بخونه بعد امت یه طور دیگه مگه نمیگید سنت پیغمبر! _حالا که شده وقتی عصمت پیامبر درک نشه و صرفاً آورنده قرآن تلقی بشه میشه گفت این تحلیل پیامبر از قرآن بود ما هم تحلیل خودمونو داریم _ خب چطوری نماز میخوند؟ _ مثل شیعیان بستن دست ها هم ابداع خلیفه دوم بود که گفت برای احترام بیشتر این کارو بکنید هر چند به نظر ما نماز یک نظامه و نباید انسان در طراحی خدا دخالت کنه _ مهر چطور پیامبرتون روی مهر سجده می کرد؟
_ مهر نمادی برای به خاک افتادن در برابر خداست وقطعاً از سجده روی فرش و موکت خیلی بهتره
* 💞﷽💞 ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 #۱۱۱  پیامبر مهر نمیساخت چون لازم نبود همیشه خاک در دسترسش بود و روی خاک سجده می کرد ائمه هم همین طور اون زمان ساختن مهر دلیلی نداشت چون می تونستن راحت فضایی فراهم کنند که سر بر خاک بگذارن بعدها که شکل معماری عوض شد و همه جا دسترسی به زمین نبود شیعیان مهرها رو ساختن تا همیشه بر خاک سجده کنن تو که بالاخره باید رو یه چیزی سجده کنی یا فرش یا مهر خب چه بهتر که خاک باشه به فلسفه سجده هم نزدیکتره کتایون_آیه ۳۳ جزای قطع دست در ازای دزدی خشونت احکام اسلامی خیلی بالاست چرا خدای شما انقدر با مردم خشنه! _اولاً حکم قطع دست برای دزدی شرایط داره اول اینکه دزدی در اثر گرسنگی و برهنگی نباشه و چند شرط دیگه دیگه که ثابت کنه وقاحت و تعمد در کار بوده تازه باز اگر قبل از اثبات جرم توبه کنه این حکم اجرا نمیشه و فقط رد مال میکنه ولی بر فرض اینکه همه اینها صدق کرد تو داری برای یک دزد دل میسوزونی و میگی خدا با مردم نامهربونه؟ مگه همه مردم دزدن؟ تو اگه سالم زندگی کنی کجا گذرت به این احکام میفته؟ اصلاً بعضی‌ها از این راه کسب درآمد کلان می‌کنن اینجا که دیگه شهر این باند بازیهاست بی زحمت از دسترنج مردم استفاده می کنن یکی دیگه رو به خاک سیاه می شونن برای اینکه هیجانات شون رو ارضا کنن و پول روی پول بذارن اگر یه بار همه داراییت رو ببرن دیگه این گارد رو نمیگیری انگار همه مجبورن دزدی و قتل کنن که میگه حکم ظالمانه! دولت اسلامی وظیفه داره از جان و مال و ناموس مردم حراست کنه میدونی دزدی چه ضربه ای به امنیت روانی جامعه میزنه میدونی چه صدمه‌ای به اعتماد عمومی و رافت بین مردم میزنه؟ این حکم به حد کافی بازدارنده هست چون هیچ پولی در مقایسه با سلامتی ارزش نداره اگر همه قانونمند باشن هیچ وقت حکم اجرا نمیشه که خشن باشه یا نباشه! _منظور من اینه که باید بیشتر روی موضوعات تربیتی کاربشه تا اینجور احکام سلبی _ تربیت مقوله جداگانه ایه جرم و جزا هم هویت منفکی داره هیچ کس به اندازه اسلام داعیه دار تربیت و پرورش و انسان سازی نیست ولی آموزش و پرورش جای قوه قضاییه رو که نمی گیره هر کدوم کار خودش رو میکنه درسته اگر آموزش و پرورش خوب کار کنه کار قوه قضاییه کم میشه ولی در وجودش که نمیشه تشکیک کرد همیشه باید قانون توی جامعه وجود داشته باشه منافاتی نداره وضع قانون با کار تربیتی جفتش رو انجام بده همونطور که در اسلام هم جفتش سفارش شده ساختار باید چند بعدی و کامل باشه خب... آیه ۳۵ رو ببینید خدا می‌فرماید وسیله‌ای برای تقرب به او بجوید استغفرالله یعنی بریم مشرک بشیم؟ خدا خودش میگه برای اومدن به سمت من وسیله بجویید حالا این وسیله چیه؟ چه چیزی روی زمین به اندازه بنده صالح میتونه برای خدا ارزش داشته باشه که انسان اون رو بین خودش و خدا وسیله قرار بده؟ مگه انسان اشرف مخلوقات نیست پس بهترین وسیله انسانه چه انسانی بهتر از رسول خدا و هر کسی که خودش معرفی کنه؟ _چرا خدا بین خودش و بنده هاش واسطه قرار میده اگه ما حرف بزنیم صدامون رو نمیشنوه یا به اندازه کافی دوستمون نداره؟ _سوالت خیلی سوال خوبیه ولی جای جوابش اینجا نیست یادداشتش کنید به وقتش دقیق اینو جواب میدم حتما هم جواب میدم _ آیه ۵۱ دو تا نکته یکی اینکه چرا یه جا میگه مسیحی ها دوست شمان یه جا میگه اونهارو دوست نگیرید یعنی یه مدت حلال بود بعد حرام شد وقتی که ازشون قطع امید کرد؟ و دیگه اینکه بر طبق همین آیه تو نباید با ژانت دوست بشی و خودت هم دچار نافرمانی شدی! چشمهای گرد شده ی ژانت به صورتم دوخته شده بود خندیدم: _ نه اتفاقا اون سفارش پایداره خدا میفرماید دوست ترین امت نسبت به مسلمان ها مسیحی ها هستن چون مستکبر نیستن اینجا هم توی این آیه ولی به معنای سرپرست و پیشواست! آیه ۵۵ آیه ای هست که در روایات به عنوان آیه ولایت ازش یاد می شه و مضمونش اینه که "ولی شما خداست و پیامبرش و کسانی که به او ایمان آوردند همان ها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند" شان نزول این آیه همون ماجراست که توی آیه نماز اشاره کردی امیرالمومنین علی بن ابی طالب توی مسجد نماز میخونده که یک سائل وارد مسجد می شه ایشون توی رکوع بوده دستش رو به طرف اون فقیر دراز میکنه که انگشترش رو برداره و این آیه بلافاصله در وصفش نازل میشه سکوت بود و تا اینکه کتایون به حرف اومد: _ آیه ۵۶ میگه حزب الله همواره پیروز هستن ولی همیشه هم پیروز نشدن تاریخ که اینو نمیگه
* 💞﷽💞 ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 #۱۱۲   _چون نگاه کلی نداری موردی بررسی می کنی باید دید پیروزی رو در چی تعبیر میکنی یه نگاه سطحی و مقطعی یا برایندی و کلان؟ پیروزی ای واقعه ایه که بیشترین نفع رو بدست بده امت حزب الله هرجا پای خدا بوده برده شاید ظاهرش گاها شکست باشه اما تاریخ اتفاقا برد رو ثبت کرده و متناسب وقایع آینده میشه این رو درک کرد اجازه بده به جاش مثال هم میزنم برات فکر میکنم جزء ششم تمومه نگاهی به ساعت گوشی انداختم: تا اذانم چیزی نمونده بگو ببینم با مامانت چکار کردی!؟
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍ای دختر پیامبر ! باز هم جوابی نمی‌آید . نزدیک می‌آید ، چادر را از روی صورت حضرت فاطمه سلام الله علیها کنار می‌زند . وای بر من ! حضرت فاطمه سلام الله علیها از دنیا رفته است . او صورت حضرت فاطمه سلام الله علیها را می‌بوسد و می‌گوید: «سلام مرا به پیامبر برسان» سَلمی شروع به گریه کردن می‌کند . در این هنگام ، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از راه می‌رسند . آنها سراغ مادر را می‌گیرند . سَلمی جوابی نمی‌دهد ، آنها به سوی مادر می‌روند . آنها هر چه مادر را صدا می‌زنند جوابی نمی‌شنوند . امام حسن علیه السلام کنار مادر می‌آید و می‌گوید: «مادر ، با من سخن بگو قبل از این‌که جان بدهم» او روی مادر را می‌بوسد ، امّا مادر جوابی نمی‌دهد . امام حسین علیه السلام جلو می‌آید و مادر را می‌بوسد و می‌گوید: «مادر ! من پسرت حسین هستم با من سخن بگو» سَلمی ، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را دلداری می‌دهد و از آنها می‌خواهد تا به مسجد بروند و به پدر خبر بدهند . آنها در حالی که گریه می‌کنند به سوی مسجد می‌دوند . همه صدای گریه امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را می‌شنوند ، خدایا چه خبر شده است ؟ آنها نزد پدر می‌آیند و خبر شهادت مادر را به پدر می‌دهند . وقتی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام این خبر را می‌شنود، بی‌قرار می‌شود و از هوش می‌رود . آری ، داغ حضرت فاطمه سلام الله علیها بر حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بسیار سخت است . عدّه‌ای بر صورت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام آب می‌ریزند. حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به هوش می‌آید و می‌گوید: «ای دختر پیامبر ، بعد از تو چه کسی مایه آرامش من خواهد بود ؟» حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام همراه با فرزندان خود به سوی خانه حرکت می‌کند . مردم خبردار می‌شوند ، غوغایی در شهر به پا می‌شود . زنان مدینه همه با هم ناله و زاری می‌کنند ، گویی که از صدای شیون آنها، شهر به لرزه در آمده است . آن زن کیست که به این سو می‌آید ؟ آیا او را می‌شناسی ؟ او عایشه لعنة الله علیه ، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله است ، او می‌خواهد وارد خانه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام شود ، امّا سَلمی ، مانع او می‌شود : ــ تو نمی‌توانی وارد این خانه شوی . ــ برای چه ؟ ــ فاطمه وصیّت کرده است که بعد از مرگ ، ما به هیچ‌کس اجازه ندهیم کنار پیکر او بیاید . آری ، عایشه لعنة الله علیه همان کسی است که حدیث دروغ از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرد که به حضرت فاطمه سلام الله علیها ، هیچ ارثی نمی‌رسد ، اکنون او نباید به کنار پیکر حضرت فاطمه سلام الله علیها بیاید نگاه کن ! مردم به سوی خانه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می‌آیند، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام از خانه بیرون می‌آید ، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هم همراه او هستند ، آنها گریه می‌کنند . مردم با دیدن گریه امام حسن و امام حسین علیه السلام به گریه می‌افتند . قیامتی برپا می‌شود ! همه منتظر هستند تا حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ، پیکر حضرت فاطمه سلام الله علیها را به مسجد ببرد تا آنها بر او نماز بخوانند و در تشییع جنازه او شرکت کنند . بعضی‌ها می‌گویند: «الآن هوا تاریک می‌شود ، باید هر چه زودتر مراسم تشییع جنازه را شروع کرد» در این میان ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام سخنی به ابوذر می‌گوید و از او می‌خواهد تا برای همه بگوید ابوذر رو به مردم می‌کند و با صدای بلند می‌گوید: «ای مردم ، تشییع جنازه فاطمه به تأخیر افتاده است ، خواهش می‌کنم به خانه‌های خود بروید» مردم با شنیدن سخن ابوذر متفرّق می‌شوند . آنها خیال می‌کنند چون غروب نزدیک است ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می‌خواهد فردا مراسم با شکوهی برای حضرت فاطمه سلام الله علیها بگیرد و برای همین ، تشییع پیکر حضرت فاطمه سلام الله علیها را به تأخیر انداخته است . هوا تاریک شده است و مردم مدینه در خواب هستند ، امّا امشب در خانه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ، همه بیدار هستند ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و سَلمی و فضه و یتیمان حضرت فاطمه سلام الله علیها حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام دارد بدن حضرت فاطمه سلام الله علیها را غسل می‌دهد ، بقیّه کمک می‌کنند .حضرت فاطمه سلام الله علیها وصیّت کرده است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام او را با پیراهن غسل دهد 😭 ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻