eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
6.2هزار ویدیو
622 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5942572082809274662.mp3
11.41M
💾🔊 استاد 📝 « » 📅 تهران- ۶ مهر ۹۶ ، 📥🎵دانلود صوتی با کیفیت 24kb
4_694018426716291074.mp3
3.36M
سعی کنیم مثل زُهیر بِریم، نه مثل زُبیر! 🎤استاد سیّدحسن احمدی اصفهانی؛
علیه السلام ◼️عزاداری از اول محرم سیره اهل بیت علیهم السلام هست ◼️ ✍قیل للامام الصادق علیه السلام سیدی جعلت فداک ان المیت یجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله و أراکم تجلسون انتم وشیعتکم من اول الشهر بالماتم و العزاء علی حسین علیه السلام فقال علیه السلام: یا هذا اذا هل هلال محرم نشرت الملائکة ثوب الحسین علیه السلام و هو مخرق من ضرب السیوف، وملطخ بالدماء فنراه نحن و شیعتنا بالبصیرة لا بالبصر، فتنفجر دموعنا ◾️به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من! فدایتان شوم، وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او می گیرند، و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه ماتم و عزاداری می کنید. حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که ماه محرم دمیده می شود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند، در حالی که پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیان ما این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم، پس اشک های ما سرازیر می شود.😭😭 📚ثمرات الأعواد علي بن الحسين الهاشمي الخطيب جلد 1 صفحه 36 مناهج البكاء فى فجائع كربلاءحسین الفرطوسي الحويزي جلد 1 صفحه 11 🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✅ پاداش لعن بر قتله سیّدالشّهدا علیه السلام منقول از حضرت رضا علیه السلام عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ‏: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلوات الله علیهم، فَالْعَنْ‏ قَتَلَةَ الْحُسَيْن. (امالی صدوق، ص130) حضرت رضا علیه السلام به ریّان‌بن شبیب فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در غرفه‌های بهشتی با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و خاندانش باشی، پس قتله حسین ‌بن علی علیه السلام را لعنت کن. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👌اگر دوست داری ثواب شهدای کربلا را داشته باشی، .... عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ قَالَ:‏ دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا علیه السلام فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ لِي: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ:‏ «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً».(امالی صدوق، ص129-130) ريّان بن شبيب گفت: روز اوّل محرّم نزد حضرت رضا عليه السّلام رفتم. حضرت به من فرمود: اى ابن شبيب! اگر دوست دارى ثوابى مانند ثواب كسانى كه همراه حسين بن علىّ عليهما السّلام شهيد شدند داشته باشى، هر گاه به ياد او افتادى بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» (اى كاش با آنان ‏بودم و به فوز عظيم مي رسيدم). ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😥😥 قرآن کریم، روضه عطش حضرت سیدالشهدا علیه السلام را یاد می کند مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد مروی تهران، در سال1383قمری می فرمود: يكى از انبائات غيبی قرآن را بگويم و از همانجا وارد روضه شوم. قرآن مى ‏فرماید:«كهيعص، ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيّا، إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» به حسب آنچه از امام زمان ارواحنا فداه نقل شده است، در يكى از توقيعاتى كه به آن حضرت نسبت مى ‏دهند، مى ‏فرمايد: اين از خبرهاى غيبى خداست كه خدا در قرآن فرموده، «كاف» اشاره به كربلاى ابى عبدالله علیه السلام است؛ يعنى پسر حبيب من، حسينِ فاطمه من، به كربلا مى‏ آيد و در كربلا او را شهيد مى‏ كنند. هاء اشاره به هلاكت آن بزرگوار است؛ يعنى حسين علیه السلام در كربلا شهيد خواهد شد. ياء اشاره به کشنده او، يزيد بن معاويه لعنه الله است، يعنى بر اثر فرمان سلطنتى يزيد، حسين را در كربلا شهيد مى‏ كنند. اين‌ ها شما را خيلى به حال نياورد. امّا اين كلمه همه را منقلب مى‏كند. كلام سر آن دو حرف بعد است. در كربلا حسين علیه السلام را شهيد مى ‏كنند. يزيد او را هلاک مى ‏كند، ولى چه جور؟ عين، یعنی حسين را با حال عطش و تشنگى، سر از بدنش جدا مى ‏كنند. نمى ‏دانم اين عطش امام حسين چه اثرى داشته است كه خداوند در قرآن از تمام مصائب او، از همين مصيبت عطش یاد می‌ کند. جبرئيل به آدم گفت: «وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمُ وَ هُوَ يَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ حَتَّى يَحُولَ الْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ السَّمَاءِ كَالدُّخَان» عجب چيزى بوده اين عطش. این عبارت از امام حسين علیه السلام نقل شده است که فرمود: «يا قَوْمِ! اسْقُونِي شَرْبَةً مِنَ الْماءِ فَقَدْ نَشَفَتْ كَبِدِي مِنَ الظَّمآءِ» اين لايه‌ هاى ته نهرها را ديده ‌ايد؟ گاهى ته نهر رسوب مى‏كند. نهر وقتى خشک مى ‏شود، لایه‌ هایی می‌ ماند. بعد آفتاب که مى ‏تابد، اوّل، رطوبت را مى ‏كشد و ريزه ريزه اين ‌ها را خشک مى‏ كند. بعد، کم کم تَرَک پيدا مى‏ شود. لايه ‌های ته نهر قاچ قاچ می ‌شود. ایجاد این تَرَك ‌ها را عرب «نَشَفَت» مى‏گويد. سيدالشهدا علیه السلام جگرش را تشبيه به «نشفت» کرده است. پس صدا زد ای لشگر! يک جرعه آب به من بدهيد! ای لشگر! جگرم قطعه قطعه شد. اى امان! دو سه شعر از جودى بخوانم: فرياد كه بيداد فلك جان مرا سوخت سوزعطش آخر دل ‌بريان مرا سوخت فرياد كه جان مى ‏دهم و در دمِ مردن افغان يتيمان به حرم جانِ مرا سوخت فرياد كه از دست برفت اصغر بى ‌شير برق ستم اين شاخه ريحان مرا سوخت داشت داد تشنگى مى ‏زد، يك‏وقت ديدند ولوله راه افتاد. ديدند حوسه لشكر بلند شد، همین كه نگاه كردند، ديدند سر آقا بالاى نى... (سخنرانی های مدرسه مروی تهران، مجلس سیزدهم، سال 1383 قمری) ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5800681219641314326.mp3
5.59M
نگوییم اول شعور حسینی، بعد شور حسینی... اشک و عزاداری بر امام حسین علیه السلام، خودش شعور می‌آورد... 🎤استاد معاونیان؛
4_5909099603080251761.mp3
864.6K
تفسیر کهیعص😭 🎤استاد معاونیان؛
🏴 آجرك الله يابقيةالله ▪️ حضرت امام اباعبدالله الحسین صلوات‌ الله‌ علیه 🔻 ○ خداوندا تو می‌دانی که آن‌چه از ما سرزد، برای رقابت در حکومت ودسترسی به مال بی‌ارزش دنیا نبود بلکه برای آن است که معالم و نشانه‌های دین تو را بنمایانیم و اصلاح را در سرزمین‌هایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو، آسوده گردند و به واجبات و سنن و احکام‌ات، عمل گردد. ● اللهمَّ إنّك تعلم أنّه لم يكن ماكان منّا تنافسا في سلطان، ولا التماسا من فضول الحطام، ولكن لنري المعالم من دينك، ونظهر الإصلاح في بلادك، ويأمن المظلومون من عبادك، ويعمل بفرائضك وسننك وأحكامك. 📚 بخشی از خطبه منیٰ 🔅اللهم عجل لولیک الفرج🔅
4_5978589171747391735.mp3
8.2M
👇👇👇 💠 عنوان: 👈 خلاصه ای از بحث: بعضی از ویژگیها و صفات ائمه (علیهم السلام) را شنیده‌ایم بخشی را هم نمی‌دانیم و بخشی را هم نگفته اند، پس جگونه ادعا می‌کنیم آنها شبیه ما بوده‌اند!  🎙سخنران : ⏰ زمان:‌۳۴دقیقه و ۹ثانیه ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید.
4_5983295034269630791.mp3
8.83M
👇👇👇👇 💠 عنوان: 👈 خلاصه ای از بحث: "دومین تحریف آنست که مراسم و مجالس ائمه (علیهم السلام) را با معیارها و ملاک های بشری، می سنجیم و امتیاز دهی می کنیم!" 🎙سخنران : ⏰ زمان:۳۶دقیقه و ۴۶ثانیه ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید.
✦༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ 🔰◼️▫️ • قسمت 《 5 》 پنجم✔️ 🎴▪️معرفت : ┄┅═══••𑁍❀𑁍••═══┅┄ ▪️همانندی زیارت اهل بیت علیهم السلام با یکدیگر : ✍..حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، دربارهء دختر بی همتایشان ، حضرت صدیقهء کبری سلام الله علیها فرمودند : 💠 خداوند گروه کثیری از ملائک را موکل فاطمه قرار داده است که در کارِ حفاظت اویند ؛ از پیش رو و راست و چپش ، و اینان در زمان حیات با او و پس از مرگش نزد قبر اویند و بسیار بر او ، پدر ، شوهر و پسرانش درود می فرستند ؛ آنگاه فرمودند : 💠 هر کس مرا پس از وفاتم زیارت کند ، گویا فاطمه را زیارت کرده و هر که فاطمه را زیارت کند ، مرا زیارت نموده و هر که علی بن ابی طالب را زائر باشد ، انگار زائر فاطمه است و هر که به زیارت حسن و حسین رود ، همانند آن است که علی را زیارت کرده باشد و هر که فرزندان آن دو (علی و فاطمه) را زیارت کند تو گویی آن دو را زیارت نموده است .(۱) یک نکته : ⁉️..📌 مسألهء همانندی زیارت اهل بیت علیهم السلام که در حدیث شریف مطرح شده ، کاملا با فضایلی که در خصوص زیارت بعضی از حضرات معصومین علیهم السلام مطرح گردیده و در مورد سایرین ذکر نشده ، قابل جمع است ؛ چرا که هیچ بعید نیست زیارت حضرات ائمهء طاهرین علیهم السلام در یک حد مشترکی یکسان باشد ، اما در عین حال جهات مختلفی بتوان در آن ها مد نظر گرفت. به طور مثال اگر اثر خاصی را ویژهء زیارت یکی از حضرات ائمه طاهرین علیهم السلام معرفی فرموده اند می توان گفت زیارت آن امام معصوم علیه السلام از جهت تامین آن اثر خاص ، نسبت به سایرین ممتاز می شود ؛ به این ترتیب در درجه بندی زیارات ناگزیر از در نظر آوردن حیثیات مختلف هستیم. 1⃣ 📚بحارالانوار ۱۲۲/۱۰۰ 🏴ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🏴 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
💜📎💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜 📎💜 💜 سرمو انداختم پایین با صدای ضعیفی سلام کردم برگشت سمتم نگاهم کرد چشمامو کشوندم تا کفشای خاکیش نمیخواستم از نگاهم بفهمه چی بهش گذشته جواب سلامم رو داد دستگیره ماشین رو کشید و باز کرد _سوار شو دیگه از بفرمایید خانوم خبری نبود بیخیال شونه ای بالا انداختم و سوار شدم خودش درو بست و ماشین رو دور زد اومد نشست پشت فرمون خیلی زود استارت زد جوری که ماشین از جا پرید سعی کردم نگاهم نکنم به موهای آشفته و چهره ی پریشون ترجیه دادم سکوت کنم تا خودش حرفی بزنه برخلاف انتظارم سکوت امیرحیدر هم طولانی شد کم کم داشتیم از شهرخارج میشدیم نمیدونستم کجا وعده داره ولی هرجا میرفت باید باهاش میرفتم بهرحال محرمم بود و نمیتونستم سرپیچی کنم و سوالی بپرسم از راه و چاله های سنگی بالا رفت رسید به تپه ی کوچکی در بالاترین نقطه ی شهر جایی که نقطه ی کور بود گمون نکنم کسی تاحالا اومده بود به اینجا و حتی نگاه آدمیزاد بهش افتاده بود پیاده شد منم پشت سرش بدون حرفی از ماشین پیاده شدم و یک قدم دور قدم برداشتم به سمت سراشیبی که قدم برمیداشت نورماه کاملا اونجا رو روشن کرده بود نیازی به استفاده از چراغ قوه نبود آروم و با احتیاط رفتم پایین تا رسیدیم به گلوگاهی که در چوبی داشت با کمی فشار تا اخر بازش کرد همزمان با باز کردن در چوبی نورپررنگ سفیدی از در خارج شد کمی چشمامو گرفتم و پشت سرش وارد شدم بوی خوب ملایم گل نرگس مشامم رو پرکرد صدای آروم نواختن مداحی زمزمه و روضه خوانی حاج میثم مطیعی، در و دیوارایی که پر از عکس شهدا بود و یادمانهایی از جبهه های جنگ انتظار هرچیزی رو داشتم الا این مکان ارامش از یه جایی به بعد کفشاشو در اوورد و من هم همونکارو تکرار کردم پا گذاشتم رو موکت فرشی که هر گوشه اش سجاده ای کوچک پهن بود و مهر و تسبیح تربت گذاشته بود جایی شبیه یک اتاق سه چهار نفره با چندتا سجاده و قرآن و نور های سبز رنگ انگار در دل زمین اینجارو کشف کرده بودند یا شاید هم به وجود آوورده بودن برای آرامش گرفتن امیرحیدر برگشت سمتم _تیمم کن نماز مغرب و عشاتو بخون 💜 📎💜 💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜📎💜
💜📎💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜 📎💜 💜 تعجب کردم از کجا میدونست من نمازمو نخوندم _دست و روت نشسته ات معلومه نماز نخوندی سعی کردم جلوی خنده ام رو بگیرم پشت کردم به سر پا نشستم روی زمین کنار گرد و خاک کف راهرو کف دو دستمو همزمان زدم روی زمین و برداشتم خیلی زود تیمم کردم و بلند شدم کنار امیرحیدر یکی از سجاده ها رو کشیدم نزدیک تر و نشستم _عجله کن قضا میشه زیر لب غر زدم "بداخلاق" نشنید و جواب نداد بلند شدم قامت بستم نماز مغرب رو به جا آووردم ترجیه دادم شبیه امیرحیدر بین دو نماز صبر کنم و با تسبیح ذکر بگم شروع کردم به صلوات فرستادن ناگهانی ازم پرسید _دلخوری؟ جوابی ندادم _سوال میپرسم جواب بده خانوم چشمامو روی هم فشردم و جلوی لرزش چونه ام رو گرفتم _حق داری چشمامو باز کردم تا اولین قطره ی اشکم بریزه روی چادرم _بد کردم برگشت سمت صورتم _اعصابم بهم ریخت محرم حسابم نکردی نگاهمو کشوندم بالا تو چشماش _من تنها کسیم که میتونی بهم اعتماد کنی آب دهانشو‌ پر صدا قورت داد _میدونم راه سختی رو انتخاب کردم ولی هستم پاش، هستم پات اومد نزدیکتر _فقط باهام راه بیا نکن کاری که بهمم بریزه و بد کنم باهات دست برد توی جیبش گوشیش رو در آوورد باز کرد گذاشت رو به روم _نگاه کن کل عالم و آدم و ترکوندن اون گوشیو از زنگ و پی ام برای خبر گرفتن از امیرحیدر بجز ... انگشت اشاره اش رو گرفت سمتم _بجز محرمش دوباره برگشت سرجاش نشست _دلم میگیره خانوم _چنین قصدی نداشتم من هم ناراحت شدم _ناراحت بودی که گذاشتی رفتی نیومدی همراهم _محل ندادی به محرمت که دوساعت بود شده بود سر و همسرت سرشو تکون داد و سکوت کرد دلم نمیخواست ناراحتیشو ببینم _شراره اومده بود ازم زهرچشم بگیره عصبی از جا جهید _چرا مگه این کیه چرا ازش میپرسم چیکارت داره میگه به تو چه چرا میتونه ازت باج بگیره ماهورا جانم ماهورا جانم رو جوری گفت که آرومم کنه که بهش اعتماد کنم و بگم چند و چون ماجرا رو براش 💜 📎💜 💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜📎💜
💜📎💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜 📎💜 💜 با لبخند و خوشحالی برگشتیم خونه تو راه کنار سوپر گوشتی نگهداشت و چشمکی زد _صبر کن الان میام لبخند زدم سرمو تکون دادم رفت داخل مغازه چند دقیقه بعد با دوتا پلاستیک پر از مواد برگشت پاکتا رو گذاشت صندلی های عقب و خیلی زود پشت فرمون نشست _خونه ابزارآلات کباب دارید؟ بلند خندیدم _ابزارالات چیه دیگه؟ دستی توی موهاش کشید با نجابت خاصی گفت _من بلد نیستم قشنگ حرف بزنم شما ببخشید سرمو تکون دادم _بله داریم _خب خداروشکر بریم مهمونشون کنم بلکه دلخوری امروز صبح یادشون بره نگاهمو دوختم به کوچه ی منتهی به خونه خیلی نگهداشت و پیاده شدیم پلاستیکهارو از پشت برداشت و دور زد اومد کنارم پشت در ایستاد یقه لباسشو درست کرد دست برد سمت زنگ در چندبار کوتاه فشرد صدای مازیار اومد که میگفت _اومدم اومدم بعد هم صدای لخ لخ دمپایی های آبی رنگش ریز خندیدم همزمان در خونه بازشد مازیار با چهره ی برزخی گفت _میخندی به چی؟ چشمامو چرخوندم سمت امیرحیدر مصنوعی سرفه ای کرد _سلام خوبی؟ دستشو دراز کرد سمت حیاط _بفرمایید تو امیرحیدر سلام کرد و دست برد پشت کمرم تا اول من وارد شم پوزخند مازیار رو دیدم توجه نکردم و وارد خونه شدم زودتر از مازیار و امیرحیدر که مشغول حرف زدن بودن رفتم داخل مامان و بابا رو به روی تی وی نشسته بودن مارال و امیرحسین هم سرشون تو کتاب تست مارال بود سلام کردم رو به امیرحسین گفتم _تو همیشه باید اینجا باشی بزرگوار؟ خودکار مارالو پرت کرد سمتم _رو تو برم بشر خوشگذشته انگار؟ میدونستم مامان و بابا چشم دوختن به لب من تا وضع و اوضاع خوشحالی و ناراحتیمو ببینن قری انداختم توی گردنم و جواب دادم _جای شما اصلا خالی نبود همزمان با مارال بلند یلند خندیدن و مامان دستاشو برد سمت آسمون و زیر لب زمزمه کرد الحمدلله 💜 📎💜 💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜📎💜
💜📎💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜 📎💜 💜 _این یه مسئله است که ریشه در گذشته ی من داره شما گفتین کاری با گذشته ام ندارین سرشو با تاسف تکون داد _گذشته ای که گذشته اهمیتی نداره گذشته ای که جلوی چشممه رو چجوری چشم پوشی کنم عزیزم خانومم بهم اعتماد کن مستقیم زل زدم به چشمهاش _شراره علاقه داشت من زن برادرش بشم رنگ از رخش پرید گره اخمش باز شد _خب اینکه چیزی نیست که تو ازش بترسی نخواستی گفتی نه _اون دوستمه بهرحال چیزهایی از من داشته و فهمیده قبلا که فکر میکنه اگه برای تو افشا کنه میتونه بین مارو خراب کنه _مثلا چی؟ _مثلا اینکه من قبلا با حجاب نبودم نماز نمیخوندم خیلی از کارها رو نمیکردم فکر میکنه از همونا به عنوان اهرم میتونه استفاده کنه دوباره نشست روی سجاده اش _نمیتونه کمی دلم قرص شد از اینکه حرفامو باور کرده باشه آه از اینکه چقدر راحت عهد ام رو باهاش شکوندم و پشت سر هم دروغ تحویلش دادم _اینکه بتونه یا نتونه به اعتماد شما بستگی داره رو برگردوند سمتم چقدر آشوب بود چهره اش _من به شما اعتماد دارم وجود اونا آزارم میده لبخند تلخی تحویلش دادم _این هم از بدشانسی های من در نوجوونیمه دستی به چشمهاش کشید و جواب داد _خدابزرگه سرمو تکون دادم و بلند شدم نماز بعدیمو گام به گام با امیرحیدر خوندم بعد از پایان نماز من جلوتر رفتم پشت سرم یکی یکی چراغهارو خاموش کرد و رفتیم بیرون در آخر در راهروی زیر زمینی رو قفلی زد و برگشت سمتم با خنده گفت _اینجا رو جز منو صالح و محمد و یکی دیگه از بچها که سال پیش پر کشید کسی نمیشناسه لبخندش عمیق تر شد _دستساز خودمونه تو پاره ای از وجود منی باید نشونت میدادم هربار ابراز علاقه اش مساوی بود با ترس بیشتر من از اینکه نمیتونم لایق چنین مهر و محبتی باشم 💜 📎💜 💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜📎💜
👥🗣😥هرگاه به یاد حسین بن علی علیه السلام افتادی، بگو: ... عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرٍ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ يُونُسُ بْنُ ظَبْيَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَةَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ ، وَ كَانَ الْمُتَكَلِّمُ مِنَّا يُونُسَ وَ كَانَ أَكْبَرَنَا سِنّاً. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنِّي كَثِيراً مَا أَذْكُرُ الْحُسَيْنَ عَلَیهِ السَّلامُ ، فَأَيَّ شَيْ‏ءٍ أَقُولُ؟ فَقَالَ: قُلْ: «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» تُعِيدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً، فَإِنَّ السَّلَامَ يَصِلُ إِلَيْهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ مِنْ بَعِيد. (الکافی، ج 4، ص575) حسین بن ثُوَیر نقل می کند: من ، یونس بن ظَبیان ، مُفَضَّل بن عمر و ابو سَلَمَۀ نزد حضرت صادق علیه السلام نشسته بودیم. در بین ما یونس که مسن تر از همه ما بود سخن می گفت. عرض کرد: فدایت شوم، من زیاد به یاد حسین بن علی علیه السلام هستم ، در این حالت چه بگویم؟ فرمود: سه بار بگو: «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» ، همانا سلام از دور و نزدیک به حسین بن علی علیه السلام می رسد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😥🗣💧 پاداش یاد حسین بن علی علیه السلام و لعنت بر قاتلین آن حضرت در هنگام نوشیدن آب عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ‏: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ، فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَيْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِدُمُوعِهِ. ثُمَّ قَالَ لِي: يَا دَاوُدُ! لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ علیه السلام، فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَكَرَ الْحُسَيْنَ علیه السلام وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ، وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ، وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ، وَ كَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ، وَ حَشَرَهُ اللَّهُ‏ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد.( كامل الزيارات، ص106-107) داوود رَقّی گفت: نزد حضرت صادق علیه السلام بودم. آن حضرت، آب طلب کردند و نوشیدند. در این هنگام حالت گریه بر چهره ایشان ظاهر شد و چشمان مبارکشان پر از اشک شد. پس فرمودند: ای داوود! خداوند قاتل حسین بن علی علیه السلام را لعنت کند، بنده‏ اى نيست كه آب بنوشد و حسين عليه السّلام را ياد کند و قاتلش را لعنت نماید، مگر آن که خداوند صد هزار کار نیک در پرونده اعمال وی می نویسد، و صد هزار کار بد از پرونده اش محو می کند، و مقامش را صد هزار درجه بالا می برد، و گويا صد هزار بنده آزاد كرده است، و روز قيامت، خداوند متعال او را با قلبى خنک(آرام و مطمئن) محشور مى‏ كند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👁❤️ امام زمان علیه السلام، در مجالس عزاي امام حسين علیه السلام تشريف ‌فرما مي ‏شود، اگر ... مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان در سال 1392 قمری می فرمود: امام زمان علیه السلام، مخصوصاً در مجالس عزاي امام حسين علیه السلام تشريف ‌ فرما مي‏ شود. البته در آن مجلسی از عزاي امام حسين علیه السلام كه سه شرط در آن باشد: شرط اول: باني، نظرش فقط و فقط تسلاّي قلب حضرت زهراء علیهاالسلام باشد. هيچ هوي و هوس ديگري، هیچ هدف دیگری غير از تسليت و تسلاّي خاطر حضرت صدّيقه علیهاالسلام نداشته باشد. ركن دوم: مستمع كه در آن مجلس مي ‌رود، فقط به منظور تسلاّي خاطر حضرت زهراء علیهاالسلام و اميرالمؤمنين علیه السلام و پيغمبر صلّی الله علیه و آله برود، و هيچ هدف ديگري نداشته باشد. ركن سوم: خواننده، خواه واعظ باشد، خواه روضه ‌خوان و مرثيه ‌خوان، يا مداح يا نوحه ‌خوان باشد، او هم هيچ غرضي جز عرض ارادت به ساحت امام حسين علیه السلام و تسلاّي قلب پيغمبر صلّی الله علیه و آله و اميرالمؤمنين علیه السلام و حضرت زهراء علیها السلام نداشته باشد. اگر اين سه ركن در مجلسي پيدا شد، مي‏ خواهد غوغا و پرجمعيت باشد، می ‌خواهد جمعيتی ‏اندك داشته باشد، در اين‌گونه مجالس گاهي به نگاهي دلي را شاد مي ‏كند. گاهي اين سلطان حقيقي به بنگاه آن درويش مي‏ رود. گاهی از روزنه آن خانه، آفتاب جمالش را متلألأ مي ‏كند. اين مطلب را كه مي ‏گويم، ديده شده است كه مي ‏گويم. لفظ نمي ‏گويم. به احتمال و به خيال و به توهّمات و به نقل‌هاي پوسيده اين و آن، اتكاء نمي ‏كنم. ديده شده است که در مجلس عزاي امام حسين علیه السلام آمده و گريه كرده ‏است. (سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، 1392 هجری قمری، مجلس ششم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😥😥 قرآن کریم، روضه عطش حضرت سیدالشهدا علیه السلام را یاد می کند مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد مروی تهران، در سال1383قمری می فرمود: يكى از انبائات غيبی قرآن را بگويم و از همانجا وارد روضه شوم. قرآن مى ‏فرماید:«كهيعص، ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيّا، إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» به حسب آنچه از امام زمان ارواحنا فداه نقل شده است، در يكى از توقيعاتى كه به آن حضرت نسبت مى ‏دهند، مى ‏فرمايد: اين از خبرهاى غيبى خداست كه خدا در قرآن فرموده، «كاف» اشاره به كربلاى ابى عبدالله علیه السلام است؛ يعنى پسر حبيب من، حسينِ فاطمه من، به كربلا مى‏ آيد و در كربلا او را شهيد مى‏ كنند. هاء اشاره به هلاكت آن بزرگوار است؛ يعنى حسين علیه السلام در كربلا شهيد خواهد شد. ياء اشاره به کشنده او، يزيد بن معاويه لعنه الله است، يعنى بر اثر فرمان سلطنتى يزيد، حسين را در كربلا شهيد مى‏ كنند. اين‌ ها شما را خيلى به حال نياورد. امّا اين كلمه همه را منقلب مى‏كند. كلام سر آن دو حرف بعد است. در كربلا حسين علیه السلام را شهيد مى ‏كنند. يزيد او را هلاک مى ‏كند، ولى چه جور؟ عين، یعنی حسين را با حال عطش و تشنگى، سر از بدنش جدا مى ‏كنند. نمى ‏دانم اين عطش امام حسين چه اثرى داشته است كه خداوند در قرآن از تمام مصائب او، از همين مصيبت عطش یاد می‌ کند. جبرئيل به آدم گفت: «وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمُ وَ هُوَ يَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ حَتَّى يَحُولَ الْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ السَّمَاءِ كَالدُّخَان» عجب چيزى بوده اين عطش. این عبارت از امام حسين علیه السلام نقل شده است که فرمود: «يا قَوْمِ! اسْقُونِي شَرْبَةً مِنَ الْماءِ فَقَدْ نَشَفَتْ كَبِدِي مِنَ الظَّمآءِ» اين لايه‌ هاى ته نهرها را ديده ‌ايد؟ گاهى ته نهر رسوب مى‏كند. نهر وقتى خشک مى ‏شود، لایه‌ هایی می‌ ماند. بعد آفتاب که مى ‏تابد، اوّل، رطوبت را مى ‏كشد و ريزه ريزه اين ‌ها را خشک مى‏ كند. بعد، کم کم تَرَک پيدا مى‏ شود. لايه ‌های ته نهر قاچ قاچ می ‌شود. ایجاد این تَرَك ‌ها را عرب «نَشَفَت» مى‏گويد. سيدالشهدا علیه السلام جگرش را تشبيه به «نشفت» کرده است. پس صدا زد ای لشگر! يک جرعه آب به من بدهيد! ای لشگر! جگرم قطعه قطعه شد. اى امان! دو سه شعر از جودى بخوانم: فرياد كه بيداد فلك جان مرا سوخت سوزعطش آخر دل ‌بريان مرا سوخت فرياد كه جان مى ‏دهم و در دمِ مردن افغان يتيمان به حرم جانِ مرا سوخت فرياد كه از دست برفت اصغر بى ‌شير برق ستم اين شاخه ريحان مرا سوخت داشت داد تشنگى مى ‏زد، يك‏وقت ديدند ولوله راه افتاد. ديدند حوسه لشكر بلند شد، همین كه نگاه كردند، ديدند سر آقا بالاى نى... (سخنرانی های مدرسه مروی تهران، مجلس سیزدهم، سال 1383 قمری) ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣😢🙏 گفتارهاي منبر را مقدّمه برای روضه سیّدالشّهدا علیه السلام مي ‏دانم، و روضه را مقدّمه براي دعا برای امام زمان علیه السلام مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود: خوراك، هر چقد مطبوع و خوب باشد، اگر نمك نداشته باشد، آدم از آن خوراك لذت نمي ‌برد. خوراك بايد نمك داشته ‏باشد. محبوب شما هم، هرچه قدر زیبا باشد، اگر نمك نداشت، صباحت بدون ملاحت، دلربا نمي‏شود. مجمع روحاني هم همين ‌طور است. مجامع روحاني، هرچقدر هم پرمعنا باشد، اگر نمک نداشته باشد، لذّت ندارد. نمك مجامع روحاني، توسّل به امام حسين علیه السلام ،ذکر سیدالشهدا علیه السلام و گريه بر امام حسين علیه السلام است. من در این باب، خيلي حرف‌ها دارم. در دهه عاشورا، اگر از چشم خود من اشك جاري نشود، آن شب و روز براي من منفور و مطرود است. چشمي‏كه در دهه عاشورا خشك بماند و نگرید، آن چشم پيش بنده منفور است. مجمع روحاني كه منعقد شود و در آن، توسّل و توجّهي به ناحیه امام حسين علیه السلام نشود، آن مجمع در نظر بنده بي ‌نمك است. لهذا، خواه ناخواه باید در خانه امام حسين علیه السلام هم برويم. بايد تا كربلا يك قدم برويم، حالا كم يا زياد. همين قدر كه حال عزایي در مجلس پيدا بشود، خدا را می ‌خوانم. يك شعري از «علامه بحرالعلوم» يادم آمد. در نظر بنده اعتبار اشعار علامه بحرالعلوم از مقاتل معتمده كمتر نيست. در آن مجموعه مفصلی كه راجع به مرثیه سيدالشهداء علیه السلام سروده است، دو تا شعر دارد که اجمالاً معنی آن، این است: لشکر! چرا مرا دعوت كرديد؟ شما مرا دعوت كرديد. نامه‌ها نوشتيد. فرستاديد. مهمانتان دست زن و بچه ‌اش را گرفته و آمده‏ است، به سرزمين شما وارد شده‏ است. مهمان اگر دعوت شد، وقتي وارد بر میزبان مي‌شود، هرچه طلب كند، مادامی‌که ميزبان قدرت دارد، بايد خواسته مهمان را برآورد، چون دعوت كرده ‏است. مهمان شما وارد شده ‏است، مهمان شما از شما طلب يك جرعه آب می كند. آيا دادرس و فريادرسي هست به داد اولاد پيغمبر صلّی الله علیه و آله برسد؟ يك شربت آبي به آن ‌ها بدهد؟ آيا يك فرد بامروّتي پيدا مي‌شود به اين بچه شيرخواره من رحم كند؟ بنده گفتارهاي منبر را مقدّمه برای روضه مي ‏دانم، روضه را مقدمه براي دعا مي ‌دانم. حالتان، حال توجّه به خداست، چند تا آمين بگوئيد، آن وقت تشريف ببريد. خدايا! به قطرات خون امام حسين علیه السلام و به قطرات اشك امام حسين علیه السلام همين ساعت امر فرج و ظهور امام‏ زمان علیه السلام را اصلاح بفرما. به زودی ما را به دیدار و به نصرت آن بزرگوار سعادتمند بفرما. دل ما را از نور ولایت و محبتش متجلّی و منجلی فرما. قلب مقدس آن بزرگوار را از ما راضی و خشنود فرما. سایه عزّ ولایش را بر سر ما و همه مسلمانان مستدام بدار. ما را در ظلّ ولایش از هر خطا و اشتباه و هر خطر و صدمه‌ای حفظ بفرما. مشکلات ما را به برکات امام زمان علیه السلام حلّ و سهل و آسان بفرما. (سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس اوّل) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌑🕌💎 این موقعیت را از دست ندهید دوستان و سروران گرامی! سایت الکفیل، برای زیارت حضرت سیّدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام از امروز تا روز عاشورا ثبت نام می کند. توصیه می شود از ثبت نام روزانه در این سایت غافل نباشید. توصیه می شود این زیارت، به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام انجام شود و پاداش این کار بزرگ را به هرکس که در نظر دارید، هدیه نمایید. http://alkafeel.net/zyara/ ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👐 ای زائرین عاشورای حسینی علیه السلام! در پناه حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام به زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام بروید. أبوالوفای شیرازی نقل می کند که در خواب، مولایم رسول خدا صلّی الله علیه و آله را دیدم. ایشان به من فرمودند: از ابوالحسن الرّضا علیه السلام، سلامتی در سفرها، در بیابان ها و دریاها را درخواست کن و بگو: «أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ وَلِيِّكَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَلَیهِ السَّلامُ إِلَّا أَنْجَيْتَنِي بِهِ، وَ سَلَّمْتَنِي مِمَّا أَخَافُهُ وَ أَحْذَرُهُ، فِي جَمِيعِ أَسْفَارِي فِي الْبَرَارِي وَ الْقِفَارِ وَ الْأَوْدِيَةِ وَ الْغِيَاضِ وَ الْبِحَارِ.» (بحار الأنوار، ج102، ص250-251 به نقل از کتاب العتیق الغرویّ) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
مداحی_آنلاین_غربت_نشینم_و_هوای_آشنا_داریم_حاج_منصور_ارضی.mp3
14.95M
🔳 🌴روضه طفلان حضرت زینب(س) 🌴غربت نشینم و هوای آشنا داریم 🎤حاج
مداحی_آنلاین_به_چادر_خاکی_اومدم_بدم_قسمت_حسین_سیب_سرخی.mp3
10.19M
🔳 🌴به چادر خاکی اومدم بدم قسمت 🌴جوونای من میشن مدافع حرمت 🎤 👌بسیار دلنشین