✳️ دعای امام زمان برای شیعیان
🔻 «سیدبنطاووس» میگوید که وقتی من در سرداب «امام زمان» (عج) وارد شدم، در پلهٔ اول دیدم که صدای نجوا میآید و فهمیدم که صدای حضرت ولی عصر است. امام دعا میکردند: خدایا شیعیان ما از ما هستند. اگر گناهانی مرتکب شدهاند و آن گناهان «حق الله» است، آنها را ببخش و اگر «حق الناس» است، آنقدر از خمس ما به آنها بده که از هم راضی بشوند.
👤 #استاد_مسعود_عالی
✍ #پیادهشده_سخنرانی
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ خشم را طلاق دهید!
🔻 قسم به خدای واحد لا شریک له، اگر خشمها را کور نکنید، به هیچ جا نمیرسید. خشم را باید طلاق دهید! گوش و زبان و چشم را کنترل کنید. برای موفقیت در این کنترل، تمرین کنید.
🔸حضرت علی علیهالسلام فرمود: «اگر بردبار نیستی، خود را به حلم و بردباری وادار کن.» پس از مدتی تمرین و کظم غیظ و خود را وادار به حُسن خُلق کردن، حلم برای انسان آسان میشود.
👤 #استاد_فاطمینیا
📚 از کتاب «نکتهها از گفتهها»| ج۱
📖 ص ۷۶
#⃣ #اخلاق #سلوک
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ زیادهطلبی برای صعود است، نه سقوط!
🔻 انسان از نظر فطرت اولیهاش «زیادهطلب» است و هیچگاه سیر نمیشود. زیادهطلبی فطری باید در کانال تکامل انسانی ریخته شود، نه در بُعد حیوانی. آن مسیر است که هرچه انسان بیشتر پیش رود، انتها ندارد و میتواند جلو برود. اما التذاذ بیش از اندازه از مادّیات، کانال زیادهطلبی انسان را عوض میکند و او را به تباهی میکشاند. جمعآوری و لذت از دنیا، اگر بیش از حد کفاف باشد، مساوی با سقوط است؛ حال آنکه زیادهطلبی برای صعود است، نه سقوط! با این کار انسان زمینهٔ صعود خود را تبدیل به سقوط خواهد کرد و از بالا به پایین سرازیر خواهد شد.
👤 #آیت_الله_مجتبی_تهرانی
📚 از کتاب #رسائل_بندگی | رسالهٔ دوم «حُبّ به دنیا»
📖 صفحات ۱۵۶ و ۱۵۷
#⃣ #سلوک
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ دعای پدر 🔻 شهابالدین دوباره از پلهها بالا رفت. مادر به او امر کرده بود پدر را بیدار کند. میان
🔻 از راه که میرسید، پدر را میبرد حمام. خودش لباسهای پدر را میشست. مینشست کنار بابا، دستهای چروکیدهاش را نوازش میکرد و میبوسید. جورابهای پدر را میآورد و موقع پوشاندن، لبهایش را میگذاشت کف پای پدر.
🔸 مادر هم که در بیمارستان بستری بود، از سوریه که آمد بیمعطلی خودش را رساند بیمارستان. همین که آمد توی اتاق، از همه خواست بیرون بروند؛ حتی برادر و خواهرها. وقتی با مادر تنها شد، پتو را کنار زد. دستش را میکشید روی پاهای خستۀ مادر. حالا که صورتش را گذاشته بود کف پای مادر، اشکهای چشمش پای مادر را شستوشو میداد.
🔺 کسی از حاجقاسم توصیهای خواسته بود. چند بندی برایش نوشت که یکیاش احترام به پدر و مادر بود: «به خودت عادت بده بدون شرم، دست پدر و مادرت را ببوسی. هم آنها را شاد میکنی، هم اثر وضعی بر خودت دارد.»
📚 از کتاب #سلیمانی_عزیز | گذری بر زندگی و رزم شهید حاجقاسم سلیمانی
#⃣ #احترام_به_والدین
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ مبنا را تفکرات شهید مطهری بگذارید
📌 مبنا را تفکرات #شهید_مطهری بگذارید و کارهای بعدی را روی آن بنا کنید. ۸۳.۴.۱۵
🌀 اگر کتابهای آقای مطهری مورد مطالعه و مداقه قرار بگیرد، انبوهی از #معارف را به ذهن و دل هر خواننده سرازیر میکند؛ اینها مهم و لازم است. ۸۴.۲.۱۱
🔰 مطهری بهصورت سنگری امن برای جوانان طالب و علاقهمند فکر اسلامی در حوزهها و دانشگاهها درآمد تا بتوانند زیر سایهٔ این تفکر عمیق و مستحکم #دین خود را حفظ کنند و دستاوردهای نوین فکری داشته باشند و از آن دفاع نمایند. ۸۳.۲.۶
🌸 ما واقعاً بدیل و عدیلی برای مجموعهٔ كتابهای شهید مطهری نداریم و با اینكه كارهای خوبی هم شده، بلاشك از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد. ۸۲.۱۲.۱۸
📚 کتابهای شهید مطهری، قابل مردن و تمامشدن نیست. ۷۰.۲.۱۱
🌻 آنچه که کهنه نمیشود، معارف و حقایقی است که هنوز جامعهٔ ما محتاج دانستن و تکرار کردن و از بر کردن آنهاست، و آن همان محتوای کتابهای شهید مطهری است. مبادا وسوسهٔ خناسان و زمزمهٔ دشمنان که با فکر شهید مطهری مخالف بودند و به همین جهت هم او را از دست ما گرفتند موجب شود که کتابهای آن بزرگوار از رواج بیفتد. ۷۰.۲.۱
👤 گزیدهای از بیانات #رهبر_انقلاب در اهمیت مطالعهٔ آثار #شهید_مطهری
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ خورشیدِ پشتِ ابرِ گناهان...
🔻 فرخ که شنیدن این حرفها برایش مثل داستانی باورنکردنی بود، با هیجان پرسید:
- آخر چهطور یک انسان چهلپنجاه ساله میتواند دهها و بلکه صدها سال دیگر عمر کند؟
- همانگونه که نوح عمر کرد. همو که او را از دیدهها پنهان داشته، سلامت جانش را نیز حفظ میکند.
- چگونه از دیدهها پنهان است، ولی هست؟!
- چون بویی خوش که مشامت احساس میکند و خودش را نمیبینی.
- آخر مگر او امام نیست؟ از عالمِ غیب چگونه بر مردمان امامت میکند؟
- ... او همان خورشیدی است که ابرهای تیرهٔ گناه ما آدمیان، سیمای منورش را از دیدگانمان دور نگاه داشته. در حالی که او به ذاتِ خود، خورشید است و از پشت ابر نیز نورِ وجودش جهان را روشن میکند.
📚 از کتاب #تنهای_هزارساله | روایت زندگانی ابنبابویه (پدر) و شیخ صدوق (پسر)
📖 صفحات ۴۲ و ۴۳
👤 #سعید_تشکری #مهدی_سیمریز
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ انتظار، جهاد است و تعطیلبردار نیست! 🔻 انتظار، تلاش مستمر برای تحقق آرمانهای بشری و الهی است. ک
✳️ دو عنصر انتظار
🔻 در انتظار ظهور، دو عنصر وجود دارد: یکی «امید»، دیگری «آرزو». اما امید به معنی این است که روحتان در برابر تهاجم سپاه باطل شکست نخورد، پیروزیهای ظاهری آنان را به چیزی نشمرید، آنها را امری موقت بشمارید، تسلیم آنها نشوید، زیرا یأس تسلیم میآورد. اما آرزو به معنی این است که ظهور در عین جنبههای خارق العادهای که دارد، کار خود را انفرادی انجام نمیدهد، با کمک یک عده یاران انجام میدهد: یاران شایسته و همفکر. لازمهٔ آرزو «آمادگی» است. پس به یک اعتبار، دو عنصر انتظار یکی امید و دیگر آمادگی است.
‼️ انتظار «وظیفه» است اما وظیفه، انتظار نیست! یعنی ما موظفیم که منتظر و امیدوار به آینده باشیم ولی وظیفهٔ ما صرفاً این نیست که منتظر باشیم. انتظار مثبت همان است که توأم با آمادگی است.
👤 #شهید_مطهری
📚 از کتاب #یادداشت_ها | ج ۹
📖 ص ۳۹۴
#⃣ #انتظار #وظایف_منتظران
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ وعدهٔ قبول حتمی توبه برای چه کسانی است؟
⁉️ آیا گناهکار اجازه دارد که توبهٔ خود را به تأخیر اندازد؟ البته خیر؛ زیرا این تأخیر نوعی بیاعتنایی به خدا و سبک شمردن گناه است و این خود گناهی است که نیاز به توبه دارد.
👈 تائب دوگونه است: یکی آنکه بلافاصله بعد از بیداری از گناه توبه میکند که او «تائب مِن قَریب» است و خدا به چنین کسی وعدهٔ قبول حتمی توبهاش را داده است «ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُولَٰئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ...». و دیگری آن است که توبه را امروز و فردا میکند و معتقد است تا مرگ فرصت دارد و طبعاً گناهان دیگری هم بر گناهان پیشین میافزاید و او «تائبٌ مِن بَعید» است و خداوند به چنین کسی وعدهٔ قبول احتمالی و نه قطعی توبهاش را داده است «عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ: شاید خدا توبهٔ آنها را قبول کند.»
👤 #استاد_ابوالفضل_بهرامپور
📚 از کتاب تفسیر #نسیم_حیات | ج۴
📖 ص ۱۸۶
#⃣ #تفسیر
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ بیست سال است شلاقِ یک «اِی» را میخورم! 🔻 سالکی نقل کرد، بر سر مزار مؤمنی مشغول ذکر بودم که یک
✳️ روز رسوایی!
🔻 اگر كسی در دنيا رسوا شد میتواند در جایی، مثلاً پشت ديوار، درخت، درّه يا دامنهٔ كوهی پنهان شود تا كسی او را نبيند؛ اما فردا كه در پيشگاه حق، حقيقت ظاهر میشود، ديگر مقرّ و دره و كوهی نيست.
‼️ در قرآن كريم آمده است كه از پيامبر (ص) سؤال میكنند: خداوند اين كوهها را در قيامت چه میكند: «وَ يَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً * فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً * لا تَري فيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً» (طه، ۱۰۵ تا ۱۰۷) پيامبر بگو: كوهی نمیماند. همهٔ كوهها كوبيده میشود و سرزمين قيامت صاف بوده و درّه و كوه و تلّ و تپهای ندارد. درخت و ديواری ندارد تا انسانِ شرمنده، خود را آنجا پنهان كند. چشم اهل محشر هم تيز است و هر جا را بخواهند میبينند: «فَبَصَرُکَ الْيَوْمَ حَديدٌ» (ق، ۲۲) انسان است و چشمانداز وسيع موجودات. كجا انسانِ شرمنده میتواند خود را پنهان كند؟
🔺 كسی كه عمری را به بدگويی سپری كرده، آنگاه كه سرپوش برداشته میشود چگونه به خود اجازه میدهد كه در بين ديگران بهسر بَرَد؟ بنابراين، مهمترين خطر، بیآبرویی است.
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
📚 از کتاب #حکمت_عبادات
📖 صفحات ۸۰ و ۸۱
#⃣ #تفسیر #قیامت
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳ ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود اما... 🔻 پسرم از روی پلهها افتاد. دستش شکست. بیشتر از من، عبدالحسی
✳️ دیگه به اون خونه برنمیگردم!
🔻 استوار مقابل یکی از خانهها پیاده شد و زنگ خانه را زد. به من گفت: «تو از حالا در خدمت صاحب این خانهای. هر چی هم گفتند بیچونوچرا اطاعت میکنی». پیرزنِ خدمتکار راهنماییام کرد به سمت اتاقی. چند بار «یا الله» گفتم. زن جوانی صدا زد: «یا الله سرت را بخورد! بیا تو دیگه». قدم که جلو گذاشتم تمام تنم خیس عرق شد. مقابلم زن جوان بیحجابی با آرایش غلیظ نشسته بود و پاهایش را روی هم انداخته بود. سرم رو انداختم پایین و سریع برگشتم بیرون و هرچی هم پیرزن خدمتکار اصرار کرد که: «برگرد پسر، اگر بری میکشنت» توجهی نکردم. بیرون اومدم و پرسانپرسان پادگان رو پیدا کردم. تو پادگان هرچی اصرار و تهدید کردند نتونستند خامم کنند که برگردم و گماشته زن بیحجاب یک سرهنگ بیغیرت بشم.
🔺 پادگان هجده سرویس بهداشتی داشت که در هر نوبت چهار نفر تمیزش میکردند. یک هفته تمام، یک نفره شدم مسئول نظافت همه سرویسها. روز هشتم سرگرد آمد. فکر میکرد این تنبیه نظرم رو عوض کرده. گفت: «حالا آدم شدی؟» گفتم: «جناب سرگرد! اگر بگی تا آخر خدمت، همه نجاستها را با سطل، خالی کنم توی بشکه و ببرم بیابون، با افتخار انجام میدم، اما دیگه به اون خونه برنمیگردم؛ حتی اگه منو بکشید». بیست روزی همونجا بودم. آخر کار دیدند حریفم نمیشوند، منتقلم کردند گردان خدمات.
📚 از کتاب «خاکهای نرم کوشک» | زندگینامه سردار #شهید_عبدالحسین_برونسی
👤 #سعید_عاکف
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ دلم برای دعای کمیل تنگ شده!
🔻 غروب پنجشنبهای مرا دید که لباس پوشیدهام تا به کانون بروم. گفت: «بهسلامتی کجا؟» گفتم: «دعای کمیل.» گفت: «دعای کمیل چیه؟ منم میتونم بیام؟» گفتم: «برا رفتن به مراسم دعا از کسی اجازه نمیگیرن.» او آن شب با ما آمد. عربی را به واسطهٔ پدری که مراکشی بود و عربزبان، بهخوبی میدانست. تا آخر مجلس نشست. حال خوشی پیدا کرد. توسل آن شب و اشک و انابهٔ او برای ما که مسلمان آبا و اجدادی بودیم، دیدنی بود و جانفزا.
🔸 هفتهٔ بعد، ظهر پنجشنبه از راه رسید؛ با لباس مرتب و معطر. گفتم: «خیره انشاءالله! عزم سفر داری؟» گفت: «نه، اومدم بریم دعای کمیل!» من متحیر و مبهوت نگاهش کردم و گفتم: «الان؟ هنوز تا شب، فرصت زیاده.» گفت: «میدونم، اما دلم برای دعای کمیل تنگ شده.» بیتاب بود. این را همهٔ ما فهمیده بودیم.
🔺 هر کس از او میپرسید: «چه چیز تو را شیعه کرد؟» با صراحت پاسخ میداد: «دعای کمیلِ علی.»
📚 از کتاب #جذبه_مشرقی
📖 ص ۳۶
👤 #حسین_سروقامت
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
📌 پ.ن: ژروم ایمانوئل کورسل، تنها شهید اروپایی دفاع مقدس متولد فرانسه است که پس از تشرف به دین مبین اسلام به «کمال کورسل» تغییر نام داد.
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ أین الطالب بدم المقتول بکربلا 💠 «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانً
✳️ خون شهدای كربلا؛ منشأ ظهور حضرت مهدی (عج)
🔻 نگاه كن به واقعیترين صحنهٔ تاريخ يعنی به مهدی موعود (عج) و بگو: «اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتولِ بِكَرْبَلا» يعنی؛ كجاست آن كس كه انتقام خونهای ريخته شده در كربلا را خواهد گرفت. اين يك اعتقاد بزرگ توحيدی است كه خون شهدای كربلا منشأ ظهور حضرت مهدی (عج) میشود و آن حضرت انتقام آن خونها را از فرهنگی كه به قتل حسين و اصحاب او مبادرت ورزيد میگيرد. اگر نتوانيم اين نكته را بهخوبی در عقيدهٔ خود جای دهيم، يا خدا را نمیشناسيم يا امام حسين (ع) را، يا حضرت حجت (عج) را.
🔸 امام حسين (ع) خوب میداند اين خونی كه در كربلا بر زمين ريخت، در ثمرهٔ نهايی تاريخی خود غوغا میكند؛ حسين (ع) قدر خودش را میداند و به همين جهت خونها را به آسمان میپاشيد و راوی میگويد: به خدا قسم يك قطره از آن خونهايی كه به آسمان پاشيد به زمين برنگشت، يعنی اين خونها، زمينی نيست كه پس از مدتی فراموش شود، بلكه منشأ تحولی بزرگ خواهد شد و زمينهٔ ظهور حجت خدا را فراهم میكند و لذا بر اساس همين عقيده میگويی: كجاست آن گوهر نتيجهٔ كار همهٔ انبيا و اوليا كه عملاً خونهای شهدای كربلا را به ثمر خواهد رسانيد؟
👤 #استاد_اصغر_طاهرزاده
📚 از کتاب «فلسفهٔ حضور تاریخی حضرت حجت (عج)»
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ مراقبه حرف اول را میزند 🔻 در ابتدا که به خدمتش رسیدم، از او طلب دستور #کیمیا کردم اما در پاسخ ف
✳ مراقبت، بذر سعادت است
🔻 در توحید، باید #مراقبت را تقویت کرد. مراقبت، بذر #سعادت است که در مزرع دل کاشته میشود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است. مراقبت، کشیکِ نفسْ کشیدن و همواره در حضور بودن است.
👤 #علامه_حسنزاده_آملی
📚 از کتاب #تازیانهٔ_سلوک
📖 ص ۲۵
#⃣ #سلوک
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ چلوکباب تو خط، ساچمهپلو تو شهرک!
🔻 بهشدت عصبانی شد. لب هم به غذا نزد. گفت: «دلیلی نداره برای ما که فرماندهایم چلوکباب بیارند، برای نیروها غذای دیگر.» و بعد هم دستور داد غذاها را برگردانند عقب. خیلی به فکر نیروهایش بود. اگر هم بعضی وقتها دو نوع غذا درست میکردند، بهترینش را میداد برای آنها که خطاند. بین بچهها هم معروف بود «چلو کباب تو خط، ساچمهپلو تو شهرک.»
📚 برگرفته از کتاب #فرمانده؛ خاطراتی از سردار #شهید_حاج_حسین_خرازی
مجموعهی #ستارگان_درخشان ۱
📖 ص ۵۶
❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳ سالی یک یا دو امتحان سنگین داریم
🔻 ما این چند سالی که هستیم، مرتب داریم «امتحان» میدهیم؛ یا امتحان «شُکر» است، یا امتحان «صبر»؛ یا در کلاس شکر نشستهایم، یا در کلاس صبر.
🔸 خدا «دنيا» را برای «آزمون» خلق كرد. اصلاً دنيا كلاس امتحان است، منتها امتحانها دو قسم است؛ گاهی امتحان، هر روز است ولی گاهی امتحانهای سنگين، سالی يك بار يا دو بار است. «يُفْتَنُونَ في كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ» (توبه، ۱۲۶)
🔹 گاهی يك بار يا دو بار انسان يا «بيمار» میشود يا «مال» فراوانی به او پيشنهاد میدهند يا «مقامی» به او پيشنهاد میدهند و در بوتهٔ آزمايش قرار میگيرد، وگرنه امتحانات جزئی هر روز و هر لحظه است.
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
💠 #جلسه_درس_اخلاق | ۱۳۹۵/۱۱/۲۸
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ هیچوقت دعای شخصی نکردم!
🔻 رسالهای در امامت نوشتم و آن را به حضور شریف استادم «علامه طباطبایی» رضوان الله تعالی علیه ارائه دادم. مدتی در نزد او بود و لطف فرمودند و یک دورهٔ تمام، آن را مطالعه فرمودند. در یک جای آن رساله، دربارهٔ خودم دعای شخصی کرده بودم که: بار خدایا مرا به فهم خطاب محمّدی صلی الله علیه و آله اعتلا ده. در هنگام ردّ رساله به اینجانب فرمود: «آقا! تا من خود را شناختم دعای شخصی در حق خودم نکردم، بلکه دعایم عام است.» این تأدیب اخلاقی بسیار در من اثر گذاشت.
👤 #علامه_حسنزاده_آملی
📚 از کتاب «هزار و یک نکته»
📖 ص ۶۲۱
#⃣ #دعا
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب (بانوانه)
🔆 تو رو خدا حلالم کن!
🔻یک روز حسین از مأموریت آمده بود که دید بستههای پلاستیکی میوه را سر پلهها چیدهام و چندتا چندتا بالا میبرم. سرخ شد، خجالت کشید و گفت: آخه چرا شما؟ اگه این طفل معصوم تو شکمت خدای ناکرده مثل دختر اولمون زینب آسیب ببینه چی؟ گفتم تمام هم و غم من اینه که شما فکرت درگیر مسائل خونه و بچهها نباشه تا بهتر به مردم خدمت کنی. خدای این بچه هم ارحم الراحمینه. این را که گفتم، سرش را انداخت پایین و با التماس گفت: پروانه جان، من خیلی به تو #بدهکارم! تو رو خدا #حلالم کن.
📕 از کتاب #خداحافظ_سالار | خاطرات همسر سرلشکر پاسدار #شهید_حسین_همدانی)
📖 ص۲۶۳
❤️ #همسرانه
❤ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهای مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند)
https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353
✳ کمک نمیکنیم که کسی از پیش ما برود
🔻 اهلبیت علیهمالسلام کریم مطلق هستند و با کرامت خویش به استقبال مؤمنانی میآیند که به آنها رجوع کردهاند.
🔸 جمعی به محضر امام صادق علیهالسلام آمدند. حضرت با کمال گرمی از ایشان استقبال کردند و دستور دادند بارهای آنها را بر زمین بگذارند و در آن چند روزی که در بیت امام بودند، به احسن ضیافتها از آنها پذیرایی کامل کردند. وقتی عزم بازگشت کردند، امام به خدمتکاران فرمودند: «بگذارید خودشان بارشان را بردارند و به آنها در رفتن کمک نکنید.» مهمانان احساس کردند که شاید امام از آنان ناخشنود شدهاند و ناراضی هستند که در هنگام ورود و در طول این چند روز بهگرمی از آنان پذیرایی کردند اما اکنون بستن زاد رحیل را بهعهدهٔ خودشان گذاشتند و با آنها همراهی نکردند! هنگام حرکت، علت را از امام جویا شدند. ایشان فرمودند: «دأب ما اهلبیت علیهمالسلام این است که از محبان و مشتاقانمان استقبال میکنیم ولی کمک نمیکنیم که کسی از پیش ما برود.» خیلی تعبیر لطیفی است! حضرت فرمودند: از شما ناراحت نیستیم اما بنای ما بر این نیست که کمک کنیم برای رفتن از پیش ما، و دور شدن را تسهیل نمیکنیم.
👤 #استاد_محمدرضا_عابدینی
📚 از کتاب #ادب_عاشقی
📖 صفحات ۷۳ و ۷۴
#⃣ #امامشناسی
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳ هیچوقت دعای شخصی نکردم! 🔻 رسالهای در امامت نوشتم و آن را به حضور شریف استادم «علامه طباطبایی» ر
✳️ برای همه دعا کنیم!
🔻 پیامبر اکرم (ص) فرمودند هرکس میخواهد دعایش «مستجاب» شود، «فَلْيَعُمَّ»، یعنی دعایش «عمومی» باشد؛ «اِذا دَعا اَحَدُكُم فَلْيَعُمَّ...» (هر گاه يكى از شما دعا كرد، براى همه دعا كند...) مثل دعای امام سجاد علیه السلام «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَ مَيِّتِنَا وَ صَغِيْرِنَا و َكَبِيْرِنَا ...» که همه را با هم میگوید. این نشان بلوغ انسان است.
👤 #آیت_الله_سیدحسن_عاملی
📺 #سمت_خدا | ۱۴۰۰/۰۴/۱۷
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب (بانوانه)
🔆 هم هدایتش کن، هم آزادش بگذار!
🔻 یکی دیگر از مسائلی که بشر باید در آن آزاد باشد، نه از نظر این که اصلاً قابل اجبار نیست بلکه از جنبههای دیگری، «رشد بشر» است. بشر اگر بخواهد رشد پیدا کند باید در کار خودش آزاد باشد، در انتخاب خودش آزاد باشد.
‼️ شما بچهتان را تربیت میکنید، خیلی هم علاقهمند هستید که او آن طوری که دلتان میخواهد از آب دربیاید. ولی اگر همیشه از روی کمال علاقهای که به او دارید در تمام کارها از او سرپرستی کنید، یعنی مرتب به او یاد بدهید، فرمان بدهید که این کار را بکن، از اینجا برو؛ اگر میخواهد چیزی بخرد همراهش بروید، همواره به او دستور بدهید که این را بخر، آن را نخر؛ محال است که این بچهٔ شما یک آدم با شخصیت از آب دربیاید.
⚠️ در حدودی برای شما لازم است بچهتان را هدایت کنید و در حدودی هم لازم است او را آزاد بگذارید، یعنی هم هدایت و هم آزاد گذاشتن. وقتی این دو با یکدیگر توأم شد، آن وقت بچهٔ شما اگر یک استعدادی هم داشته باشد، ممکن است که یک بچهٔ با تربیت کاملی از آب درآید.
👤 #شهید_مطهری
📚 از کتاب «آیندهٔ انقلاب اسلامی ایران»
📖 ص ۳۱۵
#⃣ #تربیت_فرزند
❤ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهای مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند)
https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353
حرف حساب
✳ دنیا بد نیست، کم است! 🔻 استاد فرزانهای جملهی بسیار زیبایی را میفرمود که مضمون فرمایشات ائمهی
✳️ دنیای کوچک!
🔻 عراق، منطقه را زیر آتش گرفته بود. چند خمپاره سوتکشان به سمت ما هجوم آوردند. حاج آقا [شهید عبدالله میثمی] را مجبور کردیم بیاید داخل سنگر. سنگر کوچک بود و در مواقع عادی، دو نفر هم حاضر نمیشدند داخل آن بشوند، ولی آن شب چهار پنج نفر به آن پناه بردیم. حاج آقا میثمی میگفت: «میدانی چرا ما در جای به این کوچکی جایمان شد؟» گفتم: نه! گفت: «به خاطر ترس! اگر انسان از خدا هم بترسد، دنیا برای او کوچک میشود.»
📚 از کتاب #مجمع_ملکوتیان | معرفی و گزیدهای از خاطرات چهل شهید شاخص روحانیت در یکصد سال اخیر
📖 ص ۱۴۳
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ چرا نسل جوان دربارهٔ همهٔ مسائل دچار شک و شبهه میشود؟
🔻 سطح تفکر و اندیشهورزی نسل جدید نسبت به گذشته ارتقا یافته است. چنین رشدی عمدتاً ناشی از رشد علمی و تحصیلی است. اگر فهم ما از «معارف دینی» همراه با «رشد عقلی» ما ارتقا نیابد، دچار شبهه میشویم. مثلا اگر تصوری که از مفهوم خدا در ذهن ما وجود دارد، در سطح همان مفهومی باشد که در کودکی از خدا داشتهایم، امروز با اندک تأملی دربارهٔ خدا، دچار شبهات متعددی میشویم.
‼️ یکی از معضلات نسل جوان امروز، همین است؛ یعنی از نظر فکری رشد کرده، اما از معارف عمیق دینی به میزان رشد فکری بهرهمند نشده است. از این رو دربارهٔ همهٔ مسائل دچار شک و شبهه میشود.
ادامه دارد...
📚 از کتاب #روایت_مطهر (ج۱)| تأملی در اندیشههای #شهید_مطهری
📖 صفحات ۱۹۳ و ۱۹۴
👤 #حسین_سوزنچی
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ وصلهٔ نفس!
🔻 تراشهٔ کبریت را در جاظرفی انداخت و به طرف در رفت. از پشت چشمی نگاه کرد. «عباس است!» در را باز کرد.
- چه عجب از این طرفها؟!
- برای مأموریتی آمدم به پایگاه. گفتم سری به تو بزنم.
نگاهی به لباس پرواز او انداخت.
- لباس را در بیاور.
عباس بلند شد تا لباسش را درآورد. روحالدین نگاهی به او انداخت؛ وصلهای بر سر زانو!
- هنوز همان اخلاق دانشجویی را داری؟ بابا دیگر برای خودت کسی هستی.
عباس بابایی خم شد و وصلهٔ سر زانویش را نوازش کرد.
- میدانی رفیق، این وصله را به نفسم زدم تا زیاد بلندپروازی نکند.
📚 از کتاب #آواز_پرواز | زندگینامهٔ داستانی #شهید_عباس_بابایی
📖 صفحات ۳۰ و ۳۱
✍ #راضیه_تجار
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
پ.ن: پانزدهم مرداد سالروز شهادت امیر سرلشکر خلبان عباس بابایی است.
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ حضرت پیغام دادند در قنوت به من دعا کنید
🔻 درباره آیت الله بهاء الدینی (قدس سرّه) نوشتهاند که ایشان در قنوت نمازهایشان، دعاهای مرسوم را میخواندند تا این که نوع دعا، کلمات و عبارات ایشان تغییر کرد و هرگاه دستهای خود را مقابل صورت میگرفتند، برای حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اینگونه دعا میکردند: «اللهم کن لولیّک... ». در فرصت مناسبی، علت تغییر دعا را از ایشان پرسیدند. معظم له در یک جمله کوتاه فرمودند: «حضرت پیغام دادند در قنوت، به من دعا کنید».
👤 #حجت_الاسلام_قرائتی
📚 از کتاب «شرح دعای سلامتی»
📖 ص ۲۰
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f