✳️ برو زیر آب!
🔻 مولوی تمثیلی در مورد تعلقات، پندارها و افکار دنیوی و اثر ذکر خداوند در نفی آنها دارد و میگوید: شخصی کنار برکهی آبی ایستاده بود؛ زنبورها به او حمله نموده و میخواستند نیشش بزنند، او خود را به درون آب میافکند؛ و زیر آب میرود؛ مادامی که زیر آب است، در امان است چون زنبورها نمیتوانند زیر آب بیایند. همین که باز سرش را از آب بیرون میآورد، دوباره زنبورها به او حمله میکنند!
🔹 آب، #ذکر_خداست و زنبورها همان خیالات دنیوی و پندارهای اعتباری و گرفتاری و افکاری است که روح آدمی را آزار داده و باعث تیرگی قلب و کدورتهای روحی و عقب افتادن از سیر معنوی میشوند.
‼️ ما باید تمرین کنیم تا از دنیا بُت نسازیم؛ و محبت این زرقوبرق را از دل بیرون کنیم.
👤 #استاد_فاطمینیا
📚 از کتاب «نکتهها از گفتهها»| ج۱
📖 ص ۲۲۳
#⃣ #سلوک
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ موجهای ریزودرشت زندگی
🔻 دست میکند داخل آب و آرامآرام تکان میدهد. میگوید:
-میدونی آب اگه موج نداشته باشه چی میشه؟
ذهنم دنبال آب راکد میگردد. دستم را تکان نمیدهم تا آب آرام بگیرد.
-مرداب میشه.
مرداب و بوی بدش را دوست ندارم. نگاهم خیره به دستانش است که با هر تکانش تولید موج میکند.
-زندگی مثل دریاست؛ پر از حرکتهای آرام و موجهای ریزودرشت؛ بیشتر موجهایی که توی زندگی آدمها میافته به خواست خودشونه، با فکر خودشون کاری میکنن یا حرفی میزنن که موج میاندازه توی زندگیشون.
چشم از آب برمیدارد و نگاهم میکند:
-منظورم رو که گرفتی؟
سر تکان میدهم که یعنی: تا حدودی.
-اگر درست عمل کنند مثل این موج نتیجهی درست عملشون با زیبایی نوازششون میده. اگر هم بد که...
📚 از کتاب #رنج_مقدس
📖 ص ۱۴
👤 #نرجس_شکوریانفرد
#⃣ #رمان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
📛 گوشهای از جنایات گروهک تجزیهطلب کومله
🔻سردار رحیم صفوی: در میان گروهها بدترین آنها از نظر جنایتکاری، #حزب_کومله بود. فقط در یک حمله از پادگان به سمت باشگاه افسران، سی چهل نفر از پاسدارهای ما را شهید کردند. بعد از آزادسازی سنندج، قبر آنها را بیرون از شهر پیدا کردند. وقتی آنها را از زیر خاک بیرون آوردند، دیدند به شکل فجیعی آنها را به شهادت رساندهاند. جنازههایشان نشان میداد که شکنجه شدهاند؛ مثلا پوست سرشان را کنده بودند. تعدادی از آنها بچههای اصفهان، تعدادیشان بچههای تهران و تعدادی بچههای شیراز بودند. حدود چهل پاسدار و بسیجی را بعد از عملیات بیرون از شهر با شکنجه به شهادت رسانده و زیر خاک کرده بودند.
📚 از کتاب «از سنندج تا خرمشهر»؛ تاریخ شفاهی دفاع مقدس | جلد اول، روایت #سید_یحیی_صفوی
📖 صفحات ۱۰۵ و ۱۰۶
#⃣ #تاریخ_بخوانیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ حیف، تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم...
🔻 طاغوت، هر معبودی جز خداست؛ چه مال، مقام، میل، شهرت و چه استبداد و ظلمکردن در زمین. طبیعی است که انسان به مال نیاز دارد و به مقام میل دارد و خودش را هم دوست میدارد. اما هنگامی که مبدأ انسان، دوستداشتن خود یا دوستداشتن مال باشد و این دوستداشتنها به مهمترین ارزشهایش تبدیل شود، آدمی منحرف میشود. بندهی مال و مقام میشود، نه خداوند.
👤 #امام_موسی_صدر
📚 از کتاب #حدیث_سحرگاهان
📖 ص ۸۵
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ تحلیلهای درست به مردم بدهیم
🔻 رهبر انقلاب: من یک وقت در دوران زندگی تقریباً پنج سالهی حکومت امیرالمؤمنین (علیه الصّلاةوالسّلام) و آنچه که پیش آمد، مطالعات وسیعی داشتم. آنچه من توانستم بهعنوان جمعبندی بهدست بیاورم، این است که #تحلیل_سیاسی ضعیف بود. البته در درجهی بعد، عوامل دیگری هم بود؛ اما مهمترین مسأله این بود. والّا خیلی از مردم هنوز مؤمن بودند؛ اما مؤمنانه در پای هودج امالمؤمنین در مقابل علی (علیهالسّلام) جنگیدند و کشته شدند! بنابراین، تحلیل غلط بود. موضع خود را شناختن و در آن قرار گرفتن، هوشیاری سیاسی، شم سیاسی و قدرت تحلیل سیاسی - البته به دور از ورود در دستهبندیهای سیاسی - خودش یکی از آن خطوط ظریفی است که من در پیام هم به شما عرض کردم؛ امام هم که مکرر در مکرر فرموده بودند.
📚 برگرفته از کتاب «جهاد تبیین»
💬 بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه | ۱۳۷۰/۰۶/۲۷
#⃣ #جنگ_جمل #جهاد_تبیین
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ اوج شرمندگی
🔻 وقتی میری سجده و صورتت رو خاک مالیده میشه، تو اون تاریکی آدم انگار زندگیش رو مرور میکنه، تازه میفهمه چقدر شرمنده و روسیاهه.
📚 از کتاب #تنها_گریه_کن | روایت زندگی اشرفسادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان
#⃣ #رمان
📗 #کتاب_خوب_بخوانیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🔻 مقام معظم رهبری:
نباید شک کرد که شجرهى خبیثه اسرائیل که «اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار»، هیچ پایه و پایگاه و استمرارى نخواهد داشت و بىشک نابود خواهد شد. ۱۳۷۰/۰۸/۱۵
🔸*کانال بررسیهای کریا*🔸
✡ کنکاش و بررسی مسائل رژیم صهیونیستی
📙 معرفی منابع
🎞 ارائه مستند
✏️تحلیل وقایع
💬همراه ما باشید...
▫️این کانال متعلق به آقای دکتر علی عبدی «تحلیلگر و کارشناس مسائل فلسطین» میباشد.
🆔 @kriyaasses
🆔 @kriyaasses
✳️ به دنیا دل نبنده هر که مَرده!
🔻 همهی کسانی که با ابرام بودند، میدانند؛ ابرام خیلی دستودلباز بود. اگر کسی به ابرام میگفت عجب ساعت قشنگی، یا عجب لباس قشنگی داری، ساعت یا لباس یا هر وسیلهی دیگری را که داشت، درمیآورد، میگفت بیا! مال تو! هیچوقت دل به چیزی نمیبست. یک جمله داشت که همیشه آن را میگفت: «به دنیا دل نبنده هر که مَرده!»
📚 از کتاب #جوانمرد | روایت زندگی و خاطرات #شهید_ابراهیم_هادی | ج۱
📖 ص ۲۱۳
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
📛 تیشهی غرب به ریشهی اخلاق به نام آزادی!
🔻 #شهید_مطهری: برخلاف تصور بسیاری از فلاسفه غرب، آن چیزی که مبنا و اساس حق #آزادی و لزوم رعایت و احترام آن میگردد، میل و هوا و اراده فرد نیست، بلکه استعدادی است که آفرینش برای سیر مدارج ترقی و تکامل به وی داده است. اراده بشر تا آنجا محترم است که با استعدادهای عالی و مقدسی که در نهاد بشر است هماهنگ باشد و او را در مسیر ترقی و تعالی بکشاند، اما آنجا که بشر را به سوی فنا و نیستی سوق میدهد و استعدادهای نهانی را به هدر میدهد احترامی نمیتواند داشته باشد.
❗️بسیار اشتباه است اگر خیال کنیم معنی اینکه «انسان آزاد آفریده شده» این است که به او میل و خواست و اراده داده شده است و این میل باید محترم شناخته شود؛ مگر آنجا که با میلها و خواستهای دیگران مواجه و معارض شود و آزادی میلهای دیگران را به خطر اندازد. ما ثابت میکنیم که علاوه بر آزادیها و حقوق دیگران، مصالح عالیهی خود فرد نیز میتواند آزادی او را محدود کند.
‼️ بزرگترین تیشهای که به ریشهی #اخلاق زده شده، به نام آزادی و از راه همین تفسیر غلطی است که از آزادی شده است.
ادامه دارد...
📚 از کتاب «اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب»
📖 صفحات ۴۵ و ۴۶
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ چقدر با فاطمه سنخیّت داری؟
🔻 «محبت» فقط یک ادعا نیست که لقلقهٔ زبان باشد و هرکس و ناکسی بتواند خود را اهل محبت معرفی کند. محبت، واقعیتی است که دارای آثار و نمودهای عینی است و معیارهای روشنی برای سنجش میزان واقعیبودن آن وجود دارد.
⁉️ آیا میتوان پذیرفت کسی شیفتهٔ یک شخصیت باشد و درعین حال هیچ «سنخیت» و شباهتی در اندیشه و گفتار و رفتارش با وی وجود نداشته باشد؟ اگر گفته میشود کسانی محب و علاقهمند به حضرت فاطمه (س) هستند به این معناست که زندگی و فکر و منش آنان هماهنگی و شباهتی با زندگی سراسر نورانی آن حضرت دارد؛ گرچه این شباهت بسیار اندک باشد. بالاخره یک قطرهٔ آب، با همهٔ کوچکیای که در مقابل اقیانوس احساس میکند، ولی شباهت و سنخیتش با آن انکارناشدنی است.
📚 از کتاب «فاطمه از نگاه علی»
📖 صفحات ۲۶ و ۲۷
👤 #حجتالاسلام_محمد_محمدیان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ دانشجو، مؤذّن جامعه است؛ خواب بماند، نماز امّت قضا میشود!
👤 #شهید_بهشتی
🖋 #روز_دانشجو
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ کاش آقا بود و این خنده را میدید...
🔻 زینب گفت: «دلت چگونه شاد میشود؟» #فاطمه به حسن نگاه کرد. گفت: «وقتی حسن هیبت پدرش را به خود میگیرد و خطبههای او را میخواند، دلم شاد میشود.» زینب به حسن نگاه کرد. گفت: «چرا معطلی پسرم؟ یکی از خطبههای پسرعمو را بخوان!» فاطمه هرچند درد در پهلوها و در شکمش پیچید اما از آنکه زینب چنان در جلد او فرو رفته بود که حتی آگاه بود پدرش را پسرعمو خطاب میکند، بلند خندید. نه زینب انتظار داشت نه حسن نه حسین.
🔸 صدای خندهی فاطمه، فضه را هم به اتاق کشاند. آستینهای فضه تا بازو بالا بود و دستهایش تا نزدیک بازو از آرد سفید. گفت: «الهی قربان صدای خندهتان بروم، فاطمه جان!» و با اشکهای جاری آمد و پیش از آنکه فاطمه بتواند مانع شود، بوسه بر پای فاطمه زد. گفت: «کاش آقا بود و این خنده را میدید و میشنید.» فاطمه گفت: «از دست این زینب!» و دوباره از خنده ریسه رفت. و حسن دید که خندهی مادرش آنقدر قدرت دارد که میتواند کورترین گره اندوه را باز کند...
📚 از کتاب #احضاریه
📖 صفحات ۶۹ و ۷۰
👤 #علی_مؤذنی
#⃣ #رمان
🥀 #اگر_میتوانی_بمانی_بمان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f