eitaa logo
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
1.1هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
258 فایل
جایی‌براےباهم‌بودن‌وگذراندن‌لحظاتِ‌ناب‌ِنوجوانے😌💕 اطلاع‌رسانی‌های‌هیئت‌دختران‌حریم‌حوراءیزد🌱 • • پـُلِ‌ارتـباطے ما‌ و شمـا👀↯ @dokhtaran_harime_haura هیئت‌بانوان‌حریم‌حوراء↯ @harime_haura حجاب‌ملیکا↯ @melika_hejab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وارث خون خدا و پسر خون خدا به خدا خون خدا منتظر توست بیا صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد روز ما و شب ما منتظر توست بیا بر سر گنبد زرین حسین بن علی پرچم کرب و بلا منتظر تو است بیا ✨ ♡•@harime_hawra•♡
قبول داری دیگه.?! :)!🖤 🖤 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤 ┗━━━━━━━━┛
5f4c02aad234bcc4e20369e9_-5838564514633181122.mp3
28.44M
🌱 🦋 ⏰کمتر از دوازده دقیقه از امشبی به بعد، به عشق محرمت✨ چله گرفته ام که گُنَه کم کنم؛ ✨ با خواندن 🤲🏻در هر روز میخواهیم گناهامون کم کنیم 🏴 🖤↬@harime_hawra
‌🖇♥️﷽♥️🖇 معلوم نبود یک دقیقه دیگر سر تک تکمان چه می آید، یا فریاد الله اکبر فرمانده خیلی ها از زمین کنده شدند و دویدند سمت جاده اهواز خرمشهر. حین دویدن متوجه زمین افتادن بچه ها میشدم . یک لحظه سر چرخاندم و دیدم خبری از تیربارچی و آرپی جی زن دسته مان نیست. معلوم نبود کی و کجا افتاده اند . ارتشی و سپاهی و بسیجی ، بی هیچ نظم و چیدمانی رها شده بودند توی دشت و میدویدند سمت جاده ای که از دور مشخص بود . هیچ فرصتی برای انجام آتش نبود. هر لحظه به آمار شهدا و مجروحان اضافه میشد. هر چی چشم میچرخاندیم اثری از عراقی ها نمیدیدیم که بخواهیم به طرفشان تیر اندازی کنیم معلوم بود از داخل سنگر و با تانک هایشان رویمان اتش میریختند ، با این حساب تیراندازی به طرفشان فقط حرکتمان را کُند میکرد . میبایست با سرعت هرچه تمام به ان ها رسیده و جایی که در تیررسمان قرار میگرفتند با آن ها درگیر میشدیم . زمین صاف بود. لحظه ای تعلل به قیمت جانمان تمام میشد. کم کم به جاده نزدیک تر میشدیم. همه به دنبال کوچکترین برا آمدگی ای روی جاده برا پناه گرفتن بودند. آفتاب مستقیم میتابید ، اما گرمایش در مقایسه با گرمای جهنمی که عراقی ها برایمان درست کرده بودند هیچی بود. 😃📖 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 🖤 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤 ┗━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🖇♥️﷽♥️🖇 😃📖 🎀 به دنبال یک جان پناه کوچک چشم هایم را ریز کردم. صدمتر جلوتر روی سینه خاکریز یک برامدگی دیدم ، دویدم طرفش. به محل رسیدن به جاده و چند متری آن برامدگی ، سرجایم میخکوب شدم . چیزی که میدیدم را باور نمی کردم جان پناه من، جنازه ی متلاشی شده ی یک عراقی بود. صاحب جنازه ، آدم هیکلی ای بود که دل و روده اش ریخته بود کف زمین، معلوم نبود چه جیزی بهش خورده، اما هرچه بود، بدنش را دو صف کرده بود. نای و ریه هایش بیرون افتاده بود. نایش انقدر قطور و موج دار بود که یک لحظه یاد لوله خرطومی جاروبرقی افتادم. استخوان های قفسه سینه اش ، ریه ها را پاره و چاک چاک کرده بود و روده های کلف و درازش پخش شده بود دور جنازه. دست و پاهای اش و لاشش خلاف طبیعی افتاده بود. از هر طرف که نگاه میکردی یک تکه گوشت از پوست آویزان بود. تن تکه پاره اش راکه با کاردک جمع میکردی رو باسکول میگذاشتی دویست کیلو میشد. چیزه عجبی بود این جنازه! اما بیشتر از این جای ایستادن نبود. با اینکه مطمئن بودم تصویر این تل گوشت حالا حالا ها از ذهنم بیرون نمیرود دویدم به سمت بالای جاده . با هر مصیبتی که بود به بالای جاده رسیده بود. جاده اواز خرمشهر جاده ای طولانی بود که ابتدا و انتهایش معلوم نبود. عراقی ها با فاصله ای از اسفالت و پشت سنگرهایشان خاکریز کوچکی درست کرده بودند ، که اگرچه مدام بر اثر انفجار های پی در پی لب پَر میشد، اما از هیچی بهتر بود می شد به عنوان جان پناه موقت، از ان استفاده کرد. عراقی ها سنگر ها و استحکامات قوی ای داشتند ، اما هیچ کدامشان به در نمیخورد، سبک مهندسی شان طوری بود که فقط برای اتش ریختن روی ما به کار می امد و در جهت عکس ام، بی استفاده بود. ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از غصه آب شدم خونه خراب شدم شرمنده‌ی زینب و روی رباب شدم 📱 🖤 🖤 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤 ┗━━━━━━━━┛
سلام دوستای گلم توی این شب و روزای عزیز بچه های حریم حورا خیلی ازتون التماس دعا دارن🤲 علامه امینی میگن توی شب تاسوعا و عاشورا روی قلب امام زمانمون(عج)خیلی فشارهست این روزا به آقا خیلی سخت میگذره😞 بیاین ماهم به نیت ارامش دل اماممون صدقه بدیم و قران بخونیم🥀🖤