eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
174 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب انتشارات به‌ قلم ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌بلا را ما نمی‌‏کنیم. غالباً خودش سرزده می‌‌‌‏آید و ماهیچه‌‏های کرخت و خواب‌‏آلود را به تحرک وا‏ می‌‏دارد. بلا می‌‏آید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظه‏‌ای که همگان در شهری پُر پیچ‌‏وخم و خاموش گم‌‏وگور شده‏‌اند و بی‌‏مقصد به دیوارهای‌بلند روزمرگی می‏‌خورند، فتنه‏‌ای جرقه می‌‏زند و «وقت» و هنگامه‌‏ای تجلی می‌‏کند تا چشم‏‌ها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و را از سر بگیرند. ‌ ‌*** ‌ ‌ارتداد، جدیدترین وحید یامین‌پور، یک است. اثر جدید وحید یامین‌پور، وقایع و اتفاقات سال ۱۳۵۷ را روایت می‌کند اما این‌بار نه آن‌طور که گذشت و می‌دانیم و انتظارش را داریم. ‌ در بهمن‌ماه سال هزار و سیصد و پنجاه و هفتِ ارتداد، انقلاب پیروز نشده و مردمی که هنوز ده روز هم از برگشتن امام‌شان نگذشته، قتل‌عام شده‌اند. به خوبی توانسته مخاطب را با روزهایی که در مقابل بوده، آشنا کند. ‌ قصه‌ای که وحید یامین‌پور روایت می‌کند در عین خیالی‌بودن، جذاب و خواندنی‌ست. راوی این داستان، مردی عاشق‌پیشه و محزون از گذشته است. حزنی که در تمام کتاب تلنگریست برای ما که اگر نبود، چه اتفاقی رخ می‌داد. ‌ کتاب ارتداد وحید یامین‌پور، نه فقط یک رمان عاشقانه، بلکه کتابی ، سیاسی و پندآموز است. ‌ خوندن این کتاب رو از دست ندید👌🏻 ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
‌ ‌کار نویسنده این است که ترکیب مفاهیم و کلمات را طوری بچیند که جمله‌ها به رقص دربیایند و خواننده را به تحسین وادار کنند. محتوایی خوب در قالب جمله‌هایی که اتفاقا زیبا و درست هم باشند، اما منجر به تصمیمی در قلب خواننده نشوند، با گزارش‌های روزنامه تفاوتی ندارد. ‌‌ یک کتاب بعد از تمام شدنش تازه باید در ذهن مخاطبش شروع شود. خواننده با بستن کتاب باید بلند شود و برود پی ایده‌ای که در خلال خواندن، در ذهنش شکل گرفته و نرم نرم به تصمیم تبدیل شده. ‌ ‌باید قبل و بعدش با خواندن آن کتاب فرق کند. باید بتواند به بقیه توصیه‌اش کند و حتی مثل فیلم سینمایی برایشان تعریف کند. باید به وجد بیاید از رقص جمله‌ها و ایستاده برایشان کف بزند. وگرنه برود روزنامه بخواند، بهتر است.... ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ 👌🏻📚‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ برای نیلوفر خوشحالم.‌ وقتش رسیده که او هم خوشحال باشد. راستش آنقدرها هم که فکر می‌کردم بدجنس و گنده دماغ نیست. اگر خوب‌ نگاهش کنی، می‌بینی که یک‌جورایی مثل مامان و خاله مهربان است. دلم برایش می‌سوزد .حتما تو این مدت که از خاله و عمو دور بوده حسابی بهش سخت گذشته و غصه خورده. حالا هم که عمو زنگ زده و گفته که هیچی به هیچی؛ همه چیز کشک، پشم... بیچاره نیلو که الکی الکی این همه سختی کشید.... ‌ *** ‌ ، است که بیست و سه فصل دارد و در دوران می‌گذرد... ‌این با دو راوی پیش می‌رود و قصه را از نگاه 《نیلوفر》 و 《سهیل》 بازگو می‌کند که همین نوع پردازشِ جسورانه و باعث این شده است که هم نوجوان ، چه دختر و چه پسر از آن لذت ببرند. ‌ اثری جذاب و خواندنی از سیده عذرا موسوی است ،نخستین رمان نوجوانانه‌ است که در نوشته شده و به چاپ رسیده است. ‌ این نویسنده با استفاده از تکه‌کلام‌ها و لحن‌های مُختَصِ ، به خوبی نشان داده که ارتباطش با این قشر عمیق است و به خوبی توانسته شخصیت‌های داستان را به تصویر بکشد. علاوه بر طرح جلد جذاب و سوال‌بر‌انگیز این کتاب، نثر روان و مخاطب‌شناسی دقیقش، راه را هموار کرد تا در بخش نوجوان در دیده شود و جایزه این قسمت از جشنواره را از آنِ خود کند و اثرِ تقدیری این جشنواره شناخته شود. ‌ جایزه ادبی پروین‌، یکی ازبزرگترین جوایز ادبی کشورمان است که هر دوسال برگزار می‌شود و کتاب‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد. کتاب https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ هر نسیمی که نصیب از و ببرد می تواند خبر از مصر به کنعان ببرد آه از که یک‌مرتبه تصمیم گرفت: یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعیت پسری که بخواهد دلی از یک خان ببرد ماهرویی دل من برده و ترسم این است سُرمه بر چشم کشد، زیره به کرمان ببرد دودلم اینکه بیاید من معمولی را سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد آنگاه که از درد به خود میپیچد ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد کوتاه ولی حرف به اندازه‌ی باید این قائله را “آه” به پایان ببرد شب به شب قوچی ازین دهکده کم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد! ‌ *** ‌ عنوان عجیبی است. چرا !؟ نویسنده‌اش را می‌شناسیم. ست. همان که از گذاشتن واژه‌ها روی هم خانه‌ای برای افکارمان می‌سازد، همان که را اگر مثل دارو، تلخ باشند در معجونی از جملات شیرین به خوردت می‌دهد. همان که کلمات را چون گلوله‌ای به ذهنت شلیک می‌کند؛ وقتی می‌گوید سرمه‌ای، باید چشم بچرخانی میان ابیاتش تا منظورش را بفهمی. ‌ عاشقانه‌ای ساده و بی آلایش است. از سرمۀ چشم معشوق گرفته تا تکاندن سرمه‌ای رنگش. از یعقوب و درد فراق یوسف، تا زلیخا و درد ، از شیری که آهو شده و سایر تمثیلات عاشقانۀ پر شیطنت... ‌ با وجود اینکه این ابیات پر از عشق است، در عین حال طنازی شیرینی، زیرکانه به آن ضمیمه شده است. ‌ خلاصه هم عنوان عجیبی‌ست و هم کتابی‌عجیب! بدون‌اغراق را که باز کنی، تا تمام نشود، نخواهی بست!!! ‌ قطعا برای تزریق در روزهای پر دغدغه پیشنهاد مناسبی است👌🏻 ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
یادداشت اختصاصی #محمدعلی_جعفری https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
آقا! یک کم به زندگی‌ات هم برس! سال 82 برای گذران اوقات‌فراغت رفتم توی یکی از این کلاس‌های تابستانه ثبت‌نام کردم. اسمش دل‌انگیز بود: . بین کلاس‌ها می‌رفتم از پشت پنجره مدیر؛ قایمکی زل می‌زدم به یک جفت مرغ عشق داخل قفس آویزان از سقف و بیتی که روی تخته‌سیاه با نستعلیق نوشته بودند: از درس و بحث و مدرسه‌ام حاصلی نشد؛ کی می‌توان رسید به دریا از این سراب! ‌ نه وجه تسمیه را می‌فهمیدم نه می‌دانستم شاعر این شعر کیست! گفتند: امروز کلاس دارید! مربی‌اش جوان تپل و ریشوی اصفهانی بود! گفت از کلاس بیاید بیرون بریم توی محوطه! همه را دور حوض گردِ پر آب نشاند و گفت: اگرم دوست دارید پاچه‌ها رو بزنید بالا و بذارید تو آب! ‌ ذهنم درگیر موضوع کلاس بود! یادم نیست چه گفت؛ فقط می‌دانم آخر کلاس همه بچه‌ها ته دلشان قیلی‌ویلی می‌رفت برای شهدا. گذشت! آخر دوره، همان مربی تپل ریشوی اصفهانی مسابقه کتابخوانی راه انداخت. جایزه‌اش برام مهم بود: "مشهد" ‌ ‌شدید بی‌پول بودم. قصد کردم هرطور شده توی مسابقه اول شوم. یکی دو هفته‌ای فرصت بود. هی حالا می‌خوانم حالا می‌خوانم؛ شد دو ساعت مانده به مسابقه. ‌ ظهر تابستان، تک و تنها بودم توی خانه. وضو گرفتم و نشستم پای کتاب: "اینک‌شوکران؛ منوچهر مدق به روایت همسر" ‌ ‌بازم حس و حالم یادم نیست. فقط انگار همین دیروز بود؛ از نصفه به بعد خاطرات فرشته همسر منوچهر، مسابقه را فراموش کرده بودم؛ فقط گوله‌گوله اشکم می‌ریخت روی کتاب. یک‌ربع مانده بود به شروع مسابقه. نشستم پشت موتور هوندای آبی‌ام و د بگاز. تخته‌گاز رفتن، بهانه خوبی بود که بقیه گریه‌ام را بگذارند پای رد سفید گوشه چشم هر موتورسواری. ‌‌ وقتی نشستم روی صندلی‌های مخملِ جگری سالن آمفی‌تئاتر، هنوز رد اشکِ رویِ صورتم را حس می‌کردم. تندتند گزینه‌ها را تیک زدم. حتی جواب تنها سوال تشریحی را هم ننوشتم که "هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو!" ‌ زود زدم بیرون. پای موتور روی سنگ جدول خیابان نشستم. به بهانه پاک‌کردن سر شمع موتور، بغض سینه‌ام را باز خالی کردم. الان که برمی‌گردم و به آن روزها نگاه می‌کنم؛ می‌بینم اول‌شدن توی آن مسابقه و مشهد مفتکی خیلی اتفاق مهمی نبوده. اتفاق خاصش؛ نمک‌گیر شدنم بود. اینکه یک کتاب پای من را به مسیر جدیدی باز کرد. خوره کتاب شهدا شدن! ‌ پ.ن: خیلی‌ها می‌نالند که مردم ما کتابخوان نیستند. همیشه گفته‌ام: ماها بلد نیستیم مردم را کتابخوان کنیم. اصلا خیلی‌ها خاطره خوشی از کتاب‌خواندن ندارند. ‌اگر یکی مزه کتاب خوب رفت پای دندانش، دیگر باید جلویش را بگیرند که آقا! یک کم به زندگی‌ات هم برس! ‌ ‌ ‌ 👌🏻📚‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب سه‌جلدی انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ ‌می‌خواهیم کنیم، پس باید به متون برگردیم و از جمله متون اسلام و جزو راقی‌ترین و والاترین و زیباترین و پرمغزترین و همه‌جانبه‌ترین و خلاصه شگفت‌آفرین‌ترین‌ها، نهج‌البلاغه است. توصیۀ بنده به همۀ برادران و خواهران و که در خط شناخت اسلام هستند، مراجعه به است. در نهج‌البلاغه ایدئولوژی هست، تاکتیک هست، هست، شیوۀ‌حکومت هست، هست، زهد هست، هست و همه چیز هست. نهج‌البلاغه در حقیقت شخصیت خطی و رسمی (ع) است؛ یعنی خود علی(ع) نهج‌البلاغه مجسم است و این یکی دیگر از خصوصیات امیرمومنان است که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند. شخصیت و زندگی خودش کلمه‌کلمه و سطربه‌سطر تفسیر نهج‌البلاغه و تفسیر است، و لذا شما وقتی نهج‌البلاغه را بخوانی هم تاریخ زندگی علی‌(ع) را دانسته‌اید، هم اسلام را شناخته‌اید. ‌ *** ‌ «عزیزان با نهج‌البلاغه انس پیدا کنید. نهج‌البلاغه، خیلی بیدارکننده و هوشیارکننده و خیلی قابل‌تدبر است. در جلسات‌تان، با نهج‌البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین(ع) انس پیدا کنید.» ‌ استاد عزیزمان در برهه‌های مختلف، مردم و به‌ویژه را به انس و الفت با نهج‌البلاغه توصیه کرده است. ‌ استاد عزیز معتقد است که نهج‌البلاغه آئین‌نامه و شرط ماندگاری انقلاب‌اسلامی است. ایشان از دهۀ چهل شمسی، به تدریس نهج‌البلاغه برای طلّاب، دانشجویان و عموم مردم پرداخت. ‌حاصل درس‌های ایشان تاکنون در سه مجلد جمع‌آوری شده است: 1. نبوت‌ها در نهج‌البلاغه 2. منشور حکومت علوی 3. راه روشن مدیران ‌ 1. کتاب منشور حکومت علوی مشتمل بر 12 گفتار در شرح نهج‌البلاغه است که در سال‌های 52 و 53 در مسجد (ع) و مسجد کرامت ایراد شده است. ‌ 2. در تابستان سال 59 شاخۀ دانشجویی حزب جمهوری، سلسله ‌درس‌های نهج‌البلاغه را در موضوع «نبوت‌ها در نهج‌البلاغه» برای ایشان تنظیم می‌کند. ‌از آنجا که انقلاب اسلامی در ادامۀ اهداف نبوت‌ها و برای تحقّق همان آرمان‌های اصیل و الهی تعریف می‌شود، موضوع این جلسات به این بحث، اختصاص یافته است. ‌ 3. کتاب راه روشن مدیران، مجموعۀ بیاناتی است که استاد عزیز در شرح بخش‌هایی از نهج‌البلاغه در دیدارهای خود با هیئت دولت در ماه مبارک ، از سال 1372 تا 1395 داشته‌اند. ‌ به شما قول می‌دهم بعد از مطالعۀ این مجموعه، نگاهتان به خیلی از مفاهیم وگزاره‌ها تغییر خواهد کرد👌🏻 https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/