6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
i203.mp3
3.37M
سلام.دختری ۲۴ ساله و مجرد هستم.خیلی سعی میکنم رفتارم با نامحرم طوری باشه که خداوند میخواد.تلاش هم میکنم...
ولی خیلی از اوقات نمیتونم کنترل کنم ذهنم رو و دائم بهشون فکر میکنم. از این حالت ناراحتم و خیلی عذابم میده.😔
لطفا راهنمایی کنید چطور کنترل ذهن داشته باشم⁉️
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#فکربهنامحرم 😣
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💠حجاب در قرآن💠
💠يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً
💠اى پيامبر! به همسران و دخترانت و به همسران مؤمنان بگو
✔️روسرىهاى بلند (چادرهاى) خود را بر خويش فرو افكنند....
#عکس_تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
💠حجاب در قرآن💠 💠يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْن
💠حجاب در قرآن 💠
🌸در سوره احزاب آيه ۵٩، خداوند به پيامبرش چنين دستور مى دهد:
💠يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً
💠اى پيامبر! به همسران و دخترانت و به همسران مؤمنان بگو
✔️روسرى هاى بلند (چادرهاى) خود را بر خويش فرو افكنند.
✔️اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است🦋
[و اگر تاكنون، خطا و كوتاهى از آنان سر زده، توبه كنند كه] خداوند همواره آمرزنده و رحيم است.
📚داستان شأن نزول آيه👇
در «تفسير على بن ابراهيم قمى» آمده است: زنان مسلمان، مثل مردان، در پنج وقت نماز به مسجد مى رفتند و نمازهاى شان را با پيامبر به جماعت مى خواندند.
وقتی كه آنها براى خواندن نماز صبح يا مغرب و عشا از خانه بيرون مى رفتند،
جوان هاى لاابالى👨🎤🕺 كه در حال پرسه زدن در كوچهها بودند، در مسير مسجد مى نشستند ومزاحم زن ها می شدند
زنان از اين ناامنى😞، به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شكايت كردند.
💫 در اين هنگام آيه ۵٩ سوره احزاب نازل شد.
در اين آيه بر پوشش كامل زنان (استفاده از چادر بلند) به عنوان حفاظ در برابر آزار و اذيت افراد فرصت طلب، سفارش و تأكيد شده است. [۱]
🌼با توجه به اين آيه شريفه، 👇👇
✔️حجاب و پوشش موجب میشود مردان، مخصوصا بيماردلان و اسيران خواستههاى نفسانى، براى زنان باحجاب و پوشيده، مزاحمتى ايجاد نكنند و امنيت انها را بهم نزنند.
در واقع، حجاب چون قلعه ای محكم است كه زن را از هرگونه آسيبى حفظ مى كند.
----------
[۱]: تفسير القمي، علي بن ابراهيم قمي، ج۴، ص١٩۶.
📖برگرفته ازکتاب راه های تقویت فرهنگ حجاب
✍باز نویسی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
اگر درگیر یه رابطه #عاطفی گناه هستی❌
همین الان تصمیم بگیر
#ترک_گناه نذر لبخند #رضایت
خـــ💙ـــداست...
سرتو بالا بگیر نگاه #عـــاشقانه
و نگــران خدا رو ببین
💙منتظرته که برگردی...
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#داستانک 📝خاورمیانه جای عجیبیاست. 🔰قسمت دوم لب پایین را زیر ردیف دندانها گذاشت و با هر خطی که رو
#داستانک
📝خاورمیانه جای عجیبیاست.
🔰قسمت سوم(پایان)
دست برد به لالهی گوش سمت چپ.
پیشخدمت چای را روی میز گذاشت.
-امنیت سمیه خانم.
سمیه گوشواره را در کیفش انداخت. با دست گوشهایش را ماساژ داد.
-خیلی مسخرهاس عدنان. تو اصلا تا حالا ایران بودی؟ چی از امنیت ایران میدونی؟
-نه. به ایران سفر نکردم.
-پس حرف کلیشهای نزن. شعار نده.
-چیزیه که برای شما کلیشهای شده اما برای من آرزوئه. بابام مخالف حزب بعث بود اما تو جنگ ایران و عراق کشته شد. اونم در سال آخرش.سال هزارو نهصدو هشتادوهفت. من هنوز دوسالم بود. با شش تا خواهر و برادر دیگه. بزرگترین بچه سیزده ساله و کوچکترین سه ماهه بود. فکر کن مادرم چی کشید.😭
عموم سرپرستی ما رو به عهده گرفت. تا اینکه پای امریکا به عراق باز شد. درست تو بیست مارس دو هزار و سه، یعنی، یعنی فکر کنم سال هشتاد و یک شما. امریکاییها به بهانههای مختلف وارد عراق شدن. مهمترینش مثلا ایجاد امنیت بود. اما نتیجهاش چیشد. هزاران کشته، هزاران آواره. تخریب تمام زیربناها و ساختمانها و از همه بدتر، اونا باعث شدن، سرو کلهی القاعده هم پیدا بشه.
چشمان سمیه گرد شده بود. آب دهانش را قورت داد.
-این جنگ هم خانوادهی من رو کوچیکتر کرد. برادربزرگم و عموم هر دو کشته شدند.
سمیه با شوک عجیبی مدام تکرار میکرد:
-متاسفم عدنان. واقعا متاسفم.😔
-نه هنوز تموم نشده❗️میدونی ما چرا اینجاییم❓ نه جنگ با ایران، نه وجود آمریکاییها، داعش❗️
داعش سمیه‼️ اونها به پشت در خونههای ما رسیده بودند. دخترامون رو به کنیزی میبردند.
تو بازار میفروختن.میفهمی اینا رو⁉️
عدنان مشتش را روی میز کوبید. استکان کمر باریک چای بالا پرید.
-من! من خیلی خیلی متاسفم عدنان.
-ما با خانواده به ترکیه فرار کردیم. معنی فرار رو میفهمی؟
میبینی؟ ما از چی فرار کردیم تو از چی؟ الانم مردهای کشور تو، دارن مردم کشور من رو نجات میدن.
لعنت به من. لعنت!
خاورمیانه جای عجیبیه...جای غریبیه.
🌤خورشید بر ایاصوفیه میتابید. دریا آرام بود. عدنان و سمیه جایی وسط هیاهوی مردم نشسته بودند که زلزله بار دیگر استانبول را لرزاند.
🔚 پایان
✍ نویسنده : مریم حقگو
#تولیدی_کامل #داستان_کوتاه
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#پرسش_پاسخ
#حجاب_برای_همه_زمانها
❓در قرنی که شاهد #رشد_تکنولوژی هستیم چرا باید از قوانینی مثل حجاب پیروی کنیم که به #قرنها_قبل برمیگردد؟
#پاسخ
1⃣اولا اگر ملاک قدمت تاریخی باشد بی حجابی و تبرج به زمان قبل از ظهور اسلام برمی گردد همانطور که در قرآن زنان را از تبرّج مانند تبرّج در دوران جاهلیت اولی باز می دارد.*وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی*(۱)
پس بی حجابی قدیمی تر هست و باید کنار گذاشته شود.
2⃣دوماً برخلاف تصور بعضیها، انسان امروز با انسان ۱۴ قرن قبل هیچ تفاوتی نکرده؛👇
• ما #شهوت داریم، همانطور که آنها داشتند.
• ما همگی #جنس_مخالف داریم، همانطور که آنها هم داشتند.
• ما دو جنس مخالف در جامعه با هم #ارتبـاط داریم و نمیتوان جلوی خیلی از این روابط را گرفت، دقیقا مثل آنها...
3⃣سوما حتی اگر حجاب اختراع انسان های گذشته و قدیمی هم باشد باز هم دلیلی بر کنار گذاشتن آن وجود ندارد چراکه امروزه بشر به این نتیجه رسیده دوباره به سنت های گذشته مراجعه کند.مردم دوران های گذشته بسیار باهوش و ذکاوت بودند و در زمینه علوم و فنون سرآمد بودند.پیشرفت تکنولوژی منافاتی با پوشش زنان ندارد و زنان تحصیلکرده و نخبه زیادی داریم که حجاب کاملی دارند.
✅بنابراین حجاب که یکی از قوانین مهم در روابط بین زن و مرد هست تا زمانی که انسانها هستند معتبر خواهد ماند.
چه ۱۴ قرن .. چه ۱۴۰۰۰ قرن .. 💠🍃
📚سوره احزاب،آیه۳۳
#تولیدی_کامل
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#گزارش
#بینالملل
😳رونمایی از ایموجی #مرد_باردار به مناسبت روز جهانی ایموجی
🔻به مناسبت روز جهانی ایموجی "ایموجی پدیا" یکسری ایموجی جدید اضافه کرده تا با تبعیض ها مقابله کنه
🔻در این ایموجی ها ایموجی مرد باردار مشاهده می شه که هدف اون به دست آوردن دل ترانس ها و بارداری بدون وجود شریک زندگی هست
📌خودتون ببینید نتیجه اصرار بر برابری زن و مرد به کجا رسیده.یعنی مردها هم باید در رقابت با زن ها باردار بشن تا مساوی بشن با هم
🌐منبع:https://www.theguardian.com/technology/2021/jul/16/pregnant-man-and-multiracial-handshake-emojis-approved-for-launch
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_شش زینب خیلی از روزهای گرم تابستان پیش مادرم می رفت و خانه ماد
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_بیست_و_هفت
با اینکه میدانستم از نظر جثه و بنیه خیلی ضعیف است، جلویش را نمیگرفتم.
خانه مادرم آن زمان هنوز کولر نداشت و شب ها روی پشت بام کاهگلی می خوابید. مادرم هر سال ده یا پانزده روز جلوتر از ماه #رمضان به پیشواز میرفت.
شب اولی که #زینب به آنجا رفت به مادرم سفارش کرد که برای سحری بیدارش کند تا زینب هم به پیشواز برود مادرم دلش نیامد که زینب را صدا کند.
نصف شب آرام و بیصدا از روی پشت بام پایین رفت و به خیال خودش فکر می کرد که زینب خواب است.
زینب از لبه ی پشت بام خودش را آویزان کرد و مادرم را صدا زد و گفت: مادربزرگ، چرا برای سحری صدایم نکردی؟ فکر میکنی سحری نخورم #روزه نمیگیرم؟ مادربزرگ به خدا من بی سحری روزه میگیرم. اشکالی ندارد؛ بی سحری روزه میگیرم.
مادرم از خودش خجالت کشید برگشت به پشت بام و زینب را بوسید و خواهش کرد که با او به پایین برود و سحری بخورد.
مادرم به زینب گفت: به خدا هر شب صدایت میکنم ولی جان مادربزرگ بی سحری روزه نگیر.
آن سال زینب همه ماه رمضان را روزه گرفت و ده روز هم پیشواز رفت.
من در آن سالها به خاطر هوای شرجی آبادان دچار آسم شده بودم. مدتی بود که مرتب مریض میشدم
زینب خیلی غصه من را میخورد .آرزوی زینب این بود که برای من تخت بخرد و پرستار بگیرد.
میگفت: بزرگ که بشوم نمیگذارم تو زحمت بکشی، یک نفر را می آورم تا کارهایت را انجام دهد.
مهرداد مدتی با رادیو نفت آبادان کار میکرد و مرتب توی خانه #نمایش تمرین میکرد .
در یکی از نمایشها "پهلوان اکبر" ی هست که میمیرد
زینب نقش مادر پهلوان اکبر را بازی میکرد. در نمایش "سربداران" هم نقش "مورخ" را با مهرداد بازی کرد.
آنها در خانه لباس نمایش تنشان می کردند و با هم تمرین میکردند. من هم مینشستم و نمایش آنها را نگاه میکردم.
زینب و مهرداد به #شعر هم علاقه داشتند. مهرداد شعر میگفت و زینب با لذت به شعرهای مهرداد گوش میداد.
مهران و مهرداد همیشه حواسشان به خواهرهایشان بود.
مهران از زنهای لاابالی و سبک بدش می آمد و همیشه به دخترها برای رفتارشان تذکر میداد . اگر دخترها با دامن یا پیراهن بیرون می رفتند حتما جوراب های ضخیم پایشان میکردند وگرنه مهران آنها را بیرون نمی برد
زینب به برادرها و خواهرهایش علاقه داشت. گاهی با آن دست های لاغر و کوچکش، لباسهای مهران را میشست.
جوراب های مهرداد را میشست. دلش میخواست به یک شکلی #محبت خودش را به همه نشان دهد.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓