eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
479 دنبال‌کننده
2هزار عکس
158 ویدیو
97 فایل
کانال عمومی حرفه‌ی هنر راه ارتباطی: @zisabet زهرا ملک‌ثابت نویسنده داستان و ادبیات دراماتیک کتاب‌ها: قهوه یزدی دعوت‌نامه ویژه فیلم کوتاه: کاغذ، باد، بازی دبیر استانی جشنواره‌های هنری مدرسه عاشق هنر
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانک: "عشق قدیمی" نویسنده: زهرا ملک‌ثابت پدربزرگ می‌گفت: "داروی آدم دلمُرده، دیدن روی ماهه و بو‌کردن گل‌محمدی". مادربزرگ از باغچه گل‌محمدی برایش می‌چید و هردو می‌خندیدند. 🔻🔻🔻🔻🔻 کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
عباس لطفی _ دود.pdf
49.2K
داستان: دود نویسنده: عباس لطفی عضو گروه حرفه‌هنر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. افروز اخترخاوری کارشناسی ارشد مشاوره داره و الان به کار مشاوره مشغول هست. قصه‌های زاقوری، کتاب کودکانه است به قلم افروزاخترخاوری و ای کاش به تعداد بیشتری چاپ شده‌بود یا شرایط بهتری برای تبلیغات داشت. این کتاب حاصل پشتکار و استعداد و سواد است باوجود محدودیتها.
. باز بهم می‌رسیم بعد از فاصله‌هایی که تقدیر رقم میزنه تا دور باشیم از همدیگه ولی هربار بعد از یک فاصله و دوری، چیزی می‌بینیم در خودمون و یکدیگه و اون مسئله‌ایست به‌نام "تغییر" ما از دوران دبیرستان دوستیم و حالا هردو نویسنده‌ و همکاریم. امروز در مکالمه تلفنی به دوستم گفتم که ما تغییر نکردیم اما شاید کامل نگفتم یا رساننده منظورم نبود. ما از آن دسته کسانی بودیم که روی چیزهایی باقی موندیم و از نظر بعد عقلی و روحی و عاطفی و اجتماعی تلاش‌کردیم تا خودمان را رشد دهیم. و می‌خواستیم باعث رشد هم‌دوره‌ها و دوستانمان باشیم و آنها هم به‌طور متقابل همین‌طور البته سایر دوستانمان هم انتخابهایی داشتند و دارند. افروز، فقط دوست و همکار نیست. به افروز بعد از این همه‌سال اثباتِ معرفت میگم:"رفیق" رفیق یعنی کسی که درکنارش امنیت داری، درنبودش دلتنگ میشی و هربار که با رفیقت هم‌صحبت میشی "احساس آرامش" کنی، نه اینکه "احساس غربت و گیج و منگی" کنی. ✍️ زهرا ملک‌ثابت
. پائیز هزاررنگ 🍁 .
داستانک "ناتمام" نویسنده: زهرا ملک‌ثابت عکسِ من که حوصله آشپزی ندارم، دوستم عاشق آشپزی و کدبانوگری‌ست. طوری کیک و دسر درست‌ می‌کند که انگار آخرین کارش در این دنیاست. اینبار می‌خواهد برایم قهوه درست کند. آنچنان بووبَرَنگی وامی‌دارد که قُوه خیال پردازی‌ام را دو؛ نه، سه برابر می‌کند. قهوه‌ی تُرک را در فنجان بلور می‌ریزد که تَرک می‌خورد. قهوه‌ی ریخته و قُوه خیالم هردو درهم‌ می‌ریزد و کمی بعد ازهم می‌‌گریزد. فنجان بلوری به درون سیاهی کدری می‌رود و بازهم به تماشای مراسم تهیه قهوه نشسته‌ام. دوستم عهدی نانوشته با خودش دارد که باید هرکاری را به‌ تمامی برساند. بَسکه با همان شوق دفعه اول شروع می‌کند به قهوه درست کردن دلم نمی‌آید از او بپرسم: "قهوه‌ی شفای عاجل‌ست؟!" دفعه قبل تقصیر را به گردن نازک فنجان بلور انداختیم اما چرا فنجان سفالی هم شکست؟                  پایان 😁 🔻🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط بالینک کانال حرفه‌هنر کپی ممنوع است⚠️ https://eitaa.com/herfeyehonar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعضای جدید خوش آمدید اعضای قدیم سلامت باشید برای آشنایی با کتاب قهوه یزدی ☕️ نظرات شما 🌱 رضایت از آموزش و سفارش متن 🌾 خواندن داستانک‌ها 📔 آموزش داستان ✍️ کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
. لبنان، عروس خاورمیانه .
💫 اگر میخواهید "خوشبخت "باشید "زندگی تان" را به "اهداف" گره بزنید، نه به آدم ها و اشیاء... .