eitaa logo
مباحث مهدویت ونقد احمداسماعیل (دجال بصره)
4.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
830 ویدیو
102 فایل
کانال مباحث مهدویت درروبیکا https://rubika.ir/joinc/IJAJBGE0TBFSYRHTOKXJVBUEPQBZOXHU کانال مباحث مهدویت در تلگرام https://t.me/+B5k0TWG6LR0yOGY0
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ حدیث (2) «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدَّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنَّهُ حَضَرَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ‏ مَنْ‏ نَثِقُ‏ بِهِ‏ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ، قَالَ: إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللهِ ص وَ إِلَّا فَالَّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ»[3]: (از امام صادق علیه السلام درباره اختلاف حدیث سوال شد که آن را کسی که به آن ثقه داریم روایت نموده و بعضی از آنها کسی است که به آن ثقه نداریم، امام علیه السلام فرمود: اگر حدیثی به شما رسید و شاهدی برای آن از کتاب خدا یا سخن رسول خدا یافتید که هیچ و الا کسی که آن حدیث را آورده به آن سزاوارتر است). بررسی: سند این روایت قابل اعتماد است و به سند معتبر هم نقل شده[4] و از نظر محتوا دو احتمال در آن وجود دارد: الف) اختلاف حدیث: دو حدیث مخالفِ هم به دست ما رسیده که یکی را افراد ثقه نقل می کنند و یکی را افرادی که هم ثقه در میانشان هست و هم غیر ثقه. ب) اختلاف نسخه: یک حدیث توسط چند راوی به دست ما رسیده و یک دسته آن را یکجور نقل می کنند و دسته دیگری جور دیگر، در حالیکه راویان یک طرف همه ثقه هستند و راویان طرف مقابل، هم ثقه در میانشان هست و هم غیر ثقه.[5] و طبق هر دو احتمال، سوال راوی اینست که در چنین صورتی آیا ترجیح با طرفی است که همه راویانش ثقه هستند؟ که امام علیه السلام می فرمایند: در چنین صورتی، ترجیح با حدیثی است که شاهدی از قرآن یا سنت دارد و آن دیگری نیز چون افراد ثقه نقل کرده اند قابل انکار نیست ولی مقبول هم نیست پس سزاوار ناقلانش هست که به آن عمل بکنند یا نه. موید برداشت مذکور اینست که امام علیه السلام حرفی از موافقت با قرآن یا سنت نزده اند و به صرف وجود شاهدی در یکی از آن دو اکتفا کرده اند حال آنکه قطعاً صرف وجود شاهد نمی تواند اثبات کند این حدیث از امام معصوم صادر شده است. خوب همانگونه که مشاهده می کنید، در این حدیث، ملاک موافقت بعد از بحث وثاقت مطرح شده، همچنانکه این ملاک را تنها در صورت تعارض نقل یا حدیث بیان کرده است. [1] . يعني الباقر و الصادق عليهما السلام. [2] . الکافی ج1 ص67-68 ح10 [3] . الکافی ج1 ص69 ح2 [4] . المحاسن ج1 ص69 ح2 [5] . مرآة العقول ج1 ص228 ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ (۳)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮                        ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع: آیا تقلید در عقائد جایز نیست؟ ⊹━━❁ ❁━━⊹ سلام از استاد درس خارج، آقای گنجی شنیدم برخی تقلید در عقائد را جایز شمرده اند؛ می شود در این باره توضیح دهید. ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے: سلام علیڪم اصول دین بر دو قسم است: عقلی نقلی عقلی فقط با عقل قابل اثبات می باشد و نمی شود گفت خدا هست چون خودش گفته، خدا عادل است چون خودش گفته، این آقا پیامبر است چون خودش گفته. پس اصل توحید: وجود و یکتایی خدا، عدل و نبوت، فقط با عقل ثابت می شود. اما دو اصل دیگر یعنی امامت و معاد، نقلی است. یعنی این پیامبر صلی الله علیه و آله است که باید تناسخ را رد کند تا نوبت به معاد برسد و باز اوست که باید بگوید معاد جسمانی است یا روحانی یا برزخی. همچنانکه این پیامبر است که باید حکومت شورایی و اجماعی را نفی کند تا نوبت به نصب امامت و بیان تعداد و معرفی مصداق برسد و چنین نیست که اگر پیامبر در این باره سکوت کند عقل ما به صورت مستقل مساله امامت را با همان‌جایگاه و معاد را اثبات نماید. در مورد اصول عقلی، بسیاری از شیعه و سنی قائلند تقلید جایز نیست زیرا همه در اصلِ داشتن عقل برابرند پس بستری برای تقلید باقی نمی ماند همچنانکه قرآن تقلید در عقاید را نهی کرده است. لازمه این حرف اینست که تمام عوام الناس از روستایی و شهری که برای اعتقاد به توحید و عدل و نبوت استدلالی ندارند و در عین حال، به اینها یقین دارند، مسلمان نباشند که علامه حلی به همین تصریح کرده است و تقلید علم آور را باطل دانسته اند. در برابر این تفکر، افرادی چون محقق لاهیجی به جای دید فلسفی، دید عرفی را ملاک قرار داده و گفته اند در متن دین، تبعیت از علم و اطمینان ملاک قرار داده شده نه لزوماً استدلال، و دین اسلام تمام معتقدان به خود را مسلمان می داند نه اینکه عموم افراد جامعه اسلام را از دایره اسلام خارج انگارد. و آیات نهی از تقلید را درباره تقلید کورکورانه می دانند. یعنی جایی که فرد به راحتی می فهمد مطلبی که دارد تقلید می کند باطل می باشد و نیز برایش روشن است آنها که مورد تبعیت قرار گرفته اند هم نه بهره ای از علم دارند نه بهره ای از فهم و نه بهره ای از شخصیت و انسانیت. اینکه تو سنگهای بی جان و بی شعور را مدبران عالم بدانی و پرستش کنی چون مشتی افراد بی سواد و بی شخصیت بدان پایبند بوده اند هیچ وجهی ندارد. چنین تقلیدی است که در قرآن مورد نهی قرار گرفته. و الا اگر شما نه به روستا و درب طویله که به هر شهری مراجعه کنید و از اقشار مختلف مردم بپرسید چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را پیامبر می دانید، چه جوابی دارند بدهند؟ فوقش بگویند چون معجزه‌ی قرآن را آورده؟ خوب آیا یک نفرشان می تواند معجزه بودن قرآن را اثبات کند؟ فوقش بگویند چون هیچکس نتوانسته مثل قرآن بیاورد؟ خوب همین را از کجا می گویند؟ آیا تاریخ ۱۴۵۰ ساله اسلام و تمام مدعیان دروغین را خوانده اند و دیده اند کسی سوره ای مثل قرآن نیاورده و نیز آورده های مدعیان دروغین را بررسی کرده اند و خودشان تشخیص داده اند که آنها مثل قرآن نبوده؟ خیر بلکه صرفاً از عالمان متخصصی شنیده اند که یقین به علم و تقوای آنها داشته اند و این یعنی تقلید از روی علم. حال اگر کسی تعصب به خرج داد و گفت این نامش تقلید نیست بلکه مراجعه به متخصص است، می گوییم: ما سر اسم دعوایی نداریم سر واقعیت گفتگو می کنیم. هر چند که در قرآن هم اسم تقلید مورد نهی قرار نگرفته بلکه عمل تقلید کورکورانه نهی شده. آنچه گفتم درباره اصول عقلی بود و اما اصول نقلی که واضح تر است. مردم از کجا بدانند پیامبر صلی الله علیه و آله امام نصب کرده و مصداق معرفی نموده و تعداد گفته؟ می گویید روایاتش متواتر است؟ خوب خود متواتر یعنی چه؟ می گویید اسنادش معتبر است؟ خوب اسناد یعنی چه؟ معتبر یعنی چه؟ معنای اینها را فقط کسانی که اهل مطالعه و تحقیق هستند می دانند آن هم فقط معنا نه قدرت اتخاذ مبنا در تواتر و در اعتبار سند و غیره. پس مردم در اینجا نیز صرفاً از عالمانی پیروی کرده اند که به علم و راستگویی آنها یقین داشته اند. و این دقیقاً همان مطلبی است که در حدیث تفسیر منسوب درباره تفاوت تقلید یهودیان از علما و شیعه از علمایشان مطرح شده و اتفاقاً موضوع اصلی آن تقلید در عقاید است. و با همین نگاه است که ما پیروان مستضعف دیگر فِرق اسلامی را که خودشان توانایی تشخیص حق از باطل را ندارند مسلمان می دانیم مگر فرقه هایی که بطلان آنها برای هر مسلمان و غیر مسلمانی واضح است و کسی در پیروی از آنها معذور نیست مثل خوارج و نواصب و دواعش. ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉ ـ┓𖢖•••••کتاب رویای امامت •••••𖢖┏ ـ┫ ـ┫ حجیّت خواب ـ┫ ـ┫ حجیّت خواب در قرآن(ص۴٨_۵۶) ـ┫ 「✎سیّـدمھ‌دےمج‌ـتھ‌دسیستانے ◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉𖠁◉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
4_5956321926686183781.ogg
17.15M
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ ╣◆کنفرانس ستیزه ╣◆جلسه ۱۶ ╣◆ادامه گفتار دوم: ستیزه با علم ╣◆سخن دوم : علم رجال ◆بررسی احادیث موافقت ◆احادیث مبیِّن ◆حدیث (۳) ◆حدیث (۴) ✎سیّـدمھ‌دےمج‌ـتھ‌دسیستانے ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ حدیث (3) «حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْمِسْمَعِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيُ‏ أَنَّهُ سُئِلَ الرِّضَا ع يَوْماً وَ قَدِ اجْتَمَعَ عِنْدَهُ قَوْمٌ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ قَدْ كَانُوا يَتَنَازَعُونَ فِي الْحَدِيثَيْنِ‏ الْمُخْتَلِفَيْنِ‏ عَنْ‏ رَسُولِ‏ اللهِ ص فِي الشَّيْ‏ءِ الْوَاحِدِ فَقَالَ ع: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَرَّمَ حَرَاماً وَ أَحَلَّ حَلَالًا وَ فَرَضَ فَرَائِضَ فَمَا جَاءَ فِي تَحْلِيلِ مَا حَرَّمَ اللهُ أَوْ تَحْرِيمِ مَا أَحَلَّ اللهُ أَوْ دَفْعِ فَرِيضَةٍ فِي كِتَابِ اللهِ رَسْمُهَا بَيِّنٌ قَائِمٌ بِلَا نَاسِخٍ نَسَخَ ذَلِكَ فَذَلِكَ مِمَّا لَا يَسَعُ الْأَخْذُ بِهِ لِأَنَّ رَسُولَ اللهِ ص لَمْ يَكُنْ لِيُحَرِّمَ مَا أَحَلَّ اللهُ وَ لَا لِيُحَلِّلَ مَا حَرَّمَ اللهُ وَ لَا لِيُغَيِّرَ فَرَائِضَ اللهِ وَ أَحْكَامَهُ، كَانَ فِي ذَلِكَ كُلِّهِ مُتَّبِعاً مُسَلِّماً مُؤَدِّياً عَنِ اللهِ، وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ‏: "إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى‏ إِلَيَّ"[1] فَكَانَ ع مُتَّبِعاً للهِ مُؤَدِّياً عَنِ اللهِ مَا أَمَرَهُ بِهِ مِنْ تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ. قُلْتُ: فَإِنَّهُ يَرِدُ عَنْكُمُ الْحَدِيثُ فِي الشَّيْ‏ءِ عَنْ رَسُولِ اللهِ ص مِمَّا لَيْسَ فِي الْكِتَابِ وَ هُوَ فِي السُّنَّةِ ثُمَّ يَرِدُ خِلَافُهُ.‏ فَقَالَ: وَ كَذَلِكَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللهِ ص عَنْ أَشْيَاءَ نَهْيَ حَرَامٍ فَوَافَقَ فِي ذَلِكَ نَهْيُهُ نَهْيَ اللهِ تَعَالَى وَ أَمَرَ بِأَشْيَاءَ فَصَارَ ذَلِكَ الْأَمْرُ وَاجِباً لَازِماً كَعِدْلِ‏ فَرَائِضِ اللهِ تَعَالَى وَ وَافَقَ فِي ذَلِكَ أَمْرُهُ أَمْرَ اللهِ تَعَالَى. فَمَا جَاءَ فِي النَّهْيِ عَنْ رَسُولِ اللهِ ص نَهْيَ حَرَامٍ ثُمَّ جَاءَ خِلَافُهُ‏ لَمْ يَسَعِ اسْتِعْمَالُ ذَلِكَ وَ كَذَلِكَ فِيمَا أَمَرَ بِهِ لِأَنَّا لَا نُرَخِّصُ فِيمَا لَمْ يُرَخِّصْ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَا نَأْمُرُ بِخِلَافِ مَا أَمَرَ رَسُولُ اللهِ ص إِلَّا لِعِلَّةِ خَوْفِ ضَرُورَةٍ. فَأَمَّا أَنْ نَسْتَحِلَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللهِ ص أَوْ نُحَرِّمَ مَا اسْتَحَلَّ رَسُولُ اللهِ ص فَلَا يَكُونُ ذَلِكَ أَبَداً لِأَنَّا تَابِعُونَ لِرَسُولِ اللهِ ص مُسَلِّمُونَ لَهُ كَمَا كَانَ رَسُولُ اللهِ ص تَابِعاً لِأَمْرِ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُسَلِّماً لَهُ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏: "ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا".[2] وَ إِنَّ رَسُولَ اللهِ ص نَهَى عَنْ أَشْيَاءَ لَيْسَ نَهْيَ حَرَامٍ بَلْ إِعَافَةٍ وَ كَرَاهَةٍ وَ أَمَرَ بِأَشْيَاءَ لَيْسَ أَمْرَ فَرْضٍ وَ لَا وَاجِبٍ بَلْ أَمْرَ فَضْلٍ وَ رُجْحَانٍ فِي الدِّينِ ثُمَّ رَخَّصَ فِي ذَلِكَ لِلْمَعْلُولِ وَ غَيْرِ الْمَعْلُولِ فَمَا كَانَ عَنْ رَسُولِ اللهِ ص نَهْيَ إِعَافَةٍ أَوْ أَمْرَ فَضْلٍ فَذَلِكَ الَّذِي يَسَعُ اسْتِعْمَالُ الرُّخَصِ فِيهِ. إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ عَنَّا فِيهِ الْخَبَرَانِ بِاتِّفَاقٍ يَرْوِيهِ مَنْ يَرْوِيهِ فِي النَّهْيِ وَ لَا يُنْكِرُهُ وَ كَانَ الْخَبَرَانِ صَحِيحَيْنِ مَعْرُوفَيْنِ بِاتِّفَاقِ النَّاقِلَةِ فِيهِمَا يَجِبُ الْأَخْذُ بِأَحَدِهِمَا أَوْ بِهِمَا جَمِيعاً أَوْ بِأَيِّهِمَا شِئْتَ وَ أَحْبَبْتَ مُوَسَّعٌ ذَلِكَ لَكَ مِنْ بَابِ التَّسْلِيمِ لِرَسُولِ اللهِ ص وَ الرَّدِّ إِلَيْهِ وَ إِلَيْنَا وَ كَانَ تَارِكُ ذَلِكَ مِنْ بَابِ الْعِنَادِ وَ الْإِنْكَارِ وَ تَرْكِ التَّسْلِيمِ لِرَسُولِ اللهِ ص مُشْرِكاً بِاللهِ الْعَظِيمِ. فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَبَرَيْنِ مُخْتَلِفَيْنِ فَاعْرِضُوهُمَا عَلَى كِتَابِ اللهِ فَمَا كَانَ فِي كِتَابِ اللهِ مَوْجُوداً حَلَالًا أَوْ حَرَاماً فَاتَّبِعُوا مَا وَافَقَ الْكِتَابَ وَ مَا لَمْ يَكُنْ فِي الْكِتَابِ فَاعْرِضُوهُ عَلَى سُنَنِ النَّبِيِّ ص فَمَا كَانَ فِي السُّنَّةِ مَوْجُوداً مَنْهِيّاً عَنْهُ نَهْيَ حَرَامٍ أَوْ مَأْمُوراً بِهِ عَنْ رَسُولِ اللهِ ص أَمْرَ إِلْزَامٍ فَاتَّبِعُوا مَا وَافَقَ نَهْيَ رَسُولِ اللهِ ص وَ أَمْرَهُ. وَ مَا كَانَ فِي السُّنَّةِ نَهْيَ إِعَافَةٍ أَوْ كَرَاهَةٍ ثُمَّ كَانَ الْخَبَرُ الْآخَرُ خِلَافَهُ فَذَلِكَ رُخْصَةٌ فِيمَا عَافَهُ رَسُولُ اللهِ ص وَ كَرِهَهُ وَ لَمْ يُحَرِّمْهُ فَذَلِكَ الَّذِي يَسَعُ الْأَخْذُ بِهِمَا جَمِيعاً أَوْ بِأَيِّهِمَا شِئْتَ وَسِعَكَ الِاخْتِيَارُ مِنْ بَابِ التَّسْلِيمِ وَ الِاتِّبَاعِ وَ الرَّدِّ إِلَى رَسُولِ اللهِ ص. ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ 👇👇👇👇👇(۱)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ وَ مَا لَمْ تَجِدُوهُ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ هَذِهِ الْوُجُوهِ فَرُدُّوا إِلَيْنَا عِلْمَهُ فَنَحْنُ أَوْلَى بِذَلِكَ وَ لَا تَقُولُوا فِيهِ بِآرَائِكُمْ وَ عَلَيْكُمْ بِالْكَفِّ وَ التَّثَبُّتِ وَ الْوُقُوفِ وَ أَنْتُمْ طَالِبُونَ بَاحِثُونَ حَتَّى يَأْتِيَكُمُ الْبَيَانُ مِنْ عِنْدِنَا»[3]: (احمد ميثمى می گوید: روزى در حالیكه جماعتى از اصحاب حضرت رضا عليه السلام گرد آن جناب بودند و درباره دو حديث معارض كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد یک‏ چیز رسيده نزاع مى ‏نمودند، امام فرمود: خداوند عز و جل چيزى را حرام كرده و چيزى را حلال، و امورى را واجب نموده، پس هر روايتى در مورد حلال كردن آنچه خداوند حرام فرموده، يا حرام كردن آنچه خداوند حلال فرموده، يا رد كردن واجبى آمده كه حدودش در كتاب خدا واضح و پا برجاست بدون ناسخى که نسخش کرده باشد، امکان عمل کردن به آن وجود ندارد زيرا رسول خدا اين طور نبود كه حلال خدا را حرام یا حرام خدا را حلال نموده، و يا فرائض و احكام خدا را تغيير دهد، او در تمام این موارد تابع و تسليم و رساننده از سوى خدا بود، و اين سخن خدای عز و جل است كه: "من پيروى نمى ‏كنم مگر آنچه به من وحى مى ‏شود"[4]، پس رسول خدا تابع خدا و رساننده چیزی بود که خدا به او از تبلیغ رسالت امر كرده بود. راوى گفت: گاهى توسط شما چیزی از رسول خدا درباه موضوعی روايت می شود كه در كتاب خدا نيست و در سنت است، سپس حديثى خلاف آن از شما می رسد. امام فرمود: و همچنين رسول خدا از چيزهایى نهىِ حرمت فرموده که نهیش در این موارد موافق نهی خدای متعال است، و نيز به چیزهایی امر فرموده که آن امر مثل دستورات خدای متعال واجب و لازم گشته و امر او در این موارد موافق امر خدای متعال است. پس هر چه درباره نهیِ حرمتی از رسول خدا آمده و سپس خلافش رسیده، عمل به آن روايتِ خلاف جايز نيست و همين طور است در آنچه بدان امر فرموده، زيرا ما در چيزى كه رسول خدا اجازه نداده اذن نمي دهيم، و به خلاف آنچه رسول خدا امر فرموده امر نمى ‏كنيم مگر به علّت ترس از خطری مهم (یعنی تقیه). و اما اينكه آنچه رسول خدا حرام فرموده را حلال كنيم يا آنچه رسول خدا حلال کرده را حرام نماییم هرگز چنين چيزی نخواهد شد، چون ما پيرو رسول خدا و تسليم او هستیم همانطور كه رسول خدا تابع فرامين پروردگارش عز و جل و تسليم او بود، و خدای عز و جل مى ‏فرمايد: "هر چه پيامبر براى شما آورد بپذيريد و از هر چه شما را بر حذر داشت باز ايستيد".[5] و رسول خدا از چيزهایى نهى فرموده كه به عنوان نهى حرام نيست، بلكه نهى پرهيز و كراهتى است، و به امورى امر فرموده كه امر لازم و وجوبى نيست بلكه امر فضیلت و رجحان در دین است، سپس برای فردی با علت یا بدون علت، در عمل و ترك آن رخصت داده است. حال، آنچه از رسول خدا نهى غیر حرام يا امر فضیلت است این همان چیزی است که عمل به رخصتها در آن رواست. (پس) هر گاه از جانب ما، دو خبر در این مورد بر شما وارد شد و او که آن را در نهی روایت می کند منکر دیگری نیست، و هر دو خبر به اتفاق ناقلانش، صحیح و معروف می باشند در اين صورت واجب است كه به يكى از آنها يا به هر دو، يا به هر كدام كه بخواهى و دوست داری عمل شود که این بر تو جایز است، از باب تسليم رسول خدا و ارجاع دادن علم آن به او و به ما، و كسى كه این را از روى عناد و انكار و کنار گذاشتن تسلیم رسول خدا ترك كند مشرك به خداوند عظيم خواهد بود. پس هر گاه دو خبر مختلف به شما رسید آن دو را بر كتاب خدا عرضه کنید، و آنچه در كتاب خدا از حلال يا حرام موجود است از خبر موافق کتاب پیروی کنید، و آنچه در كتاب نبود بر سنت ‏هاى پيغمبر عرضه نمایید، و آنچه در سنت موجود بود، حال چه مورد نهی حرمت و چه مورد امر الزامی از جانب رسول خدا، از خبری پیروی کنید که موافق نهی و امر رسول خداست. و آنچه در سنت، نهىِ پرهیز و كراهتى شده و در مقابل، خبرى مخالف آن وارد گشته، اين رخصتى است در آنچه رسول خدا از آن نهى كرده و آن را ناخوشايند دانسته و حرام نکرده بوده، و اينجاست كه مي توان به هر دو خبر تمسك كرد یا به هر کدام که خواستی، اختيار با توست از باب تسلیم و تبعیت و بازگشت دادن به رسول خدا. و آنچه كه در هيچيك از اين موارد نیافتید علمش را به ما باز گردانيد، که ما بدان سزاوار‏تريم، و درباره آن از پيش خود چيزى نگویيد و بر شما باد به خوددارى و پایداری و توقف، در حالیکه در جستجو و بررسی آن هستید تا توضيح آن از جانب ما بيايد). بررسی: سند این روایت به خاطر نکته ای که شیخ صدوق ذیل آن فرموده قابل قبول می باشد[6] و از نظر محتوا نکات متعددی را بیان می کند: ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ 👇👇👇👇👇(۲)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ الف) در قرآن، بعضی از کارها به صورت واضح، حرام یا واجب شمرده شده است: «حدودش در كتاب خدا واضح و پا برجاست بدون ناسخى»، در چنین مواردی هر روایتی حرامی را حلال یا حلالی را حرام معرفی کرد «امکان عمل کردن به آن وجود ندارد». و این فقره به خوبی روشن می کند مراد از مخالفت با قرآن، مخالفت علنی و به نحو تباین است. ب) گاهی «موضوعی روايت می شود كه در كتاب خدا نيست و در سنت است»، «و آنچه در كتاب نبود بر سنت ‏هاى پيغمبر عرضه نمایید» و این همان حقیقتی است که بارها بدان تذکر دادیم: همه چیز در ظاهر قرآن نیست. ج) سنت پیامبر صلی الله علیه و آله بر دو گونه است: فرامین واجب و لازم الاجرا، فرامین دارای فضیلت. در گزینه اول، هر روایتی از اهل بیت علیهم السلام رسیده که مخالف سنت است «عمل به آن روايتِ خلاف جايز نيست». و این فقره نیز روشن می کند: مراد از مخالف سنت، یعنی مخالف صریح و به نحو تقابل و تباین، که به قرینه مقابله، منظور از موافقت نیز موافقت صریح و علنی می باشد نه صرف عدم مخالفت. د) موافقت با کتاب خدا، معیاری برای دو حدیث متعارض است: «هر گاه دو خبر مختلف به شما رسید آن دو را بر كتاب خدا عرضه کنید». حدیث (4) «سَعِيدُ بْنُ هِبَةِ اللَّهِ الرَّاوَنْدِيُّ فِي رِسَالَتِهِ الَّتِي أَلَّفَهَا فِي أَحْوَالِ أَحَادِيثِ أَصْحَابِنَا وَ إِثْبَاتِ صِحَّتِهَا عَنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ ابْنَيْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ أَبِيهِمَا عَنْ أَبِي الْبَرَكَاتِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِي جَعْفَرِ بْنِ بَابَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع:‏ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثَانِ‏ مُخْتَلِفَانِ‏ فَاعْرِضُوهُمَا عَلَى‏ كِتَابِ‏ اللَّهِ‏ فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَرُدُّوهُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوهُمَا فِي كِتَابِ اللَّهِ فَاعْرِضُوهُمَا عَلَى أَخْبَارِ الْعَامَّةِ فَمَا وَافَقَ أَخْبَارَهُمْ فَذَرُوهُ وَ مَا خَالَفَ أَخْبَارَهُمْ فَخُذُوهُ»[7]: (امام صادق علیه السلام: اگر دو حدیث مختلف به شما رسید آن دو را بر کتاب خدا عرضه کنید و هر چه موافق کتاب خدا بود عمل نموده و آنچه مخالف کتاب خدا بود ردش کنید، و اگر آن دو را در کتاب خدا نیافتید بر روایات عامه (اهل سنت) عرضه نمایید و آنچه موافق روایات آنها بود کنار گذاشته و هر چه مخالف احادیث آنها بود عمل کنید). بررسی: سند شیخ صدوق تا امام صادق علیه السلام معتبر است اما واسطه های بین قطب راوندی و شیخ صدوق مجهول می باشند و البته صدر همین حدیث توسط شیخ صدوق به صورت مرسل از رسول خدا صلی الله علیه و آله ثبت شده است.[8] در این حدیث نیز به طور واضح، بحث موافقت و مخالفت با کتاب خدا، در فرض تعارض دو حدیث مطرح شده، همچنانکه تصریح کرده: بعضی چیزها در کتاب خدا نیست و باید به معیارهای دیگر مراجعه نمود. حدیث (5) «رُوِيَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ‏ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع: تَجِيئُنَا الْأَحَادِيثُ‏ عَنْكُمْ‏ مُخْتَلِفَةً، قَالَ: مَا جَاءَكَ عَنَّا فَقِسْهُ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَحَادِيثِنَا فَإِنْ كَانَ يُشْبِهُهُمَا فَهُوَ مِنَّا وَ إِنْ لَمْ يُشْبِهْهُمَا فَلَيْسَ مِنَّا. قُلْتُ: يَجِيئُنَا الرَّجُلَانِ وَ كِلَاهُمَا ثِقَةٌ بِحَدِيثَيْنِ مُخْتَلِفَيْنِ فَلَا نَعْلَمُ أَيُّهُمَا الْحَقُّ، فَقَالَ: إِذَا لَمْ تَعْلَمْ فَمُوَسَّعٌ عَلَيْكَ بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ»[9]: (حسن بن جهم به امام رضا علیه السلام گفت: احادیث از شما به صورت اختلافی به ما می رسد، امام فرمود: آنچه از ما به تو می رسد با کتاب خدای عز و جل و احادیث (ثابت) ما مقایسه کن، اگر شبیه آن دو بود از ماست و اگر شبیه آن دو نبود از ما نیست. گفتم: دو مرد که هر دو ثقه هستند دو حدیث مختلف برای ما می آورند و ما نمی دانیم کدامیک حق است، امام فرمود: وقتی نمی دانی بر تو فراخ است به هر کدام خواستی عمل کنی). ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ 👇👇👇👇👇(۳)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ بررسی: این حدیث بدون سند ثبت شده اما از نظر محتوا، بیانگر چند نکته است: الف) نزد حسن بن جهم - که خود از راویان ثقه و صاحب کتاب می باشد[10] – معیار قبول روایت، ثقه بودن راوی می باشد برای همین می پرسد: «هر دو ثقه هستند دو حدیث مختلف برای ما می آورند و ما نمی دانیم کدامیک حق است». همچنانکه حارث بن مغیره از امام صادق علیه السلام نقل کرده: «إِذَا سَمِعْتَ مِنْ أَصْحَابِكَ الْحَدِيثَ وَ كُلُّهُمْ‏ ثِقَةٌ فَمُوَسَّعٌ عَلَيْكَ حَتَّى تَرَى الْقَائِمَ فَتَرُدَّهُ عَلَيْهِ»[11]: (اگر از اصحابت حدیث شنیدی و همه شان ثقه بودند بر تو فراخ است (عمل به هر یک) تا قائم را ببینی و آن را بر وی عرضه نمایی). ب) معیار موافقت با قرآن تنها در صورت تعارض دو حدیث مطرح شده است. البته در این حدیث سخن از شباهت است نه موافقت، و شباهت را نیز در قرآن و احادیث ثابت، توأم می داند نه جداگانه: «اگر شبیه آن دو بود از ماست و اگر شبیه آن دو نبود از ما نیست». همچنین ظاهراً فرقی بین سوال اول و دوم راوی نمی باشد، ولی پاسخ امام علیه السلام نسبت به آن دو، متفاوت است؛ بله در سوال اول صحبتی از وثاقت راویان دو حدیث نیست. و البته این احتمال هست که این دو سوال، دو روایت مجزا از هم باشند که اشتباهی یک حدیث تلقی شده اند، زیرا در نقل مرحوم عیاشی تنها سوال اول وجود دارد. و در این میان، احادیث متعددی هست که اصلاً معیار موافقت و مخالفت با قرآن را مطرح نکرده است که ما به علت طولانی شدن بحث از ذکر آنها خودداری می کنیم. و به خاطر آنچه گفته شد، سرور حدیث شناسان شیعه یعنی شیخ حر عاملی، معیار عرضه احادیث به قرآن را تنها در مورد احادیثی که صدور آنها از معصوم مشکوک است و نیز دو حدیث متعارض، جاری دانسته است.[12] [1] . يونس: 15 [2] . حشر: 7 [3] . عیون أخبار الرضا علیه السلام ج2 ص20-21 ح45 [4] . يونس: 15 [5] . حشر: 7 [6] . «قال مصنف هذا الكتاب رضي الله عنه كان شيخنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي الله عنه سيّئ الرأي في محمد بن عبد الله المسمعي راوي هذا الحديث و إنما أخرجت‏ هذا الخبر في هذا الكتاب لأنه كان في كتاب الرحمة و قد قرأته عليه فلم ينكره و رواه لي‏». عیون أخبار الرضا علیه السلام ج2 ص21-22 [7] . وسائل الشیعة ج27 ص118 ح29 [8] . المقنع ص457-458 [9] . الإحتجاج ج2 ص357. و صدر آن به همین مضمون از امام کاظم علیه السلام: تفسیر العیاشی ج1 ص9 ح7 [10] . رجال النجاشی ص50 رقم109 [11] . الإحتجاج ج2 ص357 [12] . الثامنة: في وجوب عرض الحديث المشكوك فيه، و الحديثين المختلفين على القرآن و قبول ما وافقه خاصة. الإیقاظ من الهجعة ص20 ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ (۴)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
💢← 💢← 🎙️فهرست فیلم و فایل صوتی_١ 🔰•بر روے متن مورد نظر ڪلیک ڪنید:👇👇 ┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ 🎥 ڪتب نقد احمد بصرے 🎤ڪلیاتی‌درباره مدعیان دروغین1 🎤ڪلیاتی‌درباره مدعیان دروغین2 🎤ڪلیاتی‌درباره مدعیان دروغین3 🎤 تاریخچه جریان یمانے 🎤بررسی‌اتهام احمدبصرے به قله توحید ❥═❁🌺❥═༅༅═┅─ 🎤سلسله‌‌گفتارهای‌شڪست‌‌وصیت1 🎤سلسله… شڪست‌وصیت2 🎤سلسله… شڪست‌وصیت3 🎤سلسله‌…شڪست‌‌وصیت4 🎤سلسله‌…شڪست‌وصیت5 🎤سلسله‌…شڪست‌وصیت6 🎤سلسله‌…شڪست‌وصیت7 🎤سلسله‌…شڪست‌وصیت8 🎤سلسله‌…شڪست‌وصیت9 🎤سلسله‌…شڪست‌وصیت10 ❥═❁🌺❥═༅༅═┅─ 🎥تحلیل فرار احمد از مناظره رسمی 🎞️ بررسی عدم تمثل شیطان به صورت معصومین 🎙️انکارکمال‌دین‌در روز غدیر توسط احمدبصری 🎙️ معرفی کتاب ایقاظ 🎙️معرفت حجت 🎞️ حدیث‌وصیت‌زیرتیغ‌نقد 🎞️ این‌امت‌فقط‌دوازده‌امام‌دارد 🎞️ معیارهای مهدویت‌تحقیقی 🎞️بررسی‌حدیث‌فرزندان و سی‌نفر 🎞️توقیع سمری @sistanymogtahed ☜کانال @smahdimojtahed ☜گروه آیدی استادمجتهد☜ @sydmojtahed 🔰|¦ فهرست ٢ 👈 ۵٧ جلسه فیلم کوتاه در رد احمد بصری (تدریس کتب دوازده خورشید، لوح و قلم، خوابنما) https://eitaa.com/sistanymogtahed/2372 ❥═❁🌺❥═༅༅═┅──
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ ڪلے 🔴 مستندات صوتے و تصویرے در نقد سخنان احمد بصری ➕پنجاه جلسه فیلم ڪوتاه در رد احمد بصری 🔰•بر روے متن مورد نظر ڪلیڪ ڪنید:👇👇 🌄√•| فهرست سلسله گفتارهاے ابطال حدیث وصیت و ... 🌄√•| فهرست اول : چهارده نڪته ابتدایے شماره یک (شامل ده فیلم) 🌄√•| فهرست دوم : چهارده نڪته ابتدایے شماره دو (شامل یازده فیلم) 🌄√•| فهرست سوم : بررسے سند حدیث وصیت (شامل شش فیلم) 🌄√•| فهرست چهارم : بررسے محتواے حدیث وصیت (شامل هفت فیلم) 🌄√•| فهرست پنجم : بررسے محتواے حدیث وصیت (شامل شش فیلم) 🌄√•| فهرست ششم : بررسے حصر عدد اوصیاء، عدد خلفا و عدد ائمه 🌄√•| فهرست هفتم : بررسے احادیث مهدیین و حجیت خواب 🌄لینک فهرست اول صوتی تصویری استاد 🎧⊹❁🎬⊹❁🎥⊹❁🎬⊹❁🎧 @sistanymogtahed ☜ڪانال @smahdimojtahed ☜گروه آیدے استادمجتهد☜ @sydmojtahed ❥═❁🌺❥═༅༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ 💢← 🎙️ اول فیلم [بررسی انحرافات جریان احمد الحسن] 🔴 چهارده نکته ابتدایی شماره یک: (شامل ده فیلم) 🔰•بر روے متن مورد نظر ڪلیڪ ڪنید:👇👇 ••|♦️جلسه 1 : کلیاتی درباره مدعیان مهدویت (1) ••|♦️جلسه 2 : کلیاتی درباره مدعیان مهدویت (2) ••|♦️جلسه 3 : کلیاتی درباره مدعیان مهدویت (3) ••|♦️جلسه 4 : کلیاتی درباره مدعیان مهدویت (4) ••|♦️جلسه 5 : شاخصه های فرقه های دروغین. ••|♦️جلسه 6 : گذری بر تاریخچه و دعاوی جریان احمد بصری. ••|♦️جلسه 7 : بررسی اجمالی قانون معرفت حجت ••|♦️جلسه 8 : چهارده نکته درباره اعتبار سنجی حدیث نکته (1) و (2) ••|♦️جلسه 9 : نکته (3): اشکالات احمد به علم رجال. ••|♦️جلسه 10 : ادامه نکته (3)، نکته (4) ❥═❁🌺❥═༅༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ 🎙️ دوم [بررسی انحرافات جریان احمد الحسن] 🔴 چهارده نکته ابتدایی شماره دو: (شامل یازده فیلم) 🔰• ڪلیڪ ڪنید:👇 ••|♦️جلسه 11: نکته(5): یقین عقلایی، پایه اعتقاد نکته (6): اقسام ثبت حدیث ••|♦️جلسه 12: نکته(7): اعتقاد شیخ صدوق درباره قائم و مهدیین ••|♦️جلسه 13: ادامه نکته(7): اعتقاد شیخ طوسی درباره قائم و مهدیین نکته (8):حقیقت حدیث ••|♦️جلسه 14: ادامه نکته(8):معرفی کتب ضعیف در حدیث ••|♦️جلسه 15: چه حدیثی متواتر است؟ ••|♦️جلسه 16: نکته(9):ادعای احمد نسبت به دوره فترت ••|♦️جلسه 17 : ادامه نکته(9):(امر مخفی، امر جدید) ••|♦️جلسه 18 : نکته(10) : وجود روایات متعارض (تطبیق مرجحات تعارض بر حدیث وصیت) ••|♦️جلسه 19 : ادامه نکته(10):(احادیث حصر عدد در خود کتاب غیب طوسی) نکته (11):رویکرد جمع بین احادیث ناسازگار ••|♦️جلسه 20: نکته(12):واقعه تصحیف، بررسی حدیث لوح جابر ••|♦️جلسه 21: نکته(13):اعتبار سنجی کتاب غیبت شیخ طوسی نکته (14):سوء استفاده فرقه ها از قرآن و روایات ❥═❁🌺❥═༅༅═┅─