بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
شاعر: #محمد_مبشری
▶️
من خستگی ها دیدم و دل بی قراری
اندوه دیدم با هزاران زخم کاری
من دیده ام دلواپسی و سوگواری
هم اشک جاری دیده ام هم خون جاری
من آن چه را دیدم ندیده هیچ چشمی
کار ، اراذل را بدون هیچ شرمی
من تشنگی در خیمه ها را خوب دیدم
من خستگی بچه ها را خوب دیدم
تصویر درد کوچه ها را خوب دیدم
من حمله های پنجه ها را خوب دیدم
دیدم که طفلان حرم هر سو دوانند
بی معجرند و زخمی و سینه زنانند
@hosenih
در یک عبا یک پیکر صد چاک دیدم
یک نوجوان را غرق خون و خاک دیدم
شش ماهه طفلی رفته تا افلاک دیدم
سرها به دست مردم ناپاک دیدم
با چشم خود دیدم هزاران داغ تازه
نعل نوی اسبان و تشییع جنازه
تنگ غروب و کل صحرا لاله گون بود
چشم تمام آسمان ها غرق خون بود
مرکب رسید و زین و پشتش واژگون بود
من هر چه گویم باز هم از آن فزون بود
ناگاه غرید آسمان انگار آن جا
بین اراذل بر سَرِ ، سَر بود دعوا
دیدم یکی با چکمه در گودال می رفت
با بدترین شکل و چه بد احوال می رفت
با قصد ذبح صید خونین بال می رفت
دیدم که عمه زینبم از حال می رفت
در پیش ناموس خدا سر را بریدند
در پیش چشمانش محاسن را کشیدند
@hosenih
من نیم روزی غرق آه و ناله دیدم
گلبرگ ها را پر ز اشک و ژاله دیدم
یاس سپید اما به زیر هاله دیدم
من یک سه ساله با غمی صد ساله دیدم
دیدم که دق کرد عمه ام در کنج ویران
پیچیده آه و ناله ام در کنج ویران
من چشم هایی که نمی دیدند دیدم
آن بی حیاهایی که خندیدند دیدم
در کوفه آن ها را که رقصیدند دیدم
من سنگ هایی را که باریدند دیدم
آن سنگ ها یا بر سر عمه نشستند
یا آن که پیشانی جدم را شکستند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#زیارت_عاشورا
#امام_حسین_ع_مناجات
شاعر: #علی_ساعدی
▶️
ای شیعه بخوان زیارت عاشورا
سرشار شو از هدایت عاشورا
صدلعن وسلام مشق هرروزه توست
تا کسب کنی بصیرت عاشورا
***
درروایتی که علقمه بن حضرمی ازامام باقرعلیه اسلام نقل کرده است، ثواب خواندن زیارت عاشورا پس از سلام بر امام حسین و دو رکعت نماز، این است که هزار هزار سیئه از مومن محو میشود و هزار هزار درجه بالا میرود. همچنین کسی که این زیارت را بخواند، از کسانی خواهد بود که در رکاب امام حسین به شهادت رسیدهاند و در درجات آنها هم شریک میشود و همچنین در ثواب تمام انبیا، رسولان و هر کس که امام حسین را از روز شهادتش زیارت کرده است.[۱] چنانکه علقمه از امام باقر(ع) نقل کرده، امام پنجم شیعیان بعد از نقل این زیارت فرمود: «ای علقمه! اگر توانستی هر روز از عمرت حسین(ع) را با این زیارت، زیارت کنی، این کار را انجام بده، پس برای تو ثواب تمام این زیارت است.»[۲]
[۱] ابن قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۷۷ش، ص۵۸۱.
[۲] طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۳۹.
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 #قبرستان_بقیع
نه گنبد، نه حرم، نه آستانی
نه خادم تا از او پرسی نشانی
زیارت نامه ی این چار قبر است
عزا و اشک و آه و نوحه خوانی
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد
عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد
در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر...
از حافظۂ کودکی ات پاک نشد!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فقط ۱۱ روز مانده تا #عید_سعید_غدیر
#امیرالمومنین_از_منظر_سیدةالنساء:
... فَدَخَلْتُهُ فَإذا أنَا بِقَصْر مِنْ عَقِیْق أحْمَرَ مُجَوَّف ، وَعَلَیْهِ بابٌ مِنْ فِضَّه مُکَلَّل بِالزَّبَرْجَدِ الأخْضَرِ ، وَإذا عَلَی الْبابِ سَتْرٌ ، فَرَفَعْتُ رَأسِیْ فَإذا مَکْتُوبٌ عَلی الْبابِ «مُحمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلِیٌّ وَصِیُّ الْمُصْطَفی» وَإذا عَلَی السَّتْرِ مَکْتُوبٌ : «بَشِّرْ شِیْعَهَ عَلِیٍّ بِطیبِ الْمَوْلِدِ»
پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:
...درون کاخ رفتم؛ باز قصری دیدم از عقیق سرخ، که دری از نقره داشت و آن در با زَبَرجَد سبز زینت شده بود و نیز پرده ای داشت؛ سرم را بالا کردم دیدم بر آن در نوشته است:
«محمد رسول خداست؛ علی وصی مصطفی است».
و بر آن پرده نوشته بود:
«شیعیان علی را مژده بده به حلال زاده بودن».
📚مسند فاطمه للعطاردی ص ۵۱۸
ادامه ی شعر:
تنها علی امیر و امام من است و بس
جز او نمی روم سوی دربار هیچکس
از حبّ غیر نیست به دل قدر یک عدس
تنها به عشق او زده ام هر نفس، نفس
یار و قرار هر دل بیدار حیدر است
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
© پایگاه حسینیه 👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
شاعر: #غلامرضا_سازگار
▶️
کیستم من؟ خونِ خونِ حضرت ربّ جلیلم
اولین قربانی ثارالله از نسل خلیلم
آل عصمت را فدایی آل هاشم را سلیلم
دست بسته، تشنه لب، در یاری قرآن، قتیلم
در به در، در کوچههای کوفه، عالم را دلیلم
من خروشـان، شیـر ثارالله، فرزنـد عقیلم
پهندشت کربلای کوفه، میدان قیامم
کوفه باشد، هم زمین کربلا، هم شهر شامم
میرسد بوی وصال از سنگ دشمن، بر مشامم
بیامامم آب گردد آتش سوزان به کامم
با امامم تشنگی خوشتر زآب سلسبیلم
من خروشان، شیر ثارالله، فرزند عقیلم
@hosenih
پای تا فرقم، حسینی، فرق تا پایم خدایی
پنج فرزندم بُوَد در یاری قرآن، فدایی
روی خونینم، شده آیینۀ ایزد نمایی
عضوْعضوم، میکنند از یکدگر، میل جدایی
خون به رخ، زیب جمالم زخمها بر نی جمیلم
مـن خروشـان، شیـر ثـارالله، فرزنـد عقیلم
کوچهها دریای دشمن بود و من تنهای تنها
سنگ بود و آتش و شمشیر و تیغ و تیر اعدا
خستگی بود و عطش بود و دو چشم از اشک دریا
بودم از روز ولادت، عاشق فرزند زهرا
هم غریبم، هم اسیرم، هم شهیدم، هم قتیلم
من خروشـان، شیـر ثـارالله، فرزنـد عقیلم
سیل اشک از دیده و خون بود، جاری از دهانم
مدح مولایم، حسین ابنعلی ورد زبانم
ریخت قلب زاده مرجانه، از تیغ بیانم
گرچه بیرون رفت زیر تیغ از تن مرغ جانم
عزتی از خود نشان دادم، که شد دشمن ذلیلم
من خروشـان، شیــر ثـارالله، فرزنـد عقیلم
کوفیان بندند اگر در کوفه بر پا ریسمانم
یا رود بازار قصّابان تن، بهتر ز جانم
این مصیبتها بوَد، مُهر کلاس امتحانم
فاطمه امشب کند، در باغ جنّت میهمانم
لحظه لحظه میرسد بر گوش، بانگ الرحیلم
مـن خروشـان، شیر ثـارالله، فـرزند عقیلم
@hosenih
خاک کوچه، سجدهگاه و بام کوفه، قتلگاهم
کشتنم گشته ثواب و مهر ثارالله گناهم
همچو ماه نو، تماشایی شده روی چو ماهم
مانده بر راس حسین و محمل زینب، نگاهم
اشکْ ریزان، در غم آن عصمت رب جلیلم
من خروشـان، شیـر ثـارالله، فرزند عقیلم
بام کوفه نه، بود آغوش ثارالله، جایم
میزند، در زیر خنجر، یوسف زهرا صدایم
خلق را، با دستهای بستهام، مشکلگشایم
خاک پای میثم تمار مولایش، نمایم
صدچو «میثم» گر شود در عرصه محشر، دخیلم
مـن خروشـان، شیـر ثـارالله، فــرزند عقیلم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
شاعر: #علی_ساعدی
▶️
کوفه سرتاپاش نیرنگ است برگرد ای حسین(ع)
میزبان،صدرو وصدرنگ است برگرد ای حسین(ع)
@hosenih
غیرطوعه یک نفر دَر را به رویم وانکرد
در ستم،کوفه هماهنگ است برگرد ای حسین(ع)
عهد را بشکسته اند و دست من را بسته اند
اشکم ازاین فتنه خونرنگ است برگرد ای حسین(ع)
خون دلها خورد مولایم علی(ع)از دستشان
شهرت این کوفیان ننگ است برگرد ای حسین(ع)
این سخن سربسته می گویم که زینب(س)را مَیار
پشت بام خانه ها سنگ است برگرد ای حسین(ع)
@hosenih
السّلام و ، والسّلام و این کلام آخرم
میزبان آماده ی جنگ است برگرد ای حسین(ع)
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
.
فقط ۱۰ روز مانده تا #عید_سعید_غدیر
#امیرالمومنین_از_منظر_سیدةالنساء
فَدَخَلْتُهُ فَإذا أنَا بِقَصْر مِنْ زُمُرُّد أخْضَرَ مُجَوَّف لَمْ أرَ أحْسَنَ مِنْهُ ، وَعَلَیْهِ بابٌ مِنْ یاقُوتَه حَمْراءَ مُکَلَّلَه بِاللُّؤْلُؤِ وَعَلی الْبابِ سَتْرٌ فَرَفَعْتُ رَأسِی فَإذا مَکْتُوبٌ عَلَی السَّتْرِ «شِیْعَهُ عَلِیٍّ هُمُ الْفائِزُونَ»
پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله:
...داخل آن قصر شدم ، قصری از زبرجد سبز میان خالی دیدم که بهتر از آن ندیده بودم; این قصر دری داشت از یاقوت سرخ که آراسته به لؤلؤ بود و بر آن در پردهای آویخته بود ; سرم را بلند کردم ، دیدم بر پرده نوشته شده :
«تنها شیعیان علی رستگارند»
📚 مسند فاطمه للعطاردی ص ۵۱۸
ادامه ی شعر:
اول پیمبر اذن ز بالا گرفت و بعد
یک خطبه خواند و ذکر تولا گرفت و بعد
اقرار بر ولایت عظمی گرفت و بعد
بر روی دست، دستِ علی را گرفت و بعد:
اعلان نمود ماه شب تار حیدر است
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
#غدیریم_سقیفه_ای_نیستم
#اشهد_ان_عليا_ولي_الله
#تبلیغ_غدیر_بر_همه_واجب_است
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
شاعر: #حسن_لطفی
▶️
وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید
جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید
خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید
در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید
@hosenih
سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا
خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید
دیر است اما کاش میشُد تا عقیله
شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید
بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم
هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید
ای کوفه با تو آرزویم رفت از دست
بی آبروها آبرویم رفت از دست
در کوچهها بر خاکها رویم کشیدند
در را شکستند و به پهلویم کشیدند
در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند
با پا زدنهاشان غرورم را شکستند
از بس که زخمم میزدند از حال رفتم
بینِ جماعت بودم و گودال رفتم
عمامهی من را که غارت کرد نامرد
با نیزهای آمد جسارت کرد نامرد
دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد
دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد
طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند
آقا جسارت را به دندانت نبینند
با سنگهای خود سرِ من را شکستند
انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند
ای کاش میشُد لحظهی آخر نیاید
یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید
@hosenih
وای از دلِ زینب چه میآید سرِ او
وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید
یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم
نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید
بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است
هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#محمدجواد_شیرازی
▶️
سلام ای نازنین شاه و حبیبم
بیابان گرد تنهای غریبم
نوشتم که بیا، شرمنده هستم
من از این نامه ها شرمنده هستم
@hosenih
تمام قول ها از دم دروغ است
سرِ آهنگران خیلی شلوغ است
نوشتند و تو را ای یار خواندند
ولیکن پای این پیمان نماندند
ولایت در وجودم منجلی بود
گناهم بردن نام علی بود
هر آنچه کوشش و همت نمودند
شنیدی که حریف من نبودند
تمام دشمنان را خوار کردم
شبیه مرتضی پیکار کردم
امان دادند، عهد خود گسستند
به کعب نیزه دندانم شکستند
از اولاد زنا نیرنگ خوردم
من از زن های کوفه سنگ خوردم
صدای العطش آمد به گوشم
خبر داری نشد آبی بنوشم
خدا را شاکرم آبی نخوردم
فدای کام خشکت، کام خشکم
سر دارالعماره گریه کردم
به یاد شیرخواره گریه کردم
@hosenih
عجب جشنی به پا شد عید قربان
سرم از تن جدا شد نذر جانان
تنم را بین هر کوچه کشیدند
به روی سینه ام طفلان دویدند
همه دارایی ام را غصب کردند
سرم را روی نیزه نصب کردند
در این شهر جفا و نا امیدی
کنار مزبله ماندم، شنیدی؟
نگویم مابقی ماجرا را
نگویم کوچه ی قصاب ها را
به زیر نور مهتاب و ستاره
تنم آویخته شد بر قناره
نیا کوفه که کوفه قحط آب است
نفاق و خدعه هاشان بی حساب است
نیا تا دخترت در تب نیفتد
نظر بر سایه ی زینب نیفتد
رقیه طاقت دوری ندارد
توان درد مهجوری ندارد
نیا تا شمر شمشیری نسازد
نیا تا حرمله تیری نسازد
برای دیدنت در انتظارند
برای کشتنت برنامه دارند
نیا تا پیکرت عریان نماند
سنان در پهلوی قرآن نماند
@hosenih
تو آقا زاده ی بنتُ الرسولی
نده گیسوی خود را دست خولی
خلاصه ای امیر هر دو عالم
حلالم کن، حلالم کن، حلالم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#حسن_لطفی
▶️
باران نمیآید ولی بارانیام من
مردِ غریبِ شهر سرگردانیاممن
باران نمیآید ولی از اشک خیسم
دارم به رویِ خاک از تو مینویسم
کوفه مرا با نالههایم روبرو کرد
بدجور پیشِ زینبت بی آبرو کرد
@hosenih
مَردم ولی با دردها هم گریه کردم
در پیشِ این نامردها هم گریه کردم
پشتِ خودم از دوستان یک تَن ندیدم
غیرِ خودم بی خانمان یک تَن ندیدم
شبهای اینجا کوچههای سرد دارد
یک مَرد با دو کودکِ شبگرد دارد
آقا غلط گفتم مَیا ای رود برگرد
گفتم غلط کردم از اینجا زود برگرد
یاران دیروز آه پُشتم را شکستند
شمشیر دستم بود ، مُشتم را شکستند
اینجا رفیقی داشتم اما پَرم ریخت
یاری که با من بود آتش بر سرم ریخت
یک آشنا سرنیزه بر کتفم فرو کرد
من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد
یاری که با من بود با پا زد بیافتم
تنهاییام میدید اما زد بیافتم
آنکس که روز قبل دستش را فشردم
امروز از دستانِ او یک نیزه خوردم
آقا ، زد و با سر زمین خوردم به گودال
از پشتِ سر آخر زمین خوردم به گودال
آقا به طفلانت قسم هِی مو کشیدند
در پیشِ طفلانم مرا هرسو کشیدند
کوفه چهها با این نفَس با این گلو کرد
من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد
از گوشهای دیدند طفلانم شکستند
چون دندههای سینه دندانم شکستند
این دوستانش ; دشمناش را ندیدی
با حرمله حجمِ کمانش را ندیدی
ای کاش میماندی که این غم سرمیآمد
دندان شیریِ علی هم در میآمد
ای کاش دستی روی حنجر را بگیرد
یا که رُباب از شیر اصغر را بگیرد
ای کاش پیشِ کودکانِ خود نیافتی
یا مَحرمی چشمانِ دختر را بگیرد
ای کاش جایِ خواهرانت وقتِ غارت
یک مَرد باشد راهِ لشکر را بگیرد
@hosenih
ای کاش برگردی نبینی ضجهها را
وقتی سنان پیشِ حرم سر را بگیرد
کوفه مرا با سنگهایش زیر و رو کرد
من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد
برگرد ورنَه کعبه درهم میشود وای
از پنج انگشتت یکی کم میشود وای
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#محمدجواد_شیرازی
▶️
کوفه چه شد که بوی غریبی به خود گرفت
پیمان شکست و رنگ فریبی به خود گرفت
ایمان خلق، حال عجیبی به خود گرفت
بال فرازشان چه نشیبی به خود گرفت
@hosenih
این حرف تلخ، سرخط اخبار کوفه شد
مسلم غریب ماند و گرفتار کوفه شد
هجده هزار نامه؟! کسی محضرش نماند
بعد از نماز هیچ کسی در برش نماند
نفرین به هرکه آمد و پشت سرش نماند
اصلا چه شد که هیچ کسی یاورش نماند؟!
این ها که لاف عشق علی می زدند و بس!!!
حرف از جهاد پای ولی می زدند و بس!!!
لعنت به هر کسی که به قولش وفا نکرد
از غربت حسین و سفیرش حیا نکرد
در را به روی مسلم آواره وا نکرد
اجر سفیر خون خدا را ادا نکرد
حتی کسی نخواست به او آب و نان دهد
یک پیرزن مگر که به مسلم امان دهد
فریاد یا علی زد و رو به سپاه کرد
کوفه دوباره رزم علی را نگاه کرد
هرکس رسید روبه رویش اشتباه کرد
با زور بازویش همه را زابه راه کرد
پیکار می کنند، حریفش نمی شوند
هر کار می کنند، حریفش نمی شوند
آخر به خدعه خسته و بی حال، اسیر شد
در آن همه شلوغی و جنجال اسیر شد
@hosenih
تشنه میان گودی گودال اسیر شد
یاد رباب و زینب و اطفال اسیر شد
این از تمام غُصه حکایت کند فقط
باید به ابن سعد وصیت کند فقط
خیره به سوی محمل ماه و ستاره بود
گریان یار بر روی دارالعماره بود
تا آخرین نفس پی یک راه چاره بود
دلواپس رباب و غم شیرخواره بود
جانم فدای آن لب و دندان خونی اش
شد یاحسین زمزمه های درونی اش
آمد تنش بدون سر از آسمان فرود
پا می کشید روی زمین با همه وجود
مثل حسین هیچ کسی محضرش نبود
تا روز حشر بر بدنش رحمت و درود
جسمش به روی خاک شکسته شکسته شد
رأسش روی بلندی دروازه بسته شد
با این همه کسی بدنش را نمی درید
دیگر کسی محاسن او را نمی کشید
@hosenih
بر سینه اش چه خوب که اسبی نمی دوید
اصلا چه خوب شد به خدا دخترش ندید
پای کسی به صورت او آشنا شود
جسمش به روی خاک بیابان رها شود
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e