#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#زیارت_اربعین
گرچه غیر از مهر تو چیزی ندارم یا حسین
دست خالی نیستم سرمایه دارم یا حسین
من که یک عمر ست، دل مشغولی ام تنها تویی
بگذرد با نوکریت روزگارم یا حسین
@hosenih
چشم هایم عطر شورانگیز روضه می دهد
بسکه هر روز از غمت بی اختیارم یا حسین
کی طمع کار ثواب اشک هایم بوده ام
من وظیفه داشتم بر تو ببارم یا حسین
لطف زهرا از منِ دیوانه نوکر ساخته
اینچنین بر خود هنوز امیدوارم یا حسین
مادرم گهواره ام را یاد اصغر تاب داد
گریه ها کرده برایت در کنارم یا حسین
هر شبی از روضه ات یک تار مویم شد سپید
در جوانی گیسوانی پیر دارم یا حسین
مثل فرزندی که چندین سال دور از مادر است
من برای کربلایت بی قرارم یا حسین
@hosenih
عشق یعنی راهپیمایی، نجف تا کربلا
اربعین ها در هوایت رهسپارم یا حسین
نوکرت را می کشد یک روز حتمأ روضه ات
در خیالم لحظه ها را می شمارم یا حسین
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#زیارت_کربلا #زیارت_اربعین
بغض گلوم نای منو گرفته
قدرت املای منو گرفته
گناهای کبیره ی دیروزم
روزی فردای منو گرفته
دنیا و ناز و عشوه هاش به شدت
باز جلو چشمای منو گرفته
@hosenih
میخام بیام زیارتت نمیشه
انگار یکی پای منو گرفته
یا شایدم بد شدم و توچشمات
یکی دیگه جای منو گرفته
به خاطر دل شکسته ی من
توان بده به پای خسته ی من
وقتی دلم شوق سفر میگیره
دعای با چشمای تر میگیره
با امضای امام رضا یقیناً
این سفرم به زودی سر میگیره
حتی به مادرم سپردم آقا
دعای مادر به نظر میگیره
به دل میگم غصه نخور که آقام
همین روزا ازت خبر میگیره
بهش میگم کار سفر ان شاءالله
وَلو با اما و اگر میگیره
یه وقت جوابم نکنی حسین جان
خونه خرابم نکنی حسین جان
برات به کار اگه نیام میمیرم
اینجوری بار اگه نیام میمیرم
یه عاشقم میخام منو ببینی
به چشم یار اگه نیام میمیرم
فقیرم و زیارت کربلا
سالی یه بار اگه نیام میمیرم
@hosenih
همه بیان و من نیام چه سخته
بادل کنار اگه نیام میمیرم
وعده دارم باهات پای ضریحت
سر قرار اگه نیام میمیرم
حق رقیه یه نگاهی کنید
یه بار دیگه منو راهی کنید
شاعر: #محمدعلی_بقایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
خبر داری کجایی و کجاییم
اسیر قاتل و زنجیر هاییم
@hosenih
خبر داری چه آمد بر سر ما
سر آزار ماها گشت دعوا
خبر داری چه دشمن شاد بودیم
به لطف تازیانه رو کبودیم
خبر داری خرابه جایمان شد
سرت بر نی بلای جانمان شد
خبری داری غرورم را شکستند
مرا با ریسمان کینه بستند
خبر داری مرا تحقیر کردند
به تو سنگ ومرا هم پیر کردند
@hosenih
خبر داری غم بسیار خوردم
مسیرم خورد بر بازار مُردم
شاعر: #محمد_حبیب_زاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
در روضه دل صاحب عزا را دریاب
آن رمز اجابت دعا را دریاب
خواهی بزنی بوسه به پای مهدی عج...
بوسیدن فرش روضه ها را دریاب
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_شام
آقا اسیر عشق تو بی بال و پر نیست
در راه عشق و عاشقی اصلا ضرر نیست
اینجا دم دروازه ی قوم یهود است
یعنی مسلمانی در این کوی و گذر نیست
@hosenih
مشغول رقص و هلهله، کف می زنند و
اینجا کسی گریان و با چشمان تر نیست
پیرزنی با سنگ بر پیشانی ات زد
نفرین به او، نفرین زینب بی اثر نیست
با ضربه اش از روی نیزه سر زمین خورد
در زیر سم اسب ها که جای سر نیست
من یک تنه بین سنان و شمر و اَخنَس
"عباس، از این ماجراها بی خبر نیست"
از روی نی دیدی مرا در بین بازار؟!
در بین بازار کنیزان کم خطر نیست
شد آستینِ پاره ام پوشیه ی من
اما خیالت تخت! اینجا رهگذر نیست
از پشت بام خانه ها خاکستر داغ...
"اَجر ذَوِی القُربی" ی ما در این سفر نیست
بزم شراب و مجلس اغیار رفتم
جایی شبیه بزم می اینقدر شر نیست
@hosenih
با خیزرانش بر لبانت ضربه می زد
جای تو در بزم یزید و طشت زر نیست
خیلی میان شام اذیت شد عقیله
بالاتر از شامِ بلا از هر نظر نیست
شاعر: #علی_میرحیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
مال و دارایی و سیم و زر نمی آید به کار
در مسیر عشق، جز باور نمی آید به کار
هست در تقدیر او روشنگری با سوختن
پس برای شمع؛ بال و پر نمی آید به کار
@hosenih
لحظهٔ پرواز میداند کبوتر که اگر
بشکند بال و پرش دیگر نمی آید به کار
قلبِ نورانی و صیقل خورده میخواهد حسین(ع)
چون در این وادی به جز گوهر نمی آید به کار
معرفت اینجاست! نادان است هر کس گفته که
روضه خوان و واعظ و منبر نمی آید به کار
ذکر یازهرا(س) به ما فهمانده در هر دو جهان
جز دعای حضرت مادر نمی آید به کار
دل به میدان زد شهید و کاملاً اثبات کرد
نوکر بیکار و تن پرور نمی آید به کار
خوش بحال آنکه غرقِ خون شد و میگفت: در-
-وادیِ سیرِ إلی الحق؛ «سر» نمی آید به کار
باز هم بیتابم و سرشارم از حال بکا
وقت روضه جز دلِ مضطر نمی آید به کار
زینت دوش نبی روی زمین افتاده بود
قاتلش میگفت این پیکر نمی آید به کار
@hosenih
گفت وقت آن رسیده خوب سیرابش کنم
نیزه نه! حالا به جز خنجر نمی آید به کار
گریه کن! چونکه برای زخم های پیکرش
مرهمی جز اشکِ چشم تر نمی آید به کار!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام
مجبور بودم از دل بازار بگذرم
از کوچه های خنده ی اشرار بگذرم
چیزی از آن جلال قدیمم نمانده بود
دست مدافعی ز حریمم نمانده بود
آنکس که روی سینه ی زخمی تو نشست
فریادهاش حرمت ما را زد و شکست
@hosenih
عباس کو که سایه ی آرامشم شود
چشمش دوباره آیه ی آسایشم شود
دستم نمی رسید سرت را بغل کنم
یا لحظه ای سرِ پسرت را بغل کنم
جانی نمانده بود به راهت فدا کنم
دستی نماند تا سپر سنگ ها کنم
یک قافله شکار هزاران هزار چشم
افتاده در حصار هزاران هزار چشم
پلکی به سمت این تن زخمی بزن حسین
خون می چکد ز چشم تو و چشم من حسین
قرآن بخوان قناری شیرین دهان من
قرآن بخوان مسافر نیزه مکان من
از آفتاب جان و تن ما گداختند
ما را به سنگ خارجی از دین نواختند
هم درد من شدند کنیزان سوخته
انداخت مردکی طرفم نان سوخته
کاش آن کنیز سابقه حرمت نمی شناخت
من را در این لباس اسارت نمی شناخت
آوار شد جهان به سر دختر علی
در کوچه های کینه ای از خیبر علی
تازه زمان اذیت آنها شروع شد
باران سنگ و آتش از آنجا شروع شد
@hosenih
می سوخت زیر آتش نیزه سرت حسین
آتش گرفت روسری دخترت حسین
باران سنگ از لب هر بام تا رسید
دیدم سرت ز نیزه که بر خاک پر کشید
خوردی زمین همینکه زمین خورد دخترت
خونین و خسته نام تو می برد دخترت
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام
عزای ماه محرم، عزای فاطمه است
حسین گفتن ما، با نوای فاطمه است
به خرج مُغرِض و دشمن نرفته و نرود
که خرج روضه هرسال، پای فاطمه است
اگرچه در ته گودال، دست و پا میزد
بهای سرخی خونش، خدای فاطمه است
@hosenih
حسین مثل حسن مادریست، گریه کنید
حسین، عاشق اشک گدای فاطمه است
اگر صدای علی را شنیدی از زینب
فقط صدای رقیه صدای فاطمه است
دلم به کرببلا و به اربعین خوش بود
هوا هوای نجف یا هوای فاطمه است
خدا قبول کُند از همه حسینی ها
همیشه پشت سر ما دعای فاطمه است
همیشه جمع شده روضه با سلیقه او
همیشه گوشهء هر روضه جای فاطمه است
به صورتی که زده بوسه مصطفی، در خورد
شروع روضهء فضه بیای فاطمه است
خلاصه پشت در خانه هیزم آوردند
خلاصه بیت علی، کربلای فاطمه است
لگد زدند به طوبا و میوه اش افتاد
همین دلالتِ بر انحنای فاطمه است
@hosenih
زنی که خورده زمین، مردِ خانهء علی است
یلی که خورده زمین، مرتضای فاطمه است
یکی نبود بگوید محله های شلوغ
چه جای آمدن بچه های فاطمه است
کجاست فاطمه در شام ازدحام شده
عقیله وارد دروازه عوام شده
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#دیر_راهب
چه روضه اى كه مقرم، مفيد و شيخ صدوق
نوشته اند از آن با سوابقى مسبوق
چه روضه اى كه در آن لطمه مى زنند علما
سر عزيز پيمبر كجا، كجا صندوق؟
@hosenih
سرى كه نور گرفته ست از آن جمال مسيح
نديده بود مسيحى چنين جلال و فروغ
سرى كه بر اثر زخم هاى بسيارش
گريسته ست ز روز الست هر مخلوق
سرى كه تجربه كرده تنور خولى را
سر عزيز خدا و محاسنى محروق
چگونه راهب آن دير را مسلمان كرد؟
تبارك الله از اين قدرت بيان و نبوغ
@hosenih
درود بر شرف راهبان نصرانى
تفو به غيرت تان! آى مسلمين دروغ!
كجاست جده سادات؟ عمه جان زينب!
كجاست شيرخدا؟ معبر تو گشت شلوغ
شاعر: #پيمان_طالبى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#دیر_راهب
ای راهب نصرانی الحق تو مسلمانی
تنها تو ادا کردی حقِ من و مهمانی
من زادۀ زهرایم، نور دل طاهایم
خود را بشناسانم با نغمۀ قرآنی
@hosenih
ای کرده پذیرایی از زاده زهرایی
شُستی به گلابِ ناب خونِ سر و پیشانی
خورشیدم و در مهتاب شد شُسته سرم زان آب
شد مادرِ من بیتاب زین محنتِ پنهانی
بر این لب و دندانم بر گوشۀ چشمانم
همراه یتیمانم گریان و پریشانی
آنان که مرا خواندند، کشتند و ز خود راندند
اهل حرمِ ما را بردند به زندانی
کِی گشته شهِ عطشان ناخوانده تو را مهمان
والله که در این دِیر زهراست مرا بانی
امروز از این دِیرت، جبریل دهد سِیرت
کز عرش تو را خوانند بر سفرۀ رحمانی
آن ماه که می تابد، باشد بخدا احمد
وان حیدر کرار است با هیبتِ سلطانی
@hosenih
آن بانوی دلخسته با پهلوی بشکسته
خود مادرِ من زهراست با دیده گریانی
ایکاش که در این شب میبود برَم زینب
کز غصه رها می شد در این شب نورانی
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#دیر_راهب
گمشده داشت و از دِیر تماشایش کرد
او نه دراصل که آن گمشده پیدایش کرد
سالها معتکفِ گوشهی تاریکش بود
تا سَری آمد و یک باره مسیحایش کرد
راهِ صدسال عبادت همه را یک شبه رفت
آن شبِ قدر که مهمانِ کلیسایش کرد
دید جمعاند به گِرد سر و هِی مینوشند
جگرش سوخت از آن جمع تمنایش کرد
هرچه در خانهی خود داشت به آنها بخشید
جایِ نیزه به رویِ دامن خود جایش کرد
یوسف آورده ولی وای به حال یعقوب...
یوسفی که ته گودال معمایش کرد
ضجهی مادری انگار به گوشش آمد
اولین گریه کنِ روضهی زهرایش کرد
دید زخم است لب و گونه و پیشانیِ او
آنقدر زار زد از گریه مداوایش کرد
مویِ خاکستریاش شُست ولی با ناله
پاک از لختهی خون از رَدّ صحرایش کرد
@hosenih
گفت ای کاش از این بیش تبسم نکنی
با لبی که به زمین خورده تکلم نکنی
از چه بدجور گلوی تو بهم ریخته است
چه شده اینهمه رویِ تو بهم ریخته است
مگر ای سر بدنت روی صلیبی مانده
آه بر حنجرِ تو زخمِ عجیبی مانده
از جراحات مرا کُشت لبالب شدنت
تا سحر طول کشد وای مرتب شدنت
بوی سیبِ تو مرا بُرد به پای نیزه
جگرم سوخت برای تو بجای نیزه
نیزهدارِ تو کنارِ لبت آبش را خورد
شمر بود اسم همانی که شرابش را خورد
خوب پیداست که از منزلِ دور آمدهای
رازِ تو چیست که با بویِ تنور آمدهای
@hosenih
حرف زد از دل وَ زُنّار و چَلیپا وا کرد*
قبلهی صومعه و کعبهی تَرسایش کرد
جانِ بابا که شنید از لبِ زخمی فهمید
دختری باز هوایِ رُخِ بابایش کرد
گشت در دِیر و کمی مرهَم و معجر برداشت
نذر آشفتگیِ دخترِ نوپایش کرد
دختری که دو سه سال است قلمدوش شده
ناله تا صبحدَم از آبلهی پایش کرد
پیرمردی به کنارِ سر و آنسو اما
عمه حسرت زده از دور تماشایش کرد
صبح آورد سر و داد به دست نیزه
بازهم همسفرّ خواهرِ تنهایش کرد
*
زُنّار=کمربند راهب
چَلیپا=مویی که راهب ها میبندند
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#دیر_راهب
عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز
مسیح رشک بورزد به دیرِ راهب تو...
شاعر: #محسن_حنیفی
@dobeity_robaey