eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
292 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه پستی قبلی👆👆👆 علی اول، علی آخِر، علی باطن، علی ظاهر علی طاهر، علی فخر منابر دست قادر نقطه‌ی پرگار عالم، جان خاتم، اشرف اولاد آدم، اسم اعظم: مرتضی حیدر علی صفدر غضنفر شیر خیبر نفْس پیغمبر، رسول الله شهر علم و او در علّم الاسما، امیر انّما، ممسوس در ذات خدا سردار هر پیکار، چشمش شیر در تکرار، دستش ذوالفقار انگار: اَیْنَما تُوَلّوا ثَمَّ وَجه الحیدر الکرار! تیغش هم غضب دارد... دمِ هوهو به لب دارد، زمین انگار تب دارد، نَمی  گفتیم از دریای فضل بوتراب اما بدانید آی! این اب، زین اب دارد دم صبر قضا زینب، خداوند حیا زینب، مصابیح الدجی زینب، و اعلام التقی زینب، به اذن حضرت سجاد می‌گویم امام کربلا زینب... کجاوه در کجاوه می‌شوم مجنون، خدا را شکر دل از محمل عشقش نشد بیرون، فدایش سَر، حلالش خون مطیعش جان، کنیزش عالم امکان، زمین سرباز بی پروا مدافع، آسمان شد مست و سرگردان قدم زد شعر در میدان، به نام زینب کبری پریشان چون دل زینب شکستم وزن و قالب را به اذن الله می‌خوانم مناقب را تویی تویی که گفته حجت خدا دعا کنی سر نماز شب مرا تویی تویی یگانه بعد فاطمه معلّمه نداشتی بزرگ عالمه تویی تویی نشسته روی مسند امام امام روزهای سخت شام تویی تویی انیس و مونس حسین تویی تو بانی عزای مجلس حسین تویی تویی که در دلت حسینیه بنا شده دمشق تو شبیه کربلا شده تویی تویی که از تو دارم این‌همه محبت حسین را نشان خلق داده‌ای مسیر هیئت حسین را و این‌همه جنون من فقط بخاطر شماست دلم پی شعائر شماست شکر می‌کنم که این جوان سینه‌زن همیشه شاعر شماست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دم دمای آخر عمر منه چشامو نمی‌تونم تکون بدم زیر آفتاب بذارید بسترمو روا نیست من زیر سایه جون بدم کاش می‌شد برادرم بیاد پیشم غمامو بهش بگم دونه دونه راضی‌ام به اینکه بازم برا من با سر بریده قرآن بخونه غم کربلا رو من میگم، شما هر کس و دیدید بهش بگید چی شد آخه از بالای تل تو قتلگاه هیشکی اندازه‌ی من ندید چی شد یکی با نیزه به پهلوهاش می‌زد یه نفر عصا می‌زد روی تنش تنها بین یه سپاه افتاده بود بدجوری غریب گیر آوردنش لحظه لحظه تو هوای قتلگاه شبیه برگای پاییز شدم برا اینکه کمتر اونو بزنن حتی با شمر گلاویز شدم کی دیده بچه‌های انبیا رو با چنین وضعی اسارت ببرن سر شیش‌ماهه رو میبرن که هیچ حتی گهواره‌شو غارت ببرن سری که رو نیزه رفته رو کجا این‌همه با سنگ‌ نشونه میگیرن دختر بی پناه‌و آخه کجا راهشو با تازیونه میگیرن کجای دنیا دیدید که مردمی توی جشنشون عزادار ببرن کی دیده با لباس پاره زنو برا تحقیر به بازار ببرن اون‌روزا خیلی زیاد دقم دادن بدجوری تو غصه آبم کردن هیشکی سایه‌مم ندیده بود ولی راهی بزم شرابم کردن توی گودال، سر نی، بزم شراب هرجا رفت حسین، منم پشت سرش دل من تنگشه کاش این آخرا داداشم بیاد کنار خواهرش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زینب همه‌ی رنج و بلا را دیده‌ست در کوچه گریز کربلا را دیده‌ست یک‌روز درِ خانه و روزی خیمه او سوختن فاطمه‌ها را دیده‌ست شاعر: @dobeity_robaey
آسمان غباری از، لطف عام زینب است خاک، زیر سایه‌ی، مستدام زینب است دین حق قوام یافت از قیام غالبش پس کمال راه ما از کلام زینب است ما کجا و درک او، ما کجا و وصف او کوهپایه ایم ما، کوه نام زینب است نخل پر ثمر شدن، خواهر قمر شدن زینت پدر شدن، این مقام زینب است گر ز غم جدا شدیم، مست کربلا شدیم از دعای روشنِ صبح و شام زینب است خوش به طالع پدر، خوش به حال مادرم این کنیز فاطمه، آن غلام زینب است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها اسکتوا گفت‌ و عوالم همگی لال شدند ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها سالها پيش در اين شهر بزرگى مى كرد آه دیگر خبری نيست از آن عزت ها بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت ها شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى دست بسته برسى ، مى شكند حُرمت ها دختر پرده نشین علی و فاطمه را نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت ها لااقل کاش ابالفضل برایش میماند با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها خارجى زاده كه گفتند دلش سوخت ولى قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها داشت‌ مانند علی خطبه ی غرا میخواند سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها دست بر شانه ی طفلان حرم میگيرد آنكه خم بود به پايش همه ی قامت ها میدوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها شد قبول اُمّ حبيبه! همه نذرى هايش خانمش آمده در كوفه پس از مدت ها اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت تا سرِ نیزه نشین کرد عیان نسبت ها روز از شدت گرما و شب از سرمایش پوست انداخته بودند همه صورت ها سَر كه افتاد زمين زود برَش داشت رباب چون‌ دگر گير نمى آمد از اين فرصت ها سروده گروه شعری © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عشق بی نام و نشان می ماند اگر زینب نبود قدر آزادی نهان می ماند اگر زینب نبود عشق با او فارغ التحصیل دانشگاه شد صبرهم در امتحان می ماند اگر زینب نبود چهره ی نورانی اسلام و مذهب بی گمان در حصاری از گمان می ماند اگر زینب نبود در غم گل های پرپر، باغبان دشت خون قامتش همچون کمان می ماند اگر زینب نبود آتش بیداد وقتی بر گل و گلشن فتاد باغ گل بی باغبان می ماند اگر زینب نبود هر پرستوی مهاجر برد بر زینب پناه در بلا بی آشیان می ماند اگر زینب نبود بار داغ یک گلستان لاله بر دوشش کشید بر زمین باری گران می ماند اگر زینب نبود کاروان دادخواه خون هفتادو دو گل بی امیر کاروان می ماند اگر زینب نبود پاسداری کرد او از مکتب عدل و شرف دین حق کی در امان می ماند اگر زینب نبود مژده ی فتح و ظفر با خود آورد اربعین این سفر بی ارمغان می ماند اگر زینب نبود کرد دل ها را هوایی در هوای کوی دوست کربلا کی جاودان می ماند اگر زینب نبود ای «وفایی» مکتب اسلام مدیونش بود دین حق بی ترجمان می ماند اگر زینب نبود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر دلواپسِ من بوده ای من بیشتر بودم میان بستگان خود به تو وابسته تر بودم رسیده لحظه ی مرگم سراغم را نمیگیری؟! به شوق دیدنت از صبح هی خیره به در بودم میان بسترم جان میدهم حالا تک و تنها منی که لحظه ی جان دادن چندین نفر بودم نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم از آن بدو تولد با تو یک جور دگر بودم نگاه آخرم گودال بودی گریه میکردم وَ از موی سرِ آشفته ات آشفته تر بودم هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم میان التماس من تو را هر کس که آمد زد چه بر می آمد از این دستِ تنها؟! یک نفر بودم به ابن سعد رو انداختم آخرسر از غربت منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم تو شأنت دامن زهراست نه مخروبه ی خولی سرت را از تنورش در میاوردم اگر بودم بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت برای بچه ها هم عمه بودم هم پدر بودم سوار ناقه ها کردم همینکه دخترانت را برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم تویی که شرط ضمن عقد من بودی، خبر داری؟! که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم مرا بازار بردند و مرا آزار میدادند منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم تورا با خیزران میزد مرا ساکت کند دشمن حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم سروده گروه شعری © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا که کهنه پیرهن در دست‌هایم جا گرفت نیمه‌ی ماه رجب هم بوی عاشورا گرفت روضه خوانت بوده‌ام یک سال و نیم ای بی کفن از صدای ناله‌ی زینب دل دنیا گرفت گودیِ زیر دو چشمم! یادگار گودی است تا که شمر آمد به مقتل، کار دل بالا گرفت جای سالم در تنت پیدا نکردم، لا جرم خواهر غمدیده‌ی تو بوسه از رگ‌ها گرفت هر کسی در کربلا از هر کجایی کینه داشت انتقام خویش را از ما بنی‌الزهرا گرفت دست نامحرم به روی خواهرت تا شد بلند بر فراز نیزه، خونْ، چشمان سقا را گرفت تا که بر گهواره‌ی نیزه بخوابد اصغرت مادر بی شیرخواره نغمه‌ی لالا گرفت… شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوگند به هر کلام زینب، یارب بر ذکر علی الدوام زینب، یارب از کار فرج گره گشایی فرما امشب تو به احترام زینب، یارب شاعر: @dobeity_robaey
روی بام آفرینش، آفتاب زینب است رونق هر سفره‌ای از نان و آب زینب است  تو بگو چادر ولی در اصل این شمشیر اوست فاتح کرببلا تیغ حجاب زینب است ما رایتُ گفت؟! نه! کوبید بر روی یزید وحشت آل امیه از جواب زینب است گرچه شد پوشیه‌اش غارت رخش مستور ماند بال جبراییل در واقع نقاب زینب است گریه کرد و گریه کرد و شام را ویرانه کرد گریه کردن درس اول از کتاب زینب است دست‌هایش در طناب افتاده اما بسته نیست تا ابد حبل المتین ما طناب زینب است پرچم زینب به دست کوچک ام البکاست پس رقیه رهبر این انقلاب زینب است چادر خاکیش خاک سینه زن‌ها را سرشت هرکسی آباد شد، خانه خراب زینب است تا همه گفتند زینب، گفت زینب «یا حسین» این نگین زیبنده بر روی رکاب زینب است ای که دنبال برات کربلایی اربعین کربلا رفتن فقط با انتخاب زینب است ** جای شلاق و اسارت یا لباس پاره نه دیدن یک سر روی نیزه عذاب زینب است ✍ و 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خط بکش روی این همه تزویر خوابِ ابلیس را پریشان کن پرده‌ی فتنه را کنار بزن، چهره‌ی ظلم را نمایان کن با صدایی رسا و تند و قوی، با همان شور و شوکتِ علوی بنشین رویِ منبرِ پدرت، خطبه را مثل تیغ برّان کن معنیِ اصل و ریشه‌ی خواهر، عمه‌ی مهربان تر از مادر طفلِ رنجور را بکش در بر، شبِ اندوه را چراغان کن بین نامردها غریب ای زن !یک تنه بین این همه دشمن، پشتِ ظلم زمانه را بشکن، آسمان را ستاره باران کن ما که جا ماندگان آن روزیم، زنده زنده هنوز می سوزیم برسان یا به کربلا ما را، یا که ما را به مرگ درمان کن چشم تا شاهد است سرتاسر، پر شده دشت از تن بی سر حجِ خود را تمام کن دیگر، نیت روز عید قربان کن.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سکّانِ سَفینةُ النجاتی...زینب شریانِ سعادت و حیاتی ... زینب در منصب عشق و معرفت، یکتایی دارای عُلـوُّ الدرجاتی ... زینب * دلــش چون وسعتِ دریاست ... الحق سراسر، عصمتُ الکُبریٰ است...الحق زنی که خطبه اَش نبضِ حــیاتِ قیامِ سرخ عاشوراست ...الحق * سراسر منبع حجب و وقار است خدای صبر و کوهِ اقتدار است بنازم صوتِ حیدر وار او را که بُـرَّنده شبیه ذوالفقار است شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
شمس حجاب کبریا زینب است تجلی شرم و حیا زینب است روح مناجات و دعا زینب است شأن نزول إنّما زینب است فاطمه‌ی کرببلا زینب است دوای درد بی دوا زینب است ای نفس حضرت ختمی مآب دختر آسمانیِ بوتراب در صدف بحر شرف دُرِّ ناب «روی تو حسرتِ دلِ آفتاب موی تو شب ندیده حتی به خواب» مصحف مستور خدا زینب است بیا و جلوه‌ی پیمبر ببین شیرزنی چون یل خیبر ببین ادامه‌ی سوره‌ی کوثر ببین حسن حسن نیز مکرر ببین دوباره یک حسین دیگر ببین پنج تن زیر کسا زینب است شمس چراغ در این خانه‌ات ماه غبارِ در کاشانه‌ات ارض و سما گر شده پروانه‌ات یافته این‌گونه شفاخانه‌ات تهمت عقل است به دیوانه‌ات دوای ما نعره‌ی یا زینب است دانه‌ی تسبیح تو شمس ضحی چادر تو، پرچم حجب و حیا به زیر سایه‌ی تو عرش خدا نُه فلک از خاک رهت شد بنا خانه تو مطاف ارض و سما کعبه‌ی سیار خدا زینب است هیبت روی تو سرا پا علی فاطمه‌ای به شکل مولا علی نیست کسی مثل تو الا علی می‌وزد از نُطق تو هرجا علی لعن علی عدوک یا علی کوری چشم خصم با زینب است کرببلا دیده که پیغمبری فاطمه‌ای و یک تنه لشگری فاتح هر رزم چنان حیدری نیست اگر چه مثل تو خواهری حسین را برادر دیگری حسن به دشت کربلا زینب است پلک بزن شام و سحر خلق کن چشم بچرخان و قمر خلق کن حماسه‌ای بار دگر خلق کن به بانگ اسکوتو جگر خلق کن خطبه بخوان تیغ دو سر خلق کن آینه دار مرتضی زینب است گرمی عشق و هرم این تب یکی است تا به سحر مسیر هر شب یکی است هر چه نوشتیم مرکب یکی است «چنان که نام خالق و رب یکیس نام حسین و نام زینب یکیست» جان میان هر دوتا زینب است روز قیامت که جهان مضطر است بی سر و سامان صف محشر است عرصه‌ی حشر از نم گریه‌تر است هر که خودش مانده و بی یاور است غم نخورد آن که تورا نوکر است سایه‌ی روی سر ما زینب است در کف تو چرخ چو دستاس بود با نفست دهر پر از یاس بود خاک رهت گوهر و الماس بود بس که به اکرام تو حساس بود پله‌ی منبر تو عباس بود ستون خیمه‌ی سَما زینب است سیل کرم لحظه‌ی باریدنت گل بکشد منت گل چیدنت یاس در آرزوی بوییدنت «هیچ گلی ندیده خندیدنت مگر به لحظه حسین دیدنت» حسین را چهره گشا زینب است ازنگهت نور خدا منجلی هرچه خدا خواست تو گفتی بلی هیبت تو قصه‌ی هر محفلی «خواست که غم دست تو بندد ولی غم که بود در بر دخت علی» حیدر صحرای بلا زینب است آمده بر جنگ تو غم از الست کرببلا غم به بلا داد دست جنگ تورا حق به تماشا نشست «قامت تو قامت غم را شکست دخت علی را نتوان دست بست» فصل خطاب خطبه‌ها زینب است شاعر: ✔️بعضی از ابیات بالا تضمین از استاد علی انسانی و استاد موسوی گرمارودی است © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حديث قدسى: جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَيني و بَينَ عِبادي فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِي. ترجمه: ماه رجب را ريسمانى ميان خود و بندگانم قرار داده‌ام ؛ هر كس به آن چنگ زند، به وصال من رسد. 📚بحارالأنوار، ج ۹۵، ص ۳۷۶ ⏳تا ساعاتی دیگر وارد نیمه دوم خواهیم شد. 🍃فرمایشات مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)، هم باعث برای غنیمت نشمردن ۱۵ روز اول این ماه (رجب) است و هم ان‌شاء‌الله برای بقیه ایام ماه، خواهد بود. جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج)، سه صلوات © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا پرچم سبز و سفید و سرخ ایران در آسمان‌ها هم‌نشین آفتاب است «الله اکبر» ضامن پیروزی ماست «الله اکبر» ضامن این انقلاب است ما تا ابد در راه میهن پاکبازیم ما وارثان عشق و ایمان و نمازیم دلبستۀ عباس‌های سرفرازیم لب‌تشنگی در زادگاه ما ثواب است کابوس اهریمن، مسلمان بودن ماست بر پشت بام «الله اکبر» گفتن ماست کاخ سفید پادشاهان دروغین، با مشت مردان و زنان ما خراب است با قامت سرو شهیدان، استواریم حتی زمستان هم که باشد در بهاریم از دشمنی دشمنان ترسی نداریم اینجا تمام نقشه‌ها نقش بر آب است اینجا تمام مشت‌ها: «الله اکبر» اینجا امید قلب‌ها: فردای بهتر این خانه آه مردمش بسیار گیراست اینجا دعای مادرانش مستجاب است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده تا بیایی باز هم یک صبح زیبا پیش ما کوچه‌های دل برای مقدمت آذین شده از نسیم نام تو شب‌ها همه مهتاب بود از طنین گام تو این روزها شیرین شده سفرۀ یکرنگ ما نان و نمک می‌پروراند حیف شد، بعد از تو باز این سفره‌ها رنگین شده آن طرف سیل کبوترها که هم‌بال تواند این طرف ماییم، با پرونده‌ای سنگین شده از افق‌هایی که هم‌رنگ است با خون خدا باز می‌گردند روزی اسب‌های زین شده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت برخاست شمیم جانفزا با صلوات پُرگشت تمامی فضا با صلوات این پرچم انقلاب باید برسد بردست امام عصر ما با صلوات شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت 🇮🇷 آن‌روز چقدر آسمان زیبا بود باران امید، هر کران پیدا بود "شب" کفش نپوشیده فراری شد و رفت "خورشید" هنوز در هواپیما بود! شاعر: @dobeity_robaey
فصل غم انگیز غصه ها به سر آید از دلمان نغمه های شوق بر آید عطر دل انگیز دولت سحر آید «دیو چو بیرون رود فرشته در آید» آیه ی «جاء الحق» است، ذکر لب ما شاهْ فراری شده است، «کان زهوقا» سر زدنِ آفتاب، لطف خدا بود جنبش حفظ حجاب، لطف خدا بود وسعت اسلام ناب، لطف خدا بود جوشش این انقلاب، لطف خدا بود لطف خدا بوده در مسیر حسینیم مستقل از عالم و اسیر حسینیم روح خدا بردمیده از دهه فجر شور فرج آفریده از دهه فجر پشت شیاطین خمیده از دهه فجر شیعه به عزت رسیده از دهه فجر جلوه ای از طلعت ظهور مبارک فجر دمید انفجار نور، مبارک سر زده از هر افق، صلابت ایران کور شده دشمن از رشادت ایران یاری مظلوم هاست، عادت ایران عاشق آل علی است، ملت ایران کشورمان بیمه ی نگاهِ حسین است نیست غمی چون که در پناهِ حسین است حال که نهضت به اوج خویش رسیده است دشمن نادان ببین که نقشه کشیده است دست خدا را به پشت پرده ندیده است ضامن این انقلاب، خون شهید است غیرت ایمانی است، حافظ ایران خون سلیمانی است، حافظ ایران قول شفاعت به ما قباله ی زهراست چشمه ی خورشید و ماه، هاله ی زهراست روزی این مملکت، حواله ی زهراست شکر خدا رهبرم، سلاله ی زهراست شکر خدا رهبرم عزیز جهان است چون همه دم، پیرو امام زمان(ع) است ضد ستمگر، تظاهرات نماییم با دل و جان حل مشکلات نماییم قطع امید از مذاکرات نماییم رو به سوی کشتی نجات نماییم راه سعادت فقط ولایت مهدی است حاجتمان دیدنِ حکومت مهدی است کاش که منجی روزگار بیاید با دل بی صبرمان، کنار بیاید از گل نرگس، شعف به بار بیاید فصل خزان طی شود، بهار بیاید کاش برایش هزار بار بمیرم سر بگذارم به پای یار، بمیرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است از انقلاب کاوۀ آهنگر آمده‌ست از گرگ و میش مبهم اسطوره‌های دور از روشن حماسۀ این کشور آمده‌ست در دست‌های رستم دستان در اهتزاز بر شانۀ سیاوش از آتش درآمده‌ست با سرخِ لعل و سبزِ زمرد، سپیدِ دُر در جلوه‌زار عشق به صد زیور آمده‌ست خون دل از خیانت تاریخ خورده است از خاک و خون و خنجر و خاکستر آمده‌ست... در موج‌خیز حادثه افتاده است و باز خیزان به عزم معرکه‌ای دیگر آمده‌ست تنها نه با مَوالی مختار بوده است هر جای در حمایت حق با سر آمده‌ست با سربه‌دارها به سر دار رفته است چنگیز در برابر او مضطر آمده‌ست گاهی برای قوت قلب رئیسعلی در رزمگاه دشمن افسونگر آمده‌ست گاهی انیس جنگلیان بوده است و گاه مشروطه‌خواه را عَلَم لشکر آمده‌ست حبل‌المتین وحدت مستضعفان شده‌ست آیینه‌دار هیمنۀ رهبر آمده‌ست در جبهه تیر و ترکش و خمپاره خورده است شب‌زنده‌دار خلوت همسنگر آمده‌ست گاهی شده‌ست زینت تابوت لاله‌ای با عطر و بوی دسته‌گلی پرپر آمده‌ست چون بیرقی که در کف سردار کربلاست گاهی مدافع حرم حیدر آمده‌ست زخم سنان دشمن و زخم زبان دوست از هر طرف به پیکر او خنجر آمده‌ست با این همه همیشه سرافراز و پایدار در اهتزاز بر سر این کشور آمده‌ست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی امرِ عشق، گوش به فرمان نمی‌دهیم تا مرگ می‌رویم ولی جان نمی‌دهیم دنیا دو بار عمرِ گران را به ما نداد ما هم دلِ عزیز خود ارزان نمی‌دهیم جمع است خاطرِ دلِ ما در مسیرِ عشق دل را به غیرِ زلفِ پریشان نمی‌دهیم مردن به پای دوست هنوز آرزوی ماست حتی به مرگ، فرصتِ جولان نمی‌دهیم موجیم موج، پا به سرِ صخره می‌نهیم کوهیم کوه، خاک به توفان نمی‌دهیم مردانِ مرد، اهلِ امان‌نامه نیستند جان را به جز به راه شهیدان نمی‌دهیم افراسیاب‌ها چه به سر پرورانده‌اند؟ تا زنده‌ایم مُلک به توران نمی‌دهیم مردِ مُروّتیم ولی در شبِ نبرد حتی به خصم، جُرأتِ میدان نمی‌دهیم ما وارثانِ خونِ سلیمانیِ عزیز این خاک را به مُلکِ سلیمان نمی‌دهیم گوید اگر کسی بدِ ما را به این و آن ما عاقلیم و گوش به نادان نمی‌دهیم حتی اگر تمامِ جهان را به ما دهند یک نیم ذرّه خاک از ایران نمی‌دهیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از راه آمد موسم سبز بهاران دلها گل افشان گشت ،باز از یاد یاران گردید گلشن ،دشتهای کفر وتردید از جویبار جاری خون شهیدان آنان که از دار و ندار خویش رستند شد نامشان زینت به هر کوی وخیابان آزاد کردند از قفس ققنوس ها را کردند در زنجیر دست وپای شیطان بار سفر بستند کرکس های خونخوار سوی کنام وبیشه برگشتند شیران با رهبری فرزانه و آگاه، برگشت این کشتی از بطن تلاطم های طوفان زن ،زندگی ،آگاهی و آزادگی را تفسیر کرده رهبر دانای ایران تشبیه کرده دامن زن را به مکتب چون با کمال و فضل خود می سازد انسان این افتخارماست که اسلام باشد سرمنشاو آغاز جمهوری در ایران بار امانت را به دست ما سپردند آری شهیدان وطن، این گوی ومیدان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن قطره که شد وصل به دریا ماییم دل‌باخته‌ی علی و زهرا ماییم با لطف امام عصر تا روز ظهور پیروزترین ملت دنیا ماییم شاعر: @dobeity_robaey
هم مرد حماسه‌های طوفانی بود هم سالک قله‌های عرفانی بود مانده‌ست هنوز تا که بشناسیمش یک رهرو مکتبش سلیمانی بود شاعر: @dobeity_robaey
از درک بشر جداست ماشاءالله چون‌ مشتریش خداست ماشاءالله خاک حرم کعبه حرام است به ما خاک حرمش شفاست ماشاءالله بیچاره کسانی که ندارند اورا ارباب حسین ماست ماشاءالله فرمود که زیر قبه شاه شهید.. حاجات همه رواست ماشاءالله کشتی حسین از ازل بر آب است او ناجی انبیاست ماشاءالله سنگ از درو دیوار ببارد هرروز بزم غم او به پاست ماشاءالله دست کرمش پر است شکرا لله دورش چقدر گداست ماشاءالله تکلیف دلم میان عباس و حسین یک بام و دوتا هواست ماشاءالله مارا دم مرگ در بغل میگیرد آنقدر که با وفاست ماشاءالله در لشکر اربعینی او هستیم فرمانده کربلاست ماشاءالله با این همه زخم باز زیباست حسین زلفش روی نی رهاست ماشاءالله شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e