#امام_جواد_ع_شهادت
شعلههای کینه از هر سو به سویش آمدند
در دل حجره دل پروانه را آتش زدند
زهر بهر بردن نوری دگر مأمور شد
زهر یکبار دگر همدست با انگور شد
داغ او هم مثل داغ مجتبی مرهم نداشت
آه صاحبخانه بین خانهاش مَحرم نداشت
ظهر بود و هلهله بود و هیاهو بود و درد
آه کاری کرد ام الفضل که جعده نکرد
از سر شادی کنار پیکر او کف زدند
تا صدایش در دل حجره نپیچد دف زدند
پایکوبی کنیزان حرمتش را بد شکست
کِل کشیدند و نگفتند او عزیز فاطمه ست
آه جا دارد تمام عمر از داغش گریست
پشتبام خانه که شأن امام شیعه نیست
گرچه قرآنِ تنش از زهر آیه آیه شد
لااقل بال کبوترها برایش سایه شد
لااقل جمع کثیری از محبین آمدند
وقت تشییعِ جنازه گل به تابوتش زدند
در دل گودال جسمش نامرتب شد؟ نشد
پیکر پاکیزهاش مهمان مرکب شد؟ نشد
او ندیده لحظهای دروازهی ساعات را
کوچه و پرتاب سنگ و عمهی سادات را
تازه بعد از این که لشکر از دل گودال رفت
شمر با آن خنجر کندش به استقبال رفت
میکشد مِی خوارهای فریاد، فکرش را بکن
ریش و قیچی دست شمر افتاد، فکرش را بکن
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_شهادت
قدمش ناگهان شتاب گرفت
طرفش رفت و ظرف آب گرفت
آب را بر روی زمین تاریخت
درهمان لحظه قلب زهرا ریخت
روضه کوتاه نکته سربسته
حجره تاریک، حجره دربسته
جگری رفته رفته سم میخورد
پشت در دستها به هم میخورد
عرش را نالهای تکان میداد
تشنهای روی خاک جان میداد
زهر بی تاب کرد جانش را
سوخت تا آب کرد جانش را
مثل اکبر شده ولی بهتر
ظاهر جسمش از علی بهتر
این جوان آن جوان تفاوت داشت
زخم زهر و سنان تفاوت داشت
این جوان پیکرش که سالم بود
جگرش نه سرش که سالم بود
موقع دفن لااقل سرداشت
بدنش میشد از زمین برداشت
به تنش پای نیزه بازنشد
در نهایت عبانیاز نشد
بگذرم؟ نگذرم؟ نمیدانم
وسط چند روضه حیرانم
تا بفهمم گریز آخر را
میروم بیتهای دیگر را
تشنه در آفتاب بنویسم
از زبانِ رباب بنویسم
آدم تشنه تار میبیند
همه جا را بخار میبیند
بدتر اینکه غبار هم باشد
یک بیابان، سوار هم باشد
تازه حالا حساب کن دورش
چندتا نیزهدار هم باشد
در میان هجوم نامردان
خواهری بیقرار هم باشد...
✍ #علی_زمانیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
تو خود مبارکی و رزق بی حساب، جواد !
ندیده است شبیه تو را تراب، جواد !
برای وارث جود رضا شدن بی شک
نشد به جز تو کس دیگر انتخاب، جواد !
مگر به جز تو در این شهر هست خورشیدی؟
تن تو سوخت چرا زیر آفتاب، جواد؟
سه روز چشم فلک روی بام بیدار است
دیار کفر خودش را زده به خواب، جواد !
به زخمهای دلت ام فضل میخندد
نمک زده است دلت را کند کباب، جواد !
اگر چه کل جهان بر سرت خراب شدهست
سرت ندیده به خود مجلس شراب، جواد !
هزارشکر که بعد از شهادتت دیگر
نبود صحبتی از معجر و نقاب، جواد !
✍ #شهریار_سنجری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#روضه_مصور
هزارشکر تَنَش زیرِ آفتاب نرفت
به پیکرش پَروبالِ کبوتر افتاده
✔️ اثرِ هنرمند ولایی #حسن_روح_الامین
🏴 بهمناسبتِ #شهادت_امام_جواد_ع
نامِ اثر: جواد الشهید (علیه السلام)
🏴 #امام_جواد_ع_شهادت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
IMG_20230617_160439_175.JPG
25.79M
🔴 نسخهی #با_کیفیت و #قابل_چاپ نقاشیِ《جوادالشهید علیهالسلام》
✔️ اثرِ هنرمند ولایی #حسن_روح_الامین
🏴 بهمناسبتِ #شهادت_امام_جواد_ع
✅ ↳ @hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهادت جانسوز امام جواد (ع) تسلیت باد.
ای دوست به درگهت مُراد آوردم
از دست ستمها به تو داد آوردم
نام تو جواد است و خدایِ تو جواد
اُمید به لطف دو جواد آوردم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_جواد_ع_شهادت
هزارشکر تَنَش زیرِ آفتاب نرفت
به پیکرش پَروبالِ کبوتر افتاده
✍ #سیدپوریا_هاشمی
↳ @hosseinieh_net
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_جواد_ع_شهادت
هرچند که زیر آفتاب است تنت
صد شکر که غارت نشده پیرهنت
دیدند کبوتران تو را بر روی بام
با گریه شدند سایبان بدنت
✍ #مهدی_شریفی
@dobeity_robaey
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
از زمانی که عشق شد ایجاد
گذرم بر ابالجواد افتاد
بارها زود حاجتم را داد
وسط روضهی امام جواد
گرچه آلوده و سیه رویم
یا جواد الائمه میگویم
بازهم ظلم و غربتی دیگر
باز در حق آل پیغمبر
دید خُدعه امام از همسر
چه بلایی ازین بلا بدتر
مقتلش را میان منزل دید
به خودش مثل مجتبی پیچید
حجره شد دشتِ کربلا، ای وای
جگرش سوخت از جفا، ای وای
شد تنش بر زمین رها، ای وای
آب را هرچه زد صدا، ای وای...
غیر از اندوه و غم به او نرسید
ذرهای آب هم به او نرسید
محتضر بود و حال مضطر داشت
با چه وضعی پَر از زمین برداشت
کاش یک یار در برابر داشت
لااقل کاش یک دو خواهر داشت
آی مردم غمش غم عظماست
شاهد روضهاش امام رضاست
خوب شد بام، سایهبان هم داشت
سایهای از کبوتران هم داشت
تن مولایمان امان هم داشت
کِی سر بام، ساربان هم داشت؟!
خوب شد لااقل در آن غربت
تن ابنالرضا نشد غارت
احتضار حسین شد ممتد
روی تل، حال خواهرش شد بد
هر که با هرچه داشت او را زد
شمر از روی سینهاش شد رد
تا سه ساعت به قتلگاه افتاد
با لبِ تشنه عاقبت جان داد
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
#بحر_مرکب
آئینهی کرامت بی انتها جواد
جای کرم نوشتهام از ابتدا جواد
آن شاه و شاهزاده که در بارگاه او
دارد همیشه رنگ، حنای گدا، جواد!
ایمان مَحض، خُلق نبی، هیبت علی
تقوای تام، مظهر حجب و حیا، جواد
عمامه گشته دور سر او به افتخار
آنکس که دوش او شده فخر عبا، جواد
از کاظمین حاجت خود را گرفته است
هر کس که گفته بین گوهرشاد یا جواد!
بعد از سلام، وقت تشرف به صحن، شد
ذکر لب تمام گرفتارها جواد
وا شد گره همین که گره خورد در حرم
دست گدا به دامن لطف اَبا جواد
دنبال التیام به جای دگر مرو
تا هست مرهم دل درد آشنا جواد
با چشم اشکبار شب جمعه میشود
از کاظمین راهی کرب و بلا جواد
این دفعه برد روح مرا او به کربلا
باب الجواد باز شده رو به کربلا
با کام تلخ و تشنه اگرچه سپرده جان
رأسش هزار شکر نمیداده بوی نان
سمت تنش رها نشده تیری از کمان
نه تیغ شمر خورده، نه سرنیزهی سنان
بر خاک، خونِ حنجر پاکش نشد روان
قاتل نداشتهست سر قتل او زمان
چنگی به گیسویش نزده دست این و آن
خیره نشد به خاتم او چشم ساربان
سرو قدش ز داغ برادر نشد کمان
انداختند سایه به جسمش کبوتران
از روی بام تا ته گودال رفتهایم
در روضههای جدّ تو از حال رفتهایم
«فِرّو الی الحسینِ» تو راه نجات ماست
پلکی بزن که لَنگِ نگاهت برات ماست
✍ #میثم_کاوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_شهادت
#بندی از یک ترکیب بند
وای اگر غصهی مادر نبود
حال تو اینقدر مکدر نبود
مثل حسن شد جگرت ریز ریز
حیف که بالین تو خواهر نبود
کاش زمین آب نمیریختند
حیف به جز خنده پسِ در نبود
شکر خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود
خوب شد از حنجرهات خون نریخت
حرمله در لحظهی آخر نبود
شکر خدا پیکرت عریان نشد
زیر سم اسب پریشان نشد
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_جواد_ع_شهادت
تشنه جان داده ولی در بدنش سر دارد
صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد
✍ #محمدجواد_شیرازی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_جواد_ع_شهادت
عجیب زهر بدی بود، شعله برپا کرد
تمامیِ جگرت را که اِرباً اِربا کرد
✍ #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_جواد_ع_شهادت
در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد
مثل جدّت، لحظهی آخر تو را لب تشنه کرد
✍ #امیر_عظیمی
@dobeity_robaey
📷 #عکس_قدیمی از حرم مطهر امام موسی کاظم (ع) و امام جواد (ع) در شهر کاظمین
آقا تمام زندگیام زیر دِین توست
در دل همیشه حرف تو و کاظمین توست
✍ #حسن_کردی
@hosenih
#امام_جواد_ع_مدح_و_مناجات
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
شکستهاند قلمها و بستهاند دهانها
نشستهاند قدمها و خستهاند توانها
نبرده راه به جایی خیالِ از تو سرودن
چه ساکناند زمانها، چه الکناند زبانها
چه حاجتی به بیان است آنچه را که عیان است
که شرح عمر کمت نیست در توان بیانها
کم از شکوه تو گفتند راویان احادیث
نشسته داغ عظیمی میان سینۀ آنها
کسی که حرز تو را بسته است بر سر بازو
کشیده خط سیاهی به دورِ خط و نشانها
یکیست لطف و عتابت، هر آن که دور شد از تو
چشیده است بلاها و دیده است زیانها
تویی که مرجع حلُالمسائل است نگاهت
به ما نگاه بینداز در هجوم گمانها
همیشه قصۀ تو میخورد گریز به گودال
درست لحظۀ آخر بریده است امانها
رضا شدهست علیاکبر و شدی تو حسینش
عوض شدهست فقط جای پیرها و جوانها
دوباره راهی مشهد شدیم و توشۀ ما شد
پر از عریضۀ حاجت شبیه نامهرسانها
غریبزاده! قریبِ به اتفاق سپردند
که حاجت از تو بخواهیم، ای امام جوانها!
✍ #سیدمحمدجواد_میرصفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#امام_جواد_ع_شهادت
انقدرکهعاشقشهخــــدا
براهمینشدهبـابالمراد
حاجتاگهداریفقطبگو
امامرضاتوروجونجواد
📝#اشعار_آیینی_حسینیه|عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
عرق شرم بر جبینش بود
دست حاجت در آستینش بود
در هبوتی نجیب سر میکرد
در سکوتی عجیب سر میکرد
گرچه بر کار خویش یکدله بود
کار او بر مدار حوصله بود
فاطمه، ذکر هر قنوتش بود
یک جهان حرف، در سکوتش بود
مصطفی گفت: صحبتی داری؟
به گمانم که حاجتی داری!
سخن آغاز کن امیر سخن!
باز بنشین تو بر سریر سخن
مرتضی گفت: یا رسول الله
تو که هستی ز قلب من آگاه
کودکی بودم و جوان شدهام
پهلویت بوده پهلوان شدهام
سخنت بوده است گفتارم
سیرهات بوده است رفتارم
وقت آن است فکر یار کنم
همسری خوب اختیار کنم
خواستگارم، غلامتان هستم
عبد دار السلامتان هستم
در وجودم تمام همهمه است
رونق زندگیم فاطمه است
آیهی "انّما" شکوفا شد
گل لبخند مصطفی وا شد
گفت احمد که حُسن خاتمه است
حرف آخر کلام فاطمه است
پیک جان جای کوثرش آمد
مصطفی پیش دخترش آمد
گفت با او کلام دلبر را
میشناسی تو خوب حیدر را
دخترم ای بهشت مینویم
من که خوشبختی تو میجویم ...
ای یگانه حبیبهی ازلی
راضی استی به ازدواج علی؟
عرق شرم بر جبینش بود
دست بیعت در آستینش بود
در هبوتی نجیب سر میکرد
در سکوتی عجیب سر میکرد
"یاعلی" ذکر هر قنوتش بود
یک جهان حرف در سکوتش بود
احمد از پیش کوثرش برخواست
بانگ الله اکبرش برخواست
قند شد آب در دل خورشید
ماه آمد به منزل خورشید
سائل از خاکبوسیاش میگفت
از لباس عروسیاش میگفت
امّ سلْمه قصیدهای میخواند
غزل نو رسیدهای میخواند
در هیاهوی خانهی زهرا
گوشهای بغض کرده بود اسماء
آرزوی خدیجه در یادش
وعده داده است تا کند شادش
تا رسیدند جان و جانانه
جا گرفتند کنج یک خانه
رو به محراب راز آوردند
هر دو با هم نماز آوردند
هر دو تا رو به یک خدا کردند
خالق عشق را صدا کردند
اشک شوق بهشت دیدن داشت
لذت سرنوشت دیدن داشت
ماه با آفتاب زیبا بود
تابش و بازتاب زیبا بود
لیف خرما اگر چه فرش شده
با شما خانه مثل عرش شده
اصلاً این خانه خالیاش بهتر
آب زمزم زلالیاش بهتر
رونق خانهی علی زهراست
جان و جانانهی علی زهراست
خانه خالی ولی صفا دارد
مروه هم رو به این سرا دارد
خانهای همطراز عرش خدا
قبلگاه نماز عرش خدا
خانهای دلگشاتر از عالم
خانهای "هل اتی" تر از حاتم
خانهای جانْ پناه مظلومان
خانهای دلنواز محرومان
کاش این بیتِ ساقی کوثر
در امان باشد از گزند خطر
دور باد از کرانهاش آتش
نرود سمت خانهاش آتش
**
خانهای را که وحی در میزد
دست نامحرمی شرر میزد
در این خانه ازدحام شود
کاش این قائله تمام شود
بانوی خانه در امان باشد
شمع و پروانه در امان باشد
ولی افسوس کار بدتر شد
آنچه باید نمیشد آخر شد
✍ #سیدروح_الله_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
لحظهها خرم و زیباست؛ مبارک باشد
عرش تا فرش شکوفاست؛ مبارک باشد
بر سر اهل مدینه برکت میبارد
شادی حیدر و زهراست؛ مبارک باشد
«مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقيان» یعنی که
جشن پیوند دو دریاست؛ مبارک باشد
خطبه جاری شد و زهرا که «قَبلتُ» فرمود
هر طرف زمزمه برخاست: مبارک باشد
ساقی و کوثر، امروز به هم پیوستند
مستیِ عالم بالاست، مبارک باشد
نُه فلک خیره بر این لحظهی موعود شده
چشمها وقف تماشاست؛ مبارک باشد
فاطمه مرتضوی، حیدر هم مصطفویست
وحدت اسم و مسماست؛ مبارک باشد
بهترین خاطرهی عُمرِ "علی" خورد رقم
ماه ذی الحجه گل آراست؛ مبارک باشد
✍ #کمیل_کاشانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
آن شب که بین هالهای از نور بودم
بین پَر و بالِ ملک مستور بودم
وقتی مرا بردند از پیش پیمبر
تا خانهی مردِ دلیرِ بدر، حیدر
گفتم: علی جان گرچه ناموس خدایم
اما برای تو کنیزی مینمایم
من آمدم در خانهات سوسو کنم من
با عشق زیر پات را جارو کنم من
گفتم علی جان کارهای خانه با من
گردیدن دور تو چون پروانه با من
گفتى: تو كه باشى دلم گرم است زهرا
با تو تنور خانهام گرم است زهرا
آوردمت در خانهام ريحانه باشى
بانوى من خانوم اين كاشانه باشى
گفتى: بيا تا جان به پاى تو بريزم
گفتى براى اولين دفعه "عزيزم"
گفتى: اگر چه خواجهی لولاک هستم
زهراى من بر ساحت تو خاک هستم
از كوثر چشمت عزيزم باده نوشم
زهرا كه دارم، پس زره را میفروشم
گفتى' كه میبالم به پيوند تو زهرا
جانِ على قربان لبخند تو زهرا
گفتى تو را احمد امانت داده بر من
بيرون نيا از خانهات حتى اگر من...
با دست بسته رفتم و زانويم افتاد
يا ريسمان كينه بر بازويم افتاد
زهرا نيا بيرون كه اين كابوس سخت است
آرى زمين افتادنِ ناموس سخت است
از جاى اينكه هر دو دستم را ببندند
ایكاش بين كوچه چشمم را ببندند
بلكه نبينم زير دست و پا میاُفتی
در كوچه تا پا میشوى از جا میاُفتی
حيدر بميرد خار بر رويت نگيرد
ميخ درِ خانه به پهلويت نگيرد
حيدر بميرد با مغيره در نيفتى
بر روى خاکِ كوچهها با سر نيفتى
حيدر بميرد نشنود نيلى شدى تو
يا در گذر آزرده از سيلى شدى تو
آن شب به او گفتم علی یار تو هستم
هرچه که پیش آید طرفدار تو هستم
گفتم تحمل کردن مسمار با من
افتادن بین درودیوار با من
گفتم که پژمردن میان کوچه با من
حتى زمین خوردن میان کوچه با من
گفتم علی جان سایهی بالاسرم باش
کوچه که رفتم خواهشاً دوروبرم باش
هردم کنارم باش بارِ من نیفتد
در بین کوچه گوشوار من نیفتد...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان و #محمدجواد_پرچمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
شروطش را پیمبر با «علی» گفت
به گوش فاطمه آنجا «علی» گفت
چگونه خطبهی این عقد را خواند
که زهرا جای "بــلـه" «یا علی» گفت
✍ #حسن_لطفی
↳ @hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 #چهارشنبه_های_امام_رضایی
🔴 درخواست مرحوم آیتالله حقشناس از امام رضا (ع) و بشارت رئوفانهی حضرت (ع) در قالب یک بیت شعر
رو آر سوی ما، که بهسویِ تو رو کنیم
وز غیر ما بهسوی تو رو آورد بلا
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
آن قدَر زير نعلها پا خورد
مثل پيراهنش تنش "تا" خورد
روزهاش را سنان شکست آخر
نیزهای را به جای خرما خورد
تشنه بود آب خواست، اما شمر
آب را پیش چشم آقا خورد
یاد پهلوی مادرش افتاد
پهلویش ضربه بی هوا تا خورد
این صدای شکستن سینهست
زیر مرکب شد استخوانها خُرد
پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
چقَدَر هتک حرمتش کردند
غارت پیکرش بفرما خورد
در نمیآمد از تنش، بسکه
پنجه بر دستباف زهرا خورد
پیش چشمان نیمهبازش آه
چشم نامحرمی به زنها خورد
چشمهای حسین درد گرفت
تیر وقتی به چشم سقا خورد
سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا؛ #امام_حسین_ع_مناجات؛ #شب_جمعه؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
سخت در نفْس خود گرفتارم
نیست جز معصیت دراین بارم
دور افتادهام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم
فیض آمادهست و من کورم
نور آمادهست و من نارم
با تو بودم ولی عوض نشدم
این همه با گُلم، ولی خارم
مثل خوبان به من محل دادی
نه! نگفتی که من گنهکارم
تو به رویم نمیزنی اما...
چه کنم با گناه بسیارم
عمر رفت و اجل رسید و هنوز
بندهی زرق و برق بازارم
نیمهشب آمدم که عرض کنم...
عذرخواهم خدای غفارم!
تو دوای منی، شفای منی
نظری کن که سخت بیمارم
به سرم فکر کربلا زده است
به هوای حسین بیدارم
کربلای مرا ضمانت کن
برسان تربتی ز دلدارم
فاطمه امشب آمده به حرم
آرزومند شام دیدارم
ناله ی یا بُنَیَّ خواهد زد
به تنت هرکسی که آمد زد...
اهل کوفه چرا نفهمیدند
به بزرگان لگد نباید زد...
تو بریده بریده جان دادی
خنجرش را کشید و ممتد زد
حرمله بر گلوت محکم زد
و سنان بر دهان تو بد زد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
برای غربت شاه غریب سینه زدم
برای حضرت شیب الخضیب سینه زدم
گریستم همهی عمر جای یارانش
میان روضه به جای حبیب سینه زدم
عزیز فاطمه گفتند عجیب کشته شدی...
که بین روضه برایت عجیب سینه زدم
شنیدهام که سر صبر کشتنت، حالا...
به قتلِ صبرِ تو من بیشکیب سینه زدم
به نوحهخوانِ تو گفتم بگو از آب فرات
همین که گفت شدی بی نصیب، سینه زدم
✍ #امیر_فرخنده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e