eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
335 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
گرچه چشمان مرا اشک غمت پُر می‌کند تا قیامت بر غمت چشمم تفاخر می‌کند می‌رسد آن روز که نان شب هجر تو را رونق بازارت ای خورشید! آجر می‌کند درد هجران تو و داغ فراق این دو ماه قلبمان را بیشتر غرق تأثُر می‌کند چند روزی هست بی تابم چه چیزی بعد از این جای خالی دو ماهه روضه را پر می‌کند آنچه دردم را تسلا می‌دهد این است که مادرت از این عزاداران تشکر می‌کند باز آقای خراسان است که پایان ماه از عزاداران پذیرایی درخور می‌کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خورشید به قدر غم تو، سوزان نیست این قصّۀ جانگداز را پایان نیست پای تو دو ماه، عاشقی کرده دلم دل کندن از این کتیبه‌ها آسان نیست@dobeity_robaey
غافل نشو! شاید نظری شد امشب شاید که مبارک سحری شد امشب شاید که بخاطر امام هشتم از یوسف زهرا خبری شد امشب@hosseinieh_net
تو کیستی شریک غم اهل عالمی در خاک طوس کعبۀ اولاد آدمی هر کس که بی‌کس است تویی یار و همدمش هر کس غریب شد تو بر او یار و همدمی با آن‌که چار صحن تو از میهمان پُر است مهمان‌نوازتر ز کریمان عالمی.. آن رازها که از همه پوشیده داشتم تنها در این حرم به تو گفتم، تو مَحرمی تو حجّ دائم فقرایی، تو کعبه‌ای تو مروه، تو صفا، تو مقامی، تو زمزمی من کیستم ز معصیت از خار، خارتر تو کیستی عزیز رسول مکرّمی بازم بخوان به پیش که من ذرّه‌ام تو مهر وصلم نما به خویش که من قطره تو یمی گیرم به هیچ هم نخرد هیچ‌کس مرا تنها تویی تویی که خریدار میثمی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارها با آن که توفیق زیارت داشتم در دل درمانده اما باز حسرت داشتم گرچه عمری من نمک‌گیر قمم، فرقی نداشت حس من این است در مشهد اقامت داشتم با هم از پرواز می‌گفتیم روی گنبدت کاش با بچه کبوترها رفاقت داشتم مادرم پیغام داده: دست خالی برنگرد مادرم تنها خبر دارد که حاجت داشتم شعر را روی بلیت خود نوشتم، ای عزیز! در ضریح انداختم آنچه بضاعت داشتم باید از هر خادمت کسب حلالیت کنم تا تو را پیدا کنم، هر صبح زحمت داشتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مجال نُطق ندارد زبان تقریرم نیامده است قلم پای کارِ تحریرم صفر تمام شد و یارم از سفر نرسید... چِقَدر چشم بدوزم به قابِ تأخیرم اگرچه پای فراقت جوانی‌ام طی شد برای دیدن تو حس نمی‌کنم پیرم همیشه فاصله، اشک مرا در آورده همیشه از غم هجر تو، تحت تأثیرم! شکست آینه تا لمس کرد آهِ مرا به خُرده‌شیشه رسیده است رنجِ تکثیرم طنابِ نَفْس، مرا می‌کِشَد به هر طرفی به دستِ بد کسی افتاده است زنجیرم کشیده کار من از معصیت به رسوایی... میان مردم این شهر کرده تحقیرم چه غصه‌ها که نخوردی برای سرکشی‌ام چه دردها نکشیدی برای تغییرم اگرچه مایه‌ی ننگم...، به من محبت کن شبیه کودک آزرده سخت دلگیرم هزار مرتبه دیدم مرا بغل کردی... خوش است خواب و خیالم، خوش است تعبیرم دلیل زندگی‌ام! دوست دارمت وَلله مُسَلَّم است که بی عشق زود می‌میرم! زمان دفن بگو "یاعلی" دمِ گوشم بلند می‌شود از بین قبر تکبیرم بِشوی جسم مرا با غُبار صحن نجف همیشه خاک علی کرده است تطهیرم خدا کند که من امسال کربلا بروم زیارتی بگذارید بین تقدیرم تو را به روضه‌ی یَابنَ الشَبیب، زود بیا همان گریزِ عجیبی که کرده تسخیرم :: به گریه گفت: که آن شمر پست، یابن الشبیب! به روی سینه‌ی جدَّم نشست، یابن الشبیب! چه ‌بی‌ملاحظه خنجر کشید، یابن الشبیب! سرِ عزیز خدا را بُرید، یابن الشبیب! شده است قلب من از غم کباب، یابن الشبیب! طناب حرمله، دستِ رباب، یابن الشبیب! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقت غروب فصل غریبی فرا رسید ابری کبود آمد و شام عزا رسید این غربت از حوالی یثرب شروع شد با بوی یاس تا دل این کوچه‌ها رسید اشکی که بود همدم تنهایی علی جوشید چشمه چشمه ببین تا کجا رسید زهری که خون دل به لب مجتبی نشاند داغش به پارهٔ جگر مصطفی رسید مأمون گرفت خنجر تزویر را به دست با دشنهٔ دروغ و فریب و ریا رسید افسوس چشم دیدن خورشید را نداشت آن کوردل به آخر این ماجرا رسید خورشید بست بار سفر از دیار غم وقتی غروب غربت آل عبا رسید با قلب خون عبای غریبی به سر کشید با قامت شکسته ز بزم بلا رسید شد روضه‌خوان جد غریبش در آن غروب داغ حسین تا که به جان رضا رسید می‌خواند اشک شعله‌ورش فَابکِ لِلحُسَین مشهد به خاک‌بوسی کرب‌وبلا رسید آتش گرفت خیمهٔ جانش در التهاب روی لبش ترنم یا لیتنا رسید آن شعله‌ای که شام غم از خیمه‌ها گذشت با هُرم آتش و عطش از نینوا رسید در شام غم تلاوت قرآن شروع شد وقتی گریز روضه به تشت طلا رسید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به حرم دارد مقامی برتر از بیت‌الحرام اینجا که ابراهیم‌ها یابند ترفیع مقام اینجا «فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَه»، فدای آن‌که در این ره سر تسلیم دارد پای پیمان امام اینجا اجابت شد دعای تو سلام ای سیدابراهیم! مجابت خواند مولای تو در دارالسلام اینجا سفر استان به استان یافت در این آستان پایان به پایین‌پای سلطان یافتی حسن ختام اینجا همه عمرت پی حاجات مردم عمره و حج بود که حجّت شد به طوف قبلۀ هفتم تمام اینجا تو دست از خدمت مولا و ملت برنمی‌داری به جنت هم دعا داری برای خاص و عام اینجا «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّه» را در این حرم دیدی بگو با خصم «وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَام» اینجا تو مشهد را پسندیدی، که نزد دوست می‌دیدی شهیدی از نژاد هاشمی دارد مقام اینجا زیارتنامۀ آخر مفاتیح‌الجنانت شد شهادتنامۀ خود را گرفتی از امام اینجا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چنان که می‌برد عطش، ز طفل تشنه تاب را ندیدن ضریح تو ز من گرفته خواب را نمی‌رسد شمیم تو به دشمنت وگرنه او به کعبه پیش عطر تو، نمی‌زند گلاب را دو پادشاه و یک زمین؟ به این نگاه حق بده که در کنار گنبدت نبیند آفتاب را غنیمتی است بودنت برای سرزمینمان نگین به ارزش خودش بها دهد رکاب را بهشت در ورودی حریم تو نشسته است بیا و لحظه‌ای ببر ز چشم‌ها حجاب را چه خواهم از نگاه تو، کنار بارگاه تو تویی که قبل هر سؤال داده‌ای جواب را هزار غصه هست و من به امر "فابک للحسین" برای گریه‌های خود بهانه کردم "آب" را نوشتم "آب" سوختم، شبیه قلب مادری، که دیده است هر قدم برابرش سراب را نوشتم "آب آه آب"، امید می‌شود عذاب که ذره ذره آب کرده قامت رباب را به جنگ کفر می‌رود حسین معجزه به دست پیمبرانه می‌رسد که رو کند کتاب را و تیرهای حرمله چرا خطا نمی‌رود؟ بگو به باد لااقل که کم کند شتاب را دو گام سمت لشگر و دو گام سمت خیمه‌ها تحیر اینچنین به او رسانده اضطراب را رباب بود و سلسله، حرامیان و هلهله و شعر لال می‌شود، که مجلس شراب را... :: :: بساط روضه جمع شد، شفا گرفت کودکی و مادری که آمده است وا کند طناب را.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو آن امام غریبی، تو آن امام رئوف در این کرانه به خورشید بی‌بدل معروف به یک اشارۀ ابرو، نَهَیتَ عَن مُنکَر به مهربانیِ لبخند، اَمَرتَ بِالمَعروف تو نور در دل من ریختی، نفهمیدم نبود سنخیتی بین ظرف با مظروف چه‌قدر آینه بیتوته کرده در حرمت چه‌قدر دل که در این بارگاه کرده وقوف برادرانه در آغوش خویش می‌کِشی‌ام خوشم که هیچ غمی نیست در جوار رئوف من از نگاه تو خواندم «فَمَن یَمُت یَرَنی» تو را همان دم آخر، فِی الاحتِضار اَشوف برای وصف تو تنها سکوت باید کرد چه الکن است در این آستان زبان حروف دو خط روایت ابن شبیب را خواندم و پا به پای دلم سوخت برگ برگ لهوف کبوترانه دلم پر کشید تا گودال که دعبل آمد و سرداد روضۀ مکشوف چه کشته‌ای، چه غریبی، مُخَضَّبٌ بِدِماء چه مقتلی، چه شهیدی، مُقَطَّعٌ بِسُیوف ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خورشید سر زد از سحرت أیها الرئوف از سمت چشم‌های ترت أیها الرئوف تو ابر رحمتی که به هر گوشه سر زدی باران گرفت دور و برت أیها الرئوف جاری‌ست چشمه چشمه قدم‌گاه تو هنوز جنت شده‌ست رهگذرت أیها الرئوف تو آفتاب رأفتی و کوچه‌کوچه شهر در سایه‌سار بال و پرت أیها الرئوف با این همه، غریبِ غریبان عالمی داغی نشسته بر جگرت أیها الرئوف از کوچه‌های غربت شهر آمدی ولی داری عبا به‌روی سرت أیها الرئوف شکر خدا جواد تو آمد ولی هنوز بارانی است چشم ترت أیها الرئوف یک عمر خواندی از غم آقای تشنه‌لب با اشک‌های شعله‌ورت أیها الرئوف در قتلگاه، لحظهٔ آخر چه می‌کشید؟ جد ز تو غریب‌ترت أیها الغریب! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
که می‌داند چه پایانی‌ست فصل آخر مارا کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را زمین‌گیریم و جامانده، به خاک آلوده، درمانده به سوی آسمان‌ها باز کن بال و پر ما را به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا! پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را دل ما با حسین توست؛ باب توبه را بگشا شهادت می‌دهد این روضه‌ها چشم تر ما را لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را پس از عمری علی گفتن، خدایا لحظه‌ی مردن به سیمای علی بگشا نگاه آخر ما را قیامت پهنه‌ی بیم است اما من یقین دارم "حسن" آرام خواهد ساخت هول محشر ما را به آتش در مکش ما را، تو را سوگند بر زهرا که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e