eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فرقی نمی‌کند که خزان است یا بهار ما ایستاده‌ایم چنان سرو، استوار ما ایستاده‌ایم، که مرگ از نشستن است تا سنگ کینه هست، هراسِ شکستن است باید که خشک‌تر شود اینجا سراب‌شان آشفته‌تر شوند، ز تعبیر خوابشان ما صف کشیده‌ایم، که از خویش بگذریم ما از تبار حضرت سلمان، ابوذریم! هر جا که ظلمت است، چنان شمع روشنیم با دشمنانِ آینه‌ها سخت دشمنیم با ظلم دشمنیم، و این افتخار ماست تا پای جان عقب ننشستن، شعار ماست هیهات از آن زمان که بگوییم خسته‌ایم باید وفا کنیم به عهدی که بسته‌ایم هشدار می‌دهیم به آن‌جا که نور نیست آینده روشن است، زمانی که دور نیست- می‌آید آن‌که وارث خون خداست او قول خدا و منتقم کربلاست او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای شده محوِ روی تو، شمس جدا، قمر جدا روی کند به سوی تو، ملک جدا، بشر جدا آدم و نوح هر یکی، دست زده به دامنت منتظر ظهور تو، پدر جدا، پسر جدا ای تو گلِ بهار ما، بیا به لاله‌زار ما تا که نهیم بر رهت، دیده جدا و سر جدا با نمکین بیان خود، از شکرین دهان خود بریز در وجود ما، نمک جدا، شکر جدا بیا که از اشارتت، شود فزوده خلق را عشق جدا، خرد جدا، ادب جدا، هنر جدا در انتظارِ مقدمت، به اشتیاق دیدنت گریه کنند عاشقان، شام جدا، سحر جدا مهدی منتظَر تویی، امام منتقِم تویی که خیزد از قیام تو، عدل جدا، ظفر جدا عنایتی که شام غم، سر آید و سحر شود ای که رَوَد به حکم تو، قضا جدا، قَدَر جدا ز فتنه‌ی ستمگران، ز کینه‌ی مخالفان رسد به جان دوستان، بلا جدا، خطر جدا بسته "موید" آرزو، بر علی و حسین او تا که شوند، شافعش، پسر جدا، پدر جدا ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مِهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم، گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن، نه با تأخیر می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کرامت پیشه‌ای بی مِثل و بی مانند می‌آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می‌آید کسی که نسل او را می‌شناسد، خوب می‌داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می‌آید همان تیغی که برقش می‌شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می‌دهد پیوند می‌آید همه تقویم‌ها را گشته‌ام، میلادی و هجری نمی‌داند کسی او چندِ چندِ چند می‌آید جهان می‌ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می‌ایستد، بوی خوش اسفند می‌آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی‌تابند، می‌آید بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب‌ها برای بیعت با او نمی‌آیند، می‌آید برای یک سلام ساده تمرین کرده‌ام عمری ولی می‌دانم آخر هم زبانم بند می‌آید بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می‌آید به در می‌گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم! یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم! خالی‌ست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟ من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز! حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ من بی‌قرار لحظۀ ناب شهادتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد یعنی که در میانه‌ی میدان شهید شد بیچاره آن‌کسی که به پیمان وفا نکرد خوشبخت آن‌که بر سر پیمان شهید شد تسبیح و عطر؛ قمقمه‌ی آب پس کجاست؟ حدست درست، با لب عطشان شهید شد چند اسکناس، پول زیادی نمی‌شود اما کسی نگفت که ارزان شهید شد! آنکس که هم کتاب دعا، هم تفنگ را با هم به جبهه برد، مسلمان شهید شد بی‌عشق و بی‌حماسه و بی‌شوق و بی‌امید بی‌جنگ و بی‌مبارزه نتوان شهید شد من بی‌حسین ماندم و بَل‌هُم‌أضل شدم! او عاقبت‌بخیر شد، انسان شهید شد ✍ 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💔 دلتنگم از تعلّق و ایثارم آرزوست دلگیرم از فراق که دیدارم آرزوست گر وصل را به قیمت خون میتوان خرید در خاک و خون تپیدنِ بسیارم آرزوست با هر چه هست بر صف اهریمنان زدن با هر چه هست لذّت پیکارم آرزوست دستی به خون تپیده و دستی به اسلحه رزمی چنین میانه‌ی آوارم آرزوست تا آخرین نفس نکشم دست از نبرد مرگی چنان شهادتِ سنوارم آرزوست ✍ 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💔شهید 💔 یحیی! چقدر صاعقه در چشم‌های توست! طوفان فقط چکیده‌ای از ماجرای توست «بگذار کربلا بشود» گفتی و گذشت دنیا هنوز خیره به بغض صدای توست یحیی! به آرزوت رسیدی؟ مبارک است! من مانده‌ام که عید شده یا عزای توست ای سرو سربلند! به افتادنت خوشند امروز، روز جشن تبرها برای توست معمار فتح هفتم اکتبر! مرگ کو؟! این سنگ قبر نیست، که سنگ بنای توست کِی با عبور موج فراموش می‌شوی؟ ساحل همیشه در قُرُق ردپای توست آغوش باز کن وطنت را به سعی زخم! غزه _همان که خواسته‌ای_ کربلای توست حالا بجنگ زنده‌تر از سال‌های قبل… یحیی! هنوز اسلحه در دست‌های توست با تو حماسه‌تر به غزل فکر می‌کنم شعرم در انتهای خودش، ابتدای توست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀سروده برای ۴۷ ثانیه پایانی فرمانده شهید لحظه‌های آخرت تلفیق شعر و جـنگ بود ای شــهید معرکه! مُردن برایت ننگ بود باید از آن لحظه‌ها افسانه‌ای می‌ساختی با تمام زخم‌هایت، گرچه فرصت تنگ بود گرچه آن‌ها خواستند این‌گونه تحقیرت کنند چشم‌هایت باطل السحری بر این نیرنگ بود در پلان آخرت… نه! ابتدای قصه‌ات تیتراژ چشم تو زیباترین آهنگ بود چوبِ در دست تو را چوب خدا دیدیم ما بی صدا بر شیشه‌ی شب خورد؛ گویا سنگ بود ما رمیتَ اذ رمیتَ، چوب مأمور خداست صبغت الله‌ی که هر چه غیر از آن بی رنگ بود چفیه و تصویر قــدس و عطر و تسبیح و خشاب در کنار تو نمایشگاه یک فرهنگ بود 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀به روح بلند و آسمانی مجاهد شهید پس از آرامش ما خفته طوفانی‌ست باور کن پس از این روزهای سخت، آسانی‌ست باور کن بشارت داده یوسف خواب ما تعبیر خواهد شد یقیناً بعد این قحطی، فراوانی‌ست باور کن مخواه از من که راحت بگذرم از خون یارانم میان عاشق و معشوق پیمانی‌ست باور کن برادرجان! برادرجان! بخوان اَلْمُوْمِنونْ اِخْوَه هواداری ما شرط مسلمانی‌ست باور کن هنیّه، حاج قاسم، مغنیه، یا سید بهای فتح عظما چیست؟ قربانی‌ست باور کن ببین دارد صدای جاءنصرالله می‌آید پسِ این ابر تیره، ماه تابانی‌ست باور کن یقین دارم که پشت او نماز صبح می‌خوانم در آن قدسی که دور از درد و ویرانی‌ست باور کن خدایا کاش می‌شد غزه بودم، ضاحیه بودم دلم آنجا، دلم آنجاست، اینجا نیست باور کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به سر بستم اگر با شوق سربند شهیدان را به سر هم می‌دهم‌ در پای باورهایشان جان را گرفتم دست‌های بیعتم را سمت مظلومان که حتی مرگ هم از من نگیرد عهد و پیمان را چه باک از گرگ‌های تشنه‌ی خون همچو اسراییل شهادت بیشتر کرده‌است مردانِ رجزخوان را بگو بیرون کند این فکرهای خام را از سر که این آشوب‌ها خالی نخواهد کرد میدان را بخوان منظومه‌های تلخ هر روز فلسطین یا بیاور پیش چشمت باز هم اندوه لبنان را برای گریه‌ی بیروت مرهم باش بی پروا کمی آرام کن بغض بلندی‌های جولان را به پا خیز ای مسلمان! شعله‌های خشم را بردار! بسوزان ریشه‌های سست جنگل‌های عصیان را رسیده لحظه‌ی فتح الفتوح لشکر سجیل که اینجا آهِ مظلومان به پا کرده‌است طوفان را شب اندوه طی خواهد شد و در صبح آزادی به نیکی باز خواهد بُرد دنیا نام را... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀شهید مثل کوهی سخت نامیرا و پابرجاست مَرد مَرد شب‌های جهاد و روز وانفساست مَرد آتش آمد، بر سر دار و ندارش مرگ ریخت مثل ققنوس از تباری آتشین برخاست مرد پیکرش هم بر زمین افتاده باشد باک نیست مرگ را هم دیده باشد، پرچمش بالاست مرد نام او یحیاست و هر روز یحیاتر شده حال با مُهر شهادت تا ابد یحیاست مرد گفت با دشمن که روزی داغدارت می‌کنم پس، نزد با دشمنش هم غیر حرف راست مرد کوچه‌های زخم‌دار غزه، اشک کودکان ناله‌های داغ‌دار مسجدالاقصاست مرد آری او پنهان شد اما در دل آوارگان در نگاه پر سؤال کودکان پیداست مرد با نگاه نافذش فتح‌المبین آورده است مردِ معنا کردن اِنّا فَتَحناهاست مرد :: هر زمان قلبت صدایش کرد تا ساحل برو تا همیشه ایستاده بر لب دریاست مرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چون لحنِ نصرالله، کوبنده‌ای یحیی! در شامِ بی‌تابی، تابنده‌ای یحیی فرمانده بودی و هم‌پای سربازان در معرکه دیدند رزمنده‌ای! یحیی! ای پهلوان! ای مرد! دریای داغ و درد! تو از همه جز عشق، دل کنده‌ای یحیی! ای پای کار! ای کوه! تا پای جان، نستوه! در دفترِ تاریخ پاینده‌ای یحیی! هر قدر که صهیون در قعر بدنامی‌ست تو مایهٔ فخرِ آینده‌ای یحیی ای یار اسماعیل! وقت وصال آمد از خاک و خون برخیز با خنده‌ای! یحیی! جانت فلسطین بود، راهت شهادت بود جویَنده‌اش بودی؟ یابَنده‌ای یحیی! بعد از شهادت هم، یحیی نمی‌میرد! تو زنده‌ای یحیی! تو زنده‌ای یحیی! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نور بودی، چشم در چشمان ظلمت ایستادی کوه بودی، گاهِ طوفان، با صلابت ایستادی بر دلت داغ هزاران کوه دیگر بود اما مثل یک آتشفشان پرحرارت ایستادی مرد میدان! زخم‌هایت می‌دهد این را گواهی بی‌نهایت تیر آمد، بی‌نهایت ایستادی رفتی آن‌سوی زمان، آینده را بیدار کردی با تنی مجروح وقتی چند ساعت ایستادی آه ای زیتون خان یونس! بخوان سرسبزی‌ات را سبز ماندی، سبز رفتی، سبزقامت ایستادی شاخه‌هایت در میان خارها پیچید و گل داد کوری چشم اسارت، باطراوت ایستادی نام تو یحیی‌ست، یحیی‌ها نمی‌میرند هرگز مرگ تسلیم تو شد، تا روی پایت ایستادی از تو ای اسطوره‌ی با ما معاصر! می‌نویسم می‌نویسم در فراسوی شهامت ایستادی ای حماسی‌تر از اوج داستان‌های حماسی ای که تا پایان سرخ این روایت ایستادی کیستی ای در حصار مرگ، نامیرا و زنده؟ کیستی ای آنکه هنگام شهادت ایستادی...؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اذان بگو! سَنُصَلّی؛ رجز بخوان! سَنُقاوِم به عشق صبح ظهوری همیشگی و‌ مداوم نوشته‌اند رسائل، هزار عالم و فاضل مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_ که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم غمین مباش ! که رازِ آیه‌ی والتّین، برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو‌ به‌ کافر و ظالم* حماسه است و حماسش، خروش دشنه و‌ داسش یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم اگر زمانه منافق، نبود اگر که موافق تو‌ در نگاه خلائق، غیور باش و مقاوم غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم! قسم به قدس می‌آییم، به نام نامی قاسم! ✍ *اشاره به آیه ۶٧ سوره یس 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
انقلاب ما شکوهش وامدار فاطمه‌ست اعتبار این نظام از اعتبار فاطمه‌ست ما خدا را شکر چون کوه، استوار و محکمیم الگوی ما، گام‌های استوار فاطمه‌ست آری آری در مسیر نهضت پیر خمین ما اگر ثابت قدم هستیم، کار فاطمه‌ست این صلابت، این شکوه، این قدرتِ ایران ما گوشه‌ای از معجزات آشکار فاطمه‌ست فتنه‌های دشمنان در نُطفه خنثی می‌شود تا عَلَم دست امیری از تبار فاطمه‌ست هر چه داریم از همان " الجار ثم الدارِ " اوست عزّت ما از دعای بی‌شمار فاطمه‌ست از سر هر مأذنه نام علی آید به گوش پس یقیناً این حکومت شاهکار فاطمه‌ست زیر این پرچم که نام شیعه را احیا نمود هر کسی خدمت کند، خدمتگزار فاطمه‌ست هر که در راه ولایت بگذرد از جان خویش مطمئناً روز محشر در جوار فاطمه‌ست او زمین افتاد تا حیدر نیفتد بر زمین شیعه، زنده از همین تقسیمِ‌کارِ فاطمه‌ست یک نفر باید بیاید تا بگیرد انتقام عالمی چشم انتظار یادگار فاطمه‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشکی بوَد مرا که به دنیا نمی‌دهم این است گوهری که به دریا نمی‌دهم گر لحظه‌ای وصال حبیبم شود نصیب آن لحظه را به عمر گوارا نمی‌دهم عمری بوَد که گوشه‌نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمی‌دهم در سینه‌ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینۀ سَینا نمی‌دهم تا زنده‌ام ز درگه او پا نمی‌کشم دامان او ز دست تمنا نمی‌دهم سرمایۀ محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نقد را به نسیۀ فردا نمی‌دهم در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا این سایه را به سایۀ طوبی نمی‌دهم ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با عزت و با وقار، پاینده و ماندگار، یحیی سنوار دیدیم که شد برای مردان شجاع سرچشمه‌ی افتخار، یحیی سنوار در راه وطن برای آزادی قدس باغیرت و بیقرار، یحیی سنوار دلتنگ هنیه و حسن نصرالله شد عازم کوی یار، یحیی سنوار ای مرگ! بیا که موعد دیدار است بنشسته به انتظار، یحیی سنوار خون در شریان غیرت و آزادی تاج سر روزگار، یحیی سنوار فریاد مقاومت در عالم پیچید مظلوم و پراقتدار، یحیی سنوار در دره و غار جستجو می‌کردند بر قله شد آشکار، یحیی سنوار یک لحظه به‌یاد باکری افتادم! استاده‌ی در غبار، یحیی سنوار دشمن به خیال خویش کشته‌ست تو را! راه تو ادامه دار.... یحیی سنوار... تکثیر شده بین جوانان اینک در نسخه‌ی بیشمار، یحیی سنوار این راه تو، راه کربلایی باشد خون تو اثرگزار، یحیی سنوار «یا کشته شویم یا که فاتح باشیم» دلبسته‌ی این شعار، یحیی سنوار سرسلسلهٔ یلان طغیان شرف سردار و طلایه‌دار، یحیی سنوار یحیی سنوار یک نفر بود ولی اکنون شده صد هزار یحیی سنوار گفتم که چهار قهرمان نام ببر فرمود چهار بار: یحیی سنوار در فصل خزان رفته و بر می‌گردد در فصل خوش بهار، یحیی سنوار یحیی سنوار، آی یحیی سنوار اسطوره‌ی کهنه‌کار یحیی سنوار ... از مشهد تو واهمه دارد حتی صهیون خبیث زار، یحیی سنوار شد نام و نشان برای عزت و شرف فرمانده‌ی نامدار، یحیی سنوار ما معتقدیم زود بر می‌گردد با وارث ذوالفقار، یحیی سنوار با وعده‌ی «مَن‌ْ یَمُت» دم رفتن بود، چشم تو به انتظار، یحیی سنوار چوب تو عصاست، نیل غم را بشکاف موسای طلایه دار! یحیی سنوار مردانگی و غیرت و میهن خواهی ماند از تو به یادگار، یحیی سنوار آن چوب که پرت کرده‌ای بر پهپاد گردیده چو چوب دار، یحیی سنوار رؤیای تمام کودکان در غزه آن مرد نقابدار، یحیی سنوار کابوس تمام لحظه‌های تلخِ هر دشمن نابکار، یحیی سنوار ✍بداهه مشترک محفل شعر آئینی انگور 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت سالگرد شهادت بی تاب بودی و دلت دریای غیرت بود جا مانده بودی در نگاهت اشک حسرت بود راه شهادت باز بود و جانت آماده دور از حرم بودی غمت بُعد مسافت بود تو نذر مادر بودی از یک ظهر تاسوعا از کودکی بر دوش تو بار رسالت بود مردم همه دنبال نام اند و برای تو دل کندن از نام و نشان اینگونه راحت بود در حلقه‌ی عشاق فرقی بین مردم نیست با هر نژادی می‌شود پیر طریقت بود با فاطمیون رفتی آخر سوی محبوبت بر چهره‌ی ماه تو لبخند رضایت بود در ظهر تاسوعا به ارباب اقتدا کردی پس دادی آن جانی که در دستت امانت بود چشم و دلت روشن! محرم آمدی رفتی! هنگام رفتن بر مشامت عطر تربت بود دستی به پهلو بردی و در خاک غلتیدی شاید همان دم لحظه‌ی ناب زیارت بود آخر اجابت شد دعاهایت بسیجی جان پایان تو با بود... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارها با آن که توفیق زیارت داشتم در دل درمانده اما باز حسرت داشتم گرچه عمری من نمک‌گیر قمم، فرقی نداشت حس من این است در مشهد اقامت داشتم با هم از پرواز می‌گفتیم روی گنبدت کاش با بچه کبوترها رفاقت داشتم مادرم پیغام داده: دست خالی برنگرد مادرم تنها خبر دارد که حاجت داشتم شعر را روی بلیت خود نوشتم، ای عزیز! در ضریح انداختم آنچه بضاعت داشتم باید از هر خادمت کسب حلالیت کنم تا تو را پیدا کنم، هر صبح زحمت داشتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای چاره‌سازِ مردم عالم، حسین جان آرامِ قلب‌های پُر از غم، حسین جان بابِ نجات مردم درمانده از گناه شرط قبول توبه‌ی آدم، حسین جان خواندیم آیه‌آیه غمت را و سوختیم تفسیر سرخ سوره‌ی مریم، حسین جان فرصت کم است! روزی چشم مرا بده آقای گریه‌های دمادم، حسین جان جانِ تمام مرثیه‌خوانان فدای تو ای شور روضه‌های محرم، حسین جان در پای روضه‌های تو جانْ نذر کوچکی است ما را ببخش بابت این کم، حسین جان :: افتاده‌ای میانه‌ی گودال روی خاک تسبیح دانه‌دانه‌ی درهم، حسین جان بر روی نیزه‌های غریبی چه می‌کنی؟! خورشید نسل‌های مکرم،‌ حسین جان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عشق وقتی نام خود را اوّل دفتر گذاشت کار هر دلداده را بر عهده‌ی دلبر گذاشت صبح خِلقَت هرکسی از خالِقَش نقشی گرفت در کنار نام ما هم واژه‌ی "نوکر" گذاشت در گرفتاری به دادم می‌رسد تنها حسین تا به بُن‌بستی رسیدم، پیش پایم در گذاشت آبرویش خرج شد تا آبرودارم کند من نکردم هیچ کاری، او برایم سر گذاشت پای گمراه مرا زهرا به هیئت‌ها کشاند پرچمش را در مسیر چشم من، مادر گذاشت استکان چای روضه، جامِ حوض کوثر است سور و ساتِ بعد مجلس را خود حیدر گذاشت فرش‌ها را جمع کردم، سفره‌اش را پهن کرد بهترین ظرف غذا را پیشِ این قنبر گذاشت شستشوی دیگ نذری شستشوی باطن است زندگی‌اش را پدر پای همین باور گذاشت قبر ما با دستمال اشک، روشن می‌شود گریه‌کُن آن را برای لحظه‌ی آخر گذاشت در قیامت کوچه‌ی سینه‌زنی وا می‌کنیم این قرارِ روضه را باید دمِ محشر گذاشت خواست تا آینده‌ی عُشّاق را تضمین کند دست ما را شاه در دست علی اکبر گذاشت :: قاب لبخند نبی افتاد و تکّه‌تکّه شد سُمِّ مرکب پا روی تصویر پیغمبر گذاشت داشت بالای سر شهزاده جان می‌داد شاه... زینب آمد بین لشگر، دست بر معجر گذاشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لطف زمین گرم تو را نُه فَلَک نداشت گودال تو چه داشت که مُلک و ملک نداشت جز خانه‌ات تمام جهان خاک غربت است بی کربلا بشر وطن مشترک نداشت این حرف عاشقان تو هنگام مردن است بی گریه بر تو زندگی اصلاً نمک نداشت مادر گذاشت خاک تو را بر زبان من شیرش حلال باد! به کار تو شک نداشت یادش بخیر تا که تو لبخند می‌زدی زهرا دگر نگاه به باغ فدک نداشت آخر چگونه چوب به لب‌های تو زدند... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون صحرای حسین است بُوَد پرونده‌ام چون برگ گل پاک در این پرونده امضای حسین است بهشت ارزانی خوبان عالم بهشت من تماشای حسین است به‌وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین است تمام هستی‌ام باشد دل من که لبریز از تولاّی حسین است چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسین است خوش آن صورت که در فردای محشر بر آن نقش کف پای حسین است دلی جای خدا باشد که آن دل پر از نور تجلاّی حسین است نترسانیدم از روز قیامت قیامت قدّ و بالای حسین است ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر، برایت بلكه از سر بهتر آوردم پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا برای گفتن اللّه‌اكبر، اكبر آوردم... علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم اگر با كشتن من دین تو جاوید می‌گردد برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم برای آن‌كه قرآنت نگردد پایمال خصم برای سُمّ مركب‌ها، خدایا پیكر آوردم علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم... من «ژولیده» می‌گویم، حسین بن علی گفتا: الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net