بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#حسن_لطفی
▶️
دلخون تر از ابر و طوفان، غمگین تر از باد و باران
مانده به راهِ برادر، تنهاترین چشمِ گریان
در موجِ خون نیمه باز است، چشمی که جانی ندارد
پیراهنی غرقِ خون را، بر سینه اش می فشارد
@hosenih
ای رفتنت قاتلِ من، باز آ و بنگر دوباره
این مرگِ تدریجی ام را، جان دادنِ بی شماره
یادم نرفته برادر، عهدی که من با تو بستم
اما تو رفتی و ماتم، بی تو چِسان زنده هستم
یادم نرفته چگونه، تا قتلگاهت دویدم
آری برادر شکستم،آری برادر بُریدم
@hosenih
رفتی ندیدی زِ داغت، با دودمانم چه کردی
با آتشت کُن تماشا،با استخوانم چه کردی
رفتی ندیدی لوایت، دل از من و نیزه ها بُرد
اُفتاد و در پیشِ طفلت، سنگی که کُنج لبت خورد
رفتی ندیدی که زینب، در کوچه ها دربه در شد
منزل به منزل پیاده، با قاتلت همسفر شد
@hosenih
یادم نرفته که عباس، در اضطرابم نیامد
من بودم و نا قه ی غم، اما رکابم نیامد
دیدم رُبابت که می گفت، ای نیزه بر من توان ده
طفلم علی آرمیده، کمتر سرت را تکان ده
آه ای تنِ بوریایی، آه ای لبِ خیزرانی
مثل رقیه برادر، من رابِبَر...می توانی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_کربلا
#سجاد_احمدلو
▶️
گفته بودی که حرم میبرمت ممنونم
از پذیرایی و لطف و کرمت ممنونم
@hosenih
خواب خوش بود که آخر تو محقق کردیش
اربعین پای پیاده حرمت ممنونم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#مهدی_رحیمی
▶️
اولین مرحله این است فقط رو بزنی
پی یک مهر به این سو و به آن سو بزنی
دومین مرحله این است که خود را بِبَری
مُهر با اصل برابر شده بر او بزنی
@hosenih
سومین مرحله سخت است که در طیِّ طریق
با خودت مو نزنی دست چو بر مو بزنی
چارمین مرحله خوب است که از تاول پات؛
در تنت باغچه ای از گُل شب بو بزنی
پنجمین مرحله باید بشوی خود، جاده
کَف پای همه را با مُژه جارو بزنی
@hosenih
ششمین مرحله باید بروی قبل حسین
حرم حضرت عباس دو زانو بزنی
هفتمین مرحله چون اول راهت باید؛
به ضریح و به حریم و به حرم رو بزنی
هشتمین مرحله عشق است که پیش ارباب
در حرم نعره ی یا ضامن آهو بزنی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#حسن_لطفی
▶️
اگرچه شعله کشیدی تمامِ هستم را
دوباره لطفِ نگاهت گرفت دستم را
دلم گرفته برایت چرا نمی خیزی
رسیده ام به کنارت به پا نمی خیزی؟
@hosenih
کنارِ سنگِ مزارت غریب برگشتم
در آرزویِ همین بویِ سیب برگشتم
نفس بده که بگویم بر آتشِ جگرم
توان بده که بگویم چه آمده به سرم
جدا زِ مونس یار و شفیق آمده ام
برای بوسه به زخمی عمیق آمده ام
@hosenih
مَنیکه شامِ غمت را به اشک سر کردم
سوارِ ناقه یِ نامحرمان سفر کردم
به رویِ دست رسیدم که تار می بینم
هنوز دور و برم را غبار می بینم
هنوز در نظرم مانده شیبِ آن گودال
هنوز زخمِ تو را بی شُمار می بینم
@hosenih
در ازدحامِ حرامی و سنگ و سرنیزه
سری بُریده در آن گیر و دار می بینم
برای فاتحه خواندن به جسمِ بی جانت
به گرد گرد تو صد نیزه دار می بینم
تو رفتی و زِ غمت قامتِ کمانم سوخت
فراق شعله شد و بی تو دودمانم سوخت
@hosenih
رسیدم از سفری که مرا زِ پا انداخت
مرا به حلقه یِ لبخند و ناسزا انداخت
رسیدم از سفری که یتیم را کشتند
از آن سفر که به زلفش چه شانه ها انداخت
از آن سفر که یهودی به حالِ ما خندید
به طعنه تکه ی نانی به پیشِ ما انداخت
@hosenih
از آن سفر که پس از کوچه دخترانت را
میانِ مجلس چشمانِ بی حیا انداخت
از آن سفر که به سنگی شکست دندانت
لبانِ سرخِ تو را آخر از صدا انداخت
چقدر پیش نگاهم اصابتِ یک سنگ
به رویِ خاک سرت را زِ نیزه ها انداخت
@hosenih
تمام اهل و عیالت به کُنجِ ویران و
سرِ تو را به رویِ طشتی از طلا انداخت
فقط نه حلقه ی زنجیر و خیزران دیدیم
که رویِ چهره ی ما تازیانه جا انداخت
نبود باورم انگار خواب می دیدم
بنای خانه ی خود را خراب می دیدم
@hosenih
چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت
تمام سویِ دو چشمم پس از برادر رفت
به جای آن همه تیری که بر تنت آمد
لباس کهنه و انگشتری مطهر رفت
صدای حرمله می آمد و نوایِ طفلِ رباب
کنار نیزه ی طفلش زِ هوش مادر رفت
@hosenih
حرم در آتش و طفلی نفس نفس می زد
نگاهها پِیِ غارت به سمتِ دختر رفت
برای غارت یک گوشواره ی کوچک
دو چشم رفت، گُلِ سر شکست، معجر رفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#حبیب_باقرزاده
▶️
اول شعر تبرک شده با بسم الله
ابتدای همهی مرثیهها بسم الله
هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
دل ما را به سوی کرببلایت بکشان
بوی سیب حرمت را به مشامم برسان
@hosenih
اربعین آمده و گریه فراوان دارم
بعد چل روز ببین حال پریشان دارم
به لبم زمزمه و ذکر حسین جان دارم
چشم امید به دستان کریمان دارم
روزی اشک مرا در همهی سال دهید
پر پرواز ندارم به منم بال دهید
@hosenih
گریه بر مرثیهی زینب کبری خوب است
گریه بر ذریهی حضرت زهرا خوب است
گریه بر تشنگی کودک و بابا خوب است
گریه بر فاجعهی نیزه و سرها خوب است
باز هم گریهکن زینب کبری شدهام
اربعین آمده و عاشق و شیدا شدهام
@hosenih
کاروان اسراء سوی حرم آمده است
حضرت عالمه بانوی کرم آمده است
با تنی زخمی و لبریز ورم آمده است
با دلی پر زغم و دیدهی نم آمده است
کاروان آمده افسوس که آبآور نیست
قاسم و اصغر و شهزاده علیاکبر نیست
@hosenih
وادی کرببلا حال و هوایی شده است
بر سر قبر حسین شور و نوایی شده است
کار زینب به خدا نوحهسرایی شده است
خاطرات سفرش باز تداعی شده است
ای برادر به خدا بعد تو غوغایی بود
بر سر راس تو ای شاه چه دعوایی بود
@hosenih
دیدم از دور همه بال و پرت را بردند
دیدم از دور چگونه سپرت را بردند
شال بستهشده دور کمرت را بردند
ناگهان در دل گودال سرت را بردند
اشک میریزم و یاد غم عاشورایم
یاد غارت شدن روسری زنهایم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#مهدی_رحیمی
▶️
آنگونه که حاجیست در احرام پیاده
من هم شدهام سوی تو اعزام پیاده
طوفانم و میآیم و در حلقهی عشاق
بر خویش سوارم ولی از نام پیاده
@hosenih
بر عرش سوارش بکنی روز قیامت
هر کس طرفت آمده یک گام پیاده
ای خاصترین عام، میآیند دوباره
خاصان طرفت در ملاء عام پیاده
ای کاش بگویند که در راه حرم مرد
یک شاعر ایرانی ناکام، پیاده
زینب شده از ناقه پیاده که بیایند
بر تسلیتش لشکر خدام پیاده
زینب شده از ناقه پیاده که به هر حال
باران شود از ابر سرانجام پیاده
@hosenih
امروز ز ناقه اگر افتاد به سرعت
یک روز ز ناقه شده آرام پیاده
زانوی قدح بوده و بازوی پیاله
هر جا که شرابی شده از جام پیاده
از کرب و بلا رفته پیاده طرف شام
تا کرب و بلا آمده از شام پیاده
@hosenih
شامی که در آن از پس ِهفده سرِ بر "نی"
خورشید شده بر سر هر بام پیاده
ناموس خدا، زینب کبری، به زمین خورد
تا بین خلایق شود اسلام پیاده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#علی_زمانیان
▶️
براى عرض ارادت به يار راه افتاد
درست چنددقيقه به چار راه افتاد
در ازدحام خيابان به راهبندان خورد
وَ قبل از اينكه بيايد،قطار راه افتاد
@hosenih
دويد خيس عرق سمت پنجره فولاد
رسيد،گريه بى اختيار راه افتاد
همين كه گفت به پهلوى مادرت حس كرد
كنار پنجره فولاد كار راه افتاد
@hosenih
تمام راه دو چشمم دو ابر باران بود
خلاصه چشم كه وا كرد مرز مهران بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#محمدجواد_الهی_پور
▶️
هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم
میتوانم از همین جا عطر صحنت را ببویم
قطرهام اما سرِ دریا شدن دارم دوباره
می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم
@hosenih
حُرّم و دارم به سمت شاه برمیگردم ای کاش
گرچه دستم خالی است اما نریزد آبرویم
لطف تو حتی مجال شرم را از من گرفته
مرحمت کردی نیاوردی بدیها را به رویم
پابرهنه میدوم سوی تو مست از جام عشقم
قطره قطره چای شیرین عراقیها سبویم
@hosenih
آن قدَر مستم که گاهی از خودم میپرسم اصلا
من به سوی تو میآیم یا تو میآیی به سویم؟
بیتو سر شد در میان حیرت و غفلت، جوانی
با تو اما آب رفته باز میگردد به جویم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
#بشرى_صاحبي
#زهرا_عليشاهي
#عادله_ابراهيمي
#منصوره_محبي
▶️
سهم من از تقدير شد چشمان تر آقا
جامانده ام يك بار ديگر از سفر آقا
جا مانده ام اینبار هم از خیل زوارت
شاید ندارد آه من دیگر اثر آقا
@hosenih
هر شب به یاد کربلا می خوابم و در خواب...
چشمان اشک آلود دارم تا سحر آقا
گفتند راه کربلا خیلی خطر دارد
اما ندیدم از حریمت امن تر آقا
میخواستم مثل کبوترها رها باشم
در آستان تو بگیرم بال و پر آقا
@hosenih
هرچند راهي سخت دارد اربعين اما،
لطف تو كرده اين سفر را بي خطر آقا
بی شک هوای هر مسافر را خودت داری
از حال ما جاماندگان داری خبر آقا؟
می بینی ام وقتی برایت اشک میریزم
میخوانمت هربار با سوز جگر آقا
@hosenih
هر وقت كه حال و هواي چشم من ابريست،
داري هوايم را تو قدري بيشتر آقا...
عمري اسير نفسم و دربند اين دنيا...
من را بخر من را بخر من را بخر آقا...
از کربلایت تا مدینه راه کوتاه است
می بینمت در روضه های پشت در آقا
@hosenih
گاهی میان مسجد کوفه در آن محراب
در اضطراب روضه شق القمر آقا،
گاهي كنار تشت پر خون جگر هستی
در روضه های آخر ماه صفر آقا
در اين مصائب خم به ابرويت نياوردي
در علقمه اما شكستي از كمر آقا...
@hosenih
ما را به حق آبروي كاشف الكربت
يك بار ديگر تا حريم خود ببر آقا...
از پنجره فولاد آخر اذن ميگيرم
من زائرت خواهم شد از اين رهگذر آقا...
همواره در مهمانسرای حضرتت داری
بين شلوغی جا برای یک نفر، آقا...
@hosenih
من حتم دارم ميرسد آن اربعيني كه
با منتقم خواهيم شد ما همسفر آقا
این آخرین دیدار ما قطعا نخواهد بود
امیدوارم من به فردایی دگر آقا
پايان قصه ظهر عاشورا نبود، آري...
با انتقامت ميرسد قصه به سر آقا...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمود_ژولیده
▶️
با خود اینگونه بهیاد آورم اینک سخنت
چارهای نیست بهجز سوختن و ساختنت
گفتی آنروز: خدا کشته مرا خواسته است
دیدم از عهد و وفایت که بهخون خفته تنت
@hosenih
گفتی آنروز: خدا خواست اسیرت بیند
دیدم ایام اسارت، سرِ دور از بدنت
گفتی آنروز: کمی صبر و مصیبت باید
قتلِ صبر است نصیب تو و ما و حسنت
قامتِ خمشده و موی سپید آوردم
همهسوغات من از این سفرم، پیرهنت
همه را از سفر آوردم و شرمنده شدم
کنج ویرانه بهجا ماند کمی پارهتنت
حاصلم قافلهای هست به تنهای کبود
قاتلم در دل این خاک، تن بیکفنت
@hosenih
یاد گودال تو هرگز نرود از یادم
دیدم آن نیزه چه بد بوسه گرفت از دهنت
ریشریش است هنوز این دلم از ریش خضاب
آن زمان که سرت افتاد ز نِی پیش مَنَت
از تنور آمدی آنروز و رُخت سوخته بود
سوختم جان برادر من از این سوختنت
بهتر آنروز نبودم که به دفنت بینم
بوریا پاره شد و چاره شد از قبر کَنَت
چونکه ما را به دف و هلهله بردند به شام
در عزا عید گرفتند ز کشتهشدنت
چشم بیگانه و ناموس خدا در اَنظار
بعد عباس فراوان شد از این غم، محنت
گرچه دستانِ جسارت به اسارت دیدم
یاورِ اهلِ حرم شد مددِ مؤتمنت
@hosenih
چوب میخوردی و آیات لبت قطع نشد
مجلسِ کفر ز اعجاز تو شد انجمنت
حنجر پارهی تو کار خودش را میکرد
و سپس خطبهی سجاد که شد، همسخنت
این چهلمنزلِ ما هدیهی ناقابلِ ما
به شهیدان تو و این تنِ بیپیرهنت
@hosenih
میروم نوحهکنان باز از اینجا اما
تا قیامت حَرَمت پر شود از سینهزنت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#مسعود_اصلانی
▶️
اربعین غمت مرا انداخت
بیتو بودن مرا از پا انداخت
بعد یک اربعین هوای غمت
راه ما را به کربلا انداخت
@hosenih
اف بر این روزگار که من را
اربعین ز تو جدا انداخت
این چهلروز بیتو هر چه نداشت
خواهرت را که از صدا انداخت
یاد دارم که ظهر روز دهم
شعله بر جان خیمهها انداخت
یا نوک نیزه ظالمانه تو را
از روی اسب بیهوا انداخت
از کجای سفر بگویم که
به دلم آتش بلا افتاد
نیزهدار تو از سر کینه
از روی عمد نیزه را انداخت
زخمی اربعینی از دردم
ماندنم را گمان نمیکردم
شعله بر جان تشگان افتاد
و به دل زخم بیامان افتاد
از همان روز که زمین خوردی
بر سرم طاق آسمان افتاد
@hosenih
غنچهی خشک تا که پر پر شد
به روی خاک باغبان افتاد
معجر من به دست شعله ولی
سر تو دست این و آن افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
▶️
اربعین آمد دلا امروز زینب خسته است
آمده بر کربلا امروز زینب خسته است
در کنار مرقد ششگوشه بنت المرتضی
گویی افتاده ز پا امروز زینب خسته است
@hosenih
این همان بنیان کنِ کاخ ستم باشد ولی
دارد آهنگ عزا امروز زینب خسته است
ای شهیدان بهر استقبال او کاری کنید
بوده حامیِ شما امروز زینب خسته است
ای برادر حال خواهر را نمیپرسی چرا
همچو نی دارد نوا امروز زینب خسته است
@hosenih
خیز ای عباس پرچم را از او تحویل گیر
قامتش گشته دو تا امروز زینب خسته است
ای علی اکبر قطار عمهات برگشته است
گوید ای مشکلگشا امروز زینب خسته است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih