#تنور_خولی
روز عاشورا گذشت و شب رسید
مهر و مه را جان ز تب بر لب رسید
ماه را دادند آن بداختران
گردش وارونه در چرخ سنان
سِیر او از کربلا آغاز شد
سوی شهر کوفه، راهش باز شد
ماه از بیداد اشرار جهول
کرد اندر غرب خاکستر، افول
شبچراغ خلوت لاهوتیان
شد به ظلمتخانۀ دشمن، نهان
دشت اَیمن بود گویی آن سرا
که تجلّی کرد از آن نور خدا
لالۀ شاداب صحرای امید
چون گل اخگر ز خاکستر دمید
هفت گردون، اطلس اندر خون کشید
کآن سر خونین در آنجا آرمید
دود محنت، چشم هفت اختر گرفت
چرخ را آیینه، خاکستر گرفت
آتش از تأثیر خود شد شرمگین
از حضور نور خاکسترنشین
سر، سرِ نور چراغ ماه و هور
بالش از خاکستر کنج تنور
شمس برج وحدت «ربّالفلق»
نیمی اندر ابر و نیمی در شفق
ماه مهرافروز گردون وفاق
گاه اندر انجلا، گه در محاق
رفت آب و رونق از خلد و قصور
تا شد آن سر، سوی میعاد تنور
میهمان، فیّاض نفْس ماسوا
محفلش در گوشۀ مطبخسرا
غبطۀ فردوس اعلا، آن مکان
مهبط روح و مطاف قدسیان
بود ناظر، چرخ با صدها نگاه
سوی آن در هالۀ خون خفته، ماه
مادرش آمد، برای دیدنش
دیدنش، بوییدنش، بوسیدنش
دید آن نور جمال ایزدی
آیت اشراق حُسن سرمدی
دید آن پرورده اندر سینهاش
لایزالی صورت آیینهاش،
خفته در خاکستر کنج تنور
گشته آن ظلمتسرا، مجلای نور
یا رب! این فرزند دلبند من است؟
این سر خونین فرزند من است؟
هشته سر بر بالش ظلم و عناد
تیره، وجه آیت «ربّالعباد»
آن جمال نزهت خلد برین
آن رخ آیینۀ خلدآفرین
آن ز دم، فیّاض انفاس مسیح
آن بیان حق به گفتار فصیح
چهره بر خاکستر کین سوده است
مصحف مُنزَل، غبارآلوده است
چشم زهرا دید تا آرام جان
شعلههای دل تراوید از زبان
کای تو در بزم لقا، مسندنشین!
چون شد اندر این مکان گشتی مکین؟
ای رُخت، قندیل طاقآویز عرش!
وز تولّایت، سکون عرش و فرش!
راستی، گیتی بسی پست است و خوار
عار بادا چرخ را از این مدار!
تو ز هست ماسوا، منظور حق
تو به ظلمتگاه امکان، نور حق
نفْسِ هستی، میهمان خوان تو
ماسوا، پروردۀ احسان تو
بهرهور از فیض جودت، جزء و کل
بر نوالت، دیدۀ خیل رسل
ای نگین خاتم عزّ و شرف!
از چه گشتی سنگ محنت را هدف؟
هرچه بینم، نیست، ای در دیده نور!
نسبتی وجه خدا را با تنور
سر که آغوش منش بودی مقام
حالیا خاکسترش بینم منام
گل گرفتم شد به جبر از شاخه دور
کی دهندش جای در کنج تنور؟
بس کن این آتشزبانی، ای قلم!
کز بیانت شعله شد، یکسر دلم
چند خواهی قصّۀ تنّور گفت؟
کز دلم صدها گل اخگر شکفت
جان من بگْداخت از بشْنیدنش
دید تا زهرا چها از دیدنش
آسمان را نیست آن درک و شعور
تا شناسد نور حق را از تنور
بوده تا این بوده رسم آسمان
کآزماید شیشه با سنگ گران
✍ #محمدعابد_تبریزی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#تنور_خولی
باز آهم، آتشی افروخته
در تنور غم، دلم را سوخته
آن شنیدم خولی بیدادگر
داشت با خود، رأس نور دادگر
بُرد آن سر را نهان در خانهاش
رشک کوی طور شد، کاشانهاش
آن سر پُرنور را با صد غرور
کرد پنهان از جفا، کنج تنور
همسرش بود از دل و جان ز اهل راز
نیمهشب برخاست از بهر نماز
آمدش بر چشم دل، ناگه ز دور
مطبخ خانه، سراسر غرق نور
چون بشد بر سوی مطبخ از وفا
دید مطبخ را پُر از نور خدا
چشم چون سوی تنورش اوفتاد
روزنی از حق به روی دل گشاد
گفت با خود، آن زن پاکیزهدین:
مطبخ ما آمده عرش برین
شد زن خولی از آن منظر ز هوش
کآمدش از غیب، آوازی به گوش:
این سر پُرنور، نور کبریاست
ذات پاکش، جلوۀ ذات خداست
نور این سر، نور حیدر آمده
مادرش، خاتون محشر آمده
گاه گردد گوی میدان بلا
گاه شمع بارگاه کبریا
سرّ این سر کس نداند جز خدا
جز خدا کس نیست او را خونبها
بس بُوَد، «سرباز»! دل پُرآه کن
نیست طاقت، قصّه را کوتاه کن
✍ #سرباز_بروجردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#تنور_خولی
در دل شب کرد بر کوفه ورود
وندر آن دم، قصر را در، بسته بود
لاجَرَم، «سر» را به سوی خانه بُرد
بُرد و بر کنج تنور آن را سپرد
زوجهاش گفت: ای پلید روسیاه!
دور گردانَد ز هر خیرت، اله!
مردمان آیند چون باز از سفر
با خود آرند از سفرها، سیم و زر
تو سر شبل امیر مؤمنان
آوری در خانۀ من، ارمغان؟!
ارمغان مردمان، سیم و زر است
ارمغانت، خصمیِ پیغمبر است
پس ز جا جَست آن زن پاکیزهرای
چون در آمد، دید در صحن سرای
خانۀ او، رشک باغ و گلشن است
مشکبوی و ز آفتابی، روشن است
وندر آن حالت، مگر خوابش ربود
دید تختی ز آسمان آمد فرود
هم بر آن بنْشسته جمعی از زنان
با لباس ماتم و لطمهزنان
آن یکی زن زآن میان ماتمزده
شد فرود و نزد آن سر آمده
پس گرفت آن سر در آغوش و ز هوش
رفت، بس آوردی افغان و خروش
ای عزیز من! فدایت مادرت!
تشنهلب دشمن برید از تن سرت
در جهان قدر تو را نشناختند
جسمت اندر خاک و خون انداختند
✍ #آیتی_بیرجندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#تنور_خولی
امشب ز فرط زمزمه غوغاست در تنور
حال و هوای نافله پیداست در تنور
دیگر زمین مکبّر یاران صبح نیست
امشب نماز یار فُراداست در تنور
هر ندبه عاشقانه به معراج میرود
انگار شور مسجدالاقصاست در تنور!
خاکستر است و شعله و پروانهای که سوخت
امشب تمام عشق همین جاست، در تنور
اینجا مدینه نیست ولی با هزار غم
دست دعای فاطمه بالاست در تنور!
این زادهٔ خلیل که جانش به باغ سوخت
غم را چگونه باز پذیراست در تنور؟!
از اشکهای تبزده طوفان بهپا شدهست
ای نوح! این تلاطم دریاست در تنور!
با داغ جاودانهٔ تاریخ آشناست
باغ شقایقی که شکوفاست در تنور
این سَر که آفتاب سرافراز عالم است
روشنترین مفسّر فرداست در تنور
دیگر چرا ز واقعه باید خبر گرفت
وقتی که عمق حادثه پیداست در تنور!
✍ #جواد_محمدزمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#تنور_خولی
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
بر خـاک کـربـلاست اگـر پیـکـر حسین
امشب رسیـده است به کوفه سر حسین
ای آسمـان! بنـال کـه از ظلـم کـوفیـان
خــاکستــر تنــور شـده بستـر حسین
سرخ است گر که خاک ز خـون گلـوی او
خـاکستـری شـدهست رخ انور حسین
امشب شب زیـارت و شــام عــزا بُوَد
بنشسته در محیـط غمش مــادر حسین
آهستـهتر بنـال دل مـن، کـه فـاطمـه
احیــا گـرفتــه است کنـار سـر حسین
خـون از لبـان اطهـــر او پــاک می کنــد
گلبـوسـه میزنـد بـه رخ اطهــر حسین
خوناب میکنـد به روی خـاک غم روان
اشکی که میچکد به روی حنجر حسین
در محفـل غمی کـه به پـا کـرده فـاطمـه
خالیست جای خـواهر غمپـرور حسین
پرپرشدهست گـرچه «وفائی» وجـود او
شاداب مـانـده است گل بـاور حسین
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#تنور_خولی
بوی بهشت میوزد از داخل تنور
موسی گمان كنم كه رسيده به كوه طور
شبنم كنار ساحل آتش چه میكند؟
اين سيب سرخ داخل آتش چه میكند؟
آتش گرفته شهپر ققنوس در تنور
نفرين آسمان و زمين باد بر تنور
نمرودها و ابرههها عهد بستهاند
آيينهی تجلي حق را شكستهاند
سوزاندهاند قسمتي از باغ سيب را
فهميدهاند معنی شيب الخضيب را
اينجا خليل راهي رضوان نمیشود
آتش در اين بلاد گلستان نمیشود
خورشيد گُر گرفته درون تنور، وای
موسي سرش جدا شده دركوه طور، وای
جاي عزيز فاطمه كنج تنور نيست
مطبخ محل شأن نزول زبور نيست
ديشب تمام دشت برايش گريسته
یحیی درون طشت برايش گريسته
زخم عميق لعل لبش گريهآور است
چشمان نيمهباز شفقگونهاش تر است
رخت سياه بر تن حوا و آسيه
مريم برای فاطمه میخواند مرثيه
كروبيان به چنگ عزا زخمه ميزنند
دور تنور حور و ملك لطمه ميزنند
افلاكيانِ آينهرو سينه میزنند
با نوحههای مادر او سينه میزنند
تا بين دست فاطمه خورشيد جلوه كرد
در شهر كفر، مشعل توحيد جلوه كرد
زهرا نهاده دست سر زانوان خويش
قامت خميدهتر شده از چند روز پيش
زهرا به ناله، شعله به پروانه میزند
بر گيسوان سوختهاش شانه میزند
دستی كشيد بر سر گيسوش، گريه كرد
در سوگ زخم گوشهی ابروش گريه كرد
زهرا به اشك، مقنعه نم ناك میكند
خاكستر از محاسن او پاك میكند
بر زخم دست و سينهی زهرا زده نمك
پيشاني شكسته و لبهای پُر ترك
امشب نه آنكه ارض و سما گريه میكند
حتی ميان عرش خدا گريه میكند
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
#تنور_خولی
يا اين دل شكستۀ ما را صبور كن
يا که به خاطر دل زينب ظهور كن
ای ماه پرفروغ بنیهاشمی، بتاب!
اين جادههای شبزده را غرق نور كن
ماندهست چند کوچه به پایان انتظار؟
ما را برای همرهی خود غیور کن
با كولهبار غربت و اندوه خود بيا
از كوچههای سينهزنیمان عبور كن
امشب بيا كه روضهبخوانی برايمان
دل را پر از تلاطم و لبریز شور کن
يا چند صفحه مقتل كربوبلا بخوان
يا روضههای شام بلا را مرور كن
هم از طلوع ماه روی نیزهها بگو
هم يادی از مصيبت و داغ تنور كن
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#دودمه #شام_غریبان #تنور_خولی
السلام ای ماه افتاده به دامان تنور
السلام از راه دور
من میان خیمهی سوزان، تو مهمان تنور
السلام از راه دور
✍ #محمود_مربوبی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_کوفه
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#تنور_خولی
به روی نی سر تو میبرد هوش از سر زینب
چه سازد چون کند بیتو دل غمپرور زینب
به سان شمع میسوزی به روی نی ولی افسوس
که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب
جدایی من و تو ای برادر غیر ممکن بود
اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب
بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست میدارم
که میبخشد صدای تو توان بر پیکر زینب
دهد هر تار موی تو خبر از مادرم زهرا
گمانم بودهای دیشب به نزد مادر زینب
من "ژولیده" میگویم که زینب گفت با افغان
به روی نی سر تو میبرد هوش از سر زینب
✍ #ژولیده_نیشابوری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#تنور_خولی #زبان_حال_حضرت_زینب_س
ای از تنور آمده! از حنجرت بگو
از لحظههای سوخته، با خواهرت بگو
با من که سر شکستهام از دیدن سرت
از لحظههای آخر بالا سرت بگو
با این به بُهتمانده! عزادار کوچکت
از گیسوان غرقه به خاکسترت بگو
من از غروب و غارت اطفال گفتهام
تو از شروع غارت انگشترت بگو
از خون زخم تازهی بر گوشهی لبت
با چشمهای خون زدهی دخترت بگو
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#تنور_خولی
وقتی سر بريدهی تو در تنوربود
آن شب تنور، وادی سينای طور بود
جبريل با نگاه به سوی سرت حسين
حيران ز نور آيهی الله و نور بود
از عرش تا كنار سر غرق خون تو
تا صبح دستهدسته ملك در عبور بود
چيزی كه شعله بر دل افلاكيان فكند
غمنالههای فاطمه در آن تنور بود
وقتی صدای نالهی زهرا بلند شد
گويا كه وقت خاستن نفخ صور بود
با ديدن شكستهجبينت ز هم شكست
پهلوشكستهای كه دلش چون بلور بود
قرآن ورق ورق شده بود و دريغ و درد
يک سورهاش به خاک ز سُم ستوربود
خون گريه كن «وفایی» كه هفت آسمان پُر از
فرياد غم گرفتهی جانی صبور بـود
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
دلتنگ #زیارت_کربلا
#تنور_خولی
در خاستگاه رنج، مجالِ سُرور نیست
قلبی که سوخت پای فراقت، صبور نیست
هرجا که شمع بود، پرم را گذاشتم
تا شعلهای به طعنه نگوید: غیور نیست!
این دیده میلِ دیدن یوسف نمیکند...
یعقوبِ چشم منتظران تو، کور نیست
از سنگ کمترم که دلت را شکستهام
این خشتِ خام، لایقِ تُنگِ بلور نیست
هنگام امتحانِ وصال تو جا زدیم
شرمندهام که دورِ تو مردِ ظهور نیست
کِبرَم لباسِ زُهدِ مرا لَکّهدار کرد
در رخت بندگی که نخی از غرور نیست
با اختیار تام فقیرت شدم، مَـران!
سائل اگر نشسته دمِ در، به زور نیست
جانِ مرا بخواه، تعلُّل نمیکنم
در جمع عاشقان تو، اهلِ قصور نیست
حس میکنم همین که بمیرم، تو میرسی
با بودنِ تو در دلِ من ترسِ گور نیست
دلتنگ کربلای حسینم، مرا ببر
دیگر نگو بساطِ سفر جفت و جور نیست
کم طاقتم، تو را به ذَبـیـحَالْـقَـفـا بیا
لطفاً بگو که لحظهی دیدار، دور نیست
::
بالای نیزه ها..، وسطِ طشتها..، قبول!
جای سرِ شریف که کُنج تنور نیست
اثبات کرد مطبخِ خولیِ بی صفت
ظُلمت حریفِ تابش آیاتِ نور نیست
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e