eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نشستم عشق را معنا كنم دل گفت: يا زينب نشستم ديده را دريا كنم دل گفت: يا زينب نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت: يا زينب قيامت خواستم برپا كنم دل گفت: يا زينب زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را همينكه لحظه‌ی از او نوشتن شد، قلم لرزيد از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش هزاران جان فداي او، هزاران تن به قربانش نخوانش زينت بابا، بگو جانِ علي زينب نگو دختر، بخوانش مرد ميدانِ علي زينب سر و سامان مولا روح و ريحان علي زينب علی دستان الله است و دستان علي زينب علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد سلام اي روز ميلادت هم اشك چشم‌ها جاري سلام آموزگار عشق در آیین دلداری تلاطم داشت بين چشم‌هايت شوق ديداري و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست مي‌داری هنوز ای خواهر عاشق! نخوردی شیر مادر را که می‌خواند طپش‌های دلت نام برادر را كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری اگر حال پریشان، دست بسته، قدِ خم داری همان دست کریمی که حسن دارد، تو هم داری و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری به زیر دین الطاف تو و آل‌ت همه سرهاست کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست پس از نام حسین، اسمی به غیر از اسم زینب نیست مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست دلی غیر از تو از عشق حسین، اینسان لبالب نیست میان سینه‌ام شوری ز شعر منزوی برپاست که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست الا ای عقل مبهوتت! الا ای عشق حیرانت! چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد که مدح تو بدون روضه‌ات یک چیز کم دارد چنان نام حسین بن علی، نام تو غم دارد دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد... دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات میان خنده‌ها می ریخت اشک عمهٔ سادات... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پُر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی‌ست که ز فرموده‌ی سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه‌نشین! تا ابد دولتِ آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگرِ شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به جلوه آمد و گفتند انعکاس علی‌ست علی دیگری امروز در لباس علی‌ست دوباره نام علی را سر زبان‌ها برد اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علی‌ست همان کلام، همان لحن، با همان هیبت چنان شبیه که در اصل اقتباس علی‌ست به «لا‌یُقاسُ بِنا» روح تازه‌ای بخشید که عدل‌و‌هیبت او نیز بر اساس علی‌ست به تیغ خطبه چنان هوش می‌برد، انگار که چشم‌‌های همه خیره از هراس علی‌ست یقین که لحظه‌ی اول شکست خواهد خورد هرآن که با دگران در پی قیاس علی‌ست کسی که زینب او را شناخته‌ست، فقط در این مقایسه‌ها لایق شناس علی‌ست جهان به جان دوباره رسیده با زینب که ذکر هردل درمانده است؛ یازینب نوشته‌اند به هر قلّه نام زینب را کجاست آن‌که نداند مقام زینب را؟ به‌جان عشق قسم «مارایت الّا عشق» شنیده گوش دوعالم پیام زینب را برای رضای خداست، شیرین است که داغ تلخ نکرده‌ست کام زینب را حسین جام بلا را خودش چشید، که ریخت لبالب از هنر صبر، جام زینب را نه غصّه قامت او را به لرزه آورده‌ست نه داغ سست نموده‌ست گام زینب را کسی که با دل‌و‌جانش مدافع حرم است خدا رسانده به گوشش سلام زینب را به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف نوشته‌اند به هر قلّه نام زینب را هنوز حد کسی فهم شأن زینب نیست چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟ اگر بناست که نام تو «زِیْنِ‌ أب» باشد هزار داغْ قیام تو را نمی‌شکند گرفتم این که نماز تو مستحب باشد به گوش می‌رسد از خطبه‌ات صدای علی عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد چه‌جای صحبت کفتارهاست، آن‌جایی که دختر اسدالله در غضب باشد بعید نیست که حمالةالحطب بشود چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد تو بر زمینی و ابن‌زیاد بر تخت است! که راه کفر به اسلام یک‌وجب باشد به اهل‌بیت نبی ظلم شد در آن وادی بدیهی است که هر روز شام شب باشد در آن هجوم مصیبت...، امام زینب بود «قسم به‌صبح، که‌خورشید شام زینب بود» حسین ماه زمین و ستاره‌اش زینب که بوده یاور و یار هماره‌اش زینب حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف چه واژه‌ها که شده استعاره‌اش زینب چه کاخ‌ها که بنا کرده اهل ظلم، ولی به هم زده همه را با اشاره‌اش زینب جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد اگر هرآینه باشد سواره‌اش زینب اگر تمام زمین مسجدالحرام شود به گوش می‌رسد از هر مناره‌اش، «زینب» درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان هزار مرتبه بوده‌ست چاره‌اش زینب حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده به احترام لب پاره‌پاره‌اش زینب... سرش شکست و دلش خون شد و قدش خم شد همین که سایه‌ی لطف تو از سرش کم شد از آن طلوع غم‌‌انگیز چل غروب گذشت گلایه نیست برادر که با تو خوب گذشت چه در میانه‌ی صحرا، چه در خرابه‌ی شام فقط تو باخبری که چه بر قلوب گذشت تمام روز و شب ما در این مسیر بلا به ذکر جمله‌ی «یا کاشف الکروب» گذشت سپرده‌ام که به گوش جهانیان برسد از آن چه بعد وداع تو بر جیوب گذشت چه حکمتی‌ست که هرکس به دیدنت آمد ندیده از سر آن جسم سینه‌کوب گذشت به شرق و غرب دوعالم رسید قصه‌ی ما که تا شمال رسید و که از جنوب گذشت اگرچه سنگ به پیشانی‌ات زدند ولی اگرچه بر لب تو مانده جای چوب، گذشت... به انتظار نشستیم تا خبر برسد که صبح سر زده و موسم غروب گذشت شبی سپیده بر این تیره شام می‌آید یکی به واقعه‌ی انتقام می‌آید... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گوش کن از دل افلاک خبر می‌آید به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می‌آید چه خبر هست؟ فرشته چقدر می‌آید سوره‌ی صبر در آغوش سحر می‌آید شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر فاطمه دختری آورده برای حیدر دختری آمده تا همدم مادر باشد دختری آمده تا حیدر حیدر باشد خواهری آمده عشق دو برادر باشد گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد عصمت و عفت و تقواش همه مادری است به خداوند قسم لایق پیغمبری است فاطمه محو گل روی درخشانش بود مرتضی زمزمه می‌کرد و غزلخوانش بود گرم بوسیدن پیشانی و چشمانش بود احمد آن‌روز چه می‌دید که گریانش بود احمد آن‌روز تجلی رسالت را دید یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟ قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را یا که تشریح کند قله‌ی اهداف تو را عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات به گل روی بهشتی تو بانو صلوات بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد زنی اینگونه پیام آور اسلام نشد طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد دست در دست شدی گریه‌ات آرام نشد دیدی از دور و برت عطر کسی می‌آید مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید چشم بر هم زدی و عشق مجسم آمد بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد اشک از گوشه‌ی چشم همه آن دم آمد کودکی سوی تو با دیده‌ی پُر نَم آمد گفت: خوش آمدی ای نور دو عینم زینب کمی آرام عزیزم که حسینم زینب بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است پیش تو عشق حسین، اصل سلوک و سِیر است سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی کعبه‌ی عشق برادر شدی و محترمی مریم از جام حیای تو چشیده است نمی نائب فاطمه، صدیقه‌ی ثابت قدمی کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست جای امثال شما در کُره‌ی خاکی نیست چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست داغ‌ها دیده‌ای اما لب تو شاکی نیست چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی پیش آن پیکر صد چاک "تَقَبَّل" گفتی آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود در دل جهل زمان شمسه‌ی تابنده شود با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود روی نی گفت برادر همه جا در هر راه طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله ای تمنای دل خون خدا، یا زینب در تو دیدند همه فاطمه را، یا زینب مرحمت کن به منِ بی سر و پا، یا زینب نشوم از سرِ کوی تو جدا، یا زینب نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد، جبریل با ملائک همه در حال صف آرایی بود به خدا، چشم خدا، دست خدا، وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقه‌ی او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینه‌ی زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمه‌ی غیر معلم شده است تا به این مرتبه‌اش پایه‌ی دانایی بود بود از صبر و رضا نائبه‌ی خاص امام نازم او را که به این قدر توانایی بود کربلا صحنه‌ی عشق است و در آن صحنه‌ی عشق همت زینب نستوه تماشایی بود به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافله‌ی عشق به تنهایی بود یک زن و آن همه داغ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود دیده‌ام کور، که شد خاک‌نشین ره شام آن که خاک در او سرمۀ بینایی بود ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فرازی از یک الا که مقدم تو مژدۀ سعادت داشت به خاک‌بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوۀ تو به رخ، هالۀ مسرّت داشت... سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی‌ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده‌ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست‌پرور آن مادر گران‌قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینۀ سینه‌ای گذاشته‌ای که بوسه‌گاه نبی بود و عطر جنت داشت تو زیر سایۀ آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیدۀ تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصوّر کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم‌تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حدّ کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همّت داشت... چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای هجرت داشت... دل تو بود پر از التهاب شوق حسین که لحظه لحظۀ عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آنچه عاطفه و التفات و رأفت داشت نبود حاجت بوسیدن گلوی حسین حسین با تو هزاران هزار حجت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت... من و مکارم اخلاق زینبی؟ هیهات! کجا برابر خورشید ذره جرأت داشت تو آن یگانه اسیری که در چهل منزل به دوش خستۀ خود کوهی از رسالت داشت تو خطبه خواندی و بر هم زدی اساس ستم ستمگر از سخنت جا به خاک ذلّت داشت تو خطبه خواندی و در چهره‌ات تجسم یافت علی که در سخنش آیت فصاحت داشت پیام خون و شرف را به شام و کوفه رساند صدای روح‌نوازت که رنگ محنت داشت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شروع می‌شود این شعرِ تازه با زینب مگر که گوشه‌ی چشمی کند به ما زینب هزار فاطمه گفتم؛ هزار تا زینب سلام حضرت بانو! سلام یا زینب! بغیر تو ز تمامی خلق دل کندیم به چادر تو همیشه دخیل می‌بندیم حیا به پاکی تو اقتدا مکرر داشت علی به یُمن تو در خانه‌اش دو کوثر داشت خوشا به‌حال حسینی که چون تو خواهر داشت و با تو فاطمه آیینه در برابر داشت می‌آید از گل سجاده‌ی تو عطر خدا فدای نافله‌هایت عقیله‌ی طه اراده کرد خدا تا به عشق جان بدهد به خاکِ سردِ زمین، نور آسمان بدهد تورا نشان تمام پیمبران بدهد که پیش صبر شما، صبر، امتحان بدهد به آستان شما، کوه، سجده خواهد کرد و هر مجاهدِ نستوه، سجده خواهد کرد تو آمدی و کس و کار من شدی بی بی میان حادثه‌ها شیر زن شدی بی بی شبیه مادر خود ممتحن شدی بی بی کِسای روی سر پنج تن شدی بی بی همیشه ذکر لب اهل بیت نام شماست منم غلام کسی‌که خودش غلام شماست ظهور عزت پروردگار، خطبه‌ی تو کلاس صبر، کلاس وقار خطبه‌ی تو قرار داده به هر بی‌قرار، خطبه‌ی تو دمی شد از دودم ذوالفقار، خطبه‌ی تو کشانده‌ای تو به حیرت همه نظرها را زبان سرخ تو بر باد داده سرها را پناه امت پیغمبر است چادرتان زمان وحشت ما سنگر است چادرتان یقین که فاتح صد خیبر است چادرتان و سایبان، وسط محشر است چادرتان ندیده «مردی» دوران به مردیِ این زن که رفته است به جنگِ عقیده با دشمن اگرچه رنج و بلا دید جا نزد اصلاً به راه عاشقی‌اش پشت پا نزد اصلاً به جز حسین کسی را صدا نزد اصلاً و دست رد به غم کربلا نزد اصلاً درست مثل علی در نبردها غوغاست شجاعتش به‌خدا چون شجاعتِ زهراست عقیله بود ولی در حصار غربت بود هجوم درد به قلبش ورای طاقت بود همیشه سهمیه‌اش از جهان مصیبت بود دلش شکسته‌ی گودال بود و غارت بود نرفته است ز یادش هجوم سر نیزه سری که ذبح شد از پشت و رفت بر نیزه... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باغ را ای لاله‌ها تزئین کنید با شقایق‌های خود رنگین کنید باغ را آذین ببندید از بلور بانوی گل می‌رسد در باغ نور باغ را ای باغبان! گل پوش کن گوش شو، سرتا به پا و گوش کن این نوید از عرش اعلا می‌رسد دختر کبرای زهرا می‌رسد نغمه‌ی عشق و محبّت بر لب است ذکر خاص و عام زینب زینب است این گل زهراصفت با زیب و زین آمده پیوند بندد با حسین در ولادت گـر دلش خون رنگ بود بهر دیدار گُلش دل تنگ بـود در دلش گنجینه‌ی اسرار داشت بـا حسینش یک جهان گفتار داشت آفتاب وماه زهرا دیدنی است وصف این دیدار بس بشنیدنی است هر دو نوری کبریایی داشتند رازهایی کربلایی داشتند ناگهان ازجانب ربّ جلیل گشت نازل بر پیمبر جبرئیل داشت با تبریک پیغامی ز رب گفت این گل زینب است و زِینِ اب او بُوَد یاس بهار فاطمه او بُوَد آئینه‌دار فاطمه او به راه حق بُوَد صبرآفرین از خدا بر سعی او صدآفرین در حریمش صبر دارد اعتکاف می چکد از دامنش عطرذعفاف آمده تا صبر را معنا کند خیمۀ ایثار را برپا کند زینب آمد عشق را سامان دهد زینب آمد درد را درمان دهد زینب آمد لاله‌ی صحرا شود وارث صبر دل زهرا شود گر به زهرا نیست همتای دگر زینب او هست زهرای دگر نامی از عشق و وفا برلب نبود گر «وفایی» خلقت زینب نبـود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زيبايي درياست در اعماق نگاهش اين دختر آرام و صبوري كه رسيده از شوق، علي سفره به اندازه‌ی يك شهر انداخت، به شكرانه‌ی نوري كه رسيده كاشانه‌ی اهل دل و ميخانه‌ی هستي دنيا و سماوات و عوالم همه روشن عطر خوش او پُر شده در شهر مدينه به به چه گلي! چشم و دلت فاطمه روشن لبخند نشسته به لب حضرت ساقي مرضيه دلش وا شده از ديدن دختر تا آمده لبريز شده چشمه‌ی تسنيم كامل شده با آيه‌ی او سوره‌ی كوثر بي تاب شدي، دختر مهتاب رخ عشق! باراني اشك است چرا صورت ماهت؟ گرياني و پيش كسي آرام نداري دنبال كدام آيت حق است نگاهت؟ باران بهاري شده‌ای دختر حيدر زهرا چه كند گريه‌ی تو بند بيايد بايد كه بگويند كنار تو حسينت تا شاد شوي، با گل و لبخند بيايد همسايه نديده به خدا سايه‌ای از تو تمثيل حيايي تو و تنديس وقاري پيداست ولي دختر سردار حنيني از شور كلام و دل شيری كه تو داری شعر شب ميلاد تو هم پر شده از اشك بانو ! چه كنم روي دلم سوی فرات است جز اشك چه گويم كه همه هستی عالم عشق تو، حسين تو، قتيل العبرات است اينقدر نريز اشك، صبوري كن و بگذار هر قطره‌ی اين اشك براي تو بماند وقتي شب باريدن اشك است كه مادر در گوش تو لالايي پرواز بخواند يك روز بيايد كه پدر را تو ببيني با چشم پر از اشك در آن غسل شبانه با چادر خاكي برود مادر و فردا با چادر كوچك بشوي خانم خانه يك روز بيايد كه حسن را تو ببيني با اشك بشويد تن پاك پدرش را فردا خود او بي رمق و رنگ پريده در تشت بريزد قطعات جگرش را روزي برسد كاش كه مي‌شد نرسد... نه آن لحظه‌ی سنگين خداحافظي از يار اي كاش كه هرگز به سراغ تو نيايد تا پيرهن كهنه بخواهد ز تو دلدار آن لحظه نيايد كه تو باشي و بيفتد آن سايه‌ی سر، بي سر و بي سايه به صحرا ناموس خدا باشي و بر ناقه‌ی عريان بنشيني و يك شهر بيايد به تماشا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گل خانه‌ی خیرالنسا را عطر و بو دادند وقتی گلی مانند زینب را به او دادند تلفیق زهرا و علی امشب تولد یافت فخر امیرالمؤمنین زینب تولد یافت زینب نگو حوریه‌ی انسیة الحوراست زینب همان سیب دو نیم حضرت زهراست مادر نزاید تا قیامت این چنین دختر عالم به زهرا نازد و زهرا به این دختر در جان خود دارد شمیم پنج تن قطعاً او دست و دلباز است مانند حسن قطعاً روح دو پهلوی علمدار حنین است او بهتر بگویم قرة العین حسین است او در باطن خود نوری از جدش محمد داشت زینب یگانه‌ست؛ المثنایی نخواهد داشت در جشن میلاد عقیله مثل من امشب نذر قدم‌هایش مکرر کف بزن امشب با جان و دل دار و ندارت را فدایش کن هر جا گره افتاد در کارت صدایش کن پیچیده در گوش فلک فریاد یا زینب گلبانگ هر مرد و زن آزاده یا زینب ذکر عقیله معجزه ساز است ای مردم! می‌پروراند لشگری آماده "یا زینب" قصد زیارت کن بگو از راه دور امشب مانند مرحوم موذن زاده یا زینب با یاری‌اش سمت راه می‌افتیم ذکر بسیجی‌ها میان جاده یا زینب تبیین تو یعنی جهاد اکبر ای بانو! جانم به ان تحلیل فوق العاده یا زینب ای دختر مشکل‌گشا! مشکل گشایی کن در کارمان کلی گره افتاده یا زینب از ظلم بیزار است و قطعأ یار مظلوم است هر کس به آیین شما دل داده یا زینب عمری به راه راست دعوت کرده‌ای ما را با فعل و تقریرت هدایت کرده‌ای ما را از اجر جانبازی برای حفظ دین گفتی هر روز مشتاق شهادت کرده‌ای ما را منزل به منزل رفتی از حق ولی گفتی اینگونه سرباز ولایت کرده‌ای ما را "والله لا تمحو..." ی تو ما را مصمم کرد حرف دلم را باز هم تکرار خواهم کرد نقش لوای ما به جز الله اکبر نیست مانند زینب هیچ کس مغنیه پرور نیست از جمع بسیار مجاهدهای لبنانی تا زاهدی؛ سیدرضی؛ قاسم سلیمانی تسبیح شیعه ما رأیت الاجمیلا بود آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود نسل بهشتی وارثانی باهنر دارد فریاد ما در جبهه‌ی تبیین اثر دارد پیچیده است آوازه‌ی ایمان نصرالله قربان خاک زینبیه جان نصرالله سید که خار چشم دشمن‌های غاصب بود شاگرد درس مکتب ام المصائب بود سید اشداء علی الکفار را فهمید آموزه‌های حیدر کرار را فهمید غیر از خدا از هیچ کس اصلاً نمی‌ترسید از زوزه‌های گله‌ی دشمن نمی‌ترسید مانند شیر شرزه‌ای همواره غران بود از روز اول ذوالفقار شیعه بران بود میراث سید لشگری در اوج باورهاست الگوی حزب الله لبنان زینب کبری‌ست فتح الفتوح زینبیون دیدنی باشد احوال اسرائیل اکنون دیدنی باشد امروزه احوالی شبیه محتضر دارد گفتیم با ایران در افتادن خطر دارد وقتی به فکر هتک شأن مرجعیت بود قصد تعرض کردنش اوج خریّت بود سید علیِ سیستانی را هواداریم ما وارثان مالک و مقداد و عماریم ما در مصاف دشمن بیگانه می‌مانیم زیر زمین نه! پشت بام خانه می‌مانیم سیدعلی لب تر کند هنگام طوفان است طوفان‌مان از جنس طوفان‌های چمران است کوری چشم شور عمال یهود آن روز خاورمیانه زیر پای نسل سلمان است نامی از اسرائیل در جایی نمی‌بینید آن روز روز شادی اطفال لبنان است آن روزها با چشم خود زوار می‌بینند از سوریه تا مسجدالاقصی اتوبان است بی شک مسیر کوه پیمایی آقامان آن روزها دیگر بلندی‌های جولان است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد  امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد  امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد  با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد   امشب خدا به کوثر خود داد کوثری در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری   باید دوباره خلقت پیغمبری چنین  آرد ز کعبه بنت اسد، حیدری چنین  بخشد خدا به ختم رسل، کوثری چنین  کز دامنش ظهور کند دختری چنین   او جلوه‌ی خدیجه به چشم پیمبر است زین اب است و ام ابیهای حیدر است صبر است سربلند که این مادر من است قرآن دهد شعار که احیاگر من است بالد به خویش فاطمه کاین دختر من است نازد به او حسین که این خواهر من است با خون نوشته‌اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی یک مصطفی کرامت و یک فاطمه جلال یک مرتضی ولایت و یک مجتبی کمال یک کربلا مجاهده، یک پنج‌تن جمال بر صبر او درود خدا و رسول و آل تنها فهیمه‌ای که ندیده مفهمه از کودکی‌ست عالمه‌ی بی معلمه ام الکتاب صبر و رضا کیست؟! زینب است فصل الخطاب کرب و بلا کیست؟! زینب است فریاد خونِ خون خدا کیست؟! زینب است آئینه‌ی حسین‌نما کیست؟! زینب است آمد گلی که خون خدا پای‌بست اوست  گلبوسه‌های دست خدا روی دست اوست  زهراست جان احمد و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحانِ فاطمه است طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است بسیار زن که صابر و نستوه بوده است کی مثل او "رأیتُ جمیلا" سروده است؟! آیات نور، معنی سیمای زینب است چشم حسین، محو تماشای زینب است إعجاز وحی، نطق دل آرای زینب است تفسیر فتح، خطبه‌ی غرای زینب است وقت سکوت هم‌نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت، دمش ذوالفقار بود وقتی گشوده شد لب اسلام‌پرورش وقتی خطابه خواند همانند مادرش وقتی که گفت از پدر و از برادرش کوفه دوباره دید علی را به منبرش فخریه کرد فاطمه اینجا به زینبش نهج البلاغه بود که می‌ریخت از لبش... بدر منیر و شمس ضحای علی تویی بعد از بتول، عقده‌گشای علی تویی آئینه‌ی تمام نمای علی تویی یادآور صدای رسای علی تویی با خطبه‌ی تو پرده‌ی ظلمت دریده شد از حنجرت صدای "محمد" شنیده شد بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین  بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین  بر ذوالفقار نطق تو از حیدر آفرین  بر خطبه‌ی دمشق تو از مادر آفرین زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی شهر شهادت است حسین و درش تویی تو کیستی؟ فروغ چراغ هدایتی تو لنگر سفینه‌ی نوح ولایتی مکتب نرفته بحر عمیق روایتی تو در مقام صبر و رضا، فوق آیتی تنها نه صدر سوره‌ی مریم به شأن توست در صبر، هرچه آیه‌ی محکم به شأن توست.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب مدینه شهر طلوع سپیده است از نور کوکبی که سحرگه دمیده است خورشید آرزوی دمیدن به شب کند چندان‌که وصف این مه زیبا شنیده است تبریک یا علی! که به دامان فاطمه دردانه‌ای چو زینبِ تو آرمیده است چون سینۀ بتول، بهشت محمّد است این غنچه از بهشت محمّد دمیده است گفتا رسول، نور دو چشمم بود حسین زینب به نور دیدۀ او نور دیده است این زینب است دختر دُردانۀ علی نامش ز آستانۀ عزّت رسیده است کلک قضا به دامن کوثر که فاطمه است از قدّ او شمایل طوبی کشیده است هیچ آفریده نیست چو هم، غیر او که هست زهرای دوّمی که خدا آفریده است او مکتبی نداشت به‌جز دامن علی او جز زبانِ وحی، معلّم ندیده است شیواترین قصیدۀ عشق و رشادت است اسرار کربلا همه در این قصیده است یک امتیاز او که کسی را نشد نصیب تقدیم بوسه‌ها به گلوی بریده است این است آن حیای مجسّم که نطق او کار یزید را به فضاحت کشیده است پروانۀ قبولیِ قربانیانِ عشق او می‌دهد، که فاطمه‌اش آفریده است پیغمبران به همّت او غبطه می‌خورند وقتی به دستش آن تن در خون طپیده است ای دختری که مادر صدها فضیلتی روی تو ماهِ برجِ صفات حمیده است ای خواهری که هر که تو را دید با حسین گفتا خدا دوباره حسین آفریده است در رتبه، دختری چو تو مادر نزاده است در مهر، مادری چو تو عالم ندیده است صبر تو را و نُطق تو را جز ز مرتضی نه دیده دیده‌ای و نه گوشی شنیده است بر آستانه‌ات، عظمت می‌برد سجود اینجا قدِ بلند شهامت خمیده است ارکان کعبه در حرمت بوسه می‌زنند بر چار رکن آن که جهاد و عقیده است منّت خدای را که در این لیلۀ سعید ما را محبت تو به اینجا کشیده است ما را که هیچ مایه نداریم غیر آه شمع شب ولادت تو اشک دیده است عیدی ببخش تذکرۀ کربلا به ما ای دختر علی که عطایت عدیده است گر مورد قبول تو افتد به درگهت اهدائی «مؤید» ما این قصیده است ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب شب میـلاد امید حسین است عید حسین عید حسین عید حسین است گویـی خدا کوثر به کوثر داده امشب یک حیدر دیگر به حیدر داده امشب کوثـر بــه روی دامـن کوثـر ببینید قـرآن به روی دست پیغمبـر ببینید امشـب دوبــاره پنـج تـن را آفریدند احمد، علی، زهـرا، حسن را آفریدند در پنج مهـر آمد بـه دنیـا مـاه دیگر یــا آمــده میــلاد ثــارالله دیگــر؟ بـر زینـت دیــن خـدا زین اب آمـد الله اکبــر! زینـب آمــد زینـب آمـد در خلق و خو زهرا و ختم‌المرسلین است هنگام خطبه یک امیرالمؤمنین است این شیردخت شیر حی کردگار است فریاد، نه! حتی سکوتش ذوالفقار است اُم و اَب و جان و سرم گردد فدایش انگـــار آوای علــی دارد صــدایش این عمۀ سادات این، زهرای زهراست این مثـل زهـرا مـادرش ام‌ابیهـاست این انبیا و پنج تن را نور عیـن است زین اَب و زین اُم و زین حسین است سر تا قدم جان است و جانانش حسین است می‌گرید و گهواره‌جنبانش حسین است در خواب و در بیداری خود با حسین است در هر گل لبخند او یک یاحسین است الله اکبــر! از کمــال و از جــلالــش الحق کـه شیـر فاطمـه بــادا حلالش گر شیرحق شیر حقش گوید،عجب نیست عطر بهشت از سینه‌اش بوید، عجب نیست کــرب‌وبــلا بی‌نــام او معنــا نـدارد لـوح رضــا بـی‌صبــر او امضــا ندارد هر خطبـه‌اش یک سورۀ آمـال نهضت هر جملـه‌اش یک آیـۀ اکمـال نهضت پیوسته بــوده جـا در آغــوش الهش از گـاهــواره تــا کنــار قتلـگــاهش وقتی سخن مثل امیرالمؤمنیـن گفت بر او سـر بــالای نیـزه آفـریـن گفت با احمـد و زهـرا و حیـدر هم‌صدا بود الحـق کـه او پیغمبـر خـون خدا بود چشم حسین از خطبۀ او گشت روشن احمد، علی، زهرا، حسن، گفتند احسن! وقتی که شد با خنجر خونین لبش جفت هم بوسه می‌زد هم خدا را شکر می‌گفت با سیل اشکش عقده از دل باز می‌کرد اول سفـر را بـی حسیـن آغاز می‌کرد انگــار می‌بینـم تـن در خـون تپیده بــر او اذان گوینـد رگ‌هــای بـریده در گریــۀ او ناقه‌هــا امــداد کـردند گویــی فـرات دیگــری ایجاد کردند آتش بــه ســوز سینــۀ او باد می‌زد تنهـا بــرای او جــرس فریـاد می‌زد لب‌ها ترک‌خوردۀ فضا در چشم‌ها دود آب فـرات از خجـلت زینـب گِل‌آلود صحرا‌به‌صحرا کـوبه‌کـو منزل‌به‌منزل زینب، سوار و فاطمـه دنبـال محمل زینب، همیشه یاد او هـم گریه دارد حتـی شب میـلاد او هـم گریه دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدای من! صدف بحر نور، گوهر زاد ادب کنید که دخت رسول، دختر زاد چه دختری که ز مردان دهر، بهتر زاد برای حیدر کرار، باز، حیدر زاد به جلوۀ حسنینش خجسته خواهر زاد یقین کنید که ام‌الحسین دیگر زاد سلام باد بر این خواهر و به خواهری‌اش خدای داده مقام حسین‌پروری‌اش محمدند و علی هر دو محو دیدارش نشان بوسۀ زهرا به ماه رخسارش هزار مریم و هاجر شده گرفتارش شرف گرفته شرافت به ظل دیوارش عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش فقط به روی حسین است و چشم بیدارش برات عفو خدا ریخته است در قدمش یقین کنید بود قلب فاطمه حرمش چه دختری که جلال پیامبـر دارد ز خردسالی خود صولت پدر دارد فرشته‌ای‌ست ولی صورت بشر دارد نه! بلکه طینتی از حور، خوب‌تر دارد به سیدالشهدا الفتی دگر دارد از آن جمال، محال است چشم بردارد فقط نه محو جمالش نبی شده امشب حسینِ فاطمه هم زینبی شده امشب حجاب فاطمه از چادرش نمودار است ز کودکی به علی مثل مادرش یار است مقام ام‌ابیهایی‌اش سزاوار است چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است حسین از وی و وی از حسین، سرشار است نماز نافله‌اش را خدا خریدار است زهی نماز شب آن حقیقت زهرا که سیدالشهدا گفت التماس دعا جمال اوست به چشم علی تماشایی خطابه‌‌هاش همه حیدری و زهرایی نکرده شوی بود مادر شکیبایی گرفته سایه‌اش از آفتاب زیبایی نهاده چهر به خاک درش توانایی نخوانده درس، معلم بود به دانایی ز خردسالی پرواز کرده تا حیدر به ذوالفقار زبانش نوشته یاحیدر در آسمان علی اختری چنین باید ز کوثر نبوی کوثری چنین باید کنار خون خدا خواهری چنین باید به حلم و صبر و رضا مادری چنین باید به بانوان جهان رهبری چنین باید به حق که فاطمه، دختری چنین باید نه صبر رفت ز دستش؛ به صبر فرمان داد کنار مقتل خون بر امام خود جان داد تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی؟ به صبـر و همت و ایثار، مادری کردی سلام بر تو که خون را پیمبری کردی تو با خطابه‌‌ات اعجاز حیدری کردی تو با امام شهیدان برابـری کردی تو مثـل فاطمه اسلام‌پروری کردی حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی علی زبان خدا باشد و صداش تویی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از روشنای عرش طلوعی دگر رسید حوریه‌ای دوباره به شکل بشر رسید این بار چندم است که در باغ اهل بیت طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید بانو! تو آمدی و به شام سیاه ما از فیض گام‌های تو نور سحر رسید امشب خود خدا به علی هدیه می‌دهد تو آمدی و زینت قلب پدر رسید تو آمدی که دور برادر بگردی و اینگونه شد مدار فلک را قمر رسید تو آمدی به خاطر تنهایی حسین یعنی برای کرب و بلا همسفر رسید ما با حسین شور تماشا گرفته‌ایم امشب میان زینبیون جا گرفته‌ایم   خورشید صبح‌گاهی بامت حسین بود بعد از دو هفته ماهِ تمامت حسین بود هر دفعه که برادرت از راه می‌رسید از فرط شور و شوق، سلامت حسین بود یک راستای نور وجود تو زینب است نوری که در مسیر امامت حسین بود ساده ترش شد این که نوشتیم زینب و دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود در ذیل خطبه‌های فصیحت مورخان آورده‌اند تکه کلامت حسین بود در خانواده‌ای که واژه‌ی برخاستن علی است از کودکی، ذکر قیامت حسین بود خواهر اگر توئی و برادر اگر حسین نادیده‌ام برادر و خواهر در عالمین حتی اگر که مدح تو را صد کتاب کرد کی می‌شود فضائل‌تان را حساب کرد چشم من آن گلی که به حسرت شکفته است باید به لطف گام تو گل را گلاب کرد حتی بیان نام تو اعجاز می‌کند این اسم سیئات مرا هم ثواب کرد هر حاجتی که پیش خداوند برده‌ام گفتم "به حق زینب " و او مستجاب کرد آیینه‌ی تمام قد حجب فاطمه خورشید را طلوع رُخت در نقاب کرد ای خواهر کریم مدینه! فقیر را یک گوشه از کرامتت عالی جناب کرد تو آسمان‌ترینی و بالاتر از تو نیست ای خانمی که هیچ‌کس آقاتر از تو نیست ای لحن خطبه‌های تو شیواتر از همه مضمون جمله‌های تو گویاتر از همه تعریف داغ در نظرت جور دیگری‌ست ای کربلا به چشم تو زیباتر از همه حتماً تمام واقعه را خوب دیده‌ای ظهری که بود جای تو بالاتر از همه اما کسی ندید که نفرین کنی چرا ای آن که ربنای تو گیراتر از همه ظهری که سی هزار نفر بود و یک نفر افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه ظهری که در هجوم به گودال تیر و تیغ پیچیده می‌شدند و معماتر از همه.... ....این بود که تنش به چه جرمی کفن نداشت بر روی خاک بود و سری در بدن نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسید مژده که ماه جمادی الاولی ست  مه مبارک میلاد زینب کبراست  دهید مژده به ختم رسل که این مولود  ولادت دگر پاره‌ی تنت زهراست  خدا به کوثر خود داد کوثری دیگر  که خیر، قطره و خیر کثیر او دریاست  سزد چو فاطمه مصداق کوثرش خوانم  که او به فاطمه آیینه‌ی تمام نماست  محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن  جمال انورشان در جمال او پیداست  هنوز شیر ننوشیده، چشم نگشوده  به سینه‌اش طپش قلب سیدالشهداست  مرا چه زهره که گویم ثنای دخت علی  خدا گواست که اوصاف او کلام خداست  مقام " یذهب عنکم " گرفت این دختر  یقین کنید که قرآن به عصمتش گویاست  نماز شب به نماز شبش نماید فخر  دعا به هر نفس او نیازمند دعاست  خجسته چهره‌ی او مصحفی به چشم حسین  چه مصحفی که پر از آیه‌های کرب و بلاست  چه دختری که وجودش همیشه " زین اَب " است  چه زینبی که بلاها به چشم او زیباست  زبان حیدری‌اش کار ذوالفقار کند  خطابه‌های بلندش به شام و کوفه گواست  به صبر و همت و ایثار و اقتدار و کمال  اگر حسینِ دگر خوانمش رواست رواست  خدا جلال و، محمد کمال و، فاطمه زهد  علی خصال و حسین آیت و حسن سیماست  چنان که یک دم او بی حسین ممکن نیست  یقین کنید که بی او حسین هم تنهاست  جمیل دیدن سیل بلا به دیده ی او  گواه فوق جلالش ز مریم عذراست  سرور سینه‌ی مریم وجود عیسی بود  مدال سینه‌ی او داغ هیجده عیساست  نظام دین بُود از گیسوی پریشانش  هزار نکته‌ی باریک‌تر ز مو اين‌جاست   ز شعله‌ی نفس زینب است تا صف حشر  حرارتی که ز خون حسین در دل‌هاست  قسم به دین خدا می‌خورم که دین خدا  به صبر زینب و خون حسین پا بر جاست  خطابه‌اش همه آیات وحی و تفسیرش  نیازمند هزاران قصیده‌ی غرّاست  سر بریده‌ی فرزند فاطمه می‌گفت  که خون پاک مرا خطبه‌ی تو آب بقاست  امین وحی! بیا و به اهل کوفه بگو  که این صدای خداوندگار بی همتاست  زبان شکر گشودن کنار مقتل خون  خدا گواست که فوق مقام صبر و رضاست  به موج خون، تن صد پاره را گرفت به دست  که ای خدا بپذیر این یگانه هدیه‌ی ماست  شبی نشد که نماز شبش رود از دست  که لحظه لحظه‌ی شب‌هاش لیلة الاحیاست  الا قیام تو قد قامت قیام حسین!   تویی که قامت دین با قیامتت شد راست  تویی که خطبه‌ی شامت یزید را لرزاند  تویی که شام ز نطقت به خصم شام عزاست  تویی که هر نفست یک خطابه‌ی پُر شور  تویی که هر قدمت یک قیام عاشوراست   جمال روح فزایت بهشت روح علی  نگاهت از دل پاک حسین عقده گشاست  هنوز حنجره‌ات را طنین صوت علی‌ست  اگر چه گوش دل اهل کوفه ناشنواست  حسین بر سر نی گوش، پای خطبه‌ی تو  سر بریده‌ی او مجلس تو را آراست  حسین کعبه و حج تو دورِ او گشتن  صفا و مروه‌ی تو قتلگاه و طشت طلاست   کدام رتبه از این به که سال‌ها "میثم " فقط برای شما خاندان مدیحه سراست  ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قصد كرده است خدا جلوه‌ی ديگر بكشد سوره‌ی مريمي از سوره‌ی كوثر بكشد بگذاريد همين جا به قدش سجده كنم نگذاريد دگر كار به محشر بكشد دختر اين است اگر، فاطمه پس حق دارد از خداوند فقط مِنَّت دختر بكشد مادرِ دَهر نزائيد و نخواهد زائيد آنكه را از سرِ اين آينه معجر بكشد بالِ جبريل به اين قُبه تمايل دارد تا دمشق هست چرا جای دگر پر بكشد؟! زينب آنقَدر بزرگ است كه آماده شده است يكسره جام بلای همه را سر بكشد قبل از اينی كه خودش جلوه كند آماده‌ست عالمي را به تماشای برادر بكشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟ بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است! رسیده مولد بانوی آسمان و زمین چه مهر پرده نشینی! چه ماه مُحتجبی است! چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق به هر که می‌نگرم، فکر حاجت و طلبی است اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب! دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟ چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف! ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است: «هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن کمال بی‌ادبی است» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری یا این که در لباس زن آمد پیمبری یا اینکه حق به حیدر خود داد حیدری این شیردختری‌ست که شمشیر حیدر است سر تا قدم امام حسین مکرر است این پاک‌تر ز حاجر و حوا و مریم است سر تا قدم صحیفۀ آیات محکم است در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است ام المصائب است، نه ام المحرم است این سیب سرخ باغ بهشت محمد است آب و گلش تمام سرشت محمد است زهراست جان احمد و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحان فاطمه است طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است تنها فهیمه‌ای که ندیده مفهمه از کودکی است عالمۀ بی معلمه بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت دریای آرزوی نبوت گهر نداشت انگار روز حادثه کم از پدر نداشت الحق که صبر مادر از این خوب‌تر نداشت وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود ام الکتاب صبر و رضا کیست؟ زینب است فصل الخطاب کرب و بلا کیست؟ زینب است فریاد خون خون خدا کیست؟ زینب است آیینۀ حسین‌نما کیست؟ زینب است زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین در گاهواره چشم گشوده است بر حسین زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست حبل المتین شیر خدا تار موی اوست آیینۀ جمال خداوند روی اوست هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست زین اب است و زین رسول خداست این آیینه دار عرصۀ کرب و بلاست این زینب زنی که بوده به مردان امامتش اعجاز سید الشهدا در کرامتش هر روز هست روز بزرگ قیامتش دین سرفراز آمده در ظل قامتش با خون نوشته‌اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
 یا که خدا به خلق، پیمبر نمی‌دهد یا گر دهد، پیمبر ابتر نمی‌دهد حتی اگر چه فیض الهی به هیچ‌کس غیر از رسول سوره‌ی کوثر نمی‌دهد دختر در این قبیله تجلی کوثر است بیخود خدا به فاطمه دختر نمی‌دهد زینب یگانه است و خدا هم به فاطمه تا زینب است، دختر دیگر نمی‌دهد زینب رشیده‌ای‌ست که بر شانه‌ی کسی تکیه به غیر شانه‌ی حیدر نمی‌دهد زینب شکوه خواهری‌اش را در عالمین دست کسی به غیر برادر نمی‌دهد او مظهر صفات جلالی حیدر است یعنی به راحتی به کسی سر نمی‌دهد زینب همان کسی‌ست که در راه عفتش عباس می‌دهد، نخ معجر نمی‌دهد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از غلام خانه‌اش، مولا اگر یادی کند از محالات است "بنده" میل آزادی کند از "خرابات" است چیزی به رعیت می‌دهند حیف از آن که مستمندی قصد "آبادی" کند رونق سائل یقیناً در سماجت کردن است سائل درمانده حق دارد که فریادی کند دست خالی را کریمان بیشتر پر می‌کنند شکرِ حق، سائل از این لطف خدادادی کند به خودش رنگ خزان هرگز نبیند هرکسی در بهار زندگانی رو به این وادی کند شیعه باید با غم آل عبا غمگین شود با سرور و شادی این خاندان شادی کند شیعه‌ی زهرا و حیدر بهترینِ امت‌اند زینبیون باز هم جشن ولادت دعوت‌اند وعده‌ی "کوثر" خدا از عرش اعلی داده است زینب کبری که نه، زهرا به زهرا داده است فاطمه سرتابه پا و فاطمه پا تا به سر راضیه، مرضیه، هانیه و حورا داده است مادری را دختری پرهیزگار و مؤمنه مادری را دختری در اوج تقوا داده است هم‌نفس، هم‌راه، هم‌دل، هم‌نشین و هم‌زبان به علی مرتضی ام ابیها داده است مادر عیسی کجایی؟! ؛ به علی و فاطمه حضرت حق مریمی با دو مسیحا داده است آسمان از برکتش بار دگر جانی گرفت با غبار مقدمش رونق به دنیا داده است زین اب خواندش خدا بین تمام دختران نام زینب، زینتی بر نام بابا داده است گاه می‌گوید حسین و گاه می‌گوید حسن یعنی از بدو تولد دل به آن‌ها داده است زانوی هرکس در این دنیا رکاب او نشد پس قدمگاهش عجب شأنی به سقا داده است در دم و در بازدم‌هایش برکت جاری است بانویی که روزی یک عمر ما را داده است سال‌ها در سایه‌ی الطاف او آسوده‌ایم ریزه خوار عمه‌ی سادات، زینب بوده‌ایم به پدر باشد، همیشه دختران تاج سر اند از برادرها بپرسی، بی قرار خواهر اند گرچه همواره پسر باشد عصای دست، لیک اکثر اوقات دخترها وزیر مادر اند در مقام و شأن و ارج و قربِ این مولود بس ناز این دردانه را زهرا و حیدر می‌خرند تا که صورت را به پای او متبرک کنند دسته دسته انبیا و اولیا پشت در اند چشم بر روی کسی غیر حسین‌اش وا نکرد بسکه این خواهر_برادر عاشق یکدیگر اند این عقیله جای خود، ذریه‌اش هم مثل او در کرامت فاطمه و در شجاعت حیدر اند بچه‌های او ره صد ساله را طی کرده‌اند بچه‌هایش شافعی از شافعان محشر اند زیر پایش را پیمبر زاده‌ها جارو کشند خادمینش یک سر و گردن ز ما بالاتر اند مثل او شاه نجف دیگر ندارد دختری "قدر زر، زرگر شناسد؛ قدر گوهر گوهری " مدح او را با غزل، با مثنوی باید سرود نذر او صد مثنویِ معنوی باید سرود بهترین‌ها را همیشه "بهترین‌ها " لایق اند بهتر از سعدی و شمس و مولوی باید سرود شاه بیت آفرینش، دختر شیر خداست در رثایش مصرعی اما قوی باید سرود از نیاز دنیوی که بی نیازم کرده است پس به شوق هدیه‌های اخروی باید سرود "کربلا خواهی اگر از زینب کبری بگیر" این غزل را پشت مرز خسروی باید سرود در تمام عمر، تسلیم ولایت بوده است دفتری از این "شکوه پیروی" باید سرود از غروب سرخ عاشورا که روزی بگذریم از طلوع سبز صبح مهدوی باید سرود اردبیل اهلینده وار آیری ارادت زینبه شعر را شیوا به سبک "منزوی" باید سرود "آن که با عشق حسینی گشته همدم زینب است ان که با سرّ شهادت بوده محرم زینب است مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است" لطف بسیارش گدای آستانم می‌کند دست اعجازش سلیمان زمانم می‌کند با تولا، با تبرا، این دو بال عاشقی شور عشق‌اش رهسپار آسمانم می‌کند "عشق، بیماری است یک بیماریِ فوق جنون" عاقبت رسوای نزد این و آنم می‌کند عشق گاهی یک چمدان دل شده سوی حرم عشق کم کم عاشقی بی خانمان‌ام می‌کند عشق سر بندی به پیشانی من می‌بندد و... شب به شب در زینبیه دیده‌بانم می‌کند بی گمان مویی که من با عشق او کردم سپید می‌رسد روزی که در محشر جوانم می‌کند عشق من را می‌نشاند بر فراز منبر و ... شصت و نه شب نذر زینب روضه‌خوانم می‌کند کربلا با چشم خود دیده است زینب پیر شد غصه ی قد کمان، آخر کمانم می‌کند هر دل آشفته‌ای که غرق در تاب و تب است بی قرار روضه‌ی بی مادری زینب است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنان که مشق اشک مرتب نوشته‌اند با خط عشق این همه مطلب نوشته‌اند آنان که بال گریه در آورده‌اند را هم دوش انبیاءِ مقرب نوشته‌اند این چند خط مختصر اما مفید را هر روز خوانده‌اند که هر شب نوشته‌اند تقدیر دو پیالۀ ما را هزار سال پیش از شروع گریه لبالب نوشته‌اند تکلیف چشم‌های مرا از همان نخست از روی اشک حضرت زینب نوشته‌اند یعنی که تشنگی‌ام از این مشرب است و بس یعنی امام گریۀ ما زینب است و بس ای دختر تجلی توحید آمدی ای ماه! روی دامن خورشید آمدی ای لاله‌ای که قبل شکوفایی‌ات حسین هرگز چنین شکفته نخندید، آمدی هر چند در حجاب ولایت نهفته‌ای روشن‌تر از تمام موالید آمدی در خانۀ زمینی زهره از آسمان ای ماه! ای ستارۀ ناهید! آمدی راهی دراز را به هوای برادرت با صد هزار آرزو - امید آمدی از نسل آفتابی و مهتاب در حجاب پلکی بزن به روی برادر کمی بتاب آیینه نیست این که نشسته برابرت هم شکل توست، مثل پدر، مثل مادرت سیب بهشت، سیب علی، سیب فاطمه یک نیمه‌اش تو هستی و نیمی برادرت نور است و نور، هر طرفی را نظر کنی لذت ببر از این همه خورشید در برت قلبت شبیه قبله نما دیده‌ی تو را برده به سوی کعبۀ ابروی دلبرت دختر شدی نه این که فقط خواهری کنی باید برای اشک پدر مادری کنی ای کام عرش تشنۀ یک ربنای تو مشتاق حال راز و نیازت خدای تو خالق یکی و عشق یکی و وفا یکی نشنیده است گوش فلک هم دو تای تو وقتی که رو به قبله کنی جلوه می‌کند در آسمان هفتم حق، رد پای تو ما نه که بوده وقت نماز شبانه‌ات چشم امام ملتمس یک دعای تو هر کس شهید عشق تو شد زنده می‌شود باید بمیرد آن که نمیرد برای تو در قدر، کس چنان تو جلیله نمی‌شود هر بانوی عشیره عقیله نمی‌شود چه کوچک است وسعت دنیا به چشم تو کوچک‌تر از ستاره از این جا به چشم تو تو از کدام پنجره دیدی که کربلا هر "ما رأیت" بود "جمیلا" به چشم تو انگار فصل بارش چشم تو دائمی‌ست آخر که ریخت این همه دریا به چشم تو در صورت سه ساله چه نقشی نشست که شد زنده یاد صورت زهرا به چشم تو مانند تو، که طعم بلا را چشیده است؟ دوشت هزار بار مصیبت کشیده است قلب قرار عرش خدا بی قرار توست نبض نظام‌بخش جهان هم‌جوار توست تو حیدر میان حجاب و رقیه هم چون قاب عکس کوچک زهرا کنار توست با نیم اشاره‌ات نفس زنگ اشتران در سینه حبس شد اگر، از اقتدار توست با خطبه کاخ ظلم و ستم را به هم زدن یا کار مادر تو بود یا که کار توست با تیغۀ حجاب تو دشمن شکست خورد این جنگ تو، حماسۀ تو، کارزار توست یک گوشه از روایتت آیات مریم است روز ولادت تو شروع محرم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمده زینب شود، زهرا شود، کوثر شود بین فرزندان عصمت، بهترین دختر شود دختر انسیة الحورا چه می‌دانی که چیست آمده مریم شود، حوا شود، هاجر شود آمده تا پله‌ای از هر چه مریم، بیشتر آمده تا پله‌ای از فاطمه کمتر شود آمده تا در بلاغت مثل زهرا گل کند آمده تا در فصاحت حیدری دیگر شود وارث نهج البلاغات و فصاحات خداست مثل جدش می‌تواند صاحب منبر شود خاندان وحی دارد معجزاتی این چنین زن ندیدم در ابهت مثل پیغمبر شود آمده تا کوه‌ها مغرورتر گردن کشند سرو را قامت شود، در استقامت سر شود آمده در روشنای چشم‌های اهلبیت چشم را روشن کند، یک جا چهل اختر شود بس که عمری با برادرهای خوش منظر نشست می‌تواند سال ها این گونه خوش محضر شود دختر است و در سجایا پا به پای مادر است می‌تواند پس خطاب سوره‌ی کوثر شود این چنین با آیه‌های نوربخش کوثرش می‌رود در کربلا تا شاهد "وانحر" شود فصلی از نیلی کبودی‌های مادر سهم اوست در مدینه یاس بوده، شامْ نیلوفر شود اذن اگر باشد که شمشیری به دستانش دهند می‌تواند در رشادت صد علی اکبر شود دو پسر نذر برادر کرده تا ظهر عطش دست‌های حضرت عباس را خواهر شود روی تلّ زینبه ایستاده مثل کوه تا اگر لازم شود، خواهر شود، مادر شود نیم روزی بیشتر در کربلا فرصت نداشت جلوه‌اش خواهی ببینی، باش تا محشر شود زن ندیدم با اشاره کوفه را سازد خموش جای آن دارد که او فرمانده‌ی لشکر شود تا بماند کربلا در ذهن مغشوش زمین مثل زینب یک نفر باید روایت‌گر شود مهر زینب نور قلب و نام زینب نور چشم ذکر یا زینب از این پس نقش انگشتر شود جای آن دارد تمام کهکشان‌های خدا بر زمین آید فدای دختر حیدر شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتم از کوه بگویم قدمم می‌لرزد از تو دم می‌زنم اما قلمم می‌لرزد عرق شرم چکید از قلم از توصیفم بس‌که نام تو بلند است بلاتکلیفم به شکوهت، به جلالت، به کلامت زینب پی نبردیم به یکتایی نامت زینب صبح از نور تو آیینۀ مضمون شده است از تو آموخته خورشید که خاتون شده است آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند تا که مردان جهان نزد تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد جان عالم به تو از شوق مکرر می‌گفت به گمانم به تو آرام پیمبر می‌گفت: بی‌تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود آسمان چادر گل بافته با آمدنت زندگی رنگ دگر یافته با آمدنت من در این مرحله لالم! چه بگویم از تو؟ من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو؟ به خداوند قسم، از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است آیه در آیه جهان محو تماشا شده است لب آیات به تفسیر شما وا شده است هر قدم شیوۀ تو راه تو، پیدا و نهان رسم مردانگی آموخت به مردان جهان از تماشای شکوه تو دهانم باز است زن اگر زینب کبراست که زن اعجاز است قبل تو کوه وقار اسوۀ معروف نداشت صبر تنها صفتی بود که موصوف نداشت یک گلستان گل پژمرده در آغوشت بود علم کرب‌وبلا یک‌تنه بر دوشت بود نام زن بعد تو معنای دگر پیدا کرد رادمردی تو این حادثه را زیبا کرد ای که زنجیر در آغوش تو آرام گرفت از مناجات تو سجاده هم الهام گرفت گرچه دل‌ها همگی سردتر از آهن بود خم به ابروت نیامد که دلت روشن بود از تو آموخته‌ایم آخر خط زیبایی‌ست که جهان با همه سختیش فقط زیبایی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جهان نداشت صفایی، اگر نیامده بودی نبود عقده‌گشایی، اگر نیامده بودی ز محشری که به‌پا کرده رنگ و بوی محرم نمانده بود بقایی، اگر نیامده بودی نوای نای غریبان به کربلای شجاعت نداشت شور و نوایی، اگر نیامده بودی به هم‌نوایی و تسکین کاروان اسیران نبود راهنمایی، اگر نیامده بودی نمی‌شکست بُت زور و زر به دست کلامت ز خطبه‌های خدایی، اگر نیامده بودی.. ز کوچه‌های رسالت، به گوش اهل حقیقت نمی‌رسید صدایی، اگر نیامده بودی.. خوش آمدی که حضورت دلیل رونق دین شد جهان نداشت صفایی، اگر نیامده بودی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e