eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به لبت غیر ثنا گفتن معبود نبود در صدای تو به جز نغمه ی داوود نبود راه افتادی و من پشت سرت میگفتم تازه داماد حرم رفتن تو زود نبود سر زدم خیمه به خیمه ولی اندازه ی تو هرچه گشتم به خدا یک زره و خوود نبود @hosenih وسط معرکه تا خاک به پا شد گفتم اینکه افتاد زمین قاسم من بود؟! نبود خس خس سینه ی تو روضه ی مادر میخواند کاش راه نفست اینهمه مسدود نبود کفنت پیروهنت گشته و شکرش باقی است قاتلت در طلب پیروهن و سود نبود @hosenih قد و بالای تو را شکل عمویت کردند اربا اربا شده هم اینهمه مفقود نبود باید از زیر سم اسب تو را جمع کنم با کمی حوصله در بین عبا جمع کنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عمود خوردی و سرو و صنوبرم پاشید صدا زدی که بیا کاسه ی سرم پاشید همینکه تا برسم قطعه قطعه ات کردند قد بلند امیر دلاورم پاشید کنار علقمه تا لشگر کمانداران تورا به نخل که بستند لشگرم پاشید @hosenih چهار هزار کماندار پیش چشمانم چقدر تیر به جسم برادرم پاشید دم وداع که رفتی ز خیمه پشت سرت دو کاسه گریه ی افسوس دخترم پاشید همینکه دست تو بر روی خاکها افتاد به دست حرمله حلقوم اصغرم پاشید @hosenih رقیه فاتحه ی گوشواره اش را خواند خبر رسید که افتاده ای "حرم" پاشید عليِّ اکبر من... قاسم ام... ابالفضلم... برای حفط النگوی خواهرم پا، شید پس از تو امنیت یک قبیله در خطر است کفیل زینب کبری ، "عقیله" در خطر است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این شب آخری چه زود میگذره شب وداع عاشق و دلبره عزیز من نوبتی هم که باشه نوبت اون وصیت مادره @hosenih اجازه میدی که روتو ببوسم؟! این دم آخری موتو ببوسم بذار به جای علی و فاطمه با گریه زیر گلوتو ببوسم @hosenih امشبمون ایشالله فردا نشه خیمه ی ما بدون سقا نشه رباب داره خدا خدا میکنه حرمله پاش به خیمه ها وا نشه @hosenih برو ولی به فکر خواهرت باش به فکر گریه های دخترت باش دیگه سفارش نکنم عزیزم مراقبه رگایه حنجرت باش @hosenih اگه بری من می مونم با کوفه کینه داره از پدر ما کوفه باشه برو ولی نگفتی آخر با حرمله چطور برم تا کوفه @hosenih نگو که غارت میکنن تنت رو نگو...نگو...نگو که گردنت رو... حیفه که غارت بشه ، مادرم دوخت با بازوی شکسته پیرهنت رو @hosenih بگو که بسته با طناب نمیشم وارد مجلس شراب نمیشم حریف شام و کوفه میشم اما حریف گریه ی رباب نمیشم @hosenih الهی غصه های سخت نبینم سرت رو بالای درخت نبینم دعا بکن توو مجلس شرابش پا رو سرت پایین تخت نبینم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شرم از شیون و از گریه ی ما کن بس کن پشت و رویش نکن اینقدر حیا کن بس کن با وضو مادر من شانه به مویش میزد موی سلطان مرا شمر رها کن بس کن @hosenih ذبح کردن به خدا حکم و شرایط دارد اینقدر ضربه نزن زود جدا کن بس کن شمر فریاد نکش دخترکش میترسد حرمله را کمی آرام صدا کن بس کن @hosenih خون در شیشه ی او را که ملائک بردند لااقل رحم به این رخت و عبا کن بس کن تو خودت نامه نوشتی که بیا کوفه حسین پس به عهد و قسم خویش وفا کن بس کن کشتن او به خدا حربه نمیخواهد که به زمین خورده دگر ضربه نمیخواهد که ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کشمکش بهر پیروهن نکنید سر غارت بزن بزن نکنید نیزه را داخل دهن نکنید جسم او را اگر کفن نکنید آه و نفرین میکنم همه را میکشانم علی و فاطمه را @hosenih نیزه را از روی پرش بردار چکمه ات را ز پیکرش بردار خنجرت را ز حنجرش بردار لعنتی دست از سرش بردار تشنه هست و رمق ندارد او سر او را عقب نکش از مو @hosenih شمر بس کن تو قتلگاه نرو بی وضو سمت و سوی شاه نرو دخترش میکند نگاه نرو روی این جسم پاره راه نرو این که افتاده نور عین من است خواهرش هستم و حسین من است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از دست مهربان شما هر که نان گرفت بالای دست حاتم طایی مکان گرفت عرض نیاز پیش کریمان درست نیست باید همیشه دست به روی دهان گرفت @hosenih در روضه‌ی تو دعوت‌مان کرده مادرت شکر خدا که فاطمه تحویل‌مان گرفت دیشب سه‌دفعه نام مسیحایی تورا بر مرده‌ای دمیدم و دیدم که جان گرفت با ذکر و نغمه فاطمه خوشحال می‌شود باید که نام حضرت‌تان را زبان گرفت تو زنده بودی و دم گودال قتلگاه از دست شمر رخت تنت را سنان گرفت @hosenih با دست خالی از ته گودال برنگشت انگشتر عقیق تو را ساربان گرفت قرآن نخوان که من نگران لب توام مست است و باز دست خودش خیزران گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تا خانه‌ی تو هست چرا در به در شدن کم لطفی است سائل دست دگر شدن وقتی کریم‌ها سر سفره نشسته‌اند دیگر چرا معطل چندین نفر شدن @hosenih پروانه وقف کرده پرش را به پای شمع پس راضی‌ام به حالت بی‌بال و پر شدن ما را خریده‌ای, خودمانیم, واقعا کاری نکرده‌ایم به‌جز درد سر شدن جاروکشت نگشتم و دنبال جَلوَتم اوج تقرب است همین رفتگر شدن این دیده تاب دیدن خورشید را نداشت شد قسمتم گدا و "غلام قمر" شدن @hosenih جا ماندم اربعین و فقط گریه می‌کنم بر طالعم نوشته شده خون‌جگر شدن حق می‌دهم جزع کنی و محتضر شوی سخت است بین هلهله‌ها بی‌پسر شدن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سیاهی غمت از این دل سیاه نرفت به‌خاطر غم تو از گلویم آه نرفت به جرم عشق مرا پیش یار دار زدند سر کسی به روی دار بی‌گناه نرفت @hosenih میان راه وصالش رود به بیراهه هر آنکه در دل شب زیر نور ماه نرفت خودت دو قطره ز چشمان من بکش بیرون که سطل گریه ی چشمم درون چاه نرفت به زائران شما غبطه می‌خورد فردا به سمت کرب و بلا هر کسی که راه نرفت پیاده رفتم و پای پیاده برگشتم در اربعین حسینی سرم کلاه نرفت فقیر آمدم و پادشاه برگشتم کسی بدون عنایت ز بارگاه نرفت دروغ روضه بخوانید... مادرش غش کرد به روی پیکر عریان او سپاه نرفت @hosenih به فاطمه برسانید که خیالش جمع خدانکرده سنان در دهان شاه نرفت عزیزکرده‌اش از آب علقمه نوشید و شمر لعنتی آخر به قتلگاه نرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بايد از جَهلِ عدو تدبير را بيرون كشيد از نماز و حَجِّشان تَكفير را بيرون كشيد يك نگاهي هم به بطنِ بايِ بسم الله كرد از دلِ آياتِ حق تفسير را بيرون كشيد @hosenih لا فتي الّا علي لا سيف الّا ذوالفقار حضرت جبريل هم تعبير را بيرون كشيد ظاهر و باطن علي و اول و آخر علي بايد از اوصافِ او تكبير را بيرون كشيد در رجب خسته شد از مخفی شدن، جلوه نمود از دلِ كعبه خدا تصوير را بيرون كشيد @hosenih در نماز و خواب و بيداري علي غرقِ خداست ميشود در وقتِ خوابش تير را بيرون كشيد كندنِ اين در كه كارِ اين دوتا روباه نیست مصطفي مثل هميشه شير را بيرون كشيد آي مَرحَب خونِ تو باشد حلالِ مرتضي چونكه شمشير خدا شمشير را بيرون كشيد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این شب آخری چه زود میگذره شب وداع عاشق و دلبره عزیز من نوبتی هم که باشه نوبت اون وصیت مادره @hosenih اجازه میدی که روتو ببوسم؟! این دم آخری موتو ببوسم بذار به جای علی و فاطمه با گریه زیر گلوتو ببوسم @hosenih امشبمون ایشالله فردا نشه خیمه ی ما بدون سقا نشه رباب داره خدا خدا میکنه حرمله پاش به خیمه ها وا نشه @hosenih برو ولی به فکر خواهرت باش به فکر گریه های دخترت باش دیگه سفارش نکنم عزیزم مراقبه رگایه حنجرت باش @hosenih اگه بری من می مونم با کوفه کینه داره از پدر ما کوفه باشه برو ولی نگفتی آخر با حرمله چطور برم تا کوفه @hosenih نگو که غارت میکنن تنت رو نگو...نگو...نگو که گردنت رو... حیفه که غارت بشه ، مادرم دوخت با بازوی شکسته پیرهنت رو @hosenih بگو که بسته با طناب نمیشم وارد مجلس شراب نمیشم حریف شام و کوفه میشم اما حریف گریه ی رباب نمیشم @hosenih الهی غصه های سخت نبینم سرت رو بالای درخت نبینم دعا بکن توو مجلس شرابش پا رو سرت پایین تخت نبینم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ يكي با نيزه اش از پشت ميزد يكي با چكمه و با مُشت ميزد @hosenih خودم ديدم سنانِ دائمُ الخَمر حسينم را به قصد كشت ميزد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اربعین، عُشاق جان را نزد جانان می برند سر برای پیش کش دربار سلطان می برند هم سواره هم پیاده دل به جاده می زنند آبرو از هرچه عذر و هرچه هجران می برند مثل موسای کلیم الله تا وادیِ طور پابرهنه می روند و سودِ چندان می برند @hosenih مرحبا به شیعیان و مردم اهل عراق که همیشه در قمار عشق آسان می برند اربعین به خانه هاشان در طریق کربلا با زبانِ التماس و زور مهمان می برند در تمام سال با نان جویی سر می کنند خدمت زائر ولیکن مرغ بریان می برند تربت و آب و غذای حضرتی که جای خود خاک پای زائران را بهر درمان می برند آب تاول های پای زائران هم برکت است باغبان هاشان برای باغ هاشان می برند پیر زن هایی که بی سرمایه و بی موکبند بار زائر را به روی دوش با جان می برند @hosenih وای بر حال کسانی که برای زائران کیسه می دوزند و از این ناحیه نان می برند صبح محشر سمت آتش پیش چشمان همه منکران این شعائر را پشیمان می برند شمع می گِرید ولی خاکستر پروانه را به غنیمت بادها شام غریبان می برند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شعر از گروه "یا مظلوم" شاعران: ، ، ، ، ، ، ، ، ▶️ کنج عُزلت گُزین و تنها باش بین گمنام هاش پیدا باش پی سیر و سلوک‌ اگر هستی خاک شو محضرش تمنا باش @hosenih آخرت میوه ی همین دنیاست پس از امروز فکر‌ فردا باش نمک عاشقی به رسوایی ست با جماعت نباش و رسوا باش دست، پیش کسی دراز نکن سائل دست های سقا باش علف هرز هم اگر بودی در زمین حسین زهرا باش گرچه اصلا به تو نیازی نیست پای کار حسین اما باش زیر خنجر به فکر ما بوده ما به فکر گناه... ما را باش میل داری به روضه ی رضوان هر کجا روضه بود آنجا باش هدف از گریه خنده ی زهراست بی خیال ثواب عقبی باش گریه کن پا به پای طفلی که گریه میکرد با سر باباش @hosenih گفت حالا که آمدی بابا یا مرا با خودت ببر یا باش به من و روسریم فکر نکن فکر بی معجری زن ها باش ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شعر از گروه "یا مظلوم" شاعران: ، ، ، ، ، ، ، ، ▶️ وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده در حسرت بهبود زخم تو دوا مانده ما نیز بیماریم از بیماری ات بانو پس خوب شو زهرا و اینگونه شفامان ده @hosenih ای مستجاب الدعوه ام طوری دعا کردی که در دهان زینب آمینِ دعا مانده محجوب من، حرف تو را می‌خواندم از چشمت آن هم که پشت پلک مجروح تو جا مانده ما هر دوتا مشگل گشا هستیم اما تو آنقدر مجروحی که این مشگل گشا مانده حال علي بدتر نباشد بهتر از تو نيست من مانده ام با اين غرور زير پا مانده هر بار که میبینمش صدبار میمیرم حق دارم آخر روی چادر رد پا مانده @hosenih داری نفس را نیمه نیمه می‌کشی، پیداست یک استخوان دنده از باقی جدا مانده تا صبح مثل زخم تو خون گریه میکردم وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ باز هم نام کریمان پیش من آورده اند علتش این بود من را از قرن آورده اند در سیه چال گنه افتاده بودم بی حبیب لطف کردند و برایم هم سخن آورده اند @hosenih چار حمال از دل زندان به بیرون آمدند روی یک لنگه دری خونین بدن آورده اند بس که او لاغر شده اصلا نمی آید به چشم تن که نه... بر روی تخته پیروهن آورده اند صوت قرآن و مناجاتش نمی آید دگر چکمه پوشان چه به روز این دهن آورده اند تا غرورش را شبیه ساق پایش له کنند چند زندان بان پست و بد دهن آورده اند @hosenih باز هم شکر خدا عریان نمیماند زمین نوزده تا دخترش چندین کفن آورده اند تا سه روز آقا تنش روی پل بغداد بود پیکرش در معرض خورشید و خاک و باد بود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شعر از گروه "یا مظلوم" شاعران: ، ، ، ، ، ، ، آن قدَر زير نعلها پا خورد مثل پيراهنش تنش "تا" خورد روزه اش را سنان شکست آخر نیزه ای را به جای خرما خورد @hosenih تشنه بود آب خواست، اما شمر آب را پیش چشم آقا خورد یاد پهلوی مادرش افتاد پهلویش ضربه بی هوا تا خورد این صدای شکستن سینه است زیر مرکب شد استخوان ها خُرد پشت و روی تنش یکی شده بود زینب از دیدن تنش جا خورد چقَدَر هتک حرمتش کردند غارت پیکرش بفرما خورد در نمی آمد از تنش، بسکه پنجه بر دستباف زهرا خورد @hosenih پیش چشمان نیمه بازش آه چشم نامحرمی به زن ها خورد چشمهای حسین درد گرفت تیر وقتی به چشم سقا خورد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ظاهراً از ریا ابا دارم باطناً ادعا.... ادا... دارم کُفرِ من هست حُبِ دیده شدن شرم از روی انزوا دارم @hosenih های و هوی مرا نگاه نکن پولِ خُردم سر و صدا دارم این نداری تمام دارایی ست راضی ام من كه فقر را دارم هر چه دارد كریم، مال گداست هرچه دارم من از شما دارم پیش مردم مرا خراب مكن به همه گفته ام تو را دارم هر سحر با «علی علی جانم» سر سجاده «ربنا» دارم در شب تار ماه من علی است غم ندارم که رهنما دارم لنگِ محشر نمیشوم چونکه از «طریق» آبله به پا دارم حضرت عشق، سوره ی توحید با ولای شما خدا دارم چند وقتی‌ست ای امیر نجف حسرت و آهِ کربلا دارم برسد پای من به کرب و بلا با حسینِ تو حرف ها دارم @hosenih روضه ام روزه های اين ماه است تشنه که می‌شوم بکا دارم پسرت منع شد از آب و غذا چقَدَر گریه ی قضا دارم شعر از گروه "یا مظلوم" شاعران: ، ، ، ، ، ، ، @hosenih
تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید مارا نوشته اند شکار کمند یار شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید @hosenih کعبه نبرد و قسمت ما کربلا نمود سنگش به دیگران و طلایش به ما رسید حتی برات مشهد ما دست کربلاست سهمیه ی امام رضایش به ما رسید دستور داده است به ما: فَابْکِ لِلْحُسَیْن سلطانِ “طوس” توصیه هایش به ما رسید گرچه گرسنه کشته شد و تشنه ذبح شد اما همیشه آب و غذایش به ما رسید زخم هزار نیزه و خنجر به او رسید اجر طواف کرب و بلایش به ما رسید @hosenih میگفت این قبیله عبا شد نصیب ما میگفت آن قبیله قبایش به ما رسید جسمش به خاک ماند و کسی دست هم نزد تا که پس از سه روز زنان بنی اسد… شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بر باد داده عاشقی خاكسترم را وقتی تو را ديدم زدم قيدِ سرم را ايل و تبارم عاشق ايل و تبارت نذرِ تو كردم والدين و همسرم را @hosenih با بُردنِ نامِ شما معراج رفتم فطرس شدم دادي به من بال و پرم را بايد برای عاشقی تَركِ قرن كرد من آمدم اينجا ببينم دلبرم را كویِ تو را جارو زدم با اشک و مژگان از من نگير اين ديده‌یِ رُفتگرم را گريه نشانِ قلبِ پاک و صاف باشد از دست دادم مدتی چشمِ ترم را غارِ حرا ذاتش همان گوشه‌نشينی‌ست بايد كمی خلوت كنم دور و برم را @hosenih پرسيد كه مُزدِ رسالت را چه خواهی؟ گفتی نگه دار احترامِ دخترم را گفتی كه اين خانه همان عرش برين است گفتی فقط حيدر اميرالمؤمنين است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اومدی پاییزمون بهار بشه دلای ما همه نو نوار بشه اومدی تا با تو و برادرت سفره ی موسوی برقرار بشه @hosenih توو صفات تو خدا رو میبینم عمه ی کرب و بلا رو میبینم وقتیکه به گنبدت خیره میشم انگاری امام رضا رو میبینم میشه که حضرت زهرا به تو گفت پدرت همش فِداها به تو گفت بعضی حرفامو به هیچکی نمیگم باید این حرفا رو تنها به تو گفت همه خوبا همه حیرون تواند مریم و آسیه دربون تواند افتخار میرزا قمی ها اینه توی قبرستون شیخون تواند @hosenih اونقدَر امامتو صدا زدی ناله ی رضا رضا رضا زدی مثل زینب تو هم آواره شدی به کوه و دشت و بیابونا زدی هرچی شد وارد مقتل نشدی دیگه گریون بالای تل نشدی سه روز و سه شب توی بیابونا پشت دروازه معطل نشدی توی قم بال و پرت ریخته نشد غریبه دور و برت ریخته نشد از رو پشت بومای خونه هاشون آب و آتیش رو سرت ریخته نشد توی قم بی احترامی ندیدی نگاه مردای شامی ندیدی توو خرابه های قم نبردنت بخدا بزم حرامی ندیدی @hosenih به تو هیچکی کمتر از عزیز نگفت هیچکسی حرفای تند و تیز نگفت بین نا محرما یک برده فروش زبونم لال به شما... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر ابرهای رحمتت را سمت صحرا هم ببر سوی کنعان بوی پیراهن خبر را می‌برد یک خبر از جانب خود به زلیخا هم ببر @hosenih عاقبت بار گناهانم زمینم زد، بیا دست‌هایم را بگیر و یک‌قدم راهم ببر بار من بر روی دستم مانده آقا میخری؟! لطف کن یکجا بخر آقا و یکجا هم ببر من که هرشب نام‌تان را برده‌ام پس خواهشا صبح محشر که می‌آید نام من را هم ببر @hosenih اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا التماست می‌کنم این جمع را با هم ببر در قیامت هم به دنبال غذای روضه‌ام ای ملک، آب و غذایت را نمی‌خواهم ببر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خواهر مجتبی چه مظلوم است غربتش از عزاش معلوم است روضه خوان امام معصوم است فاتح شام و کوفه کلثوم است همه جا پا به پای زینب رفت @hosenih در صفاتش جلال میبینم حب او را کمال میبینم چشمه اش را زلال میبینم رتبه اش بی مثال میبینم همه جا پا به پای زینب رفت مثل زینب وقار بابا بود کوه صبر و حیا و غمها بود در رشادت شبیه زهرا بود خطبه اش ذوالفقار مولا بود همه جا پا به پای زینب رفت پیش نطقش وقار میریزد جگر روزگار میریزد عزت و اقتدار میریزد رنگ و روی بهار میریزد همه جا پا به پای زینب رفت جلوه ی نور پنج تن بوده گاه زهرا گهی حسن بوده اسدالله بت شکن بوده شاهد غارت بدن بوده همه جا پا به پای زینب رفت آنقدر گریه کرده پیر شده بی حسین از زمانه سیر شده غصه اش غصه ی حصیر شده با چه وضعیتی اسیر شده همه جا پا به پای زینب رفت گرچه با ناقه های عریان رفت به هواداری سلیمان رفت جنگ خطبه شد و به میدان رفت دو سه شب شهر کوفه زندان رفت همه جا پا به پای زینب رفت روی نی آفتاب را دیده دور گردن طناب را دیده گریه های رباب را دیده خیرران و شراب را دیده همه جا پا به پای زینب رفت روضه با اشک شور میگوید از درخت و تنور میگوید از مسیر عبور میگوید ماجرا را به زور میگوید همه جا پا به پای زینب رفت @hosenih شامیان سد راه میکردند دختران را نگاه میکردند هتک حرمت به شاه میکردند بین مجلس گناه میکردند همه جا پای به پای زینب رفت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه عزا آمد دل عالم گرفته زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته هرکس به هر نحوی عزادار شما هست حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته کوچه به کوچه تا ابد شرمنده‌ی توست در "مُلک ری" هر خانه رنگ غم گرفته @hosenih دیدم که از عشق شما لات محله رفته برای روضه‌ات پرچم گرفته راه نجات ما گنه‌کاران شمائید با گریه بر تو، توبه‌ی آدم گرفته حتما پشیمان می‌شود در روز محشر لطف تو را هر کس که دست کم گرفته شاهان عالم ریزه‌خواران تو هستند دست گدایی، سوی تو حاتم گرفته بالا سرت هرکس که آمد دست پُر رفت این "پیروهن" ، آن دیگری "خاتم" گرفته @hosenih برخیز دور خیمه‌ی زینب شلوغ است دور و برش را چند نامحرم گرفته اهل و عیالت بعد تو آقا اسیرند برخیز تا در خیمه‌ها آتش نگیرند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اربعین، عُشاق جان را نزد جانان می‌برند سر برای پیش کش دربار سلطان می‌برند هم سواره، هم پیاده دل به جاده می‌زنند آبرو از هرچه عذر و هرچه هجران می‌برند مثل موسای کلیم الله تا وادیِ طور پابرهنه می‌روند و سودِ چندان می‌برند مرحبا به شیعیان و مردم اهل عراق که همیشه در قمار عشق، آسان می‌برند اربعین به خانه‌هاشان در طریق کربلا با زبانِ التماس و زور، مهمان می‌برند در تمام سال با نان جویی سر می‌کنند خدمت زائر ولیکن مرغ بریان می‌برند تربت و آب و غذای حضرتی که جای خود خاک پای زائران را بهر درمان می‌برند آب تاول‌های پای زائران هم برکت است باغبان‌هاشان برای باغ‌هاشان می‌برند پیرزن‌هایی که بی سرمایه و بی موکبند بار زائر را به روی دوش با جان می‌برند وای بر حال کسانی که برای زائران کیسه می‌دوزند و از این ناحیه نان می‌برند صبح محشر سمت آتش پیش چشمان همه منکران این شعائر را پشیمان می‌برند شمع می‌گِرید ولی خاکستر پروانه را به غنیمت بادها شام غریبان می‌برند ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ناله یِ واعطشا بر جگرش می‌افتاد آب می‌دید به یادِ قمرش می‌افتاد بی سبب نیست که از جمله‌ی "بَکّائون" است دائماً اشک ز چشمانِ ترش می‌افتاد شیرخواره بغل ِتازه عروسی می‌دید یادِ لالایِ رباب و پسرش می‌افتاد با دلی خون‌شده می‌گفت که الشام الشام تا به بازار مدینه گذرش می‌افتاد روضه‌ی گم شدن و دفنِ رقیه می‌خواند تا به صحرا و خرابه نظرش می‌افتاد گوسفندی جلویش ذبح که می‌شد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می‌افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه‌های پدرش دور و برش می‌افتاد :: جلوی پای سکینه دم دروازه‌ی شهر از رویِ نیزه، علمدار، سرش می‌افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e