eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ امشب دو دیده ام ز غمت پرستاره است آن را که نیست چاره بجز این، چه چاره است در سامرا اگر چه نشد زائرت شوم دل را به یاد مقتلت از جان کناره است @hosenih با تو چه کرد معتمد دون، که این چنین از سوز داغ زهر به جانت شراره است مهدی ز ره رسید و سرت را به برگرفت افلاکیان و اهل سما را نظاره است در بند دشمن ارچه سرت روی خاک بود حالا به روی دامن یک ماهپاره است @hosenih گفتی تو إسْقِنیٖ و شدی از عطش رها این روضه را به کربُبَلا یک اشاره است هر چه ز لشگری طلبید آب، جدّتان پاسخ نداد کس به حسین شهیدتان ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای آفتاب چهره‌ی تو رشکِ آفتاب داری به رخ ز نور الهی همی نقاب ای ماورای عقل بشر قدر و شأن تو ای در مقام و مرتبه،"لولاک" را خطاب @hosenih نور تجلّیات خدایی به ساق عرش؛ ای آمده ز چشمه‌ی افلاک، درّ ناب حقّا وساطت تو شده وحی را دلیل تنها وجود تو شده مظروفِ این کتاب ای وسعت وجود تو آیینه‌ی جمال هرچه به جز جلال الهیت چون سراب @hosenih شأن تو در "دَنیٰ فَتَدَلّیٰ فَقٰابَ قَوْس" از چشم عارفان دو عالم ربوده خواب تو آمدی و کاخ شهان گشت زیر و رو افتاد،ولوله به دل و جان شیخ و شاب قبل از تو بوی خوش نشنیدی کسی به دهر آوردی از جنان به جهان، عطر مشک ناب @hosenih فردا که ز آفتاب جزا نیست مأمنی لطف تو می‌شود به سر امّتت سحاب همچون علی که گفته "عَبیدِ محمّدم" ما از دو عالم عشق تو کردیم انتخاب با هر نبی اگر چه نهان بود مرتضی بهر تو کرد جلوه خدا، با ابوتراب @hosenih بیست و سه سال از لب تو امّتت شنید راه علیست راه "مَعَ الحَق ّ"، ره ثواب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ، ▶️ بیا که بر دل عالم نشسته سوز غمت هزار جان گرامی فدای هر قدمت امام کعبه تویی تو تویی مطاف حرم که محترم حرم از رد پای محترمت @hosenih «فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی» بگیر دست گدا را دوباره از کرمت نفس بده که نفس پای پرچمت بزنم مگیر از سر این دل تو سایه ی علمت بیا و زنده کن این مرده را دمی به دمی تو ای مسیح مسیحا دمی بدم ز دمت به ذره گر نظر لطف تو رسد یکدم به آسمان رود از حسن لطف دم به دمت غریب مانده ای ای آشنای خیمه نشین میان عالم و آدم ، فدای داغ غمت و شعر درد دل تو هزار دیوان است کجاست شاعر شعرت کجاست محتشمت ؟ چه روزها و چه شبها که روضه می خوانی به اشک چشم که مادر فدای قد خمت @hosenih فدای غربت و مظلومی تو یا اُمّاه فدای تربت خاکی و مخفی حرمت چه می شود که ببینم دمی که امضا شد برات کرببلایم به گوشه ی قلمت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شأنش ز حدِّ فکر و گمان‌ها فراتر است وز هرچه گفته‌اند و شنیدیم، برتر است عالَم اگر همه ز سبوی علی‌ست، مست امّا ز یک تجلّی او، ماتْ حیدر است @hosenih وقتی بیان معنی او کار لفظ نیست باید خلاصه مثل خدا گفت، کوثر است گر او نبود، خلقت هستی یقین نبود از نور اوست مِهر فروزان منوّر است مرضیّه و محدٌثه و طاهره..؛ بتول؛ صدّیقه و زکیّه و زهرای اطهر است تا بر علی عیان نشود آن رُخ کبود صدّیقه گفت: دفنِ شب از روز، بهتر است دیوار و در که جای خودش قاتل علی‌ست تیرِ خلاص جان علی، میخِ آن در است دارد وصی‍ّت این دم آخر به زینبش روضه ز دشت کربُبَلا، حرف مادر است @hosenih روزی ز تَل تو راهی گودال می‌شوی وقتی که می‌رسی، بدنِ شاهْ بی‌سر است از بس که سینه‌اش شده پامال اسب‌ها برهر طرف که رو کنی آن پاره‌پیکر است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ شبی که از برکت، جلوه ای دگر دارد یقین که هر دلِ آگاه از آن خبر دارد شبی که مَرحَمت لطف دوست افزون است دعا و ذکر و توسل، بدان ثمر دارد @hosenih قلم به دست من اعجاز میکند امشب حلاوتِ سخنم طعمِ چون شکر دارد دوباره طایر اندیشه می پَرَد در اوج وَ مرغ فکر من از عشق، بال و پر دارد که گفته شامِ غم عاشقان ندارد روز شبِ فراق و غم ما دگر سحر دارد @hosenih رسانده پیک خدا، این نوید درعالم حسین در بغلش باز هم، پسر دارد علیّ اصغر ارباب آمده امشب بیا که باب الحوائج به ما نظر دارد *** بدون روضه چگونه کنم من از او یاد به آن غزل که بَرَم نام او اثر دارد @hosenih دوباره هفتم ماه محرّم است انگار درونِ سینه ام از ماتمش شرر دارد چو دید ناله ی"هَلْ مِنْ مُعیٖنِ" بابا را به عزمِ مقتل خونین خود خطر دارد مبین به چشمِ سر او را،تو شیرخواره و بس که سهمِ تیر سه شعبه چونان قمر دارد @hosenih به روی دست پدر می رود سوی معراج رقیّه از غم او دیدگانِ تَر دارد ز داغ اصغر و گهواره ای که غارت شد رباب، زخم عمیقی روی جگر دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ برای گفتن از او پای شعر هم به گِلْ است قلم به دست من حتّی هنوز هم دو دل است چگونه واژه بگیرد به کار چون خجل است که جان سپردن شاعر ز عجز، محتمل است به ذره گر نظرِ لطفِ ماهِ من نرسد به آسمانِ وصالش نگاه من نرسد @hosenih قلم به دست من امشب به شور آمده است دوباره موسیٖ جانم به طور آمده است دوباره بانگ أَنَا الله ز دور آمده است بیا که جلوه ی مستورِ نور آمده است بیا که شاه و گدا همنشین هم شده اند دگر دعا و اجابت قرین هم شده اند @hosenih زمین مکّه کند فخر بر سمٰا امشب رسد ز سوی سماوات این ندا امشب رسیده آیت تطهیر و هَلْ أَتیٰ امشب رسیده نَفْسِ پیمبر، ولیّ ما امشب برای هرچه خدا گفت یک مَثَل آمد علی عالی اعلای بی بَدَل آمد @hosenih امیر مُلک ولا شاه لافتیٰ حیدر شهی که آمده در شأنش إنّما حیدر برای امر خلافت به حقّ سزا حیدر وَ معجزات نبوّت به انبیا حیدر زمین ز مَقدم او رشکِ آسمان گردید به روی دست نبی دستِ حقّ عیان گردید @hosenih علیست یار و مددکار انبیای خدا علیست در همه احوال آشنای خدا علیست راضی مطلق به هر قضای خدا علیست آیت عظمای حقّ برای خدا درون سینه ی من تا که عشق پابرجاست زبان فقط به دهانم به یاعلی گویاست @hosenih ولایت تو به من داده آبرو آقا فقط به عشق تو هستم به گفتگو آفا به دست من ز مِی عشق دِهْ سبو آقا نگو که رانده ای از خود مرا، نگو آقا لبم به عشق علی هر دم این ثنا دارد خوشا به حال دل من که مرتضیٰ دارد @hosenih هر آنکه از تو سرود و هر آنکه از تو نوشت یقین به حُرمت حبِ تو می سِزَد به بهشت بگو به سر که ندارد به سر خیالت، خشت بدون مُهر ولایت، اساس نیکی زشت به حشر، دشمنِ تو سرفکنده می آید به شیعیان تو آن روز خنده می آید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ "ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد" آه از دمی که آید، دیگر برون ز زندان مردی که در سیه‌چال، از یاد رفته باشد @hosenih از بس ز ضرب سیلی، او ناله زد"یازهرا" از جوهر صدایش، فریاد رفته باشد با تازیانه‌ی کین، آزرده کرده او را هرگاه بر شکنجه، جلاّد رفته باشد از ناسزا و طعنه، سِنْدیٖ نَبُرد بهره از کظمِ غیظ آقا، ناشاد رفته باشد ساق شکسته‌ی او، مرهم نمی‌پذیرد آه از دمی که کار از، امداد رفته باشد @hosenih چون روی تخته‌ی در، باب‌الحوائج آید جان از نهادِ شیعه، از داد رفته باشد بر روی جِسْر بغداد،جسمش سه روز مانده این گوشه از غمش بر، اجداد رفته باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در راه عشق می خرم از جان بلای تو خلقی اسیر حلقه ی زلف دو تای تو دلها صفا گرفته همی از صفای تو عالَم پناه می طلبد از سرای تو خونِ خدا تویی و خدا خونبهای تو ای روز و شب دخیلِ غمت روزگار ما روشن به ذکرِ نامِ تو ‌شد، شامِ تارِ ما ای داده آبرو تو به ما، اعتبارِ ما تنها تو رهنمای طریقی و یارِ ما هر صبح و شام، ذکرِ لب ِ ما ثنای تو @hosenih بانی اشک، علّت شور و نوا، حسین مشکل گشای دردِ دلِ بی دوا، حسین عبدِخدا و فانی راهِ خدا حسین کشتی عشق، راهِ نجات از بلا حسین اسلام را بقا ز تو و کربلای تو گفتی که اشکِ دیده ی ما مرهم ِ غم است هرچه کنیم گریه به پای غمت، کم است تنها نه یک دهه، همه سالَم مُحرّم است عُمرِ مفید، وقفِ تو بودن دمادم است واللّهِ نیست در دل ما جز هوای تو عُمری به پای روضه ی تو کارم آه بود کارم عزا برای شهِ بی سپاه بود از لطفِ دوست، اشک دو چشمم به راه بود همواره آرزوی منِ روسیاه بود کی قسمتم شود که بمیرم برای تو ؟ @hosenih ماه دعا و ماه نیایش رسیده است وقت مُجیر و ذکر و ستایش رسیده است وقت نگاهِ لطف و نوازش رسیده است کارِ دلم دوباره به خواهش رسیده است محتاج یک نگاه توأیم و عطای تو روزی که گشت غرقه به خون آن رُخ چوماه اهل حرم اسیر حرامی و بی پناه زینب به سرزنان ز روی تَل کشید آه از زیر نیزه های شکسته به قتلگاه آمد به گوش زینب کبری صدای تو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به شُکر آنکه تو هستی مرا امام، حسن نشستـه ام بنویسـم کـه ٱلسَّـلام، حسن چگونه واژه بـه اوصافت اختیار کنم کمـالِ حُسـنِ تو آقـا کجا..؟ کلام، حسن @hosenih کجـا به درکِ مقـام تو پی بَـرَند اوهـام؟! به مدح تو چه بگویم در این مقام، حسن مرا به نامِ "گدای حسن" صـدا کـردند به انتساب شمـا دیـدم احتــرام، حسن به جای جور و جفایی که دیدی از یاران بخـوان تـو ایـل و تبـارِ مـرا غلام، حسن اَلا کـه عـزّت هــر مـؤمـنِ خــداجویی، زبان به مدحِ تو وا می کنم مُدام، حسن بـه نـامِ نامی تـو إلتجــا کنـم هـــر روز تویی تو حُسنِ هر آغاز و هر خِتام، حسن به لطفِ مَقدم تو ماهِ حقّ، فضیلت یافت که جلوه ی دگـری داده بـر صیام، حسن تویی که خنده به لب های مادر آوردی تویی نبی صفـت و احمــدِ تمـام، حسن تو سفـره دار علـی در مدینـه بـودیّ و گـدا گـرفته ز دستانِ تـو طعـام، حسن سکوت و صبـر تو رونق به دینِ حقّ داده وَ داشت صلحِ تو صدها هزار پیام، حسن امــامِ کـرب و بـلا اقتــدا بـه تـو دارد به یُمنِ صلح تو کـرده حسین قیام، حسن کسی که جنگِ جمل، کفر را ز پا انداخت وَ روز خصـمِ علـی را نمـوده شـام، حسن تمـامِ لشگـرِ کوفـه بـه یادت افتـادند به روز واقعه قاسم چو کرد قیام، حسن فتـاده لـرزه بـر انـدام أَزْرَق و آلـش چو بُرده نامِ تو و داده تا پیام، حسن ز جـور همسـرِ ملعـونه، ای ولـیّ خـدا تو را نشد که شود زندگی به کام، حسن @hosenih میانِ کوچه ی غم، بس که روضه جانسوز است نیـافتْ زخمِ غمت یکـدم التیـام، حسن غُبارِ قبر تو داروی دردِ مسکین است که مانده در هوس عطر آنْ، مشام، حسن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به لبـم نادعلیْ نادعلیْ، صبـح و شب است دل در این بادیه در آتش ِعشق و طلب است هـرکـه پا در ره غیرِ از تو گـذارد، بی شک حاصلش درد و غم و رنج و عذاب و تَعَب است @hosenih أَشهَــدُ أَنَّ عَلیّـــاً وَلــیّ اللّهِ اذان عشق و دلدادگی و شور و جنون را سبب است از همان سیــزده مـاه رجب تـا شب قدر هرزمان سیرِ مقامات تو کردم، عجب است در مقامات تو این بس که چنین می گویند کمتـرین فاصله ای بین تو بـا ذاتِ رب است آنکــه در جنگ فـراری نشد و غالب گشـت فاتحِ بَدر و حُنین، حیدر و شیرِ عرب است من کجـا.. مدّعی شیعه ی راهِ تـو شـدن ؟! من غباری به سر کوی توأم ، این ادب است @hosenih نزدِ مـن حُرمت او همچـو فـریضـه واجب آنکه بر شیرِ خدا، شاهِ نجف، مُنتَسَب است بوسـه ای تا بـه ضـریح تـو نشـاندم دیـدم طعمِ انگور بهشتی ست که بر روی لب است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو یادگار حسینی که کربلا دیدی شبیه عمّه‌ی مظلومه‌ات بلا دیدی "سری به نیزه بلند است" را شما دیدی و غارت حرم و خیمه‌گاه را دیدی دو چشم گریه‌ی تو تا همیشه آباد است در این سکوت تو صدها هزار فریاد است @hosenih برای گریهـات آقا اشاره کافی بود همین که چشم تو بینَد سه‌ساله کافی بود گلوی نازک یک شیرخواره کافی بود به آب‌دادن ذبحی نظاره کافی بود تو را به غصّه چهل‌سال مبتلا دیدند به لحظهْ‌لحظهْ گریز تو کربلا دیدند @hosenih اگرچه عصر دهم قسمت تو غم گردید که سایه‌ی پدرت از سر تو کم گردید نصیب تو فقط آه و غم و الم گردید ز بار غصه‌ی یاران قَدِ تو خم گردید اگرچه تبْ نگهت را ز درد، تیره نمود خدا برای امامت تو را ذخیره نمود @hosenih دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت دو پلک چشم ترِ تو همیشه باران داشت همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت به سینه روضه‌ی مکشوف چون هزاران داشت سه‌شعبه دیدی و تیر و گلوی اصغر را تو تیغ دیدی و خنجر به روی حنجر را @hosenih به نوک نی سرِ خورشید ماه قافله بود نگاهبان سر شیرخواره حرمله بود به دست و پای تو در این مسیر سلسله بود غمی که کُشته تو را شام بود و هلهله بود شهادت ارث شما بود و اعتبار شما به ظلمْ سوی اسارت کشید کار شما @hosenih چه رفت بر دل غمدیده‌ات به دفن پدر درون قبر زدی ناله‌ای ز سوز جگر سری نمانده کنی رو به سوی قبله دگر رواست خون بشود جاری از غمت ز بصر به دفن شاه شهیدان کفن نبود آنروز به زیر آن همه نیزه بدن نبود آنروز ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت سالروز ▶️ به شُکر آنکه تو هستی مرا امام، حسن نشستـه ام بنویسـم کـه ٱلسَّـلام، حسن چگونه واژه بـه اوصافت اختیار کنم کمـالِ حُسـنِ تو آقـا کجا..؟ کلام، حسن @hosenih کجـا به درکِ مقـام تو پی بَـرَند اوهـام؟! به مدح تو چه بگویم در این مقام، حسن مرا به نامِ "گدای حسن" صـدا کـردند به انتساب شمـا دیـدم احتــرام، حسن به جای جور و جفایی که دیدی از یاران بخـوان تـو ایـل و تبـارِ مـرا غلام، حسن اَلا کـه عـزّت هــر مـؤمـنِ خــداجویی، زبان به مدحِ تو وا می کنم مُدام، حسن بـه نـامِ نامی تـو إلتجــا کنـم هـــر روز تویی تو حُسنِ هر آغاز و هر خِتام، حسن به لطفِ مَقدم تو ماهِ حقّ، فضیلت یافت که جلوه ی دگـری داده بـر صیام، حسن تویی که خنده به لب های مادر آوردی تویی نبی صفـت و احمــدِ تمـام، حسن تو سفـره دار علـی در مدینـه بـودیّ و گـدا گـرفته ز دستانِ تـو طعـام، حسن سکوت و صبـر تو رونق به دینِ حقّ داده وَ داشت صلحِ تو صدها هزار پیام، حسن امــامِ کـرب و بـلا اقتــدا بـه تـو دارد به یُمنِ صلح تو کـرده حسین قیام، حسن کسی که جنگِ جمل، کفر را ز پا انداخت وَ روز خصـمِ علـی را نمـوده شـام، حسن تمـامِ لشگـرِ کوفـه بـه یادت افتـادند به روز واقعه قاسم چو کرد قیام، حسن فتـاده لـرزه بـر انـدام أَزْرَق و آلـش چو بُرده نامِ تو و داده تا پیام، حسن ز جـور همسـرِ ملعـونه، ای ولـیّ خـدا تو را نشد که شود زندگی به کام، حسن @hosenih میانِ کوچه ی غم، بس که روضه جانسوز است نیـافتْ زخمِ غمت یکـدم التیـام، حسن غُبارِ قبر تو داروی دردِ مسکین است که مانده در هوس عطر آنْ، مشام، حسن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دور از مسیرِ قُربِ تو دل گر تباه شد خواندم تو را به گریه و اشکم گواه شد @hosenih خیری نداشت دوری از تو برای من روزِ من از فراق ِ تو شـامِ سیاه شد حسرتْ نصیبم از اثرِ کرده های خویش حیف از مجالِ عُمـر که خرجِ گناه شد زورم نمی رسید بگیرم عنانِ نَفْس دلْ با نسیم ماهِ خدا رو براه شد پیش ِ تو کوهِ معصیت آورده ام ولی با یک نگاهِ لطف تو تبدیلِ کاه شد ** آه از دمی که حضرت سلطان اولیاء ذبحِ عظـیمِ واقعـه در قتلگاه شد @hosenih آتش به جانِ گیسوی طفلان رسید تا... خورشیدِ نیزه ها خیَمَش بی پناه شد «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»؛ «به عوض او، ذبح عظيمی را پذيرفتيم». سوره صافات، آیه 107 ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ؛ شاعر: ▶️ می سوزه قلبم این شبا از درد بارونه چشمـام می بـاره نم نم نزدیک شـدیم به روزای آخـر این سُفره داره جمع میشه کم کم توو سرنوشتِ من شبای قدر تقدیرِ سالِ دیگه چی بوده..؟ یعنی نوشتن اهلِ تقوا شم..؟ از دستِ نَفْسم میشم آسوده..؟ @hosenih کاشکی شهادت قسمتم میشد داشتم یه جو مردونگی، غیرت توو مُصحفِ اعمال من حک بود سـربازِ خـوبِ دوره ی غیبـت یه لحظه ام چِشْم برندار از من می خوام پیشِ لطفت نَرَم از یاد مشهـد، زیـارت، قسمـتِ من کن مهمون کنـم یه روضـه گوهرشاد شبهـای آخـر رو بـه پایانه دارم توو سینه یه غمِ جانکاه میخوام واسه توبه شفیعم شه دستِ منـو دامـانِ ثـاراللّه از من نگیر درکِ مُحرّم رو دور از تو میشم خیلی سر در گُم اذنم بده با روضـه ی اکبـر تا که بمیـرم مـن شـبِ هشتـم @hosenih یاربّ به عصـرِ روز عاشـورا یاربّ بـه اون اذکـار ِ در گـودال از روی تَل أمَّن یُجیب می خوند یاربّ به زینب که میرفت از حال یه مادری با ناله ای جانسوز میـگه بُنَیّـه کُـشتنـت. مظلـوم لبْ تشنه سر از پیکرت بُردن از جرعه ی آبی شدی محروم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«من که از جورِ فلک گمشده ماهی دارم» با خیالِ تو در این غمکده آهی دارم ناله گر راه رسیدن به تو هموار کند در دل از غصّه ی دوری، به تو راهی دارم @hosenih شام را یکسره ویرانه کنم با گریه من خودم یک تنه از اشکْ سپاهی دارم فرصتی نیست که از درد امانی یابم مهلتِ گریه به هجرانِ تو گاهی دارم تا نگاهی کنی از نیزه به احوالِ دلم من به چشمانِ تو بر نیزه نگاهی دارم بنگر از کعبِ نی و سنگ و کبودی به تنم بهر اثباتِ غمِ عشق، گواهی دارم گرچه از ضعفْ توانی به تنم نیست، ولی هرچه از دخترِ خود صبر بخواهی دارم @hosenih بارها پرسشم از عمّه همین بود پدر یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارم ؟ تا تو اینگونه، به این وضع، شدی مهمانم همه دیدند که امشب چه پناهی دارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله، السلام علیکِ یا عزیزة الزهراء، السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته ای بر مدارِ عشقِ علی، رُکنِ استوار ای بر سرِ تو سایه ی خورشیدِ روزگار ای اُمِّ فضل و اُمِّ فداکاری و ادب مستوره ای و گنجِ نهان می شوی شمار @hosenih ای وسعتِ کمالِ تو بر عقل ناپدید پیشِ جلال و حُجْبِ تو زانو زده وقار حقّا کُمیتِ قافیه لنگ است پیشِ تو ماندم چگونه مدح ِ تو گویم به اختصار با زینبین تا نفسِ آخرینِ خویش عهدی که داشتی ز وفا، بود پایدار خواندی کنیزِ حضرت زهرا تو خویش را اینگونه نامِ نامی تو گشت ماندگار سرمشقِ عاشقی تو به عشّاق داده ای عباس داده ای و ندادی ز کفْ قرار بر عشق و جان سپردنِ در راهِ عشقْ هم پرورده ای ز دامنِ تو داد اعتبار عصرِ دهم که سینه ی او تنگ گشته بود راهی سوی شریعه شد از بینِ کارزار آه از دمی که دستِ اباالفضل شد قلم تیرِ سه شعبه چشمِ قمر کرد اختیار خم شد به زانوان بِکِشَد تیر را برون از چشمِ نافذی که همی داشت اقتدار در پیش ِ پای فاطمه افتاد بر زمین ارثِ ادب ز مادرِ خود داشت آن سوار آه از تنی که روی زمین مانْد بی حسین آه از هجومِ لشگرِ در دستْ حربه دار بهتر نبودی و تو ندیدی به کربلا «روزی که شد به نیزه سرِ آن بزرگوار» اُمُّ البنین که در رهِ دین، بی بنین شده همواره داشت بر پسران خود افتخار خیمه میان خاکِ بقیع داشت صبح و شام عُمری برای کرب و بلا بود سوگوار @hosenih در حشر هم بنای شفاعت، یقین شود با دستِ با کفایتِ عباس، برقرار آن را که نیست روی امیدی به سوی خلق گردد به فضلِ دستِ اباالفضل امیدوار شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مشکاتِ ذاتِ قدسی و نورِ اِله تو هم روشنیّ صبح و طلوعِ پگاه تو بر ذاتِ پاکِ حیّ تعالی گواه تو از هولِ رستخیزِ قیامت، پناه تو جانِ نبی و کُفو علی، بانوی بهشت تا حشر از کرامتِ تو می توان نوشت از ساقِ عرش از طرفی دیگر آمدی در مُصحفِ کریمِ خدا کوثر آمدی حوریه ای به هیأتِ انسان در آمدی بینِ زنانِ برترِ عالَم سرآمدی اُمُّ الفضایلی و نداری نهایتی «ای قصهٔ بهشت ز کویت حکایتی» @hosenih ای در بیانِ قدر تو الکنْ زبانِ ما بیرون ز درکِ کُنه مقامت، توانِ ما «ای برتر از خیال و قیاس و گمانِ» ما محتاجِ توست در همه عصری جهانِ ما گوییم هرچه، حوصله را سر بیاورد باید خـدا به شـرحِ تو محشر بیاورد تو اُسوه ی عفاف و وقار و متانتی بر هَلْ أَتای سـوره ی قـرآن دلالتی بر بخشش و گذشت و کرامتْ تو آیتی چشمِ امید ماست به لطفت، عنایتی تو از ازل، پناهِ ابد، تا همیشه ای بر نخلِ سبزِ پاکِ امامت، تو ریشه ای سارا و مریم، آسیه و هاجر آمدند خیلِ فرشته از طرف ِ داور آمدند در زادْروزِ تـو همگی یکسـر آمدند بهرِ طوافِ شافعه ی محشر آمدند سِّرِخفی در عالَمِ ایجاد شد عیان گنجینه ای گشوده شد از غیبْ بر جهان @hosenih کوثر، کریمه، مهدیه، راضیّه، فاطمه نجمه، زکیّه، صالحه، عالیّه، فاطمه عَذرا، صفیّه، طاهره، انسیّه، فاطمه حَورا، علیمه، فاضله، مرضیّه، فاطمه در شأن و جایگاهِ تو ای مظهرِ وَدود لَولا لَمـاخَلَقْتُکُمـا آمده فرود * جایت کجاست جانِ نبی، جز دلِ علی تو پشت در به کوچه شدی حائلِ علی اول شهیـدِ راهِ علی، واصـلِ علی مشکلْ گشا علیست، غمت، مشکلِ علی داغِ نشسته بر دلِ حیدر نمی رود خونی که مانده بر روی این در نمی رود شاعر: *بخشی از متن حدیث لولاک: يا أَحْمَدُ! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما. ترجمه: ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی‌کردم. © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ستونِ عرشْ مستحکم بر ایوان شما چشمه سارِ بیکرانِ فیضِ حقّ، جان شما عالَمِ ایجاد با نورِ شما ایجاد شد نور دارد رو‌شنا از روی تابان شما کم نداری در شگفتی معجزاتِ بی شمار مثل دریایی وُ پیدا نیست پایان شما @hosenih عرصه ی دنیا مجالِ اختیارِ تامّ نیست در قیامت میشود معلومْ، میدان شما با تو تنها در غریبستانِ دنیا اُنسِ ماست ای پناهِ امن از هر غصّه، دامان شما چَشم بر راهِ غُبارِ کاظمینت مانده ایم «بو که بویی بشنویم از خاکِ بستان شما» دستِ رأفت از ترحّم بر سرِ ما هم بکش؛ ما «فقیریم» و «اسیر» و «سائلِ» خوان شما تا که از حکمت زبان را می گُشایی نزدِ خلق عقلْ زانو می زند در پیشِ بُرهان شما هرکجا تو دینِ حقّ را عرضه کردی گفته اند کافر و گبر و یهودی شد، مسلمان شما @hosenih مصرعی زیباتر از نظمِ مرا حافظ سرود: «ای فروغِ ماهِ حُسن از روی رخشان ِ شما» . . از کدامین روضه یاد آرم که جانْ می سوزَدَم می چکد از خامهْ خونْ در شرحِ زندان شما پایت از زنجیر آزرده شد و ساقت شکست شکرِ حقّ از خیزران نَشْکست دندان شما شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقان دارند در میخانه مأوا می‌کنند خانه ی غم را خراب از سیلِ صهبا می کنند خوب ها گلچین شدند و در مسیر کربلا شرح شور عشق را با اشکْ معنا می کنند @hosenih اذن از مولا گرفته از نجف راهی شدند این چنین در عاشقی دل را مهیّا می کنند سودها دارد مَشایه در طریقِ کربلا نقدِ جان را با متاع عشق سودا می کنند پابرهنه چون رقیّه، سرسپرده، جان به کف هر دلی را در طریقِ دوست شیدا می کنند در عمود آخرین عشّاق دلداده به ماه با دمِ "عباس جیٖبِ الْمٰای" غوغا می کنند @hosenih در جواب آنکه روزی یار می کردی طلب با لَکَ لَبیک، اعجاز مسیحا می کنند التفاتی نیست عشّاق شما را با بهشت در میان دو حرم، فردوس پیدا می کنند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا وا می‌شه لب به مناجاتت دیگه غمی با من نمی‌مونه من فکرِ جبـرانِ گناهـامم کی بهتر از تو اینو می‌دونه از بس وسیعه رحمتت یاربّ می‌دونم از من می‌گذری حتّی آغوشِ تو بازه واسه برگشت با تـو نمی مـونه کسی تنهـا خیلی خراب کردم، ولی بازم با روسیـاهی رو به تـو کردم دستی بکش روی سرم از لطف شاید که درمون شه کمی دردم کاشکی صدامو میشنیدی تاکه مشمول لطفت از کـرم باشم کاری نداره واسه تو یاربّ من یه حرم باشم تنها یه حاجت توو دلم دارم اذنی بده تا نینوایی شم من آرزو دارم یه بار دیگه پای پیـاده کربلایی شم امشب چشام بارونی و خیسه میگم " الهـی" با دل و جونم می‌ترسم و می‌پُرسم از تو که من تا مُحرّم زنده می‌مونم..؟ چن تا قسم می‌دم که کارسازه جون رباب و طفلِ شیرخوارِش یاربّ قسم به دستای سـاقی به روضه‌ی مشک و دلِ زارِش امشب مقدّر کن برام یاربّ جون دادنم توو روضه‌ها باشه این نوکر آلوده‌دامن هم امسـال نصیبش کـربلا باشه ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به شام تیره‌ی ما صبحِ روشنا عباس سفینه، عشقِ حسین است و ناخدا عباس تو آن طریقِ نجاتی که می‌رود تا عرش مسیرِ روشنِ توحید تا خدا عباس شروع منقبت توست، انتهای کلام ورای مرتبه‌ی عشق تا فنا عباس خوشا به آنکه کناره گرفت از دنیا غریبه با همه شد، با تو آشنا عباس به زخمِ خویش نمک گرچه می‌زنم شادم که دردِ خسته دلان را کند دوا عباس برو به خاکِ حریمش به سجده طوفی کن که بهرِ چشم دلِ ماست توتیا عباس بشوی لوح دل و رو به قبله‌ی جان کن ز سوز سینه بخوان و بزن صدا عباس بگو تو یکصد و سی و سه مرتبه باعشق به نامِ نامی سلطانِ اولیا عباس مخواه از کرمش کم که لطفِ بسیارش کند به سائلِ خود کیمیا عطا عباس تویی که طعم خجالت چشیده‌ای آقا اراده کن به نجاتِ من از بلا عباس ** گرفت تا به کف آب از شریعه، بر هم ریخت که مستِ عشقِ حسین است هر کجا عباس اگرچه دست ندارد کسی حریفش نیست به تیرِ غمزه بگیرد شکار را عباس میانِ علقمه از هجمه‌ی کمانداران رسید از همه سو بر سرش بلا عباس دمی که خواست در آرد به زانوانَش تیر عمود از طرفی خورد بی هوا عباس "بلند مرتبه ماهی ز صدر زین افتاد" نمود حقِّ وفا را چنین ادا عباس همین که گفت به مولا: أَخا مرا دریاب حسین هم به لبش دم گرفت أَخا عباس عمودِ خیمه‌ی او را کشید ثارالله به خیمه ناله بلندست: عمو، بیا، عباس ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو یادگار حسینی که کربلا دیدی شبیه عمّه‌ی مظلومه‌ات بلا دیدی «سری به نیزه بلند است» را شما دیدی وَ غارت حرم و خیمه گاه را دیدی دو چشم گریه‌ی تو تا همیشه آباد است در این سکوتِ تو صدها هزار فریاد است برای گریه‌ات آقا اشاره کافی بود همین که چشم تو بینَد سه ساله، کافی بود گلوی نازک یک شیرخواره کافی بود به آب دادن ذبحی، نظاره کافی بود تو را به غصّه چهل سال مبتلا دیدند به لحظهْ لحظهْ گریز تو کربلا دیدند اگرچه عصر دهم قسمتِ تو غم گردید که سایه‌ی پدرت از سرِ تو کم گردید نصیب تو فقط آه و غم و الم گردید ز بار غصه‌ی یاران، قَدِ تو خم گردید اگرچه تبْ نگهت را ز درد، تیره نمود خدا برای امامت تو را ذخیره نمود دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت دو پلک چشم ترِ تو، همیشه باران داشت همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت به سینه روضه‌ی مکشوف چون هزاران داشت سه شعبه دیدی و تیر و گلوی اصغر را تو تیغ دیدی و خنجر، به روی حنجر را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مشکاتِ ذاتِ قدسی و نورِ اِله، تو هم روشنیّ صبح و طلوعِ پگاه، تو بر ذاتِ پاکِ حیّ تعالی گواه، تو از هولِ رستخیزِ قیامت، پناه، تو جانِ نبی و کُفو علی، بانوی بهشت تا حشر از کرامتِ تو می‌توان نوشت از ساقِ عرش، از طرفی دیگر آمدی در مُصحفِ کریمِ خدا کوثر آمدی حوریه‌ای به هیئتِ انسان در آمدی بینِ زنانِ برترِ عالَم سرآمدی اُمُّ الفضایلی و نداری نهایتی «ای قصهٔ بهشت ز کویت حکایتی» ای در بیانِ قدر تو الکنْ زبانِ ما بیرون ز درکِ کُنه مقامت، توانِ ما «ای برتر از خیال و قیاس و گمانِ» ما محتاجِ توست در همه عصری جهانِ ما گوییم هرچه، حوصله را سر بیاورد باید خـدا به شـرحِ تو محشر بیاورد سارا و مریم، آسیه و هاجر آمدند خیلِ فرشته از طرفِ داور آمدند در زادْروزِ تـو همگی یکسـر آمدند بهرِ طوافِ شافعه‌ی محشر آمدند سِّرِ خَفی در عالَمِ ایجاد شد عیان گنجینه‌ای گشوده شد از غیبْ بر جهان کوثر، کریمه، مهدیه، راضیّه، فاطمه نجمه، زکیّه، صالحه، عالیّه، فاطمه عَذرا، صفیّه، طاهره، انسیّه، فاطمه حَورا، علیمه، فاضله، مرضیّه، فاطمه در شأن و جایگاهِ تو ای مظهرِ وَدود "لَولا لَمـاخَلَقْتُکُمـا" آمده فرود*... ✍ *بخشی از متن حدیث لولاک: يا أَحْمَدُ! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما. ترجمه: ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی‌کردم. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در راه عشق می‌خرم از جان بلای تو خلقی اسیر حلقه‌ی زلف دو تای تو دل‌ها صفا گرفته همه از صفای تو عالم پناه می‌طلبد از سرای تو خون خدا تویی و خدا خون‌بهای تو ای روز و شب دخیل غمت روزگار ما روشن به ذکر نام تو شد، شام تار ما ای آبرو و عزّت ما اعتبار ما تنها تو رهنمای طریقی و یار ما هر صبح و شام، ذکرِ لب ما، ثنای تو بانی اشک، علت شور و نوا، حسین مشکل گشای دردِ دل بی دوا حسین عبد خدا و فانی راه خدا حسین کشتی عشق، راه نجات از بلا حسین اسلام را بقا ز تو و کربلای تو گفتی که اشکِ دیده‌ی ما مرهم غم است هرچه کنیم گریه به پای غمت کم است تنها نه یک دهه، همه سالم محرم است عمر مفید، وقف تو بودن دمادم است والله نیست در دل ما جز هوای تو عمری به پای روضه‌ی تو کارم آه بود کارم عزا برای شه بی سپاه بود از لطف دوست اشک دو چشمم به راه بود همواره آرزوی منِ روسیاه بود کی قسمتم شود که بمیرم برای تو؟ روزی که ماند یکه و تنها و بی سپاه اهل حرم اسیر حرامی و بی پناه زینب به سرزنان ز روی تل کشید آه از زیر نیزه‌های شکسته به قتلگاه آمد به گوش زینب کبری صدای تو از عطر سیب دشت بلا پر شمیم بود موی سرش به نیزه به دست نسیم بود آتش به خیمه‌های بدون حریم بود این کی سزای حضرت شاه کریم بود باید که مرد پای غمت در عزای تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
...من در پی هر کودک تنها دویدم بعد از تو یک روزِ خوش از دنیا ندیدم آتشْ پرستار تن سجاد بود و ... کار همه اهل حرم فریاد بود و ... از دردِ کعب نی، یکی فریاد می‌زد او سوی مقتل می‌دوید و داد می‌زد دستی به رخسار سه‌ساله قاب گردید سیلی به گوش کودکانت باب گردید دیدم سکینه رو به سوی علقمه داشت "بنگر عموجان حال ما را" زمزمه داشت بار غمت بر شانه‌ها تا شام بردم سنگ از عدوی مرتضی، از بام خوردم بزم شراب و خیزران و رأس در طشت طفل سه‌ساله و خرابه، یادِ آن دشت یک یادگارت در خرابه ماندْ، بی من اما به زودی در کنارش می‌رسم من درکوفه هم برحال ما رحمی نکردند بر آل پاک مصطفی رحمی نکردند محزون شدم اما اسیر غم نگشتم غم روی غم دیدم ولیکن خم نگشتم من هرچه دیدم غیر زیبایی ندیدم از قتلگاه تو به عرش حقّ رسیدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e