eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
دارد تمام می‌شود این ماهِ عاشقی من سخت، بی‌قرارِ شبِ سومم هنوز!@dobeity_robaey
یک ماه می‌شود که ز جان گریه کرده‌ام با روضه‌های مرثیه‌خوان گریه کرده‌ام یک ماه می‌شود که به لب‌های تشنه‌ات نزدیک آب‌های روان گریه کرده‌ام یک ماه می‌شود که ز غم‌های خواهرت هم‌ناله با امام زمان گریه کرده‌ام گاهی در اول سلام زیارت، دم غروب در حسرت زیارتتان گریه کرده‌ام گاهی بیاد خیمه‌ی آتش گرفته‌ات گاهی برای دخترتان گریه کرده‌ام گاهی میان واحد و سنگین و شور و دم دست خودم نبوده، سینه‌زنان گریه کرده‌ام اشکی نماند، از غم بر نیزه رفتنت بر ماجرای تیر و کمان گریه کرده‌ام اصلا عجیب بود حال و هوای محرم‌ام کلی برای غربتتان گریه کرده‌ام :: آمد نشست، دست به روی سرش گذاشت هر تکه را که دید روی پیکرش گذاشت از یک طرف کمی گل ریحانه جمع کرد از یک طرف کمی پر پروانه جمع کرد یک، نه، دو، نه... چقدر شبش پر ستاره بود یک جسم خسته بود ولی پاره پاره بود خون می‌جهید و تاب و توانش نمانده بود جان در تن امام زمانش نمانده بود انگشترت کجاست؟! بمیرم برای تو آب آورت کجاست؟! بمیرم برای تو وقت اذان شده است بگو اکبرم کجاست؟ پیراهن سفارشی مادرم کجاست؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پلکی به هم زدیم و محرم تمام شد صد زخم دارد این دل و مرحم تمام شد نذر و نیاز و خدمت و عرض ارادتم آقا اگر زیاد و اگر کم، تمام شد باور نمی‌کنم که محرم به سر رسید من که هنوز گریه نکردم، تمام شد از روضه‌های مقتل زینب شروع کن گیرم که روضه‌های "مُقَرَّم" تمام شد از هرچه بگذرم سخن یار خوش‌تر است یک بیت عرض روضه و عرضم تمام شد :: دستت کجاست تا بشود سایه‌بان حسین زینب کجا و مجلس نامحرمان حسین... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هرآن چه کند از توأم جدا نکند صفای دل تویی و دل ز هرچه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند جواب نالۀ دل‌های خسته بر لب توست که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند؟ هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده مانَد و جان در رهت فدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطرۀ اشکی ز خود رضا نکند رهاییِ همه عالم بود به دست کسی که هرچه بر سرش آید تو را رها نکند... کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا، خدا نکند تو درد داده‌ای و تو طبیب درد منی به‌جز تو درد مرا هیچ‌کس دوا نکند... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت که زير سايه‌ی اين خيمه کرده‌ايم اقامت شفيع گريه کنانش ائمه‌اند يکايک به اين دليل که جمع است در حسين امامت کسى که آه ندارد، چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد، چه سود اشک ندامت چه نعمتی‌ست نشستن میان مجلس روضه که جبرئیل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بارِ عَلَم را به شانه‌اش نکشيده‌ست بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت "کسى که در پى کار حسين نيست، محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی، ز شیعگی چه علامت کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود می‌کند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت" به روز حشر که جمله فقير و کاسه بدستند خدا به زائر تو می‌دهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قيامت خود را سند زده‌ست به نامت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میان این همه مخلوق برگزیده شدم برای گریه به داغ تو آفریده شدم اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافی‌ست یکی دو بار حوالی یار دیده شدم همین که اهل توأم، کار من نه... کار تو بود رمیده از همه جا سمت تو کشیده شدم اگرچه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست به لطف خشکی لبهات آبدیده شدم نبود آتش داغ تو، خام می‌ماندم به مجلس تو رسیدم اگر رسیده شدم به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حاجت به شرح آن نیست، دردی که خود عیان است این اشک شورگونه، شیرین‌ترین بیان است از عشق یوسف مصر، یک دل فقط جوان شد در خیمه‌ی حسینی، دل‌ها همه جوان است بالاترین عبادت، شادی قلب زهراست شادی قلب زهرا، ذکر حسین جان است زهرا تمام ما را، با اسم می‌شناسد نزدیک درب هیئت، چشم انتظارمان است این سرخی بدن‌ها، یا این به سرزدن‌ها از جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است "اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند" وقتی که پیرمردی، با عشق روضه‌خوان است :: آهی کشید خواهر، در ماتم برادر این آه تا قیامت، در سینه‌ها نهان است مثل لب برادر، خون شد جبین خواهر گویا که چوب محمل، هم‌دست خیزران است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نباشد غیر داغ تو، به دل شایسته ماتم را به شادی دو عالم‌ هم نباید داد این غم را تویی آن اسم اعظم که حوائج مستجاب از اوست خدا از برکت نام تو بخشیده‌ست آدم را تمام اغنیا هم ریزه‌خوار سفره‌ات هستند که دیدم در صف نذری بگیران تو، حاتم را بخار رحمت از چایی بزمت جلوه‌گر باشد به رشک آورده چایِ روضه‌ی تو، چاهِ زمزم را "حسین و یا حسین و یاحسین و یاحسین" ای دل برای عاشقان عشق است از عالم همین دم را چنان که باید و شاید نکردم گریه بر داغت به غفلت دادم از کف دامن ماه محرم را :: میان روضه‌ی گودال از چه جان ندادم من؟! به سر باید کنم از این مصیبت خاک عالم را به تیر و نیزه و شمشیر و سنگ آن قوم شیطانی چرا کشتند اینگونه ولی الله اعظم را؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عيان می‌كرد رازِ دل، امان می‌داد اگر وقتش ميان قتلگه، كوتاه بود و مختصر وقتش بجاي درد دل، كاري مهمتر داشت بر عهده بيان عشق و شرح غم، بماند بعد در وقتش قرار اين بود تا فتح برادر را كند كامل غنيمت بود در آن معركه، از هر نظر وقتش در آن دربار و آن بازار، با اينكه معطل شد در آن ساعات طولاني، نشد هرگز هدر وقتش اسارت رفت فرزند خليل الله؟؟؟ نه... هرگز بتي در شام باقی بود، زينب رفت سروقتش تبر در بر، درآورد او دمار از روزِ شامي‌ها قيامت را رقم می‌زد چو می‌شد بيشتر وقتش هرآنكس جان خود را وقف زينب كرد، طوبى له و الا بي ثمر عمرش؛ وگرنه بي اثر وقتش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر زینب مظلومه شبِ تار رسیده ناموس خدا بر سر بازار رسیده دروازه‌ی ساعات پُر از مردم شامی‌ست بر گوش همه خنده‌ی انظار رسیده بر سوختگان در عوض تسلیت و گل هم آتش و خاکستر و هم خار رسیده بر عترت پیغمبر اسلام در این شام از قوم یهودی غم و آزار رسیده ترسم فکَنَد از سرِ نیزه به زمینش سنگی که به پیشانیِ سردار رسیده دیدند که چون حجله‌ی خون کرده رخش را تیری که به چشمان علمدار رسیده با خواندن قرآنِ تو ای ناطق قرآن مرهم به دل خسته و بیمار رسیده بنویس «وفایی» که پی محو ستمگر زینب نه، بگو حیدر کرار رسیده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند پشت دروازه به آن‌ها چقدر سخت گذشت کاش شب بود و نمی‌دید کسی زینب را بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا سرِ بازار به زن‌ها چقدر سخت گذشت آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت هر کسی بُغض علی داشت به اکبر می‌زد پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت سر بُبریده درآورد سر از طشت طلا خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت چوب می‌خورد حسین و لب زینب می‌سوخت وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پس از حسين، جهان بر سرش خراب شده برای حفظ حرم، زينب انتخاب شده نشاند بوسه به حلق بريده، از آن رو به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده كسي كه داغ دو فرزند بر جگر دارد نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده چه رفته بر دل زينب؟ كسی نمی‌داند، دمی كه وارد مهمانی شراب شده اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر پر از صدای رسای ابوتراب شده هزار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرين به شام و بزم می و كوفه‌ی خراب‌شده به صبر عمه‌ی سادات، شيعه مديون است كه شرح كرب‌و‌بلا مانده و كتاب شده... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دارد تمام می‌شود آقا عزای تو کم گریه کرده‌ایم محرم برای تو دارد چه زود سفره تو جمع می‌شود تازه نشسته‌ایم بخوریم از غذای تو شب‌های آخر است... گدا را حلال كن اين هم بساطِ نوكر بی دست و پای تو ما را ببخش گريه‌ی سيری نكرده‌ايم چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزای تو هر روز روز تو، همه جا محضر شما یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو کی دست خالی از در این خانه رفته است؟! دست پُر است تا به قیامت گدای تو تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس گریه کند برای تو صاحب عزای تو گریه کنِ تو حضرت زهراست والسلام جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جلوه‌ی مُشترک حیدر و زهرا، زینب فیض جاری شده از عالم بالا، زینب نه‌‌ فقط‌ فخرِ تو، فخرِ پدرت‌ هم بوده به تو گفتند اگر زینت بابا، زینب نیمی‌از هیمنه‌ی‌ تو به‌ خدیجه‌‌‌ رفته‌ست‌‌ نیمه‌ی‌ دیگر تو رفته به طاها، زینب مادرت اُمِّ‌أَبیهاست از این رو باید لقب تو بشود "سِرّ أَبیها"، زینب مادرت مرتبه‌‌ی عصمت کبری دارد تو ازاین‌رو شده‌ای‌ عصمت‌ِ صغری، زینب اشتباه است اگر فکر کنم در عالم فاطمه نائبه‌ای داشته اِلّا زینب سینه‌ام را که ببویند ملائک در قبر می‌نویسند به روی کفنم "یا زینب" مِنّت از هیچ‌طبیبی‌ نکشم چون که مرا اشک‌ در داغ تو کرده‌ست مداوا، زینب اشک خونین اباالفضل دلیلش این بود دستِ‌ تو بسته‌ شد، او کرد تماشا، زینب نیزه‌دار سر ارباب دلش سنگی بود با دلت چون‌که نمی‌کرد مدارا، زینب نیزه‌داران همه مستند در این راه دراز بی‌سبب‌ نیست‌ زمین‌ خوردن‌ سرها زینب.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دور محمل چه شلوغ است مکافات شده قافله وارد دروازه‌ی ساعات شده سنگ در دست رسیدند و خوش آمد گفتند بین هر کوچه‌ای از آل علی بد گفتند وسط این‌همه خنده، شرر آهم هست دور من هرکس و ناکس که نمی‌خواهم هست سوره‌ی ناس بخوانید که شر کم بشود چشم‌ها خیره نماند، سرشان خم بشود مشکلی کاش ز هجران تو حل می‌کردم سرت از نیزه می‌افتاد، بغل می‌کردم طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود بی ادب‌تر ز همه دوروبرم حرمله بود نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین دوست داری که بگوییم کجاییم حسین؟! وسط این‌همه روضه، فقط این غم کم‌ بود آخرین منزل ما مجلس نامحرم بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آه، یاران روزگارم شام شد نوبت شرح ورود شام شد شام، شهر محنت و رنج و بلا شام، یعنی سخت‌تر از کربلا شام یعنی مرکز آزارها آل عصمت را سربازارها شام، یعنی از جهنم شوم‌تر اهل بیت از کربلا مظلوم‌تر شام، یعنی ظلم و جور بی حساب اهل بیت عصمت و بزم شراب در ورود شام، از شمر لعین کرد خواهش ام کلثوم حزین کای ستمگر بر تو دارم حاجتی حاجتی بر کافر دون همتی ما اسیران، عترت پیغمبریم پرده پوشان حریم داوریم خواهی ار ما را بری در شهر شام از مسیری بر که نَبْوَد ازدحام بلکه کمتر گِرد عترت صف زنند خنده و زخم زبان و کف زنند آن جنایت‌پیشه، آن خصم رسول بر خلاف گفتۀ دخت بتول داد خُبث طینت خود را نشان بُرد از دروازۀ ساعاتشان پشت آن دروازه خلقی بی شمار رخت نو پوشیده، دست و پا نگار بهر استقبال، با ساز و دُهُل سنگشان در دست، جای دسته گل ریختند از هر طرف زن‌های شام آتش و خاکستر از بالای بام زینب مظلومه بود و گرد وی هیجده خورشید، بر بالای نی هیجده آئینه‌ی حق الیقین هیجده صورت زصورت آفرین هیجده ماه به خون آراسته با سر ببریده بر پا خاسته رأس ثارالله زخون بسته نقاب سایبان زینب اندر آفتاب آن سوی محمل سر عباس بود روبرو با رأس خیرالناس بود ماه لیلا جلوه گر بر نوک نی گه به عمّه، گه به خواهر چشم وی بس که بر آل علی بیداد رفت داستان کربلا از یاد رفت خصم بد آئین به جای احترام کرد اعلان بر یهودی‌های شام کاین اسیران، عترت پیغمبرند وین زنان از خاندان حیدرند این سر فرزند پاک حیدر است روز، روز انتقام خیبر است طبق فرمان امیر شهر شام جمله آزادید بهر انتقام این سخن تا بر یهود اعلام شد شام ویران، شام‌تر از شام شد آن قدر آل پیمبر را زدند دختران نازپرور را زدند خنده‌های فتح بر لب می‌زدند زخم‌ها بر قلب زینب می‌زدند آن یکی بر نیزه‌دار انعام داد این به زین العابدین دشنام داد پیر زالی دید در شام خراب بر فراز نیزه قرص آفتاب آفتابی نه سری در ابر خون لب کبود، اما رخ او لاله‌گون بر لبش ذکر خدا جاری مدام سنگ‌ها از بام گویندش سلام از یکی پرسید این سر زآن کیست گفت این رأس حسین بن علیست این بُوَد مهر سپهر عالمین نجل احمد، یوسف زهرا حسین وای من، ای وای من، ای وای من کاش می‌مردم نمی‌گفتم سخن آن جنایت پیشه با خشم تمام زد بر آن سر سنگی از بالای بام آن سر، آن آئینه‌ی حق الیقین اوفتاد از نیزه بر روی زمین ریخت زین غم بر سر خورشید خاک گشت قلب آسمان‌ها چاک چاک ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسیده روضه به بازار شام، واویلا تمام مرثیه در یک کلام، واویلا ز کوچه‌ها همه بوی شراب می‌آید رسیده قافله در ازدحام، واویلا در ازدحام نظرها، سلاله‌های علی اسیر و خسته و بی احترام، واویلا به کوچه‌های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله‌ی انتقام، واویلا به هر اشاره‌ی سنگی سری زمین می‌خورد سری به نیزه ندارد دوام، واویلا مقابل دل زینب چگونه می‌شکنند! به سنگِ کینه جبینِ امام، واویلا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کارِ ما گرچه به جز گریه‌ی پیوسته نبود کارِ این قوم ولی خنده‌ی آهسته نبود آنقدر ضربه‌ی نیزه همه را ساکت کرد بِینِ ما در پِیِ تو، یک سرِ نشکسته نبود پشت دروازه‌ی ساعات معطل شده است آن کریمی که درِ خانه‌ی او بسته نبود خسته از زخمِ زبانیم و جسارت به لبت پایِ ما با تو در این راه ولی خسته نبود گرمِ تزئین و پذیرایی شام‌اند همه ورنه دروازه‌ی این شهر چنین بسته نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا بخیر کند باز ازدحام شده زمان روضه‌ی جان‌سوز شهر شام شده تمام شهر برای نظاره جمع شدند عذاب حضرت زینب، نگاه عام شده یهودیان به تلافی خیبر آمده‌اند زمان سنگ‌زدن وقت انتقام شده خدا کند که نباشد درست این روضه که آل فاطمه وارد به بزم شام شده چه شد امام به گریه سه‌بار گفت: الشام؟! تمام روضه خلاصه در این کلام شده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اینجا همه کورند و از آیات می‌گویند خورشید را حتی چراغی مات می‌گویند این سرزمینِ تیره را شامات می‌گویند پای زمان انگار اینجا لنگ می‌گردد یعنی چهل گامش چهل فرسنگ می‌گردد این باب را دروازه‌ی ساعات می‌گویند این سو زنانی خسته با اطفال می‌آیند پانصد هزار آن سو به استقبال می‌آیند افلاک، از نحسی این اوقات می‌گویند تا رأسِ مولا بین صف‌ها می‌رود بالا آواز می‌خوانند و دف‌ها می‌رود بالا در شعرشان رقاصه‌ها طامات می‌گویند بر نیزه‌ها حتی امیری می‌کند این سر سائل بیاید، دست‌گیری می‌کند این سر او را کماکان قبله‌ی حاجات می‌گویند آل علی را شامیان خونِ جگر دادند از کوچه‌ی تنگ یهودی‌ها گذر دادند اینجا مسلمانانش از تورات می‌گویند پیرزنی که در سرش جز فکر خیبر نیست برداشت سنگی از زمین، پرسید: این زن کیست؟ گفتند: او را عمه‌ی سادات می‌‌گویند اموال را بردید حرفی نیست شامی‌ها اما کجای این جهان آه ای حرامی‌ها_ روبندهای کهنه را سوغات می‌گویند؟!... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از دم دروازه معلوم است بد تا می‌کنند خیره‌سرهایی که زینب را تماشا می‌کنند گاه با شمشیر و نیزه، گاه با رقص و طرب دور بی‌بی‌های روی ناقه بلوا می‌کنند شمر با اعوان و انصارش دوباره می‌رسند کربلای دومی را باز برپا می‌کنند شهر را مانند روز عید آذین بسته‌اند با صدای پای هر رقاصه غوغا می‌کنند کاش تنها سنگ باشد روی پشت بام‌ها می‌زنند آیینه را با هر چه پیدا می‌کنند دختران قافله با ذکر وا أُماه خود پای زهرا را میان کوچه‌ها وا می‌کنند نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچه‌ها بوسه‌هایی هدیه بر لب‌های بابا می‌کنند داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست خیزران‌ها هم چه کاری با جگرها می‌کنند! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بس احترام دیدیم، آن‌هم چه احترامی در حال انتقام‌اند، آن‌هم چه انتقامی اطرافمان به شادی، سرگرم رفت و آمد دلشادمان نکردند...، حتی به یک سلامی از کوچه ها و بازار، در بین چشم انظار ما را عبور دادند، این مردم حرامی دلخسته از اسارت، مجروح از جسارت من این‌چنینم و تو زخمی سنگ بامی من کشته‌ی نگاه یک مشت لا ابالی تو کشته‌ی مرام یک مشت بی مرامی پا تا سرم کبودی، دور و برم یهودی در بین ازدحامم، آن هم چه ازدحامی بالای نیزه و طشت، روی درخت و خورجین هم سنگ خورده، هم چوب، برآن لب گرامی با اینکه من صبورم، خورده ترک غرورم لعنت به مرد شامی...، لعنت به مرد شامی لعنت به مرد شامی...، لعنت به مرد شامی لعنت به مرد شامی...، لعنت به مرد شامی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گر زندگی‌ام خلاصه یک دم باشد، بگذار دمم گرم همین غم باشد این گریه اگر مرهم هر زخم شماست عشق است دلم اسیر ماتم باشد در مجلس تو سیاه لشکر هستیم اینجا جای رسول اکرم باشد با روضه‌ی تو بهشت از یادش رفت این خاک زمین، بهشتِ آدم باشد ما در همه‌ی سال عزادار توأیم سی روز برای ماتمت کم باشد از شهر نگیر این سیاهی‌ها را زیبایی شهرها به پرچم باشد کی گریه برای تو کند بعد از ما؟! سخت است نباشیم و محرم باشد خوب و بد مارا به خدا بخشیدی این پیشکشی ز یار درهم باشد باز این چه مصیبت فراق است امشب شورش به دل تمام عالم باشد از حُرّ و حبیب تا کسی همچون من صد شکر که کشتی‌ات معظم باشد ای کاش که این گریه‌ی ناقابل ما مرضی رضای مادرت هم باشد تکلیف من اربعینِ تو چیست بگو وضعیت من عجیب مبهم باشد زینب دم دروازه‌ی شام است امشب اسباب شکنجه‌اش فراهم باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از تیرگیِ شام، دل آسمان گرفت وقت ورود شد، نَفَسِ کاروان گرفت ذُریه‌ی بتول، اسیران سلسله باران سنگ بر سرشان ناگهان گرفت رأسی که بود بر سر نیزه، نشانِ عشق پیرزن یهودیه اورا نشان گرفت راهی نبود از در دروازه تا به کاخ از صبح تا غروب ولیکن زمان گرفت اشکِ سرِ بریده درآمد که خواهرش جا در میان مجلسِ نامحرمان گرفت ای دختر علی! چقدر داغ دیده‌ای! این روزگار از تو چه سخت امتحان گرفت با زجرِ نانجیب، شبی روبرو شُد و این‌گونه شد رقیه که لکنت زبان گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به سوی یار از ندارها سلام می‌رسد خوشیم این سلام‌ها به آن امام می‌رسد شدیم بی نصیب از نظاره‌ی رخش ولی نگاه لطف او به ما علی الدوام می‌رسد عطای یار و منعِ بخشش‌اش یکی‌ست باطناً صلاح ماست هر دوتاش...، هر کدام می‌رسد بریده می‌شود نخِ توسل اهالی‌اش به پای سفره‌ای که لقمه‌ی حرام می‌رسد از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید از آن طرف همیشه لطف و احترام می‌رسد همین که بر دعا دو دست خود بلند می‌کند به قلب ما همان دقیقه التیام می‌رسد دلِ شکسته! از غریبیِ عقیله صبر کن می‌آید آن امام و وقت انتقام می‌رسد :: فدای دختر علی که با قد خمیده‌اش محله‌ی یهودیانِ شهر شام می‌رسد چقدر کارِ این بزرگ‌زاده سخت می‌شود در آن زمان که کاروان به ازدحام می‌رسد گرسنه‌اند کودکان و رو به کس نمی‌زنند اگرچه بوی نان تازه بر مشام می‌رسد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e