#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
#امام_سجاد_ع_مدح_و_شهادت
به دشت،، شبنمِ فصلِ بهار بنشسته
به باغ،، چلچله بر شاخسار بنشسته
بهشتِ سبزِ ولایت، بغل بغل گل داد
سبد سبد گلِ زهرا به بار بنشسته
اگر به چشمِ دل اینک نظر کنی بر خویش
میانِ سینه ببینی نگار بنشسته
خدا خود آفریده، ولی با نگاهِ وحدانی
به دیدنِ ثمری خوش عذار بنشسته
خدا به نسلِ حسینش چه کوثری بخشید
به آسمانِ امامت قرار بنشسته
همانکه آرزوی صد علی به قلبش داشت
به یک علی، نفَسِ صد علی خدا بِنِگاشت
@hosenih
علی علی علی بن الحسین پیدا شد
فلک ز خنده ی ارباب مست و شیدا شد
ز نسلِ حیدریون سبطِ بوتراب آمد
شهی که سیدِ سجادِ آلِ زهرا شد
ببین ز خلقتِ "دوم علی" صدوده بار
حدیثِ صد علی و ده حسین معنا شد
ز قصرِ باغِ بهشت آمد آن امامی که...
به نورِ مقدمِ او شاد، قلب طاها شد
برای کرب و بلا هم پیمبری آمد
جهان ز دیدنِ سجاد، چشمِ بینا شد
همینکه صحبتِ نسلِ حسین شد ابراز
طلوعِ سلسله ی نُه امام شد آغاز
@hosenih
رسید مَخزنُ الاسرارِ کربلا سجاد
امامِ مفترضُ الطاعه ی ولا سجاد
به دشتِ کرب و بلا در سکوتِ محض اما
به شام و کوفه چه غوغا کند بپا سجاد
به تیغِ اشکِ سحر، آنچنان قیامی کرد
که ریخت کاخِ ستم را به یک دعا سجاد
هرآنچه نقشه، یزیدِ پلید در سر داشت
خطابه اَش همه را ساخت برمَلا سجاد
پیامِ خونِ خدا شد ز منطقش جاوید
برای قافله سرمایه ی خدا سجاد
اگرچه خطبه ی حضرت بدونِ منبر بود
ولی شبیهِ سخنرانیِ پیمبر بود
@hosenih
خدا به خلقتِ هستی شرابِ مستی داد
تمامِ غمزدگان را خطاب مستی داد
شکسته بود اگرچه تمامِ آینه ها
دوباره آینه ها را عتابِ مستی داد
امامِ زمزمه ها،، پر خروش و پر فریاد
به حکم " کُن فَیَکون" انقلابِ مستی داد
میانِ مستیِ دشمن، "اَنابنُ حیدر" گفت
به صوتِ فاطمیِ خود، جوابِ مستی داد
علیِ کرب و بلا، هم امام، هم نبی است
به یک خروش، جوابِ سرابِ مستی داد
همان امام که اینگونه میکند جلوت
امان ز غصه، چو میرفت گوشه ی خلوت
@hosenih
تمامِ حادثه ها را به اشکِ خونین دید
تمام واقعه ها را به قلبِ غمگین دید
ز کنجِ خیمه نگاهش به قتلگاه افتاد
امامِ خویش به مقتل، فتاده از زین دید
به حصرِ شعله ی آتش عجیب مضطر بود
که بر خیامِ حریمش هجومِ ننگین دید
بخاک، پیکرِ هفتاد و دو شهیدِ غریب
بدونِ غسل و کفن، هم بدونِ تدفین دید
رگِ بریده ی بابای خویش را بوسید
اگرچه در تَهِ گودال، داغِ سنگین دید
علی چو عمه ی مظلومه شکرِ حق میکرد
که درد و داغ و بلا را به چشمِ حق بین دید
به ناقه، گریه ی هشتاد و چار بانو را
به نیزه ها، سرِ هجده شهید، رنگین دید
سرِ بریده ی آن کشته از قفا را نیز...
به طشت و نیزه و دِیر و درخت و خورجین دید
ولی تمامِ مصیبات یکطرف، ای وای...
از آن زمان که به ناموسِ خویش، توهین دید
عزیزِ فاطمه را خارجی لقب دادند
هزار تهمت و توهین به آل یاسین دید
میانِ بزمِ شراب، عصمتش بدونِ نقاب
به دستِ بسته و سرها فتاده پایین دید
به بند و سلسله، در جشنِ عده ای اوباش
تمامِ اهلِ حرم را به آه و نفرین دید
چو لفظِ زشتِ کنیزی به خواهرش دادند
ز آهِ زینب کبری، هلاکِ بی دین دید
به لب دعای فرج را که زمزمه میکرد
صدای ناله ی عمه، به ذکرِ آمین دید
بیا امامِ زمانه که عمه منتظر است
دل امامِ اسیران ز غصه منکسر است
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
آمد آئینه ی ولا اکبر
تشنه ی باده ی بلا اکبر
سِرالاسرار کربلا اکبر
آنکه ما را دهد صلا اکبر
مِیِ قالوابلاست در دستش
همه ی کربلاست سرمستش
جانم از گرمیِ قدمهایش
آتشِ عشق، در سراپایش
دیده اَش، محوِ روی بابایش
چه خدائیست آرزوهایش
آمده بر حسین بنده شود
تا "اَنا مِن حسین" زنده شود
سیرتش ذاتِ سرمدی دارد
صورتش وجهِ احمدی دارد
چه تجلای بی حدی دارد
وَه جمالی محمدی دارد
کیست این ماه، شِبهِ پیغمبر
شاهِ شَهزادگان، علی اکبر
@hosenih
نیست در خلقتِ بنی آدم
اینچنین بی مثال در عالم
خَلقاً و خُلقاً است چون خاتم
منطقاً هم پیمبرِ اعظم
آمده محورِ همه حسنات
یاورِ ناخدای فُلکِ نجات
قبله گاهِ صفاتِ حق، اکبر
مست و ممسوسِ ذاتِ حق، اکبر
سَرورِ کائناتِ حق، اکبر
آشنا در کُراتِ حق، اکبر
میپرستند عاشقان او را
می شناسند دشمنان او را
یکی از عاشقان او عباس
دشمنِ دشمنان او عباس
کشته ی روح و جان او عباس
مستِ صوتِ اذان او عباس
او که خود مردِ بخشش و بذل است
همدل و همدمِ اباالفضل است
از حسین ارث برده طاعت را
از حسن خصلتِ شجاعت را
از علی شیوه ی مناعت را
از نبی سیره ی اطاعت را
شوکتش مثل مادرش زهراست
عصمتش همچو زینب کبراست
اوست سرمایه ی رسول الله
تیغدارِ علی ولی الله
ذوالفقارِ سپاهِ ثارالله
صفدرِ جبهه های جندالله
چون کند جلوه، رزمِ صفدری اَش
سر بریزد ز تیغِ حیدری اَش
روز! رزمش چو حیدر کرار
میشکافد سپاهی از کفار
خیزد از نعلِ اسب او چو غبار
گم شود لشگری در آن پیکار
نه هراسی ز دشمنان دارد
نه حریفی ز یل یلان دارد
آه از آن دم که در میانه ی جنگ
دشمنِ وی زند به او نیرنگ
بی هوا دوره اَش کند به خدنگ
لشگری بر سرش ببارد سنگ
ذهنِ ما غصه دارِ خاطره هاست
خاطراتی پر از محاصره هاست
@hosenih
کارِ کوفی، همیشه بی دردیست
جمعِ این قوم، جمعِ وِلگردیست
قتلِ مظلوم، عینِ نامردیست
لحظه ها لحظه های همدردیست
اِرباً اِربا شنیده ای یا نه؟
اشکِ بابا شنیده ای یا نه؟
بر زمین، چون علی بسر افتاد
پدری در برِ پسر افتاد
نه به زانو که از کمر افتاد
لکّه ای بر روی جگر افتاد
ای امان از غریبیِ عصمت
یک نفر، شد چگونه صد قسمت؟
هر طرف جستجوی اکبر بود
پایکوبان تمام لشگر بود
چه کسی بر امام یاور بود؟
بخدا دستِ گرمِ خواهر بود
گفت جانِ اخا در این غم و درد
سَرورم! سوی خیمه ها برگرد
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ادامه پست قبل👆👆👆
من مهدی ام که مادرم از پشت در بخواند
روز ظهور پاسخ فریاد آخر است
من مهدی ام که می کِشم از قبرها برون
هر دست را که ضارب سیلیِ مادر است
من انتقام ضرب غلاف مغیره ام
دستم به تیغ چون برود مثل شهپر است
صمصام منتقم منم ای خصم فاطمه
آنسان که ذوالفقار بدستانِ صفدر است
من پیچ و تاب کوچه ی غم را چشیده ام
هر روز هم برای من ، آن کوچه معبر است
@hosenih
من مهدی ام به عمّه ی سادات مقتدا
چشمم هنوز واله و حیران معجر است
من انتقامِ خونِ گلوی بریده ام
مَرهَم به حنجری که هنوزش به خنجر است
بیش از هزار سال گذشته ز کربلا
جدّم هنوز در دلِ گودال پر پر است
صبح و مساء به خونِ خدا گریه می کنم
خون خدا و خون دل من برابر است
شاعر: #محمود_ژوليده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
مینویسم بنام یا رزاق
تا بگویم کلامی از خلاق
خلقتی بس بزرگ و نورانی
در حریمِ عظیمِ انسانی
در حریمِ حرم، حریمِ حسین
مریمی دیگر از شمیم حسین
نفَسم حبس مانده در صدرم
چه بگویم ز لَيلةُ القدرم
@hosenih
شعرِ مدحِ رقیه ممکن نیست
وصف و شرحِ رقیه ممکن نیست
چون ز ماهِ مدینه می گویم
از زبان سکینه می گویم:
باز گلزارِ وحی گلشن شد
بامدادان مدینه روشن شد
چه خبر از سحر شده تا صبح
کوثری داده حق به مولا صبح
مرحمت بر طلایه داران شد
حرم اینک ستاره باران شد
چقدَر این ستاره دیدنی است
بوسه از ماه پاره چیدنی است
کیست این اَخترِ مدینه مگر؟
آمده دختر مدینه مگر؟
آری آری ملیکه آمده است
همترازِ عقیله آمده است
تابشی شد ز دخترِ خورشید
نوری از نورِ فاطمه تابید
شاهزاده است از پدر مادر
هم ز نسلِ گذشته تا آخر
شهربانو نشانه آورده
نوبرِ نازدانه آورده
بِینِ حضار همهمه آمد
دختری شکل فاطمه آمد
گفت زینب: فدای تو عمه
از ازل آشنای تو عمه
گفت عباس: مستِ زهرایم
من ز عطرِ رقیه شیدایم
گفت اکبر: فدای این کوثر
بوسه گیرم ز پای این خواهر
گفت بابا: فدات بابایت
ای بنازم به دست و پاهایت
گفت تاجِ سرِ ابوالقاسم
آمد آزاده ی بنی هاشم
زینتِ زینبین آمده است
رازدارِ حسین آمده است
باشد این حق، فقط برای حسین
مهبطِ وحی شد سرای حسین
نام او چون سلامِ قرآن است
و کلامش کلامِ قرآن است
هر که را هست، گوشِ دل شنوا
بشنود سوزِ آیه اَش ز نوا:
آیه های خدایی اَم بنگر
خود ز قرآن بخوان "فَلا تَقهَر"
خوب بشنو پیام طاها را
سوره ی امتدادِ زهرا را
که وجودم ز بسکه بالائی است
روحِ پاکم ز نفسِ زهرائی است
گر چه بیش از سه سال، عمرم نیست
رشدِ روحانی اَم، چو دختِ نبی است
نور من، نورِ عصمت اللهی است
قدرتم، قدرتِ یداللهی است
دینِ حق را به جان کنم آباد
شام را از ستم کنم آزاد
باز پرچم زنم به بام علی
سکه ی شام را بنام علی
با مدد از علی، به علمِ لَدن
بَرکَنَم کاخِ ظلم را از بُن
نیمه شب چون ز قافله مانَم
پایِ زخمی، پُر آبله مانَم
پس ترحم به سیرتم باید
هم نوازش به صورتم باید
@hosenih
ای عدوی سخیفِ بد آئین!
رحم کن بر یتیم، زجرِ لعین!
یاس را بی گنه مکن نیلی
بر یتیمِ حرم مزن سیلی
در پِی اَت، هر قدم که می آیم
مو مَکِش، من خودم که می آیم
گیسویم را کِشان کِشان کَندی
چقدَر دل به کُشتنَم بندی!!!
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
یا سیدَالکریم، سلام ای طلایه دار
بر حضرتت درودِ خدا، ای بزرگوار
ای خط و مشیِ شیعه ی اِثنی عشر ترا
ای مَحرمِ چهار امام، ای ولی مَدار
با رشته های حبلِ متین خورده ای گِره
والا اِمامزاده ی در دین زمامدار
@hosenih
عبدالعظیمی و حسنی و حسینی و
زهرائی و محمدی و حیدری تبار
اَحسنت بر مرام و قوام و دوامِ تو
ای زاده ی امام حسن، روحِ باوقار
سجاد و باقرند، عموهای اَطهرت
ای بر دلت ز صادقِ آل عبا قرار
تو نور چشمِ حضرتِ موسیَ بنِ جعفری
یارِ رضا، معینِ جواد، و سفیرِ یار
داده امامِ هشتمِ ما، شیعه را سلام
در نامه ای که داده به دستِ تو، آن نگار
هادیِ دین، ترا ولیِ خود خطاب کرد
ای صاحبِ عقایدِ نابِ تمام عیار
حتی امامِ عسکری از تو کند سخن
آری بتو امامِ زمان، کرده افتخار
بعد از قیامِ حضرتِ معصومه، بی گمان
طرحِ قیامِ توست، که شیعه شد آشکار
بعد از تو نیز، شیعه در ایران بقاء یافت
پرچم رسید دستِ علیِ بنِ مَهزیار
روح خدا، پیامِ قیامِ ترا گرفت
آن شد قیامِ او، که هنوز است ماندگار
ایران ز انقلابِ امام است مفتخر
سیدعلی است، وارثِ این اوجِ افتخار
اقدامِ تو، نشاطِ عجیبی به شیعه داد
دین گشته در سراسرِ دنیا پیامدار
نشرِ معارف از تو شتابی دگر گرفت
شد با تو خطِّ فاطمی، اِحیاء و برقرار
با اینکه بود کارِ تو در اِختفا، ولی
ترویجِ دین به شیوه ی مخفی است، ابتکار
هر چند زیرِ بارِ مصائب، قدَت خمید
شخصیتِ جهادیِ تو ماند باوقار
@hosenih
از بس، حدیثِ آل علی را صَلا زدی
نهج البلاغه شد ز کتابِ تو وامدار
تفسیرِ آیه های تَولّا، شد از تو نشر
هم، شرحِ آیه های تَبرّا به هر دیار
در دوره ای، حدیثِ غدیر از تو جان گرفت
شد منتشر پیامِ نبیِ بزرگوار
در راهِ دین، هرآنچه ز دستت برآمده
کردی تو از وظیفه شناسی، به روزگار
تنها نه با زبان، که در انجامِ کارِ خیر
خود میشتافتی، به قدمهای اُستوار
با دستگیری از ضُعفا، اُنس داشتی
با مردمِ ضعیف، نشستی هزار بار
دستِ اسیر و دستِ فقیر و یتیم را
با روی خوش گرفتی و بودی همیشه یار
با اهلِ درد، همدل و همراه و همزبان
با اهلِ ظلم، سیره ی تو بود اقتدار
سر، هیچگه مقابل کس خَم نکرده ای
اِلّا مقابلِ خَمِ اَبروی تک سوار
با اینکه چند یوسف زهرا، ثناگویَت
بودی غریبِ شهر و غریبِ همه دیار
آواره گشتی از همه جا، تا به کربلا
آوار شد به جسمِ تو، تخریبِ آن مزار
قبل از فدا شدن، شده ای فانیِ حسین
مثلِ حبیب، کشته ی دلبر شدی دوبار
آوار دیدی و اَثرِ نعلِ اسب، نَه
لب تشنه ماندی و نشدی ذبحِ نابِکار
@hosenih
جسمَت نماند روی زمین زیرِ آفتاب
رَاسَت نرفت بر سرِ نِی سوی هر دیار
روزیکه از عراق به مُلکِ ری آمدی
گریان شدی بخاطرِ یک جمله، زار زار
قاتل که از حکومتِ ری، گندمی شنید
تنها به وعده ای سرِ مولای ما برید
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
منکه عبد عبید سبحانم
جان نثار رسول قرآنم
اولین سید شهیدانم
من علی را ولی حق دانم
به پسر عمِ خود علی سوگند
او دمِ مرگ زد بمن لبخند
منکه بهر قریش درد سرم
نیست یکذره ترس در جگرم
به رسول خدا اگر سپرم
سایه ی مرتضاست روی سرم
هر چه دارم من از علی دارم
پیرم و بر سرم ولی دارم
@hosenih
علی آقای انبیای خداست
بر و بازوی مصطفای خداست
شیر هر بیشه مرتضای خداست
از ازل حیدر آشنای خداست
او به دور نبی به صحن اُحد
من به گِردِ علی ز خو بیخود
مِیسره، مِیمنه چه غوغا بود
وسطِ معرکه مرا جا بود
چشم من گرچه سوی طاها بود
ذکر من نام پاک مولا بود
آنکه قلب مرا هدف بگرفت
هدفش را شهِ نجف بگرفت
نبضِ من داشت با علی میزد
قلب من ذکر یاعلی میزد
نفَسم مرتضی علی میزد
بر عدو ضربه را علی میزد
هر سری را ز خصم میچیدم
ما رَمَیت اِذ رَمَیت میدیدم
منکه از عشق منجلی بودم
مستِ نورِ سینجلی بودم
محوِ جنگیدنِ علی بودم
چون نبی، عاشقِ ولی بودم
سینه ام را شکافت سرنیزه
قلبِ من هم شتافت بر نیزه
هر که قصدِ تهاجمِ ما داشت
خوفِ شمشیرِ شیر حق را داشت
هو هوی مرتضی چه غوغا داشت
وسطِ معرکه مصلا داشت
"لا فتی" چون شعار سبحان شد
صوت "اِلّا علی" نمایان شد
هر که را طینت علی باشد
قسمتش محنت علی باشد
عاقبت وصلت علی باشد
روزی اَش رویت علی باشد
جان چو میرفت از گِل و طینم
آمد آخر علی به بالینم
□ □ □
میگذارد ز لطفِ دلجویش
سرِ هر کشته را به زانویش
من بمیرم، مقابلِ رویش
سر بریدند ماهِ نیکویش
شمرِ ملعون که روی سینه نشست
رَاسِ مظلوم، روی نیزه نشست
@hosenih
پیکرم مثله شد، ولی آخر
پوششم شد عبای پیغمبر
جسدم را ندید اگر خواهر
مانعش بود حضرت کوثر
کاش مادر کنار دختر بود
مانع دیدنِ برادر بود
زینبش چونکه بی برادر شد
شاهد پاره پاره پیکر شد
بوسه گاهش بریده حنجر شد
وای از آن دم که صیدِ معجر شد
عصمت الله در اسارت بود
کار نامحرمان جسارت بود
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
دستِ ستم، امام اُمم را ز ما گرفت
زهرا دوباره در غم دیگر عزا گرفت
داغِ دلِ پیمبر و حیدر که تازه شد
بارِ دگر، مدینه غم کربلا گرفت
یک مجتبای دیگر و یک باقرِ دگر
سجادِ دیگری به بقیع باز جا گرفت
@hosenih
□ □ □
کرب و بلای صادق آل عبا رسید
شعله دوباره دامن آل کسا گرفت
آتش رسید باز به دهلیزِ بیتِ وحی
این خانه باز هم ز سقیفه بلا گرفت
با اینکه خانواده، همه در امان شدند
هُرمش، تمام اهلِ حرم را فرا گرفت
تا حال، نیمه شب به حرم حمله ای نبود
این بارِ اول است که این فتنه پا گرفت
دشمن ز در نرفت، ز دیوارِ خانه رفت
بَد فرصتِ نماز ولیِ خدا گرفت
با بددهانی از پسر فاطمه ربود...
سجاده و مجالِ نماز و ثنا گرفت
آن سالخورده را پیِ مرکب ز بس کشید
ناگه میانِ رَه، نفَسَش بی هوا گرفت
□ □ □
در کاخِ ظلم، گرچه فراخوانده شد، ولی
هربار، تیرِ قهرِ رسول خدا گرفت
اینجا چه شد، رسول خدا فرصتِ قتال...
از قاتلانِ صادق آل عبا گرفت؟
اما حسین،،، طعمه ی شمشیرها شد و
بر جای جایِ پیکرِ او نیزه جا گرفت
با چکمه روی سینه ی آقا نشست و گفت:
باید که تیغ بر سرِ تو از قفا گرفت
@hosenih
بس استخوانِ پیکرِ او نعلِ تازه خورد
"اِبنِ زیاد" پای جفا را طلا گرفت
وقتیکه حکمِ حمله به خیمه مباح شد
تازه تمامِ نقشه ی آن بی حیا گرفت
غارت که شد تمامِ حرم، تازه بعد از آن
معجر بروی نیزه ی کفار جا گرفت
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
عالم حریم حرمت آل پیمبر است
کلِّ فلک همان فدک آل کوثر است
چیزی ندارد این دو جهان غیر فاطمه
دنیا چو گوی، در کفِ دستان حیدر است
ما غیرِ خیرِ فاطمه خیری ندیده ایم
هر نعمتی که هست سرِ خوان مادر است
آری به حرمت حرم ثامن الحجج
ایران حریم حضرت موسی بن جعفر است
اصلاً قسم به حضرت معصومه و رضا
این مملکت هدیّۀ زهرای اطهر است
مکه مدینه سامره کرب و بلا نجف
تا کاظمین یکسره با قم برابر است
بالاترین زمان که پس از روز مادر است
معصومه شاهد است، همین روز دختر است
آمد چه دختری که چو زینب کند قیام
جان برادر است و رضا جان خواهر است
از مشهدِ شَهَنشَه و شیرازِ شاچراغ
تا قم حریم این دو سه خواهر برادر است
شوق زیارت و حرم و آب و دانه ام
یعنی که من کبوتر این آستانه ام
@hosenih
ای مرقد تو قبلۀ عالم تو را سلام
ای امتدادِ سورۀ مریم تو را سلام
ای جانشین زینب و زهرا به حلم و صبر
جام طهور کوثر و زمزم تو را سلام
ای پارۀ تنِ همۀ آل مصطفی
وی بضعۀ نبیِّ مکرّم تو را سلام
ای بارگاه قدسیِ تو آشیانه ای…
بر بهترین سلالۀ خاتم تو را سلام
آئینه دارِ معرفةُ الفاطمه تویی
ای رازدارِ خلقتِ آدم تو را سلام
باید تو را عقیلۀ دوّم صدا کنیم
عِلم لدُن تُوراست مسلّم، تو را سلام
یک نَخ ز چادر تو همان حبل محکم است
ای بر عفاف،رشتۀ محکم تو را سلام
نیکان تو را ملیکۀ اسلام خوانده اند
ای وصف تو ز نَیّرِ أعظم تو را سلام
شد بارگاهِ قدسیِ تو کلبۀ مَلَک
آید ز هر فرشته دمادم تو را سلام
عشق رضا و شوق حریمت،دو بالِ عشق
با این دو بال،نیست در عالم زوالِ عشق
@hosenih
ما را اگر به کشور تو بار داده اند
یعنی به ما خزائنِ أسرار داده اند
بعد از ولای فاطمه و زینب و حسین
بر زینبِ رضاست که این کار داده اند
تو خود نشانِ سلسلۀ این أمانتی
یعنی تو را ولایتِ ابرار داده اند
وقتی حدیث میکنی از جدِّ اکرمت
بر تو کلامِ فاطمه انگار داده اند
موسی سِرِشتی و گُلِ موسی بن جعفری
دین را نمک به کام تو بسیار داده اند
هستی فقیه و مجتهده در علومِ دهر
بر تو عجیب بینشِ بیدار داده اند
پا جای پای حجّتِ سرمد گذاشتی
با تو به ما بشارت و إنذار داده اند
طی کرده ای چه ناب مسیرِ امام را
زیبات، نامِ قافله سالار داده اند
میخواستی که زائر کوی رضا شوی
بعد از عروج، رخصت دیدار داده اند
حالا دفاع از حَرمت تا هنوز هست
صحن و رواق محترمت تا هنوز هست
@hosenih
تو در تمام مُلک و مَلک تا نداشتی
آنگونه خِلقتی که تو همتا نداشتی
روحِ مجرّدِ تو همان نور فاطمه ست
نوری که جز به صُلبِ علی جا نداشتی
وقتی شدی تو خانه بدوشِ امام خویش
جز انفجارِ نور تمنّا نداشتی
در مقطعی که نهضتِ تو انقلاب کرد
غیر از خدا تو هیچ کسی را نداشتی
روح خدا به مکتب تو رُشد کرده است
غیر کلامِ حق، یَدِ بَیضا نداشتی
در نوجوانی اَت به فِقاهت رسیده ای
در پُرسشی نبود، که فتوا نداشتی
شد حوزه های علمیه از عِلم تو علَم
ای عالمه که عِلم ز دنیا نداشتی
شأن و مقامِ شامخِ تو همچو زینب است
با آنکه عمرِ زینب کبری نداشتی
**
آنچه مصائب است چشیدی ولی یقین
بر نیزه رأس زادۀ زهرا نداشتی
از ساوه تا به قم به شما مرحبا رسید
از کوفه تا به شام به زینب جفا رسید
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
دلِ ویرانه اَم با دست تو تعمیر میخواهد
گنه، عفوِ قصور و بخششِ تقصیر میخواهد
برای مدح و وصف تو، قلم تطهیر میخواهد
کلامِ بی اثر، از حضرتت تاثیر میخواهد
تو هستی جلوه ای اعلا، ز نورِ "دعوتُ الحسنی"
مرا یک جلوه از رویت، برَد تا "قوسِ اَو اَدنی"
رها کن "لَن تَرانی" را، نمایان کن جمالت را
برای این دلِ حیران، مهیا کن وصالت را
بنوشان بر قلوبِ تشنه، آن جامِ حلالت را
نشان دِه باز بر ما، گوشه هایی از کمالت را
بدونِ گوشه ی چشمی، نشاید از شما گفتن
بدونِ دادنِ اِذنی، نباید از شما گفتن
@hosenih
نگاه مستِ تو ما را خدایی میکند، یعنی
طهورا جامِ تو دل را ولایی میکند، یعنی
رضای قلب تو ما را رضایی میکند، یعنی
جمالِ وجهِ تو حق را تداعی میکند، یعنی
چو فردِ بی سر و پایی، گدایی میکند از تو
به یُمنِ تو دو عالم را خدایی میکند از تو
ندارم من به کف جود و عطا، اما شما داری
ندارم من به دل مهر و وفا، اما شما داری
ندارم من به سر شور و نوا، اما شما داری
ندارم من به کس لطف و سخا، اما شما داری
نداری تو علی موسی الرضا، من دارم ای آقا
ز تو مهرِ علیِ مرتضا، من دارم ای آقا
ولایت برترین سرمایه ی دین است و دارم من
هدایت بهترین لطف است و با آن برقرارم من
عطایت بی دریغ است و عطا جز تو ندارم من
سرایت مهبطِ وحی است و این گوشه کنارم من
که گفته بی پناهم، حضرتِ "کهف الورا" دارم
طمع بر کس ندارم، تا که در عالم رضا دارم
تو سلطانی، تو میزانی، تو اصلاً عین قرآنی
ستونِ دینِ رحمانی، ولیِ امر سبحانی
به هر دردی تو درمانی، طبیبِ هر دل و جانی
چراغ راهِ گمراهان، امان و امن و ایمانی
تو در قولِ رسولُ الله، نورِ چشمِ طاهایی
تو دلبند امیرالمومنین، فرزند زهرایی
تو ما را پرورش، زیرِ پر و بالِ خودت دادی
تو ما را آب و گِل، از طینتِ آلِ خودت دادی
بما از کودکی روزی، چو اطفالِ خودت دادی
غذای سائلان را هم به منوالِ خودت دادی
چنان خود را به جمعِ خادمان همسفره گردانی
که گویی تو یکی از نوکران بیت سلطانی
تو آقایی، تو مولایی، تو والایی، تو یکتایی
تو سلطانِ سریرِ اِرتضا، فخرِ دو دنیایی
رضایی، عالمِ آل محمد، سبط زهرایی
چه رعنایی، چه زیبایی، چه شیدایی، چه غوغایی
تویی شمس الشموسِ سوره ی والشمس و اَلرحمان
ولی نعمت به ارضِ طوسِ ایرانی تو ای سلطان
@hosenih
فقط یک آرزو داریم، اینکه محرمت باشیم
جدا از خود مکن ما را، که عمری همدمت باشیم
نه تنها زائرت، که مونسِ درد و غمت باشیم
و چون "اِبنِ شبیبت" همنوای ماتمت باشیم
مبادا ما محرم را نبینیم ای گلِ زهرا
که آواره شده جدّ غریبت در دل صحرا
حرم، امروز باشد در کنارش صاحبِ لشگر
حسین و مسلم و عباس و قاسم با علی اکبر
ولی فردای عاشورا ندارد محرمی خواهر
امان از درد غربت، از بلای غارتِ معجر
ندیده تا کنون ناموسِ پیغمبر اسیری را
ندیده دخترِ سلطان، کنیزی را حقیری را
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
در #محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
طبیبی و تو شفایی دو چشم گریان را
نگاه کن به من و بیمه کن دل و جان را
تلاش میکنم از تو دمی جدا نشوم
وَگرنَه دور بمانم مسیرِ جانان را
@hosenih
چراغِ نوکری اَم تا ابد خموش مباد
تو نورِ معرفتی کلبه ی چراغان را
"نفَس بده که برایت نفَس نفَس بزنم"
هَماره غرقِ نیازیم، آهِ سوزان را
به اشکِ نیمه شبی دلخوشیم، کز غمِ تو
امید میرسد آخر، دلِ هراسان را
بخاطر من و ما نه، بخاطر خوبان
ببخش کوهِ گنه را، ببار باران را
به هر که چهره نشان داده ای فدایت شد
طواف میطلبد قبله گاهِ یاران را
بیا به ماهِ کرامت، بحق شاهِ رئوف
قبول کن به حریمِ وصال مهمان را
دلم برای امامِ غریب، تنگ شده
ولی ز شرمِ رخَش، سر نَهَم گریبان را
سکوت، وقتِ اهانت به نور جایز نیست
روا مباد مماشات، اهل ایمان را
دوباره کینه ی مامونِ پَست، گُل کرده
دوباره زهر چشانده طبیبِ دوران را
ز دشمنِ رضوی، ناسزا بعید نبود
چه زشت کرده اهانت شهِ خراسان را
حرام زاده ندارد ارادتی به امام
حیا و شرم نکردند حیِ سبحان را
تمامِ کشورِ ما، مُلکِ ری برای شماست
هنوز گندمِ ری، کرده مست عدوان را
چه پربهاست ریاست که اِبنِ سعدِ لعین
به نیزه برد سرِ سید شهیدان را
@hosenih
هنوز جان به تنش بود در تهِ گودال
که قصدِ حمله نمودند، جمعِ نسوان را
هنوز مانده به جا انتقامِ آن معجر
که وحشیانه ربودند از سر دختر
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_شهادت
ز سینه آه برآرید با همه شررش
ز دیده اشک ببارید تا رسد اثرش
امام مفترض الطاعه بر زمین افتاد
شبیه جد غریبش به خاک خورده سرش
@hosenih
میان حجره چو گودال دست و پا میزد
شبیه مار گزیده رسید درد سرش
به کام تشنه پسر را گهی صدا میزد
چه گویم از اثر زهر کینه بر جگرش
رسید زاده ی زهرا به طرفة العینی
سر مبارک بابا به دامن پسرش
به کربلا همه ی ماجرا شده بالعکس
سر مبارک اکبر به دامن پدرش
میان حجره امام غریب بود و جواد
ولی به قتل علی لشگری است دور و برش
میان حجره پسر در کنار بابا بود
ولی کنار علی چند نیزه در کمرش
صدای یاابتای علی که بود بلند
رسید قبلِ حسین، آهنی به فرق سرش
رسید بازِ شکاری، ولی چه احوالی
نه قوتی به کمر، نه رمق به بال و پرش
@hosenih
نگاهِ حسرتِ بابا به ارباً اربا، بود
نشست کوه به زانو، شکسته شد به برش
صدای عمه میآید ، علی ز جا برخیز!
خدا کند که نیفتد به جسم تو گذرش
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_شهادت
بعد از سقیفه، چونکه شد اسلام، وَالسلام
دیگر نماند فاطمه را هیچ احترام
آل علی، به حال علی، نوحه گر شدند
تا صبح فجر، تا برسد روز انتقام
ما آل فاطمه که امانِ خلایقیم
خود صیدِ کید و مکرِ خواصیم و هم عوام
@hosenih
مردم سوار گرده ی نیکانِ خود شدند
از بسکه شد طعامِ شکمهایشان حرام
مالِ حرام و شبهه، بسازد امام کُش
مائیم کشته های سقیفه علیَ الدوام
بس داغ روی داغ، تحمل نموده ایم
پیریِ زودرس شده روزیِ ما تمام
□ □ □
حالا ز بعدِ فاطمه اَم من، جوان ترین...
معصومِ جان به لب شده ی کینه و خِصام
رحمی نکرد قاتلِ من بر جوانی اَم
عمرم شبیهِ مادرمان، ماند ناتمام
ای اُم فضل، من چه بدی با تو کرده ام؟
از من چه دیده ای تو، بجز خوبیِ مدام؟
تیر جفای تو جگرم را نشانه رفت
این بود پاسخ کرم و جود و احترام؟
میشد چنان رباب، به عهدت وفا کنی
اما شبیهِ جعده شدی قاتلِ امام!؟
من وارثِ حسینم و هم وارثِ حسن
سوزِ عطش به دردِ غریبی است اِلتیام
یادِ گلوی تشنه ی جدم که میکنم...
نیزه نخورده، میکِشَم آهِ گلو، به کام
من در میان حجره زدم دست و پا، ولی
جد غریبِ من تهِ گودال، صیدِ دام
@hosenih
چون شمر، زنده زنده سرش از قفا برید
فریادِ یاحسین بگوش آمد از خیام
راسُ الحسین، بر سرِ نیزه شد و تنش...
زیرِ سمِ ستور، ولی باز ناتمام
چون ساربان به پیکرِ غارت زده رسید
انگشت شد، بهانه انگشترِ امام
ای ساربان، مقابلِ چشمانِ مادرش...
دیگر مَبُر، که فاطمه غش کرد، وَالسلام
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e