eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
- به بهانه سالروز یاران ،سبکباران، چه زیبا پر گرفتند خوش در کف اخلاص جان و سر گرفتند آنانکه تن را ،همره جان میکشاندند با پای سر خود را به مسلخ میرساندند با جان و دل، چون رو به قربانگاه کردند خود را همه ،قربانیِ الله کردند مَحرم شدند و مُحرم مقصود ماندند در حالت سجده بر آن مسجود ماندند حج را ، چه ابراهیمیان آوازه دادند حجاج بیت الله، درسی تازه دادند @hosenih یاد شهيدان را دوباره زنده کردند خود را فدای امتی رزمنده کردند این جان سپردن ها به ما پیغامی آورد امواجی از بیداری اسلامی آورد شد مفتضح آل سعود، آماده باشید تا رفتن قوم یهود، آماده باشید جرثومه کفار اینک رفتنی شد تابوی استکبار بی شک مردنی شد هر جا که هر دولت درافتد با ولایت ضرب المثل گردد در عالم، بی کفایت مُشت ابوسفیانِ استکبار وا شد آمال دُور مشرکین باد هوا شد ما با بنی مروان و مرهب در ستیزیم با دشمنان دین و مذهب در ستیزیم ما بولهب های زمان را میشناسیم شیطان پرستان جهان را میشناسیم @hosenih ما کاخ های شیشه ای را رَد گرفتیم رَد سران مشرک و مرتد گرفتیم امروز با دشمن ،مسلمان آشنا شد سرتاسر جغرافیای دین، منا شد امروز مسلخ از یمن، تا قلب شام است از بیت مَقدَس ،تا دل بیت الحرام است این فتنه ها پرورده قوم یهودند بازیگر این فتنه ها آل سعودند اهل بصیرت بعد از این آماده تر شد این امت آزاده بس آزاده تر شد نسلی که خود را با شهادت روبرو دید راه شهید کربلا را پیش رو دید ما کربلا را کعبه دل میشماریم شش گوشه را چون قبله دل میشماریم پشت سر رهبر، نماز آنجا گذاریم پا در رکاب مهدی زهرا گذاریم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یاعلی، ای همه دلداده ی "فی ذاتِ الله" ای فروشنده ی جان، در رهِ "مَرضاتِ الله" ایکه معروف به "اِعلای کلامُ اللهی" حضرتِ حیدرِ کرارِ "سلامُ اللهی" تو که سرمشقِ فداکاری و هم ایثاری تو که معنای "اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّاری" تو که بنیان و اَساسِ هنرِ تقوایی تو که مولا و امامِ همه، تا عقبایی تو که ظرفیّتِ دین، فلسفه ی اسلامی تو که ساماندهِ آیاتی و هم احکامی @hosenih تو که رزمنده ی روزی و تویی زاهدِ شب تو که سرمایه ی وَحیی و تویی هستیِ رب تو که میزانِ خدا، مردِ عدالت هستی هر دم از پرتوِ حق، غرقِ جلالت هستی در رکوعت، تو که خاتم به مساکین بدهی درسِ شاهَنشَهیِ خود، به سلاطین بدهی تو که سرخطِ حکومت، ز تو گیرند علی! تو که فرمانِ فخیمَت شده بین المللی تو که تبریک فرستاد خدایت، در جنگ ذوالفقار آمده از عرش برایت، در جنگ تو که هر جا، شب معراجِ نبی دیده شدی تو که در وادیِ خُم، تاجِ نبی دیده شدی تو که پا بر سرِ دوشِ نبوی بنهادی علَمِ دین، ز جهادِ علوی بنهادی تو که همرازِ نبی بوده ای، از فصلِ شَباب تو که بتخانه ی مکه، ز تو شد کعبه ی ناب تو که شد، قلعه ی خیبر به دو انگشتت فتح پرچمِ بدر و حنین است، کف مُشتت فتح □ □ □ ما چه گوئیم به مدحِ تو، که سر مدهوش است در ثنای تو زبان لال و قلم، خاموش است که توانَد ز سجایای تو، گوید سخنی؟ یا که در شرحِ قضایای تو، گوید سخنی؟ حرفِ ما نیست حریفِ نَمی از دریایت نزد زهراست، هزاران یَمی از معنایت گفت پیغمبرِ اکرم، بعلیِِ بعلی نیست آگه ز علی، جز من و حَیِ اَزلی □ □ □ با همه مدح و ثنائی که ترا هست، ولی... این سوال است، ز تاریخِ حیاتِ تو علی آنهمه فتح و فتوحات چه شد، ای شهِ دین؟ شاهِ دین را چه غمی ساخت، چُنان خانه نشین؟ راستی آنهمه قدرت، به کجا رفت آنروز؟ خود بگو آنهمه هیبت، به کجا رفت، آنروز؟ تو که آباد شد از لطفِ تو، هر خانه خراب از چه شد خانه خراب، آن حرمِ نور و صواب پنجه ای که، گِرِه از کارِ همه وامیکرد... ریسمان بست و ترا خصم، تماشا میکرد بانویت را، که گلوبندِ عروسی بخشید... گوشوارش ز چه بر روی زمین می غلتید؟ تو که خود بازوی پیغمبرِ اکرم بودی... سربزیر از زدنِ بیتِ معظم بودی! سندِ مُلکِ فدک، دستِ اَراذل افتاد بر رخِ یاسِ حرم، سایه ی باطل افتاد وای بر حال دلِ پُر ز بلای حسنت شیعه خونبارِ قدِ همچو عصای حسنت □ □ □ ما نبودیم در آن کوچه ی باریک اگر و ندیدیم چنین صحنه ی تاریک اگر عهد با مادرمان، تا به اَبد میبندیم در دفاع از حرمِ فاطمه، سد میبندیم گر چه جان، قابلِ قربانیِ زهرایت نیست بارِ دیگر حرمی، شاهدِ اعدایت نیست ما به میثاقِ ولایت، همه ایمان داریم و سپاهی ز سلیمانیِ ایران داریم ما که در محفلمان، دم ز علی میگیریم ما مسلمانیِ خود را ز ‌ولی میگیریم @hosenih خونِ ما، بر پسرِ حضرت زهراست حلال نیستیم ای پسرِ فاطمه، اَشباهُ رجال یک کلام است، پیامِ همه ی اهلِ وِلا کربلا را نگذاریم شود، کرب و بلا ما هنوز آه، ز زخمِ سرِ زینب داریم داغ بر دل، ز غمِ معجرِ زینب داریم ما که دلسوخته ی روضه، دمادم هستیم به علی، منتظرِ ماهِ محرم هستیم مهدیِ فاطمه را، شاهدِ خود میگیریم عاقبت پای علمدارِ حسین، میمیریم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روز ✔️نزول آیه زکات، آیه تطهیر و سوره هل اتا شکرِ خدا که حافظِ دینِ خدا، خداست مامورِ حفظِ عترتِ و دین، ختمُ الانبیاست بالاترین دلیل به آیات، هَل اَتاست وقتی کسی، علیهِ خدا اِدعا کند اینجا نبی، به یاریِ عترت، دعا کند با اهلبیتِ خویش، پیمبر خطاب کرد همره، دو سبط و فاطمه و بوتراب کرد شرمنده از تجمّعشان آفتاب کرد گفت ای خدا، اَهالیِ من، زینتِ منند این جمع، اهلبیتِ من و عترتِ منند یارب بحقِ فاطمه رحمت بما ببار این جمع را ز رجس و پلیدی جدا بِدار ما را مطهر از همه آفات،،، برشمار در دَم رساند آیه ی تطهیر، جبرئیل میگفت با ملائکه تکبیر، جبرئیل @hosenih با صدهزار شکر و دوصد ذکرِ کردگار راهی شدند با همه ی، هیبت و وقار بهرِ مباهله بسوی نقطه ی قرار تا صف زدند آل نبی گِرد هم، چو کوه حیران شدند جمعِ نصارا از این شکوه دیدند چونکه آل نبی را، خدا صفات نَجرانیان ز گفته پشیمان شدند و مات گفتند جملگی که نباشد رهِ نجات اِلّا به سر نهادنِ حکم محمدی این است دینِ حق و همین، راه سرمدی وقتی رسول، حجتِ حق را بیاورد... اولاد را به همرهِ زهرا بیاورد... همراهِ آل فاطمه، مولا بیاورد... دیگر توانِ هیچکسی قد نمیدهد حق را خدا به غیر محمد نمیدهد نورِ جلیست، آیه ی نابِ مباهله شرحِ ولیست، آیه ی نابِ مباهله مدحِ علیست، آیه ی نابِ مباهله در ظاهرش، اگر چه بنام پیمبر است شانِ نزولِ آن بخدا، وصفِ حیدر است آری، علیست وجهِ خدا، مایه ی خدا نور خدا، تمامیِ سرمایه ی خدا توحید را نشانِ خدا، آیه ی خدا شاهی که بر گدا برکات آورَد، علیست آنکه رکوع را به زکات آورَد، علیست وقتی خدا به حیدر عطا،،، ذوالفقار کرد اِبقای دین، به حیدرِ دُل دُل سوار کرد در راهِ دین، علی همه هستی نثار کرد تنها اُحد نشاند، نَود زخم بر تنش بدر و حنین ها سببِ بغضِ دشمنش حیدر شناس کیست، بجز یارِ مرتضی زهرا پیِ تلافیِ ایثارِ مرتضی آمد به کوچه و شد علمدارِ مرتضی آنجا که هیچکس به علی اعتنا نکرد زهرا، علیِ خانه نشین را رها نکرد در کوچه ها ز فاطمه، حرمت شکسته شد پهلوی او به راهِ ولایت شکسته شد در بیتِ وحی، غنچه ی عصمت شکسته شد پس پاسدارِ میر و علم، کیست؟ فاطمه اصلِ مدافعینِ حرم، کیست؟ فاطمه @hosenih حقِ علی، به یاریِ زهرا اَدا شود باید به راهِ فاطمه، جانها فدا شود تا راضی از تمامیِ عالم، خدا شود زهرا شناس کیست؟ حسین است و زینب است کرب و بلا شناسیِ ما، اصلِ مطلب است کرب و بلا، که مکتبِ زهرا شناسی است گودالِ قتلگاه، تولّا شناسی است رفتارِ شام و کوفه، تبرّا شناسی است در قتلگه، امام که مهمان نمیشود! بر نیزه رأسِ قاریِ قرآن نمیشود! مظلوم را، به نیزه ی صیاد میزنند؟ زنجیر را، به گردنِ سجاد میزنند؟ آخر، سرِ سه ساله مگر داد میزنند؟ ویرانه را، رقیه که آباد میکند... نامِ علی، به ماذنه ها داد میکند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روضه به دلهای غمین صوتی حزین است زبان حالِ زهرا اینچنین است حسینم در مسیر کربلا بود میان راه طوفانی بپا بود بسویش قاصدی آمد شتابان به آهِ دل صدا میزد: حسین جان چو طوفان از دل صحرا گذر کرد صدای ناله ای جلبِ نظر کرد نوای خواهرت از محمل او شنیده میشد از سوز دل او @hosenih دمادم با نوای نینوایی صدا میزد برادر جان کجایی چرا دیگر نمیبینم جمالت چرا محرومم اینک از وصالت عجیب از این خبر دلها بهم ریخت دلِ دلداه ی زهرا بهم ریخت شتابان در کنار محمل آمد فرود از اسب، در آن منزل آمد به امر حضرتش، طوفان شد آرام به بانو گفت با تکریم و ا‌ِکرام چه شد خواهر که اینسان بیقراری؟ چرا اشکِ تو شد اینگونه جاری در آغوش‌ِ برادر جا گرفت و... زبانِ شِکوه اَش، بالا گرفت و... صدا زد: یاحسین ای نور دیده فقط خواهر دمی رویت ندیده از این طوفان دلم در تاب و تب شد همه عالم به پیشِ دیده شب شد ندیدم ساعتی ماهِ تمامم بخود گفتم که شد کشته امامم خدا را شکر در این دشت و صحرا ترا دیدم دوباره، ماهِ زهرا مشو دور از حرم، ای سرورِ من نگردد سایه اَت کم، از سرِ من □ □ □ ولی دست قضا، غم را رقم زد گلِ زهرا به یک صحرا علَم زد غبارِ غم به صحرا در گرفت و... عدو از ماهِ زهرا، سر گرفت و... زمین گلگون شد از خونِ خدایی غبارِ غم شد و روزِ جدایی زمین و آسمان یکجا بهم ریخت دوباره زینب کبرا بهم ریخت دگر خواهر، برادر را نمیدید عزیزِ جانِ مادر را نمیدید سپاهی بِینشان حائل شد ای وای که روی سینه اَش، قاتل شد ای وای به صدرِ او رسیده پای چکمه نباشد سینه ی او جای چکمه @hosenih ز خیمه دختِ زهرا میدوید و... به مقتل، خصم خنجر میکشید و... محاسن بود در دستِ حرامی جدا شد از قفا، رَاسِ امامی صدای مادرش پیچید هر سو حسینِ من سرت کو، پیکرت کو "اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان دُرّ نایابت ندادند" "اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسمِ صد چاکت نکردند" © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین هیچ تاب زنده ماندن را ندارم بعد از این رفت یک یک از برم، حتی گل شش ماهه ات شد پس از اکبر، عمو عباس هم نقش زمین قاسمم رفت و نمانده یادگاری از حسن جز من و دست و سرم، یابن امیرالمومنین @hosenih تا کجا بینم غریبی تو را در کارزار طاقت ماندن ندارم تا تو هستی بی معین آه ای عمه، ببین شمشیرها را گرد او زود خود را میرسانم بر عموی نازنین هیچ شمشیری نگردد مانع جنگیدنم نیزه ای، منعم نسازد، یا کمانی در کمین هیچ نیرویی به گرد پای من، نتوان رسید میرسانم خویش را تا مقتل سلطان دین ** آی فرزند زنا، داری عمویم میگشی؟! میکشی تیغ رذالت، بر امام المسلمين؟! تا که من هستم به دستم می‌شوم او را سپر چون عمو عباس دستم را دهم در راه دین ای فدای غربتت این جان ناقابل، عمو دستم افتاد و ندارم با کی از خون جبین بهترین جای جهان شد قتلگاهم، ای دریغ کیست چون من در تمسک بر تو ای حبل المتین در دل دریای خون، بوسه به دستت میزنم تا کنون قومی ندیده، دستبوسی اینچنین شد ز تیر حرمله، جسمم به جسمت دوخته خون من با خون تو آمیخت، تا خلد برین یازده سال است بابایی برایم کرده ای حق فرزندی ادا کردم، وفایم را ببین آمده بابا به دیدارم که تحسینم کند شد شهادتنامه اَم امضاء در این سرزمین @hosenih تا که یا اماه گفتم، مادرم زهرا رسید الوداع ای عمه جان، روحم به کوثر شد قرین من نبینم بر تنت رخت اسیری بهتر است بعد از این گویا، حجابت می‌شود با آستین! میروی منزل به منزل، باز میگردی ولی وعده دیدار ما، اینجاست روز اربعین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از بس نبی به شخص علی التفات داشت حتی در احتضار هم از این صفات داشت خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است گویی از او ارادۀ آب حیات داشت @hosenih بوی علی شفای غم و درد مصطفاست ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت: هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت محراب را چو غیرِ علی دید در نماز او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت آغوش می گشود برای دو نور عین از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای امّا نگاه زینب کبری نکات داشت تا آخرین نفس نگران حسین بود گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت در روزهای آخر عمرش ، بقیع را آگاه از مصائب بعد از وفات داشت تازه غم و مصائب زهرا شروع شد آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت @hosenih فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت تو بازوی علی و علی بازوی خداست از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حجره دست و پا زد و یاد غریب کرد یاد حسین، کشته ی شیب الخضیب کرد رویش بخاکِ حجره که افتاد ناله زد یاد جمال خاکیِ خدالتریب ‌کرد @hosenih زهرِ جفا که بر جگرش، بد اثر گذاشت یادِ غریبیِ حسنِ بی حبیب کرد افتاد بر زمین، ز غمِ مادرش گریست لعنت بسی، به دومیِ نانجیب کرد □ □ □ آقای ما، که سفره ی روضه بنام اوست با خونِ دل روایتِ اِبنُ الشبیب کرد فرمود: پِلکم از اثرِ گریه زخم شد داغِ حسین، قلب مرا غم نصیب کرد وقتی کشید پیکر خود را به گوشه ای بهر جواد، گریه و صبر و شکیب کرد آمد پسر ، کنار پدر ، دیده تر ، ولی خود را برای غربتِ بابا طبیب کرد □ □ □ این ماجرا به کرب و بلا جورِ دیگر است بابای پیر بهر جوانش نهیب کرد @hosenih با ناله های یا ولدی، پیشِ پیکرش از سوزِ داغ، شور و نوایی عجیب کرد چون دید اشک خواهرِ مضطر در آن میان دستی بسر گذاشت و اَمَّن یُجیب کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حرم باز از سوی ابلیس، رهِ کینه علَم شد غمبارترین حادثه با تیرِ ستم شد رگبارِ مسلسل سوی زُوّارِ حرم شد چون شاهچراغ اُمتِ اسلام به غم شد از اشکِ حرم، دشمنِ دین در خطر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد @hosenih ای دشمن مغضوب، وطن جان و تنِ ماست پیراهنِ خونینِ زیارت، کفنِ ماست ایران، حرمِ آل حسین و حسنِ ماست هر گوشه قدمگاهِ شهِ بی کفنِ ماست این شورِ حسینی است، که اینجا به سر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد تا یاورِ ما لایتناهیست بدانید ایران حرمِ امنِ الهیست بدانید این مملکتِ شیعه گواهیست بدانید مملو ز بسیجی و سپاهیست بدانید این خاک مپندار، که در دامِ شر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد اینجا همه نسلِ پسرِ فاطمه هستند این نسل، سپاهِ قدَرِ فاطمه هستند واللهِ جوانان، سپرِ فاطمه هستند خوبان و شهیدان، ثمرِ فاطمه هستند خصمِ علی و فاطمه در درد سر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ما سینه زنانِ حرمِ خونِ خدائیم دلسوخته ی تشنه لبِ کرب و بلائیم جان بر کفِ آن بی کفنِ راس جدائیم همناله ی زهرا و علی، چون شهدائیم آهِ دلِ زهرا، به گلوی سحر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ور افتاد @hosenih عالم ز نوای سحرِ فاطمه گِریید هر کشته ز داغ پسرِ فاطمه گِریید هر دیده ز سوزِ جگرِ فاطمه گِریید مهدی شبِ جمعه به برِ فاطمه گِریید هنگامه ی تعجیلِ فرج زودتر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد شاعر: 🔅 اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇👇 @hosenih
توفیق دارم، از گُلِ زهرا بگویم از کوثرِ دوم، مَهِ طاها بگویم از اولین ابنُ الرضا، زیبا بگویم با لفظ و معنای بسی شیوا بگویم اما چگویم، زانکه در مدحش خدا گفت: نتوان کسی وصفِ جوادِ بنُ الرضا گفت من وصفِ "لا اُحصی ثَنائِک" را چگویم او که نمی آید به وصفِ ما، چگویم از "اَشبهُ الناسِ" شَهی والا چگویم خود، از یکی یکدانه ی بابا چگویم آمد به عالم، برکت آل محمد یعنی تمامِ عشقِ عترت، جودِ سرمد زیبا مگو! زیبایی از او خوش جمال است آقا مگو! آقایی از او در کمال است یکتا مگو! یکتاییِ حق را مثال است لیلا مگو! لیلاییِ زهرا و آل است به به از این هیبت، که سر تا پاست حیدر الحق که باشد اسمِ اعظم را مصور او روشنی بخشِ چهل سال انتظار است میلادِ او، محصولِ صبری بی شمار است عمریست بابایش برایش بی‌قرار است حالا ز شوقِ دیدنِ او اشکبار است تنها رضا نه، که در این چشم انتظاری آلِ پیمبر، کرده بس لحظه شماری چشمِ رضا معطوفِ دیدار جواد است یعنی که محوِ ماهِ رخسار جواد است حالا تبسم بر پدر کار جواد است بابای او هم نیز دلدار جواد است هم مستِ بابا شد جوادِ آل احمد هم محوِ او شد عالم آل محمد هر کس جوادِ بن الرضایش، هست رهبر راهش یقین باشد، همان راه پیمبر او که صِراطُ المستقیمَش هست حیدر باشد سفیرِ مکتبِ زهراي اطهر آقای ما از روز اول کوثری بود از کودکی مَشی و مرامش مادری بود از ابتدای کودکی در حق فنا بود با اَشهدَش معلوم بود عبدِ خدا بود شهزاده ای از خاندان "هَل اَتا" بود معنای "تطهیر" و دلیلِ "اِنَّما" بود قرآن سراسر مدحِ آن محبوبِ دلهاست او شیعه را الهام بخشِ آب و گِلهاست او سفره از جود و کرم گسترده دارد او سائلانِ محترم گسترده دارد بی خانه را، باغِ اِرم گسترده دارد در قلبِ عشاقش حرم گسترده دارد مُلک و مَلَک، در سایه ی جودِ جوادند جن و بشر، در اصل از بودِ جوادند نوبر کنید ای مردم از حسنِ صفاتش جودِ زیادش، چشمه ی آب حیاتش بوسه خوش است، از کامِ نوشیده فراتش مومن زنَد تکیه، به کشتیِ نجاتش از آیه ی "یَومَ وُلِد" تا "یَومَ اُبعَث" گویای اینکه: اوست اَسراری ز مبعث گرچه فلک، در سایه ی او هست ایمن با کفر و شرک و ظلم، ذاتاَ هست دشمن تیغِ زبانِ او، علیهِ شُبهِه مُتقن روشنگری هایش، همه قولی مُبَرهن هر مدعی را بر سرِ جایش نشانده هر منحرف را او به رسوایی کشانده او که بدیها از خودیها دیده بسیار زخمِ زبان از این و آن بشنیده بسیار حتی ز دستِ دوستان رنجیده بسیار در غربتِ خود، بهرِ خود گرییده بسیار او را ز تهمت دوستان، تهدید کردند چهره شناسان در نسَب، تایید کردند با اینکه عمرِ حضرتش بسیار کم بود دریای علمش در همه عالم علَم بود در خانه ی خود هم مواجه با اَلَم بود مقتولِ همسر، کشته ی زهرِ ستم بود در حجره در بسته وقتی دست و پا زد با کامِ عطشان، شاه عطشان را صدا زد از بسکه در جانش، عطش بالا گرفته با یادِ جدش، شورِ واویلا گرفته هنگامِ رفتن، ذکرِ یا زهرا گرفته بر بامِ خانه چند روزی جا گرفته بالِ کبوترها به جسمِ او امان بود اما شهِ بی سر، بدونِ سایبان بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای نور امید، یا اباعبدالله قرآن مجید، یا اباعبدالله با خود خبر شهادتت آوردی ارباب شهید، یا اباعبدالله شاعر: @hosenih @dobeity_robaey
السلام ای تجلی داور السلام ای شبیه پیغمبر ای‌که نامت علی، نهاده علی السلام ای تجسم حیدر فاطمه افتخار کرده به تو که قدوم تو بُرده بر کوثر ای‌که هم، هست نسل تو حسنی هم حسینی است، در قضا و قدر همه آل رسول عاشق تو همه مشتاق این رخ انور همه گویند مصطفی آمد ای چو احمد شدی تو فخر بشر تو که هستی که می‌شوی پس از این بر جوانان عالمی رهبر؟ خُلق و خویت محمدی، آری خَلقِ نیکوی تو چو آن سرور ابروانت تبلور محراب گیسوانت چو شب، نوید سحر برق دندان توست عین صدف لعل لب‌های تو چو درّ و گهر دست‌هایت پر از قنوت و دعا چشم‌هایت مثال مِهر و قمر ایکه عبد خدا، به علم و عمل... شده الگوی شیعه تا محشر چه وقاری، چه هیبتی داری چه عیاری، ز انبیا برتر همه پیغمبرانِ حق ماندند در مقام تو ای علی اکبر بسکه ممسوسِ ذات حق هستی بُرده‌ای دل ز اول و آخر مستی از ابتدای آمدنت در جمال و جلال حق یکسر همه جا هستی ای نبی رخسار همه جا هستی ای علی منظر پدرِ اطهرت امام حسین ام لیلاست بهر تو مادر فاطمیات محو روی توأند ای به چشم جهانیان اختر □  □  □ ای پس از این، سکینه‌ات یاور وی پس از آن، رقیه‌ات خواهر چشم‌های نجیب تو گویند واجب است احترام هر دختر چشم تو چشم تیزبین حرم خشم تو خشم ثانیِ حیدر عمو عباس عاشق رویت و تویی دست بوسِ آن دلبر  عمه‌ات گفت: عمه قربانت نجمه بگذاشت بر قدوم تو سر بانوان دود کرده‌اند اِسپند دختران عود کرده در مِجمر □  □  □ یاد روزی‌که آینه قرآن پیشِ روی تو باشد و بر سر همه از خیمه آمدند برون دیده گریان و جملگی مضطر ز خیامِ حرم بیا بیرون! شد به میدان مُعَطّلت لشکر! حیدرِ کربلا به هیئتِ رزم بست بر تن زِرِه، به دست سپر با غضب، با وقار، با عزت زد برون از حرم چو پیغمبر همه گفتند این رسول خداست که می‌آید به کارزارِ خطر دست مولای خویش را بوسید رخصت از او گرفت و اشکِ بصر با اَنابنُ النبی نقاب افکند با اَنابنُ الحسین شد یاور رُعب انداخت در دل دشمن کرد احیای صحنه‌ی خیبر هنرِ خویش را نشان داد و یاعلی گفت و زد بر آن لشکر زد به قلب سپاهِ کفر و نفاق از یمین و یسار، آن سرور ساعتی در میانه‌ی میدان تیغِ او بود و گردنِ کافر رَدِ شمشیرِ ذوالفقاریِ او بر زمین ریخت دست و پا و سر نزد مولا رسید تشنه لبان کامِ او شد به کامِ بابا تر ساعتی بعد در میانه‌ی رزم حیله کردند کوفیان به غَدَر حلقه‌ای از محاصره ناگاه  جسمِ او را گرفت چون در بر تیغی از پشت، فرقِ او بشکافت تیغی از پیش زد بر آن پیکر نیزه ها قطعه قطعه‌اش کردند ارباً اربا شد آن جوانِ پدر پدر آمد کنار جسمِ پسر پسر اما شبیه گل پرپر چونکه صورت به صورتش بنهاد ناله کرد از فراق او ز جگر آنکه در اوج گریه شد یارش بود قدِ خمیده‌ی خواهر ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای قلمِ راز، بِربِ الحسن نامه کن آغاز، بِربِ الحسن قلقله انداز، بِربِ الحسن ثبت کن اعجاز، بِربِ الحسن از یمِ طاها بنویس ای قلم از دُرِ زهرا بنویس ای قلم فاش کن ای‌دل که قیامت رسید صاحب دریای کرامت رسید حجتِ حق، نورِ زعامت رسید کوثرِ زهرای امامت رسید سبطِ کبیر، آیتِ اکبر حسن جانِ علی، شبهِ پیمبر حسن آینه‌ی جان علی مجتبی ماه درخشان علی مجتبی زینت دامان علی مجتبی عشق محبان علی مجتبی سِرّ خدا، سَرور ما آمده شکر، که تاج سر ما آمده فطرت ما با نفَسَش آشناست طاعتِ تکوینیِ اَمرش بجاست تا که حسن بر همه فرمانرواست راه نجات بشر از مجتباست حب حسن تا به ابد دین ما پیروی از او رهِ آئین ما حای حسن، حافظ دین خدا سین حسن، سِرّ همه هَل اَتا نون حسن، نور همه اولیا حُسن حسن، برتری از انبیا یوسف زهراست حسن جان ما شافع فرداست حسن جان ما ای همه‌ی علتِ مِنّا شدن حاکمِ من، سَرور و سلطان‌ من عبد خدا، اُسوه‌ی هر مرد و زن ذوالکرم و ذوالنِعم و ذوالمِنَن هر که شود مستِ خدا، مستِ توست دست کریمانه‌ی حق، دست توست صاحب آفاق تویی یاحسن باعث اِنفاق تویی یاحسن رازقِ اَرزاق تویی یاحسن آخرِ اخلاق تویی یاحسن کیست فرآورده‌ی خُلقِ عظیم غیرِ تو ای یوسفِ آل کریم ای همه‌ی علتِ دین داشتن با تو به توحید یقین داشتن بی تو کجا دینِ مبین داشتن بلکه شیاطین به کمین داشتن ای به همه خَلق ولی، الدخیل سبطِ نبی، یَابنَ علی، الدخیل ای همه عمرت، سر و سامانِ وحی وی ز ازل، ناشرِ قرآنِ وحی تا به ابد، بر سرِ پیمانِ وحی لعلِ لبت، ساغرِ جوشانِ وحی فعلِ تو و قولِ تو در هر زمان وحیِ خدا را به یقین ترجمان زانکه تَوَلّای تو از داور است طاعتِ تو طاعتِ پیغمبر است پیروی‌اَت، پیروی از حیدر است مَردِ رهَت، هر که تورا یاور است ما که دَم از یاریِ تو می‌زنیم باده‌ی غمخواریِ تو می‌زنیم سیره‌ی تو اُسوه و الگوی ماست یاریِ افتاده ز پا، خوی ماست هر که در این قافله رهپوی ماست از قِبَلِ توست ثناگوی ماست تا که تویی سید و مولا حسن پرچم یارانِ تو بالا حسن صلحِ تو پیوسته فراروی ما جنگِ تو نیز آیتِ ما، خوی ما رزمِ تو شد قوّتِ بازوی ما حمله‌ی صِفّینِ تو الگوی ما گر شترِ سرخِ جمل پِی کنی شیرِ جمل! راهِ علی طی کنی یاحسن ای فاتحِ ایرانِ ما تحفۀ تسخیرِ تو، ایمانِ ما ما حسنی‌ها و رگ و جانِ ما نذرِ تو و عترت و قرآنِ ما اَمرِ تو هر جا که رود با توئیم جنگ شود، صلح شود، با توئیم رهبر ما، یارِ خراسانی است کشور ما روضه‌ی رضوانی است خِطّه ی سلمان و سلیمانی است حیدری و همت و مَهقانی است کشته‌ی میلادِ تو میلادها پیرورِ مقدادِ تو مقدادها تا که به فرمانِ شما می‌رویم راهِ امام و شهدا می‌رویم گر ز بقیع کرب و بلا می‌رویم از حرمِ پاکِ رضا می‌رویم مقصدِ ما، قدسِ شریف است و بس راهِ یمن، سوی قطیف است و بس راه تو امروز، به دین نصرت است نصرتِ دین، در گِروِ عزت است عزتِ ما در گِروِ غیرت است غیرتِ ما در گِروِ عفت است هست پیامِ علیِ انقلاب راه امام است ز حفظ حجاب ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e