eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بین تمام خستگی‌های زمانه در زیر بار کوه غم‌ها روی شانه با بال‌های زخمی و قلب شکسته تنها به عشق دوست خواهم شد روانه من انتخابم هر چه باشد سربلندم دشمن همین یک رأی را کرده نشانه هرگز نمی‌خواهد برای میهن من شادی و سهمی بیشتر از آب و دانه اما برای من قفس معنا ندارد در آسمان پَر می‌کشم بی هر بهانه من رأی خواهم داد و می‌دانم که حتماً دانه به دانه عشق خواهد زد جوانه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو که وارث شکوه نخل‌های بی‌سری نشان بده که از تبار لاله‌های پرپری نشان بده که از تمام صخره‌ها، صبورتر نشان بده که از تمام قلّه‌ها فراتری اگر شب از هزار سو به قصد هجمه آمده‌ست نشان بده تو بار نور را به شانه می‌بری نشان بده که حرف‌های پوچ و پر فریب را هر آن‌قدَر گران؛ به یک پشیز هم نمی‌خری به یاد «حاج قاسم» و «ابوعلی» و «صابری» به یاد این همه شهید «کشوری» و «لشکری» بایست مثل نخل در مصاف تندبادها نشان بده که پای کار این نظام و رهبری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حیف است که قطره قطره دریا نشویم آماده‌ی انتخاب فردا نشویم هرچند گلایه از کمی‌ها داریم با دشمن خود بیا هم‌آوا نشویم ✍ @dobeity_robaey
سرو است و به ایستادگی متهم است از شش جهت آماجِ هزاران ستم است شعرم همه ارزانیِ این یک مصراع: جمهوری اسلامی ایران حرم است ✍ @hosenih@dobeity_robaey
همیشه فاتح میدانیم، همیشه پرچممان بالاست همین‌که عاشق ایرانیم، همیشه پرچممان بالاست در این هجوم هیاهوها، در این کشاکش جادوها به زیر سایۀ قرآنیم، همیشه پرچممان بالاست به دین عشق یقین داریم، یقین به فتح مبین داریم امین کشور ایمانیم، همیشه پرچممان بالاست شقایقیم و پُر از داغیم، غریب لالۀ این باغیم مقیم کوی شهیدانیم، همیشه پرچممان بالاست وطن! صلابت پابرجا، وطن! اصالت نامیرا به پای نام تو می‌مانیم، همیشه پرچممان بالاست اگرچه قطره، پُر از موجیم؛ به اهتزاز تو در اوجیم شهید پرچم ایرانیم، همیشه پرچممان بالاست 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔸ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (س)🔸 جان‌ و دل شاعر، پی الهام حسین است وقتی که سرآغاز غزل، نام حسین است چون آب که رفع عطش از تشنه نماید آرام دلم نام دل‌آرام حسین است... هر قاعده‌ای خورده به‌هم از سر لطفش آزاد، اسيری‌ست که در دام حسین است در زمره‌ی شاهان‌ و بزرگان شده مکتوب هر نام که در دفتر خدّام حسین است اسلام ِ همه کفر شود روز قيامت معيارِ خداوند اگر اسلام حسین است آغاز خوش این است که با نام حسین و پايان خوش آن است که با نام حسین است با دست علی‌اکبر و با دست رقیه رزق همه از سفره‌ی اکرام حسین است آمد به جهان دختر ارباب، خوش آمد ماه دوسرا، مهر جهان‌تاب، خوش آمد بیت‌الغزل هر غزل ناب، رقیه‌ست خورشید علی‌اصغر و مهتاب، رقیه‌ست نزدیک‌ترین راه به الله حسین است نزدیک‌ترین راه به ارباب، رقیه‌ست در باب برآوردن انواع حوائج یک‌باب خدا دارد و آن باب، رقیه‌ست در زاویه‌ی عرش خدا قاب بزرگی‌ست نامی که شده زینت این‌قاب، رقیه‌ست در خلوت خود معتکف‌اند اهل‌ِ محبّت در مسجد این طایفه محراب، رقیه‌ست دردانه‌ی ارباب که با دست اباالفضل از چشمه‌ی کوثر شده سیراب، رقیه‌ست حاجت طلبیدند از او عالم‌ و آدم زیرا که فقط مهر جهان‌تاب، رقیه‌ست او آمده و خستگی عشق به در شد با خنده‌ی خود ام‌ابیهای پدر شد هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هر وقت نشسته‌ست سر شانه‌ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هرجا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه ساکن شده در کهف امان تا ابدالدهر آورده هرآن‌کس که پناهی به رقیه مدیون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی‌اصغر و گاهی به رقیه وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر ده‌مرتبه گفتیم؛ الهی به رقیه... هر کس که تو را دیده به لب زمزمه دارد بر لب دم یافاطمه یافاطمه دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔸ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (س)🔸 داشت آن‌روز زمین قصه‌ای از سر می‌خواند قصه‌ی دیگری از یاس معطر می‌خواند رخ مولود چنان با رخ مادر می‌خواند که پدر زیر لبش سوره‌ی کوثر می‌خواند خانه غوغا شده، انگار زمان برگشته نکند حضرت زهرا به جهان برگشته! فاطمه پر زده اما برکاتش باقی‌ست راه باز است؛ ببینید صراطش باقی‌ست هم خدا هست، هم این قوم حیاتش باقی‌ست حال اگر نیست پیمبر، صلواتش باقی‌ست کار خورشید به ناخواه درخشندگی است کار هر لحظه‌ی این طایفه بخشندگی است تو که بالای سرت نور امامت داری جزء این طایفه‌ای، دست کرامت داری محشری گشته به پا، باز قیامت داری چون که بر دوش ابالفضل اقامت داری وقت پرواز تو افلاک به هم می‌ریزد تا می‌آیی به زمین، خاک به هم می‌ریزد آمدی نازترین یاس معطر باشی در دل خسته‌ی ما عاطفه‌پرور باشی آمدی چند بهاری گل اکبر باشی نفسی هم شده هم‌بازی اصغر باشی باز لبخند بزن! عشق خریدار تو است کاشف الکرب اباالفضل شدن، کار تو است تو که در دلبری از ما مثَل بابایی اسم بابا که می‌آری، غزل بابایی چشم بد دور! چه شیرین بغل بابایی ساده، شیرین و صمیمی عسل بابایی دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت زائری آمده در قلب تو جا می‌خواهد صحن زیبای تو را دیده، صفا می‌خواهد یک نفر آمده و اذن دعا می‌خواهد او مسیحی‌ست ولی از تو شفا می‌خواهد باز با شوق یکی چادر کوچک آورد دختری نذر نگاه تو عروسک آورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابرِ غم‌پرور تو، بانیِ سرمای من است شبِ برفیِ فراقَت، شب یلدای من است اشک در چشم، به تنهاییِ خود خندیدم بُغض پی بُرد که این حالتِ حاشای من است مشقِ دوری تو تکلیف شب و روزم شد درسِ هجرانِ تو سرخطِ الفبای من است یوسف از مصر، دمِ پیریِ یعقوب رسید پس شکسته‌شدن از داغ تو مبنای من است آنقَدَر آه کشیدم، دلِ عُشّاقَت سوخت پای شمع تو پَری ریخت اگر، پای من است! همه‌ی شهر مرا پس زد و تو پس نزدی سفره‌ی سبز تو هر بار پذیرای من است دیگران را مَنِشان پشت درِ خانه‌ی خود به همه گفته‌ام این گوشه فقط جای من است قانعم..، یک بغلِ ساده برایم کافی‌ست(١) از تو ای دوست! همین، کُلِّ تقاضای من است هر زمان لنگ شدم، فاطمه راهَم انداخت رفعِ مُشکل هُنرِ حضرت زهرای من است خوش‌ترین منظره ک، ایوانِ طلاکوبِ علی‌ست بهترین جای جهان، خانه‌ی بابای من است محوِ معماریِ زیبایِ ضریحِ نجفم طرح انگورِ علی، ذوق تماشای من است با خودت یک شبِ جمعه ببَرم شهرِ حسین کربلا، آرزوی این دل شیدای من است جان آن دخترکِ گمشده در دشت..، بیا آن سه‌ساله که حریمش همه دنیای من است :: گفت: ای سر که پدرجانِ منی..، دستت کو؟!... شوق لمس تو فقط حسرت موهای من است بی تو دیروز مرا زَجر چه بازاری بُرد... با تو مُردن همه‌ی حاجت فردای من است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#امام_زمان_عج_مناجات #حضرت_رقیه_س_شهادت #شب_سوم ابرِ غم‌پرور تو، بانیِ سرمای من است شبِ برفیِ فراق
(١)مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی صاحب کتاب قوانين الاصول می‌گوید: «من با علاّمه بحرالعلوم به درس آقا باقر بهبهانی می‌رفتیم و با او درس‌ها را مباحثه می‌کردیم و غالباً من درس‌ها را برای سیّد بحرالعلوم تقریر می‌نمودم، تا اینکه من به ایران آمدم. پس از مدّتی بین علماء و دانشمندان شیعه، سیّد بحرالعلوم به عظمت و علم معروف شد. من تعجّب می‌کردم و با خود می‌گفتم: «او که این استعداد را نداشت، چطور به این عظمت رسید؟!» تا آنکه موفّق به زیارت عتبات عالیات عراق شدم. در نجف اشرف سیّد بحرالعلوم را دیدم. در آن مجلس مسأله‌ای عنوان شد، دیدم جدّاً او دریای موّاجی است که باید حقیقتاً او را بحرالعلوم نامید. روزی در خلوت از او سؤال کردم: «آقا! ما که با هم بودیم، آن وقت‌ها شما این مرتبه از استعداد و علم را نداشتید، بلکه از من در درس‌ها استفاده می‌کردید، حالا بحمدالله می‌بینیم در علم و دانش فوق العاده‌اید». ایشان فرمود: «میرزا ابوالقاسم! جواب سؤال شما از اسرار است! ولی به تو می‌گویم؛ امّا از تو تقاضا دارم که تا من زنده‌ام، به کسی نگوئید». من قبول کردم، ابتدا اجمالاً فرمود: «چگونه این طور نباشد وحال آن که حضرت ولیّ عصر (ارواحنا فداه) مرا شبی در مسجد کوفه به سینه خود چسبانیده». گفتم: «چگونه خدمت آن حضرت رسیدید؟» فرمود: «شبی به مسجد کوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) مشغول عبادت است. ایستادم و سلام کردم، جوابم را مرحمت فرمود و دستور دادند که پیش بروم! من مقداری جلو رفتم، ولی ادب کردم، زیاد جلو نرفتم. فرمودند: «جلوتر بیا». پس چند قدمی نزدیکتر رفتم، باز هم فرمودند: «جلوتر بیا». «من نزدیک شدم، تا آنکه آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مبارکش چسباند. در اینجا آنچه خدا خواست به این قلب و سینه سرازیر شود، سرازیر شد». منبع: به نقل از آیت الله جاودان ↳ @hosenih
🔸ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (س)🔸 ای رونق فصل بهارِ أُمِّ إِسحاق ای دلخوشی روزگارِ أُمِّ إِسحاق تو فرق داری با همه، از دار دنیا تنها تویی دار و ندارِ أُمِّ إِسحاق تو به حیات مادر خود جلوه دادی ای روشنی شام تارِ أُمِّ إِسحاق گویا خدیجه فاطمه آورده از نو بالا گرفته کار و بارِ أُمِّ إِسحاق امشب ملائک به تماشایت نشستند امشب که هستی در کنارِ أُمِّ إِسحاق در چشم‌های تو نجابت خانه کرده ای سوگلی باوقارِ أُمِّ إِسحاق دختر به خوبیِ تو این دنیا ندارد غمخوار بابا! خانه‌دارِ أُمِّ إِسحاق نورٌ علی نورٌ علی نوری یقیناً خورشیدزاده! شاهکارِ أُمِّ إِسحاق بی شک به دنبال کمالات است اگر که بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق در دامنش خاتون محشر پروریده صدها درود حق نثارِ أُمِّ إِسحاق عطر خوش قنداقه‌ات می‌آید از راه با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله خورشیدِ رویِ بامِ دنیایِ حسینی فرزانه‌ای و ماهِ شب‌های حسینی باباست محو حُسن سیمای تو بانو، یا اینکه تو گرم تماشای حسینی؟ سر تا به پا، آیینه‌ی مادربزرگی هانیه، حسنا، زهره، زهرای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل محبوبه‌ی محجوب و زیبای حسینی إِنسیه‌ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد "حورای حسینی" با مادری‌هایی که کردی می‌توان گفت: در کودکی أمّ أبیهای حسینی عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی دل می‌برد چادر نمازت از ملائک مأموم شب‌های مصلای حسینی تو عصمت اللهی شبیه عمه‌هایت پیداست در خوی تو "تقوایِ حسینی" بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه صغرای حسینی حبل‌المتین از ریشه‌های چادر توست تو گرمی بازار فردای حسینی ای آبرو بر خلق داده! خیر مقدم ارباب‌زاده! شاهزاده! خیرمقدم روحی لطیف آکنده از احساس داری قلبی شکننده‌، دلی حساس داری سیب دو نیم فاطمه هستی و حتماً در هر نفس‌هایت شمیم یاس داری جز حق برای هیچ کس کاری نکردی مانند زهرا مادرت اخلاص داری لطف زیاد تو به بابا رفته انگار بنده نوازی و نگاهی خاص داری گرم است پشت تو به کوه انگار بانو تا تکیه‌ای بر شانه‌ی عباس داری ما رعیتی ساده در این دربار هستیم خاتون! نگاهی به عوام الناس داری؟ جودِ حسن، مهرِ علی، احسانِ زهرا در تو نهفته، بی گمان "میراث داری" آيینه‌دار نور ناب پنج تن، تو زهرا، حسین و مرتضی، احمد، حسن تو از عزم جزم‌ات دشمن احساس خطر کرد گوش فلک را هم رجزهای تو کَر کرد آن‌قدر ای بانو بزرگی که برایت هجده سرِ بر رویِ نی، سینه سپر کرد محکم قدم برداشتی عالَم به‌هم ریخت پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد با شیوه‌ی ترفند تو کلی ضرر کرد با ناله‌ات طوری به مسجد حمله بردی گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد ... با همت‌ات چیزی نماند از آل فتنه هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعاً کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد تا حرمله را از نفس انداخت آهت نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد تو مغز بادام امیر لافتایی آوازه‌ات امروز عالَم را خبر کرد با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد کرببلا با همت تو کربلا شد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔸ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (س)🔸 حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه آرام دل عمه و باباست رقیه دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب تا آینه‌ی حضرت زهراست رقیه جز او چه کسی لایق این جمله‌ی زیباست دردانه‌ی یکدانه‌ی مولاست رقیه انگار خداوند به او داده جنان را وقتی که روی شانه‌ی سقاست رقیه یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار بر دوش علی اکبرِ لیلاست رقیه گر طفل سه ساله‌ست تو کوچک مشمارش آثار بزرگیش هویداست رقیه یک قطره ز دریای حسین است ولیکن در نوع خودش وسعت دریاست رقیه در سوریه تا صبح قیامت همه فخرش همسایگی زینب کبراست رقیه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (سلام‌الله علیها)، بر عاشقان حضرت سیدالشهداء (علیه‌السّلام) مبارک باد. نان از کَرَمِ رقیه‌جان… مارا بس جانی ز دَمِ رقیه‌جان… مارا بس در بین تمام آرزوها... یا رب! یک شب حَرَمِ رقیه‌جان… مارا بس@hosenih@dobeity_robaey
عجز اگر آید به دیدارم جوابش می‌کنم کاخ اگر کوه اُحد باشد، خرابش می‌کنم پرده‌های قصر افتاد از طنین ناله‌ام کفر اگر در پرده باشد، بی‌نقابش می‌کنم مدح باب علم طاها گر چه اینجا باب نیست در میان شامیان، امروز بابش می‌کنم یک رساله از کراماتم اگر در دست نیست می‌نویسم بعدها صدها کتابش می‌کنم دارم از بابا بزرگ خویش ارث روشنی در شعاعم ذره باشد آفتابش می‌کنم از خدایم اذن دارم زیر سقف گنبدم هر دعایی را بخواهم مستجابش می‌کنم آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته با خدا در روز محشر بی‌حسابش می‌کنم سفره‌دار روضه‌ی بابا منم، با دست خویش گندمی گر نذر گردد آسیابش می‌کنم :: زنده باشم بعد از این، ای عمه جان! گهواره‌ای، عاقبت می‌سازم و نذر ربابش می‌کنم.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من سفیر پسر فاطمه، ناموس خدایم در دل شام چراغ دل مصباح هدایم گر چه بین اُسرا از پدر و عمّه جدایم تا صف حشر پیام‌آور خون شهدایم غنچه‌ی کوچک و نورسته‌ای از گلبن عشقم زینب دیگری از کرب و بلا تا به دمشقم شام شام آمده از آهِ دل سوختۀ من مهد توحید بُوَد دامن افروختۀ من عشق و ایثار و وفا تربیت آموختۀ من جود و احسان و عنایت بُوَد اندوختۀ من گر چه در گوشهٔ ویرانه غریبانه نشستم گرهٔ خلق خداوند شود باز به دستم گاه گردیده پدر شیفتۀ گفت و شنودم گاه با گردش چشمم دل عبّاس ربودم گاه با مهر رُخم ماه بنی فاطمه بودم گاه زینب زده گلبوسه به رخسار کبودم جامه‌ام پاره و خود دخت کریم ابن کریمم خوش‌تر از فرش سلیمان بُوَد این کهنه گلیمم من زبان علی و معجزۀ فاطمه دارم کنج ویرانه‌ام و جای به قلب همه دارم با خدا گرم مناجات و به لب زمزمه دارم دخت شیرم! نه ز روبه صفتان واهمه دارم شیر دخت پسر شیر خدا، دختر شیرم مشمارید در این گوشۀ ویرانه حقیرم عرش توحید ز سرو قد من قائمه دارد دور بیدادگر از داد دلم خاتمه دارد اشک مظلومی من، موج به چشم همه دارد چادر خاکی من، بوی خوش فاطمه دارد من و قدِّ خم و گیسوی سفید و رخ نیلی صورتم صورت زهرا شده از ضربت سیلی عمّۀ کوچک سادات جهان، زینب ثانی غنچۀ نورس زهرا، گل رعنای خزانی ای لبت کوثر قرآن و رخت سبع مثانی ای گدای در ویرانۀ تو عالی و دانی حیف باشد که تو در گوشهٔ ویرانه بمیری دل شب اشک بریزی و غریبانه بمیری تو به ویرانه‌ای امّا گل گلزار حسینی نه گرفتار عدو بلکه گرفتار حسینی دیده بستی ز همه، عاشق دیدار حسینی ما عزدار توأیم و تو عزادار حسینی چشم «میثم» به تو و لطف و عطا و کرم توست هر کجا هست، دل سوخته‌اش در حرم توست 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 آه از به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟! مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است هنوز داغِ خبرهای پیش از این، تازه‌ست خبر رسیده، خبرهای دیگر آمده‌ است خبر رسیده... خبر، کودکی‌ست در آوار که زارِ زار پی نعش ‌مادر آمده است خبر رسیده... خبر، بی‌قراری پدری‌ست که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است خبر رسیده، خبر، ضجه‌ی پرستاری‌ست که از تنفس گل‌های پرپر آمده است خبر رسیده... ولی خواب بُرده دنیا را خبر رسیده: کجایید؟! محشر آمده است مرا به غزه ببر تا نماز بگذارم که صبح صادقِ الله اکبر آمده است بیا به غزه ببر، شعر خون‌چکانِ مرا که آفتاب زده...، تیغ‌ها برآمده است بگو به حرمله‌، در چله تیر مگذارد بگو که دوره‌ی کودک‌کشی سرآمده است از این نبرد مبادا که جا بمانم من که حیدر است پی فتح خیبر آمده است :: نه! کارساز نشد شعر...، کارزار کجاست؟ مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است ✍ 📝 | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸 ما را در روبیکا دنبال کنید: https://rubika.ir/hoseinieh_net
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 متفاوتی به مراسم امروز درختکاری توسط رهبر انقلاب 💻 Farsi.Khamenei.ir
اشعار آیینی حسینیه
📹 #پنجره متفاوتی به مراسم امروز درختکاری توسط رهبر انقلاب 💻 Farsi.Khamenei.ir
به روی برگی از تاریخ ایران نوشته عزت ما از خمینی‌ست خدارا شکر بیرق بعد از ایشان به روی شانه‌ی مردی حسینی‌ست@hosseinieh_net
گدای نیمه شب آمد، گدا پذیر کجاست؟! کسی که رحم کند بر منِ حقیر کجاست؟! دگر به هیچ کجا بند نیست دستانم... نشسته‌ام دم این خانه، دستگیر کجاست؟! دوباره ریزه‌خور سفره‌ی کُمیلم من نگاه مرحمت حضرت امیر کجاست؟! فدای دست کریمی که هر ... میان عرش صدا می‌زند فقیر کجاست؟! شبیه طفل که گم می‌شود هراسانم فرار می‌کنم از آن و این، مجیر کجاست؟! جوانی‌ام به بطالت گذشت، شرمندم پناه گریه‌ی این شرمسارِ پیر کجاست؟! :: فدای نام شهیدی که حضرت سجاد... زمان دفن تنش گفت که حصیر کجاست... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابیاتی مرتبط با فرازهایی از و ادعیه إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی‏ محرومم اگر کنی، فَمَن یَرزُقُنی؟! مخذولم اگر کنی، فَمَن یَنصُرُنی؟! ما جز تو مگر خدای دیگر داریم؟! ماییم و امید بر تو، با ما چه کُنی؟ :: إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ؟! هرگز نشود جدا، دل ما از تو رحمی نکنی به بنده؟! حاشا از تو رحمانی و رحمتت رسیده به همه بر بخششِ بنده کیست اولی از تو :: إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی دست تو همیشه بوده بر روی سرم جز لطف تو توشه‌ای نبوده به بَرَم رسوا ننموده‌ای مرا در دنیا بر لطفِ تو بعد مرگ محتاج‌ترم :: فَلاَ تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ فریاد ز رسوایی محشر، فریاد یا رب! ندهی آبرویم را بر باد از شرم نگاه خلق وحشت دارم "لاتَفضَحنِی عَلَی رُءُوسِ الاَشهاد" :: اِلهي لَم يَكُن لي حَولٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصيَتِكَ اِلّا في وَقتٍ اَيْقَظْتَني لِمَحَبَّتِكَ وَ كَما اَرَدْتَ اَنْ اَكُونَ كُنتُ فَشَكَرْتُكَ بِاِدْخالي في كَرَمِكَ وَ لِتَطْهيرِ قَلْبي مِنْ اِوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ جز تو چه کسی تفقّد از خاک کند؟! رحمت به چنین دلِ هوسناک کند؟ عشق تو مگر رسد به فریادِ من و از چرکِ گناه، سینه را پاک کند :: إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ ما را به گران‌ترین متاعت برسان تا اوج بلندایِ شعاعت برسان ما از تو به کمتر از تو راضی نشویم ما را به کمال انقطاعت برسان :: بر نورِ خداوند، شعاع است حسین فارغ ز غمِ هرچه متاع است حسین انگشتر و پیراهن و سر را بخشید تفسیرِ کمالِ انقطاع است حسین :: امام رضا علیه السلام فرمودند:  بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را: اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ در آنچه رفته ز شعبان اگر نگشتم پاک در آنچه مانده ز شعبان بیا و پاکم کن :: وای بر من اگر از غفلتِ بیش از حدّم من ز خود نگذرم و فرصت شعبان گذرد ✍ @dobeity_robaey
🌱١٧ اسفندماه سالروز شهادت بخوان از سورۀ احساس و غیرت بگو از مرد میدان، مرد ملت بسیجی باش مثل حاج قاسم بسیجی باش مثل حاج همت ✍ @dobeity_robaey@hosseinieh_net
بکش به روی سرم دست مهربانت را که باز حس کنم آن لطف بیکرانت را عجیب نیست از این چشم هرچه را دیده ندیده است اگر جلوه‌ی عیانت را غریبه راه ندارد به خلوتت اما به روضه یافته‌ام بارها مکانت را "رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست" کرم نما و نگاهی کن آشیانت را به این امید که باشم اسیر دستانت کبوترانه رها بودم آسمانت را هزار جاده مرا می‌رسانَدَم تا عشق اگر که گم نکنم راه جمکرانت را به زیر سایه‌ی الطاف تو بزرگ شدم مگیر از من کوچک تو سایه‌بانت را :: بگو حسین و درآور دوباره اشک مرا که سیر گریه کنم چشم روضه‌خوانت را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
طلوعی نیست تا دلخوش به فرداها کنم خود را چراغی نیست تا راحت از این سرما کنم خود را تمام بندِ انگشتانِ دستم یخ زد از دوری توانی در نفس هایم نمانده، ها کنم خود را من آن بیدم که مجنون‌بودنم را جار خواهم زد چگونه در نگاه این و آن حاشا کنم خود را به جرم سوختن از داغِ تو، پروانه طَردَم کرد دلت می‌آید این‌گونه تک و تنها کنم خود را؟! کسی در شهر، تابِ ناله‌هایم را نخواهد داشت همان بهتر که شب‌ها راهی صحرا کنم خود را مرا از دستِ مَن‌مَن کردنم راحت کنی ای کاش وگرنه با "مَنیَّت" عاقبت رسوا کنم خود را من از این چشم‌های خیر‌ه‌سر خِیری نمی‌بینم هر از گاهی دلم می‌خواست، نابینا کنم خود را.. "الٰهی لا تَرُدَّ حاجَتی"، تو حاجتم هستی! جز این هر خواهشی کردم، بگو دعوا کنم خود را برای عاشقی سَرگشته مثل من، بغل وا کن مگر با گم‌شدن در عشق تو پیدا کنم خود را عَلیٰ رَغمِ گنهکاری، به زهرا دوستت دارم قسم خوردم به مادر، در دل تو جا کنم خود را تمام ذوق افطارم رطب‌های علی‌جان است کنار نخل حیدر سیر از خرما کنم خود را کبوترز‌اده‌ام، روی پَرَم مُهر نجف خورده به دنیا آمدم تا جلد این مولا کنم خود را دوای هر که دلمُرده‌ست، خاک صحن شش‌گوشه‌ست لبم را روی تربت می‌کشم، احیا کنم خود را تو را جان شهیدی که تنش پامال شد، برگرد همان تشنه که در سوگِ لبش دریا کنم خود را.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"درصدر عناوین خبرها خبر توست ای آنکه نسیم سحری دربدر توست" وَلله! که با یک نظرت می‌شوم آدم ای آنکه دلم در پی یک دم نظر توست پرونده‌ی اعمال من از بس که سیاه است هر آخر هفته سبب چشمِ تَر توست ای دارو ندار دل من! دار و ندارم، از لطف دعاهای دل معتبر توست شرمنده اگر جرم و گناه منِ خاطی هم باعث دلگیری و هم دردسر توست ای کاش بگویند که این شاعرتان هم یک تن زِ همان سیصد و اَندی نفر توست این شب زده از بس که گرفتار عذاب است چشمش همه شب در پیِ صبح ظفر توست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e