#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ببار بر سر من شوق مستجیرشدن را
بگیر از دل من فرصت کویرشدن را
جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد
به ماه اگر که نبخشی سر منیرشدن را
چه علمها که شکافندهاش تو بودی و هستی
چه جمع کرده خدا در تو بی نظیرشدن را
سیادت حَسنین است در وجود تو جاری
که ارث بردهای از مرتضی امیر شدن را
گدا که سر زده باشد به خانهی تو نبیند
تمام عمر دگر صورت فقیرشدن را
شفا کنار تو مفهوم دیگریست چراکه
به کور میدهی اذن ابوبصیر شدن را
پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده
چشاندهای تو به جابر شکوه پیرشدن را
سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله
تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را
به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب
ادا نمودهای آداب هممسیر شدن را
رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد
به سنگْ خار شدن را، به غُلْ حقیر شدن را..
✍ #سعیده_کرمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_مناجات
علم از سخن ناب تو صادر شده باشد
حکمت ز تجلی تو ظاهر شده باشد
از بس که بلند است مقامت چه بگویم
در وصف تو، فهم همه قاصر شده باشد
بر سایهی طوبی و جنان فخر فروشد
هرکس که دمی با تو مجاور شده باشد
همسنگ بیانات تو دُرّ و گهری نیست
حرف تو گرانتر ز جواهر شده باشد
بشکافتهای معدن علم نبوی را
جز تو چه کسی حضرت باقر شده باشد؟!
تا روی تو را بیند و مدهوش تو گردد
یک عمر پریشان تو جابر شده باشد
یا حضرت باقر! مددی کن به گدایت
این لال ز الطاف تو شاعر شده باشد
✍ #علی_مقدم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
منم که زنده نمودم خداپرستی را
منم که شیخ و مرادم تمام هستی را
منم که زنده نمودم علوم قرآن را
کشاند ام به تماشا بهشت ایمان را
منم که زنده نمودم قیام جدّم را
منم که زنده نگه داشتم محرّم را
در اوج عرش، مقامی رفیع دارم من
و غربتی چو غروب بقیع دارم من
منم که سنگ مزارم پر کبوترهاست
منم که زائر تنهای هر شبم زهراست
منم که در نفسم عطر کربلا جاریست
شمیم غربت من در دل مِنا جاریست
هزار حرف نگفته میان دل دارم
هزار درد نهفته میان دل دارم
هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین
چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین
هزار حرف نگفته ز ظهر روز عطش
ز ماجرای رباب و ز داغ سوز عطش
سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست
سری که رفت روی نیزهها که یادم هست
همین که رفت عمو، قامت حسین خمید
همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید
میان سلسلهها یک به یک قطار شدند
به روی ناقهی عریان همه سوار شدند
چه زلفها که در این ماجرا سپیده شدند
چه حرفها که در این کوچهها شنیده شدند
هنوز بر تن من جای سلسلهست هنوز
هنوز بر کف پا زخم آبلهست هنوز
هنوز قصّهی بازار شام، یادم هست
هنوز سنگ سرِ پشت بام، یادم هست
هنوز قصّهی آن نیزهدار یادم هست
صدای دخترکی بی قرار یادم هست
شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین
شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین
«سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود»
سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود
✍ #وحید_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
سوغات ما از کربلا درد و محن بود
پژمردگی لالههای در چمن بود
من غصّهدار غصّههای بی قرینم
من کربلا را یادگار آخرینم
من یادگار روزهای خاک و خونم
من یادگار چهرههای لالهگونم
من تشنگی را در حرم احساس کردم
یاد دو دست خونی عبّاس کردم
من کودکی بودم که آهم را شنیدند
دیدم سر جدّ غریبم را بریدند
من دیدهام در وقت تشییع جنازه
اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه
خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه
گرچه کنون مسموم از زهر هشامم
من کشتهی ویرانهای در شهر شامم
دیدم که پرپر میزند همسنگر من
در خاطرم شد زنده داغ مادر من
من روضهخوانی در منا برپا نمودم
خود روضهخوان قتل آن مظلوم بودم
من سوختم از داغ بانوی مدینه
سنگ مدینه میزدم هر دم به سینه
::
يارب هشام آرامش من را به هم زد
او ظلم را در دفتر ظلمت رقم زد
زهر عدو خون کرده قلب آتشین را
گریان نموده چشم زین العابدین را
✍ #حبیب_الله_موحد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای ولــیّالــلـه داور، الــســلام
ای سـلامت از پـیـمبر، الـسلام
حـجّـت خـلاق اکـبــر، الـسـلام
زادۀ زهــرای اطـهـر، الـسـلام
الــسـلام ای بــاقــر آل رســول
چـارمـین فرزند زهـرای بتول
ای نـبـی بـر تو فـرستاده سلام
وی به زینالـعـابدین، ماه تـمام
هفتمین معصومی و پنجـم امام
مکتبت تا صبح محشر، مستدام
تیغ نطقت میشکافـد، عـلـم را
روح میبخشد مرامت، حلم را
ای ســـلام ذات حــــیّ داورت
بر تو و نطق فـضیلتپـرورت
علم آرد سـجـده بر خاک درت
حلم گردیدهست بر دور سرت
نسل نوری، هم ز باب و هم ز مام
خود امام و مادرت بنـت الامام
کـیـستـی ای آیت سـرّ و عـلن؟
تو هم از نسل حسینی، هم حسن
تـو امـامت را روانـی در بـدن
ای ولایـت را چــراغ انـجـمـن
عـلم تو، عـلـم خـداونـد جـلـیـل
وحی باشد بر لبت بیجـبـرئیل
از درخـت عـلـم، بَـر داریـم ما
وز تو صد دریا گهـر داریم ما
بـس حـدیـث مـعـتـبـر داریم ما
از شـما کی دست بـرداریم ما؟
یابن زهـرا! سر بـرآور بـاز هم
«جابر جُعفی» بـپـرور باز هم
یابن زهرا گرچه با بغض تمام
حرمتت گردید پامـال «هشام»
بر تـنت آزار آمد صبح و شـام
تـو امامـی، تـو امامی، تو امام
نور از هر سو که خیزد، دیدنیست
چهرۀ خورشید کی پوشیدنیست؟
تـو خـزانِ بـاغ زهــرا دیـدهای
تو تن بیسر به صحرا دیدهای
گـردن مـجـروح بــابـا دیـدهای
بـر فـراز نـیزه سرهـا دیـدهای
کاش میدیدم چه آمد بر سرت
یا چه کرده کعب نی با پیکرت؟
تو چهل منـزل اسارت دیـدهای
از ستمکاران جسـارت دیدهای
خود عزیزی و حقارت دیدهای
تشنگی و قتل و غارت دیدهای
چار ساله، کـوه مـاتـم بُـردهای
مثل عـمـه، تـازیـانه خوردهای
شـام بـود و مجـلس شـوم یـزید
چشم تو چوب و لب خشکیده دید
گه سکینه ناله از دل میکـشید
گاه زینب جامـه بـر پیکر درید
چشم بر رگهای خونین دوختی
سـوختی و سـوخـتی و سوختی
ای دل شـیـعـه چـراغ تــربـتت
دیـدههـا دریای اشک غـربـتت
سالها بـر دوش کـوه محـنـتت
روز و شب پامال میشد حرمتت
ظلم دیـدی در عیان و در خـفا
تـا شـدی مسمـوم از زهـر جفا
ای به جانت از عدو رنج و عذاب
هم به طفلی، هم به پیری، هم شباب
قلبت از زهـر ستـم گردیـد آب
قبــر بـیزوّار تــو، در آفتــاب
وسعت صحن تو مُلک عالم است
لالۀ قبر تو اشک «میثم» است
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
زخمیِّ زهری بود و بر غم مبتلا بود
زهر جگرسوزی که بر دردش دوا بود
پنجاه سالِ عمر او با درد بگذشت
پنجاه سال، او روضهدار کوچهها بود
تب مینمود و یاد مادر گریه میکرد
او خوب با سردرد و سیلی آشنا بود
لبتشنه بود و زهر، آتش زد به جانش
چون یادگاریِّ حسین و مجتبی بود
عادت به «لایَومَ کَیَومُک» داشت حرفش
یعنی گریز حرفهایش کربلا بود
در خاطرش مانده شلوغیهای گودال
جدِّ غریبش را که زیر دست و پا بود
جدِّ غریبی که لباسش را ربودند
غسل و کفن، زخم زیاد و بوریا بود
جدِّ غریبی که سرش منزل به منزل
گاهی به نیزه، گاه در طشت طلا بود
✍ #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای جانجهان! امام باقر
ای قبلۀ جان! امام باقر
ای کهف امان! امام باقر
ای فوق بیان! امام باقر
ای نور عیان! امام باقر
مولای زمان! امام باقر
تو باقر علم کبریایی
تو آینۀ خدانمایی
تو قبلۀ جان انبیایی
حق است که حجت خدایی
ما یکسره درد و تو دوایی
ما جسم و تو جان امام باقر
تو مظهر ربالعالمینی
تو هستی زینالعابدینی
عیسای مسیح آفرینی
سر تا قدم آیت مبینی
سلطان جهان، امام دینی
در کون و مکان امام باقر
ای دوستی تو اعتبارم
من آرزوی مدینه دارم
تا روی به درگه تو آرم
تا چهره به تربتت گذارم
شاید به بقیع، جان سپارم
با اشک روان امام باقر
ای قلۀ عرش، خاک پایت
ای جان جهانیان فدایت
گلواژۀ وحی در صدایت
تو پادشهی و ما گدایت
چشم همه بر درِ سرایت
از پیر و جوان امام باقر
افسوس که حرمتت دریدند
بعد از نبی از شما بریدند
در شام، غریبی تو دیدند
ننگ ابدی به خود خریدند
بر قتل تو نقشهها کشیدند
پنهان و عیان امام باقر
بودی ز حقوق خویش محروم
تا شد جگرت به زهر، مسموم
با یاد تو ای امام مظلوم
گردید قلوب شیعه مغموم
از قبر غریب توست معلوم
صد رنج نهان امام باقر
گریه به عزای تو ثواب است
دلها ز مصیبتت کباب است
قبر تو میان آفتاب است
از کینۀ دشمنان خراب است
این حرمت آل بوتراب است؟!
کی بود گمان امام باقر
تو جور و جفای شام دیدی
خاکستر و سنگ و بام دیدی
بر نیزه سر امام دیدی
خوشحالی خاص و عام دیدی
بیداد و ستم مدام دیدی
از خرد و کلان امام باقر
ای وصف تو بار نخل میثم
وی خاک رهت به زخم، مرهم
وی ریزهخور عطات، آدم
وی لطف و کرامتت مسلّم
در حشر ز آتش جهنم
ما را برهان امام باقر
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
چقدر خاطره از رنجهای قافله داری
گمان کنم که به پایت هنوز آبله داری
اگر به هلهله سر بردهاند از تو در آن دشت
ولی هنوز صبوری، هنوز حوصله داری
تویی که کودکیَات را به پای نیزه دویدی
تویی که تا سر نی یک نگاه فاصله داری
پی که میرود آن دل، دل شکسته و خونت
به شوق کیست که دستی به دست سلسله داری؟!
هنوز تیر سه شعبه نرفته است ز یادت
هنوز دلهره از خندههای حرمله داری
به شور و شوق کشیدی به بر هر آنچه بلا را
که گفته است که از درد و داغها گله داری...
✍ #حسن_زرنقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_باقر_ع_شهادت
اگرچه در نظرت آنچه نیست، ظاهر ماست
سیاهجامۀ سوگت لباس فاخر ماست
سلام میدهم و دلخوشم که فرمودید
هرآنکه در دل خود یاد ماست، زائر ماست
تویی که نام غریبت خودش به تنهایی
اثرگذارترین روضۀ منابر ماست
بگو چگونه نگویم که دوستت دارم
که این حدیث شریف از امام باقر ماست:
«خبر کنید کسی را که دوستش دارید»*
خدا کند برسد، این پیام آخِر ماست
مرا که در سفر آخرت امیدی نیست
مگر به اینکه بگویید: او مسافر ماست
اگرچه درخورتان شعر، ناسرودنی است
بگو به لطف خود: این روسیاه، شاعر ماست
✍ #مصطفی_تبریزی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* در روایت است که مردی از مسجد گذر کرد، در حالی که امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) نیز در مسجد نشسته بودند. یکی از اصحاب امام باقر(علیهالسلام) گفت: به خدا قسم من این شخص را دوست میدارم. امام فرمود: «اَلا فَأَعْلِمْه فَاِنَّهُ اَبْقی لِلْمَوَدَّهِ وَ خیرٌ فی الأُلفه؛ پس به او خبر بده، چرا که این خبردادن، هم مودّت و دوستی را پایدارتر میکند، هم در ایجاد الفت، خوب است». (بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۸۱)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
گرچه آتش به دل شعلهورم افتاده
شرر زهر ستم بر جگرم افتاده
یادم از کرب وبلا آمد و یک بار دگر
انقلابی به دل شعلهورم افتاده
آه از آن گلشن خونین که به چشمم دیدم
گل پرپر، همه جا دور و برم افتاده
ثمری از شجر طیبه هستم؛ امّا
آتشی بر همهی برگ و برم افتاده
از تن جّد غریبم چه بگویم، وقتی
به سوی قتلگه او گذرم افتاده
کودکی بودم و دیدم که به پیش نظرم
غل و زنجیر به پای پدرم افتاده
از همانروز که خورشید به نی جلوه نمود
سایهای از غم و محنت به سرم افتاده
دیدهام از اثر ضربت سنگ بیداد
ز روی نی سر شمس و قمرم افتاده
عمهی کوچک من پیش نگاهم جان داد
درد این بار گران بر کمرم افتاده
آه دیگر ز فلک پیک شهادت آمد
زین خبر اشک ز چشم پسرم افتاده
ای «وفایی» همه جا در غم ما گریه کنید
لختههای دلم از چشم ترم افتاده
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
پیش به سوی حسین، پیش به سوی حسین
راه نجات است این، راه نجات است این
پیش به سوی حرم، پیش به سوی حرم
راز حیات است این، راز حیات است این
دست به پرچم بگیر، چشم به پرچم بدوز
پادوی این خانه باش، از قُربات* است این
گریه اگر میکنی، کم نشمارش رفیق
بر سرو صورت بکش، آب فرات است این
هرکه به هیأت رسید، از پل آتش گذشت
فرش حسینیه نیست، عین صراط است این
گریه برای حسین، اصل عبادات ماست
واجب قلبی ماست، صوم و صلات است این
روی نیازم کجاست، روی حسین است و بس
رو به خدا کردهام، جلوهی ذات است این
پای عزای حسین، سنگ بخور از همه
غم به دل خود نده، قند و نبات است این
خرج من و تو شده، خون گلوی شریف
خرج عزایش کنید، فوق زکات است این
پیرهن پارهاش، آمده بر طاق عرش
فاطمه از حال رفت، نَقل روات است این
شأن بزرگی او، سدرهی عرش خداست
نه روی کهنه حصیر، مال دهات است این!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
*...وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ... (توبه، ٩٩)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
در بهار زندگی، رنگ خزان را دیدهای
هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیدهای
سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی
تشنهلب سوزانترین روز جهان را دیدهای
روز عاشورا میان خندههای کوفیان
ناله پیری به بالین جوان را دیدهای
در تمام عمر اگر میسوختی مثل رباب
روی دوش حرمله تیر و کمان را دیدهای
در میان خیمهها وقت غروب آفتاب
لحظه لحظه اضطراب عمهجان را دیدهای
خاک عالم بر سرم در زیر سم اسبها
جسمِ عریانِ بزرگِ خاندان را دیدهای
از درون خیمههایی که در آتش سوختند
گوشواره بردن غارتگران را دیدهای
وقتی از زخم زبان کوفیان راحت شدی
تازه بعدش شامیان بد دهان را دیدهای
در کنار عمهجان، در مجلس نامحرمان
بر لب قاری، هجوم خیزران را دیدهای
داغهایی که شمردم شمهای از داغ توست
هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیدهای
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
پیشواز #روز_عرفه
من در بر کشتی نجات آمدهام
در ساحل چشمۀ حیات آمدهام
تا زودتر از زود گناهم بخشند
قبل از عرفه در عرفات آمدهام
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @dobeity_robaey
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
جان بر لب ما آمد و جان از بر ما رفت
برخیز! ببین کعبۀ جان، سوی منا رفت
«دور از رخ او، دمبهدم از دیدۀ زمزم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت»
با روح الامین از غم آن ماه بگویید
نور جبلالنور، بگو روح حرا رفت
با حِجر بگویید ز سوز غم هجران
از درد بمیریم که از دست دوا رفت
«احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت»
در جامۀ احرام مگر تیغ نبستند؟
گفتند ز چه «آبروی مکه، کجا رفت؟»
میرفت که ره گم نشود -رهروِ عاشق!-
میپرسی اگر کعبۀ عشاق چرا رفت
از «کرب» و «بلا» در ره جانان چه هراسیست؟
او کعبۀ جان بود و سوی «کربوبلا» رفت
هر کس که نشد همسفرش در سفر عشق
یکعمر خطا رفت، خطا رفت، خطا رفت
«گفتی که وصالش به دعا باز توان یافت
برخیز که عمرت همه در کار دعا رفت»
برخیز که امسال ز حج باز نمانی
برخیز ببین کعبۀ جان سوی منا رفت
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين
روى دل با كاروان كربلا دارد حسين
از حريم كعبۀ جدّش به اشكى شُست دست
مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسين
مىبرد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
بيش از اينها حرمت كوى منا دارد حسين...
او وفاى عهد را با سر كند سودا ولى
خون به دل از كوفيان بیوفا دارد حسين...
آب را با دشمنان تشنه قسمت مىكند
عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين...
دست آخر كز همه بيگانه شد، ديدم هنوز
با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسين
شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا
جاى نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين
اشک خونين، گو بيا بنشين به چشم «شهريار»
كاندرين گوشه عزايى بىريا دارد حسين
✍ #سیدمحمدحسین_شهریار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
خوشا آنکس که امشب در کنار کعبه جا دارد
به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد
همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه،
ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد
امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش
برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد...
ذبیح اکبر این کاروان باشد علیاصغر
که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد...
حسین بن علی حجّی رود یاران که در این حج
چهل منزل به روی نیزهها سعی صفا دارد
چو حاجی میشود محرم بپوشد حلّهای بر تن
عزیز فاطمه بر تن لباس از بوریا دارد
تنش در موج خون افتاده با خواهر سخن گوید
سرش ذکر خدا از نیزه تا تشت طلا دارد...
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای #حاجیان_بیت_الله_الحرام؛ #مکه_مکرمه؛ #حج؛ #خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانهی امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
کعبه، ای محفل انوار خدا
کعبه، ای زادگه شیر خدا
کعبه، ای شاهد غمهای حسین
کعبه، ای جای قدمهای حسین
کعبه، ای قبلهگه اهل نیاز
کعبه، ای بُرده به تو خلق، نماز
من و لطفِ احدِ سرمد تو
احترام حجرالاسود تو
همه با دیدن تو بی تابند
همه از زمزم تو سیرابند
ای خدا داده تو را قدر و جلال
ای به بام تو اذان گفته بلال
تو همه هستِ خلیل اللّهی
هنرِ دست خلیل اللّهی
بیت رحمان و رحیمی، کعبه
صاحب حجر و حطیمی، کعبه
پردهات بافته از رشتهی دل
خود تویی عضو جدا گشتهی دل
کعبه! من بر تو پناه آوردم
کاهم و کوه گناه آوردم
گر چه بیچارهام و روسیهم
نگهم کن، نگهم کن، نگهم
گر چه یک عمر خلاف آوردم
در مَطاف تو طواف آوردم
::
کاش تا دور تو میگردیدم
مهدی فاطمه را میدیدم
در طواف تو شدم پابستش
تا که یک بوسه زنم بر دستش
نام او آمده نُقل دهنم
منم و نالهی یابن الحسنم
::
کعبه کی از تو جدا گشت حسین
محو در ذات خدا گشت حسین
کاش جانم رسد از غصّه به لب
کعبه کی از تو جدا شد زینب
دور تو باغ گل یاسی بود
اکبر و قاسم و عبّاسی بود
کعبه مهمان تو یک مادر بود
کودکی داشت، علی اصغر بود
کعبه از سوز درون داد بزن
گریه کن ناله و فریاد بزن
میهمان تو بیابانی شد
حاجی فاطمه قربانی شد
در منای اَحَدِ دادگرش
سر جدا شد عوض موی سرش
شاخهی یاس جدا شد، کعبه
دست عبّاس جدا شد، کعبه
کعبهی او پسر فاطمه بود
حج عبّاس تو در علقمه بود
زخم بر برگ گل یاس زدند
تیر بر دیدهی عبّاسِ زدند
چهره از اشک بشویم کعبه
از حسین تو بگویم کعبه
یوسف فاطمه را سنگ زدند
گرگها بر تن او چنگ زدند
چون بریدند سر از پیکر او
کرد با گریه نگه مادر او
کعبه، مرهون حسین است حسین
زنده از خون حسین است حسین
"میثم" از بیت خدا داد سلام
به حسین و حرمش باد سلام
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
از حریم کعبه آهنگ سفر داریم ما
مقصدی بالاتر از این در نظر داریم ما
میرویم از کعبه سوی کربلای پُر بلا
اینچنین حُکم از خدای دادگر داریم ما...
از برِ قبر پیمبر گرچه هجرت کردهایم
گوش جان بر گفتۀ خیرالبشر داریم ما
چون خدا خواهد ببیند جسم ما را غرق خون
نِی ز مرگ اندیشه، نِی خوف از خطر داریم ما
دینِ حق گر جُز به قتل ما نگردد جاودان
از سنان و تیغ و پیکان کِی حَذَر داریم ما
تا کنیم اتمام، حجّ ناتمام خویش را
از ازل شورِ شهادت را به سر داریم ما...
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که هرگز قرار نیست
اینجا کنار حادثه غمپروری کنم
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ قرار است با سرم
تا روزگار میگذرد سروری کنم
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ به من وحی میشود
مبعوث این رسالت بی انتها منم
اعجاز من سریست که قرآن میآورد
باید به نیزه باشم و پیغمبری کنم
فرعونتر از همیشه جهان پُر شد از یزید
معروفهای جامعه از جنس منکرند
موسیتر از همیشه برانگیخته مرا
باید به نیلِ خون همه را رهبری کنم
وقت اَدای دِین خدایم رسیده است
هفتاد و دو امانت او مانده پیش من
مرگی چُنان میانهی گودالم آرزوست
باید که دست و پا بزنم دلبری کنم
اصلاح کار امّت از این حرفها گذشت
اینک اُحد مقابل من قد کشیده است
حالا که ذوالفقار پدر مانده دست من
باید دوباره در اُحدش حیدری کنم
حجْ ناتمام مانده طوافی که ناقص است
دارد مسیر قبله عوض میشود ولی
کافیست با مکعّب ششگوش کربلا
در کعبهی فنا شده احیاگری کنم
بادی وزید و گرد نفاقی بلند شد خورشید را سقیفهای از آسمان گرفت
بر نیزهی خطابه رها میکنم سری
تا از غدیر گم شده یادآوری کنم
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که من خواب دیدهام
اینبارهم خلیل به قربانی آمده است
ذبجی عظیم منتظرم مانده، لازم است
از امر وحیآمده فرمانبری کنم
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
حاجیان را گفت: آن جا کعبه عریان میشود
در طواف کعبه آن جا جسمتان جان میشود
حج منم، چشمانتان را وا کنید ای حاجیان
کعبه بی من از شما مردم گریزان میشود
استطاعت هر که دارد میشود ملحق به من
هر که نامرد است پشت کعبه پنهان میشود
حاجیان را گفت: بی من حجّ ندارد حرمتی
کعبه بی من از شما مردم! گریزان میشود
گفت: در ذی الحجۀ امسال شوری دیگر است
گفت: در ماه محرّم عید قربان میشود
آمد و در کربلا با آشنایان خیمه زد
گفت با یاران که: فردا ظهر، طوفان میشود
گفت با یاران که: فردا خطبۀ ناخواندهای
گرم از نهج البلاغه باز عنوان میشود
خطبه خواهد خواند فردا خواهرم بی ذوالفقار
گفت: فردا کاخ ظلم از ریشه ویران میشود
آمد و افتاد چشم حُر به چشم روشنش
مشکل حر با نگاهی گرم، آسان میشود
خیمه را خاموش کرد و گفت با یاران خویش:
ظهر فردا هرکه با من هست، قربان میشود
«هرکه خواهد گو بمان و هرکه خواهد گو برو»
میرود هر کس از این خیمه، پشیمان میشود
دوستان را گفت: فردا کربلا نورانی است
گفت: فردا با شما این جا چراغان میشود
روز خلقت را شما تفسیر دیگر میکنید
گفت: فردا محشر کبری نمایان میشود
حجّ امسالین حدیثی تازهتر آورده است:
عید قربان شما، شام غریبان میشود
گفت: وقت «استلام» دست عباس علیست
گفت: فردا زمزمِ خورشید، جوشان میشود
آمد و در کربلا حج را نمایش داد و رفت
آن نمایش همچنان بی پرده اکران میشود!
✍ #مرتضی_امیری_اسفندقه
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
خنجر نامردمی خوردن ز اهل کوفه را
خوب میداند که میراث از پدر دارد حسین
وای من! مابین رود دجله و رود فرات
لب ز شنهای بیابان خشکتر دارد حسین
اهل بیتش را ببین همراه خود آورده است
چون که از پایان کار خود خبر دارد حسین
تا بگوید شرط دینداری فقط آزادگیست
روی دستش غنچهای بی بال و پر دارد حسین
بانگ بر زد پیکری بی دست «اَدرک یا اَخا!»
ناگهان دیدند دستی بر کمر دارد حسین
کوه صبر است او که هم داغ برادر دیده است
هم تک و تنهاست، هم داغ پسر دارد حسین
بر فراز نی نگاهش را به صحرا دوختهست
آه اگر از اهل بیتش چشم بردارد حسین
کاروانی نیزه و شمشیر و خنجر پیشِ رو
کاروانی اشک و ماتم پشت سر دارد حسین
تا که حج ناتمام خویش را کامل کند
ترک سر کردهست، احرامی دگر دارد حسین
✍ #سعید_بیابانکی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی
احرام حج بستی و عزم کربلا کردی
تو در تمام راه، دور عشق چرخیدی
حاشا اگر یک لحظه حَجّت را رها کردی
هفتاد دفعه دور معشوق خودت گشتی
آخر به روی نیزه حَجَّت را ادا کردی
شیطان به رویت سنگ زد، از کوفه پرسیدم:
کافر چرا اعمال حج را جا به جا کردی
تا پای جان ماندن همان عهد قشنگی بود
عهدی که کوفی بست اما تو وفا کردی
خون خدا بودن قیامت میکند در تو
حق داشتی تا محشرت را خود به پا کردی
تو خوب میدانستی آنجا یار و یاور نیست
حس میکنم از کربلا ما را صدا کردی
اینکه تو ابن بوترابی اتفاقی نیست
تو خاک را با خون پاکت کیمیا کردی
حالا دلم با هر تپش صحن و سرای توست
یک کعبهٔ ششگوشه در قلبم بنا کردی
✍ #مهدی_مردانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
این قافله را راحله جز عشق و وفا نیست
در سینهٔ آیینه، جز آیین صفا نیست
جز در بَرِ یکتا قدِ این فرقه دو تا نیست
حتّی جرس قافله، غافل ز خدا نیست
رکن و حَجَر و حِجر، ز هجر است پریشان
زمزم ز دو چشم آب بریزد پیِ ایشان
اینان که روانند، همه روح و روانند
این سلسله هر یک تنشان جان جهانند
این طایفه از طفل و جوان، پیرِ زمانند
این قافله شب تا به سحر، نافله خوانند
بازار جهان این همه سرمایه ندارد
گلزار جنان این قَدر آرایه ندارد
این قافله جز عشق، ره آورد ندارد
عشقی که به جز سوز و غم و درد ندارد
یک آینه، بر چهرهٔ خود گَرد ندارد
جز شیرزن و غیر جوانمرد ندارد
مُحرِم شده از کعبهٔ گِل، راه فتادند
از گِل به سوی کعبهٔ دل، روی نهادند
اینان همه از خانهٔ خود، در بدرانند
بر باغ دل فاطمه، یکسر ثمرانند
اینان پسر عشق و، محبّت پدرانند
با شور حسینی به نوا، جامه درانند
دین را به فداکاری این طایفه، دِیْن است
وین قافله را قافله سالار، حسین است
این قافله را بانگ جرس، گریه و نالهست
این قافله نی، باغ گُل و سوسن و لالهست
از نور، به گِرد رُخشان حلقهٔ هالهست
در محمل خود، حاجیه بانوی سه سالهست
با سورهٔ عشق آمده، هفتاد و دو آیه
چون ماه و ستاره پی هم، سایه به سایه
این طفل، به غیر از دُرِ دُردانه نبودهست
دردانهٔ من، با موی بی شانه نبودهست
جایش به جز از دامن و بر شانه نبودهست
گنج است، ولی گوشهٔ ویرانه نبودهست
این دختر من، نازترین دختر دنیاست
دختر نه، که در مِهر و وفا، مادر باباست
ای کعبه! ببین، غرق صفا مُحرِمشان را
ای کوفه! چه کردی بدنِ مُسلمشان را؟
ای ماه! ببین ماه بنی هاشمشان را
ای سَرو! ببین سروِ قدِ قاسمشان را
ای صبح! کجا آمده صادقتر از اینان؟
ای عشق! بگو نامده عاشقتر از اینان
چاووش عزا همره من روح الامین است
ای خصم اگر تیر و کمانت به کمین است
در دستت اگر کعب نی و نیزهٔ کین است
سردار سپاهم پسر اُمّ بنین است
آوردهام از جان شما تاب بگیرد
چشمی که ز چشمان شما، خواب بگیرد
ای قوم هوس! عشق، هواخواه حسین است
سرهای سران، خاک به درگاه حسین است
خورشید فلک، مشتری ماه حسین است
ای روبَهیان، شیر به همراه حسین است
آن فضل که در قافلهام نیست، کدام است؟
عبّاس، ترازوی مرا سنگ تمام است
ای روشنی چشم و چراغ دل زینب
کشتی نجات همه و ساحل زینب
وی ماه رخت روشنی محفل زینب
دوری مکن از دیده و از محمل زینب
دارد سفر ما سفر دیگری از پی
من روی شتر راه کنم طی، تو سر نی
✍ #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
بار بر بستهای ای دل، به سلامت سفرت
میبری قافلۀ اشک مرا پشت سرت
راه میافتی و باقیست به خاک عرفات
حرفهایی که روان بود از آن چشم ترت
به کجا میبرد این راه بلاخیز تو را!
کودکاناند و زناناند چرا همسفرت؟
میشوی دربهدر کوه و بیابان و... جهان،
میشود از سر دلباختگی دربهدرت
خبر قاصد تو میرسد از طوفانها
این خبر چیست؟ که داغیست گران بر جگرت
میرسی کمکم و پیداست به پهنای افق
خیمۀ در دل صحرای بلا شعلهورت
میهمان هستی و با نیزه و شمشیر چرا
میزبان تو گرفتهست چنین دور و برت؟
روزها میگذرد میرسد از راه آخر
آن غروبی که سر نیزه روان است سرت
✍ #حسن_زرنقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
مانند گردنبند دورِ گردن دختر
مرگ اين چنين زيباست، از اين نيز زيباتر
مشتاق ديدار است چون يعقوب بر يوسف
مشتاق ديدار است چون زهرا به پيغمبر
در عالم رؤیا چه میبیند؟ سری بر نی
پشت سرش بر نی سری دیگر... سری دیگر...
با زخم، درد تازهاش را میدهد تسکین
با خون، لباس کهنهاش را میکند زیور
در کوفه جمع یک نفر هم با خودش سخت است
در حیرتم از هم نمیپاشد چرا لشکر!...
انگشت مولا راه دوزخ را نشان دادهست
افسوس کوفیها چه میبینند؟ انگشتر!
قرآنشان را بعد از این هیچ اعتباری نیست
حالا که پاشیدهست از هم سورۀ کوثر...
✍ #محمدحسین_ملکیان
*امام حسین(علیهالسلام) هنگام خروج از مکه:
«مرگ همچون گردنبند بر گردن دختران جوان کشیده و بسته شده است و من به دیدار نیاکان خود مشتاقم آنچنان که یعقوب به دیدار یوسف اشتیاق داشت».
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
از کعبه رو به کرببلا میکند حسین
وآنجا دوباره کعبه بنا میکند حسین
گر ساخته است خانهاى از سنگ و گل، خلیل
آن جا بنا ز خون خدا میکند حسین
روزى که حاجیان به حرم روى مینهند
پشت از حریم کعبه چرا میکند؟ حسین
آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل
کاتمام آن به دشت بلا میکند حسین
آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است
فریاد معرفت همه جا میکند حسین
آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود
اینجا هر آن چه هست، فدا میکند حسین
آنجا که سعى بین صفا در دویدن است
این جا به قتلگاه، صفا میکند حسین
آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان
اینجا ز خون خویش حنا میکند حسین
وقتى به خیمهگاه رود از پى وداع
اینجا دوباره حجّ نسا میکند حسین
بعد از هزار سال به همراه حاجیان
هر سال رو به سوى منا میکند حسین
از چار سوى کعبه ز گلدستهها هنوز
هر صبح و ظهر و شام ندا میکند حسین
بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى
با سوز دل هنوز دعا میکند حسین
سر داده است و حکم شفاعت گرفته است
بر وعدهاى که داده، وفا میکند حسین
در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست
گاهى نگاه سوى گدا میکند حسین
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
اى مُحرمان مَحرم! بار سفر ببدید
احرام حجّ خونین بار دگر ببندید
من خود خلیل عشق و چاووش کربلایم
چاووش کربلا را بار سفر ببندید
عشق خداى خوانَد ما را به حجّ برتر
دامان عشقبازى نک بر کمر ببندید
ما را رضاى جانان، اصل است و غیر از این فرع
از آنچه او نخواهد، باید نظر ببندید
بر پردههاى محمل، آیات خون نویسید
بر گردن شترها زنگ خطر ببندید
در حجرههاى جنّت ماییم و وصل حوران
از حِجر، دل بگیرید؛ چشم از حَجَر ببندید
هر کس شهید باشد، جاوید زنده باشد
با پنجهی شهادت بر مرگ در ببندید
در پیش تیغ و پیکان، جان را به کف بگیرید
وز سوز تشنهکامى، دل در شرر ببندید
بر موج آب دریا داغ عطش گذارید
وز داغ نوجوانان زخم جگر ببندید
اى دختران معصوم! دل از پدر ببرّید
وى مادران مظلوم! چشم از پسر ببندید
عبّاس و اکبر من! بر گرد خواهر من
بر هر که جز محارم، راه نظر ببندید
تقدیر ما «مؤیّد»! باشد چو در شهادت
هرگز نمیتوانید دست قدر ببندید
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
از مکه خبر آمده داغ است خـبرها
بـایـد بـرسـانـند پـدرهـا به پـسـرهـا
از مـکـه خبر آمده از رکن یـمـانی
نزدیک اذان ناله بلند است سحـرها
داغ است خـبرها، نکـند بـاد مخالف
در شهر بـپیچـد بزند شعله به درها
نزدیک سحر قافلهای رد شد از اینجا
مانـدیـم دوبـاره من و امـا و اگـرها
بایـد بـروم زود خـودم را بـرسـانـم
حتی شده حتی شده از کوه و کمرها
از مکه خبر رفته رسیدهست به کوفه
حالا همه با خیرهسری خیره به سرها
بر خاک عزیزیست ولی پیرهنش را
سر بسته بـگـویند پـسـرها به پدرها
برخاک عزیزیست و در راه عزیزیست
خود را برسانید که داغ است خبرها
✍ #حسن_بیاتانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
کـعـبـه محـروم شد ز دیـدارت
یـابـن زهـرا خــدا نـگـهـدارت
کـربـلا مـیروی و یـا کـوفـه؟
یا به شام اوفـتد سر و کـارت؟
چه شود ای امام جـود و کـرم
یک نگـاه دگـر کـنـی به حـرم
ای ز جـام بـلا شـده سـرمست
دست و دل شسته از هرآنچه که هست
چه شتابان رَوی به دیدنِ دوست
جای گل سر گرفتهای سر دست
از حـریـمت بـرون شدی مولا
عـازم حـج خــون شـدی مـولا
هـشـتِ ذیـحـجّـه مـردم عــالـم
هـمـه رو آورنـد ســوی حــرم
تـو دل شب ز بـیـت امـن خـدا
سر به صحرا نهی قدم به قـدم
کعـبه تا صبح ناله سر میکرد
پـســر فـاطـمـه مــرو بـرگـرد
کعبه با سوز و اشک و ناله و آه
بر نمیدارد از تـو چـشم نگـاه
سفر تیر و نیزه و عطش است
طفل شش ماهه را مبـر همراه
از سـفـیـدی حنجـرش پیداست
این پسر ذبـح سیـدالـشهـداست
نـظـری کـن به غـنـچـۀ یاست
ثــمــر ســرخ بـاغ احـسـاسـت
اصغـرت را بـگــیـر از مـادر
بـسـپـارش بـه دسـت عـبـاست
چون صدایت زنـد جـوابش ده
از سـرشـک دو دیـده آبـش ده
نالـهای بـر لـب سـلالۀ تـوست
کـه شبـیـه صـدای نالـۀ توست
ساربـان را بگـو کـه تنـد مرو
آخر این کودک سه سالۀ توست
قــدری آرام، ای هُـدیخـوانان!
کـمی آهـستـه، ای شـتـربـانـان!
ناقـههـا ذکر یـا حـسین بـه لب
کـوههـا نـالـه مـیزنـنـد امشب
نخلها خـم شدند و میگـویـنـد
الـسـلام عــلـیـک یــا زیــنــب
غم مخور ای فدای چشم ترت!
هـیجـده محـرمـنـد دور سـرت
کاش خورشید واژگـون میشد
از تن کعـبه جان برون میشد
کــاش از اشـک دیـدۀ حـجّـاج
آب زمـزم تـمـام خـون مـیشد
کـعـبـه سـاکـت مـبـاش واویـلا
گــریـه کـن بـهـر لالــۀ لــیــلا
ای سکینـه دگر چه غم داری؟
اشک از دیدگان مکـن جـاری
که محوّل شدهست بر عـباس
مشـک سـقـایــی و عـلـمـداری
بر سماعـش دو دست بـالا کن
هر چه دانـی دعـا به سـقـا کن
نالــه دیگــر بـهسـر نمـیگردد
این شبِ غـم، سحـر نمیگردد
این مسافر که دل به همره اوست
مـیرود، لـیـک بـرنمـیگـردد
عـالمـی گـشتـه محـو اجـلالش
چـشم «میثم» بوَد به دنبـالـش
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
حاجـیـان حـج خـون، دست الهی یارتان
حیف! آخر مکه شد محروم از دیدارتان
سعیتان از مکه تا صحرای خونین بلا
طوفتان در خون تپیدن حجتان ایثارتان
حجتان مقبول بادا سعیتان مشکـور باد
وعــدۀ دیــدارتـان بـا خــالــق دادارتـان
حـلّۀ احـرامتان خـون گـلـوتـان میشود
خونتان تا صبح محشر آبروتان میشود
در مسیر حجِ خون چون یاد پیغمبر کنید
اشک ریـزید و تماشای عـلیاکـبر کـنید
آبــرو داریـــد امــا بــاز کــســب آبــرو
در حضور یار از خون علیاصغر کنید
حاجیان خود در منا سر میتراشند و شما
موی خود رنگین زخون سازید و ترک سر کنید
پای بفشارید ای اصحاب و انصار حسین
بوسـه برداریـد از دست عـلمدار حسین
ای همای بخت، حسرت برده بر اقبالتان
خوش برون رفتید از مکه خوشا بر حالتان
زخم شمشیر است فردا مرحم زخم شما
مـقـتـل خـون است تنها کعـبـۀ آمـالتـان
اشک خـتم الانـبـیـا سازد شما را بـدرقه
فـاطـمـه در کـربـلا آیـد به استـقـبـالتان
خـاک گـردد خـلعـت انـدام عـریـان شما
بحر نـوشد آب از لبهای عـطشان شما
از حسین امشب سفر کردید با هم تا حسین
هر نفس در قلبتان گردیده ذکر یاحسین
تا به خون خویشتن گیرید در این حج وضو
راه بسپارید ای چابکسواران با حسین
در مسیر کعبۀ خون ذکرتان باشد همین
واحـسیـنـا واحـسیـنا واحـسینـا واحـسین
روز را از دود آه خویش همچون شب کنید
لحظهلحظه گریـه بـر تنهایی زینب کنید
ای زمین کربلا! بر آل عصمت یار باش
میهمان، رو از حجاز آورده مهماندار باش
بر عزیز فاطمه آغوش جان را بـاز کن
مهربان با خـانـدان احـمـد مـخـتـار باش
خارهایت را ز پای لالهها بیـرون بکش
عصر عاشورا بر آن غم دیده گان غمخوار باش
بـر تـن بـیتــاب اولاد پـیــمـبــر تـاب ده
از سرشک چشم «میثم» تشنگان را آب ده
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e