eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
◾انا لله و انا الیه راجعون درگذشت شاعر جوان اهل بیت علیهم السلام شادروان رضا رسول زاده موجب تالم و تاسف فراوان گردید. ان شاالله تعالی سروده های او که سالها توسط ذاکران در محافل و مجالس آل الله زمزمه شده است ، ذخیره و توشه ارزشمندی است که در عالم بقا او را به منزل سعادت ابدی رهنمون خواهد کرد. مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام این ضایعه را به خانواده محترم و دوستان آن مرحوم تسلیت عرض نموده و از حی سبحان برای آن فقید سعید رضوان و غفران و برای بازماندگان اجر و صبر مسئلت داریم. در ادامه غزلی از آن شاعر فقید می‌خوانید: گُذشت عُمر و نَشد جُز فِراق قِسمَتِ من خَزان رسید و به سَر شُد بَهارِ حَسرَتِ من دِلَم‌ به آتَشِ خورشید وام داده، زِ بَس که شُعله وَر شُده اَز غَم، تَنورِ عُزلَتِ من چه نَذرها که نَکردم برای دیدَنِ تو خودَت که با خَبری اَز خُلوصِ نیَّتِ من چه غُصّه ها که نَخورده دِلَت برای دِلَم چه گِریه ها که نَکَردی بَرای غِفلَتِ من صَفِ زیارتِ رویَت چِقَدر طولانی ست نمیشَوَد به گَمانَم وِصال، نوبَتِ من نِشَسته اَم بِنویسَم فِراق، یَعنی مَرگ! چِگونه زِندگیِ بی تو گَشته عادَتِ من؟ خُدا کُنَد که تو آن دَم کِنارِ مَن باشی به لَحظه ای که اَجَل میرِسَد به دَعوَتِ من سِپُرده اَم به صَبا سویَت آوَرَد خَبَرم گُذَشت اَگر سَحَری اَز کِنارِ تُربَتِ من به غِیرِ اَشک بَرای حُسِین چیزی نیست میانِ جَلوَتِ مَن، یا به کُنجِ خَلوَتِ من
آسمان جلوه‌ای اگر دارد از نماز شب قمر دارد شب ميلاد تو همه ديدند نخل ام البنين ثمر دارد كوری چشم ابتران حسود چقدر فاطمه پسر دارد ای رشيد علی! نظر نخوری شهر چشمان خيره سر دارد باب حاجات، كعبه‌ی خيرات بر تو و قد و قامتت ای نسيم پر از بهار علی ماهِ در گردش مدار علی چقدر مشكل است تشخيصت تا كه تو می‌رسی كنار علی با تو يک رنگ ديگری دارد شجره نامه‌ی تبار علی دومين حيدر ابوطالب صاحب غيرت و وقار علی به شما می‌رسد ذخيره‌ی طف همه‌ی ارث ذوالفقار علی ای علمدار و سر پناه حسين حضرت حمزه‌ی سپاه حسين كاشف الكربی و تمنا من دست‌های هميشه بالا من تو بر اين خاک‌ها بكش دستی اگر اين خاک زر نشد با من سر سال است مرد مسكينم مكش از دست خالی‌ام دامن چقدر فاصله است ای دريا از مقام ظهور تو تا من تو بزرگ قبيله‌ی آبی تو غديری، فراتی اما من خشكسالم، كوير بی آبم روزگاری‌ست تشنه می‌خوابم كمرت جايگاه شمشير است لب تو جايگاه تكبير است سر ما را بزن همين امروز صبح فردا برای ما دير است هيچ كس روبه روت نيست مگر آن كسی كه ز جان خود سير است سيزده ساله حيدری كردی پسر شير بيشه هم شير است گيرم افتاده است روی زمين دست تو باز هم علمگير است پسر شاه لافتی عباس ای جوانی مرتضی عباس از نگاه كبوتری وارم به مقام تو غبطه می‌بارم سر من را اگر بگيری باز به دو ابروی تو بدهكارم ارمنی هم اگر حساب كنی دست از تو بر نمی‌دارم بده آن مشک پاره‌ی خود را تا برای خودم نگهدارم بی سبب نيست گريه‌ی چشمم حسرت صبح علقمه دارم با تمامی شور و احساسم آرزومند كف العباسم زلف ما را ز مشک وا نكيند لب ما را از آن جدا نكنيد پای ما را به جان خالی مشک در حريم فرات وا نكنيد دست بر زيرتان نمی‌آرد آب‌ها! اين‌قدر دعا نكنيد تيرها! روی اين تن زخمی خودتان را به زور جا نكنيد تازه طفل رباب خوابيده جان آقا سر و صدا نكنيد تا كه از مشک پاره آب چكيد رنگ از چهره‌ی رباب پريد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مست‌اند همه، ساقی و ساغر که تو باشی از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی در هیچ دلی هیچ غمی راه ندارد دلدار و دلارام و دلاور که تو باشی تکرار اباالفضل اباالفضل اباالفضل ذکری به من آموخته مادر، که تو باشی از گرگ هراسی به دلی راه ندارد بر یوسف این قوم، برادر که تو باشی بین‌الحرمین امن‌ترین جای جهان است این سو که حسین و سوی دیگر که تو باشی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به لب دارند دریاهای لب‌تشنه سلامت را به دل دارند امواج رها، ماه تمامت را علی را قُرّةُالعینی، همان فی مقعد صدقی به نفسی انتَ می‌داند بلندای مقامت را به غم‌ها کاشف‌الکربی، ابالغوثی، ابالفضلی که در سختی فراوان برده‌ام با بغض، نامت را شکوه دست‌های تو، عمود خیمه‌ی دین شد رساندی تا به فرداها و فرداها پیامت را نه آب است این‌که چون جان عزیزش دوست می‌داری به دندان می‌بری با مشک خود حرف امامت را... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تشنگی بود ولی از طرف رود فرات رفت سقّا برساند به لب آب، حیات خوش به حال دل دریا که ابالفضل دو دست بُرد در آب و نمود از لب او دفع ممات چشم او بسته شد از بوسه‌ی تیر اما گفت: چشم من باد به قربان قتیل العبرات :: وسط هلهله‌ها سمت حرم بازنگرد ای که رفتی ز حرم گرم سلام و صلوات :: دل من آب شد ای حضرت سقا تو بخواه من نم‌ مشک تو باشم، چه خوش است این درجات ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ناگهان بانگِ هَل اَتیٰ پیچید در دل صورها، صدا پیچید صوت شیرین ربَّنا پیچید عطر سجاده‌ی خدا پیچید مُرشد اهل دین! سلامٌ علیک سَیِّدُ السّاجدین! سلامٌ علیک نغمه‌ی چَنگ و ضَربِ دف آمد موسمِ شادی و شعف آمد مِی عُشّاق از نجف آمد دادِ کعبه از آن طرف آمد: گوش‌ها! بشنوید فریادم عاشقِ سینه‌چاکِ سجادم ماه، نِعمَ الْبَدَل گرفت تو را حُسن، ضربُ المثل گرفت تو را شعر، بیتُ الغزل گرفت تو را تا پدرجان بغل گرفت تو را شب میلاد... کربلا رفتی بین آغوشِ عشقِ ما رفتی ما ذبیحِ نگاهِ دلداریم بخدا سرسپرده‌ی یاریم دار بر دوش، مثلِ تَمّاریم با علی‌ها چه عالمی داریم شَرَفُ الشَّمس مَشرقینی تو دوّمین حیدر حسینی تو عشق تزریق کرده در جانت تا پدر کرده بو‌سه‌بارانت عمه می‌گفت: ای به قربانت... ...به عمویت کشیده چشمانت چشمه‌ای، رو به جو نخواهی زد با ابالفضل، مو نخواهی زد فرشِ پشتِ درِ تو از پَرِ ماست بامِ تو لانه‌ی کبوترِ ماست خانه‌ات سرپناهِ آخرِ ماست مادرت آبرویِ کشورِ ماست با تو ما نیز جزءِ این ایلیم عجمی زاده‌ایم... فامیلیم هر که در کویِ وحدتِ تو دوید از همه غیر رَبِّ خویش بُرید بال هرکه عروج را فهمید از صحیفه به صحن عرش رسید مَلَک وحی اگر جلیل شده با دعایِ تو جبرئیل شده قَطره‌ی نطقِ تو خودش دریاست واژه‌هایت عجیب بی‌همتاست منبرت بانیِ تحول‌هاست خطبه‌ات مُهرِ ثبتِ عاشوراست از تو داریم نوحه و دم را از تو داریم این محرم را غمِ من را حضور تو کم کرد عشق را بین سینه‌ام دم کرد گنبدت را دلم مُجَسَّم کرد حَرَمت را درست خواهم کرد در بقیعت به پا کنم... علنی! اوّلین چایخانه‌ی حسنی کاشی‌اش پُر لَعاب خواهد شد دل زُوّار آب خواهد شد آب حوضش شراب خواهد شد صحن‌ها، انقلاب خواهد شد کنج هر صحن، انجمن داری تا خودِ صبح، سینه‌زن داری در حرم عطر ناب خواهم ریخت مثل مشهد، گلاب خواهم ریخت مشک بر دوش... آب خواهم ریخت یادِ طفلِ رباب خواهم ریخت سهم جسمِ ضریح تو... تب نیست بی‌حیا دور عمه زینب نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ادب کنید که در خانه‌ی علی آمد یلِ دلاور و فرزند ماهِ ام‌بنین چه محشری‌ست نگاهش، بیا بیا جبریل چه هیبتی‌ست شکوهش بیا بیا و ببین بلند نام و علی هیبت و حسن شوکت حسین قامت و احمد وقار و قرص قمر دخیل بسته‌ی عشقش مسیح و ابراهیم شبیه یوسف مصری‌ست؟ نه از آن بهتر بلند مرتبه و غرق در جلال است او که باب حاجت و آقای عفو بسیار است عزیز و همدم و آرامش و قرار حسین شفیع روز جزا اوست، او علمدار است جهان گدا و فلک نوکر در کویش جهان و عالمیان رفته‌اند قربانش دو دست اوست که آب‌آور است، ساقی اوست تمام عالم و هستی فدای دستانش دلیل جوشش ایمان ماست ماهِ رُخش به لطف نوکری او نمی‌شوم گمراه هنوز چشمه‌ی شعرم اگر که می‌جوشد به لطف هیچ‌کسی نیست غیر حضرت ماه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چراغِ دامنِ محرابِ عشق من تا اوست مرا به سینه نهان و به دیده پیدا اوست دل شکسته‌ی خود را به دست او دادم که اوست دلبر من، اختیار من با اوست به دیده خاک رهش می‌کِشم که می‌دانم یگانه‌ای که بُوَد قبله‌گاه دل‌ها اوست امید بسته‌ام امشب به رحمت عامش که ماه پنجم شعبان ز چهرِ زیبا اوست امام زهد و نماز و دعا که در عالم به هر کجا که زند عشق خیمه، مولا اوست مدینه را ز جمالش ستاره باران کرد که یادگار منا و صفا و بطحا اوست ز آسمان امامت دوباره کرد طلوع مهی که آینه‌دار علی اعلا اوست ولیّ چارم یزدان کز آدم و عالم تمامْ بنده‌ی فرمان‌بَرند و مولا اوست فروغ دیده‌ی عُبّاد، حضرت سجاد کسی که ترجمه‌ی آیه‌های تقوا اوست حدیث ماهی و نان‌های خشک و دُرّ و نمک بُوَد عجیب ولیکن بر آن توانا اوست جمال پنج تن اَر جویی اندر او بنگر حسن، حسین، محمد، علی و زهرا اوست کسی که زهد از او کسب می‌کند "یحیی" کسی که ناز لبش می‌کشد مسیحا، اوست کسی که یوسفِ صدیّق را رهایی داد به یک شهادتِ طفل از کف زلیخا اوست کسی که کرد عصا را چو مار، وز نظرش دوباره مار عصا شد به دست موسی اوست به جز به "اشهدُ اَن لا اله الّا الله" کسی که هیچ نیاورده بر زبان "لا" اوست کسی که حال نمازش به نیشِ مُهلِک مار نیافت هیچ تزلزل، نداشت پروا اوست سفیرِ عشق در احیای انقلابِ حسین امامِ خَلق به فرمان حق تعالی اوست کسی که کشتی در خون نشسته‌ی دین را فکند باز بر امواجِ سبزِ دریا اوست کسی که پرچم خونْ رنگِ دشتِ "ماریه" را به دست همت خود داشته است برپا اوست بگو خلیل که یک جا اگر در آتش رفت خلیلِ در دلِ آتش فتاده، صد جا اوست اگر به مصلحتی بود مدتی بیمار حیات بخشِ قلوب و طبیبِ جان‌ها اوست گل عشيره‌ی عشق و گلاب عاشورا که دل‌نوازترین عطر لاله‌ها با اوست گهی به اشک و دعا، گاه با نماز و پیام نگاه‌داری اسرار کربلا با اوست شنیدى اَر عظمت‌های صبر زینب را امام زینب کبری، ولی والا اوست به قتلگاه خرید اَر چه جان او زینب به هر بلیّه، دل عمّه را تسلّا اوست دلیل دفن، تنِ بی سر شهیدان را کفیلِ قافله در سایبان سرها اوست میان آن همه مردان کربلا، مردی که ماند و دادِ شهیدان گرفت، تنها اوست نثار کردن خون با برادرانش بود خراب کردن کاخ یزیدیان با اوست بنای ظلم و ستم از کلام او بشکست اگر اسیر ولیکن امیر دل‌ها اوست به رغم نرمی آهن به پنجه‌ی "داوود" کسی که بسته به زنجیر شد سراپا اوست به دست، سلسله دارد که این رضای خداست کسی که سلسله جنبان امر دنیا اوست ز خطبه خواندن او کوفه کرد یادِ علی کیانِ کوفه به حیرت! که این علی یا اوست؟! هنوز از در و دیوار مسجد اُمَوی رسد ندا که چراغ حریم طاها اوست به وقت خطبه‌ی او از اذان خصم چه غم! که شامیان همه دانسته‌اند مولا اوست مگو موذّن مسجد! اذان بی هنگام که مفتخر به اذان و اقامه تنها اوست عزا برای شهیدان، میان کاخِ ستم کسی که کرد به شام این حماسه اجرا اوست اگر یزید بپرسد ز چوب منبر هم کند خروش که او بر حق است و حق با اوست از این زیاده "مؤید" توان مدحش نیست که طبع ما چو یکی قطره است و دریا اوست سلام ما به حریم مقدسش به بقیع! که در مدینه یکی قبله‌ی دل ما اوست شب بقیع به چشم فرشتگان، روز است در آن حریم که "والشمس" و هم "ضحاها" اوست ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اذن از پدر گرفتم، تا از پسر بخوانم با اشک شوقِ جاری، با چشم تر بخوانم با نیت تعبد در این شب تولد از مظهر تهجد، شب تا سحر بخوانم  در دوری از مدینه، سجادیه‌ست سینه با جان و دل به یادش، خَمسَ عَشَر بخوانم دین در مقاله‌ی او، بر لب رساله‌ی او در جان خطبه‌اش قرآنی دگر بخوانم روشن شود زمین از نور جبین حضرت این نورسیده را من، قُرص قمر بخوانم اسم علی گذارد بر بچه‌هایش ارباب تا از نخست امام خود بیشتر بخوانم الگوی من کُمیت است، شعرم از اهل بیت است حیف دو روز عمر از، کوه و کمر بخوانم من بی فروغ ماندم؛ پس ماه هر شبم باش  نوری بده به شعرم؛ قدری مخاطبم باش دلبر اگر تو هستی، دلداده شهربانو از شوقْ روی پایت، افتاده شهربانو ناز قدوم پاکت، سجادِ خانواده با شوق پهن کرده، سجاده شهربانو تا قسمت تو باشند، در خدمت تو باشند آماده است ارباب، آماده شهربانو با گیسوی کمندت، پیشانی بلندت همواره نقش بستی، در یاد شهربانو زیباتر از جمالت، والاتر از جلالت هرگز به خود ندیدند، اجداد شهربانو بعد از غزل نوشتن، نذر علیِ لیلا مدح تو را بگویم، سجادِ شهربانو شاعر ز مدح پاک تو دست بر ندارد شعرم به خوبی تو، مضمون دگر ندارد انگیزه‌ی تغزل، ادعیه‌ی صحیفه‌ست شعری که مدح او نیست، از ریشه‌اش ضعیف است کی با دو دست بسته، شد از جهاد خسته؟! دشمن تفکراتش، سرتا به پا سخیف است بیمار خیمه‌ها نیست؛ این حرف مشمئز چیست؟! تخریب اساس کار ذریه‌ی سقیفه‌ست فتح الفتوح او را، از کوفیان بپرسید نسل علی که ابن مرجانه را حریف است شعری که بی هدف نیست یعنی که بی شرف نیست شعری که حق بگوید، نزد خدا شریف است شعرم به وجد آمد، وقتی از او سرودم من با سرودن از او، حال دلم ردیف است هم شیعه مسلکم از فیض دعای سجاد هم عاقبت بخیرم از سجده‌های سجاد شاعر به غیر از این‌ها حرفی دگر ندارد امروزه شعر خنثی قطعاً ثمر ندارد راه نجات تنها راه ولایت و بس راهی جز این نداریم؛ اما اگر ندارد این خاکْ پُربها شد، تا بیمه‌ی رضا شد غیر از نگاه حضرت، ایران سپر ندارد ما جای ان یکاد از سلطان طوس خواندیم وقتی که دشمن ما، جز دردسر ندارد در سینه درد و رنج است، صد کربلای پنج است پس توپ و تانک و ترکش، دیگر اثر ندارد سیدعلیِ ایران، شیخ نعیمِ لبنان خاورمیانه قطعاً کم شیر نر ندارد یک عمر در نبردیم، از جبهه برنگردیم شیعه از اعتقاد خود دست بر ندارد در سایه‌ی پیمبر، لشکر اُسامه دارد تا انقلاب مهدی، نهضت ادامه دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در اشک‌هایش چلچراغ روشنی‌ها بود هر جمله از نجوای او روح مسیحا بود داماد حُسن یوسف و فرزند یاس عشق تصویری از آرامش و موج دو دریا بود رود «حیات طیبه» در اشک و نجوایش از چشمه می‌گفت و نگاهش رو به دریا بود تسبیح اشکش دانه‌دانه ابر رحمت شد او در پی تطهیر روح اهل دنیا بود موج ملائک صف به صف محو مناجاتش سجاده‌ی او جلوه‌ای از عرش اعلا بود او لیلةالقدر عبادت، جلوه‌ی مادر مثل امیرالمؤمنین...، او هم معما بود او در حضیض خاک، سیر آسمان می‌کرد آیینه‌ای غرق خدا، محو تماشا بود سجاد، زین العابدین، زین العباد، آری نامش همیشه زینت عرش مُعلّا بود او قبله‌ی کروبیان عالم بالا مولای جن و انس بود... افسوس تنها بود از سوره‌ی انسانیت می‌خواند با امت کفر و نفاق و شرک هم در فکر حاشا بود او مثل ابراهیم ِدر نزد خدا تسلیم غرق تکلم با خدا مانند موسی بود در آزمون «البلاءُ لِلولا» هر بار تعبیر حُسنش «ما رأیت، الّا جمیلا» بود بر خاک، بر سجاده، در زنجیر، در آتش، حسّ رضایت در نگاهش خوب پیدا بود فرزند مکه گفت از راز منای عشق گویا علی گرم شکست لات و عزی بود هر بیت از شعر «فرزدق» شد سپاه او یک بیت شعرم کاشکی سرباز مولا بود :: تو مسجد و محراب مردم می‌شدی هرجا هرجا که می‌رفتی، عبادتگاه آنجا بود روح اذان، روح دعا، روح خدا بودی نجوای تو فریادهایی آشکارا بود محراب سر در آسمان دارد به دنبالت یک عمر در آیینه‌ی اشکت مصفّا بود... تیغ دودم بوده سکوت و اشک‌های تو میدان رزم تو تولا و تبرا بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فوج ملائک بربشر، تعظیم کردند شادی دل را بین هم، تقسیم کردند رو بر بهشت و کوثر و تسنیم کردند زیباترین گُل را به گُل تقدیم کردند امشب حسین بن علی دردانه دارد زیباترین گُل را دراین گلخانه دارد دارد چه جلوه، جلوه‌ی توحید خلقت در روز میلادش به خود بالید خلقت مثل شکوفه بر رُخش خندید خلقت زیباترین لحظه‌ها را دید خلقت آیا فرشته یا که آدم، خلق کردند؟! محبوب خلّاق دوعالم، خلق کردند وقت شکفتن سجده‌ی او دیدنی بود ذکرخدا از غنچه‌ای بشنیدنی بود عطرش بهشتی بود و بس بوئیدنی بود گلبوسه از رخساره‌ی او چیدنی بود وقتی پدر دل را به او پیوند می‌زد آهسته بر روی پسر لبخند می‌زد دربندگی، او جان و قلبی حق طلب داشت در پای محراب دعا سوز و تعب داشت بر زینت سجده‌گذاران او لقب داشت از نسل زهرا بود و از حیدر نسب داشت محراب او طور عبادت نام دارد او با خدایش خاطری آرام دارد ایمان فروغی از رخ تابان او بود تقوا گُلی از گلشن ایمان او بود اخلاص، مثل چشمه‌ای در جان او بود آزادگی یک لاله از بستان اوبود دیباچه‌ی اوصاف او زرّین کلام است او مظهر ایثار و ایمان و قیام است عشق و امید و معرفت، آئینه‌ی اوست علم الهی از ازل در سینه‌ی اوست ایمان و تقوا گوهر گنجینه‌ی اوست شورآفرینی پیشه‌ی دیرینه‌ی اوست بعد قیام کربلا شوری به پا کرد با خطبه‌ی خود شام را کرب‌وبلا کرد کی می‌توان از وصف او در انجمن گفت؟! باید فرزدق بود و از مدحش سخن گفت او با همه از کربلا، از سوختن گفت از لاله‌های بی سر و گلگون بدن گفت تنها اشاره بر حسین آباد، کافی‌ست بس کن «وفایی» در شب میلاد، کافی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به لب نام تو دارم یا اباالفضل تویی دارو ندارم یا ابالفضل گرفتارم، تورا جان رقیه‌‌‌... گره وا کن زکارم یا اباالفضل@dobeity_robaey