eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین دوباره بر سر هر كوچه گفت‌وگوی حسین... حسین، وارث كشف و شهودِ غار حراست چه های ‌و هوی محمّد، چه های‌ و هوی حسین نبسته‌اند به روی حسین، هرگز آب فرات، آب ننوشید از گلوی حسین فرات، تشنۀ لب‌های تفته‌جوشَش بود فرات، آب شد از شرم، روبه‌روی حسین قتیل قبله همیشه به یاد می‌مانَد بیا كه مُهر نماز است، خاک كوی حسین چنین كه در دل من، داغ كربلا جاری‌ست شهید می‌شوم از هُرم آرزوی حسین طلوع می‌كند آخر طلیعۀ موعود مسیر قبله عوض می‌شود، به‌سوی حسین ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
داغ تو در سراچۀ قلبم چه می‌کند؟ در این فضای کم غم عالم چه می‌کند؟ دل موکبی‌ست وقف پذیرایی از غمت در موکبم امیر دو عالم چه می‌کند؟ چشمی که از شنیدن نام تو اشک ریخت در روضه‌ها و مجلس ماتم چه می‌کند؟ اشکی که آتش دل ما را فرو نشاند پیداست با لهیب جهنم چه می‌کند! آن‌کس که صبح و شام برای تو خون گریست با رؤیت هلال محرم چه می‌کند؟ زهرا تمام مدت حمل تو گریه کرد شادی چنین ظهور کند، غم چه می‌کند؟ زینب رشیده بود و کنار غمت خمید پس مادر تو با کمر خم چه می‌کند؟ احمد که تاب دیدن بغض تو را نداشت با دیدن مصیبت اعظم چه می‌کند؟ نوح و خلیل و موسی و عیسی چه کرده‌اند؟ یا رب ببین پیمبر خاتم چه می‌کند؟ در قتلگاه تو دل درندگان شکست تنهایی تو با دل آدم چه می‌کند؟.. چشمانم از خجالت لب‌هایت آب شد در دشت خشک، قطرۀ شبنم چه می‌کند؟ بیش از هزار و نهصد و پنجاه و چند گل! با لاله‌زارِ زخم تو مرهم چه می‌کند؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
سلام ماه محرم! سلام ماه حسین! نوشته‌اند مرا سائل نگاه حسین هزار شکر که هستیم در پناه حسین نشسته‌ام که بسوزم ز سوز آه حسین سلام ما به شهی که ز صدر زین افتاد بلندمرتبه عرشی که بر زمین افتاد نیامدم به حسینیه‌اش به شوق ثواب... رساندم عرض سلامی به محض دیدن آب هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب دو بیت روضه بخوانم برای طفل رباب «ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد» سلام ما به حسین و کتیبه و علمش به استکان و به چای‌اش، به آن بساط غمش سلام ما به جگر‌پاره‌های محترمش سلام ما به علی‌های درهم حرمش... که هر دو خیمه رسیدند با اگر اما یکی به روی عبا و یکی به زیر عبا سلام ما به حسین و عقیله خواهر او که خواند خطبه کنار سر مطهر او سلام ما به حیا و به صبر همسر او گرفت بوسه‌ی تلخی به زحمت از سر او سلام ما به سری که به این و آن دادند که حق دختر او را به خیزران دادند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
نه فقط حال ما پریشان است در عزایش رسول گریان است خشکسالی چشم‌مان کافی‌ست وقت وقت نزول باران است می‌روم روضه بعد هر روضه رعیتی سوگوار سلطان است من نوکر سیاه تن کردم شاه عالم به خاک عریان است کوفه مهمان نواز خوبی نیست رسم این شهر قتل مهمان است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم به خیمه‌ی تو... نه! حتی به خویشتن نرسیدم گذشت سالی و در کاروان یوسف زهرا به چشم‌روشنی از بوی پیرهن نرسیدم به مقتل تو رسیدند و سوختند شهیدان مرا چه شد که به لبیک سوختن نرسیدم دم غروب، سراسیمه گشتم آه دوباره به آن سری که جدا مانده از بدن نرسیدم به تن لباس ریا کردم آه، یک سر سوزن به بوریای تو ای شاه بی کفن نرسیدم دوباره بر سر نی، سیب‌های سرخِ رسیده‌ست دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
تمام دار و ندارم نثار مقدم تو فدای ماه عزایت، فدای ماتم تو هزار شکر نَمردم به زیر بار گناه هزار شکر رسیدم به زیر پرچم تو غبار فرش حسینیه آبرویم داد چکید اشک روانم ز دیده از غم تو شنیده‌ام رمضان برتر است از هر ماه قبول می‌کنم آن را ولی محرم تو ... چه ماتمی‌ست که عرش خدا سیه‌پوش است چه غصه‌ای‌ست فراتر ز داغ اعظم تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
مرا با غصّه مَحرم آفریدند دلم را از گِل غم آفریدند همیشه در درونم روضه‌خوانی‌ست مرا مثل محرّم آفریدند بدون بال تا خورشید رفتم مرا از نسل شبنم آفریدند برای اشک ریزی در محرّم خطائی بهر آدم آفریدند اشاره بر قد زینب نمودند که طاق آسمان، خم آفریدند ز گیسوی رهای روی نیزه به یک الهام پرچم آفریدند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
تا شنیدیم اشک ما بر زخم‌هایت مرهم است چشم ما از گریه مثل چشمه‌های زمزم است ما نمک‌گیر توأیم ای ساکن کرب و بلا رزقمان یک وعده اشک و وعده‌‌ی دیگر غم است روضه رفتم فکر دنیا را بگیری از سرم ای که گریه بر سرت سرّ نجات عالم است از حبيب بن مظاهر مى‌شود آموخت كه در مسير عاشقى یکبار جان‌دادن كم است قدمت اين روضه‌ها با قدمت خلقت يكى‌ست اولین نوکر که برده فیضِ روضه، آدم است پیرهن مشکی ما را مادرت اندازه کرد این سیاهی هدیه‌ی دخت رسول اکرم است مادرم چادر سیاهش را برای تکیه داد حال آنچه بر سرش کرده‌ست حکمش پرچم است باز هم پیراهنت می‌گردد آویزان ز عرش از همین حالا عزیزم حال ما هم درهم است :: ای که هستی بطن کاف و ها و یا و عین و صاد نعل کاری کرد حتی ظاهرت هم مبهم است ✍سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
دوباره بار گناه از جهنم آوردیم به بزم روضه‌ی‌تان قامتی خم آوردیم هزار جرم نبخشودنی به شانه ولی دوباره اذن گرفتیم و شبنم آوردیم شکسته قامت ایمانمان از این سستی خلاصه این که حسابی همه کم آوردیم بیا از این همه کوه گناه، کاه بساز برای واسطه یک شال ماتم آوردیم معین آن «فَا‌‌ُطیلَ البُکا» نشد بشویم ولی بر اشک شما چند همدم آوردیم محر‌ّم است محرّم، «عزیز مصرِ» مدینه! که سمت خیمه‌ی‌تان، رو به پرچم آوردیم ببخش هیأت ما را بضاعتش این بود قبول کن کمِ ما را که دَرهم آوردیم صدای ناله‌ی ما چون نبود درخورتان از آیه‌های غم «مُقبِلَت» دم آوردیم بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
نی، ناله کرد و باز ترنّم، شروع شد فصلِ هبوطِ آدم و گندم، شروع شد دریای بی‌کران شهادت، که موج زد طوفان نوح بود و تلاطم شروع شد از بِرکهٔ غدیر، مُحرّم طلوع کرد سرمستی حبیب هم از خُم شروع شد باران اشک شیفتگان غم حسین «تا گفتم: اَلسَّلامُ عَلیکُم شروع شد» روح دعا، به نام اباالفضل چون رسید غوغایی از توسّلِ مردم شروع شد وقتی گلوی نازک گل، شد نشانِ تیر لبخند باغبان و تبسم شروع شد از اشک و خون، اگرچه وضو می‌گرفت عشق از تربتِ شهید، تیمّم شروع شد ای آسمان! مصیبت عظمایِ اهل‌بیت از قتلگاهِ عصمتِ پنجم شروع شد فصل به خون نشستنِ گل‌های باغ وحی از آیهٔ «لِیُذهِبَ عَنکُم» شروع شد با آن‌که باغِ گل به محبت نیاز داشت با تازیانه، ناز و تنعّم شروع شد وقتی دلِ ستارهٔ محمل‌نشین شکست با ماه رویِ نیزه، تکلم شروع شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است می‌گرید آسمان و زمین، در محرّمت طوفانی از حماسه به پا می‌کند غمت ابلاغ می‌کنند به یاران، سلام تو قد می‌کشند باز علم‌ها، به نام تو هر جا که نام توست، مکان فرشته است بر هر کتیبه‌ای که ببینی، نوشته است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم باید در این مقام، شبی را سحر کنیم با کاروان گریه، مسافر شدم تو را امشب در این حسینیه زائر شدم تو را تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست دیدم که ابرهای جهان، گریه می‌کنند در ماتمت زمین و زمان، گریه می‌کنند دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است» دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است» رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود ای تشنه‌کام! بود و نبود تو را چه شد؟ سقّایِ یاس‌های کبودِ تو را چه شد؟ بر اوج نیزه‌ها، کلمات تو جاری است این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام آیین من تویی، که تویی دین راستین بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین آن بحر پر خروش، دگر بی‌خروش بود خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
؛ چگونه شکر بگویم؟ که زنده ماندم و دیدم رسیده نوبت گریه، دمیده ماه محرم چگونه شکر بگویم؟ که زیر سایه‌ی پرچم کنار حضرت زهرا نشانده‌اند مرا هم! چگونه شکر بگویم؟ چگونه شکر بگویم؟ دوباره گرم گلوی بریده است گلویم! چگونه شکر بگویم که بنده... نوکرتانم؟ همیشه طالب فیض عظیمِ محضرتانم تمام سال گدای کنار معبرتانم غلام لطف لطیفِ نگاه مادرتانم ستاره‌های هدایت، موالیان کرامت! من و هراس قیامت، شما و لطف و عنایت شما... ولیّ خدا، من شکسته‌ی غم‌تانم شما دلیلِ شفا، من مریض یک دم‌تانم شما نسیم صفا، من غبار مقدم‌تانم شما امیر وفا، من اسیر پرچم‌تانم ز دست عشق شما که زدید شعله به جانم چرا غزل ننویسم؟ چرا ترانه نخوانم؟ درست مثل قناری، قناریِ لب‌تانم شبیه ماه، گرفتار خلوت شب‌تانم همیشه مشتری روضه‌های پُر تب‌تانم چه می‌شود که ببینم شبی مقرّب‌ تانم؟ همان که اول خلقت اساسنامه نوشته مرا به راه ولایت دریده‌جامه نوشته من و نگاه شما و پناه صحن و سراتان چگونه شکر کنم که شدم مدیحه‌سراتان؟ شکسته باد سری که زمین نخورده به پاتان فرشته‌های خدایی مقیم بزم عزاتان به شوق بارش رحمت، غریق زمزمه هستم دخیل بزم عزای عزیز فاطمه هستم عزای هستی عالم، عزای عشق مجسّم! عزای کشته‌ی تشنه، عزای صاحب زمزم عزای یک سر بر نی، عزای یک تن درهم بخوان که جان بسپارم ز داغ وارث آدم "سری به نیزه بلند است در برابر زینب خداکند که نباشد سر برادر زینب" 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net