بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مجتبی_شکریان
▶️
شهر در امن و امان است همه خوابیدند
مردمانی که غریبی تو را می دیدند
صبح شمشیر کشیدی و رجز می خواندی
لشگری رو به رویت بود و همه لرزیدند
@hosenih
همه گفتند علی دست به شمشیر شده
وَه که بین تو و حیدر همه در تردیدند
یا علی گفتی و گفتی که علی بود یکی
این جماعت همگی منکر این توحیدند
میهمان بودی و از بام تو را سنگ زدند
چقَدَر بهر پذیرایی تو کوشیدند
وقت بیعت تو طبیب تب کوفی بودی
صبح اما همگی نسخهء تو پیچیدند
@hosenih
گریه می کردی و گفتی که میا کوفه حسین
همه بر حرف پر از گریه تو خندیدند
شب تو را از کف پایت به سر دار زدند
و ملائک همگی پای تو را بوسیدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#مجتبی_شکریان
▶️
ای سینهء داغدیده ای شال سیاه
ای رشتهء اشک سرخ ای لشگر آه
@hosenih
ای آنکه دلت تنگ محرم شده بود
هنگامهء ماتم است پس بسم الله....
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
وقتی که در دور و برت لشگر نباشد
وقتی برایت یک نفر یاور نباشد
وقتی که هَل مِن ناصر تو بی جواب است
وقتی که شرم از سبط پیغمبر نباشد
خواهر اگر جان را نریزد زیر پایت
دیگر به جان تو قسم خواهر نباشد
باید که قربانی شوند این دو جوانم
باور بکن راهی از این بهتر نباشد
وقتی که عبدالله هم داده رضایت
عذری نمانده صحبتی آخر نباشد
وقتی وهب را مادرش تقدیم کرده
از یک مسیحی خواهرت کمتر نباشد
بگذار تا کامل شود عشق من و تو
بگذار بین ما کسِ دیگر نباشد
کاری بکن ای عشق من در روز محشر
تا خواهرت شرمنده از مادر نباشد
من هر چه را دارم اگر ریزم به پایت
جبران یک موی علی اصغر نباشد
هستند اولاد من ، اما خون اینها
رنگین تر از خون علی اکبر نباشد
گفتی همیشه خواهرت را دوست داری
حالا نباید روی حرفش نه بیاری
@hosenih
از غربتت مولا خبر دارند هر دو
بر حال امروزت نظر دارند هر دو
تنهایی ات اینجا درآورد اشکشان را
از غصه ات چشمان تر دارند هر دو
پوشانده ام بر تن لباس رزمشان را
بنگر چه تیغی بر کمر دارند هر دو
من که حریف بی قراری شان نبودم
شور عجیبی بین سر دارند هر دو
از لحظه ای که گفته ای "نه" ای برادر
حال و هوای محتضر دارند هر دو
از بسکه شوق پَر زدن تا دوست دارند
بر تن به جای دست پَر دارند هر دو
از نسل ابراهیم و اسماعیل هستند
در دستشان تیر و تبر دارند هر دو
وقت رجز خواندن شبیه شیر هستند
وای از دمی که نیزه بر دارند هر دو
مانند خورشیدند و آتش می فشانند
شیران جنگند و شرر دارند هر دو
با خونشان آمیخته شور شجاعت
مانند عباست جگر دارند هر دو
بگذار اینها سوی میدان پر بگیرند
من راضی ام هر دو به پای تو بمیرند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
تا که عمامه از سرت افتاد
تیر خوردی و پیکرت افتاد
یک سهشعبه دوباره حرمله زد
تپش قلب اطهرت افتاد
@hosenih
ای عموجان تو رفتی از حال و
بر سرم اشک خواهرت افتاد
مثل اصغر سرت که بالا رفت
نیزهای زیر حنجرت افتاد
نفست را گرفته این نیزه
آه آهِ مکررت افتاد
صورتت تا به روی خاک آمد
فاطمه در برابرت افتاد
@hosenih
آمده مادری کند زهرا
بر سر دامنش سرت افتاد
در کنار نگاه تو دستِ
یادگار برادرت افتاد
با صدای شکستن دستم
عمهام یاد مادرت افتاد
حنجر من شبیه اصغر شد
سر من مثل اصغرت افتاد
@hosenih
جان بابا قبول کن از من
هدیهای که به محضرت افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#مجتبی_شکریان
▶️
آنقدر ناله زدم تا که پناهم دادی
بیرمق بودم و تو قدرت آهم دادی
کور بودم که مرا روضهتان داد شفا
با همین اشک چه نوری به نگاهم دادی
@hosenih
همهجا رفتم و خوردم به در بسته حسین
فقط آخر که رسیدم به تو راهم دادی
خیر دنیای منی آخرتم هم با توست
به همه خیر رساندی و به ما هم دادی
من زمین خوردهام اما تو بلندم کردی
روی خوش باز به این روی سیاهم دادی
@hosenih
آنقدر پیش خدا دست تو باز است حسین
لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
آخر از راه می آید پدرم صبر کنید...
می رسد نور دو چشمان ترم صبر کنید...
خواب دیدم که به من گفت می آید پیشم
من که از آمدنش با خبرم صبر کنید...
@hosenih
عمه جان از تو خجالت زده هستم اما
به خدا کم بشود درد سرم صبر کنید...
ناقه آهسته برانید دگر خسته شدم
به خدا درد گرفته کمرم صبر کنید...
با طنابی که به دستم زده اید ای لشگر
نَکِشیدم که شکسته است پرم صبر کنید...
پیش چشمان عمو نیزه به کتفم زده اید
من شکایت به عمویم ببرم صبر کنید...
آنقدر ناله زنم یا ابتا می گویم
تا خودِ حشر بماند اثرم صبر کنید...
شب شد و ناقه زمینم زد و عمه هم رفت
بی امان داد زدم در خطرم صبر کنید...
کاش پاهای مرا هم به شتر می بستند
تا نیفتد به بیابان گذرم صبر کنید...
زجر نگذاشت بگویم که چرا جا ماندم
گفتم اینقدر نکش موی سرم صبر کنید...
@hosenih
گفتم ای زجر مزن من که خودم می آیم
همه جا تار شده در نظرم صبر کنید
ضربهء زجر مرا یاد مدینه انداخت
یاد زخم فدک و پهلو و سینه انداخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
اینجا همهچیز میشود آماده
هر کس پی حل مشکلم افتاده
اینجا همه منتظر که لب باز کنم
تا هر چه نیاز دارم ابراز کنم
خادم به کنار من شب و روز زیاد
دور و بر من عاشق دلسوز زیاد
در وقت عطش به آب سیراب شوم
نگذاشت برادرم که بی تاب شوم
هر چند که خون جگرم بر لب هست
خوب است که بالای سرم زینب هست
بر زانوی خستهاش سرم را دارد
عباس هوای دخترم را دارد
اینجا همه پیشانی من میبوسند
دست و سر نورانی من میبوسند
من سوخته جانم از بلا؛ اما آه
لایوم کیومک ابا عبدالله
اینجا همه دور و بر من گریانند
فردا همه دور قتلگه خندانند
اینجا همه هستیم و به دلها غم نیست
فردا به کنار خواهرم محرم نیست
فردا همهی نیت دشمن سر توست
فردا همه چشمها به انگشتر توست
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
تا مرا قدرت حق در ازل ایجادم
خاکی از عشق در آمیخت و آبادم کرد
تا که بر خواستم و روی به مردم کردم
با زبانی که خدا داد تکلم کردم
@hosenih
از همان لحظه به توحید شهادت دادم
دست بیعت به نبوّت به ولایت دادم
میل کافر شدن از سینه که برداشت خدا
مهر زهرا و علی را به دلم کاشت خدا
بعد از آن روح مرا پیش دو دلبر بردند
از همان روز دلم را دو برادر بردند
دو برادر نه دوتا سورهء انسان خدا
دو غزل مثنویِ ناب به دیوان خدا
دو برادر دو عزیز دل و فرزند بتول
یا دو خورشید به زیبایی لبخند بتول
دو برادر نه دوتا سروِ گلستان علی
دو برادر نه دوتا لؤلؤ و مرجان علی
دو برادر نه دوتا چشمهء فیض جاری
هر دوتا آینهء لطف فراوان علی
هر دو سردارِ دلاور به سپاه حیدر
دو برادر نه دوتا جلوهء طوفان علی
با حسینش همه دیدیم نجف را امّا...
بی حسن راه نداریم به ایوان علی
این دوتا سورهء نورند و چراغ راه اند
حُجَجُ الله عَلَی الخلق ولی الله اند
@hosenih
این دو تا ابر خطاپوش و امان الناس اند
این دو تا زمزمه و ذکر لب عباس اند
مهبط الوحی خدایند و اصول الکرم اند
در جوانمردی و ایثار به عالم علم اند
منتهای ادب و معرفت و جود و حلم
معدن رحمت حقند، وَ خُزّان العلم
عشقشان روز ازل حک شده در قلب من است
نام زیبای دو دلدار حسین و حسن است
این دوتا نور دوصد فرق اساسی دارند
هر دوتا روضهء جانسوز و حماسی دارند
اولین فرق میان دو برادر یار است
یار دلگرمی یک لشکر و یک سردار است
نالهء واعطشا گر چه به لب داشت حسین
شیرمردانِ یلی مثل وهب داشت حسین
مسلم عوسجه و جون و بریری دارد
قاسم و اکبر و عباس و زهیری دارد
چشم بسته به رهش سینه و سر می دادند
تن خود را به دَمِ تیر سه پر می دادند
چه بگویم که حسن یار وفادار نداشت
خار در دور و برش بود ولی یار نداشت
در سپاهی که ندارد تک و تنها مانده
آه و فریاد دریغ از دو سه تا فرمانده
او پی کار همه رفت گره وا می کرد
دردها داشت ولی درد مداوا می کرد
نکند فکر کنی طعنهء اغیار شنید
طعنه و زخم زبان از طرف یار شنید
بین ما هم که غر یب است از او دم نزدیم
وسط روضه او سینه محکم نزدیم
فرق دیگر که میان دو برادر بوده
مهربانی و وفاداری همسر بوده
@hosenih
همسری داشت حسین بن علی مثل رباب
همه جا بود به همراهیِّ او پا به رکاب
به روی حرف حسینش ابدا حرف نزد
پاره شد حنجر طفلش به خدا حرف نزد
چه بگویم که حسن جان جهان قربانش
همسری داشت ولی بود بلای جانش
مجتبی با زن بی عاطفه ای همدم بود
بود محرم ولی انگار که نامحرم بود
بی حیا بود فقط طعنهء بی حد می زد
حرف می زد به حسن آنچه نباید می زد
روزی افطار برای پسر فاطمه برد
با لب تشنه حسن جرعه ای از آب که خورد
ناگهان دید که دارد جگرش می سوزد
آنچنان زهر اثر کرده سرش می سوزد
زهر در جان حسن داشت تلاطم میکرد
و نفس راه خودش را به گلو گم می کرد
سرخ شد طشت صدا زد جگرم را ببرید
به در خانه زینب خبرم را ببرید
چشم بر هم زد و بالای سرش زینب بود
بیشتر آنکه شده خون جگرش زینب بود
کس نفهمید که عمرش به چه منوال گذشت
سوخت زینب ز غمش سوخت و ده سال گذشت
کربلا هم به سر پیکر بی سر آمد
نالهء "أنت أخي" از جگرش درآمد
@hosenih
وای بر کوفه در این دشت تو مهمان بودی
جگرم سوخت تو رفتی ولی عطشان بودی
در دلم مثل حسن غصه و غم ریخته ای
چه شده با تن تو از چه به هم ریخته ای؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
#مجتبی_شکریان
▶️
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بیقرار و بیتابند
دست و پای تو را که میبوسند
@hosenih
دیدن تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
خواستم تا ببینمت در خواب
به نگاهم اجازه داده نشد
خواستم تا به کربلا بروم
با رفیقان خود پیاده، نشد!
بین آن کاروان و جمعیت
چه کسی با تو همقدم شده است؟
خوش به حال کسی که با گریه
با شما راهی حرم شده است
@hosenih
در حرم روضهخوان خودت هستی
روضهی کاروان جان بر لب
بین روضه بلند میگویی:
به فدای تو عمهجان زینب...
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه غریب بیکفنم
باز شد بغض عمهی سادات
به زمین خورد از سر محمل
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
خواست تا درد دل کند اما
مگر این گریهها امان میداد
یک نگاهی به دور خود انداخت
سر خود را فقط تکان میداد
السلام علیک یا مظلوم
السلام علیک یا عطشان
السلام علیک یا بن علی
السلام علیک یا عریان
@hosenih
ای برادر نمیبرم از یاد
که چگونه به خاک افتادی
زیر گرمای آفتاب آن روز
با لب تشنه، خسته، جان دادی
ای برادر نرفته از نظرم
اکبرت را که ارباً اربا شد
بعد عباس میر لشکر تو
پای دشمن به خیمهها وا شد
به خدا ای عزیز لبتشنه
داغ یک قطره آب کشته مرا
بین این گریههای اهل حرم
گریههای رباب کشته مرا
غرق گریه رباب میگوید
که دل پاره پاره را بردند
با سهشعبه به روی دست پدر
طفلک شیرخواره را بردند
پسرم با خیال تو هر شب
دست بر سینه میفشارم من
گرچه ماندم خجالتت آنروز
ولی امروز شیر دارم من
@hosenih
گریه را کم کنید دخترها
کمی آرام اصغرم خواب است
گل نازم علی علی لا لا
مادرت چهل شب است بیتاب است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
#مجتبی_شکریان
▶️
ای رحمت عام یا ابا عبدالله
ای ذکر مدام یا ابا عبدلله
@hosenih
حالا که نشد حرم بیایم آقا
از دور سلام یا ابا عبدلله
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
السلام ای آفتاب عالم بالا حسن
السلام ای ماه بی همتای این دنیا حسن
یا صبور الصابرین یا کعبة للسائلین
یا کریم و یا رحیم و یا عطوف و یا حسن
@hosenih
یا جلیس الذاکرین یا رغبة للراغبین
اشتیاق بی مثال هر دل شیدا حسن
یا انیس المومنین یا شافعاً للمذنبین
ای امید شیعیان در محشر کبری حسن
یا سرور" فی القبور و یا شفاء"للصدور
ای دمت احیاگر صدها هزار عیسی حسن
ای مناجات علی باب ملاقات علی
صاحب سِرِّ علیِ عالی اعلا حسن
ای صدای فاطمه ای مجتبی فاطمه
ای شریک غصه های حضرت زهرا حسن
اسوة" للعالمین یا مقتداء" للحسین
نام تو بر پرچم خونین عاشورا حسن
در همان روز ازل در وقت تقسیم مقام
ثبت شد در لوح حق نوکر همه،آقا حسن
کار دنیا راه ما را از حریمت دور کرد
کار غفلت بود اگر هستیم کم پیدا حسن
@hosenih
گر چه آلوده شدیم اما شما آسوده باش
در دل ما هیچ کس جز تو ندارد جا حسن
هم میان خانه هم در خیمه ات بی یاوری
ای گرفتار بلای بی وفائی ها حسن
ای نماز با زره ،ای خورده با غربت گره
من نمیدانم چرا ماندی چنین تنها حسن
گریه کن هایت کم است و غصه های تو زیاد
ای که می سوزد برایت ماهی دریا حسن
@hosenih
روی مرکب بودی و پای شریفت زخم شد
با عصای جهل آن نامرد نابینا حسن
دشمنانش جای خود این دوستانش پس چرا...
...در مدینه با همه خوبند الا با حسن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
عاشق آن است که در بند نگارش باشد
روز و شب خاطر معشوق کنارش باشد
سر به کف گیرد و آمادهء دارش باشد
ادعایی نکند خاک و غبارش باشد
دارم از پر زدن از عشق سخن می گویم
عاشقان شکر خدا باز حسن می گویم
@hosenih
این حسن کیست؟ بخوان قبلهء اهل کَرَمش
این حسن کیست که زنده است مسیحا به دَمَش
انبیاء سر بگذارند به خاک قَدَمش
اولیاء سینه زنانند به زیر عَلَمش
سخن این است که ما تا به بدن جان داریم
روی لبها همگی ذکر حسن جان داریم
کار اسلام بدون تو تمام است حسن
که قعود تو همان اوج قیام است حسن
مصطفی گفت به هر نحو امام است حسن
بی تو نان خوردن ما نیز حرام است حسن
نان اگر هست فقط نان کرم خانهء توست
عاقل آن است که شوریده و دیوانهء توست
خادمت مُلک و مَلک،مست نگاهت ملکوت
ای حسین بن علی محضر تو غرق سکوت
آرزو داشت دعایش بکنی وقت قنوت
تویی آن روضهء سر بستهء بین تابوت
اشک چشمان تو سرخ است چنان یاقوت است
چهارده قرن شده غربت تو مسکوت است
@hosenih
اشک تو دُرّ و گُهر،آب دهانت تسنیم
محضر تو همهء مُلک الهی تسلیم
هر چه را هست خدا کرده به دستت تقدیم
کار را داده خدا دست کریم بن کریم
هر چه را داشتی آقا همه را دادی رفت
دست شامیّ و جذامیّ و گدا دادی رفت
درد ما نیز به دست تو دوا خواهد شد
گره کار به چشمان تو وا خواهد شد
حاجت دیدن صحن تو روا خواهد شد
در بقیع گنبد و گلدسته بنا خواهد شد
به امیدی که بیایم حرم ان شاءالله
به زمینِ تو بیفتد سرم ان شاءالله
در وطن هستی و افسوس کسی یارت نیست
هیچ کس نیست که در نیّت آزارت نیست
این همه ظلم به واللهِ سزاوارت نیست
غم عالم به دلت مانده و غمخوارت نیست
خانه رفتی که نمایی نفسی را تازه
هست در خانه ات اما غمِ بی اندازه
حق تو نیست که دارد جگرت می سوزد
آنچنان زهر اثر کرده سرت می سوزد
اشک آتش شده و چشم ترت می سوزد
خانهء کودکی ات در نظرت می سوزد
آتش زهر کجا آتش در بیشتر است
زن اگر در دل آتش برود درد سر است
@hosenih
همه عمر شما با غم مادر سر شد
علت گریهء بی خاتمه ات یک در شد
مادری رفت،دری سوخت،گلی پرپر شد
پشت آن در به خدا مادرتان مضطر شد
با حسن گفت حسین مادرمان در خطر است
زن اگر در دل آتش برود درد سر است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih