eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
350 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باید که بر دیوار بگذارم سرم را دنیا گرفت از من تمامِ باورم را دستانِ لرزانم چگونه می تواند تدفین نماید پاره های پیکرم را !؟ @hosenih یک نیمه از قلبِ مرا " دیوار " له کرد " در " می فشارد نیمه های دیگرم را با آب باید جسمِ دریا را بشویم؟ یا زخمِ میخِ آیه های کوثرم را؟ می خوانم از چشمانِ خیس و سرد و ساکت بغضِ شکسته در نگاهِ دخترم را @hosenih دیشب حسن تا صبح هی در خواب می گفت : بابا! کسی در کوچه ها زد مادرم را دارم خجالت می کشم از بچه هایت پیشِ حسن بالا نمی گیرم سرم را این غصه قلبِ خسته ام را می فشارد : من بودم و نامرد می زد همسرم را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمه شب، اشک،‌ عزا، آه چه غوغا شده بود مجلس ختم علی بود که برپا شده بود گریه کن: دیدهٔ خونبار ولی الله و روضه خوان: چشم کبودی که معمّا شده بود @hosenih هق هق گریه و مولای صبوری، ای وای راز جانسوزترین حادثه اِفشا شده بود بازویی را که نود روز ز مولا پوشاند در شب پر زدنش، قاتل مولا شده بود آه تا صبح دگر دیدهٔ او باز نشد درد پهلو دگر انگار مداوا شده بود @hosenih دست می‌شُست ز جان، لحظه به لحظه مولا گرچه زهرا خودش از قبل مهیّا شده بود بر علی آن شب جانکاه چهل سال گذشت بعد از آن قامت خیبرشکنش تا شده بود همه گفتند علی عاقبت از پا افتاد هر چه شد آه پس از رفتن زهرا شده بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب شبی سنگین شبی دلگیر بود شب شبی بی صبح شامی دیر بود شمع آخر در سِرِشکش غرق شد آب گشت و بین اشکش غرق شد @hosenih شمع تا سو سو زنان خاموش گشت خانه در باد و خزان خاموش گشت در سکوتی باد زاری می نمود باد آن شب سوگواری می نمود باد می کوبید درها را به هم باد می پیچید پرها را به هم خانه آن شب باز طوفان خورده بود چار غنچه با گلی پژمرده بود گاه سوز گریه بوداماخموش گَه صدای آب می آمد به گوش @hosenih چکه چکه می چکد دل روی دل آب می ریزد دو چشمانی خجل خیره خیره چشم طفلان مانده بود آستین ها بینِ دندان مانده بود سیل بسته راهِ نورِ نوح را دست می شوید تنی مجروح را چشم تا که فرصت دیدن گرفت زانوانِ کوه لرزیدن گرفت چشم تنها بین چادر زخم دید پای تا سر پیکری پر زخم دید زخم بستر ، زخم کوچه، زخم در زخم سینه ، زخم بازو، زخم سر زخمِ سرخیِ کفن زخمی کبود زخم آتش، زخم میخ و زخم دود زخم چشم و زخم پهلو، زخم دست زخمها را عاقبت با زخم بست @hosenih زخم بود و سوز بود و درد بود آه تنها چاره ی یک مرد بود آه اسما آب بر این خسته ریز درد دارد آب را آهسته ریز ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم مرثیه امیرالمومنین(ع) ▶️ روی لبان هر کسی هم جا نمی گیرد علی هم وصف او با هرقلم معنا نمی گیرد علی لطف الهی شاملش باید بگردد بی گمان درسینه ی هر ناکسی سُکنی نمی گیرد علی @hosenih دستان او را مصلحت در ماجرای کوچه بست مامور بر صبر است حقش را نمی گیرد علی کم پیش می آید بیاید بین مردم چون دلش غیر از کنار فاطمه مأوا نمی گیرد علی خیلی برایش بدشد آن چیزی که درآن کوچه شد حتی سر خود را دگر بالا نمی گیرد علی @hosenih همسایه ها وقتی که می بینند می گویند نه! این زندگی از نو برایت پا نمی گیرد علی درخواب دیده بارها کابوس تلخی که شبی تابوت زهرا را به روی شانه می گیرد علی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شب بود و می رفتند مادر رابشویند با اشک ها جان پیمبر را بشویند @hosenih شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند با اینکه باید ابتدا سر را بشویند تطهیر می شد آب در واقع چرا که با آب بی معنی ست کوثر را بشویند باران ضرر دارد برای یاس سالم اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟؟؟ @hosenih گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می دهد بال و پر خستۀ جبریل خبر پیشِ چشمان علی رفت ز دنیا کوثر دور می کرد ز دُور و برِ خانه همه را ماند، یک جمعِ یتیم و تنِ سردِ مادر @hosenih غنچه اش گوشه ی یک باغچه ای مدفون بود به کجا دفن کند حال،گُلَش را حیدر این گُلِ لِه شده را با چه دلی بردارد با چه حالی بدهد غسل به یاسِ پَرپَر زیر پیراهن اگر غسل دهد دستور است باز می کرد علی از سرِ زهرا معجر @hosenih آب می ریخت به پهلو و به سینه امّا باز می ریخت ز خونابه گهی خون جگر زینب از گوشه ی آن حجره تماشا می کرد وای از زخمِ تنِ مادر و حال دختر پیکر فاطمه را با چه کسی باید بُرد راهِ تشییع ، نمانده ست برایش دیگر @hosenih بر سرِ دوشِ علی می رود آیا پرِ کاه یا فراتر شده تابوت ز فتح خیبر زیرِ تابوت همین چند یتیمند فقط حسنِ سر به گریبان و حسین و خواهر عاقبت شد گُلِ پرپر به دلِ خاک نهان اینچنین رَدِّ امانت شده بر پیغمبر @hosenih می رسد صوتِ حزین تا تهِ گودال به گوش آه از پیکر بی غسل و کفن ، خاک بسر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دیگر بعید است این نفس بالا بیاید باید برای یاری‌اش اسما بیاید شب بود و باران بود و آب از چاه برداشت تا که برای شستن دریا بیاید @hosenih این مرد خیبر مردِ خندق بود اما باید برایِ غسلِ او زهرا بیاید دستش به پهلو خورد زخمِ میخ را گفت دیدی نشد تا محسنم دنیا بیاید چشمش سیاهی رفت از بازوی خُردش باید بماند تا که حالش جا بیاد @hosenih پشتِ سرِ هم شستنش را قطع می‌کرد اما نشد تا بند این خونها بیاید از بس حسن در آستین دندان فشرده باید به دادِ حالِ او بابا بیاید وقتی حسین اُفتاد بر این سینه باید دستِ شکسته از کفن بالا بیاید @hosenih می‌گیرد از دوشِ ابوذر دوشِ سلمان دنبال این تابوت آقا تا بیاد تازه زمانِ شستنِ دیوار و در بود ای کاش می‌شد زودتر فردا بیاید ای‌کاش می‌شد دِق کند زینب کنارش طاقت ندارد تا که عاشورا بیاید @hosenih طاقت ندارد تا ببیند بینِ گودال بر روی آن سینه کسی با پا بیاید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نیلوفرِ سُرخِ بَدَنَت کُشت مرا گُلکاریِ بَر پیرُهَنَت کُشت مرا @hosenih با فِضِّه که در کفن تو را پیچیدم خونابه ی روی کَفَنَت کُشت مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شام غریبان می شود در خانه، بی تو چون بیت الاحزان می شود در خانه، بی تو من با حسن آرام می سوزیم، اما زینب پریشان می شود در خانه، بی تو @hosenih با چشمهای خیس، بابا از خجالت یک گوشه پنهان می شود در خانه، بی تو روزی گلستان بوده است این خانه با تو دارد بیابان می شود در خانه، بی تو مادر! ببین آن بغض های بی صدایت با گریه جبران می شود در خانه، بی تو @hosenih سجاده و چادر نمازِ وصله دارت پروانه باران می شود در خانه، بی تو پنهان شدی از چشم نامردان تو اما غربت نمایان می شود در خانه، بی تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خورشید عمر کیست که بر بام می‌رود بر دوش شب نشسته و آرام می‌رود مجهول قدر اوست که مخفی‌ست قبر او از بی‌نهایتی به سرانجام می‌رود @hosenih در نوبهار غارت طوفان خشن‌ترست در دست او شکوفه‌ی بادام می‌رود او هست جلوه‌گاه حیا، غیرممکن‌ست بر دوش بی‌لیاقت هر عامّی رود تشییع می‌کند همه‌ی هست خویش را بی‌یاوری که خسته در این شام می‌رود @hosenih این گفتگوی ساکت مردی شکسته است مردی که زخم‌خورده‌ی دشنام می‌رود: زهرا پس از تو خار به چشمم گذاشتند زهرا پس از تو تیغ بر این کام می‌رود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شبیه بارش باران بی امان در شب چکید اشک ز چشمان کودکان در شب خدا دوباره به تشییع جسم ممتحنه گرفت از اسدالله امتحان در شب @hosenih تو در میانه ی تابوت خفته بودی؟نه علی کشید خودش را کشان کشان در شب پدر چگونه به پیری رسید، بی تردید زمان غسل تو ای مادر جوان در شب پس از غروب تو ای افتاب پیغمبر جهان شب زده مانده است همچنان در شب @hosenih پس از تو سهم زمین چیست غیر تاریکی بدون ماه چگونه است اسمان در شب زمین برای تو شان حرم شدن که نداشت قرار شد بشود پیکرت نهان در شب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آنشب که شب از صبح محشر تیره تر بود آنشب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود آنشب که خون از دیدهء مهتاب میریخت اسما برای غسل زهرا آب میریخت @hosenih باید علی صد بار دست از جان بشوید تا که به پیراهن تن جانان بشوید می دید پامال خزان ها لاله اش را می شست جسم یار هجده ساله اش را می شست در تاریکی شب مخفیانه گه جای سیلی گاه جای تازیانه @hosenih می شست جسم همدم و دلداده اش را قرآن زیر دست و پا افتاده اش را می شست در تاریکی شب جسم خسته می کرد دستش لمس بازوی شکسته آرام بود اما وجودش مشتعل بود از مادر و از چار فرزندش خجل بود @hosenih آهی کشید و زد گره بند کفن را می سوخت و می دید مرگ خویشتن را یک چشم بر یاس کبودش در کفن داشت یک چشم دیگر بر حسین و بر حسن داشت از بی کسی در بال هم، سر برده بودند گویی کنار جسم مادر مرده بودند @hosenih داغ دل مولا دوباره گشت تازه ریحانه ها را خواند پای آن جنازه کای گوشه گیران شب غربت بیایید آخر وداع خویش با مادر نمایید آیید و جان خویش را در بر بگیرید از مادر خود توشه ای دیگر بگیرید @hosenih دو طائر بشکسته پر از جا پریدند افتان و خیزان جانب مادر دویدند دو دسته گل گلبوسه از کوثر گرفتند قرآن خون آلوده را در بر گرفتند ناگاه از آن خونین بدن آهی برآمد با ناله بیرون دستهای مادر آمد @hosenih بشنید گردون نالهء منصوره اش را بگرفت قرآن در بغل دو سوره اش را میخواست بی تابی ز طفلان جان بگیرد میرفت تا عمر علی پایان بگیرد ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب دردانه های وحی را دریاب دریاب.. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih