eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
479 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 هابرماس و رینگ‌اسپرتی برای اهل خرد ✍️ سمیه رستمی در فکرت نوشت: یکی از نظریه‌های فلسفی این اواخر «کنش ارتباطی» است. جهت جلوگیری از گریپاژ مغز، هنگام زور زدن برای فهمش، این نظریه به زبان خودمانی یعنی وقتی انسان‌ها، زبان همدیگر را می‌فهمند که مثل آدم و منطقی با هم حرف بزنند. این نظریه از ذهن فیلسوف آلمانی، یورگن هابرماس تراوشیده که وی اندکی از فسیل دایناسورهای دوره ژوراسیک جوان‌تر است. او در تاریخ ۱۸ ژوئن المُئَژَن سال ۱۳۲۹ متولد شده و این اواخر آتش‌نشانی محله، روز تولدش در آماده‌باش به سر می‌برد تا جلوی آتش‌سوزی حاصل از شمع کیک تولد ایشان را بگیرد. انصافاً هر بشری با شنیدن نظریات این فیلسوف بزرگ با خودش می‌گوید چه نظریه‌ای؟! قطعاً از روحی عاشق و قلبی مهربان سرچشمه گرفته و طبیعی است که می‌رود ته‌وتوی این آدم را پیدا کند. ویکی‌پدیا درباره این فیلسوف آلمانی اطلاعات خاصی نداده و حتی دین و ایمانش را هم نگفته. فقط در عین ناپرهیزی، گرا داده: یورگن‌جان وقتی ده‌ساله داشت و هنوز جوش‌های بلوغ، پلاغ پُلوغ روی صورتش، شرف حضور پیدا نکرده بودند، نازبچه به سازمان جوانان هیتلری پیوسته و در جنگ جهانی دوم به جنگ فراخوانده شده که نشانه‌ای است برای اهل خرد. شاید تأثیر همین جنگ رفتن بود که بعدها هابرماس نظریاتی در باب مذاکره، گفت‌وگو و رسیدن به تفاهم را مطرح کرد و سیس خرس مهربون را برداشت؛ البته نمی‌توان نظر قطعی داد که شرایط زندگی متأهلی وی در نظریاتش نقش داشته یا نظریاتش در زندگی زناشویی‌ او. ویکی‌پدیا هم فقط گفته که زنی داشت و سه فرزند از آب‌وگل درآمده‌ که چشم‌وچراغی‌اند برای ننه ـ بابا. آن‌قدر زندگی خانوادگی او بی‌غل‌وغش بوده که می‌شود گفت که هابرماس از همین نظریه برای خانواده خودش برده و راضی بودند. این هم نشانه‌ای است برای اهل خرد. یورگن هابرماس می‌گوید: بشر از طریق زبان مشترک می‌تواند به درک یکدیگر و در نهایت تفاهم برسد؛ یعنی طبق گفته‌اش هر فروشنده دوره‌گردی می‌تواند فقط از طریق گفت‌وگو و چرب‌زبانی، رینگ‌اسپرت تراکتور قرن چهارم میلادی، متعلق به لویی شماره فلان را به جناب هابرماس غالب کند؛ طوری که وی احساس کند حیات و مماتش در گرو همین رینگ‌اسپرت است ولاغیر. احتمالاً فقط مشکل قانع‌کردن همسرش برای ضرورت خرید اینشی، کمی مشکل‌ساز بوده که امید داشته از طریق گفت‌وگو حلش کند. به‌ظاهر نظریه آقای یورگن خیلی بدیهی است؛ ولی وجداناً آدم این‌همه عمر کند، در دانشگاه گوتینگن، بن، زوریخ تحصیل کند، حرف‌های فلاسفه‌ای مثل وبر، دورکیم، مید، فروید، مارکس، نیچه، کانت، هگل، هایدگر، پیاژه، مارکوزه و دیگر فلاسفه تأثیر قرقره کند، تازه مدتی شاگردی آدونور (کله‌گنده مکتب فرانکفورت) را بکند تا خودش را بچسباند به مکتب فرانکفورت و در نهایت ببیند همه فلاسفه غربی تهِ دیگِ نظریات بشری را چنان با زبان لیس زده‌اند که وقتی نوبت به او رسیده، فقط مقادیری پژواک صدای جیر، جیر به او می‌ماسد. نظریات هابرماس از همین جنس صداهاست؛ ولی وی آن‌قدر محکم به تهِ دیگ نظریات غرب قاشق کشیده که صدای قییییژ بلند شده. او از مجموعه قیژقیژهایش کتابی با نام دگرگونی ساختاری حوزه عمومی منتشر کرد که کتاب بترکانی بود و پرخواننده شد. بعد از انتشار این کتاب در سال ۱۹۸۱ او بزرگ‌ترین اثر خود یعنی نظریه کنش ارتباطی را رونمایی کرد. 🔗 متن کامل در صفحه یادداشت‌خوانی @HOWZAVIAN
🔻استغفار، باران، خشکسالی ✍️ بابک شکورزاده برخی افراد و رسانه‌ها این جملات امام جمعه شیراز که "خشکی آسمان و بچه‌دار نشدن مردم به خاطر گناهان است و اگر استغفار کنید باران از آسمان می‌بارد" را برجسته کردند که اکثرا هم هدفشان طعنه و تمسخر است. 🔹متأسفانه برخی در امور طبیعی گویا اصلا خدا را دخیل نمی‌دانند و همه چیز را مادی می‌بینند. این طرز تفکر از افراد بی‌اعتقاد و مادی‌گرا طبیعی است؛ ولی چنین تفکری برای کسی که مسلمان و معتقد است جای تأسف دارد که چرا این‌قدر باید با آموزه‌های دینی بیگانه باشد که سخنانی همچون سخن امام جمعه شیراز برایش سنگین و غیر قابل هضم است. 🔹اولا در امور طبیعی مثل کم‌بارشی یا پربارشی، طبیعت اقلیمی مهم است. طبیعت بعضی مناطق بارش زیاد دارد و برخی دیگر کم بارش است. این طبیعت هم خداوند قرار داده است و موضوعی تصادفی نیست. از طرف دیگر، طبق منابع دینی قطعی مانند قرآن، اعمال انسان‌ها در کمیت و کیفیت امور طبیعی مثل بارش باران مؤثر است و جای هیچگونه تردیدی ندارد. 🔹برای نمونه خداوند در سوره نوح می‌فرماید: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا؛ و گفتم: از خدا آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا باران‌های پی‌درپی برایتان بفرستد و اموال و اولادتان را زیاد کند و باغ‌های سرسبز و نهرهای پرآب در اختیارتان بگذارد!» 🔸این آیات به صراحت و روشنی بیان می‌کند که استغفار‌، رابطه مهمی با بارش باران، روزی‌شدن فرزند، سرسبزی و نعمت‌های مادی دارد. سخن امام جمعه محترم شیراز کاملا منطبق با این آیات شریفه است. 🔸این آیات سوره نوح، بخش کوچکی از مبانی دینی در این باره است و آیات دیگر، ادعیه و روایات دیگری نیز وجود دارد که جای هیچگونه توجیهی را باقی نمی‌گذارد. توصیه به نماز باران، دعای باران امام سجاد علیه‌السلام در صحیفه سجادیه، طلب مغفرت‌های ابتدایی دعای کمیل نسبت به آمرزش گناهانی که باعث حبس شدن دعا و نزول نقمت می‌شود و... از جمله این موارد هستند. ♦️بنابراین کسانی که درصدد تمسخر و شبهه‌افکنی هستند تکلیف خودشان را با مبانی الهی مشخص کنند و اگر واقعا ادعای دینداری دارند با دقت بیشتری اظهارنظر کنند تا سبب انحراف افراد دیگر نشوند. @HOWZAVIAN
. آنکه را تدبیر نباشد، تقدیر چاره نبخشد! ..................................... ارزش آدما رو به ارزش چیزایی که ازش می‌ترسن بشناس! ..................................... ما؛ خاطرات در حال مروریم! ✍️ محمدجواد محمودی را در نگاشته بیشتر بخوانید @HOWZAVIAN
تا نوشته‌ها به مرحله انتشار و عرضه درنیایند، نمی‌توانیم از یادداشتِ اجتماعی حرف بزنیم؛ اصلا نمی‌توانیم با دیگران درباره موضوعی خاص صحبت کنیم. عبارت «قلم نورسیده» را از این نگاه به کار برده‌ام که نویسنده ای پس از تلاش و کسب قوام و قوت قلم، آثارش را به معرفی می‌کند. مصداق قلم نورسیده‌ی امروز «جناب آقای دکتر احتشام» هستند که پس از چندی گفت‌وگو به جمع ما پیوست و صفحه‌ی «غَلَیانِ قَلَم» را گشوده است. 🖌نمایه‌ی دفترچه یادداشت مجازی‌اش حس خوبی به تحریریه داده است؛ خودمانی و صمیمی. با هم می‌خوانیم👇 «اسمم حمید؛ ۴۰ ساله و اهل شیرازم. گرچه دانش‌آموخته فکر و فلسفه اسلامی از مدرسه ابن‌سینا و ملاصدرا هستم، اما هنوز شاگردی میکنم و گاهی مشق‌هایم را در اینجا می‌نویسم. اگر دوست داشتید تصحیح و اصلاحش کنید.» https://eitaa.com/ghalayaane_ghalam ✔️ شما فرهیخته محترم هم می‌توانید با یک ، ایده به میدان تشریف بیاورید😊 تا از جمع نخبگان نانویسنده و ناکنشگر جدا شوید.😍 @HOWZAVIAN
🔻از من بپرسید پیش از آنکه از دست بروید! ✍️ قاسم یزدانی مقدم از هرکه سوالهایت را می پرسی و علمت را اخذ می کنی، همو امام توست و راهبر اعمالت که حضرت مدینة العلم علیه السلام فرمودند: اَلْعِلْمُ إِمَامُ اَلْعَمَلِ وَ اَلْعَمَلُ تَابِعُهُ(الأمالی للطوسی ج۱ص۴۷۸). همین است که آقا امیرالمومنین علیه السلام پس از این کلام مبارک که «هیچ علمی نیست جز اینکه من آغاز کننده آنم»، به جناب کمیل فرمودند: ای کمیل جز از ما اخذ نکن تا از ما بشوی(تحف العقول ج۱ص۱۷۱). با این مبنا، اصل و اساس زندگی سکولار و ظالمانه کنونی دنیا، به علمی باز می گردد که از منبع حقیقی و صحیحش اخذ نشده است. یکی از مهم ترین پرسشهای سالهای اخیر، نحوه مدیریت و دست یابی به است. در قرآن کریم که روشنگر و پاسخگوی تمام الی یوم القیامه است(الکافی ج۷ص۱۷۵) پاسخ این پرسش آمده است. در قرآن و روایات حداقل سه نوع منبع آبی داریم: ۱. آب باران که از آسمان می آید(بقره۲۲) ۲. آبی که روی زمین است که دریاها هستند. طبق روایات ما، دریاها به کفاره قتل حضرت هابیل علیه السلام به وسیله برادرشان قابیل_ اولین قتلی که در زمین رخ داد_ شور شدند و غیرقابل استفاده و در روز ظهور دوباره شیرین خواهند شد و در دسترس بشریت. ۳. آبی که زیر زمین است. بر اساس آیه سی سوره نازعات که درباره است و روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام ذیل این آیه آمده، ابتدا همه جا را آب فرا گرفته بود. آنگاه خداوند زمین را از مکان کعبه ی کنونی گسترش داد و کوهها را بر روی آب قرار داد. عین همین معنا در آیه۷۴ سوره بقره هم آمده که زیر بعضی از سنگها آب وجود دارد. همینطور حضرت آقا امیرالمومنین علیه السلام،تنها صاحب کلام همیشه زنده «سلونی قبل أن تفقدونی»، در خطبه ۹۱ نهج البلاغه شریف می فرمایند: پس از آنکه هیجان آب در زیر اطراف زمین ساکن شد و کوههای بلند سرکشیده را که بر دوش زمین قرار داشت، بر روی خود حمل نمود، خداوند آبهای چشمه‌ها را از قله کوهها به جریان انداخت، و در پهن دشت‌ها و رودخانه‌ها سرازیرساخت. همین طور در آیه ۴۴ سوره هود درباره طوفان حضرت نوح علیه السلام، خداوند متعال هم به آب اختصاصی زمین اشاره می کند و هم به آب اختصاصی آسمان(باران). همه این موارد یعنی منابع عظیم آبی که از آسمان و آب باران نیست در زیر بعضی از کوهها قرار دارد. جالب اینجاست که بنده چند قنات منطقه خودمان را بررسی کرده ام و علیرغم کاهش بارندگی در سالهای اخیر، قناتهایی که مادرچاه آنها در دامنه کوه قرار دارد، یا دچار کاهش آب نبوده اند یا بسیار کم تحت تاثیر این مسئله قرار گرفته اند. @HOWZAVIAN
🟡 هدفداری در زندگی ✍️ احمدحسین شریفی 🔹نیازها، مشکلات و مسائل فراوانند، تأمین و حل همه آنها ناشدنی است. افراد «موفق» کسانی‌اند که اولاً، دنبال نیازها و مسائل غیرقابل تأمین نمی‌روند؛ و ثانیاً، در نیازهای قابل تأمین نیز به تعیین اولویت‌ها می‌پردازند و در جهت تأمین آنها برنامه‌ریزی و اقدام می‌کنند. علیه‌السلام می‌فرماید: ✔️«مَنِ اشْتَغَلَ بِغَیْرِ الْمُهِمِّ (قَدْ) ضَیَّعَ الْأَهَمَّ؛ کسی که مشغول کارهای غیرمهمّ شود، امور مهم‌تر را تباه می‌کند.» ✔️«إِنَّ رَأْیَکَ لَا یَتَّسِعُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمِّ؛ اندیشه تو برای همه‌چیز گنجایش ندارد، پس آن را برای کارهای مهم آزاد کن» @HOWZAVIAN
🔰نماز جمعه و امام هفته ✍️ مهدی عامری 🔹در سال‌های اخیر، تغییرات و تحولات قابل توجهی در شورای سیاست‌گذاری نماز جمعه رخ داده که حرکت کلی این نهاد مقدس را به سمت و سوی مناسبی برده است که افزون بر افزایش کمیت به ارتقای چشمگیر کیفیت نیز منجر شده است؛ فعالیت‌های مثبتی که بدون حاشیه و سر و صدا در حال انجام است و ثمرات آن روز به روز چشمگیرتر خواهد شد. در این یادداشت به برخی از این تغییر روش‌ها و رویکردها اشاره خواهد شد. آگاهی اجمالی از این روند می‌تواند موجب امید و اصلاح برخی نگاه‌ها به نهاد نماز جمعه شده و تصورات نادرست را بزداید.  🔹امروز صدها در کشور برگزار می‌شود و میانگین سنی ائمه جمعه به طور چشمگیری پایین آمده و فضلای جوان و انقلابی و جهادی به این عرصه مهم پا نهاده‌اند و سختی‌ها و البته شیرینی‌های آن را به جان خریده‌اند. نسل جدیدی که همّ و غمش اعتلای انقلاب و ایران است و با وجود اینکه ظاهراً تجربه کمی در این منصب دارند، اما روحیه جهادی‌شان موجب شده است در کار خود موفق و در بین مردم محبوب شوند. متأسفانه، رسانه‌ها در انعکاس این توفیقات ضعیف هستند و البته یکی از ضعف‌های مهم نهاد نماز جمعه هم در رسانه است.  🔹تحولاتی که چند سال است در نماز جمعه کشور آغاز شده، نوید آن را می‌دهد که در سال‌های آینده این قرارگاه مهم فرهنگی و انقلابی به جایگاه تراز خود برسد و به منزله یکی از نمادهای مهم مردم‌سالاری دینی به جایگاه اصیل خود دست یابد و اتفاقات بزرگی را برای کشور رقم بزند. البته روشن است این اقدامات زمان‌بر است و نواقصی هم دارد و در همه جا یکسان نیست و به یاری خدا در طول مسیر با کسب تجربه به نقطه مطلوب نزدیک خواهد شد. 🌐 متن کامل در سایت بصیرت @HOWZAVIAN
یکی از کارهای مهمی که برای مشارکت بیشتر مردم در انتخابات میشه انجام داد اینه که به شعورشون توهین نکنیم! مثلا چند روز قبل از انتخابات به فکر نیفتیم که دستاوردهای مجلس رو از هر شبکه‌ی تلویزیونی تو چشم مردم کنیم. وظیفه‌ی چهارساله رو نمیشه تو چهل روز سمبل کرد. ✍️ محمدجواد محمودی @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔴 اگر جمهوری اسلامی مظلوم نبود مدیرانش به فکر رسانه بودند... ✍️ شیخ فرهاد فتحی توهین یک عضو مجلس خبرگان به یکی از کارگران پروژه انتقال بن-بروجن در حالی که در دمای منفی ۳۰ درجه مشغول کار بود.😳 همین تیتر برای این ویدئو کافی بود تاچند ماه خوراک رسانه‌ها فراهم و این خبر به سرعت وایرال شود اما متأسفانه ماجرا چیز دیگری است و خبر بایکوت می‌شود. آیت الله اسلامیان عضو مجلس خبرگان رهبری در جریان برف سهمگین دیماه سال گذشته برای سرکشی و خداقوت به کارگرانی که برای تأمین آب شرب نیمی از جمعیت استان در بدترین شرایط جوی مشغول کار بودند، عده‌ای از مدیران استان را همراه کرده و در معیت استاندار از یکی از مهمترین و حیاتی‌ترین پروژه‌های استان بازدید کنند تا دلگرمی و خداقوتی حاصل شود و مطمئن شود که کار مردم بر زمین نمانده است. و در این اثنا دست یکی از کارگران زحمت کش پروژه را می بوسد. اگر از زاویه رسانه به این اتفاق نگاه کنیم می بینیم که به این دست اتفاقات در هرکجای دنیا که بود، توسط رسانه‌های حاکمیتی و حتی مردمی ویژه پرداخته می شد و حتی ما در این سوی دنیا از آن با خبر می شدیم. اما اینجا ایران است و من چنین صحنه زیبایی را اولین بار، بعد از یک سال و به بهانه سالگردش در یک کانال ۴۵ نفره می بینم و با خبر می شود. اینجا افکار عمومی جایگاهی ندارد. اگر جمهوری اسلامی مظلوم نبود مدیرانش به فکر رسانه بودند... ✅ شما رسانه باشید و‌ منتشر کنید✌️ 🔗شیخ فرهاد_فتحی @HOWZAVIAN
انقلاب به جاهای خوبش رسیده(۱) ✍️ عباس بابائی پیرزن خوش‌تیپ بلوز و دامن و روسری کوچک آن هم با رنگ روشن برای یک بانوی ۹۰ ساله مقداری جلف به‌نظر می‌آمد! پشت در مسجد ایستاده بود. حاج‌خانم دنبال کسی می‌گردید؟ «پسرم! اومدم رأی بدم.» زود نیومدید مادر؟! «نمیدونم تا یه ساعت بعد زنده‌ام یا نه! گفتم بیام وظیفه‌ی دینیم رو انجام بدم!» وقتی روی صندلی نشست و از سفرهای فراوانش گفت، فهمیدم چقدر دنیادیده است. «تا دیشب خارج از کشور بودم اما برنامه‌ریزی کرده‌بودم که امروز ایران باشم.» به زحمت مهر را در گوشه‌ی یکی از صفحه‌ها زدیم. هیچ‌کدام از صفحات شناسنامه‌اش جای مهرزدن نداشت! @HOWZAVIAN
🖌 خرده‌روایت‌های مشکوک از ناپلئون ✍️ میلاد حسن‌زاده ☑️ امروز فرصتی شد تا با دوستان انجمن سواد رسانه طلاب به تماشا و نقد فیلم درامِ تاریخی_حماسیِ ناپلئون بنشینیم. اثری از کارگردان معروف فیلم گلادیاتور، ریدلی اسکات، با بازی واکین فینیکس و ونسا کربی. روایتی از امپراطور پرآوازه‌ی فرانسه، ناپلئون و عشق بیمارگونهٔ او به همسرش ژوزفین بوآرنه. ▪️فیلمی که نتوانست با مدت زمان نسبتا بلند، نظر منتقدان را به خود جلب کند. به عقیده‌ی برخی از منتقدان، ریدلی اسکات ۸۶ ساله دیگر توان سابق برای خلق آثار حماسی‌ای چون گلادیاتور را ندارد. ▪️موسیقی انقلابی-فرانسوی فیلم فضای حماسی را حفظ کرده و همانطور که از ریدلی اسکات انتظار می‌رفت صحنه‌های حماسی نبرد، به خوبی نشان داده شد البته با اندکی ضعف در نشان‌دادن کمدی‌های بی‌ربط. ▪️اما ابهام اصلی آنجاست که کارگردان آنقدر به شخصیت ژوزفین پرداخته که می‌توان نام فیلم را به جای ناپلئون، ژوزفین گذاشت و تمرکز و هدف فیلم مشخص نبود. ▪️روایت ناپلئون آنقدر گیج کننده بود که نمی‌شد گفت، سیر روشنی از این شخصیت ارائه شده بلکه بیشتر به مسائل حاشیه‌ای سوژه، آن‌هم به شکلی نامشخص پرداخته. ▪️مردان فاتح در تاریخ، منبعی برای قدرت داشتند که برای ناپلئون می‌توان گفت عشق ژوزفین، این منبع بوده اما پرداخت فیلم، عشق روشنی ارائه نمی‌کرد بلکه بیشتر صحنه‌هایی از رفتار سادیسمی ناپلئون با ژوزفین را نشان می‌داد. ▪️برای مخاطب روشن نمی‌گردد ناپلئونی که به نخبه نظامی و استراتژیست جنگ شناخته می‌شود چه تاکتیکی برای پیروزی در نبردهایش به کار می‌گرفته. فیلم بیوگرافی آن‌هم در مورد شخصیتی چون ناپلئون قاعدتاً باید سیر تحولات بزرگ و رخدادهای اصلیِ زندگی شخصیت را روایت کند کما اینکه انتظار مخاطب هم همین است اما ظاهرا با یک فیلم تئاترگونه طرفیم. ▪️انتخاب بازیگر ۵۰ ساله‌ای _که معمولا نقش شخصیت‌های تاریک و غیرمعمول را بازی می‌کند_ برای نقش ناپلئون ۲۰ ساله، قدری ماجرا را عجیب می‌کند. گریم بازیگر از ابتدا تا انتهای فیلم تفاوت خاصی ندارد و گویا با یک جوان پیر طرفیم! ▪️همچنین نشان دادن شخصیت نامتعادل و ضعیفی از ناپلئون با پایان تراژیکی که تعداد کشته‌ جنگ‌های او را ۳ میلیون نفر می‌شمارد قضیه را مشکوک‌تر میکند که گویا عمدی در تخریب این شخصیت در کار است. 🔻هرچه که هست، این اثر، آنی نبود که از کارگردان گلادیاتور و مریخی و بیگانه انتظار می‌رفت... @HOWZAVIAN
🔘 سقلمه ✍️ محمد صدرا مازنی شب گذشته در مسیر پیاده‌روی فروشگاه شیک و امروزی که اقلامی چون بازی‌های فکری و البته کتاب دارد، توجهم را جلب کرد. قبلا هم یکی دوباری از این فروشگاه دیدن کرده بودم. فروشگاهی با نام «ذهن برتر». بازی‌های فکری‌اش بر کتاب‌هایی که به زیبایی چیده شده بود، غلبه داشت. جمعیت خوبی هم داخل فروشگاه بودند. اینکه چه میزان از این جمعیت بیننده‌اند یا خریدار، اطلاع ندارم. گاهی فروشگاه محلی برای سرگرمی و وقت‌گذرانی می‌شود‌! به سمت قفسه‌های کتاب رفتم. جنس کتاب‌‌ها اغلب خودیاری بود. عمده‌ی این کتاب‌ها را در همه کتاب‌فروشی‌ها می‌توان دید. از رمان‌های کلاسیکی چون برادران کارامازوف داستایوفسکی و آنا کارنینای تولستوی تا داستان‌های پست مدرنی نظیر جزء از کل استیو تولتز همه جا دیده می‌شوند. اینجا اما با یک نظم خاصی چیده شده بود. با چاپ نفیس‌اش شبیه یک دکوری زیبا بود، احتمالا به خانواده‌هایی که کتاب را برای کلاس و نمایش می‌خرند، گرا می‌داد: «من گزینه مورد نظر شما برای اتاق پذیرایی هستم!» چشمم به محموعه‌ای از کتاب‌ها افتاد که قطع و طرح جلدشان شبیه هم بودند. یکی را به دست گرفتم. «سقلمه»! کتابی که یکی دوسال قبل در کتاب‌فروشی دیده بودمش، اما امکان‌ خریدش فراهم نبود. بعد هم به‌کلی فراموش‌ش کردم. اما اینجا سقلمه خلاصه شده بود. باقی کتاب‌ها نیز تلخیص شده بودند. نشر مات که برای اولین بار دیدمش، ابتکار این «کار تمیز فرهنگی» را به‌نام خود ثبت کرده بود. عنوان مجموعه کتاب‌ها مینی‌بوک بود. به یاد سال‌های دور افتادم. یکی از ناشرین، کتب مشهور و با شمارگان بالا را در قطع پالتویی منتشر می‌کرد. بازار پخش‌ش هم خوب بود. علاوه بر کتاب‌فروشی، در سوپرمارکت و داروخانه و رستوران هم فروخته می‌شد. همه جا کتاب‌فروشی شده بود و می‌شد آن مجموعه از کتاب‌ها را تهیه کرد. چند کتاب مشهور را از این مجموعه تهیه کرده بودم. کتاب سقلمه که راهی برای بهبود تصمیمات درباره تندرستی، ثروت و خوشبختی است، توسط ریچارد تیلر و کاس آرسانستین نوشته‌ و معصومه عامری آن را ترجمه کرد. همچنین در ۷۰ صفحه تلخیص شد. ای کاش نام بزرگواری که تلخیص این کتاب بر عهده‌اش بود را هم ثبت می‌کردند. برای اینکه خلاصه‌نویسی هم یکی از مهارت‌های پژوهشی است که ارزش و اعتبار خودش را دارد. امروز، وقتی که برای شرکت در شورای علمی جشنواره علامه حلی کرج راهی آن شهر بودم، سقلمه را باخودم همراه کردم و در راه بازگشت از مأموریت به‌مطالعه‌اش مشغول شدم. در این کتاب نحوه تصمیم‌گیری غیرمنطقی و انتخاب‌های غیرعقلانی مردم بررسی شده‌است. سقلمه را چندگونه معنی کرده‌اند که یکی از آنها به معنی ضربه‌ای است که با مشت بسته به پهلوی کسی بزنند، ضربه هشدارگونه برای توجه دادن به انجام یا ترک کاری! تیلر برنده جایزه نوبل اقتصاد در کتاب سقلمه، به همراه دیگر نویسنده کتاب با استفاده از علم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی سعی کردند تا کارکردهای صحیح علم اقتصاد رفتاری را به مخاطبین خود آموزش دهند. کتاب حاضر پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز با بیش از یک و نیم میلیون نسخه فروش شد و عنوان بهترین کتاب سال را از سوی اکونومیست و فایننشال تایمز دریافت کرد نظیر این کتاب، آثار دیگری هم تولید شده بود که برخی از آنها را در فرصت‌های پیاده‌روی بعدی تهیه می‌کنم! @HOWZAVIAN
🔴 امیدواریم رد صلاحیت حسن روحانی آغاز رد صلاحیت‌ روحانی‌نماهای نفوذی در دین و فرهنگ هم باشد؛ بدون هیچ گونه سوگیری حزبی و ملاحظات سلیقه‌ای و خویشاوندی. 🔻 عدم رعایت شئون روحانیت و حوزوی از سوی حوزوی‌نمایان، جز بی اعتمادی و کاهش مشارکت مردم ثمری ندارد. پ.ن: حسن روحانی رئیس‌جمهور سابق که برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری کاندیدا شده بود، از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده است./برنا @HOWZAVIAN
دانشگاه ادیان را دوباره بشناسیم ✍ علی بهاری 🔸مانتوها چسبان است. روسری‌ها رنگارنگ. آرایش‌ها غلیظ نیست، غلظت است. هرکسی حداقل صد گرم کِرِم روی صورتش خالی کرده است. کفش‌های پاشنه‌بلند نارنجی و قرمز خودنمایی می‌کنند. از کلیپسی که به سر بسته‌اند می‌شود آویزان شد و بارفیکس رفت. فارسی، زبان دوم است و همه عراقی صحبت می‌کنند. اینجا دانشگاه ادیان و مذاهب است. 🔹پارسال مدتی کوتاه توفیق تحصیل در دانشگاه ادیان و مذاهب را داشتم. آنجا ویژگی‌هایی دارد که به گمانم اختصاصی و انحصاری است. بخوانید: ادامه متن👇
🔸آن قدر که در ادیان، عراقی می‌بینید در دانشگاه بغداد نمی‌بینید. مدام مردان عراقی سبزه با ابروهای بعضا تیغ‌زده و کت و شلوار و گاهی با کراوات رفت‌وآمد می‌کنند. بانوان را هم که در ابتدا توضیح دادم. دم در، همه تاکسی‌ها و سواری‌های شخصی به طرف چهارمردان می‌روند؛ جایی که مقصد اکثر دانشجویان عراقی ادیان است. چند هزار دانشجوی خارجی از صدها کیلومتر آن طرف‌تر کوبیده و آمده‌اند تا برای خود کسی شوند و مثل مسئولان کشور ما که بعد از گرفتن مدرک دکتری، مدیریت اجرایی‌شان صدپله بهبود پیدا کرد، به سلاح دکتری مجهز شوند و در کشورشان طرحی نو دراندازند و بنیادش براندازند. جالب است. وقتی در کافه‌ دور هم جمع می‌شوند و سیگار می‌کشند، حضور در دانشگاه را فراموش می‌کنید. حس می‌کنید در موکب بغدادی‌ها کنار عمودِ فلان هستید. فقط فلافل‌هایش بیست و پنج هزار تومان آب می‌خورد. به هوای برکات ابوعلی برندارید! 🔸ادیان، هم از آزمون سراسری دانشجو می‌گیرد و هم اختصاصی. در آزمون سراسری تقریبا هر رتبه‌ای بیاورید به مصاحبه دعوت می‌شوید. در مصاحبه هم تقریبا قبولی‌تان قطعی است مگر آن که به قدری پیاده باشید که پرداخت سروقت شهریه هم نتواند رتبه علمی‌تان را بهبود بخشد. در آزمون اختصاصی ماجرا متفاوت است. شاید تنها آزمون تستی خاورمیانه است که نمره منفی ندارد. یعنی با صلوات و بسم‌الله هم می‌توانید گزینه درست را تشخیص دهید و نمره‌اش را بگیرید. فقط توکل قوی می‌خواهد و سیم وصل و کمی شانس. ولی اگر مسئول پذیرش دانشگاه، می‌ایستاد دم در ادیان و مثلا فریاد می‌زد: «الاهیات مسیحی دو نفر، بدو بدو. الان شروع میشه» احتمالا شایستگان بیشتری جذب می‌شدند. 🔸تنوع پیشینه تحصیلی در میان دانشجویان دکتری ادیان، واقعا فوق‌العاده است. فرض کنید در مقطع دکترای رشته دین‌پژوهی سر کلاس نشسته‌اید. بغل‌دستی سمت چپ، خانمی است که از حوزه علمیه خواهران ساری، سطح سه زن و خانواده گرفته است. سمت راستی، شیخی است که به تازگی از پایان‌نامه‌ ارشدش در رشته علوم حدیث تطبیقی دفاع کرده است، نماینده کلاس، کارشناسی‌ارشد روان‌شناسی رشد دارد و شاگرد اول کلاس، فارغ‌التحصیل معماری از دانشگاه آزاد تهران‌شمال است. همه هم راضی‌ و مهم‌تر از همه مسئولان دانشگاه راضی‌اند. پیش‌نیاز هم که سوسول‌بازی است و بعد از چهار سال هم ان‌شاء‌الله آقا و خانم دکتر و آغاز نظریه‌پردازی. 🔸شوق مسئولان مالی دانشگاه ادیان به دانش‌گستری و عدم محرومیت تهی‌دستان از تحصیل به قدری است که شما به محض قبولی در دانشگاه، می‌توانید از ظرفیت وام استفاده کنید. با دو، سه صندوق صحبت شده است؛ هر کدام دنگی روی هم می‌گذارند و هزینه تحصیل‌تان را جور می‌کنند. جای هیچ نگرانی‌ای نیست. کم‌کم کار می‌کنید و قسط‌هایش را می‌دهید. خدا متعهد به جور کردن پول دو چیز است: عروسی و شهریه دکتری. اولی را شاید تورم نگذارد ولی خدا خیر به بانک‌ها بدهد که فعلا مچ دومی را خوابانده‌اند. 🔸علاوه بر پذیرش پولی، بورسیه هم دارند. در کارشناسی‌ارشد، طلبه‌ها می‌توانند بسیاری از رشته‌ها را رایگان بخوانند. مشروط بر این که بچه‌های خوبی باشند، خوب درس بخوانند و نمره خوب بیاورند. در دکتری تا چند سال پیش، همه پول می‌دادند اما به لطف حضور پربرکت دانشجویان عراقی و فاصله روزافزون ارزش دلار و ریال (بابت این یک فقره، ادیان باید تا کمر جلوی دولت خم شود)، دانشگاه چند سالی است در هر رشته دکتری، به یک نفر امکان تحصیل رایگان می‌دهد. شرطش هم دانستن زبان عربی یا انگلیسی است. اشتباه نشود! نیازی به تافل نیست. همین که در عربی فراتر از «لاخواهر، لامادر» و در انگلیسی بهتر از وزیر خارجه باشید از پرداخت شهریه معافید. البته علاوه بر زبان، باید مصاحبه عقیدتی و سیاسی را هم پشت سر بگذارید، تست عدم اعتیاد بدهید و گواهی عدم سوء سابقه ارائه کنید. این دو مورد اخیر واقعا لازم نیست؛ طرف با چند متر عمامه مشکی و عبا و نعلین، قاتل زنجیره‌ای فراری است که عدم سوء سابقه می‌خواهید؟ اصلا بر فرض این گونه است، چرا آمده دکترای وهابیت‌شناسی بگیرد؟ او نهایتا باید یک توک پا به صحنه جرم برگردد و بعدش هم الفرار. کمی فکر هم بد نیست! @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مدح مولا علی علیه السلام، بیانی زیباتر و شیرین‌تر از این ندیده‌ام👇 🔹خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران، که تو را آفرید! از تو در شگفت هم نمی توانم بود که دیدن بزرگی‌ات را، چشم کوچک من بسنده نیست؛ مور، چه می داند که بر دیواره‌ی اهرام می گذرد یا بر خشتی خام.... 🔹چگونه این چنین که بلند بر زَبَرِ ما سوا ایستاده ای؟ در کنار تنور پیرزنی جای می گیری، و زیر مهمیز کودکانه بچّگکان یتیم، و در بازارِ تنگِ کوفه...! پیش از تو، هیچ را نمی‌شناختم که عمود بر زمین بایستد... پیش از تو، هیچ خدایی را ندیده بودم که پای‌افزاری وصله‌دار به پا کند، و مَشکی کهنه بر دوش کشد و بردگان را برادر باشد! 🔹آه ای ... 🔹شگرفیِ تو، عقل را دیوانه می کند و منطق را به خودسوزی وا می دارد... برای تو با چشمِ همه‌ی محرومان می گریم با چشمانی ! ✅هنگامی که به همراه آفتاب به خانه ی یتیمکان بیوه زنی و را دستمایه ی کردی و بر آن شانه، که پیامبر پای ننهاد کودکان را نشاندی و از آن دهان که می‌خروشید تراوید، آیا تاریخ، به تحیّر، بر دَرِ سرای، خشک و لرزان نمانده بود؟⁉️ ✅کدام وامدار ترید؟ دین به تو، یا تو بدان؟ هیچ دینی نیست که نیست! ✅الله اکبر آیا خدا نیز در تو به شگفتی در نمی نگرد؟ فتبارک الله، تبارک الله، تبارک الله احسن الخالقین! خجسته باد نام خداوند، که نیکوترینِ آفریدگاران است؛ و نام تو که ! سید علی موسوی گرمارودی  @HOWZAVIAN
فرزند کعبه ✍️ علی خسروی علی یا آدم؟ گفت: «از خود ستایی بیزارم» و سکوت کرد.. سکوتی معطر! در چشمان پر مهرش شعله‌ای از شرم افروخته بود. همه منتظر بودند تا واژه‌ها مثل پرنده‌هایی رنگارنگ از آشیانه دهانش بیرون آیند و فضا را پر کنند و ترانه بخوانند. ادامه داد: اگر نبود که: «از نعمت‌های پروردگارتان سخن بگویید» خاموش می‌ماندم و سخنی نمی‌گفتم. باز هم سکوت کرد. شعله شرم در نگاهش می‌سوخت. گفت: «آدم در بهشت عدن متنعم بود. تنها خداوند از او خواست که به خوشه گندم نزدیک نشود. شد و از گندم خورد. از دستور خداوند سرپیچید. به من گفته نشده بود که نان گندم نخورم. اما گویی همان فرمان عتیق در گوشم زنگ می‌زد. گفتم من بار آن فرمان را در زندگی‌ام بر دوش می‌گیرم. من در تمام عمرم به اختیار نان گندم نخورده‌ام.» ابراهیم؟ ابراهیم در ملکوت آسمان‌ها سیر می‌کرد. اما جانش هنوز طمانینه ایمان را پیدا نکرده بود. مثل ریشه‌ای بر خاک در برابر توفان تردید می‌لرزید. از خداوند پرسید: چگونه مرده‌ها را زنده می‌کنی؟ خداوند در برابر پرسش او پرسش دیگری مطرح کرد. مگر ایمان نداری؟ گفت دارم؛ اما دیدن ایمانم آرزوست... من در تمام عمرم هیچگاه غبار تردید و تشویش بر خاطرم ننشست. اگر همه حجاب‌ها بر طرف شوند بر یقین و طمانینه جانم اندکی هم افزوده نمی‌شود. نوح؟ نوح در راه دعوت مردمش بسیار آزار دید. عمر دراز و پیکر رنجورش سرشار از آزار و زخم زبان بود. سرانجام دلش گرفت و بی‌تاب شد و مردم خود را نفرین مرگ کرد. من هم بسیار آزار دیدم. زخم‌هایی که روح را می‌سوزانید. در هر دم به من زرداب درد نوشانیدند. بی‌تاب نشدم و همیشه از خداوند خواستم آنان را کمک کند، آن‌ها نمی‌دانند چه می‌کنند؛ نمی‌دانند چه می‌گویند. موسی؟ هنگامی که خداوند به موسی گفت. به نزد فرعون برو و او را به راه خداوند دعوت کن. موسی در دلش هراسی پدیدار شد. به خداوند گفت: من یکی از آنان را کشته‌ام. اکنون ترس جانم را دارم؛ مبادا مرا بکشند. هنگامی که پیامبر به من گفت: به کعبه برو و بت‌ها را بشکن. به خاطرم نیامد که من بسیاری از سران قریش را کشته‌ام. ممکن است در اندیشه کشتنم برآیند؛ راحت و روان مثل ماهی در آب؛ رفتم و بت‌ها راشکستم. عیسی؟ عیسی برادرم! هنگامی که مریم پاک درد زایمان گرفت از حرم بیرون رفت تا در خارج بیت‌المقدس کودکش به دنیا بیاید. مادرم فاطمه به درون حرم رفت. من پسر کعبه‌ام... و.. محمد؟ لبخندی زد و شکفت: «من یکی از بندگان محمدم.» @HOWZAVIAN
🔴 اخراج قدرتمندانه ✍️ علی محمدی راد 🔺این دوکلمه عبارتی است که حضرت آقا در معنای کلمه حشر بیان میکنند. نام سوره‌ای که اشاره به یک واقعه سیاسی در صدر اسلام یعنی اخراج یهودیان از شهر مدینه دارد. آیه‌ اول و آخر آن تسبیح خداوند متعال است و صفات عزیز و حکیم را توجه میدهند. 🔺آنچیزی که در این اخراج قدرتمندانه مورد توجه است یک سنت الهی است. و آن اینکه کفار و منافقین در مقابل ایمان مومنان و مکر الهی تاب مقاومت ندارند و کاملا آسیب پذیرند. البته آسیب پذیر بودنشان نه به این معنا که آنها نیز تدبیر میکنند و تدبیرشان خطا میرود و مومنین تدبیر میکنند و آنها را از پای در می‌آورند. 🔺با نگاهی دقیقتر باید گفت تدبیر آنها در واقع تدبیر خداوند را تکمیل میکند. آنها خود بخشی از طرح حرکت مومنین هستند. مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین. یعنی هر دست و پایی که آنها میزنند در واقع در حال جلو بردن طرح جبهه حق و مومنین‌اند و این است معنای انتم الاعلون ان کنتم مومنین. این اخراج را در حالی قدرتمندانه وصف میکنند که اصلا جنگی بین مسلمانان و یهودیان شکل نگرفت. یعنی قدرتمندانه به این معنای سخت ظاهری محقق نشد. بلکه از اتفاق دیگری تعبیر به قدرت میکند و آن را آتاهم الله من حیث لم یحتسبوا میداند که همان قذف فی قلوبهم الرعب است. از جایی ضربه خوردید که گمان نمیکردید. 🔺این است معنا موضع برتر و دست بالا را داشتن. تا جایی که خود بیوتشان را تخریب کردند و فعلشان نقشه مومنین را تکمیل کرد. از جهت دیگری نیز این اخراج قدرتمندانه است. اخراج یهودیان تسبیح امت مسلمان بود. تسبیحی که بروز و ظهور میدهد صفت عزیز و حکیم را. نفی و تنزیهی که خود از بروزات صفت عزیز خداوند متعال است. 🔹مومن اگر به ایمانش تکیه کند و آن را بالا بگیرد احساس ضعف و انفعال نمیکند. هیچ گاه در فکرچاره جویی برای برون رفت از مشکلات نیست. بلکه همواره در موضع تهاجم است. در موضع حمله است. مومن از موضع اعلی به جبهه کفر ضربه میزند توجه به این سنت الهی به مومنین احساس قدرت میدهد. مومنین را امیدوار میکند. گره امید را همین احساس قدرت باز میکند. سوره حشر را این روزها بیشتر قرائت کنیم. غَلَیان @HOWZAVIAN
💠 حسنک وزیر ۳ ✍️ ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی ویرایش و پی‌نگاری:
سعید احمدی

چون حسنک را از بُست (از شهرهای به‌تاریخ‌پیوسته در افغانستان و پس‌ از غزنین دومین‌ شهر مهم‌ غزنویان‌)‌ به هرات آوردند، بوسهل زوزنی او را به علی رایض، چاکرِ خویش سپرد و رسید بدو از انواع استخفاف (خواری و تحقیر) آنچه رسید، که چون بازجُستی نبود کار و حال او را (هیچ وکیل و حمایت‌گری نداشت) انتقام‌ها و تشفی‌ها رفت (بلایی سرش آورد تا دل‌شان خنک شود). و بدان سبب مردمان زبان بر بوسهل دراز کردند (سرزنش کردند) که زده و افتاده را توان زد؟ مرد آن مرد است که گفته‌اند «العفو عند القدره» (بخشیدن هنگام قدرت‌داشتن بر تلافی‌جویی) به‌کار تواند آورد. قال الله، عز ذکره و قوله الحق: «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ». (آل‌عمران، 134) و چون امیر مسعود، رضی‌الله عنه از هرات قصد بلخ کرد، علی رایض، حسنک را به بند (به سوی هرات) می‌برد و استخفاف می‌کرد و (هرچه بر وزیر معزول غزنوی می‌رفت) تشفی و تعصب و انتقام می‌بود؛ هر چند (بعدها) می‌شنودم از علی، پوشیده‌وقتی (پنهانی و در خلوت) مرا (به من) گفت که: «هرچه بوسهل مثال (فرمان) داد از کردار زشت در باب این مرد، از ده، یکی کرده آمدی (از ده‌تا یکی را انجام می‌دادم) و بسیار محابا (ملاحظه) رفتی». و (بوسهل) به (در) بلخ در امیر می‌دمید (در گوش مسعود می‌خواند) که ناچار حسنک را بر دار باید کرد. و امیر، (از) بس حلیم و کریم بود، جواب نگفتی (اعتنا نمی‌کرد). و معتمدِ عبدوس (کسی که عبدوس به او اعتماد داشت) گفت: «روزی پس از مرگ حسنک از استادم (بونصر) شنودم که امیر (مسعود) بوسهل را گفت: حجتی و عذری باید کشتن این مرد را. بوسهل گفت: حجت بزرگ‌تر که مرد قرمطی (پیروان حمدان قرمط؛ جنبشی مذهبی و سیاسی علیه فرمانروایی عباسیان با زیرساخت باورهای اسماعیلیه) است و خلعت (هدیه) مصریان (امرای فاطمی مصر) استد (پذیرفت) تا امیرالمؤمنین القادر بالله (بیست‌وپنجمین خلیفه عباسی) بیازرد (آزرده‌خاطر شد) و نامه از امیر (سلطان) محمود (غزنوی) بازگرفت (ارتباطش را قطع کرد) و اکنون (خلیفه عباسی) پیوسته ازین (ماجرا) می‌گوید؟ و خداوند (سلطان مسعود) یاد (در خاطر) دارد که به نشابور (نیشابور) رسول (پیک و فرستاده) خلیفه آمد و لوا (پرچم) و خلعت (هدیه) آورد و منشور (دستور) و پیغام درین باب (درباره حسنک) بر چه جمله (چگونه) بود. فرمان خلیفه درین باب نگاه باید داشت». امیر گفت: «تا درین معنا بیندیشیم». @HOWZAVIAN
🔴 روان‌شناسي فرومايگان در کلام اميرمؤمنان علیه السلام ✍️ حسین انجدانی، عضو تحریریه‌ی مدادالفضلاء 🔹فرومايگي و پستي يکي از رذايل اخلاقي است که در برخي از انسان‌ها وجود دارد. اين رذيله ممکن است ريشه‌هاي تربيتي و ژنتيکي هم داشته باشد، اما بيشتر محصول رفتارهاي اختياري خود فرد است. 🔹اين صفت حتي ممکن است در ميان افرادي که به دليل ثروت، قدرت،‌ شهرت يا علم، از موقعيت‌هاي بالاي اجتماعي هم برخوردارند، نمود داشته باشد. 🔹جا دارد که اين صفت از ابعاد مختلف مورد تحليل روان‌شناسان و عالمان اخلاق قرار گيرد. 🔹در متون ديني ما، ده‌ها روايت دربارة شاخصه‌هاي فرومايگي و خصلت‌هاي فرومايگان وارد شده است. 🔹از مهم‌ترين شاخصه‌هاي فرومايگي و خصلت‌هاي فرومايگان مي‌توان به موارد زير، که همگي در سخنان اميرمؤمنان وارد شده است، اشاره کرد: ۱. فريب‌کاري و مکاري (در عالم سياست، اقتصاد، اجتماع يا روابط فردي)؛ (فَإِنَّهَا (=الْخَدِيعَةَ) مِنْ خُلُقِ اللَّئِيم)؛ ۲. توجه بيشتر مردم به او موجب قساوت بيشترش مي‌شود؛ (اللَّئِيمُ يَقْسُو إِذَا أُلْطِفَ) ۳. افتخار او به ملک و موقعيت‌هاي مادي‌اش است؛ (اللَّئِيمُ يَفْتَخِرُ بِمِلْكِهِ‏) ۴. اهل جوانمردي نيست؛ (اللَّئِيمُ لَا مُرُوَّةَ لَهُ) ۵. روحيه طلبکارانه از ديگران دارد؛ (اللَّئِيمُ يَرَى سَوَالِفَ إِحْسَانِهِ دَيْناً لَهُ يَقْتَضِيهِ) ۶. بر ديگران منت‌ مي‌گذارد (اللَّئِيمُ مَنْ كَثُرَ امْتِنَانُهُ) ۷. حيا و عفت ندارد؛ (اللَّئِيمُ‏ لَا يَسْتَحْيِي) ۸. بدزبان است و بي‌وفا (اللَّئِيمُ‏ إِذَا قَدَرَ أَفْحَشَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ) ۹. خدمت‌هاي ديگران به خود را انکار مي‌کند (اللَّئِيمُ‏ إِذَا أُعْطِيَ جَحَدَ) ۱۰. به جايگاه بالاتري که مي‌رسد، حالاتش دگرگون مي‌شود (اللَّئِيمُ‏ إِذَا بَلَغَ فَوْقَ مِقْدَارِهِ تَنَكَّرَتْ أَحْوَالُهُ) ۱۱. اميد خير از او نمي‌رود و از شرش درامان نيستند (اللَّئِيمُ‏ لَا يُرْجَى خَيْرُهُ وَ لَا يُسْلَمُ مِنْ شَرِّهِ) ۱۲. با آزادگان دشمني مي‌ورزد (اللَّئِيمُ‏ يُعَادِي الْأَحْرَارَ) ۱۳. آبروي خود را فداي موقعيت‌هاي مادي و دنيوي‌اش مي‌کند (اللَّئِيمُ‏ مَنْ صَانَ مَالَهُ بِعِرْضِهِ) ۱۴. قابل اعتماد نيست؛ (إِيَّاكَ أَنْ تَعْتَمِدَ عَلَى اللَّئِيمِ‏ فَإِنَّهُ يَخْذُلُ مَنِ اعْتَمَدَ عَلَيْهِ) ۱۵. به هنگام قدرت، معايب او نمايان مي‌شود (دَوْلَةُ اللَّئِيمِ‏ تُظْهِرُ مَعَايِبَهُ) ۱۶. به ميزاني که جايگاه او بالاتر مي‌رود، مردم را کوچک مي‌بيند (كُلَّمَا ارْتَفَعَتْ رُتْبَةُ اللَّئِيمِ‏ نَقَصَ النَّاسُ عِنْدَهُ)؛ ۱۷. وعده‌هاي او امروز و فردا کردن و بهانه‌جويي است (وَعْدُ اللَّئِيمِ‏ تَسْوِيفٌ وَ تَعْطِيلٌ)؛ ۱۸. بدرفتار، بداخلاق و بخيل است (يُسْتَدَلُّ عَلَى اللَّئِيمِ‏ بِسُوءِ الْفِعْلِ وَ قُبْحِ الْخُلُقِ وَ ذَمِيمِ الْبُخْلِ) ۱۹. پيروزي او، موجب سربزرگي و طغيان مي‌شود (ظَفَرُ اللِّئَامِ تَجَبُّرٌ وَ طُغْيَانٌ)؛ ۲۰. سنگدل و بي‌رحم است (مِنَ اللِّئَامِ تَكُونُ الْقَسْوَةُ) @HOWZAVIAN
🌹 یا امیرالمؤمنین یا ذا الکرم یا امام المتقین یا ذا النعم انّنا جئناک فی حاجاتنا لا تخیّبنا و قل فیها نعم محبت کسی را در دل داریم که فقط او مولود کعبه است. تنها کسی است که سزاوار لقب امیرالمؤمنین است؛ جان پیامبر اکرم، وصی بلافصل او، زوج بتول عذراء و مدار حق است. علی علیه‌السلام کسی است که اگر مردم بر محبت او اجماع داشتند، خداوند آتش را خلق نمی‌کرد. پس بر این محبت، باید بی‌نهایت شکرگزار خداوند منان باشیم. علیه السلام @HOWZAVIAN
📷 آخرین تصویر قبل از شهادت 🌹 مرجع شهید حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع(اعلی الله مقامه الشریف ) زعیم نهضت مشروعه‌خواهی(اسلام‌خواهی) در مشروطه ✍ آرا، نظرات، آثار تألیفی، گفتمان و اندیشه های سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف در موضوعات ◽️حکومت ◽️سلطنت قاجار ◽️ولایت فقیه ◽️آزادی ◽️مساوات ◽️مجلس شورا ◽️قانون اساسی ◽️قانونگذاری ◽️حقوق زنان 👈 در «۱۲ بخش» برای مشاهده @HOWZAVIAN
🔍 ساعت لوکس ✍️ مرتضی بذرافشان از جلسه انتخاباتی ام با اصحاب رسانه، هنوز چندروزی نگذشته که تیک تاک عقربه های ساعت لوکس سوئیسی و لونژینی ام در فضای سیاسی کشور، طنین انداز و خوشبختانه، خیلی به سرعت، همچون کلیدم، جهانی شد. کیف، کفش، لباس و خودروی سیاستمداران، برای جلب آراء خاکستری، همواره مد نظر و حتی طراح لباس و ریش، در کنار آنان حاضر بوده؛ بطوری که کت و شلوارهای مشکی، سرمه ای، طوسی و قهوه ای و پیراهن سنجاق یقه آخوندی و دکمه سردست مثل ظریف، جایگزین لباسهای چروک و اتو نکشیده، همچون کاپش احمدی نژاد شده است. من هم از تجربه کلید در انتخابات ۹۲ خاطره خوش و پیروزمندانه ای داشته؛ این بارهم در آستانه انتخابات، با رونمایی از ساعت ارزان قیمت، به صحنه آمده ام. گرچه این برند با بند استیل و سنگ قیمتی اش را تا ۳۰۰ میلیون تومن قیمت گذاشته اند، لکن من بی تقصیرم؛ چون خریداری ام، بعد از ۹۲ با ارز ترجیحی جهانگیری بوده نه ۵۰ هزار تومنی مخبر. در هر صورت از اقلیت حاکم و هم اکثریت لبخندی و خاکستری تقاضا دارم، به این بحث تا ۱۱ اسفند، ادامه دهند. تا ۶۰ تن طلا و ۱۸ میلیارد دلار و سرقت ۴۸ فرش نفیس، با تدبیر و امید به فراموشی سپرده شود. البته اگر دادگاهم ختم به خیر شود... @HOWZAVIAN
. «از گاندی هندی تا گاندی ایرانی» ✍زهرا سبحانی گاندی هندی بعد از تحولش، یک دست هوتی بیشتر نداشت. آن را هم همه جا می‌پوشید. هوتی که نخش را دستگاه ریسندگی هندی ریسیده بود و تواصی می‌کردکه دیگران همین کار را بکنند. معتقد بود اگر همه‌ی هند، دست‌ساز خودش را بپوشد و راضی به کار خویشتن باشند و قناعت کنند از پس همه‌ی مشکلات بر خواهند آمد. لباس‌هایش را هم خودش می‌شست. مال و مکنتش کم نبود، اما ساده زیستی و ساده پوشی، خط قرمزش بود. می‌گویند لباسش از فقیرترین هندی‌ها هم ساده‌تر بود. همین خصلتش بود که از او چهره‌ی جهانی ساخت؛ تا آنجایی که همین دیشب، بیخ گوشمان، یک جرقه‌ی آتش باز هم شهرت او را به روی‌مان آورد و پرده از آوازه‌ی این مرد برداشت. خبر آتش سوزی بیمارستانی در تهران، شد تیتر اول خیلی از خبرگزاری‌ها. بیمارستان گاندی، که 17 طبقه‌ش، مختص بیمارستان است و 21 طبقه‌ی دیگرش برای هتل و نهایت با 85 بیمار. سال 92، مدیرعامل ریش پروفسوری‌اش، با مرتب کردن کروات، جلوی دوربین‌ها و مسئولین کشور آمد که مراسم افتتاحش را شروع کند. گفت: هزینه‌ی ساختش 200 میلیاردتومان، آب خورده. بخواهیم با تورم امروز حسابش کنیم ماشین حساب ساده ی دم دستی‌مان از پس صفرهایش بر نمی‌آید. مفتخر بودند به اینکه بعضی از سرمایه‌دارهایش پزشکان ساکن فرنگند و البته چند بانک داخلی و صد نفر از اعضای هیات علمی چند دانشگاه پزشکی داخلی و فلان شرکت نوبنیاد داخلی. اسمی از هیچ کدام نیاورد. چه لزومی دارد حالا بفهمیم کدام بانک، کدام دانشگاه و کدام شرکت نوبنیاد. همینکه احساس تکلیف کرده بودند که سرمایه شان جای دوری نرود و تحریم اجانب که بدبختی‌اش برای ملت است، دستشان را در گِل نگذارد، خودش فتح الفتوح ست. و البته که مردم باید بی‌خیال نرخ بهره و سود وام و توزیع بودجه باشند، بهشان مربوط نیست. مدیر عامل محترم، از مزیت این بیمارستان هم گفتند: مکان توریستی‌ست و منجر به جذب توریست می‌شود و اینکه دیگر «همراه بیمار» نگرانی برای مکان آسایش نخواهد داشت. در نتیجه از بیمارستان‌های اروپایی به صرفه‌تر است و به نفع جیبشان ست که بیایند این بیمارستان و در یک کلام، هتل بیمارستان خاورمیانه بود. و به اصطلاح از آن اولی‌ها! منظورش از همراهان بیمار، بیماران خارجی بود. ناگفته نماند که از حرفه‌ای بودن کادر پزشکی هم گفتند. برای تعصب پوچ ایرانی‌های ملی‌گرا که نه، ولی برای بستن دهان باز آرمان‌گرایانی که دنبال عدالتند، گفتند که 30 تا 35 درصدش هم برای بیماران داخلی ست. البته ایشان نگفتند کدام بیماران! ولی ما می‌دانیم همان بیمارانی که از سر بی‌دردی بیمار شده‌اند یا حالا این وسط فنگشان گرفته باشد و برای رو کم کنی کتی و متی و... حاضرند کلی میلیون برای فیلمبرداری و بادکنک اتاق زایمان نوزادشان، خرج کنند و صد البته برای به دنیا آمدنش در فلان روز، پول که چه عرض کنم، دست و پای همدیگر را هم بشکنند... خودمانیم گاهی آتش سوزی هم سبب خیر می‌شود. اگر خبر سوختگی‌ش تیتر اول خبرگزاری‌ها نشده بود و زمین و زمان مأمور نمی‌شدند که علت را بیابند، حتی نمی‌فهمیدیم، که ما هم گاندی داریم. آن هم از نوع توریستی‌اش. ما که سهل است به گمانم حتی وزیر همیشه نگران حاضر در پیج مجازی‌اش هم نمی‌دانست. کاش جناب وزیر الوزاری میراث را برای چند دقیقه می‌بردن سرکی بکشد که حداقل فارغ از دغدغه‌ی توالت‌ها یک شب را راحت سر روی زمین که نه، همان تختی که کلاسش به حقوق 50 میلیونی وزیری بخورد، بگذارد و بخوابد. فقط بالا غیرتا هیأت مدیره‌ی آن هتل بیمارستان لطف کنند و نام گاندی را از بیمارستان بردارند که از این همه خلاقیت ما، فسیل گاندی در گور نلرزد. به آن ژورنالیست فلان خبرگزاری که تز داده بودند بجای اسم گاندی اسم شهدا را بگذارند؛ سَردر بیمارستان، برسانید که این بار را بیاید و بخاطر خدا، دست از مسخره کردن شهدا بردارند؛ و الا شهدا کجا و این همه ابتکار و نبوغ در فیس و افاده کجا؟! به جریان ماستمالیزاسیون مدعی انقلابی هم بگویید: «بلای اشرافیگری، بلای بزرگی است. مسئله‌ی اشرافیگری اگر چنانچه رایج شد، جزو سبک زندگی ما شد، آثار و تبعات آن و ریزش‌هایی که به وجود می‌آید، دیگر انتهائی ندارد.» مقام معظم رهبری 97/3/30 حرف ما نیست منبعش را گذاشتم تا دیگر نخواهند برایش توجیه راه بیندازند و انگ‌‌های بوقشان را نثار ما کنند. پس زحمت بیهوده نکشند و اقلا این بار، شرافتمندانه، در گناه بی‌عدالتی و تبعیض و شکاف طبقاتی، شریک نشوند. بی‌عدالتی که نه به تیپ و قیافه‌ی گاندی می‌خورد و نه به اصول و اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران. @AFKAREHOWZAVI