eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
64 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ دوران تاریک قحطی در ایران (1) مناظر رقت‌انگیز شهر پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ ایران در هنگامه وضعیت رقت‌انگیزی داشت. در اين دوره، مناطق وسیعی از کشور بر اثر جنگ نابود شده بود؛ ده‌ها هزار ایرانی بر اثر قحطی بیمار شدند و مردند و بسیاری بر اثر حمله نظامی دچار خسارت شدند و خانه و کاشانه خود را از دست دادند. کشوری که در آن مقطع، کمتر از 20 میلیون نفر جمعیت داشت پس از جنگ به چیزی حدود نصف کاهش یافت. در واقع جمعیت ايران که تا سال 1919م باید به بیش از 21 میلیون می‌رسید، به چیزی حدود 11 میلیون نفر کاهش یافت. دنسترویل انگلیسی قحطی وحشتناک در ايران را اين گونه گزارش داده است: «هرکس که قدمی در شهر می‌زد با آزاردهنده‌ترین مناظر روبه‌رو می‌شد. ... مردم می‌میرند و کسی نیست که کمکی کند و گاه جسد آدم‌ها آن‌قدر کنار جاده‌ها ــ بی‌آنکه کسی بدان توجه کند ــ می‌ماند تا آنکه از بیم لطمه به دیگران، دیگر چاره‌ای جز دفن آنها نباشد. در خیابان اصلی شهر از کنار جسد پسر نه‌ساله‌ای عبور کردم که روشن بود در همان روز مرده بود. صورتش میان گل و لای پنهان شده بود...».[1] اجساد مردم در پی‌نوشت: [1] . ، قحطی بزرگ (1298-1296ش)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 46. ✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ روایت قحطی فراموش‌شده تاریخ ایران در دسترس مخاطبان قرار گرفت؛ «هولوکاست ویکتوریایی» به چاپ دوم رسید به گزارش روابط عمومی ؛ کتاب « »، نوشته و ترجمه محمد کریمی، منتخب چهارمین جشنواره کتاب سال فرهنگی دانشجویی، برای بار دوم منتشر شد. این کتاب، که به یکی از رویدادهای بسیار بزرگ اما اغلب نادیده‌گرفته‌شده تاریخ ایران را بررسی می‌کند، برای نخستین بار در سال 1398 منتشر شد و ازآنجاکه روای یکی از سه قحطی بزرگی بود که گریبان ملت ما را گرفت و با استفاده از منابع دست اول گوناگون یک تاریخ مفصل از این فاجعه فراموش‌شده به‌دست می‌داد، با استقبال علاقه‌مندان مواجه شد؛ بنابراین به همت انتشارات پژوهشکده تاریخ معاصر ایران، این کتاب در سال 1403 برای بار دوم در قطع وزیری در 1000 نسخه و 243 صفحه به چاپ رسید تا مخاطبان بیشتری بتوانند با این حادثه دردناک تاریخ ایران آشنا شوند. گفتنی است محمدقلی مجد سه کتاب درباره سه پیاپی در ایران در قرن‌های نوزدهم و بیستم میلادی، یعنی قحطی 1869-1872 با عنوان «هولوکاست ویکتوریایی»، قحطی 1917-1919 با عنوان «قحطی بزرگ و نسل‌کشی در ایران (۱۲۹۸–۱۲۹۶ش/ ۱۹۱۹–۱۹۱۷م)» و قحطی جنگ جهانی دوم با عنوان «پل پیروزی؛ سرزمین قحطی (ایران در جنگ جهانی دوم)» نوشته است. در کتاب «هولوکاست ویکتوریایی»، نویسنده فصول کتاب را بنا بر مناطق جغرافیایی تنظیم کرده و در هر فصل، گستره قحطی و دلایل آن را در جامعه ایران در چند سالی که این فاجعه به درازا کشید از جنوب ایران تا مرزهای آذربایجان در شمال شرح داده است. eitaa.com/iichs_ir
✳️ روایت قحطی فراموش‌شده تاریخ ایران در دسترس مخاطبان قرار گرفت؛ «هولوکاست ویکتوریایی» به چاپ دوم رسید به گزارش روابط عمومی ؛ کتاب « »، نوشته و ترجمه محمد کریمی، منتخب چهارمین جشنواره کتاب سال فرهنگی دانشجویی، برای بار دوم منتشر شد. https://eitaa.com/iichs_ir/6226 فهرست کتاب را در این لینک بخوانید! جهت تهیه این کتاب و نیز سایر کتاب‌های این پژوهشکده به سایت فروشگاه کتاب پژوهشکده تاریخ معاصر یا مراکز پخش کتاب‌های این پژوهشکده در تهران و شهرستان‌ها مراجعه فرمایید. ✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ دوران تاریک قحطی در ایران (2) ؛ تقلا برای یک دانه لوبیای خاک‌خورده پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ ادیسون ئی ساوثرد (Addison E. Southard)، کنسول آمریکا، در گزارشی که در مأموریت ویژه خود در ایران (تابستان 1918م) به تاریخ 24 دسامبر 1918م برای کمیته امدادرسانی آمریکا تهیه کرده است، اطلاعات غم‌انگیزی درباره قحطی در ایران به‌دست می‌دهد: «در ماه ژوئن گذشته که به ایران می‌رفتم شواهد فراوانی از قحطی جدی در زمستان 1917-1918 مشاهده کردم. در نخستین روز در مرز قصر شیرین، کاروان کامیون‌های ما برای استراحت ظهر توقف کرد. روی یک کامیون نشستم تا نهار را که ... کنسرو لوبیا بود، بخورم. در قوطی را باز کردم و یک لایه از روی لوبیاها را که به نظر قابل خوردن نبود، با قاشق برداشتم و به گوشه‌ای از جاده شنی که لایه ضخیمی از خاک آن را پوشانده بود پرت کردم. من متوجه نبودم که روستاییان گرسنه در این حین، دورادور جمع شده بودند، اما هنگامی که من آن یک قاشق لوبیا را به زمین پرت کردم، چندین زن و مرد ناگهان هجوم آوردند. آنها آن‌قدر ضعیف بودند که به‌سختی می‌توانستند به تنهایی بایستند. آنها خود را به سوی جاده پرت کردند و به شکلی وحشیانه بر سروکله هم می‌کوفتند تا یک خرده از غذایی که من پرت کرده بودم به چنگ آورند. هر کدام مشتی از خاک و شنی را که ممکن بود دانه لوبیایی در آن باشد می‌قاپید و در دهانش می‌چپاند. بخشی از همین جماعت، دور کاروان جمع شده بودند و برای غذا گدایی می‌کردند و دیوانه‌وار مراقب هر خرده غذایی بودند که به خاک می‌افتد. بر سر هر قوطی خالی غذایی که دور انداخته می‌شد، زد و خورد وحشیانه‌ای درمی‌گرفت و بَرنده، انگشت و زبانش را در سراسیمه در قوطی می‌چپاند تا اگر چیزی در آن مانده بخورد. چنان سراسیمه بودند که اغلب انگشتان و دهانشان با لبه‌های تیز محل باز شدن قوطی مجروح می‌شد، ولی آنها اهمیت نمی‌دادند».[1] پی‌نوشت: [1] . ، قحطی بزرگ (1298-1296ش)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 52. ✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ دوران تاریک قحطی در ایران (3)؛ واقعیت هولناک ایران پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ داناهو، خبرنگار مشهور جنگی که به ارتش انگلستان پیوسته بود، در ژانویه 1918م، در مقام افسر اطلاعات، مأمور به خدمت در «نیروی هیس هیس» ــ دنسترفورس ــ شده بود. او در 5 آوریل 1918م وارد ایران شد. وی نخستین مشاهداتش را چنین شرح می‌دهد: «در آن سوی جبهه درباره وخامت اوضاع اقتصادی ایران و کمبود مواد غذایی بسیار شنیده بودم، اما اکنون پس از روبه‌رو شدن با این واقعیت هولناک، برای نخستین بار معنی کامل آن را دریافتم». «اجساد چروکیده زنان و مردان، پشته‌شده در معابر عمومی افتاده‌اند. در میان انگشتان خشکیده آنان همچنان مُشتی علف، که از کنار جاده کنده‌اند و یا ریشه‌هایی که از مزارع درآورده‌اند، به چشم می‌خورد؛ با این علف‌ها می‌خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پا برهنه‌ای با چشمان گودافتاده، که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت، چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می‌شد می‌خزید و در حالی که نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می‌کرد... . در قصر شیرین که توقف کوتاهی داشتیم، به‌سرعت از سوی جماعت گرسنه‌ای که غذا طلب می‌کردند محاصره شدیم. زن فقیری با کودکی که در آغوش داشت به ما التماس می‌کرد که کودکش را نجات دهیم».[1] پی‌نوشت: [1]. ، قحطی بزرگ (1298-1296ش)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 53. ✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug