eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
751 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها هنگامه وصال من و دلبرم شده این الحسین زمزمه آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست غم های کربلاست چنین یاورم شده من پیر سالخورده ام و دست های من محتاج شانه های علی اکبرم شده از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق ناله زدی که وقت وداع از حرم شده داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم خون گلوی تو نفس حنجرم شده من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین! این چند ماهه جان تو درد سرم شده می خواستم بغل کنمت جان تو نشد نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت گفتم به خویش ارثیه مادرم شده جان خودت به زور کشیدند چادرم شاهد ببین که پارگی معجرم شده
بر حسین بن علی آیینه دار زین أب یا زینت پروردگار کرد کسب فیض از او، اقتدار می نویسم نام او را با وقار یک نفر اما هزاران لشکر است ذوالفقار در نیام حیدر است گرچه دورش لشکری ولگرد  بود شیر بانویی که غوغا کرد بود یک تنه فرمانروای درد بود نام زینب داشت اما مرد بود  اقتدارش اقتدار مکتب است زهره ی زهرا و حیدر زینب است صبر ، تربیت شد از ایمان او شد نجابت دست بر دامان او عاشقی که عشق شد حیران او او که بود ؟عباس شد قربان او محضرش عرض ارادت می برم نام او را با طهارت می برم نور بود‌ و نور را سر کرد او شام رفت و فتح خیبر کرد او با خطابه کار حیدر کرد او کربلا را کربلا تر  کرد او در اسارت شوکتی شاهانه داشت بانویی که جوهر مردانه داشت خاطرش هرجا مکدر بوده است کاشف الکربش برادر بوده است محضر ارباب، بهتر بوده است قبله ی او روی دلبر بوده است از ازل بوده ست  قربان حسین جان زینب بسته بر جان حسین ... خم نشد هرچه سرِ بر نیزه دید هم رسالت بود با شاه شهید کوچه کوچه بار غربت را کشید با صلابت بود ، در بزم یزید در خرابه حالتش تغییر کرد داغ طفلی ، عمه اش را پیر کرد روزگار،  آن زینب مرد آفرین قد خمیده بود ظهر اربعین از شکسته بودن او ، بس همین: آمد استقبال او ام البنین ... گفت : زینب را ندیدم، او کجاست ؟! این شکسته کیست ؟ خیلی آشناست گفت : مادر  نیمه جان برگشته ام زینبم من ، قد کمان  برگشته ام آه... بی شیرین زبان بر گشته ام سوی تو مرثیه خوان برگشته ام کوچه کوچه بود بر دستم  طناب واردم کردند در بزم شراب .... پیر گشتم ، شرم دارم از بیان من کجا و مجلس نامحرمان بین  تشت زر ، بزرگ خاندان با که گویم مست بود آن میزبان چوب بر روی لب یارم نشست خیزران که نه ، ولی  دندان شکست ... . . یاد آن یار قدیمی گریه کرد ... چشم او با هر نسیمی گریه کرد داشت اوضاع وخیمی گریه کرد بعد از او یک سال و نیمی گریه کرد شب به شب بر آنچه دیده ضجه زد یاد رگهای بریده ضجه زد ... بوسه زد  بر پاره ای از پیرهن گریه کرد از آنکه خود دارد کفن زد به سینه گفت: ای عریان بدن رفتنی ام ، کشته ی صد پاره تن .... مثل ظهر اربعین بد حال بود مدفن او  شام نه ، گودال بود محتضر  دارد میان  سینه آه بر نمی دارد اگر از در ، نگاه هست چشمش وقت جان دادن به راه صورتش چرخید سمت قتلگاه دارد این قصه به آخر  می رسد قبل جان دادن ، برادر می رسد ...
شاکله‌ی اِنَّما ، قابِ دعا زینب است گنج نهان جهان ، سِرِّ خدا زینب است اُسوه‌ی ایوب‌ها ، وقت بلا زینب است بر لب ما بهترین ، زمزمه "یا زینب" است ما همگی نوکریم ، سرور ما زینب است دُرِّ گران‌سنگ حِلم ، بین صدف دیده شد در دل دریای صبر ، موج شعف دیده شد دفتر خِلقت نوشت: لوح شرف دیده شد پای ضریح دمشق ، شاه نجف دیده شد زائر هر روزِ آن ، شخصِ اَبازینب است از برکات علی ، هیچ فقیری نماند پای همین سفره ها ، فاطمه ما را کشاند دست گدا را گرفت ، پیش حسن‌جان رساند سائل این خانه را ، نزد حسینش نشاند کارِ پذیرایی از ، این همه با زینب است محور عرش است او ، اهل جنان شاهدند ساحت صبر است او ، مُلک و مکان شاهدند راوی فتح است او ، نُطق و بیان شاهدند مادر اشک است او ، گریه‌کنان شاهدند اهل بکا واقفند ، اُمِّ بُکا زینب است مایه ی آرامشش ، بوده صدای حسین سایه ی امنیتش ، بوده عبای حسین زندگی‌اش وقف شد ، وقف برای حسین هرچه که در چَنته داشت ، کرد فدای حسین قُلّه ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است واژه ی مظلوم را ، اول غربت نوشت هرچه بلا دیده بود ، وقت اسارت..، نوشت قصه‌ی اندوه را ، با چه شهامت نوشت با قلم گریه اش ، شعر مصیبت نوشت روضه‌ی منظوم در ، کرببلا زینب است اهل و عیال حسین ، در دل آزار بود کوفه و شامات بود ، کوچه و بازار بود در دل نامحرمان ، کارِ حرم زار بود تا خودِ بزم یزید..، شمر جلودار بود همسفر خولی و ، حرمله ها ، زینب است در وسط بزم کُفر ، ساحت ایمان شکست حرف کنیزی که شد ، قلب یتیمان شکست با لگد خیزران ، حُرمت قرآن شکست ضربه چنان سخت بود ، آن همه دندان ..،شکست دغدغه‌ی قاریِ تشتِ طلا..،زینب است
میبینی حال من و یامظلوم این گریه و شیون و یامظلوم خون می‌باره چشام تا میبینم خون روی پیرهن و یامظلوم از دوری تو سوختم و ساختم من که عمریه دل به تو باختم تو چند ساعت سرت چی اومد که دیدم جمست رو اما نشناختم یا مظلوم یاحسین حسین مظلوم الهی من بشم فدات داداش خیلی دلم تنگه برات داداش روی تنت نبود جای سالم کاش منو میزدن به جات داداش بی تو دریاس برام کم از قطره بی تو دنیا برام چه بی قدره یک سال و نیمه این شده روضه م والشمر جالس علی صدره یا مظلوم یاحسین حسین مظلوم اگر چه از جفای اهل شام خیلی شکسته دل سرگشته م دلم توی مدینه بود اما به خاطر رقیه برگشتم یادت هست نیمه شب پرید از خواب هی میگفت خواب بابامو دیدم یادم نمیره توی ویرونه خاکش کردم براش لحد چیدم یا مظلوم یاحسین حسین مظلوم
دختر حیدر که باشی صاحب دم می شوی بی برو برگرد پرچمدار عالم می شوی دختر حیدر که باشی با تمام زخم ها عصر عاشورا برای «یار» مرهم می شوی معجرت نه، سایه اش را هم نمی بیند کسی اینچنین الگوی صد حوّا و مریم می شوی زینب کبری شدن کار کسی غیر از تو نیست زینب کبری که باشی اسم اعظم می شوی اولین گریه کن اربابی و با گریه هات سفره دار اشکِ شب های محرم می شوی . . رو به روی چشم تو هجده سرِ بر نیزه بود سرو بی تکرار! حق داری اگر خم می شوی تشنه ی در خاک و خون افتاده را می بینی و بر لب خشکیده اش باران نم نم می شوی حالِ گودالِ تو را اصلا نمی فهمد کسی آه! وقتی خیره بر آن جسم دَرهم می شوی
یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش کشم آهی که فتد در دل گردون، شررش کام نادیده ز ایّام که در اوّل عمر سوخت از داغِ غمِ مادر و جدّ و پدرش بود در ماتم جدّ و پدر و مادر خویش که شد از بهر حسن، معجر نیلی به سرش پاره‌های جگر ‌زار حسن را در طشت چون نظر کرد ز غم، پاره شد از غم، جگرش چشم او بود هنوز از غم دوران، خونین که سوی کوفه کشانید، قضا و قدرش خیمه‌اش گشت به پا، چون به لب شطّ فرات جاری آمد شط دیگر ز دو چشمان ترش چاک زد پیرهن و خاک به سر کرد، چو دید بی‌‌سر افتاده تن پاک دو نورس‌ پسرش شش برادر به یکی روز همه بی‌‌سر دید که ز بار غم هر یک، چو کمان شد، کمرش اکبر و قاسم و عبّاس و حسین کشته و شد خولی و حرمله و شمر و سنان، هم‌سفرش روزِ وارد شدن شام، شب از گریه نخفت بس که بارید به سر، سنگ ز هر بام و درش «جودیا»! اشک تو و آه تو، بی‌حاصل نیست این نهالی است که در حشر، بیابی ثمرش
بخون از زینب امشب با صوت رسا و صلی الله علی ملیکة النسا . به زینب دل بستن یعنی راه شرف سلام ای نور چشمان شاه نجف . جای میدون روی منبر تو شدی فاتح خیبر بی نظیره هیبت زینب بین واژه ها بگردی تا همیشه واژه صبر شده محو حضرت زینب . سلام عقیله ،کرمت باشه علی الدوام عقیله سجده کرده به مقام تو دو عالم بانو واجب الاحترام عقیله . زینب زینب زینب … بخون از زینب دنیا رو به هم بزن و صل الله علی شفیقة الحسن عقیله الگوی راه امام حسین عقیله دلدار ماه امام حسین کوه اقتدار و احساس یه تنه به جای عباس همه دیدن که سپه داره این یه سر نا نوشته است واژه حضرت زینب مترادف با علمداره سلام عقیله میگم از شجاعتت مدام عقیله دل ما حسینی ها الان دمشقه دوست دارم تا حرمت بیام عقیله زینب زینب زینب زینب
چشم جاری از تمام چشمه‌ها بالاتر است بر غم تو گریه صبح و مسا بالاتر است گریه طفلانه‌ای دارم که شکرش واجب است از بزرگی کردن این حال و هوا بالاتر است قصدم از این رفت و آمدها تماشای تو بود دیدن روی طبیبان از دوا بالاتر است حمدلله روزی ام شدباز مهمانت شدم کربلا عرش است از اینجا کجا بالاتر است خوب بنگر در میان زائرانت یا حسین دست‌های خالی این بینوا بالاتر است در ازای صد هزاران عمره تنها لحظه‌ای معتکف بودن میان کربلا بالاتر است بقعه‌ها بالاسری دارند اما کربلا احترام و حرمت پایین پا بالاتر است بر روی نی کرد دشمن جمله سرها را ولی راس سقا را نفهمیدم چرا بالاتر است آنقدر با درد جان کندی که فهمید عالمی فاطمه ذبح عظیمش از منا بالاتر است
با قلب کباب می‌فرستم صلوات با دیدن آب می‌فرستم صلوات چشمم که به چشم کودکی می‌افتد بر روح رباب می‌فرستم صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
با روضه خطبه خواند به لحن محن رباب زینب ترین روایت یک شیرزن رباب رویم ندیده روی سپیدم نموده ای با توست روی فاطمه در این سخن رباب یکسال گرچه سوخته ای زیر آفتاب در سایه ات نشسته بهشت عدن رباب با اینکه کربلا وطنش شد پس از حسین دیگر نماند بعد پسر در وطن رباب در مجلسی که مرثیه خوانش رقیه است زینب خطیب میشود و لطمه زن رباب در راه شام خیره به گهواره ی فراق گاهی سکینه است ولی عمدتا رباب بر نیزه رفته است ولی بی کفن که نیست قنداقه شد به قامت طفلت کفن رباب قربان سوز آذری روضه های تو "سولموش علیِّ اصغره لای لای دیَن رباب" بس کن عروس فاطمه از دست میروی تازه عروس را چه به لطمه زدن رباب