#امام_کاظم_زمزمه
طور مناجاتم شده قعر سیاچال
طائرم و کنج قفس زدم پر و بال
خلصنی یارب ، بی کسم ای وای ای وای
رها کن از این قفسم ای وای ای وای
بالا نمیاد نفسم ای وای ای وای
واویلتا واویلتا ای وای ای وای
پا تا سرم شده کبود و زخمی یارب
این سندی شاهک نداره رحمی یارب
کارش اذیت کردنه ای وای ای وای
کاش منو تنها بزنه ای وای ای وای
این نانجیب بد دهنه ای وای وای
واویلتا واویلتا ای وای ای وای
تابوت من اگر چه شد یه تخته در
کفن قیمتی برام آوردن آخر
شد خاک صحرا کفن جدم ای وای
عریان شد آخر بدن جدم ای وای
پامال اسبا شد تن جدم ای وای
واویلتا واویلتا ای وای ای وای
#علی_سلطانی
#امام_کاظم_نوحه
غبارم و فتاده ام به پایش
هوائیم چو ذره در هوایش
خدا نگیرد از دلم ولایش
من و ولای، موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
فدای نغمه های یارب او
فدای سجده های هرشب او
فدای غربت و غم و تب او
سرم فدای موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
شنیده ام ز غصه او فسرده
پای ورا زنجیرها فشرده
شنیده ام که تازیانه خورده
دل و عزای موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
سوده شده چرا تنش خدایا
فدای زخم گردنش خدایا
به روی شانه بردنش خدایا
نبود سزای، موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
#سید_هاشم_وفایی
🔹 آن شب که نسیم از رَهِ بغداد آمد
ما را ز حدیث عشق و خون یاد آمد
از سوز مناجات تو محراب گریست
از صبر تو ، زنجیر به فریاد آمد
🔹ای گل ! که ز بیداد خزان پژمردی
بر شانه ی خود بار امانت بردی
تا خاطره ی فاطمه تجدید شود
نامی ز فدک بردی و سیلی خوردی
🔹 معصوم نهم آینه ی غیب و شهود
در تیررس ظلم و ستم ، بود که بود
از نقشه ی قتل خویشتن بود آگاه
آن روز که اَبعادِ( فدک) را فرمود
🔹 ای گرمِ نیاز و راز با داورِ شب
ای ظلمتِ زندان تو یادآور شب
روزی که نجات یافتی از زندان
آن روز طلوع صبح شد باور شب
🔹 روزی که قرار از دل من میبردند
پیغام غریبی به وطن میبردند
این جسم تو بود روی جِسر بغداد
یا گل سَرِ دوش چار تن میبردند
🔹 از داغِ دلت باغِ گل لاله شدی
با مادر خود فاطمه هم ناله شدی
تو ماهِ شبِ چارده بودی افسوس
زندانیِ ظلمِ چارده ساله شدی
استاد شفق
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
نه اینکه سوره ابوطالب است و آیه علی ست
چنانکه قبل علی بوده مبتدای علی ست
همین که لب به سخن باز می کند انگار
هِجا هِجای نبی و صدا صدای علی ست
به استناد حدیث٬ او پدربزرگ همه است
فقط به خاطر این که پدر برای علی ست
به استناد به اصلاب شامخه،انگار
دلیل پاکی او نیز در ازای علی ست
پدر که جای خودش٬جنتش شده تضمین
به روز حشر هر آنکس که آشنای علی ست
بریده باد زبانش کسی که مُشرک گفت
به آنکه حد پرستیدنش خدای علی ست
رضایت پسرش در رضایت پدر است
رضای حضرت حق هم که در رضای علی ست
چنانکه بردن نامش گره گشای همه ست
دعا به حق پدر هم گره گشای علی ست
شب مَبیت به بستر، غدیر بر منبر
علی به جای نبی و نبی به جای علی ست
نگو بهشت که عرش است زیر نعلینش
به روی دوش نبی چون که رد پای علی ست
#مهدی_رحیمی_زمستان
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
#دوبیتی
آن کس که عدو به تهمتش راغب بود...
بر اهل سقیفه کینه اش غالب بود...
یک جُرم فقط داشت و آن هم این که
بابای علی بن ابی طالب بود
#سید_علی_احمدی
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
#دوبیتی
میزان چو بیارند بر ایمان همه...
ایمان تو هم رَوَد به میدان همه...
ایمان تو کفه اش رَوَد زیرِ زمین
بر عرش رَسَد کفهٔ میزان همه
#سید_علی_احمدی
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
ای همه جا یار رسولخدا
محـرم اسـرار رسولخدا
عاشق و دلـدادۀ ختـم رسـل!
پارۀ دل در قـدمت شاخـه گل
کفـر ز اسـلام تـو انـدر ستوه
کفۀ ایمان تو سنگین چو کوه
وصل نبـی را همـهجـا طالبی
حامــی اســلام ابــوطالـبی
قـدر تـو برتـر ز تمـام قریش
نجـل تـو آقـا و امـام قـریش
حامی جان بـر کف پیغمبـری
جان به فدایت که اباالحیدری
قلب محبـان علـی مشهـدت
پشت نبی گرم شد از اشهدت
حضرت صادق، شه دنیا و دین
حجـت حـق، کعبـۀ اهـلیقین
گفت ز هـر مؤمـن یکتـاپرست
کفۀ ایمـان تـو سنگینتر است
صلـب تـو بایـد که علی پرورد
حجــت حــی ازلــی پــرورد
صلب تو دریا و علی گوهـرش
خواجـۀ لـولاک، ثنـاگستــرش
یـار و طرفــدار محمّــد تویی
شـاخص انصـار محمّــد تویی
رفتـن تـو غـربت اسـلام شـد
روز محمّـد ز غمـت شـام شـد
داشت پیمبر ز غمت حال حزن
سال وفات تو شدی سال حزن
روح خدایـی بـه تـن پـاک تو
لاله ایمـان دمـد از خـاک تـو
صدق و خلوص تو قبول خداست
زائـر قبـر تـو رسـول خـداست
قلب نبی سوخت بـه یـاد غمت
اشک علـی ریختــه در ماتمت
ســلام مخصـوص خـداوند تو
بر تو و بـر همسـر و فرزنـد تو
جز تـو که بـر خـدا ولی پرورد؟
جعفـر طیــار و علـی پــرورد؟
نسل عقیلت شهدای حسین
مسلمت اولین فدای حسین
تا که سحر صبح شود روز شام
بر تـو و ابنـاء تـو بـادا سـلام
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
ای دامن دین از تو، گلزار، ابوطالب
وی در ره قرآنت ایثار، ابوطالب
پیران مجاهد را سردار، ابوطالب
پیغمبر اکرم را غمخوار، ابوطالب
با ختم رسل زآغازهمراهی و همگامی
هم محور توحیدی هم یاور اسلامی
از چشم خدا بینان چشم تو خدابین تر
وز روح روان در تن اوصاف تو شیرین تر
و زکفّۀ ایمان ها ایمان تو سنگین تر
در مذهب ما نبود از خصم تو بی دین تر
ای بر همگان مولا ای بر همگان سرور
در کُنیه ابوطالب در اصل ابوالحیدر
دامان حجاز آمد از صلب تو گلباران
ابناء تو در هستی چون لاله به گلزاران
هم جان همه جانان هم یار همه یاران
غم نیست اگر گویند ذم تو ستمکاران
یاقوت به خاک پست فرسوده نمیگردد
دریا به دهان سگ آلوده نمیگردد
گیرم مدد از حیدر تا راه تو را پویم
شویم دهن از کوثر تا مدح تو را گویم
دل را کنم آئینه تا روی تو را جویم
تا عطر گلاب و گل از خاک نجف بویم
بهتر که نشانت را از کوی علی گیرم
اوصاف تو را گویم تا بوی علی گیرم
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
از کوه، بسی بودی ایمان تو محکمتر
کفر است به دور از تو چون رجس که از حیدر
یاری زنبی کردی تا آن نفس آخر
احمد که همه خلقت بر مکتب او نازد
با آن شرف و عزّت بر چون تو عمو نازد
پیشانیت از آغاز تابنده چو گوهر بود
پیدا به مه رویت مهر رخ حیدر بود
با نور علی زآغاز روی تو منوّر بود
در جمع عرب زآنرو قدر تو فزون تر بود
یک نور دو قسمت شد تابید چو مهر و ماه
یک نیمه زصلب تو یک نیمه زعبدالله
پیوسته سلام از ما و زخالق دادارت
بر پایۀ ایمانت بر کفّۀ ایثارت
بر حیدر کرارت بر جعفر طیارت
ای چشم نبی روشن پیوسته به دیدارت
حسن ازلی داری انوار جلی داری
آئین رسول الله توحید علی داری
از همسر خود احمد چون گشت چهل شب دور
شد در طلب کوثر بر طاعت حق مأمور
تا همچو کلیم الله او باشد و کوه طور
در بیت تو ساکن شد ای بیت تو بیت النّور
چون کوه بود محکم دیوارۀ توحیدت
بهتر چه دلیل از این دربارۀ توحیدت
تو همدم پیغمبر تو حامی قرآنی
تو دست رسول الله تو محور ایمانی
در دیده ما نوری در پیکر ما جانی
دریای گهر بخشی خورشید فروزانی
از کوثر و از زمزم (میثم) لب خود شوید
تا وصف تو را خواند تا مدح تو را گوید
#غلامرضا_سازگار