eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
727 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اوج ملکوت، منزل فاطمه است گنجینۀ راز در دل فاطمه است با محسن شش ماهه هم‌آواز شوید لعنت به کسی که قاتل فاطمه است مرحوم
مسافر علی آتیش گرفت بال و پرت به خاطرِ علی صحنه ی افتادنته (توو خاطرِ علی) ۲ نگرانتم نکنه یه وقت بخوری زمین / نگرانتم پاشو التماس منو ببین / نگرانتم ۲ نگرانتم دو سه ماهه که توی بستری / نگرانتم واسه دلخوشیم بگو بهتری / نگرانتم۲ زهرا وای وای وای هم صحبت علی تو که دیگه داری خبر از غربت علی آخرشم دوری تو (شد قسمت علی) ۲ بمیرم برات مگه چند نفر می کشیدنت / بمیرم برات برا ذکر یا علی گفتنت / بمیرم برات ۲ گریه می کنم برا زخمای بی شمار تو / گریه می کنم منو می کُشه چش تار تو / گریه می کنم ۲ زهرا وای وای وای ای مادر حسین داری می بینی خنجرو رو حنجر حسین هر کی اومد یه ضربه زد (رو پیکر حسین) ۲ یه نفر نبود واسه پیکرش بشه سایه بون / یه نفر نبود نذاره حسین بشه نیمه جون / یه نفر نبود ۲ چه غمی شده مگه قتلگاه جای زینبه / چه غمی شده بدنش زیر سم مرکبه / چه غمی شده ۲ حسین وای وای وای
کشته های خودشون و خاک کردن زینب هلاک کردن .... تشنه های خودشون اب دادن زینب و عذاب دادن...... صد رحمت به گرگ بیابون صد رحمت به شیر درنده بین این همه نامسلمون فریادم بلنده ؟ خدا نگذره از شمر که از کهنه لباست نگذشت خدا نگذره از شمر که با  نیزه به مقتل برگشت حسین جانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین به تن بی سر تو نگاه کردم رو به قتلگاه کردم از غمت نمردم اشتباه کردم رو به قتلگاه کردم نیزه دست و بالت ؛ رو بسته خاکِ غم رو چهرت نشسته  مثل مادر زخمی پهلوت ای پهلو شکسته... تنت زخم و سرت زخم کدوم زخم تو رو باید بست ؟ سر و تشنه بریدن نگفتن که حسینم زندست حسین جانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین نیزه های آخر و سنان میزد اگه بی  امان میزد یه صدای خنده ی بلند اومد نفس تو بند اومد تا دنیا ؛ دنیائه عزیزم قتلگاهو یادم نمیره عریانت کردن زنده زنده آی زینب بمیره.... هوا رو به غروبه غروبا دل آدم تنگه... چه غوغاییه گودال سره کهنه لباست جنگه حسین جانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین
غصه دار صورت نیلی وارث چادر خاک آلود مثل عمر مادرت ای کاش عمر غیبت تو کوتاه بود یر شده از ظلم و جور ، تمام دنیا بیا به حرمت مادرت ، حضرت زهرا بیا العجل العجل یا بقیّة‌الله
مادرم چرا پریشونه چرا بسترش پر از خونه پیچیده تو مدینه دیگه فاطمه زنده نمیمونه کاسه صبرم دیگه ، سر اومده ای خدا مادر بیمارم‌و ، شفا بده ای خدا وااُماه وااُماه ...... زخم روی سینه مادر داره روز به روز میشه بدتر هر نفس که می‌کشه صدبار می‌میره زنده میشه مادر چه کردی ای میخ در ، مگه با پهلوی او براش بغل کردنِ ، حسین شده آرزو وااُماه وااُماه ..... اومده عیادتش اونکه مادرم رو خون جگر کرده تا ببینه ضربه هایی که تو کوچه زده اثر کرده طوری زدن با غلاف ، شاخه و گلبرگش‌و اگه نمرد از خدا ، خودش بخواد مرگش‌و وااُماه وااُماه
بسم‌الله الرحمن الرحیم امام حسن علیه‌السلام_کوچه غم می‌وزید شادیِ ما مختصر کُنَد شب می‌رسید کامِ مرا تلخ تر کُنَد کو مَحرمی که بر درِ این خانه سر زَنَد کو مَرحمی که بر جگرِ ما اثر کُنَد مادر که می‌رود همه‌ی خانه بی کَس‌اند مادر که هست خنده از اینجا گذر کُنَد باشد‌ ، مریض هم شده باشد به خانه‌ات کافیست در نماز که چادر به سر کُنَد او هست نانِ تازه و گرمیِ خانه هست کافیست در قنوت دعایی اگر کُنَد من روضه خوانِ خویشم و دیدی که روزگار! آتش نکرد آنچه که غم با جگر کُنَد نامردِ شهر با همه ولگردها رسید تا که تمام قصه‌یِ دیوار و در کُنَد گردن کشید ...دید علی نیست...شیرشد تا بی خیال طعنه زنَد خنده سر کُنَد اول قباله‌یِ فدک از دستِ ما گرفت می‌خواست تا غرورِ مرا خُرد تر کُنَد محکم گرفته مادرِ من چادرش ، ولی فرصت نشد که دست به رویش سپر کُنَد عمدا میانِ تنگیِ کوچه کشیده زد تا ضربِ دستِ او دو برابر اثر کُنَد یک تن میانِ چند نفر حرفِ ساده نیست مادر زدن به پیش پسر حرف ساده نیست (حسن لطفی)
بسم‌الله الرحمن الرحیم از زبان حضرت زهرا(سلام الله)کنار مزار پیامبر اکرم صلی الله اگرچه سایه‌ای از دخترت به جا مانده رسیده‌ام که بگویم قرارِ ما مانده رسیده‌ام سرِ خاکی که سایه بانش ریخت نِشسته‌ام ؟ نه قد و قامتم دوتا مانده یکی دو روز فقط صبر کن ؛ کنارِ توأم که چند نیمه نفس بینِ ما دوتا مانده دلم برایِ علی شور میزَنَد تنها.... برای او فقط این یارِ بی صدا مانده مسیرِ خانه‌ی‌مان تا مزارِ تو سُرخ است جراحتی‌ست که در پهلویم به جا مانده مدد زِ شانه‌ی طفلم گرفته می‌آیم به چهره‌ام اثرِ دستِ بی‌حیا مانده هنوز هم همه‌ی سرفه‌های من خونیست هنوز هم به رُخَم ردِّ شعله‌ها مانده تمامِ روز فقط حرفِ زینبم این است : که رویِ چادرِ تو چند جایِ پا مانده بس است شِکوه‌ام و داغ‌هایِ من بگذار نمک به زخم زنم داغِ کربلا مانده نشسته بینِ خرابه در انتظارِ پدر دو پلکِ بی رمقش سمتِ نیزه‌ها مانده زبان گرفته که سربارِ عمّه‌اش شده است از آن شبی که از آن قافله جدا مانده صدایِ عمّه‌یِ خود را دگر نمی‌شنود فقط نه این  چقدر زیرِ دست و پا مانده به عمّه گفت که عمّه بِگَرد می‌یابی به قَدِ من به گمانم که بوریا مانده (حسن لطفی)
بسم‌الله الرحمن الرحیم کوچه_امام حسن(علیه السلام) بر شانه می‌آورد تا بانو نیافتد آرام تا این شمع از سوسو نیافتد پروانه بود و دورِ مادر چرخ می‌زد حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد تا دید می‌آید حرامی سویشان گفت ای کاش راهِ نانجیب این سو نیافتد خیلی حواسِ مجتبیٰ جمع است اینجا زخمی دگر این دفعه بر بازو نیافتد وقتی که زد سیلی تقلا کرد طفلی یعنی اگر اُفتاد هم با رو نیافتد پهلویِ او تازه شکسته بود اُفتاد اما نشد بر خاک از پهلو نیافتد ای کاش دیوارِ گذر احساس هم داشت ای کاش جایِ سنگ بر اَبرو نیافتد یکروز در گودال هم می‌گفت مادر زینب بیا از رویِ زین با رو نیافتد قاتل رسید و مادرش فریاد می‌کرد ای کاش بر این سینه با زانو نیافتد ای کاش آبی رویِ این لبها بریزد یا اینکه دستش بر سرِ گیسو نیافتد (حسن لطفی)