#امیرالمومنین_مدح
گفتیم اول از علی و آخر از علی
پُر شد ورق ورق ورقِ دفتر از علی
با خلقتش چکامهی خلقت تمام شد
دیگر نیافرید خدا بهتر از علی
یک قطرهاش به عمرِ زمین و زمان رسید
سیراب میشود عطشِ محشر از علی
از عرشِ ابرهای لبش وحی میچکید
در بارشِ تلاوتِ پیغمبر از علی
نهجالبلاغه نقطهی عطف خطابه شد
قیمت گرفت آبروی منبر از علی
از خاک رفت بر درِ افلاکیان نشست
تا بال و پر گرفت، درِ خیبر از علی
پا روی حقّ مورچگان هم نمیگذاشت
حتی خیالِ ظلم نمیزد سر از علی
در روزگارِ بردهفروشان نمیخرید
جز آبروی نوکریاش قنبر از علی
حیّ علیَ الصلوة، زمان گدایی است
حیّ علیٰ گرفتنِ انگشتر از علی
از یا حسینِِ حل شده در اشکهای آب
سیراب میشویم، چنان کوثر از علی
#رضا_قاسمی
#امیرالمومنین_ع_مدح
🔸بر اساس روایات🔸
شده نام علی بر پایهی عرش خدا مسطور
خدا با نور حیدر میدهد بر کل عالم نور
علی ذکر خدا باشد که فرموده است در قرآن
از او هرکس کند اعراض، نابینا شود محشور
در این دنیای فانی راه حیدر بهترین راه است
کسی که بی علی باشد، تمام عمر گمراه است
ندارد شیعه از فقر و نداری اضطراری، چون
امیرالمؤمنین در هر دو عالم رحمتالله است
همیشه راندهام با حب حیدر از دلم غم را
علی در قبضه دارد اختیار هر دو عالم را
سلیمان صاحب یک حرفِ اسم اعظم است اما
خدا در سینهی حیدر نشانده اسم اعظم را
دم از حیدر زند هرکس که مشغول مناجات است
خدای بی امیرالمؤمنین وهم و خرافات است
به وقت مرگ مشغول عبادت میشوم زیرا
نظر کردن به رخسار علی جزو عبادات است
امیرالمؤمنین نور خداوند جلی باشد
ندارد بویی از ایمان کسی که بی ولی باشد
بگو ذکر علی بن ابی طالب به هر مجلس
که زینت بخش هر مجلس نوای یا علی باشد
علی باشد یگانه تکیهگاه من در این دنیا
شوم با کشتی نوح ولایت راهی دریا
نگردد غرق در دریای گمراهی هر آن کس که
تمسّک جسته با مهر علی بر عروة الوثقی
به یمن ذکر یا حیدر دهان ما معطر شد
به خاک افتاد هر کس بی ولایش، خاک بر سر شد
نبین که ظاهرا حاجی به طوف کعبه بسیار است
فقط حجّش شود مقبول هرکس عبد حیدر شد
علی اول، علی آخر، علی ظاهر، علی باطن
شود هر امر ناممکن به اذن مرتضی ممکن
به جز کافر ندارد بغض حیدر را کسی در دل
فقط حبّ علی باشد درون سینهی مؤمن
همیشه بر لبم ذکر وصیّ مصطفی باشد
مسیرم از مسیر منکرین او جدا باشد
وجود حبّ و بغض او شده معیار در عالم
اگر باران شود نازل، به عشق مرتضی باشد
نخواهم بی علی یک لحظه دنیا و حیاتش را
خدا بر بندهاش کرده عیان راه نجاتش را
شهادت داده هرکس بر ولای حیدر کرار
یقینا حق بیامرزد تمام سیئاتش را
فقط بر پایهی حبّ علی باشد بقای من
علی صوم و صلاة من، علی ذکر دعای من
اگر بهر فقیران سفرهای رنگین به پا کرده
ولی یک شب نخورده نان گندم مقتدای من
موحّد حبّ دنیا در وجود خود نخواهد دید
به جز عشق به مولا در وجود خود نخواهد دید
علی حتی اگر پای منافق کوه زر ریزد
منافق حبّ او را در وجود خود نخواهد دید
خدا وقتی علی را نَفْس احمد بین مردم کرد
چنان مِهر علی در سینهی احمد تجسّم کرد
که در معراج وقتی فوق عرش حق قدم میزد
خدا با صوت حیدر با نبیّ خود تکلّم کرد
اگرچه عاشق حیدر به دنیا شَتم خواهد شد
اگر چه فضل حیدر در زبان ها کَتم خواهد شد
علی راه خدا باشد که هر راهی به غیر از او
مسیرش شک ندارم در هلاکت ختم خواهد شد
#مهدی_علی_قاسمی
درولادَت آقاامام کاظم علیه السلام
َشب میلاد «هَفتُم» عشق اَست
برلب گل «تَبَسُّم» عشق است
آمَد آنکه «تَجَسُّم» عشق اَست
لَحظه های «تَرَنُّم» عشق اَست
آمَدآن گُل که ماه دلهاگَشت 2
خُرَّم اَزدیدَنَش مَسیحاگَشت2
آسمان غَرق دَر «تَماشا» شُد
شَهریَثرب چوطور «سَینا» شد
غَرق نور اَزقُدوم «موسی» شد
بَزم شادی دوباره «بَرپا» شد
حُوریان گُل زجَنَّت آوَردَند 2
بَهرشادی عترَت آوَردَند 2
رَفته غَم های «روزگار» امشب
آمَد اَز رَه گُل «بَهار» امشَب
هَردلی گَشته «بیقَرار» امشَب
که رسیده زرَه «نگار» امشَب
هَفتمین حُجَّت خدا آمَد2
نهمین نور کبریا آمَد 2
گُل شکوفاشد آسمان «بارید»
هَفتُمین آفتاب جان «تابید»
سَرزَداَزبیت عاشقان «خورشید»
لاله سَرزَد ز گُلشَن «توحید»
خانه پُر اَز گُل شَقایق شد 2
شاد وخُرَّم امام صادق شد 2
موسی کاظم آن وَلّی «خدا»
پا نَهاده به عالَم «دنیا»
آمَد اَز اَمر خالق «یکتا»
تا زَنَد پا به سینهٔ «سَینا»
آشکار آنهَمه حَقایق شد 2
شاد وخُرَّم امام صادق شد2
راحَتِ جان «انبیا» آمَد
مَظهَر رأفت «خدا» آمَد
بَحرعصمَت یَم «سَخا» آمَد
شاهد بَزم «هَل اَتی» آمَد
روشن ازروی اوجَهان گَردید 2
تاکه ماه رُخَش عَیان گَردید 2
مَظهَرلُطف حَق «هُویدا» شد
غَرق شادی تَمام «دُنیا» شُد
دیده اَزاَشک شوق «دَریا» شد
دَر رَحمت بروی ما «وا» شد
آسمان پُرزماه واَختَر شد2
شب میلاد پور جَعفَر شد2
چشمهٔ فیض «لایَزال» آمَد
مُصطَفی خُو علی «جَمال» آمَد
بَحرجود ویَم «کَمال» آمَد
صاحب قُدرَت و «جَلال» آمَد
شَهریثرب دوباره نورانی است2
لَحظه های خوش طَرَب خوانی است2
دلَم اَز عشق او شده «سَرشار»
می نشینَم براه این «دلدار»
غیر او با کسی ندارم «کار»
باکلاف نَخ آمَدَم «بازار»
مهراورا به جان خَریدارَم2
عاشق آن وَلّی دادارَم 2
خسروی فَر
#ولادت_امام_کاظم_ع
سلام ای نام نیکت، بابِ حاجات
سلام ای قبله کوی مناجات
سلام ای ذوب، در درگاه ایزد
سلام ای جلوه ی روی محمد
سلام ای عبد صالح، بنده ی حق
امامِ عصمت و شرمنده ی حق
سلام ای مُظهِرِ آیاتِ کوثر
سلام ای حضرت موسی بن جعفر
سلامِ ما، به خیرِ مقدمِ توست
سلامِ ما، جوابِ هر دمِ توست
تو که فرزندِ ختم المرسلینی
تو دلبندِ امیرالمومنینی
تو زهرا را عزیز و نور عینی
تو موسای حسن، نوحِ حسینی
وصیِ سیدِ سجاد هستی
چو باقر، مَظهرِ ایجاد هستی
تو نورِ صادقِ آل عبایی
امینِ وحی، بابای رضایی
امامِ پنج معصومی، نگارا
به معصومه پدر، حجت خدا را
وجودت مایه ی لطف و کرم شد
ز فرزندان تو، ایران حرم شد
تَوَلا با تو هر جا گسترش یافت
تَبَرا با تو آقا گسترش یافت
علومِ دین، ز علمِ تو عیان شد
مواساتِ تو درسِ شیعیان شد
ز کَظمِ غِیضِ تو، شد حِلم لبربز
و از حِلمِ تو الطافِ خدا، نیز
تو آقای تمام انبیائی
تو فخر اولیا و اوصیائی
رهِ قرآن و عترت از تو برجاست
علَم در دستِ اعجازِ تو برپاست
خدا فرمود: این فرزند زهرا
برای حفظِ دین، آمد به دنیا
□ □ □
اَلا ای آسمانها تحتِ امرت
شَها ای کهکشانها تحتِ امرت
ترا آلِ سیادت میشناسند
همه اهلِ ارادت میشناسند
تو مولای جمیعِ ممکناتی
نه گمنامی، که فخر کائناتی
نباشد دهر در اَمرت مردد
فَلَک، با گردشِ چشم تو گردد
ولایت بهرِ فوقَ الارض داری
تو بر تحتَ الثَری، رحمت بباری
به اذنِ تو رسد فصلِ بهاران
به ؛ امر تو شود دریا خروشان
به فرمان تو معدنهاست جوشان
به نطق و منطقَت، مَنطوق داری
امامت بر همه مخلوق داری
به موجودات، روزی میدهی تو
و بر ذرات منّت مینهی تو
به دستت، مِهر و مَه، چون دانه تسبیح
کند قرآن، مقاماتِ تو تشریح
تو آیاتِ خدا را روح و جانی
روایاتِ نبی را حکمرانی
□ □ □
اَلا ای جان و هم جانانِ خاتم
تویی فرمانروای کلِ عالم
تویی شاهَنشَهِ عالم به هر حال
به فوقِ عرش یا قعرِ سیه چال
چنان محوِ خدای خویش بودی
که با مولای خود خلوت نمودی
تو بودی که شبیهِ عمه جانت
به زندان، حفظ کردی آرمانت
نه زندان مانعِ نورِ وجودت
که زندانبان مزاحم بر سجودت
به دیدار خدا بس بیقراری
چه اُنسی با غل و زنجیر داری
شنیدم یاسِ رویت، خورده سیلی
رخِ ماهت، چو مادر گشت نیلی
ولی با اینهمه، با خویش گفتی:
که زیر پای مرکب ها نرفتی
ندیدی تاخت و تازِ سواران
نشد پا تا سرِ تو نیزه باران
نشد رَاست جدا پیشِ عیالت
نبود از اهلِ بیتِ خود، مَلالت
ندیدی خواهرت را در اسارت
ندیدی دخترت را در جسارت
نشد بزم یزیدی ها نصیبت
ندیدی دختران را در مصیبت
امان از ننگِ عنوانِ کنیزی
نمیگویم ز هیزی، هیچ چیزی
#حاج_محمود_ژولیده
❣﷽❣
❇️ #مولودی_امام_کاظم_ع
🔅 #مدح
❇️ #سبک نوایی نوایی
ای گل پیمبر ؛یا موسی بن جعفر
نور چشم حیدر ؛ یا موسی بن جعفر
نور حی داور ؛ یا موسی بن جعفر
ای شفیع محشر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
عالم از میلاد تو گردیده گلشن
شهر مدینه شد دوباره مزین
امام صادق شد چشمش بر تو روشن
منیر و منور ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الجوائج ؛ یا موسی بن جعفر
میلادت به حیدر به زهرا مبارک
به دخترت معصومه بادا مبارک
به علی بن موسی الرضا مبارک
ای مولا و سرور ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
چه ماهی گرفته به دامن حمیده
بهتر از آن چشم آسمان ندیده
نه کسی دیده و نه کسی شنیده
از ماهی زیباتر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
تو را در بر پدر مثل جان گرفته
گوئیا روی دستش قرآن گرفته
بوسه از روی تو فراوان گرفته
طاهر و مطهر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
آسمان میریزد ستاره بر زمین
می خوانند ملائک با صوت دلنشین
سلام علی آل طاها و یاسین
جهان شد منور ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
این پسر هفتمین حجت بالغه است
مثل جدش علی قرآن ناطق است
آرامش جان امام صادق است
دلربا و دلبر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
ای مهر و ولای تو روح عبادت
من گدایم گدای باب المرادت
به جان رضا و به جان جوادت
مرانم از این در ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
گدایم ، عزت عالمینم بده
دوباره نجف و کاظمینم بده
برات زیارت حسینم بده
مکرر مکرر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
(#عبدالحسین)
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
غزل_مدح امام_کاظم علیه السلام☀️🌷☀️
افتاده سایه یِ عـَلـَمت بر روی سرم
شکر خدا که نوکر موسی ابن جعفرم
از سائلان سفره ی سلطان طوسم و....
از خادمان محضر موسی ابن جعفرم
باور کنید کرب وبلا باور من است
از پیـروان باور موسی ابن جعفرم
قلبم کبوتر حـرم و جـَلـْد مشهدم
محتاج نان دختر موسی ابن جعفرم
طوفان محشری نکند زیر و رو مرا
تا زیر سنـگر پَـر موسی ابن جعفرم
بالای تخت یوسف کنعان نوشته بود
مجنون ذکر حیدر موسی ابن جعفرم
بوی حسین می رسد از شهر کاظمین
تا کـربلا کبـوتر مـوسی ابن جعفرم
حاجت به جز ظهور نگارم ندارم و...
بی تاب روی دلبر موسی ابن جعفرم
حسین_ایمانی
#مدح_امام_کاظم
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری...
بال وا كن لحظهای در زیر باران شهود
از فراز عرش میبارد سحاب دیگری
بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر
یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری
ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن
دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری
ما خدا را در جمال چارده تن دیدهایم
خواندهام این حرفها را در كتاب دیگری
جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند
این یكی هم میرسد از خاك و آب دیگری
بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق
بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری
حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار
با وجود او ندارد انتخاب دیگری
شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان
وصف او را میكند با آب و تاب دیگری
ماه كی بعد از نگاهش آفتابی میشود؟
میرود از شرم، شبها در حجاب دیگری
شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود
از كتاب معرفت، فصلالخطاب دیگری
یا نمیداند بلندای مقامش تا كجاست
یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری...
یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد
نام او حیف است بردن با خطاب دیگری
#عباس_شاه_زیدی
#امام_کاظم #مدح_امام_کاظم
مژده ای دل پسر حضرت صادق آمد
ز سرا پرده ی حق مصحف ناطق آمد
نهمین گوهر دین چشم به عالم بگشود
وارث کهف حصین چشم به عالم بگشود
صف کشیدند گداها که کریم آمده است
صاحب سفره ی احسان عظیم آمده است
از همه زندگی ام عشق فقط حاصل شد
عشق حرفی است که از کنج لَبش نازل شد
به قسم هاي خداوند ، به قرآن كريم
ترسی از فقر ندارند گدايانِ كريم
السّلام ای همه ی دار و ندارِ دل ما
حضرت نور ! نگاه تو همه حاصل ما
ای که در هر دو جهان بر همه فریاد رسی
دست خالی نرود از درِ تو هیچکسی
نام تو در خور تو باشد و در تقدیرت
سیرتت فاطمی و فاطمه در تصویرت
لطفِ بی حَدِّ تو در بَند کِشَد انسان را
پر و بالی بدهد هر نَفَست ایمان را
هر کجا هم بروم سائل این درگاهم
از تو اذن حرم کرب و بلا می خواهم
کَرَمت جلوه ای از بارش باران دارد
سفره ی ما ز کرم خانه ی تو نان دارد
لال در محضر تو بودنِ ما ، وصف شماست
ورنه این شعر همان قطره کنار دریاست
دست از عشق محال است که ما برداریم
عشقِ خاک قَدَمَت بود ، اگر سر داریم
می نویسم به تو ای مقصد و مقصود حیات
به جمال و به جلال و به خصالت صلوات
خاندانت ز ازل منشأ نورند همه
منکران تو یقیناً همه کورند همه
ای به فرمان خدا هفت فلک را بانی
چه بگویم که تو حالِ همه را می دانی
هر چه گوییم همه شعر و محبت باشد
همگی زمزمه ای بهرِ ارادت باشد
کمترین سایه ی یک سایه ی تو "خورشید" است
دلم از شوق نسیم تو به سان بید است
ز سرا پرده ی حق مصحف ناطق آمد
مژده ای دل پسر حضرت صادق آمد ...
#علی_ساعتچی
#امام_کاظم_ولادت
روز نخست مُشتِ غباری فرشتهها
بُردند با نسیمِ بهاری فرشتهها
قدری هم از طُفیلِ نگاری فرشتهها
قدری هم از گلاب دیاری فرشتهها
برداشتند و آب و گل ما درست شد
گفتند یاعلی و دل ما درست شد
سوگند بر تبسمِ مولای فاطمه
سوگند بر ترنم فردای فاطمه
ما و دمِ مسیح ، مسیحای فاطمه
با معجزات حضرت موسایِ فاطمه
شُکرِ خدا سرشته به خاکی مطهریم
از خشتهای خانهی موسیبن جعفریم
رو برمدینه آهوی چشمم رمیده است
خورشیدی از فراز اُفقها رسیده است
از دامن حمیده* اُمیدی دمیده است
این نو رسیده فاطمه را نورِ دیده است
از شادیِ فرشته زمین در طلاطم است
میلاد با سعادت مولای هفتم است
ای هفت هفتههای دلم هفتمین امام
ای هفتسینِ لطف و کرم هفتمین امام
هفت آسمان عِلم و عَلَم هفتمین امام
هفت است اگر طواف حرم هفتمین امام
در هفتمین طواف سرم زیرِ دِین توست
سوگند بر حرم که حرم کاظمین توست
گرچه در از دحام گدایان این درم
عمری گدای سفرهی موسیبن جعفرم
واکرده است هر گرهام را برابرم
نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرم
بر دست ما عنایتِ بالحوائج است
با ما همیشه برکت باب الحوائج است
#حسن_لطفی
#امام_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_ولادت
#دوبیتی
بر ساحت کاظمین دائم صلوات
بر جود جواد و حلم کاظم صلوات
در محضر معصومه مداوم بفرست
نذر فرج امام قائم صلوات
#محمد_قاسمی
خانه های آن کسانی می خورد در، بیشتر
که به سائل می دهند از هر چه بهتر بیشتر
عرض حاجت می کنم آنجا که صاحب خانه اش
پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر
گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم
راه می پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسَی بن جعفر بیشتر
گردنم در زیر دِین آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او "بر"، بیشتر
آن امامی که "فداکِ" گفتنش رو به قم است
با سلامش می کند قم را معطر بیشتر
قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر
قصد این بار قصیده از برادر گفتن است
ورنه می گفتم از این معصومه خواهر بیشتر
من برایش مصرعی می گویم و رد می شوم
لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنم را می کنم این گونه باور بیشتر
مرقدت ضربالمثل های مرا تغییر داد
هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسان ترند از هر کجا
این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا!
چشم بر راه تو هستم روز آخر بیشتر
از غلامان شما هم می شود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی
جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر
بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند...
حسین رستمی
هر شاعریست در تب تضمین چشم تو
از بس سرودنیست مضامین چشم تو
چشم جهان به مقدمت ای عشق! روشن است
از اولین دقایق تکوین چشم تو
ما را اسیر صبح نگاه تو کرده است
آقا! کرشمههای نخستین چشم تو
از ابتدای خلقت عالم، از آن ازل
من شیعهام به مذهب و آیین چشم تو
میشد چه خوب نور خدا را نگاه کرد
از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو
امشب شکوه خلدبرین دیدنی شده
وقتی شدهست منظر و آیینه چشم تو
گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب
امشب به لطف لهجه ی شیرین چشم تو
چشم تو آسمان سخا و کرامت است
آقا، خوشا به حال مساکین چشم تو
حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است
در انتظار لحظه ی آمین چشم تو؛
"آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند"
خوش عالمیست عالم باب الحوائجی
با توست نورِ اعظم باب الحوائجی
مهر شماست حلقه ی وصل خدا و خلق
داری به دست خاتم باب الحوائجی
در عرش و فرش واسطه ی فیض و رحمتی
بر دوش توست پرچم باب الحوائجی
در آستانه ی تو کسی نا امید نیست
آقا، برای ما همه باب الحوائجی
بیشک شفیع ماست نگاه رئوف تو
در رستخیز واهمه، باب الحوائجی
دیوانه ی سخای اباالفضلی توام
مانند ماه علقمه، باب الحوائجی
صحن و سرات، غرق گل یاس میشود
وقتی که میهمان تو عباس میشود
در ساحل سخاوت دریای کاظمین
ماییم و خاک پای مسیحای کاظمین
با دستهای خالی از اینجا نمیرویم
ما سائلیم، سائل آقای کاظمین
رشک بهشتیان شده حال کسی که هست
در اعتکاف جنت الاعلای کاظمین
نور الهی از همه جا موج میزند
توحیدی است بسکه سراپای کاظمین
داریم در جوار حرم، حقّ آب و گِل
خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین
ما ریزهخوار صحن و سرای کریمهایم
این افتخار ماست، گدای کریمهایم
در سایهسار کوکب موسی بن جعفریم
ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم
لطفش به گوشه گوشه ی ایران رسیده است
یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم
هستی ماست نوکری اهل بیت او
ما خانهزاد زینب موسی بن جعفریم
قم آستان رحمت آل پیمبر است
در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم
چشم امید اهل دو عالم به دست اوست
مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم
حتی قفس براش مجال پرندگیست
مدیون ذکر "یا رب" موسی بن جعفریم
دلسوخته ز ندبه ی چشمان خستهاش
دلخون ز شیون و تبِ موسی بن جعفریم
آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش
با دست بسته غرق سجود است حضرتش...
یوسف رحیمی