#حضرت_معصومه_نوحه
#نوحه
کن نظر بر حال زارم ، ای گل و باغ و بهارم
من به غیر از دیدن تو ، حاجتی دیگر ندارم
به جز آه حسرت ندارم به سینه
من به عشق تو ای ماه بی قرینه
آمدم این همه راه از مدینه
رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان
طائر بشکسته بالم ، از غمت آشفته حالم
روز و شب گریانم اما ، راحت است اینجا خیالم
در این شهر از کسی کنایه ندیدم
به لبها به جز ذکر و آیه ندیدم
هر چه گریه کردم گلایه ندیدم
رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان
قامتم گر چه خمیده ، رنگ رخسارم پریده
خاطرت آسوده ، در قم ، سایه ام را کس ندیده
به شهر قم کسی دلم را نسوزاند
با دف و چنگ و نی ، تنم را نلرزاند
محمل مرا در کوچه ها نگرداند
رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان
............
خسته و آواره زینب ، در بلا همواره زینب
قم کجا و شام ویران ، بی کس و بیچاره زینب
عمه ام را سر هر گذر میزدند
کودکان ناله ها از جگر میزدند
هر که میگفت حسین بیشتر میزدند
رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان
#علی_سلطانی
#حضرت_معصومه_نوحه
#نوحه
حضرت زینب ِ شاه خراسان سلام
جلوه مادر عالم امکان سلام
نور چشم رضا
کوه شرم و حیا
اشفعی لی
بنت موسی
........
ای کریمه منم گدای احسان تو
دین و دنیای من ، تو و رضا جان تو
ای پناه دلم
تکیه گاه دلم
اشفعی لی
بنت موسی
.......
گرچه دور از رضا خمیده شد قامتت :
چون رقیه نشد ، شکر خدا قسمتت
تهمت و ناسزا
سیلی بی هوا
اشفعی لی
بنت موسی
.........
#محمدحسین_رحیمیان
#حضرت_معصومه_نوحه
در و دیوار قم گرفته عزا
بر بِنتُ الفاطمه ، بر اُختُ الرضا
سرت سلامت بقیه الله
یا صاحب الزمان آجرک الله
.......
ای شهر قم امروز ، داری دو مهمان
یکی از مدینه ، یکی خراسان
دوصاحب عزا میرسند از راه
یا صاحب الزمان آجرک الله
......
تابوتش میرود ، بر شانه ی قم
قم شد قدمگاهِ ، امام هشتم
هنگام تدفین میآید آن ماه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_معصومه_نوحه
ای غریب خراسان یا ابالحسن
خواهرت در شهر غربت شده کفن
واویلا واویلا واویلا واویلا
رضا رضا بر لبش از نفس افتاد
روی برادر را ندیده و جان داد
واویلا
این مصیبت این غم این خبر آسان نیست
سرت سلامت داغ خواهر آسان نيست
واویلا
مادری ندارد و پدر ندارد
محرمی به غیر از برادر ندارد
واویلا
خواهرتان اگرچه هجران کشیده
شکر خدا داغِ برادر ندید
واویلا
یا ابالحسن بخوان این روضه امشب
که دست و پا زد حسین در پیش زینب
واویلا
یابن الشبیبِ دیگری بخوان مولا
بِین نامحرم مانده عمه ات تنها
واویلا
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_معصومه_نوحه
من که مظلومه ام ، دختر پیغمبرم
عصمت اللّهم و فاطمه ی دیگرم
میشود جسم من
در جوانی کفن
اُختُ الرضایم
.......
کودکی بوده ام شد پدر من شهید
داغ هجر رضا شعله به جانم کشید
رفته اند از برم
سایه های سرم
اخت الرضایم
.......
تربت اطهرم قبله ی مردم شده
چادر خاکی ام آبروی قم شده
عمر من شد تمام
در صراطِ امام
اخت الرضایم
......
داغِ رویِ دل من شده داغ بهشت
مرقد من بود دری به باغ بهشت
جان دهم خونجگر
در عزای پدر
اخت الرضایم
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_معصومه_نوحه
#نوحه
جهان را ماتم عظماست امشب
عزای دختر موساست امشب
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
نه تنها شهر قم ماتم گرفته
زمین و آسمان را غم گرفته
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
____
رضا خون جگر از دیده بارد
عزای حضرت معصومه دارد
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
_
به یاد حضرت معصومه امشب
بگرید دیده ی زهرا و زینب
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
بگرید بهر خواهر، بهر دختر
رضا و حضرت موسی ابن جعفر
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
____
شرار ناله سر زد تا به افلاک
نهان شد پیکر معصومه در خاک
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
__
دریغا ای دریغا شد خزانی
گل گلزار موسی در جوانی
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
_
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_معصومه_نوحه
#نوحه
سحر شده شام فراقم ، بیا بیا ای گل باغم
در آرزوی دیدن تو ، ز حد گذشته درد و داغم
ناله شام و سحرم، واویلا
کجایی ای برادرم ، واویلا
بیا که خون شد جگرم ، واویلا
..............
اگر چه بین غم نشستم ، اگر چه هجر تو شکستم
دگر کسی میان این شهر ، به ریسمان نبسته دستم
به درد و غصه مبتلا ، یازینب
به کوفه و شام بلا ، یازینب
اسیر بین کوچه ها ، یا زینب
..............
گریه کنم این دم آخر ، به یاد غصه های مادر
به ذهن من شده تداعی ، روضه میخ و ضربت در
شهیده راه ولا ، یازهرا (وا اماه)
میان دود و شعله ها ، یازهرا (وا اماه)
فتاده زیر دست و پا ، یازهرا (وا اماه)
#علی_سلطانی
#حضرت_معصومه_نوحه
#نوحه
کن نظر بر حال زارم ، ای گل و باغ و بهارم
من به غیر از دیدن تو ، حاجتی دیگر ندارم
به جز آه حسرت ندارم به سینه
من به عشق تو ای ماه بی قرینه
آمدم این همه راه از مدینه
رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان
طائر بشکسته بالم ، از غمت آشفته حالم
روز و شب گریانم اما ، راحت است اینجا خیالم
در این شهر از کسی کنایه ندیدم
به لبها به جز ذکر و آیه ندیدم
هر چه گریه کردم گلایه ندیدم
رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان
قامتم گر چه خمیده ، رنگ رخسارم پریده
خاطرت آسوده ، در قم ، سایه ام را کس ندیده
به شهر قم کسی دلم را نسوزاند
با دف و چنگ و نی ، تنم را نلرزاند
محمل مرا در کوچه ها نگرداند
رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان
............
خسته و آواره زینب ، در بلا همواره زینب
قم کجا و شام ویران ، بی کس و بیچاره زینب
عمه ام را سر هر گذر میزدند
کودکان ناله ها از جگر میزدند
هر که میگفت حسین بیشتر میزدند
رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان
#علی_سلطانی
#حضرت_معصومه_نوحه
#نوحه
حضرت زینب ِ شاه خراسان سلام
جلوه مادر عالم امکان سلام
نور چشم رضا
کوه شرم و حیا
اشفعی لی
بنت موسی
........
ای کریمه منم گدای احسان تو
دین و دنیای من ، تو و رضا جان تو
ای پناه دلم
تکیه گاه دلم
اشفعی لی
بنت موسی
.......
گرچه دور از رضا خمیده شد قامتت :
چون رقیه نشد ، شکر خدا قسمتت
تهمت و ناسزا
سیلی بی هوا
اشفعی لی
بنت موسی
.........
#محمدحسین_رحیمیان
#حضرت_معصومه_نوحه
در و دیوار قم گرفته عزا
بر بِنتُ الفاطمه ، بر اُختُ الرضا
سرت سلامت بقیه الله
یا صاحب الزمان آجرک الله
.......
ای شهر قم امروز ، داری دو مهمان
یکی از مدینه ، یکی خراسان
دوصاحب عزا میرسند از راه
یا صاحب الزمان آجرک الله
......
تابوتش میرود ، بر شانه ی قم
قم شد قدمگاهِ ، امام هشتم
هنگام تدفین میآید آن ماه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_معصومه_نوحه
ای غریب خراسان یا ابالحسن
خواهرت در شهر غربت شده کفن
واویلا واویلا واویلا واویلا
رضا رضا بر لبش از نفس افتاد
روی برادر را ندیده و جان داد
واویلا
این مصیبت این غم این خبر آسان نیست
سرت سلامت داغ خواهر آسان نيست
واویلا
مادری ندارد و پدر ندارد
محرمی به غیر از برادر ندارد
واویلا
خواهرتان اگرچه هجران کشیده
شکر خدا داغِ برادر ندید
واویلا
یا ابالحسن بخوان این روضه امشب
که دست و پا زد حسین در پیش زینب
واویلا
یابن الشبیبِ دیگری بخوان مولا
بِین نامحرم مانده عمه ات تنها
واویلا
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_معصومه_نوحه
من که مظلومه ام ، دختر پیغمبرم
عصمت اللّهم و فاطمه ی دیگرم
میشود جسم من
در جوانی کفن
اُختُ الرضایم
.......
کودکی بوده ام شد پدر من شهید
داغ هجر رضا شعله به جانم کشید
رفته اند از برم
سایه های سرم
اخت الرضایم
.......
تربت اطهرم قبله ی مردم شده
چادر خاکی ام آبروی قم شده
عمر من شد تمام
در صراطِ امام
اخت الرضایم
......
داغِ رویِ دل من شده داغ بهشت
مرقد من بود دری به باغ بهشت
جان دهم خونجگر
در عزای پدر
اخت الرضایم
#میثم_مومنی_نژاد