eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
941 دنبال‌کننده
31 عکس
7 ویدیو
80 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی **** مبارک باد بر ثارالله‌ این جانِ حسین است این ببوسیدش بخوانیدش که قرآن حسین است این دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟ شگفتـا در جمـال او جمـال کبریا بینم حسن بینم علی بینم نبی بینم خدا بینم امیرالمؤمنین جدّ و علی شـد نـام نیکـویش صدای «یا علی» آید به گوش از تـار هر مویش علی خصلت،علی هیبت،علی خلقش،علی خویش عجـب نبْـوَد که بابـا بوسـه آرد بـر دو بازویش علی ای نفْس پیغمبر! پیمبر بین، پیمبر بین به روی دست لیلا حضرتِ عباسِ دیگر بین **** خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش دهان و چشم و ابرو: کوثر و تطهیر و فرقانش حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش وجـودش از وجـود رحمۀ للعالمیـن گوید یقین دارم که صورت‌آفرینش آفرین گوید سـزد تـا خاتـم پیغمبران گوید ثنای او عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او دوای درد جان ارا دل در خاک پای او بهشـت روح ثـارالله حسـن دلربــای او امیرالمؤمنین زهـرا پیمبر دوستش دارد امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد **** قیامت قامتان بستند قامت بهر تعظیمش هزاران بوذر و مقداد و سلمانند تسلیمش سر و جان همه خوبان عالم باد تقدیمش علـوم اوّلیــن و آخـرین محتاج تعلیمش نبی را نورعین است این چراغ عالمین است این حسین‌بن‌علی را جان، علی‌بن‌الحسین است این چـه قرآنـی که بـا قـرآن توانی کرد تفسیرش چه خورشیدی که از خورشید دل برده است تصویرش بـه هنگـام رجـز تکبیـر مـی‌نازد بـه تکبیرش شجاعت رنگ می‌بازد به پیش برق شمشیرش «کرامت»خشتی از کویش«دعا»دائم دعاگویش «ادب»خاک کف پایش،«شرف»ریگ ته جویش **** الا ای خضرِ رحمت تشنه‌کامِ لعلِ لب‌هایت! خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت زیــارت نامــۀ زوار ثــارالله، سیمــایت حسین ابن علی گردیده محو قد و بالایت جـلال احمـد و آلـت، جمـال الله تمثالت سر و جان خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت همانا گرد خورشید ولایت ماه یعنی تو شهیدان فضیلت را چراغ راه یعنی تو محمّد را تجلای جلال و جاه یعنی تو ولــی‌الله فرزنــدِ ولــی‌الله یــعنی تو تو روح عشق و ایمانی، تو ثارالله را جانی تو هم دلبند توحیدی تو هم فرزند قرآنی **** تو وجه اللّهی و از احمد مختار دل بردی تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی تو از خون خدا در مکتب ایثار دل بردی تو حتی از عدو در عرصۀ پیکار دل بردی تو تـا صبـح قیامت نـور دادی خلق عالم را تو از بار مضامین سبز کردی نخل «میثم» را
شعر پیش روی شما دوازده بند ترکیب بند مهدوی اثر طبع استاد است که در دو بخش تقدیم حضور شما میشود بخش اول بند اول  تشنگان را سحاب پیدا شد رحمت بی‌حساب پیدا شد در دل این کویر تفیده بهر جوشید و آب پیدا شد چشم‌ ِچشم‌انتظارها روشن روی حق بی‌نقاب پیدا شد در جمال منورِ یک ماه چارده آفتاب پیدا شد بامدادان ز نکهت یک گل یک گلستان گلاب پیدا شد انقلاب جهانیِ دین را رهبر انقلاب پیدا شد همه عالم تراب مقدم او هیبت بوتراب پیدا شد چشمتان روشن ای مسلمانان روح اسلام ناب پیدا شد سامره شهر مکه گشت و در آن  احمدی با کتاب پیدا شد طلعت غیب را که می‌گفتند صبحدم بی‌‌نقاب پیدا شد بر فراز سر ستمکاران آیه‌های عذاب پیدا شد اهل ایمان امانتان آمد که امام زمانتان آمد بند دوم این همان وجه ذات ذوالمنن است عالمی را چراغ انجمن است این همان کعبه وصال خداست که وجودش مطاف مرد و زن است در زبانش کلام وحی خدا بر لبش جای بوسۀ حسن است نه به بتخانه چون خلیل خدا این به هر جا بت‌ است، بت‌شکن است این همان آرزوی خون خداست بلکه خون خداش در بدن است این همان ذوالفقار دست خدا بلکه دست خدای ذوالمنن است این همان قلب سیدالشهداست این همان جان عاشقان به تن است هم نگاه علی بوَد در چشم هم کلام خداش در دهن است بر لبش دم به دم کلام خداست با خدا لحظه لظحه هم‌سخن است گر چه ما دورش از وطن دیدیم ماه مصر است و یوسف وطن است هم به دستش زمام ملک وجود هم امام تو، هم امام من است آفرینش بود به فرمانش پدر و مادرم به قربانش  بند سوم آرد این نغمۀ مبارک، باد: شهدا عیدتان مبارک باد ای همه انبیا بپا خیزید که خداتان امام مهدی داد عیدها داشتیم در عالم این چنین عید کس ندارد یاد همۀ عیدهاست در این عید این بوَد عید چارده میلاد آفتاب جمال حق تابید سایه‌اش بر سر وجود افتاد با ظهور امام مهدی ما پر شود عالم از عدالت و داد پای مستکبرین فتاد به دام دست مستضعفین ز بند آزاد آسمان گفت یا امام حسن نرجس امشب حسین دیگر زاد آرزوی محمّد و آلش پای در عالم وجود نهاد چشم زهرا به مهدیش روشن باغ نرجس به نرگسش آباد پرچم سرخ کربلا امشب تا سحرگاه می‌زند فریاد کاین پسر دست انتقام خداست طالب خون سیدالشهداست بند چهارم چشم عالم به ماه منظر او به هوای ظهور دیگر او ذوالفقار علی بوَد در دست ز ره مصطفی به پیکر او پیش رویش نبی به استقبال همره او دعای مادر او هم سر دست چادر زهرا هم لباس حسین در بر او سیصد و سیزده خدایی مرد بسته صف جان به کف برابر او ذکر پیوستۀ «حسین حسین» در نفس‌های روح‌پرور او گوئیا با دو چشم می‌بینم گشته عباس میرِ لشکر او پایگاه حکومتش کوفه همه عالم بوَد به محضر او آفتاب امیدِ فاطمه اوست سایۀ کبریاست بر سر او پیشتر از قیامت کبرا همه گردند مست کوثر او نه حجاز و عراق، نه ایران همه عالم شود مسخّر او شب وجد و سرور تبریک است فـرج اهـلبیت نـزدیک است بند پنجم ای خزان را بهار- ادرکنی ابر رحمت ببار- ادرکنی اسداللهِ بیشۀ هستی  دستِ پروردگار- ادرکنی تا به کی سیل اشک‌ها جاری؟ تا به کی انتظار؟ ادرکنی شیعه را بی‌تو انتظار بوَد بدتر از احتضار، ادرکنی پسر مرتضی علی- الغوث وارث ذوالفقار- ادرکنی آخرین تیر ترکش توحید! از کمان سر برآر- ادرکنی چارده قرن مادرت زهراست به تو امیدوار- ادرکنی آفتابا ببین که بی‌تو شده روز ما شام تار، ادرکنی ذوالجناح حسین بار دگر  چون تو خواهد سوار، ادرکنی تو خداوندگار را دستی  دست از ما مدار- ادرکنی تو که خورشید عالم جانی تا به کی پشت ابر پنهانی بند ششم نه زمین باد نه زمان بی‌تو وه چه زشت است آسمان بی‌تو آخرین سهم من مرام‌الله قامت عدل شد کمان بی‌تو چشم یاران تو چو زخم شهید گشته پیوسته خون‌فشان بی‌تو ذکر ما در هجوم ظلم و ستم گشته «الغوث الامان» بی‌تو شعلۀ «الفراق» جای نفس خیزد از سینه جهان بی‌تو گفتم آیی که جان فدات کنم در وجودم نمانده جان بی‌تو نه به گل هست چشمِ دیدارم نه به دل شوقِ بوستان بی‌تو دور هم صبح جمعه‌ها تا کی جمع گردند دوستان بی‌تو؟ نه دگر پیر طاقت صبرش  نه نشاط است در جوان بی‌تو؟ گرچه باشد چراغ بسیارش  مانده تاریک، جمکران بی‌تو قبر پنهان مادرت زهرا همچنان مانده بی‌نشان بی‌تو ای شفابخش زخم سینه بیا پـاسخ نالــۀ مدینــه بیا
ای قبله ی نمازگذاران آسمان  ای خلق عالمت به سر سفره مهمان  هجر تو کرده قامت اسلام را کمان  الغوث یا بن فاطمه الغوث الامان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ---- ای روح دین حقیقت ایمان بیا بیا  ای جان جان و مصلح کل جهان بیا  تنها دمید عترت و قرآن بیا بیا  خورشید تا به کی به پس ابرها نهان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  ---- ای غائب از نگاه و چراغ دل همه  داغ فراغ تو شده داغ دل همه  گل کرده این شراره به باغ دل همه  آه از جگر بر آمده آتش گرفته جان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  ---- ای پر ز اشک چشم تو صحرا بیابیا  ای سینه سوز ناله زهرای بیا بیا  ای آرزوی زینب کبرا بیا بیا  تا چند سرو قامت دخت علی کمان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  ---- مولا کنار چاه صدا می زند تو را  زهرا به سوز و آه صدا می زند تو را  زینب به قتلگاه صدا می زند تو را  زخم عزیز فاطمه گوید به مرزبان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ---- از قلب داغدیده ندا می رسد بیا  از ناله ی کشیده ندا می رسد بیا  از حنجر بریده ندا می رسد بیا  ای داغدار لعل لب و چوب خیزران  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ---- تا کی ز دیده اشک نشانیم سیدی  تا کی در انتظار بمانیم سیدی  تا کی دعای ندبه بخوانیم سیدی  تا کی سر بریده ی جد تو بر سنان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  ---- یاران دعا کنید که دلدار می رسد  خورشید از درون شب تار می رسد  صبح ظهور و وصل رخ یار می رسد  میثم بریز اشک و دعای فرج بخوان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
روزه‌داران مؤمنین آماده! من ماه خدایم ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم روزه‌داران الهی را همه باغ و بهارم باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم در دل شب انس‌ها با حضرت صدیقه دارم تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من انس می‌گیرند مردان خدا بسیار با من از نسیم آید سرود نغمۀ روح الامینم همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم لحظه‌ها تسبیح و، خوابِ روزه‌دارانم عبادت روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت یوسف زهرا حسن در نیمه‌ام یابد ولادت وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت روزه‌داران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت ای خوشا آنکس که در من می‌کند قرآن تلاوت ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند ای خوشا آنکس که شب‌ها تا سحر بیدار ماند در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند من همان ظرف عنایات خداوند کریمم روح می‌بخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش توشه‌ای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد می‌سزد از غصه در عید صیام من بمیرد خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد در دل شب‌های قدرم نیز قرآن سر بگیرد روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد با دهان روزه‌اش هر روز، کام از من بگیرد دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد من همانا سفرۀ مهمانی ذات خدایم با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم «میثم» از هر لحظۀ من فیض‌ها گردد نصیبت روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری صرف کن اوقات خود در روزه و شب‌ زنده‌داری
ای انس و جان گدای تو یا حضرت جواد شرمندۀ عطای تو یا حضرت جواد دائم ز کار خلق گره باز می‌کند دست گره‌گشای تو یا حضرت جواد زیباترین دعای سماواتیان بود مدح تو و ثنای تو یا حضرت جواد پیش از شب ولادتم ای آشنای دل دل بود آشنای تو یا حضرت جواد چون آیه‌های نور، پدر بوسه می‌زند بر روی دلربای تو یا حضرت جواد زوار پا نهند به بال ملایکه در صحن باصفای تو یا حضرت جواد پر می‌زند کبوتر دل‌ها ز هر طرف پیوسته در هوای تو یا حضرت جواد جود از تو جود گشت و کرامت نهاده است رخ بر در سرای تو یا حضرت جواد تو کیستی؟ همیشه جواد الائمه‌ای من کیستم؟ گدای تو یا حضرت جواد باید هزار زادۀ اکثم به وقت بحث صورت نهد به پای تو یا حضرت جواد مامون در آتش حسدش آب می‌شود چون بشنود صدای تو یا حضرت جواد بخشی به قاتل پدرت حرز مادرت ای جان ما فدای تو یا حضرت جواد بگشای لب که لحظه به لحظه اجابت است دلدادۀ دعای تو یا حضرت جواد هرکس زده است دست توسل به دامنی ما را بود ولای تو یا حضرت جواد قبر مطهر تو در آغوش کاظمین دل‌های ماست جای تو یا حضرت جواد بالله قسم هر آنچه بگوییم نارسات بر قامت رسای تو یا حضرت جواد هرگز رضا ز کس نشود حضرت رضا یک لحظه بی‌رضای تو یا حضرت جواد این غم کجا برم که بسی بر تو شد ستم از یار بی‌وفای تو یا حضرت جواد با تو هر آنچه شد ستم و ظلم بی‌حساب داند فقط خدای تو یا حضرت جواد تو در میان حجره زدی ناله و گریست قاتل هم از برای تو یا حضرت جواد آتش گرفت حجرۀ دربسته چون دلت از اشک بی‌صدای تو یا حضرت جواد قلب تو پاره‌پاره شد و شهر کاظمین گردید کربلای تو یا حضرت جواد بالله قسم رواست که مرغان آسمان گریند در عزای تو یا حضرت جواد با آن همه وفا و محبت که داشت او شد زهر کین سزای تو یا حضرت جواد «میثم» به ناله‌های دلت بود آشنا شد مرثیه‌سرای تو یا حضرت جواد
تا آه سینه سوزی، از قلب من برآید هر دم هزار نوبت، جانم ز تن برآید بس کوه غصه بردم، بس خون دل که خوردم پیوسته از لبم جان جای سخن برآید... از بی‌وفایی یار، این بود قسمت من من گریه‌کن بمیرم، او خنده‌زن برآید دیگر نمانده هیچم تا کی به خود بپیچم ای مرگ همتی کن تا جان ز تن برآید امروز بین حجره، فردا کنار کوچه فریاد غربت من از این بدن برآید نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من هم ساختن به آتش، هم سوختن برآید از بس‌که رفتم از تاب، از بس‌که گشته‌ام آب فریاد آه آهم از پیرهن برآید جا دارد از غم من هنگام دفن این تن خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید
  دلا در خانۀ ابن الرّضا ابن الرّضا را بین چراغ و چشم زهراغ و علیّ مرتضی را بین ز انوار رخ ابن الرّضا روشن فضا را بین فروغی دلنشین و دلربا و جانفزا را بین عروس حضرت زهرا بهار شادی آورده برای شیعیان امشب امام هادی آورده دو چشم دل ز هم بگشا که حسن دادگر بینی در ابناء بشر آیینۀ خیر البشر بینی در آغوش جواد ابن الرّضا قرص قمر بینی بیا تا نخل سر سبز ولایت را ثمر بینی دوباره شیعه را از نور حق دل منجلی آمد که از سوّم محمّد (ص) در جهان چارم علی آمد فروغ حسن غیب ذات سبحانه پیدا شد یگانه لالۀ ریحانه را ریحانه پیدا شد همه گیرید جان بر کف رخ جانانه پیدا شد به گرد شمع رویش یک جهان پروانه پیدا شد زمین، در سینه خورشید خداوندت مبارک باد جواد ابن الرّضا میلاد فرزندت مبارک باد موحّد گشته دل با یاد بسم الله ابرویش زبور، انجیل، قرآن را بخوان در مُصحف رویش جواد ابن الرّضا چون شاخۀ گل می کند بویش دل پیغمبران یکسر اسیر طُرّۀ مویش چه خوانم مهر یا مه یا چراغ انجمش خوانم همان بهتر که خود ابن الرّضای دوّمش خوانم به سیرت مظهر واجب به صورت صورت امکان به رخ و الشّمش و مو و اللّیل و دل عرش استوی الرّحمان فیوضاتش رسد هم بر ملک پیوسته هم انسان عبارات و کلام روح افزایش اخ القرآن به بازار ولایت پوسف زهراست این مولود یم دو گوهر است و دُرّ نُه دریاست این مولود علی نام و محمّد (ص) صورت است و بوالحسن کنیت بیانش دُرّ، دلش دریا، کفش باران، دمش رحمت کلامش نور و مهرش دین و حبّش معنی طاعت ولیّ خالق منّان امام عالم خلقت امامت جاودان از او قیامت را امان از او حقیقت را زبان از او طریقت را نشان از او به کویش بندگی کن خواهی ار عبد خدا گردی بخوان اوصاف او تا با پیمبر هم صدا گردی مبادا لحظه ای در عمر خود از او جدا گردی بکوش انسان که در خطَّ تولاّیش فدا گردی بقا خواهی فنا در مکتب سرخ ولایت شو جمال هادی آل محمّد (ص) بین هدایت شو خرد را آبرو با آبرویش بستگی دارد وجود عالم هستی به مویش بستگی دارد حیات جاودان بر آب جویش بستگی دارد شفای دردها بر خاک کویش بستگی دارد وجود ما به مهر آن امامی مفتخر گردد که شیر وحشی از آهو به گردش رام تر گردد زهی بحری که همچون عسکری در دل گهر دارد زهی ماهی که از خورشید رویی خوب تر دارد به پیشانی فروغ حجّت ثانی عشر دارد به صلب خویش مولانا امام منتظر دارد سلام ما به ابناء و به آباء گرام او خوشا آن کس که شد آن هادی عترت امام او خوشا آنکو کنار تربتش اشک رجا دارد شرار ناله، سوز سینه، حال التجا دارد بدل حال مناجات و به لب ذکر دعا دارد خداوندا دلم پیوسته شوق سامرا دارد امامی گز نگاهش درد انس و جان دوا گردد عجب نبود که «میثم» هم از او حاجت روا گردد
ای دهم حجّت خدای ودود هادی ملک خالق معبود آفرینش یم عنایت تو هادیان بندۀ هدایت تو ای فدایّی تو اب و اُم ما ای تو ابن الرّضای دوّم ما همه عالم یم عنایت تو اولیا تشنۀ ولایت تو ای تو باب المراد اهل البیت نور چشم جواد اهل البیت آفتاب رخ هو القیّوم همه ی حسن چارده معصوم معرفت سایه ای ز قامت تو نور، یک جلوه از کرامت تو روی تو آیت هوالموجود به وجود تو بسته کلّ وجود حلم ها لاله ای ز گلشن تو علم ها خوشه ای ز خرمن تو روح، قربانی تن پاکت تن، غباری به دامن خاکت بال جبریل فرش مجلس تو گل نرگس نثار نرگس تو ابر بارنده فیضی از جامت شیر درّنده در قفس رامت چشم دشمن به لطف و رحمت تو متوکّل حقیر عزّت تو نور الانوار کلّ اجدادی سیّدی یا علیّنا الهادی جامعه سطری از عبارت تو انبیا عاشق زیارت تو در خراسان، مدینه، سامرّا نجف و کاظمین و کرب و بلا زائرین هر کجا که مهمانند جامعه با دم تو می خوانند کیست ابن الرّضای دوّم، تو در امامان علیّ چارم، تو به مزار مطهّر تو سلام به عروس و به خواهر تو سلام بوی احمد دمد ز یاسمنت از رواق مقدّس حسنت زده بر سر هوای سامره ام خاک پای گدای سامره ام سامره آفتاب سینه ی من کربلای من و مدینۀ من سامره شهر نور، شهر شرف سامره باغی از بهشت نجف سامره در زمین بهشت اله آسمان دو آفتاب و دو ماه تو ولیّ خدای دادگری تو جوادالائمّه را پسری تو ز هر وصف خوب، خوب تری تو به یک چهره چارده قمری تو علیّ علیّ و فاطمه ای تو چراغ هدایت همه ای به دعای تو سنگ گل آرد به ولای تو ابر می بارد هم تو گفتیّ و هم خداست گواه من اطاکم فقد اطاع الله تو زعیمی تو رهبری تو امام حق بود از تو با تو در تو مدام ذکر حق چیست ذکر خیر شما کیست میزان حق به غیر شما بی دمت آدمی نمی ماند به خدا عالمی نمی ماند طایر وحی از تو دانه گرفت در ریاض تو آشیانه گرفت من اتاکم نجی سرود سرود به شما خاندان درود درود شمع بزم اخوّتید شما اهلبیت نبوّتید شما در زمین در سپهر در افلاک هر که شد بی شما هلاک هلاک چشم دل بی چراغتان کور است شاهد من کلامُکم نور است به خداوندی خدا سوگند به محمّد به انبیا سوگند به کتاب و به مکّه و به حرم به صفا و به مروه و زمزم به مدینه به خاک قبر رسول به مزاری که گم شده ز بتول به شهیدان بدر تا امروز به شهادت به مرگ ظالم سوز این کلام خدای دادار است مهرتان خلد و بغضتان نار است روح قرآن بود بیان شما جان «میثم» فدای جان شما
نفس نفیس مصطفی یا علی  کعبه گرفت از تو صفا یا علی  یا علی و یا علی و یا علی  تو در زمین و آسمان رهبری  عقده گشای دل پیغمبری  تو شهر علم نبوی را دری  پشت نبی روی خدا یا علی  یا علی و یا علی و یا علی  یاد تو ذکر لب خاموش من  مدح تو هنگام سخن نوش من  لحمک لحمی است دُر گوش من  از لب ختم الانبیا یا علی  یا علی و یا علی و یا علی  وجه خداوند تعالی تویی  غیر نبی بر همه اولا تویی  شیر خدا علی اعلا تویی  یار نبی در همه جا یا علی  یا علی و یا علی و یا علی  ای حرم از مقدم تو محترم  مادر تو زاده تو را در حرم  مکه ز میلاد تو رشگ ارم  جان جهانت به فدا یا علی  یا علی و یا علی و یا علی  ما زترابیم و تویی بو تراب  ما همگان ذره و تو آفتاب  آیه ی مدح تو بود در کتاب  نص صریح انما یا علی  یا علی و یا علی و یا علی  بعد نبی حضرت خیرالانام  فاطمه را کیست بجز تو امام  ای بتو از قادر منان سلام  تویی تویی تو مقتدا یا علی  یا علی و یا علی و یا علی  گاه سخن نوش محمد تویی  یار و هم آغوش محمد تویی  بت شکن دوش محمد تویی  به بیت ذات کبریا یا علی  یا علی و یا علی و یا علی  با که نبی همدم و همراز بود؟  بیت که بر بیت خدا باز بود؟  دین زنبرد که سر افراز بود؟  نبی که را گفته ثنا یا علی؟  یا علی و یا علی و یا علی  کی به احد جان نبی را خرید؟  کی به احد جز تو نود زخم دید؟  بدر به شمشیر که فتح آفرید؟  جز تو که بد شیر خدا یا علی؟  یا علی و یا علی و یا علی  جز تو خدا را که ید و عین بود؟  مهر که غیر از تو بما دین بود؟  بازوی کی، بازوی ثقلین بود؟  در صف پیکار و غزا یا علی؟  یا علی و یا علی و یا علی  ای که خرد گشته بوصف تو گم  آیه اکملت لکم دینکم  مدح چه کس بوده به صحرای خم؟  از تو نمی شوم جدا یا علی  یاعلی و یاعلی و یاعلی
ای وجودت مطلع الانوار یا موسی ابن جعفر  ای جلالت برترازگفتار یا موسی بن جعفر ای رواقت کعبه دل وی حریمت طور سینا  ای هزاران موسیت زوّاریا موسی بن جعفر ای خوش آن بیمار کز فیض تو می جوشد شفایش ای هزاران عیسیت بیماریا موسی بن جعفر ازتو می گیرد تجلّی سینه ام چون طور سینا  وزتوباشد چشم دل بیداریا موسی بن جعفر دردمندم مستمندم بی پناهم روسیاهم هرکه هستم باتودارم کاریاموسی بن جعفر کظم غیظ و حسن خلقت دل برد حتّی زدشمن همچو جدّت احمد مختاریا موسی بن جعفر می توانی در زخیبر سرزجسم عمر وگیری  در غزا چون حیدرکرّار یا موسی بن جعفر در دهانم می شود درّ سخن قند مکرّر  چون کنم مدح توراتکراریاموسی بن جعفر پیش هفو و پای جود ونزد احسانت بود کم هرچه باشد حاجتم بسیاریا موسی بن جعفر هر که بودم با تو بودم هر که هستم با تو هستم  در گلستان شمایم خار یا موسی بن جعفر ای که دشمن داد دشنام و نوازش کردی از او  دوستم دستی به سویم آریاموسی بن جعفر نیست آن قدرم که گردم زائرصحن وسرایت  خاک زوّارت مرابشماریاموسی بن جعفر هدیه هر کس از برای یار آرد گوهری را  این من واین چشم گوهرباریا موسی بن جعفر من به عالم گفته ام خاک دراین آستانم لطف کن پابرسرم بگذار یا موسی بن جعفر از چه در زندان به جز زنجیر غمخواری نداری ای به خلق عالمی غمخواریاموسی بن جعفر با کدامین جرم شد ساییده ساق پات مولا ازچه دیدی روزوشب آزادیاموسی بن جعفر بر تو می گریم که زندان تو حتّی روز روشن بوده تیرتر زشام تار یا موسی بن جعفر بر تو می گریم که از زنجیر و کند و تازیانه  برتن پاکت بود آثار یا موسی بن جعفر بر تو می گریم که درخاک وطن ذرّیه ات را گردغربت مانده بررخساریاموسی بن جعفر برتو می گریم که بود ی روزه و هنگام مغرب  کردی ازخون جگرافطاریا موسی بن جعفر برتو می گریم که از خرمای زهرآلود دشمن بود در قلبت شرارنار یا موسی بن جعفر برتو می گریم که تابوت تو بود از تخته در  در میان کوچه و بازار یا موسی بن جعفر کند بر پا غل به گردن ، اشک بررخ ، زهردردل  شدنصیب حضرتت هرچاریاموسی بن جعفر من نمی دانم در آن زندان چه دیدی لیک دانم مرگ خودرادیده صدباریا موسی بن جعفر
رخسار یاس و سیلی دست خزان کجا قدّ کمان و قامت سرو روان کجا آل رسول و شام غم و مجلس یزید بزم شراب و رأس امام زمان کجا ای کاش می‌شکست قلم تا نمی نوشت قرآن کجا و طشت زر و خیزران کجا خیزید ای ذُراری زهرا ندا دهید زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا در مجلس یزید نپرسید یک‌نفر هفتاد داغ و این‌همه زخم زبان کجا گیرم نبود سبط رسول خدا حسین چوب جفا کجا و لب میهمان کجا حورا کجا و دوزخیان آه وای من بازوی ده فرشته و یک ریسمان کجا از زخم‌های سیّد سجّاد بشنوید زنجیر خصم و پیکر جان جهان کجا ای اهلبیت گر نگشایید باب لطف ما رو بریم از در این آستان کجا فیض از شماست و رنه بدان کثرت گناه «میثم» کجا و اینهمه سوز بیان کجا
ای مشعل دانش از تو روشن وی باغ صداقت از تو گلشن دریای معارف و معانی استاد کتاب آسمانی ای در نفس تو جان قرآن وی در دهنت زبان قرآن با نطق تو زنده تا قیامت توحید و نبوت و امامت بر هر سخنت ارادت علم در هر نفست ولادت علم میلاد تو ای ولی سرمد شد روز ولادت محمد (ص) در هفدهم ربیع الاول شد نور تو بر زمین محول با هر سخنت کلیم خیزد از هر نفست مسیح ریزد قرآن که دُر کلام سفته با نطق تو حرف خویش گفته هر آیه که جبریل آرد بی نطق شما زبان ندارد او راه و شما چراغ راهید ناگفته و گفته را گواهید نطق تو به علم ارتقا داد بر نهضت کربلا بقا داد تو بر تن پاک علم جانی استاد "مفضل و امانی" عرفان و طریقت و بصیرت دلباختهء " ابو بصیرت" غیر از تو که پرورد به دوران؟ شاگرد چو "جابر ابن حیان" حاکم به زمان اشاره تو استاد جهان "زراره" تو در محفل بحث "مؤمن الطاق" شد طاقت هر منافقی طاق هارون تو در تنور آتش گل سبز کند ز نور آتش تو نور به هر کلام داری شمشیر چنان "هشام" داری پروردهء تو دوصد معلم مانند "محمد بن مسلم" دارند ز مکتب تو عرفان "حمران و فضیل و فضل و صفوان"...