#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#مناجات_فاطمی_امام_زمان
بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست
صفای فاطمیه از صفای مادر توست
اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام
فقط به خاطر لطف و عطای فاطمه است
تمام عزت شیعه رحین منت اوست
تمام زندگی ما فدای مادر توست
قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش
دوام خدمت ما با دعای مادر توست
ز نور چادر او ما همه مسلمانیم
که اصل طینت ما خاک پای مادر توست
به وقت مرگ که دستم به هر دری کوتاست
امید دلخوشی من وفای مادر توست
بیا که با تن خونین ، هنوز منتظر است
که انتقام تو تنها دوای مادر توست
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
کوچه از زبان امام حسن (ع)
گفتم این اشک که مرحم بشود حیف نشد
مرحم آتشِ قلبم بشود حیف نشد
مادرم گفت نگو ، سوختم از خاموشی
زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد
فدک و خانهی امن و جگری بی آتش
گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد
رفته بودیم بیاییم مگر مادرمان
ذرهای راحت از این غم بشود حیف نشد
هرچه کردم به کناری بروند و برویم
راهی از کوچه فراهم بشود حیف نشد
خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد
جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد
خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست
مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد
کوچهاش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین
خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
#مرثیه_حضرت_زهرا
داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد
"من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد
من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم
زود میاُفتد از این غم ضربانم ای داد
نوزده سالگیات قسمت ما حیف نشد
چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد
من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم
میشود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد
همهی شهر به اُفتادنمان خندیدند
همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد
هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست
و نمیشد به تو خود را برسانم ای داد
همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند
من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد
درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را
نتوانم نتوانم نتوانم ای داد
#حسن_لطفی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد
دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد
بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد
آیهء تطهیر زیر دست و پا پامال شد
ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید
در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد
گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی!
محسن ششماهه اش دیگر چرا پامال شد!؟
کشت یک ضرب لگد یک سوّم سادات را
خون این سادات تا روز جزا پامال شد
"میثم" آن روزی که ناموس الهی را زدند
کل قرآن در زمین کربلا پامال شد
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
کنار فضّه صمیمانه کار میکردی
به کار کردن خود افتخار میکردی
درختهای بهشتی به پایت افتادند
همان شبی که هوای انار میکردی
فقیر هرچه میآمد، اسیر برمیگشت
تمام عالمیان را دچار میکردی
دلیل خندۀ حیدر! چه شد که بعد پدر
مدام گریۀ بیاختیار میکردی؟
چه شد محبت همسایهها؟ دعایت را
چه مادرانه به آنها نثار میکردی!
تمام مردم اگر کور و کر، علی دیدهست
فدک فدک همه جا را بهار میکردی
و شقشقیه به نهجالبلاغه رو آورد
شبی که پشت به این روزگار میکردی
چقدر خانه مرتب شد آن شبِ آخر
اگر مریض نبودی چکار میکردی؟
🔸شاعر:
#عاطفه_جوشقانیان
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
از میان درو دیوار صدا می آید
یک نفر ناله کنان پشت دری،گفت علی
یک نفر دست به پهلو ،به زمین افتاده
مادری خورد زمین و پسری گفت علی
شعله میریخت ز دیوار و در بیت الله
پشت در پیرهن شعله وری گفت علی
بال پروانه که میسوخت و میریخت زمین
ناله ی خسته تر از خسته تری گفت علی
چشم حیدر ز دم و دود سیاهی میرفت
تا که در معرکه چشمان تری گفت علی
فاتح خیبر و دستی که به بندست دچار
تیغ مانده به نیام و سپری گفت علی
چهار مهتاب تماشاگر محشر بودند
تابه روی در خانه ، شرری گفت علی
چادری سوخت ، سری سوخت ، گلی پرپر شد
وسط فاجعه بی بال و پری گفت على
میخ و دیوار و دری دست به یکی کردند
با لگد سوخت گلی ، ریخت دری ،گفت علی
چون به پاهای علی با قد خم میافتاد
زیر بار غم و آتش ، کمری گفت علی
پدر جان به لب و مادر سیلی خورده
پشت مادر پسر در به دری گفت علی
مادری از نفس افتاد ، امان از آتش
ریخته در خودش اما ، جگری گفت علی
محشری بود ز هر ثانیه خون میجوشید
هرکه میداد از این غم خبری ، گفت علی
دست بر دامن خود برد ، علی گفت علی
بغض را فاطمه میخورد ، علی گفت علی
#نرگس_غریبی
#شب_جمعه #مرثیه_حضرت_زهرا
امشب گمان کنم نرود سمت کربلا
حالش بد است،
مادرمان رو به قبله است
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#مناجات_فاطمی_امام_زمان
بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست
صفای فاطمیه از صفای مادر توست
اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام
فقط به خاطر لطف و عطای فاطمه است
تمام عزت شیعه رحین منت اوست
تمام زندگی ما فدای مادر توست
قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش
دوام خدمت ما با دعای مادر توست
ز نور چادر او ما همه مسلمانیم
که اصل طینت ما خاک پای مادر توست
به وقت مرگ که دستم به هر دری کوتاست
امید دلخوشی من وفای مادر توست
بیا که با تن خونین ، هنوز منتظر است
که انتقام تو تنها دوای مادر توست
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مظلومیت_امام_علی سلاماللهعلیه
عالم و آدم از اين غم تا ابد سر خورده شد
از زماني كه در عالم حق حيدر خورده شد
شد طنين انداز فرياد غريبي علي
حق او در روز روشن روي منبر خورده شد
حق علي بود و علي حق بود پس با اين حساب
حق حق و حق حق چندين برابر خورده شد
برده شد در حاشيه من كنت مولاي نبي
پشت پا بر هر چه فرموده پيمبر خورده شد
سنگ هائي را كه پيش پاي او انداختند
يك به يك هر سنگ بر آيات كوثر خورده شد
پشت در صديقه بود و دومي در را شكست
عالم و آدم از اين غم تا ابد سرخورده شد...
#محسن_صرامی
#فاطمیه
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#غسل_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#تدفین_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_زهرا_گریز_کربلا
#آن_شب_در_آن_بیت_العزا_غوغا_به_پا_بود
تصویر یک زن روی دست مرتضی بود
آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت
این ها همه درد سر شیر خدا بود
هی دست روی دست میزد راه می رفت
صدها گره در کار یک مشکل گشا بود
یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم
غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود
هر عضو را بینی که کاری تر شکسته
بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود
یادش نرفته حیدر کرار روزی
می دید زهرایش به زیر دست و پا بود
مادر به هر درد سری آخر کفن شد
دلشوره ها بهر شهید کربلا بود
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند
یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود
یک پیکر عریان و بی سر روی خاک
منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود
جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند
تشییع آقا بین تکه بوریا بود
اهل القری آقای مارا دفن کردند
آن آقایی که در بیبان ها رها بود
فرمود فرزندش نشد او را ببوسم
چون بند بند پیکرش از هم جدا بود
#قاسم_نعمتی