#حضرت_زینب_زمینه
همش غمت روی دل شکستمه
ببین که پیرهنت هنوز تو دستمه
نشد به پیکر تو سایبون بدم
نمی تونم منم تو سایه جون بدم
منو می کشه یاد پیکرت
منو می کشه داغ حنجرت
منو می کشه خشکی لبت
منو می کشه جسم بی سرت
یه سال و نیمه کار خواهر تو گریس
یه سال و نیمه فکر حنجر بریدم
یادم نمی ره دیدمت میون گودال
یادم نمی ره نیزه از تنت کشیدم
……
یه سال و نیمه که باهامه این عذاب
دیدم سر تورو. تو مجلس شراب
دل رقیه تو پر از شراره کرد
باچوب خیزرون لبت رو پاره کرد
منو میکشع مجلس شراب
منو می کشه گریه رباب
منو می کشه کار حرمله
که ریخت رو زمین پیش چشمم اب
برای دست بچه ها طناب اوردن
شبیه پیرهن تو معجرم رو بردن
سکینه و رقیه و رباب تو بازار
به جا تموم بچه ها کتک می خوردن
#علی_زمانیان
تقدیم به حضرت ام المصائب نائبة الزهرا زینب کبری سلام الله علیها
کوه از کمر خم می شود در پای زینب
پیدا نگردد واژه ای همتای زینب
مثل چکاچک های ناب ذولفقار است
هر خط به خط از خطبه ی غرای زینب
یک شهر ساکت می شود وقتی بخواهد
طوفان کند فریاد یا زهرای زینب
تهدید تاج و تخت حتی در اسیری
هست از کلام معجزه آسای زینب
پرچم به دوش کربلای بی حسین است
نامی نبود از کربلا منهای زینب
عطر حماسه می وزد هر جا که باشد
صدها قصیده می شود غوغای زینب
مریم تر از مریم به عفت رنگ و بو داد
دارد به زهرا می رسد تقوای زینب
از بس قنوت عرش پیما داشت هر شب
شد ملتمس بر وتر او مولای زینب
غمهای عالم غم نخواهد بود هرگز
در پیش یک غم از همه غمهای زینب
جا داشت یک دریا ببارد آسمان اشک
وقت مرور صبر پر معنای زینب
دین در کُمای بدعت بوزینه ها بود
امروز زنده مانده با احیای زینب
خفاش ها دشمن ترین هستند با او
نورٌ علی نور است، بس، سیمای زینب
با دست بسته معجرش را حفظ کرده
غیرت از او آموخته سقای زینب
سر می سپارم زیر تیغ غیرت عشق
فتوا نمی خواهم به جز فتوای زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_زینب_سلامالله
کیست زینب همیشه بی همتا
نورِ مستورِ عالمِ بالا
کیست زینب نفس نفس حیدر
کیست زینب تپش تپش زهرا
کیست زینب حسینِ پرده نشین
کیست زینب حسن به زیرِ کسا
کیست زینب کسی چه می داند؟
غیر آن پنج آفتاب هُدی
کیست زینب تلاطمِ عباس
کیست زینب تموّج دریا
ذوالفقار علی میانِ نیام
اوجِ نهجالبلاغهای شیوا
کیست زینب فراتر از مریم
روشنی بخشِ هاجر و حوّا
کیست زینب حجابِ جلوهی غیب
صبر اعظم ، صلابت عظما
قلمم بشکند چه میگویم
من و اوصافِ زینب کبری؟
من چه گویم که گفت اربابم
حضرت عشق ، التماس دعا
السلام ای شُکوهِ نام حسین
دومین فاطمه ، تمامِ حسین
(حسن لطفی)
ای آسمون خون گریه کن -زینب غریبه
جون میده و باهر نفس_یاد حبیبه
ای غم کشیده زینب
قامت خمیده زینب
واویلتا واویلا
میگه کجائی یا حسین_سالار زینب
لحظه جون دادن بیا _دیدار زینب
شامم سحر شد ای یار
وقت سفر شد ای یار
واویلتا واویلا
کجائی ای دلدار من _با بی قراری
مونده برام پیراهن _تو یادگاری
میلرزه دستم ای یار
یاد تو هستم ای یار
واویلتا واویلا
لحظه های جون دادم _دیده به راهم
رو به سوی کرب و بلا _مونده نگاهم
ای کربلا ئی ای یار
آخه کجائی ای یار
واویلتا واویلا
خاطرهای قتلگاه _یادم نمیره
ناله زدم با سوز و اه _یادم نمیره
بر خاک صحرا ای وای
افتادی از پا ای وای
واویلتا واویلا
پیش نگام غارت شده _بال و پر تو
دیدم همه میچرخونن _رو نی سر تو
دیدم غمینی ای وای
نیزه نشینی ای وای
واویلتا واویلا
دیدم کنار قتلگاه _آشفته گیسو
میشه با نیزه جسم تو _پهلو به پهلو
تا قاتل امد ای وای
مادر صدا زد ای وای
واویلتا واویلا
#شهادت_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
حسین خواهر تو بر غمت دچار شده
دلم هوای تو کرده که بی قرار شده
تمام موی سرم ، پینه های دستانم
خودت بیا و ببین که چه گریه دار شده
مگر نگفتم عزیزم که بی تو می میرم
همیشه قاتل عاشق غم نگار شده
در احتضار کنار تمامتان بودم
برس به داد دلم وقت احتضار شده
اگر تو کشته ی اشکی دو دیده ی تر من
برای روضه ی تو سفره دار شده
ز خاطرم نرود خاطرات کرببلا
دوباره دور و بر من پر از غبار شده
به روی چادر من جای پای قاتل توست
لگد به روی لگد بر تنم نثار شده
دم غروب به آتش گرفته ای گفتم
بدو عزیز دلم موقع فرار شده
میان آن همه نامحرمان خودت دیدی
چگونه خواهری بر ناقه ها سوار شده
سر تو را سر بازار بس که رقصاندند
گلوی خشک تو دیدم که تار تار شده
زنان کوفه همه سنگ باز قهارند
چقدر راس تو با سنگها شکار شده
رباب موی سرش کند و داد زد زینب
ببین سر پسرم سهم نیزه دار شده
میان بزم شراب آمدم به دنبالت
یکی به طعنه صدا زد ببین چه خار شده
حرامزاده ای از دختران کنیزی خواست
از آن به بعد سکینه گلایه دار شده
#قاسم_نعمتی
#شهادت_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
هنگامه وصال من و دلبرم شده
این الحسین زمزمه آخرم شده
چشمم به راه مانده کجایی عزیز من
پیراهن تو گرمی بال و پرم شده
از گریه پینه بسته دگر چشم های من
عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده
موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست
غم های کربلاست چنین یاورم شده
من پیر سالخورده ام و دست های من
محتاج شانه های علی اکبرم شده
از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق
ناله زدی که وقت وداع از حرم شده
داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم
خون گلوی تو نفس حنجرم شده
من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین!
این چند ماهه جان تو درد سرم شده
می خواستم بغل کنمت جان تو نشد
نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده
من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام
سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده
دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت
گفتم به خویش ارثیه مادرم شده
جان خودت به زور کشیدند چادرم
شاهد ببین که پارگی معجرم شده
#قاسم_نعمتی
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_مدح
بر حسین بن علی آیینه دار
زین أب یا زینت پروردگار
کرد کسب فیض از او، اقتدار
می نویسم نام او را با وقار
یک نفر اما هزاران لشکر است
ذوالفقار در نیام حیدر است
گرچه دورش لشکری ولگرد بود
شیر بانویی که غوغا کرد بود
یک تنه فرمانروای درد بود
نام زینب داشت اما مرد بود
اقتدارش اقتدار مکتب است
زهره ی زهرا و حیدر زینب است
صبر ، تربیت شد از ایمان او
شد نجابت دست بر دامان او
عاشقی که عشق شد حیران او
او که بود ؟عباس شد قربان او
محضرش عرض ارادت می برم
نام او را با طهارت می برم
نور بود و نور را سر کرد او
شام رفت و فتح خیبر کرد او
با خطابه کار حیدر کرد او
کربلا را کربلا تر کرد او
در اسارت شوکتی شاهانه داشت
بانویی که جوهر مردانه داشت
خاطرش هرجا مکدر بوده است
کاشف الکربش برادر بوده است
محضر ارباب، بهتر بوده است
قبله ی او روی دلبر بوده است
از ازل بوده ست قربان حسین
جان زینب بسته بر جان حسین ...
خم نشد هرچه سرِ بر نیزه دید
هم رسالت بود با شاه شهید
کوچه کوچه بار غربت را کشید
با صلابت بود ، در بزم یزید
در خرابه حالتش تغییر کرد
داغ طفلی ، عمه اش را پیر کرد
روزگار، آن زینب مرد آفرین
قد خمیده بود ظهر اربعین
از شکسته بودن او ، بس همین:
آمد استقبال او ام البنین ...
گفت : زینب را ندیدم، او کجاست ؟!
این شکسته کیست ؟ خیلی آشناست
گفت : مادر نیمه جان برگشته ام
زینبم من ، قد کمان برگشته ام
آه... بی شیرین زبان بر گشته ام
سوی تو مرثیه خوان برگشته ام
کوچه کوچه بود بر دستم طناب
واردم کردند در بزم شراب ....
پیر گشتم ، شرم دارم از بیان
من کجا و مجلس نامحرمان
بین تشت زر ، بزرگ خاندان
با که گویم مست بود آن میزبان
چوب بر روی لب یارم نشست
خیزران که نه ، ولی دندان شکست ...
.
.
یاد آن یار قدیمی گریه کرد ...
چشم او با هر نسیمی گریه کرد
داشت اوضاع وخیمی گریه کرد
بعد از او یک سال و نیمی گریه کرد
شب به شب بر آنچه دیده ضجه زد
یاد رگهای بریده ضجه زد ...
بوسه زد بر پاره ای از پیرهن
گریه کرد از آنکه خود دارد کفن
زد به سینه گفت: ای عریان بدن
رفتنی ام ، کشته ی صد پاره تن ....
مثل ظهر اربعین بد حال بود
مدفن او شام نه ، گودال بود
محتضر دارد میان سینه آه
بر نمی دارد اگر از در ، نگاه
هست چشمش وقت جان دادن به راه
صورتش چرخید سمت قتلگاه
دارد این قصه به آخر می رسد
قبل جان دادن ، برادر می رسد ...
#ناصر_دودانگه
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_زینب_شهادت
شاکلهی اِنَّما ، قابِ دعا زینب است
گنج نهان جهان ، سِرِّ خدا زینب است
اُسوهی ایوبها ، وقت بلا زینب است
بر لب ما بهترین ، زمزمه "یا زینب" است
ما همگی نوکریم ، سرور ما زینب است
دُرِّ گرانسنگ حِلم ، بین صدف دیده شد
در دل دریای صبر ، موج شعف دیده شد
دفتر خِلقت نوشت: لوح شرف دیده شد
پای ضریح دمشق ، شاه نجف دیده شد
زائر هر روزِ آن ، شخصِ اَبازینب است
از برکات علی ، هیچ فقیری نماند
پای همین سفره ها ، فاطمه ما را کشاند
دست گدا را گرفت ، پیش حسنجان رساند
سائل این خانه را ، نزد حسینش نشاند
کارِ پذیرایی از ، این همه با زینب است
محور عرش است او ، اهل جنان شاهدند
ساحت صبر است او ، مُلک و مکان شاهدند
راوی فتح است او ، نُطق و بیان شاهدند
مادر اشک است او ، گریهکنان شاهدند
اهل بکا واقفند ، اُمِّ بُکا زینب است
مایه ی آرامشش ، بوده صدای حسین
سایه ی امنیتش ، بوده عبای حسین
زندگیاش وقف شد ، وقف برای حسین
هرچه که در چَنته داشت ، کرد فدای حسین
قُلّه ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است
واژه ی مظلوم را ، اول غربت نوشت
هرچه بلا دیده بود ، وقت اسارت..، نوشت
قصهی اندوه را ، با چه شهامت نوشت
با قلم گریه اش ، شعر مصیبت نوشت
روضهی منظوم در ، کرببلا زینب است
اهل و عیال حسین ، در دل آزار بود
کوفه و شامات بود ، کوچه و بازار بود
در دل نامحرمان ، کارِ حرم زار بود
تا خودِ بزم یزید..، شمر جلودار بود
همسفر خولی و ، حرمله ها ، زینب است
در وسط بزم کُفر ، ساحت ایمان شکست
حرف کنیزی که شد ، قلب یتیمان شکست
با لگد خیزران ، حُرمت قرآن شکست
ضربه چنان سخت بود ، آن همه دندان ..،شکست
دغدغهی قاریِ تشتِ طلا..،زینب است
#بردیا_محمدی
#حضرت_زینب_زمینه
میبینی حال من و یامظلوم
این گریه و شیون و یامظلوم
خون میباره چشام تا میبینم
خون روی پیرهن و یامظلوم
از دوری تو سوختم و ساختم
من که عمریه دل به تو باختم
تو چند ساعت سرت چی اومد که
دیدم جمست رو اما نشناختم
یا مظلوم یاحسین حسین مظلوم
الهی من بشم فدات داداش
خیلی دلم تنگه برات داداش
روی تنت نبود جای سالم
کاش منو میزدن به جات داداش
بی تو دریاس برام کم از قطره
بی تو دنیا برام چه بی قدره
یک سال و نیمه این شده روضه م
والشمر جالس علی صدره
یا مظلوم یاحسین حسین مظلوم
اگر چه از جفای اهل شام
خیلی شکسته دل سرگشته م
دلم توی مدینه بود اما
به خاطر رقیه برگشتم
یادت هست نیمه شب پرید از خواب
هی میگفت خواب بابامو دیدم
یادم نمیره توی ویرونه
خاکش کردم براش لحد چیدم
یا مظلوم یاحسین حسین مظلوم
#علی_سلطانی
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_زینب_شهادت
دختر حیدر که باشی صاحب دم می شوی
بی برو برگرد پرچمدار عالم می شوی
دختر حیدر که باشی با تمام زخم ها
عصر عاشورا برای «یار» مرهم می شوی
معجرت نه، سایه اش را هم نمی بیند کسی
اینچنین الگوی صد حوّا و مریم می شوی
زینب کبری شدن کار کسی غیر از تو نیست
زینب کبری که باشی اسم اعظم می شوی
اولین گریه کن اربابی و با گریه هات
سفره دار اشکِ شب های محرم می شوی
.
.
رو به روی چشم تو هجده سرِ بر نیزه بود
سرو بی تکرار! حق داری اگر خم می شوی
تشنه ی در خاک و خون افتاده را می بینی و
بر لب خشکیده اش باران نم نم می شوی
حالِ گودالِ تو را اصلا نمی فهمد کسی
آه! وقتی خیره بر آن جسم دَرهم می شوی
#احسان_نرگسی