#امام_جواد_مناجات
#امام_جواد_شهادت
مولای جود ، حضرت ابن الرضا سلام
ای آشنای هر دل درد آشنا سلام
باب المراد من در دولتسرای تو
بسته دلم دخیل به لطف و عطای تو
هر قفل با کلید تو وا می شود جواد
سنگ از اشاره ی تو طلا می شود جواد
خیر کثیر ، مثل تو کوثر نیامده
مولود از تو با برکت تر نیامده
تو آمدی مسیر ولایت بقا گرفت
افتاده بود از نفس و با تو پا گرفت
چشم زمان به علم و کمال تو خیره شد
در ذهن دهر ، گوشه ای از آن ذخیره شد
تو امتداد نور ، جواد الائمه ای
سرچشمه ی حضور ، جواد الائمه ای
تا کاظمین تو دل من پر گرفته است
بر غربت تو زمزمه از سر گرفته است
با تو چه کرد همسر نامهربان تو
آمد به لب ز بازی تقدیر ، جان تو
در بسته بود حجره و تو دست و پا زدی
می سوختی و مادر خود را صدا زدی
کف می زدند بر غم بی انتهای تو
نشنید گوش هیچ کسی ناله های تو
فریاد می زدی جگرم سوخت آب آب
لبخند می زدند و نیامد جواب آب
ارث عطش ز خون خدا شد نصیب تو
پایان گرفت قصه ی عمر عجیب تو
#کمیل_کاشانی
#امام_جواد_زمینه
اگه باز توو این حوالی اومدی
اگه با دستای خالی اومدی
اگه از دنیا دلت گرفته و
اگه با شکسته حالی اومدی
خوب جایی اومدی برا گدایی
امشبو مهمون امام رضایی
صاحب روضه ی امشبم ابالجواده
حاجت قلبمو با نگاش همیشه داده
به خدا سایه ی لطفش از سرم زیاده
زندگیم رو به راهه، با جواد الائمه
ذکر روی لبامه، یا جواد الائمه
یا جواد الائمه
سخته که بشی اسیر غصه ها
سخته حجره ت بشه مثل قتگا
سخته ناله بکشی از جگرت
صدات اما نرسه به هیچ کجا
سخته که توو سینه بسوزه ناله ات
گم بشه تو هلهله سوز ناله ات
آسمون و زمین غم گرفت از غم چشماش
مطلع روضه ی کربلاس خشکی لب هاش
ای امان ای امان ای امان از دل باباش
حجره تنگه ولی به، تنگی قتلگا نیس
هیچ غمی مثل داغ، روضه ی کربلا نیس
یا جواد الائمه
پشت این حجره یه عده دف زدن
تووی گریه هاش کنیزا کف زدن
امام جووون ما رو کشتن و
غم به قلب شاه لو کشف زدن
جوونا از داغ جوون ببارید
باز دل مادرو به دس بیارید
این جوون واسه باباش رضا نور دو عینه
باب حاجات ما نوکرا توو کاظمینه
اول و آخر غربتش مثل حسینه
اما شکر خدا که، پیرهنش توو تنش بود
هم کفن شد تنش هم، سایه بون رو تنش بود
یا جواد الائمه
#وحید_محمدی
#امام_جواد_واحد
روی خاک حجره سرم رو به قبله پایم
من ابن الرضایم
در شهر غربت جان دهم مانند بابا یم
من ابن الرضایم
بابا علی موسی الرضا برس به فریادم
در چنگ صیادم
از شعله ی زهر جفا میسوزد اعضایم
من ابن الرضایم
رحمی نکرده همسرم بر قلب سوزانم
آتش زد بر جانم
در خانه ی خود ای خدا غریب و تنهایم
من ابن الرضایم
هر چه زدم ناله کسی نداده جوابم
لب تشنه ی آبم
چشمم ز گریه تر شد و خشکیده لبهایم
من ابن الرضایم
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_جواد_زمینه
بگید به روضه خون بگه ، مجلسه جوونه
بگید که امشبو کسی ، نا امید نمونه
بگید امام رضا خودش ، سفره دار روضه ست
تو آسمونا فاطمه ، گریه دار روضه ست
روضه آقای کریمانه
جواده ابن رضا جانه
روضه شم حتی منشأ خیره ، فراوانه
مثل حسن ، مثل حسین
گریز روضه هات میشه روضه ی دو ماه
غریب بودی و تشنه لب
ناله زدی غریبونه یوماه یوماه
غریب آقام غریب آقام ابن الرضا ...
بگید به روضه خون بگه ، غصه بی امونه
بگید که همسرش شده ، قاتلش تو خونه
بگید که تشنه بود براش ، هیچکسی نبرد آب
بگید که پیکرش سه روز ، مونده زیر آفتاب
روضه ی تشنه ی پریشانه
جواده ابن رضا جانه
یکی دار میخونه با گریه ، غریبانه
دور از وطن ، تو اوج غم
پاره جگر شدی مثه لاله ی صد برگ
روضه ی ما ، شده همین
شبیه فاطمه شدی ، تو هم جوونمرگ
غریب آقام ابن الرضا
بگید به روضه خون بگه ، فابک للحسین رو
بگه حسین بگیره تا ، اشک عالمین رو
بگید شب جوون بگه ، از بلای ارباب
از اون تنی که جا نشد ، رو عبای ارباب
انگاری گودال شده آماده
حسین پای پسر افتاده
جوری که گفتن همه انگاری ، که جون داده
مثل حسن ، منم شدم
پاره جگر ولی به وسعت یه دشت
روح تنم بود پسرم
که رفت و دیگه به تنم بر نگشت
وای حسین ...
#حسین_رحمانی
#امام_جواد_نوحه
چه زهری، چه دردی ،به جانش فتاده
که چهره به خاک غریبی نهاده
امان از غریبی ، امان از غریبی
صدای غریبی او تا فلک رفت
توان از تمامی جن وملک رفت
امان از غریبی ، امان از غریبی
دلش پاره پاره بسان عمو شد
زنی کینه جو قاتل جان او شد
امان از غریبی ، امان از غریبی
گهی در سرش یادی از مادر افتاد
گهی یاد تنهایی حیدر افتاد
امان از غریبی ، امان از غریبی
تو گویی که زهرا شده داغدارش
که پهلو شکسته نشسته کنارش
امان از غریبی ، امان از غریبی
شرر زد اگر تشنگی بر نهادش
لب تشنه ی اصغر آمد به یادش
امان از غریبی ، امان از غریبی
چو جدش رخ او به خاک از جفا بود
نگاهش به گودال کرب وبلا بود
امان از غریبی ، امان از غریبی
تنش مانده روی زمین ظالمانه
زیارت گه او شده بام خانه
امان از غریبی ، امان از غریبی
#سیدهاشم_وفایی
#امام_جواد_زمینه
جگر جگر گوشه رضا شد پاره پاره
کسی نداره تابراش یه قطره آب بیاره
دل آقا پر از محنه
مثه جدش امام حسنه
تک و تنها میون خونش
داره دست و پامیزنه
ابن الرضا شد از کینه مسموم
داره میخونه فاطمه بُنَیَّ یا مظلوم
«بُنَیَّ یا مظلوم»
بند دوم
قاتلش اومد بالاسرش داره میخنده
درو به روی ابن الرضا داره میبنده
بمیرم که دم آخرش
کسی نیست دیگه بالاسرش
کنیزا همه کف میزنن
داره میسوزه جیگرش
از گریه کن هم گردیده محروم
داره میخونه فاطمه بُنَیَّ یا مظلوم
«بُنَیَّ یا مظلوم»
بند سوم
غریب و تک تنها دیگه کارش تمومه
سه روزه که جسم اطهرش روپشت بومه
ولی لحظه آخرشو
نبریده کسی سرشو
نشنیده کسی بخدا
ناله های مادرشو
جد غریبش شد پاره حلقوم
داره میخونه فاطمه بُنَیَّ یا مظلوم
«بُنَیَّ یا مظلوم»
بند چهارم
من ازت آقا خواهشی دارم با اشک نم نم
مارو برسون امسال دوباره به محرم
توکه باب مرادی آقا
تو جوادی و ماها گدا
همه آرزومه عرفه
برسم به کرببلا
گوشه ی گودال بشنوم آروم
داره میخونه فاطمه بُنَیَّ یا مظلوم
«بُنَیَّ یا مظلوم»
#حسن_کاتب
#غزل_مصیبت_امام_جواد_علیه_السلام
#جوادالائمه
#امام_جواد
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند
مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند
درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند
آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند
یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
بر نفسهای بدون اثرش خندیدند
زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند
دست پا می زند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند
کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند
هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی...
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
#قاسم_نعمتی