یاجواد الائمه(علیه السلام)
#امام_جواد
#جوادالائمه
#مصیبت_امام_جواد_علیه_السلام
مهر شما در دل عاشق فتاد
خیر دو دنیا به من این فیض داد
باب کرم هستی و باب المراد
اسئَلُکَ بحودک یا جواد
تا که توسل به تو آغاز شد
هر گرهی داشت گدا باز شد
ای نمک سفرۀ سلطان طوس
محضر تو خیل ملک خاک بوس
آینۀ صورت شمس الشموس
دلخوشیِ عمر انیس النفوس
ای علی اکبر ملیح رضا
حلقۀ موی تو ضریح رضا
جود تو شد مظهر کُلِّ صفات
نام تو فتاح همه مشکلات
نازترین تک پسر کائنات
حق بده بابات بمیرد برات
بوسه زلبهای تو کار رضا
ای همۀ دار و ندارِ رضا
گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟
مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟
بسته شده راه صدایت چرا ؟
آب نیاورده برایت چرا ؟
شعله به جان و دل زهرا مکش
جان رضا روی زمین پا مکش
ضربه به حیثیت افلاک خورد
رنگ کبودی به رخی پاک خورد
موی به هم ریخته ات خاک خورد
داد زدی دورِ لبت چاک خورد
با جگر سوخته پرپر زدی
بر دَرِ حجره چقدر سر زدی
خون ز لب خشک تو پاشید وای
لحظۀ پرپر زدنت دید وای
چشم به چشمان تو خندید وای
تشت زنان دورِ تو رقصید وای
شعله به جان تو چنین ریخته
آب به پیش تو زمین ریخته
آب نخوردی ... بدنت پا نخورد
یک نخی از پیر و هنت پا نخورد
در ته گودال تنت پا نخورد
مثل حسین بر دهنت پا نخورد
یاد حسین دیدۀ تر داشتی
هر چه سرت آمده ، سر داشتی
چنگ به موی سرش انداختند
روی تن بی سر او تاختند
خیل زنان رنگ ز رخ باختند
پیکر غارت شده نشناختند
عمۀ سادات زمین گیر شد
بر سر بوسیدن رگ پیر شد
طول کشید از نَفَس افتادنش
حنجر پاشیده روی دامنش
عده ای اعراب دَمِ رفتنش
با کتک از کرب و بلا بُردنش
عمه از آن لحظه گرفتار شد
ناقه نشین راهی بازار شد
#قاسم_نعمتی
نوحه امام جواد
#جوادالائمه
#امام_جواد
#نوحه_امام_جواد_علیه_السلام
سبک نسیمی جانفزا می آید
گل ياس رضا پرپر شد
در جوانى چونان مادر شد
واويلا واويلا واويلا
ميان حجره از پا افتاد
بى کس و يارو تنها افتاد
انقدر کف زدن نامردان
تا که اقا ز اوا افتاد
واويلا واويلا واويلا
کو پدر بوسد اين لبها را
بشنود ناله اى زهرا را
دست و پا ميزنم لب تشنه
بسته دشمن بر او درها را
واويلا واويلا واويلا
خون لبهاى او ميديدند
براى ناله اش خنديدند
تا برند پيکرش را تا بام
ريسمان دور پا پيچيدند
واويلا واويلا واويلا
کبوترها که پر وا کردند
سايه بانى مهيا کردند
بعد از ان گريه بر جسمى که
مانده بر خاک صحرا کردند
واويلا واويلا واويلا
نيزه از هر طرف بالا رفت
بر سر نيزه ها سرها رفت
بعد از ان ايه هاى قران
اى خدا زير دست و پا رفت
واويلا واويلا واويلا
#قاسم_نعمتی
نوحه به سبک من واشکی مثل بارون
#نوحه_امام_جواد_علیه_السلام
#امام_جواد
#جوادالائمه
تمام هستِ رضایم*شهیدِ زهرِ جفایم
به کامِ عطشان بیادِ*ذبیحِ کرببلایم
جوادم-قرارِ قلبِ بابا
دهم جان – ولی تنهایِ تنها
شدم در-جوانی مثلِ زهرا
گرفته آتش سر تا به پایم
غریب وبی یار وآشنایم
میانِ خنده ها گم شده دیگر صدایم
واویلا جوادابن الرضا
عطش افتاده به جانم*ترک خورده این لبانم
ولی چون جدِ غریبم*نخورده ضربه دهانم
امان از –شهی که بین گودال
تمام تنِ –اوگشته پامال
رود با-شتابِ ضربه ازحال
به پیش چشمان ِ خواهر او
بریده میشد از تن سرِ او
اسیرِ گرگ کوفه شده بود پیکراو
واویلا جواد ابن الرضا
#قاسم_نعمتی
نوحه جوادالائمه به سبک منم آواره بین کوفه
#نوحه_امام_جواد_علیه_السلام
#جوادالائمه
#امام_جواد
توآرامِ جانِ رضایی*عزیزِ آل مرتضایی
جوادی و مشگل گشائی *واویلا
بهاری همرنگ خزانی*زپا افتادی درجوانی
شبیهِ مادر قدکمانی*واویلا
واویلا-تو درخانه هم بی کس وبی یاری
به خاک غریبی سرت بگذاری- چرا بی قراری
زکنج حجره *آید صدایِ تو
فتاده لرزه *بردست و پایِ تو
گوشة خانه*شدکربلایِ تو
واغریبا*آه و واویلتا
در حجره بسته به رویت*گرفته خون راه گلویت
شده خیلی آشفته مویت*عزیزم
مگر جان دادن خنده دارد*زدیده اشکِ خون ببارد
یکی رفته آبی بیارد*عزیزم
واویلا- زسوزِ عطش خسته و بی حالی
فقط یادِ تشنه لبِ گودالی-توآشفته بالی
جدا نگشته *باضربه هاسرت
نرفته غارت*یک عضو پیکرت
نخورده سیلی*درکوچه دخترت
واغریبا*آه و واویلتا
#قاسم_نعمتی
نوحه شهادت جواد الائمه علیه السلام
#نوحه_امام_جواد_علیه_السلام
#امام_جواد
#جوادالائمه
گوشة حجره ،جان سپاری
یک نفر یاور،هم نداری
تو علیِ اکبر رضایی
می زنی ناله باباکجایی
یادِ مظلومِ کرببلایی
آه و واویلا
همچنان مادر ،درجوانی
پیکرِخودرا،میکشانی
میکش خودرا باناله هرسو
همچنان مادرآشفته گیسو
هردوست تو مانده به پهلو
آه و واویلا
بال وپرهاشد،سایه بانت
کس نداده با،پا تکانت
کربلا درپیشِ چشمِ زینب
پیکرِ جدت شد نامرتب
زیرو ورو میشد با سُمِ مرکب
آه و واویلا
#قاسم_نعمتی
#مصیبت_امام_جواد_علیه_السلام
#نوحه_امام_جواد_علیه_السلام
#جوادالائمه
#امام_جواد
ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن
رحمی به من سوخته بی سرو پا کن
ای تاج سرم یابن زهرا
من منتظرم یابن زهرا
در حجرۀ در بسته تنی در تَب و تاب است
جان می دهد و تشنۀ یک جرعۀ آب است
ناله ها زند کنج حجره
دست پا زند کنجِ حجره ...
چون مار گزیده تنم از کینه بسوزد
از لعلِ لبم تا جگرُ سینه بسوزد
از جفا شده خون دلِ من
همسرم شده قاتلِ من .... (آقا جانم ...)
نه مادرُ نه خواهرُ نه همدمُ یاری
تا بهرِ من خسته کند ناله و زاری
ای هم نفس نا نجیبم
کف نزن ببین من غریبم ...
جان می دهم اما پدرم نیست ببیند
بالای سرم با سر زانو بنشیند
کربلا ولی پیش بابا
شد تن علی اربا اربا
اندازه یک دشت علی روی زمین شد
لشکر همه دیدند حسین خاک نشین شد
آمد از حرم دیده گریان
عمه جان ما مو پریشان
#قاسم_نعمتی
#امام_جواد_علیه_السلام
ای که حسنت شوردر هفت آسمان انداخته
یوسف مصری به پای تو عنان انداخته
بس که شیرین وحلاوت زاست ذکریاجواد
شور عشقت را خدا در قدسیان انداخته
می توان آیات قرآن را به رخسار تو دید
آیه آیه نور بر رویت نشان انداخته
آفتابا بارش باران اشکت درنماز
در میان آسمان رنگین کمان انداخته
ای ولی الله اعظم ای جواد اهل بیت
سائلا ن را جود تو شوری به جان انداخته
جلوه ای از دانش بی حد و مرز علم تو
پور اکثم را به پای فضلتان انداخته
پیروی ازمکتب توحیدی وایثارتان
روی دوش شیعیان باری گران انداخته
دربهار آرزوی عمر ،گلچینی تو را
روی خاک تیره چون برگ خزان انداخته
پیکرت برخاک غربت مانده امّا برتنت
بال مرغان هوایی سایبان انداخته
بس که نوراز گنبد زرین تو تابیده است
درفلک نور تو نقش کهکشان انداخته
پیرو آل علی باش ای «وفایی» ، چون خدا
طوق گُل برگردن این خاندان انداخته
#سیدهاشم_وفایی
#امام_جواد_شهادت
پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست
خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست
گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی
جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست
حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛
موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست
بر تنت آرامش بال کبوترهاست و
زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست
زیر نعل هیچ اسبی نیستی، با این حساب؛
موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست
سٙم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست
روی سینه قاتل تو این قٙدٙر فعال نیست
خانهات اما خدا را شکر در آرامش است
پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست
زینبی دیگر نداری و نمیبیند دگر
هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال، نیست
وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود
ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست
#مهدی_رحیمی_زمستان
#امام_جواد_شهادت
ماندي غريب و هيچ كسي برسرت نبود
درآن محيط درد كسي دربرت نبود
آتش گرفت سينه ات از زهر جانگداز
يك جُرعه آب برلب شعله ورت نبود
تا آن كه ناله اي به كنارتنت زند
دردا كنارپيكرتوخواهرت نبود
وقتي رسيد پيك شهادت به گريه گفت
جزمادرتوفاطمه نوحه گرت نبود
چندين كنيز هلهله كردند پشت در
آتش بيار معركه ، جزهمسرت نبود
اُف برچنين زني كه تو رازهردادوكشت
آنگاه درگشود كه بال وپرت نبود
بالا بلندبودي وجز بام خانه ات
جايي مگربراي تو و پيكرت نبود
آن جا كبوتران به طواف توآمدند
اي كعبه ، خاك جاي تن اطهرت نبود
تواز نفس فتادي و بعدازشهادتت
جزغم به جان نوگل غم پرورت نبود
آمدبه كاظمين «وفایي»،به گريه گفت
اين جلوه گاه نور ،به جزمنظرت نبود
#سیدهاشم_وفایی
#امام_جواد_علیه_السلام
ا ی آن که کرم ریزد،ازدست کریم تو
احسان وکرم باشد، مسکین حریم تو
هرکس که شود آگه، ازلطف عمیـم تو
داند توکـریمی و، آئیــن عطا داری
هم روشنی ماهی،هم چشمه ی خورشیدی
هم قبله ی دل هـا و،هم کعبــه ی امیــدی
هم محرم راز حق، هم جلوه ی توحیــدی
سرتا به قدم نور، ایمان و وفا داری
ای آن که فروغ حق، تابد زجمال تو
اندیشه کجا یابد، راهی به کمال تو
قدسی نفسان خوانند، آیات کمال تو
این شوکت وعزت از، الطاف خدا داری
ای هر دل آزاده ، گردیده اسیـر تو
هرتشنه لبی سیراب، از خیر کثیر تو
در جود ندیده کس، همتا و نظیر تو
دریای خروشانی ، از جود وسخا داری
با گوهر مهر خود، برما تو بها دادی
شام غم یاران را، انوار وضیا دادی
با دیدن نا بینـا، اورا توشفـا دادی
در هرنگه لطفت، اکسیـر شفـا داری
درحجره ی دربسته، با سینه ی تفدیده
شام غم وغربت را،چون توچه کسی دیده
زهرا به تو نالیده، قاتل به تو خندیده
جان و دل پر شوری، ازدرد وبلا داری
ای سوخته چون شمع و،جان داده چوپروانه
با لعل لب عطشان ، درحجره و درخانه
گربعد شهادت هم، ماندی تو غریبانه
میراث غم وغربت، از کرب وبلا داری
بنگر تو «وفایی» را، با این دل شیدایی
وقتی که گرفتارم، من درشب تنهایی
چشمم به رهت باشد، تا برسرمن آیی
چون لطف فـراوانی، براهل ولا داری
#سیدهاشم_وفایی
#امام_جواد_مناجات
گر چه از غم، شکسته بالِ من است
اشک من شاهد ملالِ من است
همهشب این زبان حالِ من است
یا جوادالائمه ادرکنی!
حالِ ابر بهار دارم من
دیدهای اشکبار دارم من
«از جهان با تو کار دارم من»
یا جوادالائمه ادرکنی!
من که مهر تو را خریدارم
هم دلآزرده، هم گرفتارم
«گره افتاده است در کارم»
یا جوادالائمه ادرکنی!
شد گواهِ شکستهبالی من
چشم پُر اشک و دستِ خالی من
نظری کن به خستهحالی من
یا جوادالائمه ادرکنی!
درد ما را نگفته، میدانی
نامه را نانوشته میخوانی
منم و این دو چشم بارانی
یا جوادالائمه ادرکنی!
ای کرم عبدِ خانهزادِ شما
رحمت و جود در نهاد شما
نَبضِ من میزَند به یاد شما
یا جوادالائمه ادرکنی!
خواهم از بَندِ غم نجات از تو
التماس از من التفات از تو
تا به دستم رسد برات از تو
یا جوادالائمه ادرکنی!
#محمدجواد_غفورزاده #شفق