#امام_حسن_زمینه
از گوشه ی لبت
داره خون میریزه داداش
گریه نکن برام
دیگه فکر حسین نباش
میبینی حالمو
برا تو گریه میکنم
دست رو دلم نذار
آخه غارت زده منم
(غارت زده منم، که میری از کنارم
غارت زده منم، که واسه تو میبارم
غارت زده منم، کیُ به جز تو دارم
غارت زده منم۲)
ببین چقد بی قرارم
اگه میشه بمون کنارم
بنددوم:
این طشت خونی رو
نبینه زینب تو کاش
از جا بلند شو و
نذار ابری بشه چشاش
از داغ تو ببین
ندارم نایی تو تنم
دست رو دلم نذار
آخه غارت زده منم
غارت زده منم، که بی حسن میمونم
غارت زده منم، مث تو نیمه جونم
غارت زده منم، من و قد کمونم...
غارت زده منم
ببین چقد بی قرارم
اگه میشه بمون کنارم
#علی_میرحیدری
#امام_حسن_زمینه
دست من لرزونو
چشم من گریونو
می بینی تو این طشت
لخته های خونو
خواهرم حال زارم رو ببین
جیگر پاره پارم روببین
توی طشت داغی از کوچه ها
تا همین لحظه دارم رو ببین
می میرم با یاد روی کبود
مادر من راهو گم کرده بود
…..
مونده خوب تو یادم
سوختم و جون دادم
مثل اون گوشواره
رو زمین افتادم
مادر ناله ها زدیادمه
چه جور اون بی حیا زدیادمه
تو کوچه راه مادر رو گرفت
اومدُ بی هوا زد یادمه
گوشواره افتاد روخاکُ شکست
تاخونه چند بار مادر می نشست
…..
اینجا رو نی سر نیست
بحث انگشتر نیست
پای این طشت اخر
صحبت زیور نیست
غصه بی امونو می بینی
سرای غرق خونو می بینی
میون مجلس نامحرما
می ریُ خیزرونو می بینی
می میری با زخم دور و برش
می بینی خاکستر روی سرش
#علی_زمانیان
#پیامبر_اعظم
#شهادت_غریبانه
#مظلوم_همیشه_تاریخ
تا خط ارتحال پیمبر نوشته شد
دردی رسید و داغ مقدر نوشته شد
داغی بزرگ بود که تسکین نمیگرفت
بعدش چقدر زخم مکرر نوشته شد!
کاین بغضهای جاهلیت بی شمارتر
یکجا به پای حضرت حیدر نوشته شد
جرمی که او به خاطر عصمت نکرده بود
پای علی هزار برابر نوشته شد
پیش از هجوم غربت آتش به اهلبیت
شکر خدا که سورهی کوثر نوشته شد
مقتل به دست میخِ همین خانهی کبود
پیش از لهوف، پشت همان در نوشته شد
یک بخش روی سینهی دیوار و بخش بعد
بر سینه، دست، پهلوی مادر نوشته شد
فصلی میان مسجد و محراب و فصل بعد
بر تشت، در مقابل خواهر نوشته شد
گاهی به دست نیزه و گاهی به دست تیغ
مقتل به روی مقتل دیگر نوشته شد
گفتم ادامه را ننویسم ولی نشد
این واژهی سه شعبه هم آخر نوشته شد
دستی نجس در آمد و کاری پلید کرد
واحیرتا که خاک، مطهر نوشته شد
"گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود"
این صفحهها چقدر معطر نوشته شد
یک فصل ناتمام که آن هم نوشتهاند
با سم اسب و پارهی پیکر نوشته شد...
تنها نه کربلا که شبی در هراس شام
کنج خرابه مقتل دختر نوشته شد
بعدش چقدر نوحهی بی سر نگاشتند
بعدش چقدر روضهی با سر نوشته شد...
بر سر بزن که نوحهی مادر شنیدنیست
حالا بیا که روضهی خواهر نوشته شد...
#ایوب_پرندآور
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات؛ #شب_پنجم و #شب_ششم
سربلندم در دو دنیا با حسین و با حسن
هک شده روی دلم: مولا حسین، آقا حسن
ذکر لبهایم دمادم: یا حسین و یا حسن
غم ندارد شیعه تا دارد حسین و تا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
گشتم اما در کرامت مثل او پیدا نشد
هیچکس جز او خریدار جذامیها نشد
صلح او کم از قیام سرخ عاشورا نشد
در محبت، در وفا، در عشق بیهمتا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
نام او همچون عسل، توصیف او بیت الغزل
مدح او اعمال افضل، حُب او خیرالعمل
مرتضی شد شیر خیبر، مجتبی شیر جمل
سفرهدارِ اصلی اشک حسینیها حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
کیست او آیینهای از هیبت شیر خدا
نه مُعز المؤمنین! بلکه مُعز الانبیا
لا فتی الا علی، لا عشق الا مجتبی
فاتح دلها حسین و شافع عقبا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
شأن و قدر و ارج و قربش در حد گفتار نیست
لطف و مهر و فضل و جودش قابل انکار نیست
پس به لطفش با کریمان کارها دشوار نیست
مردی و مردانگی را بهترین معنا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
عاقبت باغ گل زهرا بهارش شد خزان
با امام شیعه بد کردند ظلمت سیرتان
جانماز از زیر پاهایش کشیدند این و آن
مَحرمی کو تا شود غمخوار و همدم با حسن
لا شهید الا حسین و لا غریب الا حسن
گرچه غیر از زهر بر زخم دلش مرهم نبود
آه اما مطمئناً قاتل او سَم نبود
داغ کوچه، داغ پهلو، داغ سیلی کم نبود!
ماند با یک مشت بیغیرت تک و تنها حسن
لا شهید الا حسین و لا غریب الا حسن
ختم خواهد شد به خیر این داستان، این ماجرا
شیعه میسازد برایش مرقد و صحن و سرا
آه! سقاخانه و گلدسته و گنبد طلا
فاطمه فرمود: جانم؛ تا که گفتم: یا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
#محمود_یوسفی
#حضرت_رسول_زمینه
میرسه از اوج فلک نوای وامصیبتا
آجرک الله یا علی در غم ختم الانبیا
رفته از این جهان نبی
با تن مسموم علی...
خدا بهت صبر بده
اولَ مظلوم علی...
آجرک الله یاعلی...
لحظه به لحظه میره از هوش و بهوش میاد ولی
میمیرن و زنده میشن هر دفعه زهرا و علی
میسوزه از زهر جفا
هُرم عطش رو دلشه
به کی شکایت بکنه؟
که همسرش قاتلشه...
آجرک الله...
عرق نشسته رو پیشونیش نفسای آخره
قابض الارواح با ادب بیرونِ در منتظره
اجازهی ورود میخواد
این خونه خونهی خداست
گریز روضه کوچه و
گریز روضه کربلاست
آجرک الله...
#محمدعلی_نصاری
#حضرت_رسول_زمینه
زهرا منو گریهت ؛ به گریه میندازه
با رفتنم غمهات ، شرو میشه تازه
سر بسته میگم زهرا صبور باش
نون می پزی مراقب تنور باش
رحمی به حال دل بچه هات کن
به پشت در میری احتیاط کن
(وا میکنی درو احتیاط کن)
مسمار اگه به چادرت بگیره ؛ علی می میره
آب خوش از گلوش پایین نمیره ؛ علی میمیره
آه و واویلا آه و واویلا
آرامش سینه م ؛ خیسیِ اشکاشه
میخوام حسین من ؛ تو بغلم باشه
درسته توو حال احتضارم
ولی یه ظرفِ آبه کنارم
بستر من پهنه توی خونم
لحظه به لحظه تر میشه زبونم
عالم فدای تو ذبیح العطشان _ غریب حسین جان ۲
آه ای تن بی پناه عریان _ غریب حسین جان ۲
آه و واویلا آه و واویلا
#امیرحسین_ثابتی
#حضرت_رسول_زمینه
و صلی الله علی رسولِ الله
کسی که دستش خالیه بسم الله
همیشه نورانیه تهِ این راه
گدای این خونه آخرش شد شاه
هر چی خیره توی این عالم
توی خونه ی رسول اللهه
اون عطر بهشتی که میگن
بوی خونه ی رسول اللهه
این خونه بوی، زهرا رو میده
این خونه نور، دنیا رو میده
این خونه روزی ما رو میده
ــــــــــــــــــــــ
غم زهرا و علی چه سنگینه
رسول الله غصه هاش برا اینه
داره از حالا علی روو تو کوچه
با دستای بسته تنها می بینه
آتیش پشت این در آوردن
هتک حرمت رسول اللهه
کاری که با فاطمه کردن
شرح غربت رسول اللهه
آتیش و هیزم، داد و فریاده
زهرا پشت در، از پا افتاده
زینب دق کرده، مولا جون داده
#وحید_محمدی