eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
750 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای وای از علقمه توی چشمام اشک نم نمه سهم ام البنین ماتمه توو قلبم دنیایی از غمه کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا عباسم شد فدا هر دوتا دستش تا شد جدا ریختن نامردا توو خیمه ها غارت شد خلخال و معجرا کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا آواره شد حرم روی خاکا افتادش علم از شام و از کوفه چی بگم غم شد سهم زینب دم به دم کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا میسوزم واسه شام بردن زن هارو توو ازدهام مرد و زن می خندیدن مُدام رفته زینب توو بزم حرام کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا
کی زیر تابوتو میگیره حالا که داره میمیره چهار تا پسر داشت روزگاری تنهاست تو روزایی که پیره همه ی امیدشن بچه‌هاش اگه سو نداشته باشه چشاش خدایی نکرده تشنه باشه کی میاره کاسه ی آب براش سپر پاره اومد یارش نیومد اونی که بود عزادارش نیومد نگاش وقتی به سمت علقمه بود اجل اومد علمدارش نیومد تنها بود و آخر هم تنها رفت ام البنین دلتنگ از دنیا رفت ام البنین لشکر نداره جز چشای تر نداره به بچه‌هام کم گریه کردم آخه حسین مادر نداره این خبر قرارو از من گرفت بوریا دفنشو گردن گرفت دست مادرش یه کم درد میکرد سرشو تنور به دامن گرفت از اون بدتر غم بزم شرابه اونی که پیرتر از من شد ربابه جای چوب رو لبای پاره پاره میگن کشته گرفته توو خرابه خاکش کردن تو کنج ویرونه جیگرم رو غصه‌اش میسوزونه رفتی و حرف آبرو شد خیمه بی تو زیر و رو شد افتادی و چشم حرم با امثال خولی روبرو شد دیر چشاتو بست چشات درد گرفت تیغ برید و بازوهات درد گرفت سر برات نذاشت بمونه عمو سرم از مصیبتات درد گرفت تو افتادی چقدر گوشواره بردن از آقات یه لباس پاره بردن بگو این ماجرا صحت نداره شنیدم از حرم گهواره بردن افتادی و حرمله می‌تازید شرمندگی از چشمات می‌بارید
بی تو گره از کار دنیا وا نمیشه بی تو دل مرده ی من احیا نمیشه دیدن اون جمال زیبای تو آیا؟؟ نصیب عاشق تو میشه یا نمیشه؟ یعنی ظهور تو رو می بینم ؟ یعنی به محضر تو می شینم ؟ اگه تو رو ندیدم و مُردم بیا بیا زمان تلقینم عجل علی ظهورک مولا حرف دلم یکیّه و دوتا نمیشه عشق کسی توی دل من جا نمیشه اگه برم تموم دنیا رو بگردم هیشکی به خوبی شما پیدا نمیشه برای من مقصد و مقصودی وعده حق مهدی موعودی اگه به فکر تو نبودم من ولی همش به فکر من بودی عجل علی ظهورک مولا بی تو عدالت خدا معنا نمیشه جز تو کسی منجی این دنیا نمیشه چیزی به غیر ذوالفقار بی قرارت مرهم زخم مادرت زهرا نمیشه خیمه زدی توی کدوم صحرا ای آرزوی زینب کبرا بیا به حق علیه اصغر بیا حق محسن زهرا عجل علی ظهورک مولا
ویلی علی شبلی می‌شینم برای ماه آسمون روضه می‌خونم ویلی علی شبلی حالا که شکسته پیشانیِ ماهِ آسمونم ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی یه روزی همه بهم ماهِ منو نشون می‌دادن ویلی علی شبلی ماهمُ حتی نشون ماه آسمون می‌دادن ویلی علی شبلی صورت ماه منو نظر زدن... حالا که پیر شدم نخل امّیدمُ با تبر زدن حالا که پیر شدم بعد کربلا مثه ابر بهارم مادرت بمیره ای دار و ندارم می‌بینی قدّ خمیده‌مُ اباالفضل؟ حالا که پیر شدم پسر ندارم... ویلی علی شبلی کجایی ببینی از غصه‌ی تو دارم می‌میرم ویلی علی شبلی تو بقیع تا جون دارم برای تو روضه میگیرم ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی نمیدونی که چیکار کرده غم و داغِ تو با من ویلی علی شبلی آخه کی وا می‌کنه مصحفُ با عمود آهن ویلی علی شبلی تا که دستاشو بریدن روی زین همگی خندیدن... پسرم با صورت افتاد زمین همگی خندیدن... به زمین خورد و همه هلهله کردن طبل جنگی زدن و ولوله کردن تا که دیدن رو زمین و بی پناهه.. بمیرم که رو تنش هروله کردن.. ویلی علی شبلی پاره پاره شده جسم تو با زخم بی‌شماره ویلی علی شبلی یه بدن طاقت چهار هزار تا تیر و نی نداره ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی تو بگو چهار هزار تا نه! فقط خورده چهل تا ویلی علی شبلی بمیرم من چی می‌مونه دیگه از اون قد و بالا؟ ویلی علی شبلی الهی خدا منو مرگ بده... جگرم می‌سوزه.... الهی خدا منو مرگ بده‌.‌.. جگرم می‌سوزه... ارباً اربا بدنت شبیه اکبر... مثه گل رو خاک صحرا شدی پرپر آخه اون قد رشید تو چجوری... تو یه قبر کوچکی جا شده مادر؟
نوحه حضرت ام البنین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شب  عــزای  ام البنینه ماتم گرفته شهر مدینه رفت ازجهان ام البنین باحال خسته مهمان شده بربانویی  پهلـو شکسته آه و  واویلا۲ ـــ در بیت  مولا  افسرده  حالیست جای علمدارامشب چه خالیست ما ه بنــی هاشم نـبـاشد غــم بـگـیـرد بر مادرش اومحفل مــاتــم بــگــیــرد آه و  واویلا۲ ـــ آل علی راسوزانده داغش پرپر نمودند گلهای  باغش او خادم  بیت  علی مــرتضی بود او مادر  سـقـای دشت  کـربلا بود آه و  واویلا۲ ـــ او بامصیبت گـل پـر و ریـــده شد شاخه های یاسش خمیده دست علمدار  رشیدش  را بـریـدنـد درعلقمه عباس او، فرقش د ر یـدند آه و. واویلا۲ ـــ اوغـصـه دار کـرببلا بود او هم قرین دردوبلابود او گریـه هـایش حاکی ازدردو الم بود او روضه خوان  علقمه دست قلم بود آه و  واویلا۲ (ابراهیم ریاضی)
مادر بی نظیر ای نام خوشت عطر یقین ای بانو بر خانه ی دل نور مُبین ای بانو یا اُمِّ بَنین کرامتی کن ما را ماییم و دل زار و حزین ای بانو ----------- همسر شیر خدا حضرت اُمُّ الْبَنین بانوی بِیْتُ الْولا حضرت اُمُّ الْبَنین بانوی والا نَسَب معنی عشق و ادب جلوه ی جود و سخا حضرت اُمُّ الْبَنین قابل تمجید او رهرو توحید او پاک چو آب بقا حضرت اُمُّ الْبَنین مادر چار آفتاب آینه ی نور ناب مادر کرب و بلا حضرت اُمُّ الْبَنین مادر عبّاس او عطر گل یاس او گلبُن عشق و وفا حضرت اُمُّ الْبَنین مادر ایثار ها سایه ی گلزار ها عطر خوش باغ ها حضرت اُمُّ الْبَنین بانوی پاکیزه دل نور ازو مشتعل عشق ازو بر ملا حضرت اُمُّ الْبَنین عفّت او بی بدیل آیت حق را دلیل مظهر حُجْب و حیا حضرت اُمُّ الْبَنین خادم او «یاسر» و ، مهر ازو ظاهر و شور دل بی نوا حضرت اُمُّ الْبَنین ** محمود تاری «یاسر»
پس از زهرا نمیبینی زنی را اینچنین باشد زنی اینگونه هم پای امیرالمؤمنین باشد قدم بگذاشت در بیت علی فخر کلابیه که مفهوم جدیدی از ادب روی زمین باشد شده بانوی این خانه ولی چشمی ندید اصلا سر یک سفره با اولاد زهرا همنشین باشد اگر ام الاسد خوانند او را؛این روا باشد ولی میخواست نام او فقط ام البنین باشد شجاعت را به فرزندان خود چون شیر میداده که ام الغیرت و ام الادب،شیر آفرین باشد ابالفضلم!همیشه سید و مولا بخوان او را کسی را که ز نسل رحمه للعالمین باشد علمداری که در باران تیر علقمه داده دو دستش را که دستان خدا در آستین باشد سروده چارپاره در عزای کربلا اما هنوز از خیسی چشم عروسش شرمگین باشد به جای چار فرزندی که در کرببلا داده بنا شد در کنار چار امامش همنشین باشد تویی بانو نخستین سفره دار داغ عاشورا که تا محشر قیام کربلا با تو عجین باشد اگر چه مادرم زهرا نشد اما خدا را شکر برای من همین بس مادرم ام البنین باشد
نهضت اشک پا در حریم مرتضی نهادی در خانه اش اهل یقین شدی تو داده تو را یزدان چهار فرزند از آن سبب اُمُّ الْبَنین شدی تو از چار فرزند دلاور تو عبّاس تو دنیایی از ادب بود دریایی از عشق و ارادت امّا در کربلا سقّای تشنه لب بود ای معنی گلگون استقامت ای مادر گلهای بی قرینه شد کربلا در دیده ها مجسّم با نهضت اشک تو در مدینه ای چشم تو شطّ فراتِ یثرب ای گریه ات چون ابرِ در بهاران گر از دلت برخاست شعله بانو خونین جگر بودی ز داغ یاران گفتی مرا اُمُّ الْبَنین نخوانید یعنی نمانده بهرِ تو بَنینی گویا رسید از علقمه ندایی « وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمیِنی » شد آسمان دیده ات دگرگون دیگر نمی تابید نور عین ات با سوز دل ، با خویشتن تو گفتی ای مادر عبّاس کو حسین ات باید ز اشکت خون شود دل سنگ باید زمین گرید ز ناله هایت ای باغبان دور از دو دیده ی تو بر نیزه رفته راس لاله هایت عمری ست ای بانوی بیت حیدر شهر مدینه روی خوش ندیده اُمُّ الْبَنین این شهر در دل خود دارد غم یک بانوی شهیده شهر مدینه شاهد است و ناظر با یادگار مصطفی چه کردند در کوچه ها ، یا در میان آتش با جان و قلب مرتضی چه کردند حالا گذشته سالها ولیکن با داغ تو سوزد دل مدینه بار دگر اندوه و اشک و ماتم با رفتنت شد حاصل مدینه ** محمود تاری «یاسر»