#امام_صادق_زمینه
ما گدای جعفر بن محمدیم
خاک پای جعفر بن محمدیم
ما حسینیای بزرگ شده پای
روضه های جعفر بن محمدیم
فرمایش امام ، گریه برای مظلوم
این آخر کلام ، گریه برای مظلوم
مظلوم امام صادق
زخمی روی زخمای قدیمش زدن
کوه غصه رو قلب سلیمش شدن
مثل خونه مادرش حرامیا
بی اجازه وارد حریمش شدن
ریختن توو خونه ش اما ، جایی اینو نگفته
ناموس آقای ما ، با ضرب پا بیفته
مظلوم امام صادق
بی عصا پای پیاده میبردنش
پیش چشم خانواده میبردنش
مثل عمه سه ساله ش توو راه شام
پا برهنه توی جاده میبردنش
توو کوچه ها دل شب میرفت اگه خمیده
هیچ کس با سیلی ناز ، طفلش رو نخریده
مظلوم امام صادق
#علی_سلطانی
#امام_صادق_زمینه
دست نگه دار، عبا برنداشته
پیرمرده؛ عصا برنداشته
یک قدم تاحالا بی عمامه
توی این کوچه ها برنداشته
بی عبا بردن
پیرمردُ وسط کوچه ها بردن
دست بسته شبیه مرتضی بردن...
ناسزا گفتن
من نمیتونم بگم که چیا گفتن
بی حیاها جلوی بچه ها گفتن....
وای غریب آقام...
راهشو تو دل شب نبندین
دستش پشت مرکب نبندین
دستای روضه خون حسین و
مثل دستای زینب نبندین
کوچه باریکه
شبای مدینه دل گیر و تاریکه
صدا پای دشمنا خیلی نزدیکه...
هی میره از حال
اومده جلو چشش روضه ی غارت
گریه میکنه برا غارت خلخال
وای غریب آقام....
تا که اتیش به در زد زبونه
تازه پیچید صدا ، تازیونه
دخترای قد و نیم قد تو
پا برهنه دویدن تو خونه
روضه دلگیره
دلش از مدینه تا کربلا میره
بدن حسین پر از زخم شمشیره....
روضه سنگینه
یه نفر داره روی سینه میشینه
تازه خواهش داره اونو میبینه...
وای غریب آقام....
#محمدصادق_باقی_زاده
#امام_صادق_ نوحه
عدو شکسته حرمتم یا رسول الله
سیلی زده بر صورتم یا رسول الله
ازظلم وجور اشقیا بارِ خود بستم
مانند جدّم مرتضی بسته شد دستم
واویلتا واویلتا آه و واویلا
یک پیر مردی ناتوان نیمه های شب
توان ندارد بدوَد در پیِ مرکب
سیه کن از پا تا سرم ازجفا منصور
دگر مگو به مادرم ناسزا منصور
واویلتا واویلتا آه و واویلا
به زخم قلبم زد نمک خصم خونخوارم
ولی کسی نزَد کتک بر تن یارم
تا خانه شد پُرکینه و شعله ور ای وای
بودم به یاد سینه و میخ در ای وای
واویلتا واویلتا آه و واویلا
#محمود_اسدی_شائق
#امام_صادق_شهادت
تمام عمر به لطف خدای حضرت صادق
نشسته ایم به زیر لوای حضرت صادق
قسم دهیم خدا را به جعفربن محمد
که اشک چشم دهد در عزای حضرت صادق
رواست سر بگذارم به روی خاک بقیع و...
ز دیده اشگ ببارم برای حضرت صادق
فدای غربت و مظلومیَش ، که سجاده
کشیده خصم ، از زیر پای حضرت صادق
خدا زابن ربیع نگذرد که رحم نکرد و...
نرفت چند قدم پا به پای حضرت صادق
خدا ز ابن ربیع نگذرد که بی ادبی کرد
به حال سجده و «یارَبّنا»ی حضرت صادق
خدا زابن ربیع نگذرد ، که بی ادبی کرد
به نام مادر درد آشنای حضرت صادق
زخانه با سر و پای برهنه می بَرد او را
خدا کند که بمیرم برای حضرت صادق
دوان دوان پی مرکب به سمت دارالاماره
فدای غربت آقا ، فدای حضرت صادق
نفس نفس زد و یک لحظه یاد مادرش افتاد
چکید اشگ غم از چشم های حضرت صادق
همینکه شعلهی آتش بلند شد ز حریمش
رسید نالهی واویلتای حضرت صادق
به گریه گفت حسیناً و ما نَسیتُ حسیناٰ
شد آستانهی در نینوای حضرت صادق
ــــــ
شکست حرمتش اما نخورد سنگ به رویش
شکست حرمتش اما نه استخوان گلویش
شکست حرمتش اما نشد شکسته جلالش
نرفت دست حرامی به سمت اهل و عیالش
سر مطهر اورا کسی به نیزه ندیده
فدای خواهر مظلومه ای که ناله کشیده
«سری به نیزه بلند است در برابر زینب»
«خدا کند که نباشد سر برادر زینب»
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#امام_صادق_شور
و قال الصادق و مولای ، ششمین نور حی داور
فی طین ، قبر الحسین ، شفاءن ، و دواءالأكبر
غم اگه داری رو به کربلا کن
با یه سلام دلت رو با صفا کن
اول هر ماه با یه ذره تربت
دردای لاعلاج تو دوا کن
من إسمه دوا حسین
و ذکره شفا حسین
به خدا ، زنده میکنه
مرده رو ، ذکر یاحسین
یا مولا یااباعبدالله
......
و قال الصادق و مولای ، مروج غم ثارالله
حنکوا ، أولادکم ، بتربة اباعبدالله
خدا بیامرزه پدرامونو
ما رو با اهلبیت آشنا کردن
کام ماهارو وقت ولادت
با تربت کربلا وا کردن
گفته در ، گوشم پدر
حرکت کن ، در این مسیر
دلبندم ، نوکر بمان
فرزندم ، نوکر بمیر
یا مولا یااباعبدالله
......
و قال الصادق و مولای ، حجت خالق لم یزلی
زار الله ، فوق عرشه ، من زار ، حسین بن علی
تا میتونی عرض ارادت (ب) کن
فکری برای قبر و قیامت کن
میخوای که در پناه حق باشی
برو حسینشو زیارت کن
به سینه ، دست ادب
خم شو رو برو حسین
برای ، فرج آقا
داد بزن بگو حسین
یا مولا یا اباعبدالله
#علی_سلطانی
#امام_صادق_مدح
#امام_صادق_شهادت
بسكه حق بودي و از بس كه حقيقت داشتي
غصب شد حق تو اما استقامت داشتي
ذوالفقار تو قلم بود و به خيبر تاختي
فتح دلها كرده اي از بس بلاغت داشتي
تو سليمان بودي و منصور موري پيش تو
پيش خيل دشمنان خود شهامت داشتي
او حكومت كرد بر مردم ولي تنها به زور
عكس او در قلب ها تخت حكومت داشتي
بارها شد هتك حرمت بر شما با اين وجود
فكر خود نه،زير لب ذكر مصيبت داشتي
خانه كه مي سوخت ياد كربلا بودي فقط
چون در اين روضه به جد خود شباهت داشتي
كودكاني بي پناه و خيمه هائي سوخته
روضه هائي اينچنين ساعت به ساعت داشتي
يك به يك از پيش چشمت روضه هايش مي گذشت
داغ سنگيني به دل از ظلم غارت داشتي
خادمت طفلي به دستت داد روضه پا گرفت
با نگاهي بر گلويش آه حسرت داشتي...
#محسن_صرامی
بسم الله الرحمن الرحیم
صبح صادق
نشانده پای منبر هم مخالف، هم موافق را
احادیثی که دارد روشنای صبح صادق را
سزاوار است این مذهب به نام آن کسی باشد
که عمری پرورش داد آن همه شاگرد واثق را
به غیر از او که از ذریهی اهل کرامت بود
کسی اکرام میکرده مگر مزدور سارق را؟
نمک از سفرههای علم او برداشته یکعمر
ابوالشّری که میداند تفاسیر منافق را
کلام نافذ او در مقام روز رستاخیز
درآوردهست اشک حسرت منصور فاسق را
همان ملعون که تا شمشیر بر اسلام بالا برد
به چشم خود تماشا کرد برق خشم خالق را
گدایی که خودش را خواند امیرالمومنین شهر!
- معاذالله - از این دور خلایق هرچه لایق را
سپاه ابرهه هرشب به سمت کعبه میرفتند
به بزم خود میآوردند آن سلطان حاذق را
میان کوچه مردی را پی مرکب دوان کردند
که دارد اختیار هم مغارب هم مشارق را
همینکه خانهاش آتشگرفت و بستهشد دستش
مجسّم میکند در ذهن ما بعضی دقایق را...
همان روزی که با دستان شوم نامسلمانها
به مسجد برد شیطان عاقبت قرآن ناطق را
#
نوای روضهی "نوحو علی العطشان" او بودهست
که تا روز ابد آتش زده دلهای عاشق را
دعا میکرده و رحمت بر آنها میفرستادهست
همین که میشنیده از زن و از مرد هقهق را
امامی که نه تنها دوست، دشمن زیر دین اوست
شفاعت میکند در محضر خالق خلایق را
یکی از نسل او در جلوهای از نور میآید
که روشن میکند در چشم ما اصل حقایق را
#مجتبی_خرسندی