#معرفی_کتاب_نوجوان
📚جایزه ی دخترانه 📚
✍نویسنده : رضا وحید
🖋نشر : جمکران
📌گروه سنی : ج
در جایزه ی دخترانه نرگس از جایزه ی کلاس دومش می گوید.
جایزه ای که آن را نگرفته باید بابت جبران خسارت به دوستش بدهد. ولی پدرش با انتخاب یک هدیه ی عجیب و غریب برنامه های نرگس را بهم می ریزد.
🔰
رضا وحید در جایزه دخترانه سعی کرده است فضای یک خانواده ی سطح متوسط جامعه و دغدغه هایشان و سبک زندگی شان را به قلم بیاورد.
چند نقد ریز راجع به نوع برخورد مادر با نرگس و برخی واکنش ها و رفتارها به داستان وارد است.
اما فضای کلی داستان، ساده و روان بودنش و هماهنگ با ارزش های ایرانی اسلامی، از نکات مثبت این کتاب است که می شود چشم را به روی آن نقد ها بست.
انتخاب زاویه دید اول شخص در این داستان، در هم ذات پنداری خواننده با شخصیت داستان تاثیر به سزایی داشته است.
👇
اگر کلاس سومی حسابی کتابخوان دارید، همچنین اگر کلاس چهارمی و پنجمی و ششمی هم دارید، این کتاب می تواند جز گزینه های مناسب باشد.
برای تازه نوجوان های کتابخوان شاید کمی سبک باشد اما برای تازه کتاب خوان ها گزینه ی مناسبی به نظر می آید.
✍یعقوبی
عضو فعال کارگروه کودک و نوجوان
@jaryaniha
#بزرگــــواژه
«یک دلیل نویسنده شدنم آن بود که از نومیدی و تلخی و اندوه دنیای واقعی به درون امیدی بگریزم که با تخیلم میتوانستم بیافرینم.»
📝ری برادبری
کتاب: ذِن در هنر نویسندگی
@jaryaniha
«کاری به کار عقل ندارم به قول عشق
کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا
گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست
ای خواجه!
احتیاط کجا؟
عاشقی کجا؟»
#فاضل_نظری
@jaryaniha
#قاب_جریان
🍀دیروز اولین جلسهی راهبردی جریان در سال جدید بود. اعضای شورا دورهم بودیم برای برنامهریزی و سیاستگذاری های سال ۱۴۰۲ .
و مثل همیشه حضور بچهها در جلسهمون پررنگ بود. بهتر بگم حضور بچههاست که به کار برکت میده....
لحظات کاری این روزها، پر از مادرانگی های ماست. از خدا میخوام این لحظات در بدنهی زمان برای همه ما ثبت بشه و حاصل اون تربیت نسلی مفید و سازنده باشه.🤲
@jaryaniha
#لحظه_نگاشت
در تمام طول زندگی، ما بارها با هم روبرو بوده ایم.
بارها با هم نشستیم تا سنگ هایمان را وابکنیم.
فکر نکن فقط تو بودی که کوتاه می آمدی، من هم بارها با حس منفی ام جنگیدم تا دوباره با تو سر یک میز بنشینم.
خواستم بگویم بی سعی نبودم من، گرچه شاید کافی نبود.
انتظار ندارم بعد از این همه مدت فکر کنی اینکه اینجا هستیم همه اش تقصیر من بوده است.
شاید من فقط نیاز به انعطاف بیشتری داشتم تا رشتهٔ امور از دستم در نرود.
شاید هم نظر تو این باشد که زیادی انعطاف به خرج می دهم و این کارهای من، همیشه تو را آزرده است.
ببخش. ولی باید زن باشی تا ببینی و بفهمی کار آسانی نیست تعادل برقرار کردن بین تمامی مسئولیت ها.
حواسم هست تو هم با من راه آمدی همیشه.
حواسم هست هر وقت با هم به توافقی رسیدیم، ریش و قیچی دست من بود و من تو را برای هزارمین بار رقم می زدم و هیچ بار این حس را به من منتقل نکردی که: «بیخیال! خسته نشدی؟ ما با هم به جایی نمی رسیم. از نوشتن من دست بردار. تو بدون برنامه هم خوبی!»
نه تو همیشه پایه بوده ای. برنامهٔ من! این بار هم به من اعتماد کن و بگذار تو را بنویسم.
قول می دهم این بار انعطاف مادرانه ام، منجر به این نشود که تو را نادیده بگیرم.
قول می دهم چیزی را بدون ضرورت بر تو ارجحیت ندهم.
قول می دهم بین تو و تمام اتفاقات غیر مترقبه صلح ایجاد کنم.
اخم هایت را باز کن!
دهانت را شیرین کن. عید است.
ماه رمضان است و وقت آشتی آدم ها با برنامه هایشان.
برنامهٔ من؛ آشتی؟
✍️مریم درانی
#برنامه_ریزی
#مادرانه
#تعادل_زندگی
#مدیریت_خانه
@jaryaniha
#توصیههای_نویسندگی
« هیسای یاماموتو»
🌱«اینکه «مثل یک زن بنویسم» یا «با صدای زنانه بنویسم» اهدافی نیست که آگاهانه در ذهنم شکل گرفته باشد. من زن هستم؛ حدس میزنم که با صدای زنانه مینویسم. هرچند، وقتی برای لسآنجلس تریبون مینوشتم، شنیدم آنها که با اسمهای ژاپنی آشنایی نداشتند، وقتی فهميدند هیسای یاماموتو نامی زنانه است تعجب کرده بودند. بنابراین بهگمانم من در مقام یک انسان مینویسم.
مسلما برای یک زن متاهل وقت پیدا کردن برای نوشتن بسیار سختتر است، چون دغدغههای دیگری مثل تمیز کردن خانه، بچهدار شدن و مواظبت کردن از بچهها، آشپزی، و غیره هم هست. هرچند وقتی وارد خانهی ما میشوید ممکن است هرگز متوجه نشوید، اما دوست دارم به شکل خودم منظم باشم و همواره در اين مورد تلاش میکنم، و این زمان میبرد.
از طرف دیگر، نویسندهی مرد با داشتن زنی حامی میتواند ساعتها پشت میز کار خود بنشیند. گاهی بعضی زنها آنقدر حامی شوهرشان هستند که میروند بیرون از خانه کار میکنند تا او بتواند خانه بماند و بنویسند.»
@jaryaniha