✡️ شوان؛ از مؤنث برهنه تا ازدواج طولی!
📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (8)
🌐 مؤنث برهنه: مریم مقدس یا شیطان؟!
1️⃣ آنگونه که #فریتیوف_شوان بیان کرده، در سال 1965، زمانی که با کشتی از اروپا راهی طنجه در مراکش بود، دچار تنگی نفس و افسردگی شدید شد. در این وضع در حالت رؤیا و مکاشفه قرار گرفت و مهمترین مکاشفه زندگیاش را دید. مریم مقدس (ع)، که مسیحیان او را #مریم_باکره میخوانند، بر شوان ظاهر شد! در پی این مکاشفه، حال شوان خوب شد و خود را «سرخوش از عشق و شادی» یافت.
2️⃣ در بندر طنجه شک و تردید شوان را فراگرفت و در مسیر طنجه به تطوان (در شمال مراکش) بار دیگر افسردگی بر او غلبه یافت. در تطوان چنان خود را ضعیف دید که در اتاقش در هتل ماند و با همراهان بیرون نرفت. در تنهایی باز آن نماد مؤنث ظاهر شد و به او آرامش داد. به فاس، پایتخت مراکش، رسیدند. در فاس بار دیگر تردید بر او غلبه یافت ولی آن #مؤنث_آسمانی باز به سراغش آمد و در تمامی شب به او آرامش داد. این وضع روحی شوان تا بازگشت به سوئیس ادامه داشت.
3️⃣ طی سالهای 1942-1965 شوان چند بار از ارتباط فراطبیعی با #نماد_مؤنث یا به تعبیر او «مریم باکره»، گفته است! طبق نوشته شوان، او ابتدا نمیدانست چگونه باید تجربه مکاشفه با نماد مؤنث را تأویل کند. نهایتاً به این نتیجه رسید که رؤیای صادقه را باید از طریق نتایج آن از رؤیای کاذب تشخیص داد. این رؤیا مفید بود زیرا سبب شد علاقه شوان به کتاب، روزنامه و تئاتر، که به آنها دلبستگی شدید داشت، از بین برود و احساس آزادی کند.
👇👇👇
✡️ شوان؛ از مؤنث برهنه تا ازدواج طولی!
📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (8)
🌐 ازدواج طولی و عرضی (1)
1⃣ گفتیم که #فریتیوف_شوان عدم تقید خود را به «قوانین مقدس» بیان میکند و خود را تنها ملزم به #دین_خالده میداند نه ادیان مرسوم از جمله اسلام که ظاهراً خود را پیرو آن اعلام میکرد!
2⃣ شوان مینویسد:
👈 «من هماره در مسائل مربوط به قوانین مقدس دقت میکردم، ولی از سوی دیگر دین خالده را فراتر از همه اینها میدیدم و به خود اجازه نمیدادم خویشتن را در قالبهایی محصور کنم که برایم #اعتبار_نداشت؛ هر چند به دیگران اجازه نمیدادم این قانونها را نقض کنند»!!
3⃣ پس از دیدار با #نماد_مؤنث این عدم تقیّد شکلی جدید به خود میگیرد گویی شوان شارع و بانی دینی جدید است با ایستارها و قواعد جدید. یکی از مهمترین این بدعتها «ازدواج عمودی و افقی» یا «طولی و عرضی» است.
4⃣ در سال 1965، پس از ارتباط با «نماد مؤنث»، شوان زن دوّم اختیار کرد. این کار هر چند از نظر قوانین سوئیس ممنوع است ولی از نظر شرع اسلام ممنوع نیست. اما مسئله اینجاست که زن دوّم شوان شوهر داشت! و زن و شوهر، از پیروان شوان و نزدیکترین کسان به او بودند!
5⃣ دوّمین زن شوان همان #باربارا_پری (حمیده)، همسر #ویتال_پری، است که حدود پنج سال کنار گنون میزیستند و #رنه_گنون به ایشان، و نیز به مارتین لینگز، بهعنوان «جاسوس شوان»، مشکوک بود.
6⃣ شوان اجازه داد ایندو بهعنوان زن و شوهر همچنان با هم زندگی کنند ولی زن به شکل «طولی» یا «عمودی» با شوان ازدواج کرد. از نظر شوان «رابطه طولی» انسان را به خدا وصل میکرد و «رابطه عرضی» صرفاً زمینی بود!
7⃣ بعدها، پیروان شوان این رابطه جنسی را #ازدواج_معنوی نامیدند!!!
✍ استاد عبدالله شهبازی
📖 متن کامل مقاله همراه اسناد و منابع:
👉 yon.ir/EZTOL
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ کابالیسم لوریایی (٢)
1️⃣ در اندیشهٔ #اسحاق_لوریا، زن جایگاهی خاص مییابد. مفهوم #شخینا [Shekhinah] در اندیشهٔ کابالی پیشتر به معنی «تجلی روحانی داوود» بود. در کابالیسم لوریایی، این مفهوم به #نماد_مؤنث بدل شد.
2️⃣ در ماجرای هبوط «انسان قدیم» (آدم کدمن)، که با هبوط #قوم_یهود انطباق مییابد، نیروهای شیطانی ملخ (ملک، پادشاه) را از شخینا یا صفیرا ملخوت [Sefirah Malkhut] (ملکه) جدا میکنند. تمامی تکاپوی پسین برای رسیدن به شخینا و وصل شدن به اوست.
3️⃣ تبدیل شخینا به نماد مؤنث و تأویل فرایند عرفانی جدایی و وصل با مفاهیم مشخص جنسی، بعدها در بنیاد #تصوف_جنسی یعقوب فرانک و فرقههای مشابه در سدهٔ بیستم میلادی قرار گرفت.
4️⃣ در مکتب لوریایی #کابالا، هبوط آدم تنها به دلیل گناه نیست؛ بلکه برای انجام مأموریت الهی معینی است و آن گردآوری اخگرهایی است که در سرزمین #خلافت فروافتاده و اسیر آن شدهاند!
5️⃣ پیروان لوریا او را «مسیح بن یوسف» میدانستند که راه را برای ظهور مسیح اصلی، #مسیح_بن_داوود (سلطان موعود قوم یهود)، هموار کرد. بدینسان، کابالیستهای یهودی و محافل مسیحی متأثر از آنان، که کم نبودند، با انتظار ظهور قریبالوقوع مسیح بن داوود به سدهٔ هفدهم گام نهادند.
6️⃣ در نیمهٔ اوّل سدهٔ هفدهم، کانون اصلی این مسیحگرایی در بندر آمستردام متمرکز بود و بخش مهمی از تکاپوی چاپخانههای آمستردام بر اشاعهٔ آرمان #ظهور_مسیح و افسانهٔ #ده_سبط_گمشده بنیاسرائیل متمرکز بود.
7️⃣ در دوران استقرار مرکز فرقهٔ #کابالا در آمستردام، فرایند تیکون، یعنی جنگ با نیروهای شیطانی (سیترا اهرا) مستقر در سرزمین کلیپت (خلافت)، بهشدت برجسته شد و جایگاه اصلی را در مکتب کابالا یافت.
8️⃣ در این زمان، #کابالیسم به شکلی آشکار به ایدئولوژی جنگ با #جهان_اسلام بدل شد، #شیطانشناسی به یکی از اشتغالات فکری دائم رهبران #فرقه_کابالا بدل گردید و رسالههای متعدد در این زمینه انتشار یافت.
✍️ استاد عبدالله شهبازی
📖 متن کامل این مقاله:
👉 https://jscenter.ir/jewish-studies/kabbalah/598
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter