eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
79.8هزار عکس
15.4هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
«با دست‌های خالی» پدر موشکی ایران... با سردار طهرانی‌مقدم شروع به طراحی و ساخت کردیم. ولی در ابتدا باید را از برخی کشورها مانند فرانسه، آلمان یا ... می‌خریدیم. لذا به همراه شهید مقدم به چندین کشور سفر کردیم. ولی در نهایت هیچ کشوری حاضر به فروش این به ما نشد و ما با به کشور بازگشتیم! شهید مقدم خیلی بابت این مسئله بود، ولی باز خود را از دست نداد و دنبال راه حل برای این مسأله رفت. به حمد و یاری خداوند، ما در عرض یک‌سال خودرو را ساختیم! اولین خودرو با عرض 3 و طول 14 متر تولید شد. اولین جایی که ما این خودرو را بردیم، حرم مطهر امام راحل(ره) بود و پس از آن به یک بین‌المللی که در آن شرکت کردیم. در آن‌جا بسیاری از کشورها شرکت داشتند و اکثرا برای بازدید به غرفه ما می‌آمدند. دقیقا روبه‌روی غرفه ما، غرفه بود که ما متوجه می‌شدیم که آن‌ها از پشت شیشه دائما به این ماشین نگاه می‌کنند و عکس می‌گیرند! به‌واقع تولید این خودرو در داخل ایران برای همگان غیرقابل باور بود! آن هم با کمترین امکانات و تحریمی که ما در‌ آن قرار داشتیم! حتی برای مسئولین داخلی خودمان هم بسیار بود! تمامی این‌ها با کمک خداوند و تلاش تیم متخصص و دانش فنی و مدیریت شهید طهرانی مقدم به سرانجام رسید. کتاب «با دست‌های خالی»
بسم الله الرحمن الرحیم . بی شک صحبت حضرت آقا درباره پیش رو داشتن خرمشهر ها ذهن ها را معطوف به جنگ اقتصادی و فرهنگی میکند .زمانی که ایشان در سال های اخیر این همه به اقتصاد کشور و همچنین رسیدگی به فضای مجازی و جنگ نرم میپردازند یعنی مهم ترین جبهه الان، جبهه فرهنگی و جبهه اقتصادی ماست ... . جنگ و جهاد ِالان به گفته آقا نه در میدان جنگ نظامی بلکه در میدانی است که از جنگ نظامی سخت تر است..اما ویرانی های جنگ نظامی را ندارد بلکه آبادانی به دنبال دارد..‌. . جهاد حالِ حاضر ما جهادی بسیار سخت تر و در میدان فضای مجازی و حمایت از اقتصاد و کالای ایرانیه... .و مقاومت در برابر دشمن و تحریم ها... و صبر و پایداری ... که ان شالله آینده ای بسیار روشن در انتظار ما و جهان است..... . . ▪︎استفاده از تصویر آزاد . .
🔰 سخن‌نگاشت | امید سیدحسن نصرالله به نماز خواندن در یک امید کاملاً عملی است 🔺 رهبرانقلاب، امروز: اینکه آقای سیدحسن نصرالله می‌گوید من انشاءالله در مسجدالاقصی نماز می‌خوانم، برای ما یک کاملاً عملی و قابل تحقق است. ۹۸/۴/۳۱
میهن به دیدار ، روزهای سخت را به امید سپری می کردند و هردم به این ، روزها را شماری می کردند. آنان در گوشه و دشمن، با می کردند و آن با عشق به آنان پاسخ می داد: ! از دل سوزانه شما بسیار گردیدم. من ناراحتی شما را احساس می کنم، شما هم ناراحتی را که دور از وطن هستند کنید. ! سیّد و مولای همه ما بیش از همه و در و گوشه به سر بردند. برای عزیزش صبر کنید. را ان شاءاللّه نزدیک می نماید و شما را با شما می فرماید. به همه عزیزان اسلام سلام مرا برسانید. من از فراموشتان نمی کنم. شما باشد . 🍀🍃🌺🍃🌸🍃🌼 🍀🍃🌺🍃🌸🍃🌼
‌ 💪 " بزرگ‌زن " ‌ ✊ هم دلاور و پرقدرت، هم بااحساس و لطیف 🌸 ‌ 📝 ‌توصیف آقا از بانویی که باید او را بزرگ داشت ‌ 💥
🔰 لوح | امید یک کشور 🔻 رهبر انقلاب: دانشجو نیروی مورد یک کشور است، است که میتواند در مقابل مشکلات بِایستد؛ دانشجو، هم جوان است، هم عالم است؛ او است که فردای کشور را باید اداره بکند، او است که باید آگاه باشد تا سنگر ایستادگی را در مقابل زیاده‌خواهان و فرصت‌طلبان و دیگران تقویت بکند، این باید محکم باشد. ۱۳۹۵/۰۴/۱۲ 🏷
🍃خداوندا اگر من اهلیت رسیدن به رحمت تو را ندارم اما در مقابل رحمت تو، آن اهلیت را دارد تا به من برسد. این اولین جمله وصیتنامه ای است که تو در سال 86 نوشتی، آن وقت که نه خبری از فتنه بود و نه خبری از و مسلحین. . 🍃اما انگار تو این جمله را که تکه ای از دعاهای معصومین بود سرلوحه زندگی خودت قرار داده بودی و از همان زمان حتی از خودت قطع امید کرده بودی و هر چه داشتی همه را به بسته بودی. انگار فارغ از همه چیز و همه کس، خودت را فقط و فقط به دست اراده الهی سپرده بودی تا تو را هر طور که میخواهد و هرکجا که میل اوست بکشاند تا او خودش بهترین ملاقاتش را برای تو رقم بزند. . 🍃و مگر غیر از این هم راهی به سوی او هست؟ مگر کسی را در کل این عالم وجود میشود یافت که با پای خود به سوی خدا رفته باشد؟مگر میشود در محضر شریف او قرار گرفت و ذره ای خود را دید؟ تو خودت را به او سپردی و او هم چقدر خوب پذیرفتت. . 🍃اصلا انگار از همان آغاز خلقتت او هم همین را برایت مقدر نموده بود و از همبن رو بود که نامت را سعید «مسافر»تقدیر کرد. تو مسافر بودیی و تقدیرت سفر!سفری هم از خود به او و هم از و همه تعلقاتت به معرکه جهادی فی سبیل الله در سرزمین غربت. . 🍃تو حتی نامت هم برای ما تذکر است که باید باشیم و مقدمه این سفر ترک خودیت و قطع امید از خود است،قطع امیدی که هدفش سپردن تمام امیدها به خداوند تبارک و تعالی است. . ✍نویسنده : . 🍃به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد: ۱ دی ۱۳۶۵ . 📅تاریخ شهادت : ۱۴ فروردین ۱۳۹۵.حلب . 📅تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۹۹. . 🥀مزار: گلزار شهدای رشت .
🍂قلم در دست میگیرم تا بنویسم از تو، تویی که حضورت، زندگی را به لحظه ها تزریق میکرد...! 🍂دست بوسِ بودی و سجده گاهت، خاکِ پای بی بی سه ساله ای که برخلاف سن کمش، گره های بزرگ باز میکند. 🍂التماس های در گوش زمان مانده، آن روزها که پیاده به سمت حضرت عشق میرفتی. با تو جمله ے_گر دخترکی پیش پدر ناز کند_مجسم شده است. تا بوده، تو، سر به دیوار میگذاشتی و زار میزدی، چند صباحیست دیوار هیئت به عکس تو تکیه کرده...!! 🍂کتیبه ها با ذکر حسینت زار میزنند، رفتنت توان از جانها گرفته...! چه که علیِ سه ساله رابه یاد تو به آغوش میکشد، چه رفقایت که سر به دیوار گذاشته و به گوشه ای خیره میشوند...!😞 🍂انگار موروثی است. روزی مادری بین در و دیوار و حالا هم پسری میان شعله ها... و چه بهارت خزان شده! جسمی سوخته... تنی ... امان از دلِ زینب😭 🍂ماهرچه شد، ز تنت جمع کرده ایم وای بر دلمان، چقدر کم شدی امید. بوی دنیا نمیداد که اگر میداد انتخاب مادر نمیشدی با پروازی ویژه به وقت ... 🍂پروازت سوزِ بهمن را با قلب مادرت شرمنده کرد... با این خبر موهای مادر شد؛ حواست هست؟😔 🍂از همان روز که رفتی، زمستان آمد بعد تو و چه فرقی دارند؟! راستی امید، امیدی به دل هایمان هست؟ به زندگیهایمان؟🥺 🍂با این اوضاع، آرزوی میکنیم خنده دار نیست؟ کن... امیدواریم به اجابتش... "ولاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل اَحیاءُ عِندَرَبِهِم یُرزَقون" اینچنین است که حضورت حس میشود... ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲ دی ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۹۴.زاهدان 📅تاریخ انتشار :۲۴ بهمن ۱۳۹۹ 🥀محل دفن: گلزارشهدا اصفهان
🍁 زینب ساعدی (مادر شهید محمد شیبانی) : «شهید محمد شیبانی، راننده‌ی ابومهدی ». باورم نمی‌شد کسی که چند روز پیش به عنوان «هم‌رزم شهید» با او صحبت کرده بودم، حالا خودش نیز هم‌سفره‌ی اباعبدالله شده است. روزها همین‌طور در شوک و ناراحتی می‌گذشت و من آرزو می‌کردم کاش بتوانم روزی با خانواده‌ی شهید شیبانی صحبت کنم. به لطف خدا و با همراهی خواهر بزرگ شهید شیبانی- که خود همسر شهید مدافع حرم است- این فرصت مغتنم فراهم شد تا اولین مصاحبه‌ی رسانه‌ای مادر شهید محمد شیبانی، با روزنامه‎دیواری حق انجام شود. مادری جوان اما سرد و گرم‌چشیده‌ی روزگار که پدر و همسرش رزمنده‌ی هشت سال دفاع مقدس بودند و پسر و دامادش شهید مدافع حرم. به حق، نام برازنده‌ی خانم ساعدی است؛ چرا که با صبر و صلابتی زینب‌وار، برگه‌ی عاقبت‌به‌خیری فرزندش را امضا کرد و در هر کجا از گفت‌وگو که حرف پسر شهیدش پیش می‌آمد، چیزی جز و و در چشمانش دیده نمی‌شد. با ذکر صلواتی برای شادی روح شهید محمد شیبانی، گوشه‌ای از زندگی این مادر رنج‌کشیده را تقدیم نگاه شما می‌کنم. حق: چه سالی و در کجا به دنیا آمده‌اید؟ سال هزار و سیصد و پنجاه و سه در شهر بغداد. حق: چند ساله بودید که به ایران آمدید؟ یازده ساله بودم که با خانواده به ایران مهاجرت کردیم. . . . جهت سلامتی امام زمان صلوات .              
🍃خداوندا اگر من اهلیت رسیدن به رحمت تو را ندارم اما در مقابل رحمت تو، آن اهلیت را دارد تا به من برسد. این اولین جمله وصیتنامه ای است که تو در سال 86 نوشتی، آن وقت که نه خبری از فتنه بود و نه خبری از و مسلحین. 🍃اما انگار تو این جمله را که تکه ای از دعاهای معصومین بود سرلوحه زندگی خودت قرار داده بودی و از همان زمان حتی از خودت قطع امید کرده بودی و هر چه داشتی همه را به بسته بودی. انگار فارغ از همه چیز و همه کس، خودت را فقط و فقط به دست اراده الهی سپرده بودی تا تو را هر طور که میخواهد و هرکجا که میل اوست بکشاند تا او خودش بهترین ملاقاتش را برای تو رقم بزند. 🍃و مگر غیر از این هم راهی به سوی او هست؟ مگر کسی را در کل این عالم وجود میشود یافت که با پای خود به سوی خدا رفته باشد؟مگر میشود در محضر شریف او قرار گرفت و ذره ای خود را دید؟ تو خودت را به او سپردی و او هم چقدر خوب پذیرفتت. 🍃اصلا انگار از همان آغاز خلقتت او هم همین را برایت مقدر نموده بود و از همبن رو بود که نامت را سعید «مسافر»تقدیر کرد. تو مسافر بودیی و تقدیرت سفر!سفری هم از خود به او و هم از و همه تعلقاتت به معرکه جهادی فی سبیل الله در سرزمین غربت. 🍃تو حتی نامت هم برای ما تذکر است که باید باشیم و مقدمه این سفر ترک خودیت و قطع امید از خود است،قطع امیدی که هدفش سپردن تمام امیدها به خداوند تبارک و تعالی است. ✍نویسنده : 🍃به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۱ دی ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ فروردین ۱۳۹۵.حلب 📅تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای رشت
🍃به شوق نور در ظلمت قدم بردار که رمز زندگانی همین شوق و است، آدمی به شوق رسیدن، راه می‌پیماید و این حکایت آنانی است که قلب هایشان آکنده از مهر و عطوفت خداوندی‌ست، درخت امید در وجودشان ریشه دوانده و طالب نوری در این تاریکی هستند پس به همین دلیل سرسختانه به سمت نور پرواز میکنند. 🍃غل و زنجیر ها را باز میکنند و رها می‌شوند در آسمان، در ! و ما که در این ظلمات پرواز آنها را نظاره گریم گرفتار تناقضی عجیب شده ایم اینگونه که هجرشان برایمان بس سخت و طاقت فرساست وَ لحظه و خدایی شدنشان حسرت برانگیز و به همان اندازه مسرت بخش. 🍃و حالا سالگرد پرواز یکی از همان را شاهد هستیم! مرتضی بصیری پور، مهاجری که در بهار ابدی شد و به هنگامه شهادت در دل خاک آرام گرفت. و قصه تناقض زمینیان بار دیگر تکرار شد... 🍃حسرتی در دل هایشان مهمان شد برای نفس او که چگونه در مسلخ قربانی‌اش کرد و حج را به جا آورد. حسرت دل کندن از زمین و زمان! از طاهای که بعد ها جمله "بابا نان داد" برایش کمی عجیب و غریب شد. 🍃آخر در خاطرات او نبود که نان بدهد، نبود که آب به دستش بدهد بابا در تابوت خوابیده بود. فارغ از همهمه اطرافش، تصویر مشخصی هم از بابا نداشت، در رویای سه سالگی بابا پیش رفت و برای همیشه سنگ مزارش مأمنی شد برای او که با پدر درد و دل کند. و اکنون سه سال است که طاها دلگویه هایش را بر سر مزار پدرش میگوید. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣۶۵ 📅تاریخ شهادت : ٢۰ فروردین ۱٣٩٧ 📅تاریخ انتشار : ٢۰ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : مزار شهدای بیرجند
🍃 بر لوح افتخارِ جای جای این آب و خاک، حکاکی نام تو و پرستو های چون تو را زیبا و تابناک میابم. پرستو هایی که چون تو رد پای اولیای خدا سرمشق زندگیشان بود، همان هایی که حق ورد زبانشان بوده. 🍃قصه بدین سان شد؛ آن موعدی که نفس های ، امید حیاتمان را تار کرده بود و شهرِ کمر خم کرده، پاهای خسته اش را با مشقت و سختی روی زمین نگه داشته بود، آنگاه قدم های سبزت را برداشتی تا بعثی را به هلاکت برسانی... 🍃آری! ای جان ، تو به همراه دیگر جانان برخواستید و با قدوم پر صلابتتان در شریان های شهرها و روستاها خون روان ساختید و حیاتمان را باز پس گرفتید‌. ستایش میکنمت که رسم را بر جانِ این سرزمین حک ساختی و وجودت بانی حیاتش گردید. "سیره ات جاوید و راهت پر رهرو باد ای_باران_رحمت_الهی" ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ آبان ۱٣۴٢ 📅تاریخ شهادت : ٨ فروردین ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای مشاء دماوند