eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
79.8هزار عکس
15.4هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷🍃🌷 فرازی از نامه به قبل از دوستانم خیلی شلوغش می کنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند. آن شب اگر من جلو نمی رفتم، به تاراج می رفت و نیروی انتظامی خیلی دیر می رسید. شاید هم اصلا نمی رسید ! به خدا دردهایی که می کشم به اندازه این درد که نکند کاری بر خلاف شما انجام داده باشم مرا نمی کند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین (ع) را تشریح نفرمودید؟ مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه است؟ یعنی تمام کسانی که مرا کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شما را ؟؟؟ یعنی شما اینقدر بین ما هستید؟؟؟ ! جان من و هزاران چون من فدای . به خدا که دردهای خودم در برابر فراموشم می شود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ می نشینید. بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت سر خم می سلامت شکند اگر سبویی هفته ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─ ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 به عنوان یک اهل سنت ، این انس و نزدیکی که با پیدا کردم بسیار عمیق است و همه ساله در مراسم عزاداری و میلاد با سعادت ایشان شرکت می‌کنم و فراوانی نسبت به این اسلام دارم و در همه مراحل زندگی از ایشان و گرفته‌ام . هر دو فرزند من به خواست و انتخاب خودشان و قلبی پای در این راه گذاشتند و عشق به در آنان بود . ما قائل به این هستیم که از اسلام و ندارد و باید در این راه تمام خود را بدهیم من اگر دیگری هم داشتم در این راه می‌کردم . هر دو فرزندان من در راه جان خود را فدا کردند و در این راه قدم گذاشتند و یا اهل بودن برای آنها دلیل نمی‌شد که برای از وطن خود را نکنند و نروند . 🥀 🌹
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ 🔹هیچ وقت در کارهایش از عدالت و حرف حق دور نمی شد. مثلا یکی از همسایه های ما که خیلی اهل دعوا بود با یکی دیگه از همسایه های ما دعوا افتاده بود و دندان یک نفر را شکست. همسایه ما هم شکایت کرد شاکی رضایت نمی داد. 🔸 متهم به من گفت : برو ابراهیم رو بگو بیاد من هم هر طور شده ابراهیم رو پیدا کردم و آوردم. هم شاکی هم متهم به احترام ابراهیم بلند شدند. شاکی گفت: اگه ابراهیم بگه رضایت بده من رضایت می دم. 🔻ابراهیم خیلی جدی گفت: نه خیر نده! این آقا باید بفهمه برای هر چیزی نباید دعوا به پا کنه! متهم ۲۴ ساعت داخل بازداشگاه بود. بعد ابراهیم به شاکی گفت: حالا برو رضایت بده باید کمی می شد. 🌱🌷🌱🌷
🔸 بُرش‌هایی از زندگی شهید مدافع‌حرم جواد محمدی‌منفرد 🌼 |خیلی شوق رفتن داشت، اما بهم گفت: خانوم! رضایت تو نباشه کارم پیش نمیره. بهش گفتم: لااقل بذار بچه‌مون بدنیا بیاد؛ بعد برو... تا اینکه خواب دوستان شهیدش رو دید. بهش گفته بودند: بچه‌ت هم که داره دنیا میاد؛ دیگه بهونه‌ت چیه؟ اینو که تعریف کرد، رضایت دادم و رفت. 🌼 |جفتمون آرزوی تشکیلِ یه زندگی ولایی و خداپسند رو داشتیم. برا همین در زندگی مشترکمون که ۵سال بیشتر طول نکشید، حتی توی انتخاب اسم بچه‌ها هم، دنبال اسمی بودیم که روی تربیت‌شون اثر مثبت بذاره و اونا رو با راه و خط امام حسین(ع) آشنا کنه. جواد می‌گفت: زمانی موفق میشیم که واسه امام زمان(عج) سرباز تربیت کنیم. 🌼 |بخاطر تولدِ فرزند دوم‌مون علی‌اکبر، از سوریه برگشت. اما فقط ۴روز موند و گفت: عملیات در راهه. باید برم... علی‌اکبر چهل روزه بود، که پیکر باباش برگشت. 🌼 |توی بین‌الحرمین به امام حسین(ع) گفته بود: من این سر و چشم رو که باهاشون گناه کردم، دیگه نمی‌خوام... وقتی شهید شد دیدیم سر و چشمش رو از دست داده. 🌼 |قبل از آخرین سفرش به سوریه، رفتیم بهشت رضا (ع). اونجا قبری دید و گفت: دوست دارم توی همین قبر دفن بشم تا مادرم راحت‌ بتونه بیاد سر مزارم... جالبه که قرار بود شهید دیگه‌ای اونجا دفن بشه، اما چون شناسایی نشده بود، دفنش نکردند. و اون قبر به جواد رسید. 🔸۱۵بهمن؛ سالروز شهادت جواد محمدیان‌منفرد گرامی‌باد ‌‌‌ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب: