روز مادر اومد دیدنم، دستم را بوسید و گفت: مادر خیلی مخلصیم...
کار همیشه اش بود، برایم هدیه آورده بود...
هنوز پاکت پولش رو دست نخورده توی کیفم دارم، دلم نمیاد خرجش کنم...
بعد از آن رفت و دیگر ندیدمش….
#شهید_مجید_پازوکی
#جستجوگر_نور
به انجام واجبات خیلی مقید بود و هر کجا که بود در جاده یا خیابان، از ماشین پیاده می شد و نماز اول وقت می خواند. می گفت «هر کجا باشیم #نماز اول وقت را بخوانیم.»
#شهید_مجید_پازوکی
#درس_اخلاق
این جمله را بارها ازش شنیده بودم:
«معنی ندارد کسی بگوید من گرفتارم
تا وقتی امام رضا(ع) هست»
#شهید_مجید_پازوکی
#شهید_تفحص
#السلام_علیک_یا_علیبنموسیالرضا
#یا_حق
دانشجويان عجيب شيفتهاش ميشدند
#شهيد_پازوكی چهره شادابی داشت و خوشرو و خوشبرخورد بود..
بعدها كه آقا مجيد در ميان جوانان خصوصاً دانشجويان ميرفت، عجيب اين دانشجويان را شيفته خود ميكرد.
با چهره شاداب و خندان خود و برخورد اخلاقی كه داشت بسيار محبت جوانان را جلب ميكرد.
#شهید_مجید_پازوکی
#شهیدمجیدپازوکی
#لاله_های_خونین
#تفحص
#جستجوگر_نور
#قهرمان_من:
مقر تفحص لشکر محمد رسولالله(ص)؛
یکی از بچه های گروه تفحص، موهای #شهید_مجید_پازوکی را اصلاح میکند، پازوکی یک ماه بعد در هفدهم مهر ماه سال ۱۳۸۰، حین جستجوی پیکر شهدا در منطقه عملیاتی #فکه به شهادت رسید....
پ.ن: فکه، شهریور ۱۳۸۰
عکاس:محمدعلی بهمنی
#جستجوگر_نور
#شهدای_تفحص
شهید مجید پازوکی
فرمانده گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
ولادت: ۱۳۴۶/۰۱/۰۱ تهران
شهادت: ۱۳۸۰/۰۷/۱۷ فکه
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قطعه ۲۷ ردیف ۲۷شماره ج
#سالروز_شهادت🥀
روز اول فروردین ماه سال ۱۳۴۶ به دنیا امد ....
از همان اول گویا در رگهایش خون انقلابی جوشش داشت چرا که با اوج گرفتن مبارزات مردمی ، اونیز مبارزی کوچک نام گرفت و در روز ۱۷شهریور مجید چون ژاله ای بر شاخه درخت قیام مردمی نشست.
انقلاب که پیروز شد مجید یازده ساله برای دیدن امام سر از پا نشناخته و به مدرسه رفاه رفت تا معشوقش را زیارت کند و این آغاز ورق خوردن دفتر عشق سربازی حضرت روح الله بود
مجید پازوکی بعدها به عضویت بسیج درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی جبهه گرفت و زخم های تنش دفتر خاطراتی از رزم بی امانش گردید.
یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد ، بار دیگر از ناحیه شکم و وضعیت جسمی اش اصلا خوب نبود ولی او همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد.
خاطره:
هر روز وقتی برمیگشتیم، بطری آب من خالی بود؛ اما بطری مجید پازوکی پر بود. توی این حرارت آفتاب، لب به آب نمیزد. همیشه به دنبال یک جای خاص بود. نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت – هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه میکردیم که مجید بلند شد. خیلی حالش عجیب بود. تا حالا او را این گونه ندیده بودیم. مرتب میگفت: «پیدا کردم. این همون بلدوزره.»
یک خارکیز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روی سیم خاردار دو شهید افتاده بودند که به سیمها جوش خورده بودند و پشت سر آن ها چهارده شهید دیگر. مجید بعضی از آن را به اسم میشناخت. مخصوصا آنها که روی سیم خاردار خوابیده بودند. جمجمه شهدا با کمی فاصله روی زمین افتاده بود. مجید بطری آب را برداشت. روی دندانهای جمجمه میریخت و گریه میکرد و میگفت: «بچهها! ببخشید اون شب بهتون آب ندادم. به خدا نداشتم. تازه، آب براتون ضرر داشت!»... مجید روضه خوان شده بود و ...
وصیت نامه شهید:
وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامهی حق و ظهور ولی خدا امام زمان (عج). نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی (ع) غریب شود؛ به هوش باشید . روزی میرسد که امام زمان میآید و شرمندهی او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی (عج).
#شهید_مجید_پازوکی
#شهید_مجید_پازوکی
آدم ها سه دسته اند ....
سوخته ها عاشقند ...
چیز هاے بالاترے مے بینند
و میسوزند ، توے همان عشق❤️
🕊
#شهید_مجید_پازوکی
پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۹، منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین حضور او را در قرارگاه رمضان وجنگ با ضد انقلاب و اشرارغرب کشور به خاطر سپردند . دفاع هنوز برای مجیدادامه داشت ، او با بیش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها، شرکت در بیست عملیات را آوردگاه عشق خود کرده بود.
در سال ۱۳۷۰ در برابر سنت نبوی سر تعظیم فرود آورده و پس از آن ، دو پسر به نام های علی و مجتبی را از خود برای ما به یادگار گذاشت .
در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار تفحص لشکر ۲۷محمدرسول الله r در منطقه جنوب او نیز به خیل جستجوگران نور پیوست. با تمام سختی های منطقه و ناراحتی جسمی ،عاشقانه به دنبال پیکر شهدا می گردید.پرکار و کم حرف بود وبا اطلاعات دقیق از منطقه معبر میزد و با عروج دوست دیرینه اش شهید محمودوند او مسئول گروه تفحص لشکر ۲۷ شد.
گذر لحظه ها را بی صبرانه به امید وصال انتظار می کشید و سرانجام در برگریزان روزگار ، او در استقبال وصال یار بهاری شد و هفدهم مهر ماه سال ۱۳۸۰ دعای سرهنگ جانباز مجید پازوکی، نزدیک پاسگاه وهب عراق منطقه عمومی فکه مستجاب شدو تربت او در قطعه ۲۷ بهشت زهرا نزدیک مزار دوست همیشگی اش علی آقا ، دستگیر التماس دعاهای ره جویان است.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
وصیـت من
بہ تمام راهیان شهـادت،
حفظ حرمت ولایت فقیہ و
مبـارزه با مظاهر ڪفر
تا اقامهٔ حق و ظهـور ولے خدا
امام زمان (عج) است...
#شهید_مجید_پازوکی
#شهید_تفحص
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
هر بار که رفت
با شهیدی برگشت ..!
این بار شهیدی آمد و او را بُرد ...
#کلام_شهید
وصیت من به تمام راهیان شهادت،
حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با
مظاهـر ڪفر تا اقامه ی حق و
ظهور ولی خدا امام زمان (عج) است
#شهید_مجید_پازوکی🌷
#فرمانده
#تفحص
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_الله_ص
#خاطرات_شهید
● از بچه های گردان تفحص بود. همراه علی محمودوند. کاروان ۱۰۰۰ تایی شهدا رو عازم مشهد الرضا علیه السلام کرده بودند، مشکل اینجا بود عده ای بنا گذاشتند بر سر و صدا کردن به خاطر نبودن ۱۳ تا از پیکر مقدس این شهدا..
● قول داد و گفت هرجوری شده من این ۱۳ تا شهید رو میارم. رفت شلمچه و شروع کرد زاری بالای یکی از کانال ها. آخرش که داشت برگشت گفت: شهدا داریم کاروان می بریم مشهد الرضا علیه السلام. ۱۳ تا جا هم خالی داریم. هر کی می آد بسم الله….
مجید پازوکی بود. اومد توی کانال، ۱۳ تا دست از زیر خاک زده بود بیرون. لبیک ….
📎پ ن : ۱۷ مهر ماه #سالروز_شهادت جستجوگر نور #شهید_مجید_پازوکی گرامی باد . ⚘
#شهید_مجید_پازوکی
#شهدای_تفحص
#سالروز_شهادت🌷
🕊
#شهیدانه
ماه رجب را خیلی دوست داشت میگفت:
هرچه درماه رمضان گیرمان میآید به برکت ماه
رجب است... سالها بود ماه رجب راتوی منطقه بود همیشه شب
اول رجب منتظرش بودم میدانستم هرطور شده
تلفن پیدا میکند زنگ میزند به خانه و میگوید:
اینالرجبیون؟آخرش هم توی همینماه شهید شد!
#شهید_مجید_پازوکی🌷
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
میخواهم امامحسین(ع)
شفیع من باشد ...
فرزند آقاحسینعلی و ربابهخانم ۲۹ تیرماه ۱۳۴۸ در شهرستان ری به دنیا آمد. او تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. مدتی کارگر و فروشنده دورهگرد بود. سپس تعمیرکار خودرو شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. و در ۱۱ مردادماه ۱۳۶۷ با سِمتِ تک تیرانداز در پاسگاه زید عراق براثر اصابت گلوله توپ و سوختگی به درجه رفیع شهادت رسید.
✍ فرازی از وصیتنامه :
یا الله خودت میدانی که از بچگی عاشق حسین بودم و زندگیام را وقف حسین کردم و هر موقع که از حسین نامی به میان میآید بیاختیار به گریه میافتم و الان هم که در جبهه هستم صبح را به یادِ اباعبدالله شروع میکنم و شبها را در اینجا به یاد اباعبدالله به صبح میرسانم.
خدایا؛ از همینجا آقا اباعبداللهالحسین(ع) شفاعتام را بکند و چون بدون شفاعت او نمیتوانم پیش دوستان شهیدم بروم...
#شهید_مجید_پازوکی
#کربلا_نایبالزیاره_باشیم
#روحش_شاد_با_ذکر_یاحسین
میخواهم امامحسین(ع)
شفیع من باشد ...
فرزند آقاحسینعلی و ربابهخانم ۲۹ تیرماه ۱۳۴۸ در شهرستان ری به دنیا آمد. او تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. مدتی کارگر و فروشنده دورهگرد بود. سپس تعمیرکار خودرو شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. و در ۱۱ مردادماه ۱۳۶۷ با سِمتِ تک تیرانداز در پاسگاه زید عراق براثر اصابت گلوله توپ و سوختگی به درجه رفیع شهادت رسید.
✍ فرازی از وصیتنامه :
یا الله خودت میدانی که از بچگی عاشق حسین بودم و زندگیام را وقف حسین کردم و هر موقع که از حسین نامی به میان میآید بیاختیار به گریه میافتم و الان هم که در جبهه هستم صبح را به یادِ اباعبدالله شروع میکنم و شبها را در اینجا به یاد اباعبدالله به صبح میرسانم.
خدایا؛ از همینجا آقا اباعبداللهالحسین(ع) شفاعتام را بکند و چون بدون شفاعت او نمیتوانم پیش دوستان شهیدم بروم...
#شهید_مجید_پازوکی
#کربلا_نایبالزیاره_باشیم
#روحش_شاد_با_ذکر_یاحسین
📌 روزی که امام زمان(ع) می آید، شرمنده او نباشیم
🔹️ وصیتنامه جستجوگر نور شهید "مجید پازوکی":
◇ وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامهی حق و ظهور ولی خدا امام زمان(عج).
◇ نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی(ع) غریب شود.
◇ بههوش باشید. روزی میرسد که امام زمان میآید و شرمندهی او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی(عج)
#شهید_مجید_پازوکی
#راهیان_نور
#شهدای_تفحص
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷برخی افراد فکر می کنند شهدا انسان های جدا بافته یا خاص بوده اند، اما آقا مجید چنین آدمی نبود؛ یعنی این طور نبود که کار خاصی انجام دهد، اما یک مورد خاص داشت و آن این بود که می گفت «سعی می کنم واجباتی که خدا معین کرده است خیلی دقیق و درست انجام دهم و حرف خدا را گوش کنم، حق الناس نکنم؛ یعنی به کسی ظلم نکنم.
🌷 تا آنجا که می توانست این موارد را رعایت می کرد و این طور نبود که هر شب نماز شب یا مرتب قرآن بخواند.اگر می توانست گاهی مستحبات را انجام می داد اما به انجام واجبات خیلی مقید بود و هر کجا که بود در جاده یا خیابان، از ماشین پیاده می شد و نماز اول وقت می خواند. می گفت «هر کجا باشیم نماز اول وقت را بخوانیم.
🌷می گفت:هر کاری که می کنید، سه نکته ویژه را در نظر داشته باشید. اول اینکه به خدا توکل داشته باشید، دیگر اینکه به ائمه اطهار توسل کنید و در نهایت اینکه با همه وجود تلاش کنید، مهم نیست که چقدر موفق باشید، مهم این است که همه انرژی خود را بگذاری و از خودت راضی باشی.
✍راوی: همسر شهید
#شهید_مجید_پازوکی
#تفحص
#سالروز_شهادت
#هفدهم_مهر_1380
سالروز شهادت #شهید_مجید_پازوکی
#اى_سوخته_ى_سوخته_ى_سوختنى
#عشق_آمدنيست_نه_آموختنى!
...می گفت آدم ها سه دسته اند: خام، پخته، سوخته.
▫️خام ها که هیچ. پخته ها هم عقل معیشت دارند و دنبال کار و زندگی حلال اند.
سوخته ها عاشقند ...
چیز های بالاتری مے بینند
و میسوزند ، توی همان عشق❤️
📎پ ن : ۱۷ مهرماه ۱۳۸۰ -- #سالروز_شهادت جستجوگر نور #شهید_مجید_پازوکی گرامی باد . ⚘
#شهید_مجید_پازوکی
#شهدای_تفحص