eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.9هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کسی که مهربانترین نامها و کریمترین اسمها از آن اوست! ای برانگیزنده همت کاروانیان برای نجات یوسف در خشکسالی بیابان! و ای در آورنده او از چاه، و ای گمارنده او به سلطنت پادشاهی از پس عبودیت و بندگی!‌ و ای بازگرداننده او به یعقوب، پس از آنکه چشمهایش به سپیدی نشست!‌ و او همچنان خاموش و خویشتندار بود. ای بردارنده و برطرف کننده غم و اندوه و ابتلا از ایوب. ای بازدارنده دستهای ابراهیم از ذبح فرزند ارجمندش! فرزندی که در نهایت عمر و منتهای پیری نصیبش شده بود. ای آنکه دعای ذکریا را مستجاب کرد و یحیی را بدو بخشید، و او را تنها و بی کس فرو نگذاشت! ‌ ای آنکه یونس را از شکم ماهی نجات داد! ای آنکه دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و نجاتشان داد و فرعون و سپاهیان را غرقه ساخت!...ای خدا... فرازی از دعای عاشقانه و عارفانه با ترجمه
غروب روز دیدار و هم کلامی با یک بهترین چیزی بود که میتونست تو این روز نصیب و روزی ما بشه. ایشون مادر هستن مادری که تن بی سر فرزندش رو براش آوردن. این استوره صبر و مقاومت با صلابت خاصی از پسرش میگه، بدون اینکه خم به ابرو بیاره گفت: بعضی ها با ترحم میگن چقدر سخته که تن پسرش رو بی سر براش آوردن، اما من میگم که از مادر وهب کمتر نیستم که سر پسرش رو در راه خدا داد و گفت چیزی که در راه خدا دادیم پس نمیگیریم. رضا اسماعیلی فرمانده اطلاعات عملیات تیپ فاطمیون بود با ۲۱ سال سن، که به دست داعش اسیر شد. به عمد بیسیمش رو روشن میزارن و بهش میگن اگه می خوای سرت بریده نشه باید به مقدساتت و سلام الله علیها توهین کنی اما در جواب میگه من اومدم که برای حضرت زینب سر بدم و فریاد یا حیدر و یا علی سر میده و میشه .
‏بخشی از دستخط ‎حججی در روز ‎ سال ٩۴: « خدایا معرفتم ده تا کربلایی شوم و حسینی قربانی‌ات. چندی است به لطف و کرم شما اسمم جزو نوکران خانم زینب (س) ثبت شده... توفیقم بده زودتر برم. کمکم کن درمیدان عمل کم نیاورم و روزی‌ام کن در جوانی به پای اسلام فدا شوم. خدایا شهیدم کن»!
خلاصه ای از مسیر عشق: علی که پسر تیز هوشی بود متوجه می شود که تا وقتی او در کنار خانواده است پدر قصد بازگشتن را نخواهد داشت و این یعنی وداع علی با . لذا علی به «علی عیدی»  که عازم منطقه جنوب بود می سپارد که به پدرش بگوید اگر تا دو روز دیگر به خانه برنگردد خانه و خانواده را به امان خدا گذاشته و به جبهه برخواهد گشت . پدر پیام علی را که می شنود می داند او در آنچه که پیغام فرستاده مصمم است . برای همین در اولین فرصت به تبریز برمی گردد . علی در ۷ درمنطقه سردشت ، ارتفاعات دُپازا چون شیر وارد میدان شد و در پاکسازی منطقه از وجود مین ها تلاش زیادی کرد.  ۷۰ روز از آمدنش به جبهه می گذشت ی سال ۶۶ بود. آن روز چهره علی روشن تر از همیشه بود .  در حال عبور از میدان مین ناگهان با انفجار مین یکی از چی ها به زمین افتاد و به رسید . علی که از دورناظر صحنه بود به سوی او رفت تا کمکش کند، اما سیم تله ای به پاهایش پیچیده و مین دیگری منفجر شد پاهایش زخمی و خونی شد. مولایش امام حسین(ع) را صدا کرد وگفت: یا حسین (ع)! «رسول صارمی» علی را بر دوش گرفته و با او به پایین ارتفاعات حرکت کرد. آن روز پدر علی به عیادت مجروحین در بیمارستان رفته بود که می شنود گردان تخریب شهدای زیادی داده است . نگران می شود . یکی از مجروحین می گوید: نگران نباش حاجی، پسرت از ناحیه پا زخمی شده و با «هلیکوپتر»آوردندش عقب. حاج بیوک که خود مرد میدان بلا بود و عمری را در نوحه خوانی سپری کرده و خود نیز عاشق بود در پاسخ می گوید : من علی را در راه خدا به جبهه فرستاده ام هر چه او صلاح بداند به همان راضی ام. بعد از آن به واحد تعاون سپاه در پل قاری تبریز که محل کارش بوده بر می گردد و به «حاج صادق کمالی»  می گوید: چه خبر از بچه ها؟ حاج صادق می گوید: تخریب زیادی داده . حاج بیوک دوباره می گوید: گفتم از لیست شهدا چه خبر؟ این بار حاج صادق جواب می دهد که خدا قربانی ات را قبول کند. علی تو هم در لیست شهداست.
🍃دل تنگی هایم کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و اشک و . 🍃امروز هم حکایتِ افتخاری اش. به گمانم مرتضی عطایی کنار روضه ی خرابه‌ی شام را خواند و با نوحه ی سالار زینب ، دمِ ِعشق را گرفت که با پروازِ به مقصدِ حاجت روا شد🌷 🍃آنقدر عکس و فیلم از برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که شد. 🍃هربار با رفتنش، همسرش به رسم عشق چله ای برای سلامتی اش در امام رئوف می گرفت. اشک های همسرش سبب شد که مدتی با نام مدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند. سخت است حال ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی است🍂 🍃شاید سفارش رفیق شهیدش سید ابراهیم، پیش بود یا رضایت همسر دل شکسته اش برای شهادت یا مناجات خودش در روزِ با که با تیری که به گلویش اصابت کرد به آرزویش رسید🌹 🍃ابوعلی دیگر نگران نباش. در روز قیامت شرمنده ارباب نمی شوی. چون گلوی تو هم خونی است. فقط تو را به اشک های بعد از شهادتت دعایمان کن😓 🍃باید گذشت از این دنیا به آسانی باید مهیا شد از بهر قربانی سوی رفتن با چهره خونی زین سان بود زیبا معراج انسانی 🌺به مناسبت سالروز تولد ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱۳۵۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱۳۹۹ 🥀مزار شهید : بهشت رضا.مشهد
🔴 شهید در روز سال ۱۳۹۴ از خداوند خواسته است در میدان عمل کم نیاورد و در فدای شود ✍🏻 بسم‌الله الذی خلق النور من النور خدایا امروز روز عرفه بود و الان شب . حاجیان امروز در عرفه بودند و الان هم در فکر فردا.جان به قربان (ع)که نیمه ماند و قربانی‌اش را هم برد برای ... خدایا معرفتم ده تا شوم. و حسینی ... ادامه دست نوشته شهید حججی ☝️ در عکس فوق